زوج جورج و مارتا در فیلم چه کسی از ویرجینا ولف می ترسد

بازیگران اصلی : ریچارد برتون و الیزابت تایلور
آیا کسی میتواند زوجی پیچیده تر از جورج و مارتا را در سینما به ما معرفی کند؟ بیش از سه بار این فیلم را دیدم و آخرش نتوانستم تشخیص دهم این زوج عاشق هم هستند یا متنفر از هم ؟ مهربانند یا خشن ؟ آرامند یا عصبانی ؟ و از همه مهمتر اینکه این فیلم درام بود یا کمدی ؟.......... و این یعنی یک ویژگی بزرگ برای یکی از ماندگارترین زوجهای سینمای کلاسیک . باید اعتراف کنم نوشتن و بحث کردن در خصوص این فیلم خیلی جرات می خواهد اما از آنجا که این جستار قصد نقد این فیلم را ندارد و صرفا به معرفی و پرداختن شخصیتهای یک زوج ماندگار می پردازد بروبیکر این ریسک را می پذیرد و دست بر روی یکی از پیچیده ترین و ابهام انگیزترین فیلمهای تاریخ سینما می گذارد و در حد بضاعت خودش به آن می پردازد. قبل از معرفی این دو باید به صراحت عرض کنم زوج جورج و مارتا چیزی فراتر از یک زوج ماندگار در سینمای کلاسیک می باشند.
منتقدان بسیاری در خصوص این فیلم صحبت کرده اند اما من در اینجا سعی نمودم ابتدا برداشت خود را ازاین زوج بطور خلاصه به روی کاغذ بنویسم و سپس برخی از نقدها را بخوانم تا برداشتم تحت تاثیر نوشته های دیگران قرار نگیرد. بنابراین هرگونه تشابهی از برداشت اینجانب با سایر سایتها تصادفی خواهد بود.
چه کسی از ویرجینیا ولف می ترسد انصافا فیلم سنگینی است و باید آنرا چندبار ببینید. زیرا با هر بار دیدن آن نکته جدیدی کشف می کنید. این فیلم کاملا دیالوگ محور است و تمام پیام و محتوای آن مبتنی بر دیالوگهایش می باشد. در واقع از ابتدا تا انتهای فیلم چهار نفر بمدت 131 دقیقه تمام مخاطبان خود را به بازی میگیرند. در این فیلم بجز زوج جورج و مارتا زوج نیک و هانی نیز حضور دارند که آنها هم ویژگی خاص خودشان را دارند اما در واقع این زوج بعنوان زوج مکمل در خدمت اهداف نویسنده می باشند.

بار اول که این فیلم را دیدم فقط محو بازی زیبا و بینظیر ریچارد برتون و الیزابت تایلر بودم و اعتراف می کنم هیچ چیز از فیلم نفهمیدم (البته در سالهای بسیار دور) بار دوم مجذوب دوبله ناب آن و دیالوگهای تاثیر گذارش گردیدم و تازه بار سوم بود که درست وقتی فکر میکردم یک چیزهایی از فیلم فهمیدم به این نتیجه رسیدم که هنوز خیلی چیزهایش را نفهمیدم.
اما چه ویژگیهایی در زوج جورج و مارتا وجود دارد که انها را زوج ترین زوج سینما نامیده اند؟ بنظر من منحنی رابطه بین این زوج سینوسی نبود بلکه مربعی بود. بعبارتی رابطه بین این زوج صفر و یک است و هیچگونه انعطافی بین آن دو وجود ندارد. وقتی در کنار یکدیگرند مانند سگ و گربه پاچه یکدیگر را می گیرند اما تا کمی از یکدیگر دور می شوند احساس می کنند عاشق یکدیگرند.
مخاطب آنچنان در رابطه آنها غرق می شود که کاملا آنها را باور می کند و گویی واقعیت است تا فیلم. شما ریزترین نکات یک رابطه جزر و مدی زناشویی را بین جورج و مارتا خیال نمی کنید بلکه باور می کنید. این رابطه مختص یک طبقه خاصی از جامعه نیست. این رابطه و بحث و جدل ها در هر خانواده ای ممکن است اتفاق بیافتد. اما آنچه باعث چنین رابطه ای شده است تا حد بسیاری منبعث از ویژگیهای شخصی و تضادهای درونی جورج و مارتا می باشد.

مارتا زن نامنظمی است و در قید و بند قوانین نیست . خیلی دوست داشتم بگویم او بی قید است اما بی بند و بار نیست اما سکانسی که او نیک را با خود به رختخواب می برد من را به شک انداخت ( هر چند او این عمل را بخاطر تحریک کردن جورج انجام داد). نحوه حرف زدن او مانند یک خانم باشخصیت نیست و از لحاظ سواد و معلومات او در مقایسه با جورج در رتبه پایین تری قرار می گیرد. سیگار می کشد و اعتیاد به الکل دارد . مارتا زن بد مستی است و وقتی مشروب میخورد رفتارش غیر قابل پیشبینی است و عقل کمتر بر او حکومت می کند. فریاد می زند و بی مهابا می خندد. قهقه هایی که در خور یک خانم نیست.

