کمیک استریپ و سینما - نسخه قابل چاپ +- تالار کافه کلاسیک (https://cafeclassic5.ir) +-- انجمن: تالارهای تخصصی (/forumdisplay.php?fid=10) +--- انجمن: سینمای کلاسیک جهان (/forumdisplay.php?fid=11) +--- موضوع: کمیک استریپ و سینما (/showthread.php?tid=560) |
کمیک استریپ و سینما - خانم لمپرت - ۱۳۹۲/۶/۱۵ عصر ۰۴:۱۶ سینمای اقتباسی برگرفته ای از مجموعه تجارب ادبی – انسانی است که ازدیربازمنبع اصلی الهام و اقتباس برای فیلمنامه نویس ها وسایر دست اندرکاران تولید فیلم بوده است.دراین مجموعه که خود به عرصه اقیانوسی بیکران می ماند، وارد یکی از زیرمجموعه هاکه آنهم بسان دریای پهناوری است میشویم : سینمای ملهم از کمیک استریپ واز آنجا که بنده قطعا شناگر قابلی نیستم خواهشمندم در گذران این دریای متلاطم با ارسال مطالب خواندنی وآموزنده تان یاریم بفرمایید... سپاسگزارم ***************************************************** سوپرمن ،بتمن،مرد عنکبوتی،مردان ایکس،هالک،مرد آهنی،فانوس سبز ،300 ،کنستانتین،کاپیتان آمریکا،باک راجرز،تن تن و.... ،خیلی وقت که نه ولی نزدیک به دو دهه است که کمیک استریپ پهنه سینما را عرصه یکه تازی خودنموده است و باگذشت دو دهه دیگر کمیک استریپ 200سال شده که وارد دنیای انسان ها گشته است! امّا به راستی کمیک استریپ چیست؟از کجا آمد و چرا وچگونه اینهمه ابهت واهمیت یافت؟ *********************************** نقاشی بعبارتی زبان خاموش انسان است گاهی میتوان با یک شکل کوچک پرمفهوم ترین جملات را بگوش جان مخاطبان رساند.برای همین بشراز دیر باز با تصویر میانه خوبی داشته است. .اگرچه شرح روایت و بیان ماجراها به زبان تصویر و بعضاً با استفاده از دیالوگها، به زمان مصر باستان بر میگردد اما حتی انسانهای نخستین نیزبا گذشت هزاران سال، هنوز باتصاویر موجود بر دیوار غارها، با ما سخن میگویند. کمیک استریپ comic stripچیست؟ "کمیکاستریپ "یا داستان مصور که بعضا آن را هنر نهم میخوانند ،از تلفیق دو واژه "کمیک" و "استریپ" حاصل شده است.کمیک comic به معنای مضحک است و با واژهٔ کمدی comedy هم خوانواده می باشد. استریپ strip نیز به معنای نوار یا باند است. معمولاً در چنین شیوه ای تصاویر گرافیکی متعددی با موضوع واحد، در پی یکدیگر می آیند و داستانی را کامل می کنند به عبارتی میتوان گفت کمیکاستریپ مجموعهای است از نقاشیها و تصاویر دنبالهدار که یک داستان را روایت میکند در این نمونه روایی، نوشته و ادبیات خلاصه میشود در فضاهای بالونی یا ابر مانند بین تصاویر و اینها عموما از زبان شخصیتهای داستان نوشته میشوند، برای غافلگیری از علامت تعجب روی سرها استفاده شده و برخی از لغات مثل تالاپ تولوپ و آخ و واخ- برای بیان حالات یا ضربات استفاده میگردد. نکته بسیار مهمی که در مبحث کمیک استریپ ناگفته مانده این است که واژهٔ کمیک، مفهوم اصلی خود به معنای مضحک را از دست داده است. توضیح اینکه در دهه نخست تولد این هنر، تمام موضوعات کمیک استریپ، کمدی بود ولی بعدها بسته به ذوق و سلیقه متقاضیان، موضوعات دیگری پیدا کرد که با صفت خشونت و هیجان، قابل توصیف بود در حال حاضر باید پذیرفت که واژه کمیک معنای دومی را نیز به خود داده است معنای دوم کلمه نقاشی های متعدد با موضوع واحد است.