[-]
جعبه پيام
» <مارک واتنی> آدمیرال گرامی سپاس
» <آدمیرال گلوبال> ممنون از مارک واتنی بابت کارتون های اخیر...
» <مارک واتنی> رابرت عزیز ارادتمندم
» <رابرت> تشکر از اظهار محبت شارینگهام عزیز و سپاس از مارک واتنی به خاطر مجموعه "پروفسور بالتازار"
» <رابرت> آلبرت کمپیون عزیز، متأسفانه مشکل عدم رعایت پاکیزگی و حقوق شهروندی در مناطق شمالی کشور به خاطر حضور بعضی گردشگران بی‌فرهنگ، مضاعف می‌شود!
» <شارینگهام> برگی زرین در کارنامه ی رابرت عزیز
» <مارک واتنی> کارتون به یاد ماندنی "پروفسور بالتازار" دوبله فارسی و کامل : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...8#pid45508
» <آلبرت کمپیون> جناب رابرت، مطلب "نوروز خود را چگونه گذراندم؟" خیلی حق بود. شما تنها نیستید برادر، ما هم تقریباً همین مشکلات رو داریم.
» <رابرت> به یاد مرحوم قاسم افشار در "خاطرات سودا زده من" https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...4#pid45504
» <شارینگهام> مستند «سرانجام رعفت» هم اکنون از شبکه ی مستند
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 3 رای - 4.33 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
یادداشت های روزانه
نویسنده پیام
راتسو ریــزو آفلاین
پیانیست کافـه
***

ارسال ها: 107
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۸/۲۶
اعتبار: 26


تشکرها : 977
( 1565 تشکر در 39 ارسال )
شماره ارسال: #21
RE: یادداشت های روزانه

جمعه 11 اسفند 91

یادش به خیر حسن و خانم حنا، روزی هزار بار می شنیدم و هر روز همان هزار بار را برای گاو حسن گریه می کردم. فکر می کردم گناه دارد . دلم برای همه می سوخت، از حسن و ننه حسن و گاوشان گرفته تا قصاب و ساقه درخت لوبیا. چه چیز جالبی است این اینترنت که می شود حسن و خانم حنا را دانلود کرد و به یاد بچه گی ها شنید و شنید و شنید ...

افسوس که به قول اندیشه فولادوند خاطرات کودکی زود پیر می شوند ...


در آخرین شماره ماهنامه 24 پرونده جالبی منتشر شده که فیلم هایی را که روزگاری بزرگ بوده اند را دوباره بررسی میکند که هم منتقدان ایرانی و هم خارجی نظراتشان را گفته اند، سرم درد می کند برای همچین بحث هایی، تقریبا" همان چیزی است که روزگاری در همین کافه خودمان شروع شد به نام بازنگری در اسطوره های کلاسیک، اصلا شاید در تهیه این پرونده از ما تقلید کرده باشند. بعضی مواقع آدم یک فیلمی را دوست ندارد، از بد روزگار همان فیلم را جزو یکی از 10 یا 20 فیلم برتر تاریخ سینما انتخاب کرده اند! نمی شود حرف زد که ؛ سرت را از بدن جدا می کنند انگار کفر گفته ای ... حالا این پرونده را که بخوانی می فهمی که فیلم هایی که روزگاری جرات یک نیم نگاه چپ را هم به آن نداشته ای از طرف بسیاری از کارگردانان و منتقدان بزرگ سینمای دنیا گاهی حتی مسخره می شده اند. پرونده ای درباره فیلم هایی که دیگر بزرگ نیستند. البته منظورم این نیست که باید هر چه این دوستان گفته اند را قبول کرد اما می شود درباره هر فیلمی دوباره بحث کرد و  دانست که هر نظری که امروز می دهیم باز هم قابل تغییر کردن است. بعضی مواقع خیلی زود نظرمان عوض می شود اما بعضی مواقع یک عمر طول می کشد تا بفهمیم آنچه دیوانه اش بوده ایم خیلی هم خوب نبوده است. بازی بدی دارد این روزگار. بیچاره اعضای آکادمی اسکار که قرار است بعدها بفهمند که مثل بسیاری از دوره های گذشته امسال هم در انتخابشان اشتباه کرده اند. نکات جالبی را می شود در این پرونده خواند، به عنوان مثال بیلی وایلدر معتقد بوده که بری لیندون فیلم خوبی نیست! البته این روی نظر من که این فیلم یکی از آثار محبوبم است هیچ تاثیری ندارد. ای کاش موقعیتی فراهم می شد و بیشتر و دقیق تر دلایل کوچک شدن فیلم های بزرگ گذشته را بررسی می کردیم.

راستی به اتفاق دوستی دوباره پیه تای کیم کی دوک را دیدم، قرار بود دیگر فیلمی از این کارگردان نبینم اما پیه تا به نظرم این بار بهتر آمد ... گفتم بعضی مواقع زودتر نظرمان عوض می شود!


