[-]
جعبه پيام
» <سروان رنو> نگاهی به فیلم نشانی از شر ( اورسن ولز ) ... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=46&pid=4539
» <رابرت> متأسفانه "علی‌اصغر رضایی‌نیک" صداپیشه مکمل‌گو بر اثر سکته قلبی درگذشت. نمونه مصاحبه و خاطراتش: https://www.aparat.com/v/tTSqn
» <سروان رنو> مانند بهار و نوروز , سالی نو را به امید بهتر شدن و شکوفا شدن آغاز می کنیم [تصویر: do.php?imgf=org-685bcf6ba2581.png]
» <mr.anderson> سال نو همه هم کافه ای های عزیز مبارک! سال خوب و خرمی داشته باشید!
» <rahgozar_bineshan> سالی پر از شادکامی و تن درستی و شادی را برای همه دوستان آرزومندم!
» <BATMAN> به نظرم شرورترین شخصیت انیمیشنی دیزنی اسکاره/ چه پوستر جذابی! https://s8.uupload.ir/files/scar_vrvb.jpg
» <جیمز باند> من هم از طرف خودم و سایر همکاران در MI6 نوروز و سال نو را به همه دوستان خوش ذوق کافه شاد باش میگم.
» <ریچارد> سلا دوستان.گوینده بازیگراورسولاکوربیرودرسریال سرقت پول کیست
» <ترنچ موزر> درود بر دوستان گرامی کافه کلاسیک ، فرا رسیدن بهار و سال جدید را به همه شما سروران شادباش میگم و آرزوی موفقیت را در کار و زندگی برایتان دارم
» <دون دیه‌گو دلاوگا> در سال گذشته بنده کم‌کار بودم در کافه، ولی از پُست‌های دوستان خصوصاً جناب رابرت و کوئیک و "Dude" بسیار بهره بردم. تشکر و بیش باد!
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 3 رای - 3.67 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
چرا به سینمای کلاسیک علاقمندیم ... ؟
نویسنده پیام
برو بیکر آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 355
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۲/۸/۲۲
اعتبار: 37


تشکرها : 3248
( 6973 تشکر در 203 ارسال )
شماره ارسال: #1
Question چرا به سینمای کلاسیک علاقمندیم ... ؟

اینروزها هرچه بزرگتر میشوم و هر چه بیشتر پا به سن میگذارم گذر زمان را نه تنها در جان و پیکر خود حس میکنم بلکه احساس میکنم روح و روانم از زمان پیشی گرفته است و زودتر از پیکرم پیر می شود.

هرچه بزرگتر می شوم خاطرات دوران کودکی و یادآوری روزهای خوب گذشته برایم شیرین تر و جذاب تر میشود. سینمای کلاسیک برایم جذاب تر میشود و صدای دوران جوانی دوبلورها در یک فیلم کلاسیک مانند یک ترانه زیبای دهه پنجاه زیباتر در گوشم شنیده میشود.

اما براستی چرا؟ .......

مطالبی را که میخواهم خدمت دوستان که البته خودشان در این زمینه استاد می باشند عرض کنم تماما زایده ذهن خودم می باشد و نتیجه گفتگو با دوستان اطرافم میباشد و از هیچ مقاله یا نوشته دیگری وام نگرفته ام.

آیا می دانید نسل جدید هیچ علاقه ای به سینمای کلاسیک ندارد؟ از بستگان یا دوستانی که در اطراف شما هستند چند نفرشان مانند شما از دیدن مجدد بدنام آلفرد هیچکاک و یا کازابلانکا به وجد می آیند؟

چند درصد از بچه های امروز حاضرند پای تلویزیون بنشینند و کارتون پینوکیو یا سند باد و یا مهاجرانِ زمان ما را ببینند؟ آیا می دانید قهرمانان انیمیشنهای بچه های امروز شرک و پاندای کونگفو کار میباشد؟

لذت نوجوانان و جوانان نسل امروز در سریالی مانند لاست نهفته است و من هنوز در حسرت دیدن یکی از قسمتهای ارتش سری که ندیده ام مانده ام.