برای اطمینان خاطر می توانید به فرهنگ آکسفورد نیز مراجعه ای داشته باشید. در آنجا، واژه کمیک را به معنای "داستان مصور دنباله دار" نیز آورده است. بنابراین می توان معنای اولیه کلمه کمیک را کنار بگذاریم و آن را به صورتی کلی تر، یعنی "مجموعه ای از نقاشی های متعدد با موضوع واحد" در نظر بگیریم و کسی که کمیک را نقاشی میکند ، کارتونیست بنامیم. «کمیک استریپ همان هنر متوالی است.» ویلیام آیسنر-کارتونیست **************** خاستگاه داستان مصور یا کمیکاستریپ از کشور آلمان و انگلستان بود. اگر چه "ویلیام هوگارت انگلیسی در قرن ۱۸ میلادی برای نخستین بار کاریکاتورهایی با روایات دنبالهدار طراحی کرد اما گفته می شود که اولین کمیک استریپ چاپ شده تاریخ « ماجراهای اُبادیا اُلدباک Adventures of Obadiah Oldbuck » نام داشته است که اول بار در سال ۱۸۳۷ به زبان انگلیسی وسپس به چند زبان مختلف اروپایی چاپ شد خالق این کمیک استریپ رادولف توپفر نویسنده معلم وکارتونیست از کشور سوئیس بود و عملاً وی را با عنوان پدر کمیکاستریپ مدرن میشناسند. در سال ۱۹۲۰ بلژیک از جمله کشورهایی بود که در مقیاس بالایی به انتشار داستان مصور پرداخت. از معروفترین داستانهای مصور جهان که در سال ۱۹۲۹ و ابتدا در روزنامههای بروکسل چاپ شد "ماجراهای تن تن و میلو" بود. نویسنده داستانهای تن تن شخصی بود با نام مستعار "هرژه". ماجراهای تن تن تا به امروز یکی از مشهورترین و محبوبترین داستانهای مصور اروپایی است که بصورت فیلم سنمایی وانیمیشن نیز در آمده است . البته کمیک استریپ ها گرچه عمدتا نقاشیهای دنباله دار هستند اما گاهی دیده شده با تصاویر واقعی نیز کمیک استریپی خلاقانه ساخته شده است.دراینصورت آنرا فتو کمیک استریپ میخوانیم. در چند دهه گذشته ، کمیک استریپ ها در یک سمت و سینما و تلوزیون در سوی دیگر تأثیرات متقابلی را روی یکدیگر گذارده اند. زمانی که صنعت تولید فیلم در یک کشور ، دوران رکود خود را طی می کند ؛ کمیک استریپ می تواند به یاری آن بشتابد و حتی در مواقعی جایگزین شود و ضعف ها را پوشش دهد. بر عکس در زمان رونق فیلم سازی ، کمیک استریپ به عنوان مدیومی مستقل به مسیر خود ادامه داده و بعنوان مکمل یا حتی رقیب انیمیشن مطرح می شودیا از آن یاری میجوید،مثلا با ناطق شدن سینما و محبوبیت ناشرین كمیك استریپ که به دنبال یافتن كاراكترهای جدیدبودند و شخصیت های كارتونی معروفی همچون باگزبانی و میكی ماوس تام و جری را به عناوین مصور خود اضافه كردند. كردند سپس با تکامل هرچه بیشتر روایات سینمایی توسط هنرمندانی مانند گریفیث،هاوکز، لانگ و هیچکاک،ساختار روایی و بصری کمیکها تحول پیدا کرد و سینماییتر شد. نسل طلایی هنرمندان کمیک مثل باب گین و استیو دیتکو به شدت تحت تاثیر تحولات روایی و تصویری سینما بودند.سینمای اکسپریسونیستی آمریکایی که در فیلمهای نوار و کانگستری نمود یافته بود.تأثیر فراوانی بر فضاسازی و کادرهای کمیکها گذاشت.گاتهام سیتی بتمن،با خیابانهای تیره و تار و آدمهای بارانی بلند و کلاهشاپو به سر از مهمترین نمونههای این تاثیرگذاری است. اما همانگونه که در ابتدا اشاره شد،این مبحث بیشتر روی تاثیر کمیک استریپها بر انیمیشن و بالاخص فیلمهای سینمایی تمرکز دارد. دراین رابطه شاید اولین و مهمترین کمکی که یک تهیه کننده انیمیشن یا فیلم می تواند از سوی داستان های کمیک استریپ دریافت کند ؛ ایده و دستمایه اولیه برای شروع به کار یا حتی داستان کاملاً آماده برای تولید باشد!...