(۱۴۰۰/۹/۸ صبح ۰۱:۲۶)رابرت نوشته شده:
در پست های قبل به عرض رساندم که:
در بهمن 1374 با امید، انگیزه و اشتیاق فراوان، مشغول تحصیل در رشته تولید (گرایش برنامه سازی تلویزیونی) دانشکده صدا و سیما شدم.
پس از پایان تحصیلات، با عنوان رسمی کارگردان - و البته با شغل های متفاوت کارگردانی، تصویربرداری، تدوین و نویسندگی - در واحدهای مختلف معاونت های سیاسی، استان ها و سیما فعالیت کردم.
به طور خلاصه طی این سال ها در هر سه بخش اصلی تولید، تأمین و پخش برنامه تلویزیون تجربه کسب کردم و در شوراهای مختلف عضویت داشتم.
شورای طرح و برنامه اداره کل مهندسی و مدیریت پیام مرکز بودجه
|
شبکه سه سیما
|
نمایندگی پوشاک بچهگانه غنچه در کرج
|
مرکز سیمای استانها
|
پخش سیمای البرز
|
مرکز سیمای استانها
|
اداره کل تأمین برنامههای خارجی سیما
|
پخش شبکة جام جم
|
اداره کل تأمین برنامههای خارجی سیما
|
اداره کل سیمای استانها
|
پخش اخبار سیما
|
واحد آموزش معاونت سیما
|
یکی از شب های سرد زمستان 1389 است. مدتی است که بی خیال اداره کل تأمین برنامه های خارجی شده و به عنوان کارگردان و ناظر پخش* در جام جم آسیا مشغول فعالیت شده ام. از آنجا که حال و حوصله شلوغی برنامه های زنده و آدم های فراوان پشت و جلوی صحنه را ندارم، ترجیح داده ام که در ساعات آخر شبِ این کانال (جام جم آسیا) شیفت بردارم. معمولاً برنامه های زنده از کانال های اروپا و آمریکا پخش می شوند و از آسیا بازپخش.
رژی پخش کانال جام جم آسیا در سال 1389
پنج شنبه شب است و طبق معمول یک سریال ایرانی از جام جم آسیا پخش می شود. کانال آمریکا هم طبق معمول این چند ماهه، یک برنامه زنده ادبی خسته کننده و بدون مخاطب را روی آنتن می برد.
رژی پخش آسیا و آمریکا در ساختمان پخش قدیم جام جم و روبروی هم قرار دارند. رژی و استودیوی پخش آمریکا تا همین چند ماه پیش (اوایل سال 89) رژی پخش و استودیوی شبکه یک بود و رژی و استودیوی پخش آسیا، رژی و استودیوی پخش شبکه دو. چند ماهی است که واحدهای پخش شبکه های یک تا چهار از ساختمان قدیمی پخش به ساختمان جدید منتقل شده اند و ما جای آنها را گرفته ایم.
القصه، من ناظر پخش کانال آسیا هستم و روی کاناپه رژی لمیده ام و به سریال نگاه می کنم. خسته می شوم و برای چند لحظه رژی را به همکاران می سپارم و از اتاق بیرون می روم تا آبی به سر و رویم بزنم. نگاهی به رژی آمریکا می اندازم. چیزی غیر عادی است! هفته های پیش عوامل پخش (کارگردان، منشی صحنه، صدابردار، گرافیست و اپراتورهای فنی) با رخوت در جایگاه هایشان می نشستند و از روی ناچاری به صحبت های کسل کننده مجری- کارشناس- تهیه کننده برنامه گوش می کردند؛ اما این هفته همگی چشم به مونیتورهای پخش دوخته و به اصطلاح با دقت به آنتن توجه می کنند! بر خلاف همیشه که صدای یکنواخت آقای مجری- کارشناس- تهیه کننده پخش می شد، این بار صدای یک خانم از بلندگوهای کنار میز صدا به گوش می رسد! حس فضولی ام گل می کند و داخل می شوم. آقای "م" ناظر پخش شبکه در کنار میز سوییچ ایستاده و ضمن آنکه با چشم و ابرو به مانیتور فینال اشاره می کند، لبخندی تحویلم می دهد. من هم با دیدن تصویر مانیتور خشکم می زند. خانمی بسیار بسیار زیبارو و خوش لحن، اشعار مولوی را می خواند و تفسیر می کند. تلفن های رژی یکسره زنگ می زنند. مخاطبان هم از حضور خانم دکتر به وجد آمده اند و مرتب تشکر می کنند! این همه استقبال از یک برنامه زنده (آن هم این برنامه) بی سابقه است! لبخند آقای "م" را با خنده ای بی صدا پاسخ گفته و از رژی کانال آمریکا خارج می شوم...