قبل از هر چیز باید به ماهیت کلمه کلاسیک پی ببریم و مرزی بین کلاسیک و نوستالوژی بکشیم. گاهی فکر می کنم هنوز بسیاری از ما فکر میکنیم هر فیلمی که از تاریخ ساختش دو دهه بگذرد کلاسیک میشود؟ این را از خودم نمی گویم از پستهایی که گاهی بعضی از دوستان می نویسند نتیجه گیری کرده ام. گاهی اوقات برخی از کاربران عنوان میکنند که مثلا چون فلان سریال که در دهه شصت پخش میگردید حالا دیگه مدت زیادی از ساختش گذشته کلاسیک شده پس بیائید در خصوصش بحث کنیم.

همانطور که دوستان واقفند در بین اهالی سینما صرفا به فیلمهایی که از دهه 10 تا دهه 60 میلادی و طی نیم قرن ساخته شده است اصطلاحا فیلمهای کلاسیک میگویند. و در همین راستا چهل سال آخر آن همزمان با مرگ سینمای صامت و تولد سینمای ناطق به دوران طلایی سینمای کلاسیک مشهور است.

آیا چنین مرز بندی برای سینمای کلاسیک و غیر کلاسیک درست است؟ بنظر شخصی من این مرزبندی کاملا منطقی و قابل قبول است. زیرا اگر چنین مرزبندی  و بازه زمانی برای سینمای کلاسیک قائل نشویم تمام فیلمهایی که امروز در هالیوود ساخته میشوند 50 سال دیگر کلاسیک میشوند. در یکی از پستها منصور خان عزیز نقل قول کرده بودند که همین تایتانیک روزی به فراموشی سپرده میشود اما فیلم شب بیاد ماندنی هرگز به فراموشی سپرده نمی شود.

من به این موضوع خیلی فکر کردم. در واقع این یک حقیقتی است که باید پذیرفت. بنظر من کمدین های جدید هرچه زحمت بکشند و از خود نبوغ به خرج دهند هیچوقت به اشتهار چاپلین و هارود لوید و باستر کیتون نمی رسند.

اما به واقع چرا؟ جیمز کامرون برای تایتانیک خود خیلی زحمت کشید و ساخت این فیلم هزینه بسیاری هم به روی دست تهیه کنندگانش گذاشت اما امروز منتقدان میگویند آنچه بیاد خواهد ماند شب بیاد ماندنی (اقتباسی کلاسیک از تایتانیک ) خواهد بود.

من برای این موضوع ابتدا به سراغ احساسات خود رفتم. من با فیلمهای کلاسیک خیلی راحت ارتباط برقرار می کنم. یکی از دلایلش این است که به راحتی در فضای فیلم غرق میشوم. زیرا احساس میکنم هنر پیشه ها همگی در یک فضای واقعی قرار گرفته اند و چون در فضای واقعی قرار گرفته اند احساسات خود را بهتر به بیننده منتقل میکنند. وقتی به فیلمهای جدید نگاهی میکنم از ابتدا تا انتهای فیلم احساس میکنم این هنر پیشه ها در استودیو و در مقابل پرده آبی نقش بازی میکنند و سپس کارگردان به لطف متخصص جلوه های ویژه و سرورهای قدرتمند هالیوود و نرم افزارهای بینظیر شرکتهای سافت وری هرکاری که بخواهند با هنرپیشه خود میکنند.

دیگر نمی توانم بین احساسم از دیدن یک فیلم با دیدن یک انیمیشن فرقی قائل شوم. به نوعی احساس میکنم ساخت فیلم در این دوره با ساخت انیمیشن هیچ فرقی ندارد چون دیگر هر غیر ممکنی برای ساخت صحنه های غیر ممکن حالا ممکن شده است.

فیلمهای امروزی سراسر اکشن و بزن و بکش شده اند. و نسل امروز این فیلمها را با لذت تمام می بیند. از دیدن صحنه های تعقیب و گریز با ماشینهای قدیمی در فیلمهای کلاسیک به وجد می آیم چون واقعا احساس میکنم هنرپیشه در خیابان مشغول رانندگی است اما بهترین تعقیب و گریز ها در فیلمهای امروزی برایم مثل گل زدن سوباتو در کارتون فوتبالیستها برایم کاملا مصنوعی است.