کتاب های کمیک ، داستان های مصور دنباله دار و رمان های گرافیکی از جمله آسان ترین و بهترین مواد خام برای تولید انیمیشن وفیلم هستند. تابستان هرسال در شهر سن دیه گو همایشی به نام comic - con برگزار میشود که بزرگترین گردهمایی در زمینه کتاب ها و مجلات مصور دنباله دار در جهان بشمار می رود. در این نمایشگاه مالکیت بسیاری از داستان ها به شبکه ها و استودیو های فیلم سازی فروخته شده اند که آثاری از قبیل ماسک و اسپاون از آن جمله اند. دراین جستار بیشتر سعی براین است که فیلمهای به یادماندنی اقتباسی از کمیکها با همت وهمیاری شما عزیزان مورد بررسی قرار گیرند.پیشاپیش از بانوی عزیز جهت هماهنگی وراهنمایهایشان سپاسگزارم .البته یک سورپرایز هم برای خوانندگان گرامی از آرشیو مجلات مادرمحترمه درنظر گرفته ام اولین سری های فوتو استریپ هایی رومانتیک وبس زیبا که در شماره های نخست مجله اطلاعات جوانان در دهه 30 بچاپ رسیده بود که در حال مرمت گرافیکی آن بوده به محض آماده شدن تقدیم حضور میگردد. با احترام ... لمپرت ________________________ منابع : نشریه پیل بان( مقالات آقای مهدی ترابی مهربانی) - ویکی پدیای پارسی وانگلیسی - فصلنامه انیمیشن خط خطی سال دوم شماره 3و4 - سایت خط ورنگ -سایت دوبله بازار- انجمن animparadise -جدید آن لاین - انجمن تخصصی هنرهای دیجیتال RE: کمیک استریپ و سینما - اسکورپان شیردل - ۱۳۹۲/۶/۱۵ عصر ۰۶:۵۰ مبحث جالبیست . امیدوارم آن را پیگیری نمائید و به انتها برسانید. مخصوصا در مورد کمیک استریپ های عالمگیر "مارول" دنیایی مطلب میشود نوشت. RE: کمیک استریپ و سینما - خانم لمپرت - ۱۳۹۲/۶/۱۶ صبح ۱۱:۰۲ (۱۳۹۲/۶/۱۵ عصر ۰۶:۵۰)اسکورپان شیردل نوشته شده: با این لشکرعظیمی که مقابل بنده قرارداده اید واقعا نیازمند به همیاری شما اسکورپان شیردل گرامی وسایر دوستان عزیز هستم ... براستی هیچ خواننده کمیک استریپی نیست که با انتشارات مارول و خیل عظیم قهرمانانش مثل مرد عنکبوتی، هالک و مردان ایکس آشنایی نداشته باشد. این کمپانی با بیشینه ای درخشان بقدمت 74 سال ،کاراکترهایی آفرید که محبوب دل میلیونها نفر را در سرتاسر دنیا شد...آغاز راه در سال ۱۹۳۹٫ شهر نیویورک،دفتر کار آقای مارتین گودمن ،ناشر موفق انواع مجلات عامهپسند (پالپ فیکشن) بودو عطش این مرد برای توفیق بیشتر در عرصه نشر.... انشاالله درمجالی مناسب باهم و از هم در این باره خواهیم خواند. RE: کمیک استریپ و سینما - خانم لمپرت - ۱۳۹۲/۶/۱۶ صبح ۱۱:۲۷ ازاولین فیلمهای اقتباسی از کمیک استریپ مجلات میتوان به "آنی کوچولوی یتیم" اشاره نمود. Little Orphan Annie کمیک استریپی بود که چاپ آن ابتدا در مجله نیویورک دیلی نیوز ازسال 1924 بطورروزانه آغاز گردید و خالق آن هارولد گری بود. آنی کوچولوی یتیم علاوه بر کودکان بعلت طرح زیرکانه پس زمینه سیاست وجنگ وانقلاب صنعتی ،برای بزرگسالان نیز سرگرم کننده وجذاب بود، بطوریکه در رای گیری مجله Fotune سال 1937 رتبه اول محبوبیت را به خود اختصاص داد .با مرگ هارولد گری در 1968 کارتونیستهای دیگری کمیک استریپ آنی را ادمه دادند ولی با کاهش محبوبیت تدریجی آن بالاخره در سال 2010چاپ آن در کلیه روزنامه ها متوقف شد. کمیک استریپ ماجراهای آنی دختر یتیم 11ساله ای باتیپ حنایی است که در یتیمخانه تحت آزار مدیر آن بسر میبرد تابالاخره بوسیله یک زن پولدارسردمزاج خانم واربوکز برای یک دوره آزمایشی به فرزند خواندگی پذیرفته میشود.