[-]
جعبه پيام
» <سروان رنو> نگاهی به فیلم نشانی از شر ( اورسن ولز ) ... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=46&pid=4539
» <رابرت> متأسفانه "علی‌اصغر رضایی‌نیک" صداپیشه مکمل‌گو بر اثر سکته قلبی درگذشت. نمونه مصاحبه و خاطراتش: https://www.aparat.com/v/tTSqn
» <سروان رنو> مانند بهار و نوروز , سالی نو را به امید بهتر شدن و شکوفا شدن آغاز می کنیم [تصویر: do.php?imgf=org-685bcf6ba2581.png]
» <mr.anderson> سال نو همه هم کافه ای های عزیز مبارک! سال خوب و خرمی داشته باشید!
» <rahgozar_bineshan> سالی پر از شادکامی و تن درستی و شادی را برای همه دوستان آرزومندم!
» <BATMAN> به نظرم شرورترین شخصیت انیمیشنی دیزنی اسکاره/ چه پوستر جذابی! https://s8.uupload.ir/files/scar_vrvb.jpg
» <جیمز باند> من هم از طرف خودم و سایر همکاران در MI6 نوروز و سال نو را به همه دوستان خوش ذوق کافه شاد باش میگم.
» <ریچارد> سلا دوستان.گوینده بازیگراورسولاکوربیرودرسریال سرقت پول کیست
» <ترنچ موزر> درود بر دوستان گرامی کافه کلاسیک ، فرا رسیدن بهار و سال جدید را به همه شما سروران شادباش میگم و آرزوی موفقیت را در کار و زندگی برایتان دارم
» <دون دیه‌گو دلاوگا> در سال گذشته بنده کم‌کار بودم در کافه، ولی از پُست‌های دوستان خصوصاً جناب رابرت و کوئیک و "Dude" بسیار بهره بردم. تشکر و بیش باد!
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 6 رای - 3.83 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
استودیو های دوبلاژ در ایران
نویسنده پیام
بانو آفلاین
مدیر داخلی
*****

ارسال ها: 197
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۵/۳۱
اعتبار: 63


تشکرها : 7909
( 3540 تشکر در 125 ارسال )
شماره ارسال: #6
استودیو های دوبلاژ در ایران

(قسمت دوم)

 سه برادر یا پسرعمو بودند بنام سیمون، آلبرت و روبیک. اینها می آمدند در استودیو ایران فیلم که آن استاد پطرس مکانیزم را می ساخت و اینها کارهای فنی و سیم کشی و سوارکردن ضبط را انجام می دادند، دستگاهها تماما ایرانی بودند، فرنگی و فابریک خیلی کم بودند و ما ضمن این که آنجا کار می کردیم این کارها را هم یاد می گرفتیم مثلا دستگاه ماشین چاپ فیلم را چگونه می ساختند، یک جعبه یی بود که روی آن سلکتورهایی گذاشته بودند که با دست عوض می شد، سه کادر مانده به سر پلان که می خواستند رنگش را عوض کنند، آن تکمه را می زدند و یک باطری گذاشته بودند که چراغ از این باطری کشیده بودند و آن سلکتور آن نور را کم و زیاد می کرد روی فیلم که در نتیجه نگاتیف چاپ می شد روی پوزتیف.

این دستگاه را می گفتند چاپ کششی، از این دستگاه ها در استودیو ایران فیلم ساخته می شد، البته به زبان خیلی ساده است ولی ساختن آن جعبه و گذاشتن موتوری که این رولیکا و بارابان را با یک سرعت خاص بچرخاند و بقیه کارهای آن خیلی کار عظیمی بود.

در این استودیو، عده زیادی جهت گویندگی در فیلمها تربیت شدند و بعدا هم آقای ابوالقاسم رضایی از استودیو بارناتون آمد در استودیو ایران فیلم، این استودیو قبلا یک اتاق صدابرداری داشت ولی بعدا روی آنرا ساختند که یک اتاق صدابرداری دیگر را ترتیب دادند، درنتیجه شد دو اتاق صدابرداری که یکی در اختیار آقای مغازه یی و دیگری در اختیار آقای رضایی قرارگرفت و یک اتاق میکس مشترک هم داشت و کارهایی که تمام می شد و فیلم که دوبله می شد، سنکرون می شد آنجا میکس می گردید.

