تالار   کافه کلاسیک
چه سریال هایی ببینیم؟معرفی سریال های خارجی ای که کاربران دیده اند - نسخه قابل چاپ

+- تالار کافه کلاسیک (https://cafeclassic5.ir)
+-- انجمن: تالارهای عمومی (/forumdisplay.php?fid=21)
+--- انجمن: کافه ریک (/forumdisplay.php?fid=44)
+--- موضوع: چه سریال هایی ببینیم؟معرفی سریال های خارجی ای که کاربران دیده اند (/showthread.php?tid=872)


چه سریال هایی ببینیم؟معرفی سریال های خارجی ای که کاربران دیده اند - گاندولف - ۱۳۹۴/۸/۴ صبح ۱۲:۲۵

با دورود

دوستان کافه کلاسیک تو این تایپیک قصد داریم که  مشاهدات خودمون در مورد سریال های خارجی ای که دیده ایم رو بیان کنیم و در و اقع این تجربیاتمون رو با دیگران به اشتراک بزاریم.تا اون جایی که میشه سعی میکنم که کلیشه ای نباشه پس:

  • لطفا سریال هایی رو که دیده اید معرفی کنید

  • فقط سریال معرفی کنید

  • سریالهای خارجی

  • ترجیحا از 2009 به بعد معرفی کنید

  • سه تا فعلا من معرفی میکنم و به مرور زمان سعی خواهم کرد و سعی خواهیم کرد بروز نگهش داریم

دوستان جهت معرفی سریال قالب زیر رو دنبال کنید

 

 

نام سریال:

ژانر:

نمره کسب شده از imdb :

بازیگران:

کارگردان:

سال ساخت و کشور سازنده و تعداد فصول:

خلاصه فیلم+نظر شخصی تون در حد یک یا 2خط:

عکس پوستری سریال رو هم بذرید




 

نام سریال: Salem

ژانر: درام | علمی تخیلی | هیجانی

نمره کسب شده ازسایت:7.7/10

بازیگران: Azure Parsons, Morgana Shaw, Diane Salinger

کارگردان:

سال ساخت و کشور سازنده و تعداد فصول:2014-آمریکا-2 تا الان(گفتن فصل 3 رو هم خواهند ساخت)

خلاصه فیلم+نظر شخصی تون در حد یک یا 2خط:واقعا سریال جالبی بود لذت بردم

خلاصه داستان : 

Salem نام سریال درام، علمی تخیلی و هیجانی است که در استودیوهای Fox 21 و Prospect Park ساخته شده است و فصل اول آن سیزده قسمت می باشد و اولین مجموعه ی دارای فیلمنامه ی اورجینال شبکه ی کابلی WGN America است. Salem نام شهری در ایالت ماساچوست ایالات متحده است که در عین کوچکی و گمنامیش از زمان تاسیس آن در سال ۱۶۲۶ میلادی آبستن حوادث تاریخی مختلفی بوده است اما مسلما عجیب ترین آنها پدیده ی ظهور یا به عبارت دیگر تصور ظهور جادوگران در این شهر در اواخر قرن هفدهم میلادی بود که منجر به وقوع یک سلسله حوادث تاریخی گشت. داستان این مجموعه نیز در این بستر تاریخی شکل می گیرد. جایی که ظاهرا شیوع پدیده ی جادوگری منجر به بسیج جامعه برای شناسایی جادوگران و مقابله با آنان می گیرد. اما در تصویر بزرگتر فضای سوءظن و تردید ایجاد شده در جامعه فرصت مناسبی برای صاحبان ایدئولوژیک قدرت است تا مخالفان خود را با زدن انگ جادوگری از سر راه خود بردارند و این درحالیست که جادوگران واقعی Salem به طور عادی و با ظاهری غیرقابل شناسایی درمیان مردمان این شهر زندگی می کنند. که قدرتمندترین آنها زنی بی رحم به نام Mary Sibley همسر یکی از منتفذین و ثروتمندان شهر به نام George است که با کمک خدمتکار وفادارش Tituba در حال بست قدرت خویش می باشد. تا اینکه معشوقه ی سابقش John Alden بعد از سالها حضور در جنگ به شهر بازگشته و به صدای مخالفی برضد آنچه در این شهر وحشت زده می گذرد تبدیل می شود .






 

نام سریال: Sherlock

ژانر: جنایی / درام / رازآلود

نمره کسب شده از سایت:9.2/10

بازیگران: Benedict Cumberbatch, Martin Freeman, Una Stubbs

کارگردان:

سال ساخت و کشور سازنده و تعداد فصول:(2010-2014)-انگلیس-تا الان3 فصل(فصل چهارم در حال ساخت است)

خلاصه فیلم+نظر شخصی تون در حد یک یا 2خط:لذت واقعی در یک ژانر جنایی

خلاصه داستان:

 این سریال زیبا در مورد شرلوک هلمز هست ولی نه اون شرلوک هلمزی که همه میشناسیم.این سریال شرلوک هلمز عصر جدید رو نشون داده و میشه گفت یک بازسازی از شرلوک هلمز کتاب ها هستش ولی به نحوی تازه و وفادار به شرلوک هلمز قدیمی .شرلوک هلمزی که وبسایت داره.به خبرنگارها اس ام اس میده ولی در عین حال خصوصیات اخلاقی شرلوک هلمز رو حفظ کرده و طبق معمول به طرز فجیعی آرشه اعصاب کارگاه لسترید و پلیس اسکاتلندیارده.رفتار این شرلوک هلمز بطرز اشکاری با جرمی بِرِت بازیگر سری قدیمی و محبوب شرلوک هلمز متفاوت هست شرلوکی که اینجا می بینم از چیزی که جرمی برت نشون داد به قدری دور هست و تشابه بسیار زیادی به کتاب های اصلی داره مثل کتاب ها صبور و در عین حال نابغه هست و تا حالا کاملاً از نظر اخلاق وفادار به کتاب ها بوده .شرلوک هلمز،ن و مدرن شده ولی هنوز همون شرلوک هلمز تیزبین و نابغه ی سری کتاب های سر ارتور کانن دویل هست…




 

نام سریال: Constantine

ژانر: ترسناک ، فانتزی

نمره کسب شده از سایت:7.5/10

بازیگران: Matt Ryan ، Charles Halford ، Angélica Celaya

کارگردان: Neil Marshall

سال ساخت و کشور سازنده و تعداد فصول:2014-آمریکا-1فصل(ادامه سریال کلا کنسل شد)

خلاصه فیلم+نظر شخصی تون در حد یک یا 2خط:فقط میتونم بگم حیف که ادامه پیدا نکرد!!

خلاصه داستان:

داستان این سریال مهیج درباره یک شکارچی کارکشته شیطان و استاد امور ماورایی جان کنستانتین که متخصص در ورود به دروازه جهنم نیز است , میباشد




RE: چه سریال هایی ببینیم؟معرفی سریال های خارجی ای که کاربران دیده اند - جوکــــــــر - ۱۳۹۴/۸/۱۰ صبح ۱۱:۰۰

نام سریال:

Da Vinci's Demons


 

ژانر: درام، ماجراجویی و فانتزی-تاریخ

 

نمره کسب شده از سایت:8/10

 

بازیگران: تام رایلی ، لاورا هدوک، لارا پالور

 

سال ساخت :2013

خلاصه : داستان فیلم در خصوص اوایل زندگی داوینچی نقاش معروف است . او در گیر جنگی بین خیر و شر و پیدا کردن شی عجیب که باعث دانایی میشود است . چند داستان به صورت همزمان در حال رخ دادن است. تنها دو فصل از این سریال تا کنون آمده .

