(۱۳۹۱/۱۲/۱۱ عصر ۰۸:۵۳)راتسو ریــزو نوشته شده:
امروز یادداشت هایم کوتاه بودند، به نفع شما! مجبور نبودید بیش از این تحمل کنید ... راستی چه انسان های شریفی هستید که می خوانید و دم برنمی آورید که راتسو جان ننویس که اصلا" به درد هیچ کجای زندگی مان نمی خورد!(نگو اين حرف رو برادر …)
اتفاقا براي من و چند نفر ديگر از دوستان ، نوشته هاي شما بسيار دلنشين است . هر روز دور و براي ساعت ١١ شب منتظر نوشته جديد شما هستم كه پر است از اطلاعات و نكات زيبا و نگفته در مررد مسائل مختلف و فيلمهاي كمتر شناخته شده .... به نوبه خودم لازم ديدم كه رسما تشكر كنم و البته با اجازه شما من هم از ماهنامه ٢٤ يك قسمت را اشاره مي كنم كه خالي از لطف نيست .
مسعود فراستي و سينماي ايران ( جشنواره فجر )
در همين شماره - بعد از سرمقاله اي از سردبير نشريه تحت عنوان در انتظار فتح كدام قله ايم ؟- نوشتاري كوتاه از آقاي فراستي قيد شده [ كه چند پاراگراف از آن را اينجا رونويس مي كنم ] به اين صورت :
سينماي دولتي ، سينماي معلق
از جيب مبارك كه خرج نكرده اند …
سينماي ما تا زماني كه بر چرخ سينماي دولتي - وابسته و سفارشي و سوبسيدي - مي چرخد و دولت حايل - و سدي - است بين سينماگر و مخاطب ، نه سينماگرش رشد مي كند، نه مخاطبش؛ ونه سينماي ملي اش شكل مي گيرد.
سازوكار سينما بر رابطه ي دو طرفه و استوار سينماگر و مخاطب متكي است . وجود يا فقدان - يا انقطاع - اين رابطه به معناي داشتن يا نداشتن سينماست . فيلم داشتن هم به معناي سينما داشتن نيست .
… اين واقعيت غيرروشنفكرانه و غيردولتي را بايد پذيرفت كه در طي تاريخ صدواندي ساله ي سينما و تاريخ طولاني نمايش ، آثاري كه با اقبال عام مواجه شده و تا به امروز زنده مانده اند ، آثاري (( فاخر ))، روشنفكر زده ، معناگرا و كسالت بار نيستند . شكسپير ، هيچكاك و … مي دانستند كه چگونه تماشاگر خود را جلب كنند و امروز نيز آثارشان به همان خوبي و با همان قدرت از عهده ي آن بر مي آيد . هدف سينما ، نه برنده شدن در بحث فلسفي، عرفاني، سياسي يا اجتماعي ، بلكه برانگيختن عواطف مخاطب است .
… بنيان هر اثر هنري نه فلسفي است و نه ارزشي . بنيان اثر هنري ، فرم هنري است كه محتوا مي آفريند .
…• جشنواره ي ٣١ محافظه كارترين و خنثي ترين جشنواره ي چند سال اخير است . فيلم هاي اين جشنواره نشان بن بست سينماي دولتي ايدئولوژي زده ي بي اثر و بي خطر است و فاقد مسئله ؛ چه مسئله ي شخصي و چه اجتماعي ؛ چه مسئله ي روشنفكري و چه مسئله ي مثلا ارزشي . و چه حتي سرگرمي آبرومند .
در سينماي دولتي قرار بر اين است كه فيلم بسازيم و پز سينما داشتن - نه مخاطب داشتن و خود مخاطب را رشد دادن - بدهيم . قرار بر اين است كه آهسته برويم و آهسته بياييم تا كسي شاخمان نزند . كسي يا نهادي بر نياشوبد. دور هم باشيم و براي هم كف بزنيم و در اين آشفته بازار بمانيم و حذف نشويم . با جيب دولت - در واقع ملت - تفريح كنيم و بخوريم و بياشاميم و حالا فيلمكي هم بسازيم تا از اسم و رسم نيفتيم - مثل چه خوبه كه برگشتي يا برنگشتي .[ ! ]
_________________
راتسـوريـزو عزيز: بزرگواري كنيد و اين تاپيك را ادامه دهيد - تا جايي كه مقدور است - و مانند ساير بزرگان كافه مارا از تجربيات و دانش سينمايي خود بي بهره نگذاريد.
به اميد اينكه ساير اساتيد كافه نيز همچون شما ( و چند نفر ديگر كه انگشت شمارند) دوباره فعاليت كنند و دست كم ١٠٪ از عملكرد قبليشان در سالهاي ٨٨ و ٨٩ ( كه من خودم اينجا نبودم اما مرتبا استفاده مي كنم از يادگاريهايشان ) را از سر گيرند . سال ٩١ تا جايي كه من مي بينم ، ميخوانم و متوجه شده ام ، اوج سكوت عزيزاني بوده كه ارسالهايشان به اين كافه اعتبار بخشيده است . آرزو دارم كه سال ٩١ پايان اين سكوت باشد و همراه با عيد اين وضعيت نيز پايان يابد و فصلي نو، با موضوعاتي جديد و رونق دوباره كافه عزيزمان همراه باشد.
موفق باشيد و پيروز
مشتري دائمي كافه _ فورست