[-]
جعبه پيام
» <لوک مک گرگور> پت و مت یا جن و جودی؟! https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...9#pid45599
» <شارینگهام> پست بسیار زیبا و سینمایی ورزش 3 در وصف برد پرگل آلمان https://www.varzesh3.com/news/2048718
» <سروان رنو> آقای اسمیت به واشنگتن می رود ! ... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...5#pid45595
» <رابرت> "ناصر"های گوینده-دوبلور در "خاطرات سودا زده من" https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...2#pid45592
» <شارینگهام> تقدیم به کنتس عزیز: «نومید مشو ،امید می‌دار ای دل* در غیب عجایب است بسیار، ای دل»
» <کنتس پابرهنه> جناب شارینگهام عزیز مرسی برای این کشفیات... پس من از حالا به خودم وعده ی پنجمین ستاره رو دادم.
» <سروان رنو> بحث تاریخی درباره مهاجران و تیم ملی فوتبال آلمان و فرانسه ... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...8#pid45568
» <شارینگهام> سلام و درود ، خوش آمدید
» <master of puppet> سلام به تمامی کاربران کافه کلاسیک
» <Emiliano> «مرتضی اردستانی» عزیز هم رفت. ایشون چهره‌پرداز بودن و گاهی بازی می‌کرد. نقش کوچیکی هم در تله‌تئاتر «برده رقصان» داشتن.
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
بازی (دیوید فینچر)
نویسنده پیام
پروفسور آفلاین
هفت خط
***

ارسال ها: 43
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۹/۲/۲۲
اعتبار: 14


تشکرها : 553
( 527 تشکر در 43 ارسال )
شماره ارسال: #4
RE: بازی (دیوید فینچر)

این تاپیک خواندنی رو چندبار از اول تا آخر خوندم و لذت بردم هم از فیلم هم از برداشتهای متفاوت نویسندگان خوش قلم.

اول یک خلاصه از فیلم بگم برای اونها که فراموشش کردن یا ندیدنش: یک تاجر اصیل، موفق و پولدار که در بچگی شاهد خودکشی پدرش بوده در بزرگسالی وارث و مالک امپراطوری مالی شده. او که یک پدر ناموفق برای برادر مسئله ساز کوچکتر از خودش بوده، در قالب یک شوهر ناموفق هم کارش به طلاق می کشه. نیکولاس ون اورتون که حالا یک سرمایه دار خشک و منزوی و بیرحمه، در تولد چهل و هشت سالگی، سن خودکشی پدرش- از برادر کوچکترش کادویی ویژه می گیره:

یک بازی واقعی و مرگبار که زندگیش و آینده اش رو از این رو به اون رو می کنه.

روجر ایبرت از اصطلاح فیلم یخچالی هیچکاک برای توصیف بازی استفاده می کنه؛ یعنی فیلمی با ریتم کند اما مهیج که کم کم روی بیننده تاثیر می گذاره و در آخر متلاشی می شه. خود من با شروع فیلم روی کاناپه لمیدم رفته رفته در کشاکش صحنه های دلهره آور بازی هی نیم خیز می شدم. بعد بصورت کاملا رفلکسی به پشتی کاناپه میخکوب شدم و تا آخر جم نخوردم! آخرش که تلوزیونو آف کردم پشتم خیس عرق بود انگار تموم آبهای اون یخچال ذوب شده رو ریخته بودن پشت من!

شما تعلیق رو در نه در سکانس به سکانس بلکه ثانیه به ثانیه حس می کنید. حتی زمانی که نیکولاس در سکانس پایانی به قصد خودکشی از پشت بام آسمانخراش خودشو پرت می کنه و در همون چند ثانیه بام تا زمین انگار یک عمر زندگی از جلوی چشمای بازش می گذره.

دیوید فینچر در فیلمهاش بارها و بارها از کارهای هیچکاک الهام گرفته؛ مثلا Gone girl از روانی، Panic room از پنجره عقبی و همین بازی از سرگیجه (مردی که دایم فریب می خوره زنی که فریبنده و فریبکاره و داستان یک خودکشی کلیدی جانگداز). شاید اگه زیاد طرفدار فیلمهای روان شناختی نباشید در مورد فیلمهای فینچر همین نمک هیچکاکی مزه فیلمهای فینچر رو مطلوبتر و عطش شما رو برای دیدنشون بالا ببره.

بیشتر نمی گم تا لطف دیدن بازی براتون کمتر نشه. فقط می گم برداشت هر کس از پایان فیلم کاملا می تونه متفاوت باشه. از نظر من نمی شه گفت نیکولاس بواسطه این بازی دچار دگرگونی کامل اخلاقی شده ولی تغییرات خوشایندش محسوسه. اعتماد به همسر از دست رفته ای که قدر محبتش رو هرگز ندونست و رو آوردن به یک جایگزین احتمالی برای گریز از تنهایی و پوچی و جبران مافات. این در نظر نیکولاس یک پایان عبرت آموزه و می تونه شروعی تازه و چالشی در یک آرامش بعد از طوفان باشه. اما کی می دونه شاید بازی همچنان ادامه داشته باشه.


گاهی اوقات آتش بس مهمترین بخش یک جنگ است
۱۳۹۹/۵/۶ عصر ۰۵:۳۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : مارک واتنی, کنتس پابرهنه, Kathy Day, لوک مک گرگور, سروان رنو, Classic, زرد ابری, بانو الیزا, کاپیتان اسکای, دون دیه‌گو دلاوگا, پرنسس آنا, مراد بیگ
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
بازی (دیوید فینچر) - کاپیتان اسکای - ۱۳۹۴/۸/۱, عصر ۰۲:۵۸
RE: بازی (دیوید فینچر) - Memento - ۱۳۹۴/۸/۵, عصر ۱۱:۴۱