 




RE: چه سریال هایی ببینیم؟معرفی سریال های خارجی ای که کاربران دیده اند - نیباس - ۱۳۹۵/۳/۱۷ عصر ۰۹:۵۵

نام سریال: The Vampire Diaries

ژانر: درام | فانتزی | ترسناک | عاشقانه

نمره کسب شده ازسایت:7.1/10

بازیگران: Nina Dobrev, Paul Wesley and Ian Somerhalderr

کارگردان:  L. J. Smith , Kevin Williamson

سال ساخت و کشور سازنده و تعداد فصول:2009-آمریکا-7 تا الان(گفتن فصل 8 رو هم خواهند ساخت)

خلاصه فیلم+نظر شخصی تون در حد یک یا 2خط:واقعا سریال جالبیه البته بعد از فصل پیج کمی کیفیت سریال افت میکنه

خلاصه داستان : 

دو برادر خون آشام به نام های «استفان» و «دیمن»، که دارای زندگی جاودانه هستند، قرن هاست که میلشان برای نوشیدن خون انسان را مخفی کرده و میان مردم زندگی می کنند. آن ها قبل از اینکه اطرافیان متوجه عدم تغییر سن آن ها شوند، از شهری به شهر دیگر نقل مکان میکنند. اکنون آن دو به شهر ویرجینیا بازگشته اند، همان جایی که به خون آشام تبدیل شدند. استفان پسر شریفی است و خون انسان را به خود ممنوع کرده تا مجبور نباشد کسی را بکشد، اما همواره سعی می کند مراقب اعمال برادر شرورش، دیمن باشد. بعد از آمدن به ویرجینیا، طولی نمی کشد که استفان عاشق یک دختر مدرسه ای بنام «الینا» میشود...


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ​ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ​ــ

نام سریال: The Originals

ژانر: اکشن | ماجراجویی | درام | ترسناک | علمی تخیلی

نمره کسب شده ازسایت:8.8/10

بازیگران: Daniel Gillies, Joseph Morgan, Charles Michael Davis

کارگردان:  Julie Plec

سال ساخت و کشور سازنده و تعداد فصول:2013-آمریکا-3 تا الان(گفتن فصل 4 رو هم خواهند ساخت)

خلاصه فیلم+نظر شخصی تون در حد یک یا 2خط:واقعا سریال جالبیه و میخکوب میکنه (درسته پوشش فیلم در مورد خون آشام هاست ولی درونمایه فیلم اهمیت خانوادست)

خلاصه داستان : 

«The Originals» يا «اصيل ها» برگرفته از سريال خاطرات خون آشام و در واقع بخشي از آن است ، محوريت داستان بر خانواده اصيل ها، سه خون آشام اصيل كلاوس، الايژا و ربكا در نيواورلئانز خواهد بود.






RE: چه سریال هایی ببینیم؟معرفی سریال های خارجی ای که کاربران دیده اند - آناکین اسکای واکر - ۱۳۹۵/۱۲/۵ عصر ۱۱:۱۰

با سلام به دوستان عزیزم در کافه کلاسیک

سریالی که امروز قصد یادآوری آنرا دارم، یکی از سریال های است که در سال های دور یعنی قبل از تحولات سال 1357 از تلویزیون ملی ایران پخش می شد .

در آن سال ها حداقل دو مجموعه در ژانر " علمی - تخیلی " پخش می شد که در بین مردم طرفداران زیادی داشت. مجموعه اول به نام " پیشتازان فضا " به انگلیسی " Star Trek " بود، که شخصیت هایش محبوب تر بودند و البته به دلیل اینکه مدت زمان بیشتری روی آنتن بود، در ذهن مردم و دوستداران سریال های خارجی ماندگار تر شد.

سریال دوم به نام " فضای 1999 " به انگلیسی " Space 1999 " بود، که ماجرای سرنشینان یک پایگاه فضایی را در کره ماه روایت می کرد. داستان از آنجا آغاز شد که به دلیل انفجارهایی شدید، ماه از مدار زمین خارج شده و به سوی فضای خارج از منظومه شمسی حرکت می کند. در هر قسمت ساکنان این پایگاه فضایی با تمدنی بیگانه مواجه شده و به نوعی سعی در حل مشکلات پیش آمده می کنند .

این سریال در دو فصل و هر فصل در 24 قسمت پخش شد و در ایران نیز هم زمان با آمریکا روی آنتن بود. ولی پس از اتمام دومین فصل، دیگر تولید نشد.

در صورتیکه این سریال را به یاد دارید و علاقه مند هستید که خاطره دیدن آنرا تازه کنید، از لینک زیر می توانید دو فصل کامل این سریال را به زبان اصلی دریافت کنید.

http://dreammovie8.in/2046//%D8%B3%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%84/%D8%B3%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%84-Space:-1999/

امیدوارم از یادآوری آن دوران لذت ببرید.




RE: چه سریال هایی ببینیم؟معرفی سریال های خارجی ای که کاربران دیده اند - روح سوار - ۱۳۹۷/۱۱/۳۰ عصر ۱۰:۳۳

روزی 1 سریال معرفی میکنم :

1:Breaking bad

این سریال یکی از تحسین شده ترین سریال های دنیاست که قبل از مرگ باید دیدعالیه

سریال «برکینگ بد / Breaking Bad» متناسب با تمرکزی که بر علم، فرمول و آزمایش داشت، با دقتی مثال‌زدنی زوالِ اخلاقیِ والتِر وایت (با بازیِ بِرایان کِرانستون) را به تصویر کشید، که به سرعت از درون رو به فساد رفت. این شیمیدان نابغه که از همان ابتدا قربانیِ یک شکست حرفه‌ای در کارش می‌شود، و در ادامه نیز با تشخیص دکترها متوجه می‌شود که مبتلا به سرطان است، دست به تولیدِ شیشه (مِتامفتامین) می‌زند تا، از قرار معلوم، مخارج خانواده‌اش را تامین نماید، که به تدریج در ادامه‌ی سریال ثابت می‌شود که این توجیهی بیش نبوده است. در عوض در قسمت نخست فصل پنجم می‌بینیم که والت با مهارت راهش تا به اینجای مسیر پیموده است، تبدیل به انسانی شده که فقط و فقط دغدغه‌ی خودش را دارد. والتِر بیمار که به زودی تبدیل به شخصیتِ منفی اصلی سریال می‌شود هر کاری از دستش بربیاید انجام می‌دهد تا برتری خود را به رخ بقیه بکشاند.

عالیه




RE: چه سریال هایی ببینیم؟معرفی سریال های خارجی ای که کاربران دیده اند - روح سوار - ۱۳۹۷/۱۲/۱ عصر ۰۹:۱۱

سریال دوم:

کارآگاه حقیقی (به انگلیسی: True Detective) نام یک مجموعهٔ تلویزیونی آنتولوژی جنایی آمریکایی ساختهٔ نیک پیزولاتو است که از شبکهٔ اچ‌بی‌او پخش می‌شود. فصل اول سریال، شاهد نقش‌آفرینی بازیگرانی چون متیو مک‌کانهی، وودی هارلسون، میشل موناهن و مایکل پاتس است. فصل اول این سریال در چند خط زمانی اتفاق می‌افتد و بر روی تحقیقات دو پلیس برای یافتن قاتلی سریالی که دست به‌جنایت‌هایی زده، طی مدت ۱۷ سال متمرکز است. فصل اول از ۲۴ ژانویه ۲۰۱۴ آغاز شد و در ۹ مارس ۲۰۱۴ به اتمام رسید و شامل ۸ قسمت بود. فصل دوم نیز به تعداد ۸ قسمت از ۲۱ ژوئن ۲۰۱۵ شروع به پخش شد.

