(۱۴۰۲/۶/۱۴ عصر ۱۱:۱۴)میاموتو موساشی نوشته شده:
ولی فیلم مزخرفی بود این ماتریکس چینی. ارزش یک صحنه مهر نهیلیست زدن لبوفسکی بزرگ به پیشانی مردم، از همه این بیشتر بود. به گمانم ماتریکس هندی شاید که بهتر از این باشد. برای فریزر که تقریبا یک تنه بار فیلم را کشیده خوشحالم، ولی این هم فیلمی نبود که دوباره بخواهم ببینم! پیش آگاهانه انتظار همین را هم داشتم، از هر دو فیلم. خوشحالم که مکدونا بعد از مرگ من پیدایش نشده. عدم پایبندی به بایسته های یک فیلم جایزه بگیر مانند سفید برفی سیاه، عادی سازی همجنسبازی و زن سالاری، کاراکتر مثبت چینی و غیره هم قابل احترام است. طعنه و زخم زبانهای آشنایش به کشیش و دین هم به گمانم به تبعیت از این منوال نیست.این فیلمش را هم فعلا، یک بار محض خاطر داستان فیلم ورسیدن سریعتر به انجام کار و بار دیگر برای لذت بردن، دیدم. به اوج دستاورد فیلمسازیش در سیری صعودی که سه بیلبورد بود، نمیرسد. ولی از حتی هفت روانی هم بهتر بود،به نظرم. همه چیز فیلم انتظارارتم را بر آورده کرد. کری کندن ولی، فراتر از انتظار زیبا و در یاد ماندنی بود!
ودر ضمن مرادبیگ گرامی دنبال فیلمی بودند که موضوعش انتخابات و گروگان گیری و تلاش یک تنه زنی برای آزاد کردن فرد ربوده شده بود. شباهت هایی به این دارد. Dov'è mio figlio 2000 t1p.de/6q97y t1p.de/qics9
درود بر میاموتو فیلم بین حرفه ای و دوست گرامی
دیدن فیلم همه چیز ، همه جا به یکباره برای من یک شکنجه ی روحی بیشتر نبود .
این فیلم با دیدگاه نیهیلیسم نسبت به جهان هستی (طبق فرموده ی شما) که در مرتبه ای پائین تر از لبوفسکی بزرگ قرار دارد ، در ظاهر قصد دارد به مخاطب نشان بدهد در جهانی که همه چیز بی معنا و بی مفهوم است چگونه میشود دوست داشتن را اعلام کرد در حالی که جهان هستی بر علیه ایشان است ، در حالی که بقول فراستی جهان هستی چگونه میتواند جهان پست مدرن باشد در حالی که خود مظهر عشق و دوست داشتن است ؟
واقعیت تلخ این است که اسکار سالهاست دیگر با فیلمهای ماندگاری که در خدمت صنعت سینما بوده و مدیوم تصویر و داستان را توامان در خود جای داده بیگانه گشته ، به خدمت اقلیت ها در آمده است ، اما نقدی که به منتقدین طرفدار فیلم ماتریکس چینی بقول شما وارد است ، دستاویز قراردادن تنوع نژادی در چیدن ترکیب برندگان اسکار برای این فیلم است ، اما پیامی که در نهایت از این فیلمِ به ظاهر تخیلی صادر میشود چیزی به غیر از برسمیت شناختن اقلیت هم جنس گرا نیست که بدرستی بدان اشاره فرمودید ...
با اینکه فیلم بانشی های اینیشرین در میان فیلمهای حاضر ، نقطه ی مقابل فیلمِ برگزیده ی اسکار ، در کنار هنرنمایی بازیگرانش که نفر به نفر از شخصیت پردازی درستی بهره برده اند ، خصوصیتهای بارز از یک فیلم ماندگار از قبیل داستان ، استعاره ، نماد و پیام را تا حدودی که مقبول افتد در خود جای داده است، اما ظاهرا بنا بود اینبار اعضای آکادمی اسکار که از کارشناسان و منتقدان صاحب نظر هالیوودی - آمریکایی خالی گشته در قامت بیل کاتینگ قصاب سر دسته ی بومیهای آمریکا و دارو دسته اش! این فیلم تمام ایرلندی را همچون کشیش والن و یارانش سلاخی کند تا نتیجه ی مورد نظر به سهولت حاصل شود ...
تنها نقطه مورد عطف برای ما نوستالژی بازهای متعصب در این آخرین دوره از مراسم جایزه ی اسکار ، شاید احراز جایزه ی بهترین فیلمنامه ی اقتباسی برای فیلم سینمایی حرف های زنانه و سارا پُلیِ قصه های جزیره باشد و بس .
دوست عزیز آن گمشده ای که شما زحمت یافتنش را کشیده اید بین سالهای نود و دو تا نود هشت میلادی دیده ام پس قاعدتا سال ساختش به پیش از این موعد مربوط میشود با این وجود تشکر صمیمانه ی من را بابت وقتی که صرف یافتنش نموده اید پذیرا باشید .