[-]
جعبه پيام
» <سروان رنو> آقا حظ کردیم از این نسخه "افسانه سه برادر" ... http://cafeclassic5.ir/thread-509-post-4...l#pid44959
» <رابرت> ژانر "علمی- تخیلی" در خاطرات سودا زده من http://cafeclassic5.ir/thread-1150-post-...l#pid44946
» <دون دیه‌گو دلاوگا> همیشه از نوشته‌های محققانه شما استفاده کرده‌ام مراد بیگ عزیز. پُست شما درباره کارلو لوی و "مسیح هرگز به ..." هم عالی بود
» <مراد بیگ> سپاس از دوست گرانقدرمان جناب دون دیگو دلاوگا ، لطفتان پایدار و تشکر مجدد از دو عزیز یابنده عنوان فیلم و مترجم اثر که تماشای مجدد آن را بر ما هموار نمودند .
» <دون دیه‌گو دلاوگا> در زیرنویس فارسی، همان ابتدا به نام دوستی که یابنده‌ی عنوان اصلی این فیلم بود اشاره شده است. روزی که نام این فیلم در کافه کشف رمز شد را هنوز در خاطر دارم
» <دون دیه‌گو دلاوگا> دوستان، این پُست واقعاً ارزشمند است؛ هم بخاطر زیرنویس اختصاصی فیلم-اش و هم قدردانی-اش از یکی از دوستان ارجمندمان در کافه. زنده باد! http://cafeclassic5.ir/thread-46-post-44...l#pid44037
» <مارک واتنی> ارادت شارینگهام عزیز. شما لطف دارید. کارتون خانواده وحوش تمام زحماتش بر عهده پدرام عزیز بوده. بنده کار خاصی نکردم
» <مموله> سپاس از دکتر پدرام برای سینک کارتون روبوتک
» <شارینگهام> درود و سپاس از تمام دوستان ، به خصوص Dr.Pedram و مارک واتنی عزیز بابت یافتن کارتون های قدیمی
» <رابرت جوردن> با تشکر ویژه از Dr.pedram بابت کارتون روبوتک و خانواده سویسی
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 5 رای - 4.2 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
بهترین سکانس یک کارگردان از نظر دوستان
نویسنده پیام
دزیره آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 196
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۸/۴
اعتبار: 33


تشکرها : 3112
( 2462 تشکر در 98 ارسال )
شماره ارسال: #15
RE: بهترین سکانس یک کارگردان از نظر دوستان

برای من بیضایی یعنی" باشو غریبه کوچک"و باشو غریبه کوچک یعنی نایی و نایی یعنی عشق، استقامت ، پشتکار ، تلاش وبازهم عشق .

در گذر روزهای عمر ،گاهی پیش می اید که زندگی در برابر چیزی ، حادثه ای، ادمی ، کتابی ، فیلمی،.....می نشاندت که دگرگون می شوی .فکرت ، حست تغییر میکند .اندیشه رهایت نمی کند.وبرای من باشو از ان دست چیز هاست. از ان دست فیلمهاست.

وقتی چشمان  نایی که دو سر روسری سپیدش را با دستها گرفته بود روی قاب تلویزیون بالا امد ، من پایین نشستم به تماشایش. منی که ان زمان نه بیضایی میشناختم نه تسلیمی و حتی از زبان گیلگی چیزی نمی دانستم ، از خود پرسیدم که این فیلم ایرانی است؟

چه حسی داشت تماشای ان .کوچکتر از ان بودم که سراغ کارگردانش را بگیرم و تا چند سال بعد،، از ان به عنوان (( اون فیلمه که باشوی جنگزده به شمال امد.)) یاد می کردم .

واز سکانسهای به یاد ماندنی ان:

انجا که نایی، باشو را چنان می شوید تا شاید رنگ پوستش روشنتر شود

انجا که نایی برای تاراندن حیوانات از مزرعه بر پشت تشت می کوبد

و انجا که نایی وباشو برای ایجاد ارتباط تلاش می کنندنام چند خوراکی را به یکدیگر یاد بدهند.

شاید باور نکنید ، اما هنوز پس از این گذشت این همه سال ، هر بار که تخم مرغها را در یخچال می چینم با خود زمزمه می کنم:(( ما اینی گینی مرغانه . شما چی گینی؟)) وهر بار کودکم می پرسد :مامان این چیه که همیشه می گی؟


] استعداد بزرگ بدون اراده بزرگ وجود ندارد . بالزاک
۱۳۹۰/۸/۸ صبح ۱۱:۰۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : جیسون بورن, حمید هامون, ترومن بروینک, بانو, گرتا, مگی گربه, ژان والژان, الیشا, میثم, دن ویتو کورلئونه, نیومن, الیور, دلشدگان, باربوسا
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
RE: بهترین سکانس یک کارگردان از نظر دوستان - دزیره - ۱۳۹۰/۸/۸ صبح ۱۱:۰۹