داستان فصل دوم در کالیفرنیا اتفاق می‌افتد و دربارهٔ همکاری سه افسر پلیس از سه اداره پلیس مختلف است که پس از پیدا کردن جسد فردی در کنار یک بزرگراه، به دنبال جنایاتی هستند که تبدیل به یک تجارت شده‌است. در این فصل بازیگرانی همچون کالین فارل، ریچل مک‌آدامز، تیلور کیچ، کلی رایلی و وینس وان ایفای نقش می‌کنند. فصل سوم با هنرنمایی ماهرشالا علی، کارمن اجوگو، استیون درف، اسکوت مک‌نری، ری فیشر و میمی گامر در منطقه اوزارکس و در سه دوره زمانی مجزا به وقوع می‌پیوندد که دو کارآگاه پلیس ایالتی مسئول تحقیق پرونده‌ای وحشتناک دربارهٔ مفقودالاثر شدن دو کودک هستند. فصل سوم متشکل از هشت قسمت، از ۱۳ ژانویه ۲۰۱۹ پخش شد.

شرکت اچ‌بی‌او در ژوئن ۲۰۱۴ فصل اول این سریال را به شکل دی‌وی‌دی و بلو–ری برای کاربران خانگی عرصه کرد که علاوه بر ۸ اپیزود اصلی مجموعه شامل حذفیات، مصاحبه با بازیگران اصلی و تی بون برنت، آهنگساز این فیلم است.
این سریال در فصل اول با نظرات مثبت و تحسین منتقدان روبرو شد؛ مجلهٔ آتلانتیک سریال کارآگاه حقیقی را «بهترین مجموعه تلویزیونی» خواند و متاکریتیک به این مجموعه، لقب «تحسین جهانی» داد. این سریال به سبک آنتولوژی ساخته شده‌است، بدین معنا که در انتهای هر فصل، داستان خاتمه یافته و فصل بعد با داستانی متفاوت و تیم بازیگری جدید ساخته خواهد شد.

عالیه عالیه عالیه




RE: چه سریال هایی ببینیم؟معرفی سریال های خارجی ای که کاربران دیده اند - زرد ابری - ۱۳۹۷/۱۲/۳ عصر ۰۶:۰۳

سریال روانکاو در ژانر معمایی، هیجان انگیز با چاشنی کمدی وعاشقانه یکی از بهترین هاست.خوشبختانه دوبله بسیار حرفه ای هم داره و در هفت فصل ساخته شده است.پاتریک شخصیت اصلی داستان است و بعد از مصاحبه ای تلویزیونی و حمله لفظی به قاتل سریالی جان قرمزی دچار مشکل میشود .زمانی که به خانه باز میگردد با اجساد بی جان همسر و دخترش روبه رو میگردد و زندگی اش برای همیشه تغییر میکند.هر قسمت یک داستان جدا را روایت میکند و بعلاوه اطلاعاتی در مورد پاتریک و گذشته او به ما میدهد.البته نباید از شخصیت ترزا لیسبون هم که رابطه ای فلسفی و خاص با او دارد عبور نماییم.ترزا همیشه صلیب بر گردن دارد و او هم دچار مشکلات کودکی خود با پدری الکلی است که در بعضی قسمت ها شاهدش هستیم.اگر به ماشینهای کلاسیک هم علاقمندید اتومبیل جین را دوست خواهید داشت زیرا شما را به دهه 70 میلادی میبرد.نکته جالب اینکه در تمام سریال او را جین صدا میزنند و نه پاتریک که نشاندهنده نوعی خصوصیت زنانه است .دقت او به جزییات باور نکردنی است.  پاتریک در همه سریال تاکید میکند که انتقام عین عدالته و شخصیتی قانون شکن دارد.به نظر میرسه مانند ما ایرانی ها اعتقاد دارد قانون مخصوص فقراست.

 

پیشنهاد100 درصد زرد ابری به همه کافه نشینان

از لینک زیر دانلود نمایید

https://mydiba.xyz/series/tt1196946/




RE: چه سریال هایی ببینیم؟معرفی سریال های خارجی ای که کاربران دیده اند - پروفسور - ۱۳۹۹/۲/۲۴ عصر ۰۴:۲۹

 موضوع سرقت در ژانر جنایی شاید جذابترین و پرطرفدارترین ساب ژانرش باشه. چیزی که نه قدیمی میشه نه حوصله سربر، ملموسه و قابل همذات پنداری! ، دیدنش لذت بخشه و در اکثر اوقات توام با آرزوی قلبی رستگاری برای سارق محترم!

یکی از دیدنی ترین سریالهای جنایی اخیر سریال خانهٔ کاغذی یا خانه اسکناس (اسپانیایی: La casa de papel‎ انگلیسی: Money Heist‎) است. سریال اسپانیایی که فصل اولش در 2017 حسابی تو اروپا سر و صدا کرد. پخش فصل دومش با یک افت فاحش تماشاگر مواجه شد و می خواست ادامه اش متوقف بشه که نت فیلیکس پروژه رو در دست گرفت و با تبلیغات وسیع جهانی تبدیل شد به یکی از محبوبترین سریالهای دنیا. الان فصل چهارمش به پایان رسیده و فصل پنجم در دست تولیده.

در فصل اول با شخصیت اصلی سریال که خودش رو با عنوان پروفسور معرفی می کنه آشنا میشیم. یک نابغه درونگرا که قصد دارد آرزوی آرمانی پدرش رو که سرقت از چاپخانه مرکزی اسکناس در مادرید بوده به تحقق برسونه. برای اینکار هشت نفر رو دستچین می کنه. اینها با اسم های مستعار از شهرهای مشهور دنیا «برلین»، «توکیو»، «دنور»، «مسکو»، «هلسینکی»، «اسلو»، «ریو» و «نایروبی» بهمدیگه معرفی میشن. تحت آموزش و پرورش ریزبینانه پروفسور قرار گرفته و در ظرف چند ماه آماده برای حمله به «خانه اسکناس».

خانه کاغذی

گروه با پوشش قرمز یکجور و ماسک صورت سالوادور دالی، وارد ساختمان اصلی میشن. طبق نقشه جمعیت حاضر رو گروگان میگیرند. هدف، سرقت اسکناس های چاپ شده نیست بلکه چاپ اسکناس تا سقف 2400 میلیون یورو پول غیرقابل ردیابی در مدت یازده روز و سپس فرار برنامه ریزی شده است. اما یازده روز برای سرقت به این بزرگی هر روزش اندازه یازده سال تنش و چالش برای تک تک نفرات گروه داره و پروفسور هربار مجبور به دخالت، پادرمیانی و حتی تغییر نقشه میشه. در بیرون اما حرکتی که اولش به نیت بزرگترین سرقت اسپانیا شروع شده و رفته رفته با حمایت مردمی، تبدیل به یک چالش سیاسی برای حکومت میشه.

 بیشتر تعریف نمیکنم حتما ببینید ارزشش رو داره و از همه مهمتر دو سمبل نمادین در این سریال هست که بقدری برانگیزاننده بود، در تظاهرات و تجمعات اعتراضی مردم کشورهای مختلف علیه حکومتشون بکار گرفته شد؛ تیتراژ و موسیقی تم سریال که سرود ایتالیایی حماسی- فولکلوریک bella ciao است و ماسک صورت سالوادور دالی.

یکی از جذابترین صحنه های سریال وقتی است که پروفسور و برلین باهم سرود بلاچاو رو میخونند و برای این پست یک حسن ختام ناب: bella ciao




RE: چه سریال هایی ببینیم؟معرفی سریال های خارجی ای که کاربران دیده اند - oceanic - ۱۳۹۹/۲/۲۵ صبح ۰۸:۲۱

درود

دیدن سریال West World هم خالی از لطف نیست.

خصوصا دیالوگها. اساسا حرف تازه ای برای گفتن نداره ولی در نوع خودش قابل قبوله و داستان در مورد رباط های هست که تلاش شده شبیه انسان باشن، هم از حیث ظاهری و هم از حیث درونی. و چکیده داستان بیشتر فلسفی است و در کشمکش بین وجود و عدم وجود خوداگاهی....

و شاید بتونم بگم قسمت فلسفی داستان تمام تلاشش رو میکنه که به شما به عنوان تماشاچی این حس و درگیری رو انتقال بده که شما هم ممکنه رباط باشید. جالبه. (: سعی کردم چیزی رو لو ندم که از هیجان دیدن سریال کاسته نشه.




