(۱۳۹۲/۸/۱۳ صبح ۱۰:۵۵)منصور نوشته شده:
... ایرانیها هنرشان حرف زدنشان است. دوبله در ایران بخاطر همین هنرمندی ایرانیان زاده شد و تا کنون قوام یافته است. یک ایرانی واقعی با احساسات واقعی ایرانی بودنش از تماشای فیلمی چون چه کسی از ویرجینیا ولف میترسد لذتی دوچندان میبرد. میدانید چرا؟ ارزش فیلم و بازی بازیگران به کنار و این یک لذت که همه ملل می برند. اینجا چیزی بر فیلم اضافه شده است که سایر ملل آنرا ندارند. اینجا صداهای به غایت زیبا و به غایت ماهر (حتی ماهرتر از انعطافها وکش و قوس های صدای اصلی بازیگران) به فیلم اضافه شده است. در واقع هنری دیگر بنام صدا در کنار خود فیلم ما را از خود بیخود میکند. مایی که ایرانی هستیم و از شنیدن در کنار دیدن لذتی وافر می بریم. صداهای جدید به قیافه های بازیگران میخورند. میخورند یعنی منطبقند. منطبق هستند یعنی گوئی خدا این صدا را باید روی آن چهره می آفرید اما نیافریده اما ما آنرا احیا کرده ایم و آفرینش را تکمیل کرده ایم. انسان دوست دارد همه چیز را سرجایش گذارد... کاش این آنجا بود. کاش آن اینطوری بود . کاش این میشد. کاش آن میشد... و ما اینجا کاش را، عملی کرده ایم. دوبله آرزوی انسان را در تطبیق خصائص انسانی (چهره و صدا) تکمیل کرده است.
با این بخش از نوشتههای منصور گرامی موافقم.
یاد درد دلی افتادم از استاد منوچهر اسماعیلی که سالها پیش در ماهنامهی سینمایی فیلم چاپ شده بود ـ تحت عنوانِ تأملبرانگیز ِ "مجازات پلنگ بیمار!" :
... چند سال پیش، یکی از مسئولان رده بالای سینمایی کشور از دهدوازده نفر از همکاران بنده دعوتی کرد و بدون مقدمه یا توضیحی اینطور فرمود: «شماها دیگر خیلی گنده شدهاید. از حالت یک ماهی در یک تنگ، به صورت نهنگ درآمدهاید و جا را برای دیگران تنگ کردهاید. محترمانه به شما توصیه میکنم هرچه زودتر یا اصلاً همین هفته بروید برای مراسم ختمتان مسجدی را رزرو کنید و مرگ خودتان را بیسروصدا اعلام و مراسمش را برگزار کنید، در غیر اینصورت مجبور میشویم ما این کار را بکنیم و مرگ دستهجمعی شما را اعلام کنیم.»(!)
زمانی میرابها نیمههای شب درِ خانهها را میزدند و آب میآوردند. برای همین، برای ما آدمهای عزیزی بودند چون آب و آبادانی و مایهی حیات میآوردند. بعد که آب را لولهکشی کردند، میرابها هنوز احترام داشتند و کسی بابت اینکه آب دیگر لولهکشی شده، به آنها بیاحترامی نمیکرد.
فرض کنید تا مقطعی فیلمهای ایرانی دوبله میشده و از آن پس قرار شده فیلمها با صدابرداری ساخته شود. اصلاً فرض کنیم از اوّل هم باید همینطور میبوده امّا نبوده. آیا سزاوار است با آنها که کار را به این جا رساندهاند و حالا بعضی از کارهایشان غرورآفرین و خاطرهانگیز هم هست و برخی با خاطرهی کارهایشان زندگی میکنند، این طور برخورد شود؟
ما همان میرابها هستیم؛ امّا امروز به ما توهین میشود. ما روزی با غرور درِ خانهها را میزدیم؛ امّا حالا باید خجالت بکشیم که یک عمر از جوانی و زندگیمان را صرف این کار کردهایم. آیا ما سزاوار این برخوردیم؟ وقتی سینما هنوز در کشور شروع به کار نکرده بود، دوبله رشدش را شروع کرد و باعث تشویق فیلمسازان شد. فیلمسازان از دوبله مدد گرفتند و دوبله هم به کمک آنها رفت ... .
منبع: مجلهی فیلم، سال 17، ش 243، آبان 1378. ص 35.