(۱۳۹۳/۷/۲۳ عصر ۰۱:۴۰)منصور نوشته شده:
ضمن تشکر از اسپنسر تریسی عزیز (چون پیرمرد زیاد است اما وقتی تریسی میشود نماد پیر باید گفت اسپنسر تریسی. آنهم تریسی تنها. آنهم در دریا. آنهم پرامید)
اولاً برای بنده افتخاری است که مخاطب جناب منصور گرامی قرار گرفته ام. ثانیاً ضمن تشکر از لطف جناب منصور، بنده به همان نام پیرمرد قانعم و اسپنسر تریسی زیاده از ظرفیتم است. ثالثاً ضمن تشکر فراوان از بذل توجه جناب منصور که آگاهی و اطلاعاتشان بر همه اعضای محترم انجمن واضح است و دیگر دوستان عزیز نکاتی را بیان می دارم:
(۱۳۹۳/۷/۲۳ عصر ۰۱:۴۰)منصور نوشته شده:
من یک توضیح کوتاه بدهم درخصوص اسمهائی که ذکر شد
لیوان از کلمه لوان گودوش یا گاودوش لوان که نام روستائی است در آذربایجان که سفالگری در آنجا رایج است (درست مثل لالجین همدان) اخذ شده است (از لغتنامه دهخدا) ... معمولا چنین روستاهائی قدمتی به قدمت تاریخ بشری دارند.
1-لیوان را از قضای روزگار مرحوم عمید و حتی علامه دهخدا، فارسی می دانستند، البته علامه دهخدا اگر بفرمایند ماست سیاه است بنده می پذیرم ولی لیوان نام قدیم قومی بوده که در لبنان امروزی می زیسته اند. و اگر به نام لبنان در زبان های غربی Lebanon دقّت بفرمائید مسأله روشن تر می شود. می دانیم که "ب" و "و" از لحاظ مخرج تلفّظ بسیار نزدیک به هم هستند و در لهجه های زبان ما نیز این تبدیل "ب" و "و" به یکدیگر وجود دارد. مثلاً در بعضی از لغات مشترک بین کردی کرمانشاه و فارسی به جای "ب" از "و" استفاده می شود مانند خراوه(خرابه)، بیاوان(بیابان)
(۱۳۹۳/۷/۲۳ عصر ۰۱:۴۰)منصور نوشته شده:
قوری و سینی و استکان و بشقاب و سماور کلمات روسی هستند که در زمان قاجاریه وقتی میرزا کاشف السلطنه چای را (در سال 1285 هجری شمسی) از هند به ایران آورد مجبور شدند ادوات آنرا از روسها وارد کنند. اسامی رایج آن در روسیه در ایران هم تغییری نیافت و به همین شکل در زبان فارسی ماندگار شد. کلمه سین معرب یا عربی شده ی کلمه چین است و ربطی به سینی ندارد.
کلمه ای که شما ذکر کردید با عنوان غوری (جائی در افغانستان) درست است. وقتی سعدی میگوید : آن شنیدستی که در اقصای غور / بارسالاری بیفتاد از ستور دقیقا به همین منطقه غور که در واقع در آنزمان منطقه ای دور به مرکز ایران بود اشاره دارد. این غوری با آن قوری توفیر دارد (و غوری یعنی اهل غور)... و نباید گفت قوری یا غوری
2-قوری یا غوری: این لغت اصولاً روسی نیست چرا که در روسی قوری را чайник (با تلفظ چاینیک)و кипятильник (با تلفظ کیپاتیلنیک) می نامند. از طرفی املای آن به هر دو صورت در زبان ما وجود دارد منتها امروزه با حرف "ق" رایج تر است اما در فرهنگ عمید این لغت را تنها با "غ" نوشته و آن را فارسی دانسته است(فرهنگ عمید چاپ 1355 ). استفادۀ قوری هم تنها دم کردن چای نیست.ایرانیان پیش از چای هم از دم کردنی ها استفاده می کردند. البته جای تعجب نیست اگر نام چنین وسیله ای در متون ادبی گذشته ما ذکر نشده چون وجاهتی برای آن وجود نداشته(خیلی از دیگر لغات فارسی دیگر هم در متون ادبی و قدیمی نایاب است و بیشتر سینه به سینه منتقل شده است، لغاتی مانند دیگ، شلوار،گیوه،... از این نوعند. )
3-سینی هم مانند مورد قبلی در روسی поднос(با تلفظ پادنوس) نامیده می شود و در فرهنگ عمید آن را نیز فارسی دانسته و مضافاً نام سین نیز در مورد چین به کار می رفته است.
نکته جالبی در مورد سین وجود دارد و گفتنش در اینجا خالی از لطف نیست و آن اینکه سین کیانگ امروزی که نامش هم خیلی چینی به نظر می آید، توسط سیاوش پایه گذاری شده و کیانگ از نام سلسله کیانی اخذ گردیده است و فردوسی توسی با ظرافت غیر قابل وصفی شهر ساخته شده در آن وادی توسط سیاوش را کنگ دژ نامیده است.(دقت بفرمایید که نام کوشان ها که در شرق ایران قلمروی وسیعی داشتند نیز به صورت کیوشانگ در برخی منابع وجود دارد)
4-بشقاب هم در روسی тарелка(با تلفظ تارلکا) نامیده می شود و لغت بشقاب از ترکی به زبان ما کوچ کرده است.
5-در مورد سماور و استکان حق کاملاً با جناب منصور است و این دو لغت کاملاً روسی هستند و بنده هم در این مورد سخنی نگفته بودم.
(۱۳۹۳/۷/۲۳ عصر ۰۱:۴۰)منصور نوشته شده:
کلمه ایران از ریشه آریانا (یا همان آریایی) اخذ شده. پیش از دوره رضاشاه در ادبیات ما (مثل شاهنامه و سایر کتب شعر و ادب) وجود داشته اما نام کشور عزیز ما بشکل رسمی نبوده است. تا اینکه در سال 1313 با دخالت دولت انگلیس اسم کشور ما از فارس یا پارس (که خودشان پرسیا ، پرشیا ، پرسین) میگفتند ، به ایران (بشکل رسمی و بین المللی) تغییر یافت. اسم دختر را از خود ایران و توران گرفته اند نه اینکه ایران و توران را از اسم دختر گرفته باشند. توران در واقع منطقه ای بود آنسوی جیحون یا آمودریا. یا در برخی منابع ، مشرق ایران (از خراسان تا ترکستان) را توران نامیده اند.
6-در مورد ایران و توران مسلماً نام سرزمین مقدّم بوده و بنده هم ادعا نکرده ام که این دو نام از نام افراد گرفته شده(لطفاً متن را دوباره ببینید
پیرمرد نوشته شده:
شاید شنیده باشید که اسم ممالک یا اقوام بر روی افراد یا اشیاء گذاشته شود.
) و این تنها سوء تفاهمی است که پیش آمده است. چنانچه آلن یا فرانک هم نام قوم است و بعداً برای نام افراد به کار گرفته شده است.
البته در مورد ریشه ایران هم ضمن تأیید بسیاری از مطالبی که جناب منصور عزیز فرمودند، عرض می کنم در این انجمن و هم بیرون از آن حرف و اختلاف نظر زیاد است و بنده سر پرشوری ندارم که بخواهم در این وادی وارد شوم.
در نهایت عرض می کنم،ریشه یابی لغات جدای از پیچیدگی تا حدی سلیقه ایست و نمی توان خیلی روی آن بحث کرد و تمامی گفته ها در این باب احتمالاتی است که بعضی ضعیف تر و بعضی قوی ترند.