RE: چه سریال هایی ببینیم؟معرفی سریال های خارجی ای که کاربران دیده اند - پروفسور - ۱۳۹۹/۲/۲۶ صبح ۰۹:۰۹

درود متقابل به شما

 منم سریال وست ورلد رو دنبال می کنم. فصل اولش خیلی خوب بود، ورود انسانها به دنیایی شبه انسانی و به رخ کشیدن این پیام که اگه موقعیت جور باشه یک انسان می تونه از بدترین حیوان هم رفتاری رذیلانه تر بکنه. بعد که فهمیدم اقتباس از یک فیلم قدیمیه کمی تو ذوقم خورد. با یک جست و جو در کافه شانسم زد و مطالبی درباره فیلم رو اینجا پیدا کردم.

به عقیده من فصل دوم به زیبایی قبل نبود. البته از اینجا به بعد با برعکس شدن موضوع، سریال همچنان تماشاچی رو دنبال خودش میکشونه. اما فصل سوم نظر شخصیم اینه که زیادی فلسفیش کرده بودند. کمی کسالت آور بود، بعلاوه پر از پیام منفی که تلقین کنه دنیای فوق مدرن آینده تیره و تار و خشنه. شاید یکی از جذابیتهای بصریش برای من تقابل دو زن زیبا در کل فصل بود که تمایزشون در قالب قهرمان و ضد قهرمان یه جاهایی واقعا سخت می شد: ایوان ریچل وود در نقش دلورس ابرناتی و تندی نیوتون در نقش مِیو میلی

اما جذابیتهای دیگر این سریال حضور کمرنگ و پررنگ دو هنرمند ایرانی در وست ورلد است. پیمان معادی که نقش کوتاهی در چند اپیزود بازی کرده و دوم استاد رامین جوادی آهنگساز ایرانی الاصل که در کارنامه تابناکش موسیقی سریال هایی چون بازی تاج و تخت و فرار از زندان رو داره. موسیقی شنیدنی پیچیده و پرفراز و نشیب سریال کار ایشونه که در تیتراژ آغازین گوش رو نوازش می ده و دل رو به تپ و تاپ می اندازه و مغز رو به اندیشه وامیداره.



RE: چه سریال هایی ببینیم؟معرفی سریال های خارجی ای که کاربران دیده اند - لوک مک گرگور - ۱۳۹۹/۲/۲۹ صبح ۱۲:۵۷

به خاطر نداشتن کیبورد فارسی روی کامپیوتر و همچنین مشغولیت, مدتهاست که کم کار شده ام. ارسال پست با موبایل و تبلت نیز بسی دشوار است. امیدوارم از این به بعد بتوانم بیشتر فعالیت کنم.

هر وقت چشمم به کارتون ها و سریال هایی می افتد که در دهه های هشتاد و نود میلادی برای نوجوانان ساخته شده اما از تلویزیون ملی پخش نشده اند, ناخوداگاه ذهنم به سمت برنامه نیم رخ می رود!

نیم رخ نام برنامه ای بود که در سال هزار و سیصد و هفتاد و پنج پخش هر روزیش شروع شد و در فصل های مختلف به مدت چند سال ادامه پیدا کرد. آنزمان مصادف شده بود با سالهای نوجوانی من. اینجانب احساس می کردم این برنامه برای آن ساخته شده که گروه کودک و نوجوان شبکه ۱ مجبور نباشند برنامه های جالب برای نوجوانان سرزمینشان تدارک ببینند. پس دست به ابتکاری زدند تا با ساخت برنامه ای مجری محور ما را با سخنرانی های عرفانی شان همراه سازند! نکته جالب تر اینکه ادعا می کردند نام این برنامه توسط بینندگان نوجوان انتخاب شده است تا ما نوجوانان احساس مهم بودن و با ارزش بودن بکنیم. اما چند سال بعد که قسمت اول برنامه نیمرخ را دوباره پخش کردند دیدم که کامیار اسماعیلی اولین مجری این برنامه به تصویری که حالت نیمرخ داشت اشاره کرد و گفت سعی کنید اسم برنامه به این ارتباط داشته باشد!!!!!

با احترام به علاقه مندان این برنامه، سوال من اینست که حتی اگر نیمرخ برنامه خوبی بود چرا باید هر روز و چند سال متوالی پخش می شد تا امثال من که هیچ علاقه ای به این برنامه نداشتند مجبور باشند به خاطر نداشتن امکاناتی مانند اینترنت در آن دوره به تماشای آن بنشینند و در دل حسرت کارتون ها و سریال هایی را بکشند که بچه های دیگر در سرتاسر دنیا آنها را با لذت تماشا می کردند.

از این مقدمه نسبتا طولانی که بگذریم می رسیم به اصل مطلب. چندی پیش سریال جالبی را تماشا کردم که برخلاف خیلی از سریالها هر چه جلوتر می رفت جالب تر و جذاب تر می شد. سریال جادوگر (Spellbinder) نام یک سریال بیست و شش قسمتی ماجراجویانه است که در سال ۱۹۹۵ برای نوجوانان تدارک دیده شده است. از همان برنامه هایی که نیم رخ وقتشان را پر کرده بود!

داستان این سریال جذاب درباره یک پسر نوجوان پانزده ساله به نام پل است که به یکباره طی حادثه ای وارد دنیای مجازی می شود و به دنیایی قدم می گذارد که مردمش مانند صدها سال پیش زندگی می کنند. آنها علم را نمی شناسند و آنرا جادو خطاب می کنند. کم کم اهالی آنجا پل را به عنوان کسی که از دنیای دیگری آمده می پذیرند. اما انسانهای شرور در پی این هستند که از دانش و تسلط پل در زمینه علم استفاده کنند تا بیشتر بر مردم حکومت کنند. پل با دختری همسن و سال خودش به اسم ریانا دوست می شود و با هم ماجراهای جالبی را پشت سر می گذرانند. داستان از نیمه دوم سریال هیجان انگیزتر می شود. مخصوصا زمانی که بعضی از شخصیت های دنیای موازی سری به دنیای پل می زنند.

ریتم سریال برای دهه نود ستودنی است. مخصوصا اینکه برخلاف بیشتر سریال های آن زمان در پایان هر قسمت شاهد نقطه اوج و یا غافلگیری (Cliffhanger) هستیم که ما را برای تماشای قسمت های بعدی ترغیب می کند. کلا استرالیا در ساخت سریال های نوجوانانه حرفهای زیادی برای گفتن دارد. به یاد داشته باشیم که سریال اسکیپی نیز محصول استرالیا بود.

سریال جادوگر دنباله ای نیز دارد که من هنوز آنرا ندیده ام. البته داستان و کاراکترهایش نیز کاملا متفاوت هستند. اما تماشای این سریال جذاب را به تمام علاقه مندان ژانر ماجرایی پیشنهاد می کنم. مخصوصا آنهایی که نوجوانی شان را به اجبار با تماشای برنامه نیمرخ گذراندند.

      




RE: چه سریال هایی ببینیم؟معرفی سریال های خارجی ای که کاربران دیده اند - نورما دزموند - ۱۳۹۹/۵/۹ عصر ۱۱:۱۳

این سریال رو از دست ندید اگه تماشا نکردید  

Feud

خلاصه داستان : این سریال زندگی دو بازیگر مشهور سینمای یعنی جوآن کرافورد و بت دیویس و مسائل پشت پرده همکاری آنها در دهه شصت میلادی را روایت می کند و...

بیشتر سریال پشت صحنه و مراحل ساخت فیلم چه بر سر بیبی جین اومد رو نشون میده و درگیر های شدیدی که بین جوان کرافورد با بتی دیویس وجود داشت و شهرتشون که در اون زمان رو به نزول کردن بود و دیگه محبوبیت گذشته رو نداشتن ...