می خواستم برای عصر جمعه که دلگیر می کند آدم را یک فیلم پیشنهاد کنم که ببینید و حالتان را عوض کنید که انگار دیگر شب شده. اشکال ندارد باز هم می شود فیلم گیشای من اثر جک کاردیف محصول 1962 را دید . شرلی مک لین، ایو مونتان و ادوارد جی رابینسن در فیلم بازی می کنند؛ چیزی شبیه بهشت نیست؟ مونتان یک کارگردان معروف است که همسر بازیگرش مک لین در فیلم هایش هنرنمایی می کند. رابینسن تهیه کننده آثار او امتیاز ساخت فیلمی بر اساس داستان مادام باترفلای را می خرد که قرار است در ژاپن فیلم برداری شود . مونتان برای این نقش به دنبال یک زن ژاپنی برای بازی در نقش اول/گیشای فیلم است و با بازی مک لین موافقت نمی کند. رابینسن ، مک لین را مخفیانه به ژاپن می برد و او را چون ژاپنی ها گریم می کند و مک لین در تست بازیگری قبول می شود. همه چیز خوب پیش می رود تا اینکه بازیگر نقش اول مرد فیلم دلباخته مک لین/گیشا می شود و از مونتان می خواهد که برایش به خواستگاری برود ... تا اینکه روزی به مونتان خبر می دهند که برای بعضی از نگاتیوها مشکلی پیش آمده و رنگ آنها عوض شده. مثلا" رنگ چشمهای مشکی ژاپنی ها سبز شده، موها قهوه ای شده و ... مونتان به تماشای نگاتیوها رفته و می فهمد که گیشای فیلمش چقدر برایش آشناست ...

چیز زیادی درباره این قبیل آثار نمی شود گفت؛ فقط بازی ها بامزه از کار درآمده اند، تصویرها چشم نوازند و کاردیف چون همیشه کارچرخان موفقی است. فیلم گاهی از نفس می افتد اما چه اشکالی دارد، به قول بیلی بزرگ هیچ کس کامل نیست! اگر فیلم را دیدید و حالتان بهتر شد ما را از دعای خیر خود فراموش نکنید.

یادم باشد حتما" از نیکلاس روگ بگویم، حتما" حالا نگاه نکن با بازی جولی کریستی و دانلد ساترلند را دیده اید. اما بقیه فیلم هایش بسیار متفاوت با این یکی هستند. خدا عمری دهد تا حدودی آثارش را بررسی کنیم.

امروز یادداشت هایم کوتاه بودند، به نفع شما! مجبور نبودید بیش از این تحمل کنید ... راستی چه انسان های شریفی هستید که می خوانید و دم برنمی آورید که راتسو جان ننویس که اصلا" به درد هیچ کجای زندگی مان نمی خورد!

ترانه ایست که این چند روز بی دلیل زمزمه می کنم، باور کنید نمی دانم چرا ... اما تقدیم به شما به خاطر روزگار شیرینی که با نوار کاست داشتیم ...

بذار از این دنیای بد

دنیای کور نابلد

سفر کنم تا خواب تو

به اعتماد شونه هات

تکیه کنم تکیه کنم

بذار بشم خراب تو

بذار بشم خراب تو ...

تا بعد ...


تکرار می کرد: نمی شود کاری اش کرد... نمی شود کاری اش کرد...
خیلی خنده ام گرفت، انگار چیزی هست که بشود کاری اش کرد
. زندگی در پیش رو - رومن گاری
۱۳۹۱/۱۲/۱۱ عصر ۰۸:۵۳
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : رزا, فورست, سم اسپید, پرشیا, اسکورپان شیردل, جیسون بورن, دزیره, مگی گربه, حمید هامون, بانو, ژان والژان, واتسون, Memento, Princess Anne, آلبرت کمپیون
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
یادداشت های روزانه - راتسو ریــزو - ۱۳۹۱/۱۱/۹, عصر ۰۸:۱۸
RE: یادداشت های روزانه - راتسو ریــزو - ۱۳۹۱/۱۱/۱۰, عصر ۱۱:۱۸
RE: یادداشت های روزانه - راتسو ریــزو - ۱۳۹۱/۱۱/۱۱, عصر ۰۷:۴۶
RE: یادداشت های روزانه - راتسو ریــزو - ۱۳۹۱/۱۱/۱۲, عصر ۱۱:۱۰
RE: یادداشت های روزانه - راتسو ریــزو - ۱۳۹۱/۱۱/۱۳, عصر ۰۷:۳۲
RE: یادداشت های روزانه - راتسو ریــزو - ۱۳۹۱/۱۱/۱۴, عصر ۰۷:۱۱
RE: یادداشت های روزانه - راتسو ریــزو - ۱۳۹۱/۱۱/۱۵, عصر ۰۷:۴۳
RE: یادداشت های روزانه - راتسو ریــزو - ۱۳۹۱/۱۱/۱۶, عصر ۰۷:۲۰
RE: یادداشت های روزانه - راتسو ریــزو - ۱۳۹۱/۱۱/۲۰, عصر ۰۷:۳۸
RE: یادداشت های روزانه - راتسو ریــزو - ۱۳۹۱/۱۱/۲۱, عصر ۰۹:۵۱
RE: یادداشت های روزانه - راتسو ریــزو - ۱۳۹۱/۱۱/۲۲, عصر ۰۶:۵۲
RE: یادداشت های روزانه - راتسو ریــزو - ۱۳۹۱/۱۱/۲۵, عصر ۰۵:۵۱
RE: یادداشت های روزانه - راتسو ریــزو - ۱۳۹۱/۱۱/۲۷, عصر ۰۲:۴۸
RE: یادداشت های روزانه - راتسو ریــزو - ۱۳۹۱/۱۱/۲۹, عصر ۰۸:۵۷
RE: برای راتسو ریزو - دزیره - ۱۳۹۱/۱۱/۳۰, صبح ۰۹:۳۱
RE: یادداشت های روزانه - پرشیا - ۱۳۹۱/۱۲/۴, صبح ۰۳:۵۹
RE: یادداشت های روزانه - راتسو ریــزو - ۱۳۹۱/۱۲/۱۸, عصر ۰۱:۵۷
RE: یادداشت های روزانه - راتسو ریــزو - ۱۳۹۱/۱۲/۱۹, عصر ۰۷:۵۱