[-]
جعبه پيام
» <مارک واتنی> ممنونم رابرت جوردن عزیز
» <رابرت جوردن> سپاس از مارک واتنی و بتمن
» <مارک واتنی> رابرت عزیز و گرامی ... این بزرگواری و حسن نیت شماست. دوستان بسیاری هم در کافه، قبلا کارتون و سریال های زیادی رو قرار داده اند که جا داره ازشون تشکر کنم.
» <مارک واتنی> دانلود کارتون جذاب " فردی مورچه سیاه " دوبله فارسی و کامل : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...7#pid45437
» <Kathy Day> جناب اﻟﻜﺘﺮﻭﭘﻴﺎﻧﻴﺴﺖ از شما بسیار ممنونم...
» <مارک واتنی> خواهش می کنم بتمن عزیز
» <BATMANhttps://www.aparat.com/v/XI0kt
» <BATMANhttps://www.doostihaa.com/post/tag/%D8%A...kanon-2021
» <BATMANhttps://www.aparat.com/v/pFib3
» <BATMAN> با تشکر از مارک واتنی عزیز/ نسخه های سینمایی بامزی هم منتشر شدن/ بامزی تو سوئد خیلی محبوبه، از گذشته تا به امروز ازین شخصیت انیمیشن تولید میشه
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 8 رای - 4 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
خاطرات فیلم دیدن ... ( از ویدیو تا ... ماهواره )
نویسنده پیام
آرلینگتون آفلاین
در به در کافه
*

ارسال ها: 75
تاریخ ثبت نام: ۱۴۰۱/۳/۲۳
اعتبار: 16


تشکرها : 449
( 558 تشکر در 73 ارسال )
شماره ارسال: #74
RE: خاطرات فیلم دیدن ... ( از ویدیو تا ... ماهواره )

عرض ارادت سروران عزیز. با دیدن سریال شبحی در تاریکی ، معرفی شده توسط جناب BATMAN گرامی ، یاد خاطره ای افتادم . زمستان73 . کلاس دوم ابتدایی بودم  .خدابیامرز پدرم به همراه مادرم رفته بودن کرج . یادم میاد اون شب یه فیلمی میداد که آقای علی طالب لو یکی از بازیگرهاش بود . برادربزرگترم عادت داشت موقع دیدن تلویزیون ، چراغ های حال رو خاموش میکرد .چراغ های حیاط ولی روشن بود .خوب یادمه یه دفعه یه چیزی از جلوی لامپ های حیاط رد شد و سایه ش افتاد رو شیشه و پرده ی خونه . خواهر بزرگم چنان جیغی کشید که هنوز که هنوزه ، یادم میفته استرس میگیرم و می ترسم . برادرم دوید رفت ببینه کی تو حیاط هست . خدابیامرز پدر بزرگم هم با عصاش به زحمت رفت جلوی پنجره  . پدر بزرگم از پنجره به برادرم گفت اون چیه . صدای برادم رو نمیشنیدم که بهش چی میگفت . خواهرم هم رفت تو حیاط . بعد از چند دقیقه اومدن تو خونه . بهش گفتم چیه داداش .گفت نمیدونم مثل شغال و روباه بود رفته بود رو دیوار و از اونجا پریده رو درخت و جست و خیز میکرد .تاریک بود نفهمیدم چیه.  پدربزرگم گفت . میمون بود . با شنیدن این حرف برادرم زد زیر خنده . خواهرم گفت باباجون میمون که تو وسط تهران پیدا نمیشه . من مثل یه یا کریم از ترس و سرما کز کرده بودم  تکون نمیخوردم .آخرش هم معلوم نشد چه جور جونوری بود . هروقت آقای علی طالب لو رو تو تلویزیون میبینم یاد اون شب میفتم. اما الان فکر میکنم شاید پدر بزرگم درست میگفته که میمون بوده . آخه درسال 92 ، مردم تو دشت های سردسیر استان اردبیل یه کانگورو دیده بودن . چطور یه کانگورو از اردبیل سر در آورده ، هنوز نمیدونم .

۱۴۰۱/۱۱/۲۰ عصر ۰۹:۲۵
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : مارک واتنی, BATMAN, شارینگهام, مراد بیگ, کوئیک, رابرت, سروان رنو, پیرمرد, اکتورز, آدمیرال گلوبال, rahgozar_bineshan, باربوسا, آلبرت کمپیون
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
RE: خاطرات فیلم دیدن ... ( از ویدیو تا ... ماهواره ) - آرلینگتون - ۱۴۰۱/۱۱/۲۰ عصر ۰۹:۲۵