میثم عزیز یک تاپیک واقعا بی رحمانه و در عین حال بسیار جذاب را شروع کرده اند. بی رحمانه از این جهت که تعداد فیلم ها را محدود به ده عنوان کرده اند اما همه می دانند که این انتخاب با وجود سختی هایش ، همواره برای سینما دوستان قلقلک آمیز بوده و خواهد بود. البته بهترین راه حل برای این انتخاب مشکل ، همان ایده جزیره تنهایی است یعنی همان جایی که کسی (از منتقدان و روشنفکرنماها ! ) نیست که به آدم خرده بگیرد ؛ پس می توان با خیال راحت هر فیلمی که از ته قلب به آن عشق می ورزیم انتخاب کنیم . فیلم هایی که از تماشای چندباره آنها نه تنها خسته نمی شویم بلکه انرژی می گیریم.
کازابلانکا : انتخاب اول ، در وصف آن همین بس که دلیل علاقه ام به سینما و ایجاد سایت ایران کلاسیک و بعدا کافه کلاسیک تنها به خاطر جادوی سحرآمیز این فیلم بوده است.
پدرخوانده : سینمای بی نقص ، اوج تکنیک و هنر فیلمسازی . قسمت های 2 و 3 آن فیلم های بسیار خوبی هستند اما به نظر من قسمت 1 آن یک شاهکار تمام عیار است.
این گروه خشن: در جدال بین این فیلم و فیلم "هفت دلاور" ، این یکی برنده شد چون شهید بیشتری در آن وجود داشت ! شهادت و فداکاری در معنای واقعی اش را می توان در این فیلم دید. شخصیت پایک بیشاب در این فیلم کم نظیر است.
مرد سوم : نماها و قاب های تحسین برانگیز فیلم در کنار سایه سنگین اورسن ولز دوست داشتنی بر تمام فیلم و بازی جذاب جوزف کاتن که من همیشه دوست اش داشته ام.
بدنام : اینکه در فهرست Top 10 ام فیلمی از کارگردان محبوبم (آلفرد هیچکاک ) نباشد گناه کبیره است پس در انتخابی سخت بین سایه یک شک ، روانی ، پنجره عقبی و بدنام ، آخری را انتخاب میکنم به خاطر اینکه کری گرانت دارد ، اینگرید برگمن دارد ، و هم نوآر و هم عاشقانه است. دو ژانری که من همواره دوست داشته ام . علاوه بر اینها زوج گرانت - برگمن ، شیمی بی نظیری دارند حتی بیش از زوج برگمن - بوگارت !
سانست بولوار : در انتخاب یک فیلم از بیلی وایلدر هم کشمکش شدیدی بین آپارتمان، سانست بولوار و ... داشتم به خصوص اینکه جک لمون محبوب در آپارتمان است با این وجود به نظرم سانست بلوار در کلیت اثر ( بدون توجه به بازیگری ) بر آپارتمان برتری دارد و یک شاهکار واقعی است. سکانس اول و آخر فیلم در تاریخ سینما بی نظیرند.
روشنایی های شهر : تنها فیلم سینمای صامت در لیست من . در انتخاب یک فیلم از چارلی چاپلین همیشه انتخاب ام این یکی بوده است. سکانس نهایی فیلم اینقدر قوی است که در تماشای چندین باره اش ، باز چشم خیس می شود. هنر انتقال حس و حال .
نینوچکا : این فیلم زیبا و کم ارج نهاده شده را باید بیشتر دید. عاشق سیر تحول شخصیت نینوچکا با بازی تحسین برانگیز گرتا گاربو هستم. دیالوگ های پرمغز و زیبایی فیلم در کنار فیلمنامه وایلدری اثری تماشایی ساخته است.
خوب ، بد ، زشت : به نظر من زیباترین فیلم وسترن که بدون شعارگرایی حرف خودش را می زند. می توان صد بار این فیلم را دید و باز سیر نشد. همین سیر نشدن از یک فیلم برای شاهکار قلمداد شدنش به تنهایی کافیست.
ترمیناتور 2 : تنها فیلم مدرن در لیست من . فیلمی که به دلیل استفاده درست از جلوه های ویژه کامپیوتری نه مانند برخی فیلم های امروزی کارتونی شده و نه داستان اش غیر عقلانی و بیش از حد تخیلی است. در حالیکه بیشتر قهرمانان مدرن ، پهلوان پنبه و کارتونی هستند ، آرنولد ماشینی است باور پذیر ، معقول و دوست داشتنی ؛ تا جاییکه در پایان فیلم به خاطرش بغض می کنیم .
و بلافاصله بعد از اینها ...
سینما پارادیزو - سایه یک شک - آپارتمان - کامیل - مسیو وردو - دکتر استرنج لاو - هوش مصنوعی - شاهین مالت - پرواز بر فراز آشیانه فاخته - عصر جدید - محله چینی ها - ریوراوو - هفت دلاور - لورنس عربستان - توپ های سن سباستین - گلادیاتور - سابرینا - پنجره عقبی - مرد (هومبره ) - همه شاهکارهای آلفرد هیچکاک ، بیلی وایلدر ، چاپلین و لورل هاردی - و نوآرها ...
پ.ن: هنوز چند دقیقه از ارسال این پست نگذشته بود که عذاب وجدان مرا فرا گرفت . اینکه چرا برخی فیلم ها را نیاورده ام و کلی اما و اگر دیگر ... ! واقعا که عجب بازی مشقت باری است این انتخاب بهترین ها.