اما دلیل دیگر زیبایی سینمای کلاسیک برای من سوژه های ناب آن میباشد. درست خاطرم نمی آید که در کجا و از قول کدام کارگردان خواندم که سوژه های سینما همه در دهه شصت تمام شد و از این پس تهیه کنندگان می آیند تا سوژه ها را بازسازی کنند.

آیا سینما می تواند همچنان سوژه های ناب پلیسی و جنایی و کاراگاهی خلق کند که رد پایی از موضوعش را قبلا در سریالهای شرلوک هلمز یا پوآرو یا ......  ندیده باشیم؟

اما دلیل سوم که دارای اهمیت خاصی میباشد یادآوری روزهای گذشته است. بنظر من یکی از قویترین دلایل همین موضوع میباشد. خاطرم می آید که آکتورز عزیز در یکی از پستهایش نوشت ما ایرانیها زیادی نوستالوژیک هستیم. این واقعیت را باید بپذیریم اما این نیز برای خود دلایل زیادی دارد.

یکی از دلایلش محرومیت من و هم نسلان من از کمترین حق و حقوق اجتماعی بود. در دهه شصت شمسی که دنیا در حال پیشرفت بود نسل من در حال و هوای تغییر فضای حکومتی و جنگ ناخواسته ای بود که زندگی تمام مردم را تحت الشعاع خود قرار داده بود.

در روزهایی که تمام سرگرمی من نگاه به عقربه های ساعت بود تا به ساعت 5 بعد ازظهر نزدیک شود و منتظر شروع برنامه های یکی از تنها دو کانال تلویزیون شوم آیا گزینه دیگری برای سرگرمی خود داشتم؟ در چنین شرایطی بود که من و هم نسلانم محکوم به دیدن هر فیلم و برنامه ای بودیم.

در شبهای طولانی و سرد زمستان وقتی فیلمی از تلویزیون پخش میشد کمتر کسی بود که در صبح فردای آنروز در مدرسه آن فیلم را ندیده باشد. به همین دلیل است که هنوز وقتی فیلمی مانند جنگ خصوصی مورفی را می بینم قبل از آنکه به داستان فیلم بپردازم به یاد صبح روزی می افتم که در مدرسه بچه ها درباره این فیلم گفتگو میکردند و با چه ولعی یکهفته به انتظار مینشستیم تا ببینیم آنت اینهفته برای تحقیر و نفرت خود از لوسین از چه حربه ای استفاده میکند.

اما نسل امروز محکوم به دیدن تلویزیون نیست که اگر هم باشد صدها گزینه برای دیدن بهترین برنامه ها را دارد. بازیهای رایانه ای و اینترنت و موبایل و اس ام اس به دوستان بخش زیادی از وقت کودکان و نوجوانان امروز را پر کرده است و اگر وقتی هم داشته باشند تلویزیون ببیند قطعا ترجیح میدهد عصر یخبندان را ببیند تا هادی و هدای دهه شصت یا بچه های کوه آلپ.

دیدن فیلمهای کلاسیک و یا فیلمهای غیر کلاسیک اما قدیمی برای ما مانند باز کردن یک دفترچه خاطرات می باشد. به همین دلیل نسل امروز هرگز نمی تواند آنرا درک کند.

این موضوع در تمام رسانه های غیر تصویری نیز تعمیم می یابد. در دهه پنجاه و شصت که اغلب فیلمهای سینمایی در تلویزیون کلاسیک بودند سرگرمی دیگر ما خواندن معدود نشریات و مجلات و حتی روزنامه هایی بود که با چه لذتی آنها را میخریدیم. من هنوز بیش از 200 جلد از مجله کیهان بچه ها را که در اوایل دهه شصت چاپ میگردید را در گنجینه خود نگهداری میکنم و وقتی یزرگتر شدم مجلاتی مانند دانستنیها و اطلاعات هفتگی سرگرمی مکمل من در کنار تلویزیون بودند و امروز خواندن هیچ مجله تمام رنگی و با کاغذهای گلاسه برایم لذت خواندن آن مجله ها با کاغذهای کاهی را ندارد.

