[-]
جعبه پيام
» <باربوسا> ایرج رضایی نازنین دقایقی پیش از دنیا رفت. مستند زاده مهر که به بررسی زندگی و کارنامه وی می پردازد.https://www.aparat.com/v/j50667g
» <BATMAN> تشکر کنتس عزیز/ منوچهر اسماعیلی تو سکانس پایانی "مردی که موش شد" چقدر با نمک و خنده دار میگه = سلام علیکم آقای رئیس! (خیلی هنرمند بود، یادش گرامی)
» <کنتس پابرهنه> موافقم بتمن عزیز
» <BATMAN> سریال خانه سبز لوکیشنهاش اغلب دلگیره و به خوبی نورپردازی نشده، در کنارش موسیقی متن حزن انگیزی داره، بعضی قسمتها هم از نظر محتوایی زیادی غصه دارن
» <BATMAN> بستگی به کیفیت و محتوای فیلم و سریال هم داره، مثلا کفشای میرزا نوروز با اینکه قدیمیه ولی غمی توش نیست یا مردی که موش شد
» <مراد بیگ> با سپاس از الطافِ دوستانِ جان ، باعث مسرّت و افتخاره که مقبول دوستان واقع شد .
» <کنتس پابرهنه> صد‌در‌صد سروان جان... منظورم این بود که اون سریالی که مثل خانه‌ی سبز دل‌انگیز بود هم الان دیگه دلگیر شده... این احساس من هست البته.
» <سروان رنو> البته همه شون خوش ساخت نیستن کنتس جان ! بعضی هاشون ریتم خیلی کندی دارن و حوصله سربر هستند واقعا .
» <عباس حاجیوند> سلام.دوستان گلم. خوشحالم عمری بود بازم سری زدم انجمن
» <کنتس پابرهنه> با اینکه فیلم‌ها و سریال‌ها توی اون دهه‌ها خوش‌‌ساخت‌تر بودند ولی نمی‌دونم چرا دیدن حتی یک سکانس از این سریال‌های قدیمی واسه من اینقدر دلگیره.
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
داستان هایی که جایشان در سینما خالی است
نویسنده پیام
لوک مک گرگور آفلاین
جوینده َطلا
***

ارسال ها: 220
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۶/۶/۳۱
اعتبار: 24


تشکرها : 1033
( 1826 تشکر در 217 ارسال )
شماره ارسال: #7
RE: داستان هایی که جایشان در سینما خالی است

اگر از مردم بپرسید که آیا الکساندر دوما را می شناسند یا نه، احتمالا نه نخواهند گفت و اگر باز بپرسید چگونه او را می شناسید، آنها نام داستان های رابین هود، سه تفنگدار و کنت مونت کریستو را بر زبان خواهند آورد و تعدادی از آنها نیز خواهند گفت که تاکنون آثارش را نخوانده اند و او را به خاطر اقتباس های تصویری بیشمار داستان هایش می شناسند و به همین دلیل تک تک حوادث شان را حفظ کرده اند!

اما این نویسنده مشهور بیشتر از این ها نوشته بود. داستان هایی که در تلویزیون و سینما بسیار اندک به آنها توجه شده است. لاله سیاه یکی از آثار اوست که در طول تاریخ سینما تنها چند اقتباس گمنام از روی آن عرضه شده است. مشهورترین آنها نسخه دهه شصتی آن با بازیگری آلن دلون است که داستان را به شکل وحشتناکی تحریف کرده اند و این داستان تاریخی با فضای نسبتا غمگینش، مبدل به فیلمی کمدی در سبق و سیاق فیلمهای شمشیر بازی گشته است!

لاله سیاه که آمیخته ای از یک داستان غیر واقعی و حوادث بسیار مهم تاریخی است درباره مسابقه ایست که شهرداری هارلم ترتیب داده است. به این شکل که هرکس بتواند تا موعد مقرر لاله سیاهی را پرورش دهد برنده جایزه ۱۰۰,۰۰۰ گیلدری خواهد شد. در این میان دکتر جوان کورنلیوس ون بارلی در حال پرورش لاله اش هست، غافل از اینکه همسایه بدجنس او باکستل نیز در صدد انجام همین کار است و چون توانایی آنرا ندارد قصد دارد لاله دکتر را بدزدد. این داستان خیالی مصادف است با یکی از فاجعه بار ترین حوادث تاریخ هلند، یعنی به دار آویخته شدن یوهان دویت نخست وزیر هلند و برادرش توسط توسط اوباش بدون آنکه حتی در دادگاه محاکمه شوند.

دکتر کورنلیوس از همه جا بی خبر گرفتار توطئه ای که همسایه اش باکستل برایش طرح کرده می شود و به عنوان زندانی سیاسی محکوم به حبس ابد می گردد. اما او در زندان نیز دست از پرورش دادن لاله اش بر نمی دارد و با کمک رزا، دختر بسیار جوان رئیس زندان که به صورت مخفیانه و بدون آگاهی پدرش به دیدنش می رود تمام سعیش را برای بزرگ کردن لاله اش می کند و این تازه شروع حوادث بعدی است.

لاله سیاه شاید شهرت کنت مونت کریستو را نداشته باشد، اما این به معنای آن نیست که ارزش اقتباس شدن را ندارد و البته شاید از این منظر که هر دو داستان کسی را روایت می کنند که به ناحق فعال سیاسی معرفی شده و به زندان می افتد مشابه به نظر برسند، اما الکساندر دوما به خوبی می دانست چگونه داستان هایش را بی شباهت به هم روایت کند و درنتیجه خوانندگان شباهتی بین این دو اثر نخواهند یافت.

راستش اگرچه همیشه معتقد بودم که اقتباس های تصویری متعدد بیننده را از داستان تکراری بیزار می کنند، اما در همان حین گاهی نیز این فرصت را به انسان ها می دهند تا اقتباس مورد علاقه خود را از بین آنها بیابند.


من به شانس اعتقاد ندارم. به خودم اعتقاد دارم!
۱۳۹۶/۱۱/۱۲ صبح ۰۳:۴۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : مراد بیگ, جیمز باند, پرنسس آنا, لو هارپر, دون دیه‌گو دلاوگا, سروان رنو, پروفسور, کنتس پابرهنه
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
RE: داستان هایی که جایشان در سینما خالی است - لوک مک گرگور - ۱۳۹۶/۱۱/۱۲ صبح ۰۳:۴۰