 

همچنین اولیوا دی هاویلند بازیگر فیلم بر باد رفته از سازندگان این سریال شکایت کرد . وی نتوانست دادگاه را قانع کند که سازندگان این سریال تصویری غیرواقعی و نادرست از او به تصویر کشیده و اجازه او را برای به تصویر کشیده شدن در این سریال درام کسب نکرده اند

لینک دانلود سریال




RE: چه سریال هایی ببینیم؟معرفی سریال های خارجی ای که کاربران دیده اند - لوک مک گرگور - ۱۳۹۹/۶/۹ صبح ۰۸:۲۳

بار اول با سریال در برابر آینده بود که با بازیگری به نام کایل چندلر آشنا شدم. این در حالی بود که وی قبل از آن نیز در فیلمها و سریال ها بازی کرده بود. این سریال زیبا که جزو سریال های پربیننده دهه نود میلادی محسوب می شد، به مرد جوانی بسیار خوش قلب و دلسوز به نام گری هابسن می پرداخت که با اطلاعاتی که از طریق روزنامه فردا به دست می آورد سعی می کرد با کمک به دیگران زندگی بهتری را برای آنها رقم بزند. خودش البته از این موضوع چندان راضی نبود. چرا که این روزنامه و مسئولیتی که در پس آن آمده بود زندگی طبیعی و حتی آرامش را نیز از وی سلب کرده بود. اما وجدانش به وی اجازه نمی داد که به این راحتی از دردهای مردم بگذرد. سریال جنبه های احساسی و در عین حال کمدی داشت.به نوعی می شد حدس زد که چرا این نقش به کایل چندلر تعلق گرفته است. از حالت های این بازیگر این است که معمولا در حین راه رفتن گردن و دست هایش را به جلو می اندازد و به نوعی حالت یک انسان متواضع وخونگرم را تداعی می کند. اما چیزی که نظر من را به خود جلب کرده بود این بود که احساس می کردم چهره و مخصوصا چشم هایش حالتی آب زیرکاه نیز دارد! البته زمانی که لبخند بر لب دارد این مسئله بیشتر خود را نشان می دهد. چند سالی گذشت و اما یک روز با تماشای فیلم Sleep,Baby,Sleep ۱۹۹۵ به یقین رسیدم که بیراه هم تصور نمی کنم! یکسال قبل از آنکه کایل چندلر بتواند نقش اصلی سریال در برابر آینده را به دست آورد، وی در این فیلم تلویزیونی در نقش جوانی ظاهرا دلربا اما شیاد بازی کرده بود که بدجور با روح و روان یک زن جوان بازی می کند. او در این نقش کاملا باور پذیر جلوه می کرد. عکس زیر کایل چندلر را در قالب این کاراکتر شیاد نشان می دهد.

بعد از سریال در برابر آینده کایل چندلر بارها سعی کرد خود را در تلویزیون و سینما به اثبات برساند اما معمولا به در بسته می خورد. چند سریالی که در آنها بازی کرد خیلی زود کنسل شدند تا اینکه وی توانست نقش اصلی سریال چراغهای جمعه شب را به دست آورد. این سریال با وجود اینکه نقدهای مثبتی به دست آورد اما نتوانست بیننده های زیادی را جذب کند و در نتیجه در شرف کنسل شدن بود. اما اینبار بخت با کایل چندلر بود و سریال توانست به مدت چند سال به حیات خود ادامه دهد. او در نقش یک مرد خانواده و البته مربی فوتبال آمریکایی ظاهر شده بود و همین نقش جایزه امی را برای او به ارمغان آورد. من هیچوقت این سریال را تماشا نکردم. چرا که اولا اهل آثار ورزشی نیستم و دوماً میانه خوبی با نوع فیلمبرداری دوربین روی دست ندارم. پس از این سریال طبق گفته خودش پیشنهادهای متعدد تلویزیونی را دریافت کرد اما همه آنها را رد کرد. از جمله آنها می توان به نقش جان ریس در سریال Person of interest اشاره کرد که در ایران با نام مظنون شناخته می شود. نقشی که جیم کاویزل عهده دار آن شد که معتقدم گزینه بهتری بود. ضمن اینکه خودم سریال مظنون را هم دوست ندارم و هیچگاه پیگرش نشدم. کایل چندلر در آن دوره تصمیم گرفته بود که کمی از تلویزیون فاصله بگیرد و بختش را در سینما بیازماید. او توانست نقشهای کوچکی در فیلمهای مطرح به دست آورد. به عنوان مثال نقش پلیسی که در فیلم گرگ وال استریت لئوناردو دیکاپریو را به چنگ انداخت. سرانجام او دوباره تصمیم گرفت به تلویزیون برگردد و اینجاست که بعد از گذشت سالها یک نقش آب زیرکاه دیگر در کارنامه اش رقم خورد! سریالی که امروز می خواهم درباره آن بنویسم سریال Bloodline است که در ایران با نام دودمان شناخته می شود. این سریال که متعلق به نتفلکس است در سال ۲۰۱۵ شروع شد و تا سال ۲۰۱۷ در سه فصل ادامه پیدا کرد.

راستش با مطالعاتی که انجام دادم چنین برداشت کردم که نقش کایل چندلر در این سریال چندان مثبت نیست و رازهای پنهانی را با خود دارد. حضور کایل چندلر در سریال و مطالبی که کم و بیش درباره کاراکترش خوانده بودم، مرا مجاب کرد تا به تماشای این سریال بنشینم. سریالی که سالها بود اثری به زیبایی آنرا ندیده بودم. با تماشایش به این نتیجه رسیدم که او در این سریال یک آب زیرکاه خوش ذات است! قبل از رسیدن به ادامه مطلب باید خدمتتان عرض کنم که برای توضیح بهتر مجبورم بخش های مهمی از سریال را شرح دهم.

داستان سریال به خانواده بزرگسال ثروتمند به نام ریبورن می پردازد که صاحب یکی از هتل های کالیفرنیا هستند. آنها به عنوان انسانهایی محترم شناخته می شوند تا اینکه فرزند بزرگ خانواده در چهل و پنجمین سالگرد تاسیس هتل شان باز می گردد. خانواده انگار هم او را می خواهند و هم نمی خواهند. انگار که احساس می کنند با وجود وی درآنجا، مجبور می شوند با گذشته ای که سالهاست از آن می گریزند، روبه رو شوند. سریال در نه قسمت ابتدایی بسیار آرام پیش می رود. در واقع در این مدت قرار است شخصیت ها و نوع ارتباطی که با هم دارند برای بیننده شکافته شوند.

دنی ریبورن با بازیگری زیبای بن مندلسون، همان مردی که پس از سالها به جمع خانواده پیوسته، مردی بسیار آرام و مهربان به نظر می رسد. شاید در ابتدا بیننده متوجه نمی شود که چرا این خانواده از حضور وی احساس خوبی ندارند، اما کم کم متوجه می شود که او اینبار آنجاست تا خانواده اش را به خاک سیاه بکشاند. تا به آنها بگوید من تنها کسی نیستم که باید تاوان آن چرا که در گذشته رخ داده، پس بدهم. بازی بن مدلستون قابل توجه است. به طوری نامزدی گلدن گلوب را برایش به ارمغان آورد. او در بدترین شرایط نیز خونسرد به نظر می رسد. من قبل از اینکه او را در این سریال ببینم، تنها وی را از یکی از قسمتهای فصل سوم سریال رودخانه برفی به خاطر داشتم.