طبیعی است در عصری که دیگر کسی به رادیو گوش نمی دهد و همه بدنبال اسمارت فونهای جدید و آپدیت کردن صفحه فیص بوکشان می باشند گفتگو درباره سینمای کلاسیک برایشان فاقد اهمیت باشد؟

چند ماه پیش در یکی از فرومهای همسایه تاپیکی را کاربری استارت زده بود در خصوص نقد و بررسی شرلوک هلمزی که بی بی سی با بازی بندیکت کامبربچ پخش می کرد و سایر کاربرانش با ولع از زیبایی این سریال پست ارسال کرده بودند در آن میان کاربری اشاره کرده بود به شرلوک هلمزِ جرمی برت فقید. جالب بود بسیاری از کاربران یا ندیده بودند و یا مقایسه شرلوک هلمز بی بی سی را با شرلوک هلمز جرمی برت مقایسه هداپیما با دوچرخه دانسته بودند.

یکی از کاربران نوشته بود یه چیزهایی از شرلوک هلمزی که 20 سال پیش از کانال سه پخش میشد شنیدم اما این شرلوک هلمز کجا و اون کجا.

با این اوصاف من مانده ام که چند سال دیگر چه بر سر سینمای کلاسیک خواهد آمد؟ نسل امروز که اینگونه است براستی نسل آینده چه دیدگاهی از سینمای کلاسیک خواهد داشت؟ سریال زورو در ایام نوروز با تمام زیبائیش پخش و تمام شد. در ایام نوروز خواهر زاده ام که سال آخر دبیرستان است به طعنه به من گفت این بود زورو زورو که میگفتی ؟

او راست میگفت. زیرا در 14 روز و در هر روز دو قسمت از این سریال پخش شد و تمام شد. او هرگز نمی تواند لذت صبر کردن یکهفته انتظار برای دیدن یک قسمت نیم ساعته این سریال را در غروب روزی که فردایش دلشوره های جریمه ها و مشق های مدرسه را داشتیم درک کند. برای کودکان امروز دیدن باب اسفنجی از پرشین تونز بسیار جذاب تر از دیدن زوروی والت دیسنی است.

از طرفی هر چه بزرگتر شدیم و قد کشیدیم پر کشیدن عزیزان و بستگان و اطرافیانمان را بیشتر دیدیم. گاهی دیدن یک فیلم یا سریال کلاسیک نا خودآگاه ما را بیاد عزیزانی می اندازد که دیگر در بین ما نیستند. سینمای کلاسیک و نوستالوژی بنظر من در هم آمیخته شده اند و من از اینکه زورو و گالیور و سندباد قهرمانان دوران کودکیم هستند بخود می بالم و افسوس گذشته را با تمام دلشوره هایش را میخورم.

دوستان عزیز: نوشته بالا برداشتی بود آزاد از افکار شخصی خود در خصوص سینمای کلاسیک و ممکن است با نظرات برخی از دوستان و اساتید کافه در تضاد باشد.

ارادتمند

بروبیکر

۱۳۹۳/۱/۲۱ عصر ۰۸:۲۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : زرد ابری, کاپیتان اسکای, الیزا دولیتل, پرشیا, سروان رنو, جیسون بورن, اسکارلت اُهارا, خانم لمپرت, مگی گربه, سرهنگ آلن فاکنر, اسکورپان شیردل, ژان والژان, BATMAN, Papillon, Classic, بانو, جو گیلیس, اکتورز, مکس دی وینتر, شیخ حسن جوری, Elvis, فورست, ریچارد, هانا اشمیت, زینال بندری, melani, سارا, کارآگاه علوی, مهرشاد آریامنش, ژنرال
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
چرا به سینمای کلاسیک علاقمندیم ... ؟ - برو بیکر - ۱۳۹۳/۱/۲۱ عصر ۰۸:۲۱