(۱۴۰۰/۹/۸ صبح ۰۱:۲۶)رابرت نوشته شده:
در پستهای قبل به عرض رساندم که:
در بهمن ۱۳۷۴ با امید، انگیزه و اشتیاق فراوان، مشغول تحصیل در رشته تولید (گرایش برنامهسازی تلویزیونی) دانشکده صدا و سیما شدم.
پس از پایان تحصیلات، با عنوان رسمی کارگردان -و البته با شغلهای متفاوت کارگردانی، تصویربرداری، تدوین و نویسندگی- در واحدهای مختلف معاونتهای سیاسی، استانها و سیما فعالیت کردم.
به طور خلاصه طی این سالها در هر سه بخش اصلی تولید، تأمین و پخش برنامه تلویزیون تجربه کسب کردم و در شوراهای مختلف عضویت داشتم.
شورای طرح و برنامه اداره کل مهندسی و مدیریت پیام مرکز بودجه
|
شبکه سه سیما
|
نمایندگی پوشاک بچهگانه غنچه در کرج
|
مرکز سیمای استانها
|
پخش سیمای البرز
|
مرکز سیمای استانها
|
اداره کل تأمین برنامههای خارجی سیما
|
پخش شبکة جام جم
|
اداره کل تأمین برنامههای خارجی سیما
|
اداره کل سیمای استانها
|
پخش اخبار سیما
|
واحد آموزش معاونت سیما
|
شاید برایتان قابل باور نباشد که بیشتر وقت یکی از جلسات در ادارهای خاص به توضیح اشکالات یک نظر مضحک برای آقایان و خانمهای مدیر گذشت. در میانههای دهه ۸۰ خورشیدی یکی از صاحب منصبان سینمای دولتی، تحلیلهای عجیب و غریبی درمورد والت دیزنی و انیمیشن تام و جری ارائه کرده بود که اتفاقاً خیلی سر و صدا کرد! ایشان در آن روزها عباراتی با این مضمون گفته بود:
«والت دیزنی که یک یهودی بود، برای قُبحزدایی از یهودیها در انیمیشن تام و جری، شخصیت مظلومی از موش (جری) به عنوان نماد یهودیان خلق کرد تا رفتهرفته فرهنگسازی کند و نظر مردم را نسبت به یهودیها و ظلمهایی که به آنها میشود، تغییر دهد...»
تام و جری، محصول هانا و باربرا
در آن جلسه، تمام سعی من این بود که به شرکتکنندگان بفهمانم:
۱) تام و جری اصلاً توسط والت دیزنی ساخته نشده و در واقع هانا و باربِرا (Hanna-Barbera) خالق آن بودهاند!
۲) به هر حال ادبیات، سینما و هنر مقولههایی تخصصی هستند که نیاز به استفاده از استعاره و تمثیل دارند؛ چنانچه پیشینیان ما نیز گاه داستانها و حتی مضامین اخلاقی مورد نظرشان را از زبان و با حضور شخصیتهای حیوانی بیان کردهاند. (از کلیله و دمنه تا موش و گربه عبید زاکانی)
۳) چه تضمینی وجود دارد که فردا یک نظریهپرداز دیگر وجوه خطرناک و تعبیری سگ، گربه، گاو، شتر، فیل و هر جانور دیگر را کشف نکند؟!!!
۴) در انیمیشن تام و جری، اتفاقاً بیننده بیشتر نگران تام (گربه) میشود تا جری (موش) و در واقع این تام است که بیشتر مظلوم واقع میشود!
این نظریهپرداز برجسته! عقاید دیگری هم داشت و دارد که متأسفانه در مواردی تأثیرگذار نیز هست.
اما نکته مهم اینکه ظاهراً بعد از این جلسه، ماحصل آن را به عرض آقای نظریهپرداز رساندند؛ زیرا ایشان تمام مستندات مربط به این گفته را حذف کرد و سالها بعد به اصطلاح (!) مقاله کاملی درباره موش و کثیفی آن و صهیونیزم جهانی و شرکتهای فیلمسازی نگاشت و این بار مصادیق متعددی از انیمیشنها و فیلمهای سینمایی ردیف کرد تا به عنوان شاهد مدعا ارائه کند.* در مقاله ایشان، از میکی ماوس تا موشهای انیمیشن سیندرلا و از رِمی (موش سرآشپز) تا آقای جینگلز** (موش سینمایی دالان سبز) مورد نوازش جدی قرار گرفته و حتی به شکل تلویحی از بیتوجهی فیلمسازان ایرانی در این مقوله و ساخت آثاری مانند مدرسه موشها گله شده است!
رِمی موش انیمیشن "راتاتویی" (موش سرآشپز)، محصول مشترک والت دیزنی و پیکسار
ادامه دارد
------------------------------------
* در مقطعی نیز این گروه، انیمیشنهای ژاپنی را که در آنها فرزندان به دنبال مادرانشان بودند، زیر ذرهبین دقیق(!) خود قرار داده و به این نتیجه رسیده بودند که مثلاً قصد هاچ (زنبور عسل)، پرین (انیمیشن باخانمان)، سباستین (انیمیشن بل و سباستین)، حنا (انیمیشن حنا دختری در مزرعه) و ...، رسیدن به سرزمین موعود بوده و این آثار ژاپنی به دنبال زنده کردن افکار صهیونیستی مام میهن و سرزمین موعود و ... بودهاند! این گروه به همین بسنده نکرده و اندکی بعد، انیمیشن هایی چون مهاجران و خانواده دکتر ارنست را نیز به این فهرست افزودند!
** حتماً آقای نظریهپرداز انتظار داشته است، آن مردک نگونبخت زندانی به جای آقای جینگلز، یک فیل را در کلاهش پنهان کند!