حالا می رسیم به کایل چندلر. او در نقش جان ریبورن فرزند دوم خانواده بازی می کند. به نظر میرسد او سالم ترین زندگی را در بین خانواده اش دارد. او یک پلیس است.ازدواج کرده و یک دختر و پسر نوجوان دارد. در زندگی اش اشتباهات زیادی انجام نداده و همیشه سعی کرده اختلافات خانواده را حل و فصل کند. ( اشاره به همان ظاهر متواضع این بازیگر که در ابتدا ذکر کردم ) حتی وقتی برادرش دنی به خانه باز می گردد او و مادرش تنها کسانی هستند که با وجود نگرانی هایشان از آینده از حضور او در جمع آنها حمایت می کنند. کلا جروبحث کردن جزئی از بازیگری کایل چندلر است. حتی در سریال در برابر آینده نیز همیشه او را در حال بحث کردن با چاک فیشمن و یا حتی پدر و مادرش می دیدیم. پس از اینکه دنی مدام از اعضای خانواده اش طرد میشود، با خونسردی تمام شروع به تهدید کردن آنها می کند و به آنها می فهماند که شما چندان بهتر از من نیستید. همیشه این جان است که سعی می کند رضایت بین آنها را برقرار کند. اما دنی حتی جان را از تهدیدهایش بی نصیب نمی گذارد. تا اینکه یک روز جان کنترل خود را از دست داده و بزرگترین اشتباه عمرش را مرتکب می شود و آن قتل برادرش دنی است!!!

این اشتباه بزرگ تاوانی وحشتناک دارد. انگار که فرقی نمی کند دنی زنده باشد یا مرده. او قرار است خانواده اش را با گذشته تیره و تارشان مواجه کند. خواهر و برادر جان، جسد دنی را پنهان می کنند و حالا نوبت جان است که وجهه آب زیرکاه خود را نشان دهد. او نقشه های ریز و درشتی را ارائه می دهد تا با کمک آنها از شر رسوایی و زندان خلاصی پیدا کنند و البته در تمامی نقشه هایش سعی می کند هیچ بیگناهی را به جای خود گرفتار نکند. وی در صدد است که قتل برادر را از مادرش نیز پنهان کند. دیدن چهره کایل چندلر در صحنه هایی که با نقشه هایش خود و خانواده اش را مظلوم جلوه می دهد دیدنی است! مخصوصا با تن صدایی که با دغلبازی می تواند وجه مظلومی به خود بگیرد! اما بیخود نیست که می گویند ماه هیچگاه پشت ابر نمی ماند. درست زمانی که فکر می کنند همه چیز تمام شده سروکله پسر جوانی پیدا می شود که انگار پسر دنی است و به دنبال پدرش آمده است. پسری که آنها از وجودش بی خبر بودند. البته این تنها سورپرایز دنی نیست و اینجاست که می فهمند دنی همیشه وجود خواهد داشت.چه زنده و چه مرده!

معمولا از اینکه ببینم کاراکترها در شرایط بسیار دشوار قرار می گیرند لذت می برم. کلا تماشای خفقان لذت بخش است.اینکه کاراکترها بدانند اوضاع خوب نیست اما هر چه کنند راه به جایی نمی برند و اگر آنها اعضای خانواده باشند ممکن است جذابیتش دو چندان نیز بشود.(هر چند در واقعیت چنین چیزی را برای هیچ احدی آرزو نمی کنم!) معمولا در این شرایط است که انسانها خود واقعی شان را نشان می دهد تعجب نکنید اگر در این شرایط دوستان دشمن جلوه کنند و دشمنان دوست.

این سریال در فصل اول نقدهای مثبتی را به دست آورد و در نتیجه فصل دو آن نیز ساخته شد که بینهایت جذاب بود. اما متأسفانه در فصل سوم عجولانه سریال را تمام کردند و این باعث شد که بعضی از سوالات بی جواب بمانند و یک پایان فراموش نشدنی رقم نخورد. اما حداقل اش اینست که پایانی برای سریال در نظر گرفتند و مثل خیلی از سریال ها نیمه تمام نماند. اگرچه خودم هم از طولانی شدن بیش از حد سریال ها بیزارم و قسمت های کمتر را ترجیح می دهم. مخصوصا برای سریال هایی که دنباله دار هستند. اما می توانستند پایان بسیار بهتری برای آن در نظر بگیرند.

کایل چندلر پس از این سریال در فیلم Game Night دوباره در نقش مرد آب زیر کاهی ظاهر شد که در یک بازی پر تعقیب و گریز بدجور برادر و زن برادرش را به بازی گرفت. البته فیلم کمدی بود و نقش وی نیز منفی نبود. خودم هم نتوانستم زیاد با فیلم ارتباط برقرار کنم. امیدوارم کایل چندلر از این به بعد بیشتر به کاراکترهای آب زیر کاه جواب مثبت بدهد! راستش اگر چه بازی در نقشهای متفاوت یا به عبارتی against type، همیشه بین بازیگران وجود داشته و دارد و بعضا جوایز بزرگی هم برای آن برده اند اما خود من معمولاً ترجیح می دهم بازیگران را با حالتهای واقعی خودشان ببینم تا بیشتر باور پذیر جلوه کنند.




RE: چه سریال هایی ببینیم؟معرفی سریال های خارجی ای که کاربران دیده اند - کنتس پابرهنه - ۱۳۹۹/۱۱/۲۴ صبح ۰۷:۱۵

اینکه چه سریالی برای دیدن انتخاب کنیم کاملن سلیقه ای ست. پارامترهای زیادی در انتخاب سریال نقش دارند که بسته به معیارهای ما متفاوت است. برای من یکی از این پارامترها ژانر است. به طور مثال اگر سریالی معروف و محبوب باشد اما ژانرش اکشن یا علمی تخیلی باشد دورش را خط میکشم. ( البته اگر دیکاپریو در چنین سریالی بازی کند اوضاع کاملن متفاوت است :) ) ژانر تاریخی همیشه برایم جذاب بوده و هست. در ادامه سه تا از سریال های تاریخی محبوبم را که در سایت های مختلف کمتر به آنها اشاره شده معرفی و اگر به این ژانر علاقه مندید شما را به دیدن آنها دعوت میکنم.

سریال ورسای (versailles)

لویی چهاردهم یکی از شخصیت های جذاب تاریخ فرانسه است. شاید نامش به اندازه ناپلئون بناپارت بر سر زبان ها نباشد اما به نظر من از هر نظر از او برازنده تر است. برای من که در کودکی با الکساندر دومای نابغه آشنا شدم و در نوجوانی خواندن کتابهایش تابستان هایم را به یاد ماندنی تر کرد، دیدن هر فیلم تاریخی که مربوط به فرانسه باشد هیجان انگیز است. سریال ورسای هم از این دسته مستثنی نیست. این سریال روایت گر بخش هایی از زندگی لویی چهاردهم و اطرافیانش است. داستان از جایی شروع می شود که لویی پاریس را به مقصد ورسای ترک کرده و تصمیم میگیرد دربار باشکوهش را در آنجا توسعه دهد.این سریال در سه فصل ساخته شده که به نظر من فصل اول از دو فصل دیگر جذاب تر است. فصل دوم بیشتر به ماجراهای مادام دو مونتسپان معشوقه پادشاه می پردازد و فصل سوم درباره ماجرای معروف مرد نقابدار است که داستانش با واقعیت و چیزی که تا به امروز شنیدیم متفاوت است. بدون شک نقطه قوت سریال بازی قوی جرج بلگدن در نقش لویی چهاردهم است.

سریال مدیچی (Medici)

دومین سریال مدیچی نام دارد. این سریال هم در سه فصل ساخته شده و تا انتها جذاب می ماند. شاید ریتم سریال کمی کند باشد اما اگر به سریال تاریخی علاقه مند باشید به شما قول میدهم از تماشایش لذت ببرید. فصل اول به قدرت رسیدن خاندان مدیچی را نشان میدهد. کوزیمو مدیچی با اینکه به معماری علاقه زیادی دارد اما به خواست پدرش جووانی مدیچی( با بازی داستین هافمن) راه او را ادامه میدهد، بانکدار میشود و قدرت خانواده مدیچی را حفظ میکند. اما با تلاش و پیگیری های او گنبد زیبای کلیسای سانتا ماریا دلفیوره ساخته می شود. در کل در طول سریال شاهد حمایت زیاد خاندان مدیچی از هنر و شکوفایی آن در عصر رنسانس هستیم. دو فصل بعد درباره لورنتسو مدیچی، پسر کوزیمو مدیچی ست و با کارگردانی قابل قبول، بازی های قوی و بازیگران خوش چهره وقایع تاریخی را بسیار جذاب و دل انگیز روایت میکند.