و اما جریان دوبله، این خود حدیث مفصلی دارد که اگر من بخواهم درباره آن؛ آنچه را که اتفاق افتاده بگویم و روزهای اولی که در آن زمان می آمدند چقدر ما سر و کله می زدیم و چقدر زمان می برد و خیلی چیزها که از حوصله خارج است. به هرحال رفته رفته آقایان: جلال مقامی، هوشنگ لطیف پور، جعفر والی، ملکی، عبدالله بوتیمار، پرویز بهرام، علی اکبر کسمائی، محمدعلی زرندی، عباس خسروانی، احمد رسول زاده و مهین معاون زاده، خانم هاشم پور، کسمائی، ایرن و عده یی دیگر که نام آنها در خاطرم نیست و بتدریج آمدند و کار گویندگی را شروع کردند و استودیو از یک اتاق ضبط به دو اتاق و کم کم تعداد گویندگان و کارهای دوبلاژ اضافه گردید و سرعت کار هم بیشتر شد، زیرا زمانی بود که صاحب فیلم وقتی فیلمی را جهت دوبله به استودیو می آورد، پس از شش ماه نوبت به او می رسید تا فیلم وی آماده شود و ببرد ولی پس از این دوران کارها سرعت گرفت و فیلم ها یکی پس از دیگری دوبله و آماده نمایش می گردید. من دیگر در این زمان کار گویندگی کمتر می کردم  و طبق نظر آقای جلال مغازه یی صدا می گرفتم بعد صدا را در شب روی موویلا، سنکرون می کردم ضمن اینکه بعضی از قسمت ها هم از عهده من ساقط بود که کنترل آن هم مشکل بود چون ما یک عدد میکروفون بیشتر نداشتیم با این میکروفون هم باید دیالوگها را ضبط می کردیم و موزیک فیلم را. می رفتم آپارات می چرخاندم، فیلم لوپ می کردم و بسیار این هم کار مشکلی بود، در سابق به اندازه فیلم یعنی 35 میلیمتر دو عدد تخته صاف را می گذاشتند بغل همدیگر و فیلمها می آمد روی هم چیده می شد از زیر آپارات توسط بارابان کشیده می شد بالا، از آن طرف دوباره سرازیر می شد توی این لوپ، این لوپها را می دادند نجاری ها می ساختند و هرروز هم باید تمیز می شد زیرا اگر یک ذره خاک یا آشغال در آن بود، موجب می شد که فیلم کج می شد و پاره می شد. این بود که من همه حواسم توی این بود کاری نکنم که مورد مواخذه استادم قرار بگیرم. آن موقع هم صدابردار خیلی کم بود، تعدادی رادیویی بودند که به کار فیلم اصلا وارد نبودند، چون صدابرداری فیلم هم باید صدابردار باشد، صدا گذار باشد و صداساز باشد. در آن زمان همه این کارها را ما می کردیم یعنی مثل حالا نبود که صفحات افکت باشد و نوارهای افکت باشد و هرچه بخواهی بیایی و آماده باشد و در دسترس قرار گرفته باشد و از روی آن به راحتی ضبط شود، مجبور بود آدم یک مقدار صدا بسازد، ماشین  می خواستیم، موتور می خواستیم، صدای مرغ و خروس تمام آن صداها را که می خواستیم می رفتیم قبلا بطور زنده ضبط می کردیم و بعد استفاده می کردیم.

کم کم ضمن اینکه فیلمهای دوبله زیاد می شد، فیلمهای فارسی هم زیاد می شد، یادم هست  که خدا رحمت کند مجید محسنی فیلم ((مرجان)) را می ساخت توی همان استودیو، آقای رضایی، قدیری فیلمهای ((ولگرد))و((پایان رنج ها)) را می ساختند آمدند به من گفتند: که بیا در فیلم ((ولگرد)) بازی کن، گفتم: من صدابردار هستم و نمی خواهم دیگر به بازیگری برگردم و حقیقتش هم این  بود که من  وقتی به کار دوبله پرداختم بازیگری و هنرپیشگی تئاتر را کنار گذارده بودم. به این ترتیب روز به روز استودیوها از یکی به دو و از دو به سه و چها و غیره اضافه شدند. اولین استودیویی که من رفتم همانطور که گفتم استودیوی ((بارناتون)) بود، استودیوی ((سانترال)) که مدیریت آن با آقای کامرانی بود که با دستگاههای فرنگی و فابریک مجهز بود، آقایان: مظفر میزانی، فره وشی، موسی افشار، قاسم آقاسی، شبدیز در آنجا کار می کردند. بعد از آنجا استودیو ((سیمیک)) درست شد، یک استودیویی بود خیلی محقر در دروازه دولت که فیلمهایی دوبله می کردند. در اینجا با آقای هوشنگ لطیف پور آشنا شدم که وی را آوردم استودیو ایران فیلم نزد آقای رضایی و از این به بعد همکاری وی با این استودیو آغاز شد.