اما جورج نسبت به مارتا با شخصیت تر است . او تحصیلات دانشگاهی دارد و در دانشگاهی که پدر مارتا رئیس آن آنست تاریخ تدریس می کند. پس طبیعی است که او بواسطه شغلش نحوه گفتارش با مارتا متفاوت باشد. شوخ طبع است و بسیار حاضر جواب و در مقابل طعنه و کنایه های مارتا کم نمی آورد. کلامش سرشار است از نیش و کنایه های ویرانگر اما مهندسی شده و بسیار شیک و این موضوع او را یک سر و گردن از مارتا بالاتر نشان می دهد. شاید تنها سرافکندگی او در مقابل مارتا این باشد که پدر مارتا رئیس اوست. چیزی که در جامعه امروزی و حتی در ایران خودمان در بسیاری از مواقع اهرمی می گردد در دست زنان ( از من به مردان کافه نصیحت : برای پدر زنتان کار نکنید
) . جورج مغرور است و وقتی حرف می زند کمتر کسی می تواند بفهمد که او شوخی میکند یا جدی می گوید.
خصوصیت ظاهری این زوج نیز بسیار هوشمندانه طراحی شده است . جورج عینک می زند و ژاکت شیکی به تن دارد ، در منزل کراوات می زند و ظاهری متمدنانه دارد اما کارگردان از الیزابت تایلر چهره ای میسازد که زشت ترین الیزابت تایلر سینما می شود بطوریکه بعید بود او بپذیرد با چنین چهره ای مقابل دوربین برود اما با تمام این تفاسیر او یک هنرپیشه حرفه ای بود و مارتا را تبدیل به یکی از ماندگارترین چهره های تاریخ سینما می نماید و همین چهره نسبتا زشت برای او جایزه اسکار بهترین بازیگر زن را برای این فیلم به ارمغان می آورد.

در کنار زوج جورج و مارتا زوج نیک و هانی را می بینیم که میهمان جورج و مارتا هستند. زوج جوان و مودب و بعبارتی با کلاس اما به نوعی ضعیف النفس. زیرا در کمتر از یک شب کاملا تحت تاثیر جورج و مارتا قرار می گیرند. شاید بزرگترین پیامی که وجود این زوج را توجیه می کند همین موضوع می باشد و اینکه انسانها چقدر سریع از محیط اطراف خود تاثیر می گیرند. ظاهر این زوج مکمل نیز کاملا برای یکدیگر تراشیده شده است. هردو بور و قلمی و هم هیکل و هم قد. همانطور که جورج و مارتا جدای از اختلافات درونی ، ظاهری دارند که گویی برای یکدیگر آفریده شده اند. (در حاشیه این فیلم خواندم که الیزابت تایلر برای بازی در نقش مارتا 13 کیلو به وزن خود اضافه کرده بود). جورج و مارتا هربار پرده ای از یک نمایش را برای میهمانان خود بازی می کنند و هر بار چالش جدیدی را می آفرینند. جورج بی رحمانه با مارتا مزاح می کند. آن دو از آزار یکدیگر لذت می برند اما از طرفی بدون یکدیگر هم نمی توانند زندگی کنند.
این فیلم حواشی بسیاری داشته است که جای آن در نقد فیلم است اما جای دارد در اینجا به شاهکار چنگیز جلیلوند و ژاله کاظمی فقید نیز اشاره داشته باشیم. در واقع گویی باید از این دو بجای گویندگی و دوبلور فیلم بعنوان بازیگر نام برد. بنظر من چنگیز جلیلوند و ژاله کاظمی این فیلم را دوبله نکردند بلکه بازی کردند و این موضوع به جذابیتهای این زوج می افزاید. .......... مطالب دیگری در خصوص این زوج نوشته بودم اما بیم آن داشتم که منجر به یک موضع گیری بین خانمها و آقایان کافه شود لذا آنها را حذف کردم. زیرا آنقدر این فیلم را دوست دارم که نمی خواهم برایش در اینجا حاشیه ای بسازم تا اگر روزی کسی نامی از این فیلم برد و گفت چه کسی از ویرجینا ولف می ترسد آنگاه ناخودآگاه دستم را بالا نبرم تا بگویم : من !!


پ.ن: بیش از یک سوم پست را برای جلوگیری از هرگونه چالشی حذف نمودم. در خصوص نصیحت بروبیکر درباره کارکردن نزد پدر زنتان نیز امیدوارم پی برده باشید که مزاح نمودم لطفا جدی نگیرید.