سریال ملکه سفید (The White Queen)

این سریال که برای من یکی از بهترین و بی عیب و نقص ترین سریال های تاریخی ست، جنگ و درگیری برای به دست آوردن تاج و تخت، بین دو خاندان یورک و لانکستر را روایت میکند.  داستان از شروع سلطنت ادوارد چهارم شروع شده و تا کشته شدن ریچارد سوم به دست هنری تئودر یا همان هنری هفتم را به تصویر می کشد. این سریال اقتباسی ست از سه رمان تاریخی نوشته فیلیپا گریگوری که به وقایع آن دوران تاریخی پرداخته است. ریتم تند سریال و بازی بی نظیر ربکا فرگوسن زیبا  در نقش الیزابت وودویل این سریال را بسیار دلچسب و دوست داشتنی کرده است. دو سری دیگر در ادامه ملکه سفید ساخته شد به اسم پرنسس سفید و پرنسس اسپانیایی که به ترتیب ماجراهای هنری هفتم و همسرش و هنری هشتم و کاترین آراگون را بازگو کردند و با اینکه به هیچ وجه به پای ملکه سفید نمیرسند اما دیدنشان خالی از لطف نیست.




RE: چه سریال هایی ببینیم؟معرفی سریال های خارجی ای که کاربران دیده اند - آرلینگتون - ۱۴۰۱/۱۱/۴ صبح ۰۱:۱۹

سلام و درود . صدا سیما تو دهه ی 80 , یه سریال خوش ساخت و جذاب ، نشون داد . عجیب که تو سایت تلوبیون هم هست . امیدوارم دوستان خوششون بیاد و لذت ببرن . سریال کوتاه 3 قسمتی oktober محصول 1998 انگلستان . کارگردانstephen gallagher . با بازی Stephen Tompkinson . علمی تخیلی . دلهره . پخش برای نخستین بار از شبکه 4 . اگر درست یادم باشه در سال 86 . ظاهرا سال 93هم بازپخش شده .              https://m.imdb.com/title/tt0149502/                                                    https://telewebion.com/program/0x1b25280  




RE: چه سریال هایی ببینیم؟معرفی سریال های خارجی ای که کاربران دیده اند - لوک مک گرگور - ۱۴۰۲/۷/۱۲ صبح ۱۰:۵۲

بنده معمولاً به ژانرهای علمی تخیلی و یا فانتزی علاقه مند نیستم و ترجیح می دهم آثاری را ببینم که در چارچوب واقعیت اتفاق می افتند. البته پیش آمده که از اینگونه آثار خوشم آمده باشد، اما معمولا چیز دیگری در آنها نظرم را جلب کرده است و نه وجهه تخیلی شان. به طور مثال می توان گفت که همیشه به مینی سریال بریتانیایی ناخوانده با بازیگری جذاب داگلاس هاج علاقه داشته ام. با این وجود هر وقت به یاد می آورم که سریال در چارچوب واقعیت شکل نمی گیرد، انگیزه ام برای تماشای مجددش نیز کاهش می یابد! شاید این خصوصیت من باعث شده بود که تا مدتها انگیزه ای برای تماشای سریال ساکن برج بلند و یا همان مردی در راس قلعه نداشته باشم. چرا که این اثر در ژانر علمی تخیلی قرار داده شده است. چندی پیش اما تصمیم به تماشایش گرفتم و به محض اینکه قسمت اول آنرا دیدم، دیگر نتوانستم رهایش کنم! همیشه به خودم می گفتم که اگر قرار است اثری تخیلی را تماشا کنم، بهتر است نیمه تخیلی باشد و نه تمام تخیلی. خوشبختانه مردی در راس قلعه بیشتر فضایی واقعی دارد و در آن خبری از موجودات درنده و یا دنیاهای عجیب و غریب به چشم نمی خورد، بلکه اثری در ژانر تاریخ جایگزین است.

تاریخ جایگزین که درست و یا غلط، یکی از زیرمجموعه های ژانر علمی تخیلی محسوب می شود, معمولاً تاریخ را وارونه نشان می دهد. داستان این سریال که بر مبنای رمانی به همان نام است، در سال ۱۹۶۲ می گذرد. در این اثر متحدین پیروز جنگ جهانی دوم بوده و در نتیجه کشور آمریکا تحت استعمار کشورهای ژاپن و آلمان قرار دارد. هیتلر هنوز زنده است! و آمریکایی ها زندگی سختی را می گذرانند. نیروهای مقاومت به شکل مخفیانه علیه ژاپنی ها و نازی‌ها در حال فعالیت هستند، به امید اینکه روزی خود را آزاد ببینند.

نقش اصلی زن جوانی به نام جولیانا کرین می باشد که با دوست پسرش فرانک که پدربزرگش یهودی بوده، زندگی می کند. روزی خواهر جولیانا به دیدنش می آید و با دادن فیلمی به او، از وی می خواهد که آنرا به دست مرد راس قلعه برساند. خواهر همان زمان کشته می شود. جولیانا که تمایل دارد از فعالیت های خواهرش بیشتر بداند به مسافرت می رود تا به آخرین خواسته خواهرش جامه عمل بپوشاند. او در مقصد با مرد جوانی به نام جو بلیک آشنا می شود که انگار با نیروهای مقاومت همکاری می کند. اما جولیانای تازه کار هنوز نمی داند که وقتی پای فعالیت های زیرزمینی به میان می آید، به سادگی نمی توان به آدمهای غریبه اعتماد کرد!

مردی در راس قلعه بیننده را به یاد سریال ارتش سری و همچنین سریال ترکی روزی روزگاری می اندازد. سریال ارتش سری نیز درباره نیروی مقاومت بود که علیه دشمن نقشه می کشیدند. بخشی از سریال ترکی روزی روزگاری نیز به فعالیت های زیرزمینی جوانانی می پرداخت که علیه حکومت ترکیه دهه شصت میلادی فعالیت می کردند. البته سریال ارتش سری تنها محتوایش شباهت هایی نسبتی به این سریال دارد, اما ساختارش بیشتر حالت مستند گونه بود و یا به عبارتی واقع گرایانه تر می نمود. در حالی که مرد راس قلعه داستانی تر و پیرو تعلیق ساخته شده و به مانند روزی روزگاری قصد دارد به هر قیمتی که شده بیننده را به سمت خودش بکشاند. با این وجود شباهت ها به هر دو سریال محدود است و می توان گفت که سبک مخصوص به خود را دارد. راستش بعضی از صحنه های تعقیب و گریز و فرار از دست زردپوستان شباهت هایی به کارتون دوقلوها هم می دهد!{#smilies.biggrin}

سریال پرخرج می باشد و کاملا مشخص است که سازندگان تمام سعی خود را کرده اند تا اثری با کیفیت ارائه دهند. در طول سریال شما بارها فراموش می کنید که ژانر این سریال علمی تخیلی است. چرا که بیشتر تمرکز سریال بر روی سیاست و جاسوس بازی می گذرد. ژاپنی ها و آلمانی ها اگرچه با یکدیگر همکاری می کنند, اما دل خوشی از همدیگر ندارند و هر کدام به تنهایی به دنبال سلطه بر جهان می باشند.