***
چند لحظه ای است که دوباره روی کاناپه جا خوش کرده ام که ناگهان آقای "م" سراسیمه وارد رژی آسیا می شود. آقای "م" مرد شریف، خوش اخلاق و با تجربه ای است که از همه ما بزرگتر است و به آرامش و حُسن خلق مشهور است.
اما حالا خیلی نگران و سراسیمه است. علت را جویا می شوم.
- نمی دونی رابرت، چه شیفت مزخرفی بود. اعصابم ریخته به هم.
- چطور مگه؟ تا چند دقیقه پیش که مشکلی نبود و کلی هم تلفن و استقبال داشتید. (این جمله آخر را با لبخند و به قصد شوخی می گویم.)
- خبر نداری چی شد! رییس به خط هات لاین** زنگ زد (رییس وقت سازمان) که این خانمه کیه روی آنتن؟! من هم توضیح دادم که خانم دکتر ... ؛ (رییس) بهم می گه کی اجازه داده بیاد جلوی دوربین؟ من هم گفتم همه چیز درست و طبق رواله. استعلام حراستش هم هست و هیچ مشکلی نیست. چطور مگه؟ می دونی بهم چی گفت رابرت؟
- نه! از کجا باید بدونم؟
- گفت این خانم بیش از اندازه زیباست و جلب نظر می کنه. سریع از روی آنتن بگیریدش! با هزار مصیبت به آقای ... (مجری و تهیه کننده برنامه)، کیو*** دادم که یک وله پخش می کنیم. بعد هم در فرصت پخش وله به آقای ... گفتم خانم مهمان باید بدون خداحافظی از استودیو بیرون بیاد و خودت برنامه رو ادامه بدی. نمی دونی چقدر خجالت کشیدم. خانم دکتره هیچی نگفت بنده خدا و رفت...
***
آن شب به آقای "م" و البته بقیه عوامل پخش کانال آمریکا بسیار سخت گذشت. چون موج تماس ها بیشتر شد که چرا ناگهان خانم دکتر بدون خداحافظی و تمام شدن صحبت هایش از برنامه حذف شده است؟!
چند ساعت بعد، آقای "م" با چشمانی غمگین و صدایی خسته به من گفت:
- می دونی رابرت! بدا به حال ما که بر خلاف همه دنیا، بیننده هامون از زیبایی آدمی که جلوی دوربین می ره تعجب می کنند و بدتر اینکه باید به خاطر این قضیه، جواب بالا دستی ها رو بدیم!
آقای "م"**** راست می گفت. در همه دنیا یکی از عوامل مهم انتخاب مجری، کارشناس و حتی بیشتر بازیگران، زیباییِ صورت و نحوه اجرا و لحن آدم هاست...
----------------------------------------------------------------
* ناظر پخش: مسئول نهایی پخش برنامه ها در رژی و استودیوی تلویزیونی. همچنین پاسخگویی اشکالات نهایی در رژی با اوست. او باید مجوز برنامه ها و همچنین استعلام حضور مهمان ها را کنترل کرده و در صورت بروز اشکال بهترین تصمیم را گرفته و به اطلاع سایر عوامل برساند.
** خط هات لاین: (Hot Line) یک خط تلفن ویژه در رژی های پخش که از آن صرفاً برای تماس درمورد برنامه ها و کنترل اوضاع رژی استفاده شده و استفاده از آن برای استفاده های غیر کاری و حتی غیر ضروری کاملاً ممنوع است.
*** کیو: حرکات تعریف شده دست برای ارتباط بین عوامل رژی و استودیو. این حرکات معمولاً کارکرد استاندارد و مشخصی دارند.
**** متأسفانه آقای "م" در سونامی وحشتناک کرونای دلتا در مرداد 1400 درگذشت.