بعد از استودیو ((سیمیک))، آن سه برادری که گفتم، یعنی آقایان: آلبرت، روبیک و سیمون آمدند در خیابان هدایت استودیویی باز کردند بنام استودیو ((شهاب)) در این استودیو خودشان کار می کردند و من هم می رفتم در آنجا برای گویندگی. چون در آن زمان به جای هنرپیشگان کمیک آن دوره صحبت می کردم و مشهور شده بودم، توی این زمان آقای منوچهر نوذری آمد و برادر وی شادروان محمود نوذری که از جوانان شایسته و با فرهنگ بود و یکی از فیلمبرداران مشخص آن دوره سینمای ایران بود که فقدان او برای صنعت سینمای ایران خیلی گران تمام شد. رضا بدیعی بود که بعدها، یکی از کارگردانان خوب و سرشناس ایران در آمریکا شد و خیلی اشخاص دیگر.

استودیو ((شهاب)) یکی از استودیوهایی بود که در آن زمان تازه تاسیس شده بود. بعد از این استودیو، استودیو ((مهرگان)) بود که با کمک  آقای جلال مغازه یی و آقای رضا کریمی و آقای نعمت الله رفیعی در پشت استودیو ((دیانا فیلم)) که استودیوی فیلمبرداری بود در خیابان وصال شیرازی تاسیس کردند و من فیلم ((بلبل مزرعه)) را درآنجا حرف زدم و کار کردم. به جز استودیو ((مهرگان))، استودیو ((خاورمیانه)) بود، استودیو ((خاورمیانه)) در خیابان داوودیه قرار داشت که مدیریت آن با آقایان : حبیب الله عین الحوری، فره وشی که از استودیو ((سانترال)) آمده بود آنجا و آقای مظفر میزانی نیز از استودیو ((سانترال)) آمده بودند و شریک شده بودند این استودیو را درست کردند.

من در آنجا صدابردار بودم و همکارهای من هم آنجا بودند که از جمله آقای مصطفی مصطفی زاده، آقای حسن مصیبی و دیگر دوستان دیگری که هم اکنون در عالم سینما برای خود هرکدام رکنی هستند، با هم کار می کردیم در این استودیو، همه چیز مال خودش بود، پلاتوی بسیار بزرگی داشت، دستگاههای مختلف چاپ فیلم و لابراتوار، موتور برق که می شود گفت یک استودیویی بود که از هر جهت تکمیل بود و ما در آنجا هم فیلم فارسی تهیه می کردیم و هم فیلم دوبله. مدتها آنجا بودم. پس از آنجا آمدم رفتم به استودیوی ((مولن روژ)) و استودیوهای مختلف از جمله استودیویی بود متعلق به آقای آقابابیان بنام  استودیو((انیورسال)) که محل آن سر چهارراه یوسف آباد بود و دیگر استودیویی که متعلق به آقای مارتین بود و در خیابان کوشک واقع شده بود و ما می رفتیم با دوستان در این استودیو حرف می زدیم. در آن زمان این خیابان مرکز شرکت های فیلم سازی و پخش فیلم شده بود که یک مرکزیتی برای خود پیدا کرده است.


مریم هروی
۱۳۸۸/۶/۲۰ عصر ۰۱:۰۴
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : shahrzad, سروان رنو, Classic, zhivago, سم اسپید, john doe, ترومن بروینک, الیشا, رزا, حمید هامون, مگی گربه, زرد ابری, ژنرال
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
استودیو های دوبلاژ در ایران - بانو - ۱۳۸۸/۶/۲۰, صبح ۱۱:۰۹
استودیو های دوبلاژ در ایران - بانو - ۱۳۸۸/۶/۲۰ عصر ۰۱:۰۴
استودیو های دوبلاژ در ایران - بانو - ۱۳۸۸/۶/۲۱, عصر ۰۵:۴۶
استودیو های دوبلاژ در ایران - بانو - ۱۳۸۸/۶/۲۵, عصر ۰۳:۵۲
استودیو های دوبلاژ در ایران - بانو - ۱۳۸۸/۶/۲۹, عصر ۱۲:۲۰
RE: استودیو های دوبلاژ در ایران - seyed - ۱۳۸۸/۹/۱۱, عصر ۱۱:۳۵
RE: استودیو های دوبلاژ در ایران - Chance - ۱۳۹۸/۱/۱۸, صبح ۰۸:۵۰
RE: استودیو های دوبلاژ در ایران - Chance - ۱۳۹۸/۱/۲۴, صبح ۰۴:۱۲
RE: استودیو های دوبلاژ در ایران - soheil - ۱۳۹۸/۱/۲۹, عصر ۰۲:۴۳
RE: استودیو های دوبلاژ در ایران - Chance - ۱۳۹۸/۲/۱۰, صبح ۰۱:۲۲
RE: استودیو های دوبلاژ در ایران - Chance - ۱۳۹۸/۱/۱۹, عصر ۰۸:۰۷
RE: استودیو های دوبلاژ در ایران - Chance - ۱۳۹۸/۱/۲۱, صبح ۱۱:۴۳