سریال اما خالی از تبلیغات سیاسی نیست. اشاره به حوادثی مانند هالوکاست در آن به وفور پیدا می شود. هالوکاست سلسله جنایات وحشتناکی بود که در آن عده کثیری از یهودیان بینوا توسط نژاد پرستان نازی شکنجه شده و به قتل رسیدند. اما آنها تنها قربانیان این جنگ وحشیانه نبودند. بلکه میلیون ها نفر از مردم با ملیت ها و اعتقادات مختلف در دوران جنگ شکنجه شده، از دنیا رفته و یا تباه شدند. این در حالیست که سینمای غرب سالهاست سعی دارد نشان دهد که تنها قربانی های جنایات جنگ جهانی یهودیان بودند و یا سایر قربانیان اهمیت به مراتب کمتری داشته اند! این نمونه پروپاگاندا و به عبارتی تبلیغات سیاسی است.  بازیگرانی چون مل گیبسون، ریچارد گی یر، جانی دپ، جان کیوزک، مارک روفالو، پنه لوپه کروز، اما واتسون و ...که به بعضی مسائل صهیونیستی اعتراض کردند, یا به آنها برچسب نژاد پرست زده شد و مجبور به معذرت خواهی شدند و یا به یکباره کم کار گذشته و عده‌ای نیز خود را در حال بازی در فیلم های درجه چند دیدند! این در حالی است که ستارگانی دیگر که با شرایط کنار آمدند و یا سکوت کردند همچنان در بالاترین سطح هالیوود در حال کارند! البته پروپاگاندا در همه کشورهای دنیا وجود دارد. همانطور که همه می دانیم ایران نیز پر از سریال ها و فیلم هایی با مضمون پروپاگاندا است و همچنین پر بازیگرانی که مجبورند از محتوای آثاری که در آنها بازی کرده اند دفاع کنند! بگذریم.

با توجه به محتوای سریال افسردگی نیز در آن موج می زند. به هر حال استعمار، زورگویی و جان فشانی موضوعات شادی نیستند و نمی توان بدون نشان دادن تاثیراتشان بر روی مردم به آنها پرداخت. اما اگر خودتان در زندگی مشکلات زیادی داشته باشید، ساختار سریال ممکن است بر روحیه شما اثر منفی بگذارد. فیلمبرداری اثر نیز تاریک انجام شده تا حس خفقان و دیکتاتور مآبانه دوران هر چه بیشتر احساس شود.

روابط شخصیت ها اما امروزی است. سریال در اوایل دهه شصت می گذرد و آن‌ زمان مردم غرب بسیار سنتی تر از زمان حال بودند و اگر روابطی خارج از ازدواج نیز وجود داشت، معمولاً مخفیانه شکل می گرفت. اما سریال شرایط را طوری نشان می دهد که انگار قرن بیست و یکم است. این اصلا معقول به نظر نمی رسد!

از نکات مثبت اثر می توان به چند لایه بودن کاراکترها و موقعیت هایشان یاد کرد. شخصیت ها تک بعدی نیستند. سریال به وضوح نشان می دهد که نازی ها خود قربانی قوانین احمقانه و غیرانسانی خودشان می شوند. آنها بی نهایت شرورند، با این وجود انسان هستند و وقتی درد و رنج به سراغ عزیزانشان بیاید، مانند هر انسان دیگری درگیر احساسات شده و می شکنند. آنها نیز بر حسب شرایط، ممکن است نسبت به قوانینی که با آن زندگی کرده و یا بزرگ شده اند، احساس تردید کنند‌.

نیروی های مقاومت نیز اگرچه در راه حق می جنگند، اما آنها نیز بی نقص نیستند. هنگامی که وارد مسیری می شوید که آدم کشی در آن اجتناب ناپذیر است، دیگر نمی تونید ادعا کنید که همان آدم ساده و بی آلایش گذشته هستید. تردیدها بارها به سراغتان می آیند و مدام از خود می پرسید که آیا واقعاً تصمیمات درستی گرفته اید؟

سریال خوش ساخت است. بازیگری ها همه قابل توجه می باشند و صحنه پردازی های زیبایی نیز شکل گرفته است. این اثر چهار فصلی، دنیا را درست مانند واقعیت پیچیده به تصویر می کشد و به ما نشان می دهد که گاهی گرفتن بعضی تصمیم ها، وحشتناک دشوار است. همچنین اینکه بشر چقدر تحت تأثیر محیطی است که در آن رشد یافته و اگر در شرایط دیگری رشد می کرد، شاید امروز انسان دیگری می بود.

در طول عمرم سریال های زیادی دیده ام که با وجود علاقه ام به آنها از قسمت پایانی شان چندان راضی نبودم. اما قسمت انتهایی ساکن برج بلند این را به من ثابت کرد که یک سریال هم می تواند شروعی جذاب داشته باشد و هم پایانی دلپذیر!

من بعضی قسمتها را زبان اصلی و بعضی ها را هم دوبله دیدم. می خواستم از کیفیت دوبله اش آگاه شوم و به صراحت می توانم بگویم از بهترین دوبله های است که دیده ام. هم انتخاب ها درست است، هم سینک گفتن دیالوگ ها و هم عمق احساسی که دوبلورها باید به خرج دهند، بسیار متناسب است!




RE: چه سریال هایی ببینیم؟معرفی سریال های خارجی ای که کاربران دیده اند - Dude - ۱۴۰۲/۱۲/۱۴ عصر ۱۱:۳۹

این اف ایکس, بعضی از سریالهایشان، خیلی هم خوب بودند.

مشتاقانه منتظر سریال ده قسمتی شوگانشان بودم، تا اینجا تنها کاستی این است که، یک هفته باید منتظر قسمت جدیدش بود. چند قسمت از نسخه قبلیش را از تلویزیون دیده بودم،  فقط یادم مانده که سریال، مترجم زیبایی داشت، ولی آنقدر علاقه ام جذب داستان نشده بود که دنبالش کنم! شاید بهمین دلیل هم از انگیزه و نیات آدمها و کلا فعل و انفعالاتی که رخ می داد چیز زیادی دستگیرم نشد. ولی این یکی از اولین صحنه هایش جذاب بود،در ابتدا زیاد بودن شخصیت ها و نامهایی که نامانوس هم هستند، کمی اذیت کرد ولی خوشایند بودن سریال با چشم نواز بودنش از هر لحاظ و داستان و بازیگران جذابی که پر گویی هم نمی کردند ، در مقایسه با قبلی بهتر جلوه کرد،و در پر رنگ کردن نقش جنگجوی سفید پوست زیاد مبالغه که نمی کند هم برایم مهم بود. امیدوارم قسمت سوم، ضعیف ترین قسمتش بوده باشد.
ورژن قدیمی را دوباره دیدم و کار فیلمنامه نویسان 2024 که با دقت، به گونه ای روایت کرده اند تا برای بیننده همه ماجرا مفهوم باشد، شگفت انگیز به نظر می رسد. تا بیش ازنیمه کل وقت سریال قدیمی به اندازه این سه قسمت محتویات نداشت، و خیلی هم مبهم، سطحی ، کم عمق، ملال آور واز نظر احساسی عقیم بود. و در مقام مقایسه، عجیب است که این همه کاراکتر وقت کافی هم داشتند که در لابلای داستان به سرعت با آنها آشنا شویم و انگیزه هایشان را هم درک کنیم.
البته بسیاری از داستان در حین تماشای نسخه قدیمی افشا شد، امیدوارم مثل همین تلماسه که امپراتور ، شوگان ، دسیسه ، وسوسه، شجاعت وخیانت و غیره-که مطمئنا احساساتی را بر خواهند انگیخت، داشت، فقط اثر مثبت داشته باشد. هرچند با این قبیل فیلم ها و پندارو در پیروش باور به منجی، میانه چندانی ندارم، وتنها ترمیناتور 2 و متریکس از این گونه فیلم ها برایم جالب توجه بودند. با توجه به این روند صعودی نسبت به قسمت اول، باید اعتراف کنم از قسمت سوم انتظار فیلمی حتی بهتر و جذابتر از سیکاریو را، دارم.