آقای واربوکز با دیدن آنی علاقه پدرانه ای نسبت به وی پیدا کرده وآنی هم اورا بابا واربوکزمیخواند که این مسئله حسادت خانم واربوکز رابرمی انگیزدو در یک سفرتجاری طولانی شوهرش ،آنی را به یتیمخانه برمیگرداند.مدیر آنی را بکار درمغازه خانم باتل میگمارد آنی در آنجابا سگی دوست شده ونامش را سندی میگذارد وباهم از مغازه وشهرفرارمیکنند آنی شهر به شهربامشکلات زیاد حتی با خلافکاران گوناگون وخطرناکی مواجه میشود تا بالاخره در کانون گرم خانواده سیلو پذیرفته میشود.آقای واربوکز بازمیگردد وبرای یافتن آنی جایزه هنگفتی تعیین میکند وبایافتن آنی او را نزد خود برمیگرداند و داستان با جوانی آنی ادامه می یابد... نخستین اقتباس سینمایی آنی جزو اولین اقتباسهای سینما از کمیک استریپها محسوب میشود. فیلم سیاه وسفید 70 دقیقه ای Little Orphan Annie 1932 به کارگردانی جان رابرتسون وتهیه کنندگی دیوید اُ-سلزنیک وبا بازی میتزی گرین در نقش آنی محصول RKO میباشد.البته مجله واریتی و روزنامه نیویورک دیلی نیوز آنزمان بادیدی منتقدانه فیلم را کمی مایوس کننده خواندندوبه زعم آنان گرین برای نقش آنی مسن وبیش ازحد درشت وتوپربود. فیلم به بخشی از کمیک استریپ اشاره میکند که بابا واربوکز در سفری طولانی است وآنی وسندی آواره خیابانها شده و پسرکی به نام میکی راکه تازه مادربزرگش را از دست داده میبیند ،آنی پسربچه را به یتیمخانه برده ومثل مادری ازاو مراقبت میکند تا بالاخره خانم استوارت اورا به فرزند خواندگی میگیردوبرای قدردانی از زحمات آنی کل بچه های یتیمخانه را به مهمانی کریسمس دعوت میکند جاییکه آنی بابا وابوکزعزیزش را با لباس پاپانوئل میبیند وفیلم با پایانی خوش خاتمه می یابد. البته اجراهای تئاتریک بسیاری از این کمیک استریپ در سالن های برادوی به نمایش در آمد و نیز در سال 1938 کمپانی فیلمسازی پارامونت ورژن موزیکالی از آنی کوچولوی یتیم را با بازی آن جیلز روانه بازار نمود که آنهم با دیدی منتقدانه روبرو شد که نتوانست حق مطلب را درخصوص کمیک استریپ محبوب عامه ادا نماید. http://en.wikipedia.org/wiki/Little_Orphan_Annie http://www.imdb.com/title/tt0023142/ RE: کمیک استریپ و سینما - خانم لمپرت - ۱۳۹۲/۶/۲۰ عصر ۰۵:۵۸ از عزیزانم عذر میخواهم مطلب کنونی در واقع باید پیش از پست قبلی قرار میگرفت ،چراکه در باب تاثیرگزاری کمیک استریپ برسینمای صامت است... بهرحال نخستین (ویحتمل تنها)فیلمهای سینمایی صامت که اقتباس از کمیک استریپ های محبوب آن زمان بودند بدین شرحند: Little Annie Rooney 1925 خالقان Little Annie آقایان آفونسکی ونیکولاس بودند که درسال 92-1891 آن را بوجود آوردند.اما عملا این کمیک توسط سندیکای king feature در سال 1927 انتشار سراسری یافت و درباره ماجراهای زندگی آنی یک دختر سرسخت یتیم خیابانگرد است. فیلم سینمایی اقتباسی سپید وسیاه وصامت Little Annie Rooney به کارگردانی ویلیام بودین وبازی ماری پیکفورد است.فیلم به جوانی آنی اشاره میکند جاییکه عاشقش متهم به تیراندازی به پدرخوانده آنی که پلیس است میشود وبرادر آنی برای انتقام به او شلیک میکند.آنی مرد مجروح رابه بیمارستان میرساند وچون برای زنده ماندن نیاز به خون دارد باوجودیکه ممکن است درنتیجه انتقال خون حیات خودش بخطرافتد لیک از خونش به عشقش اهدا میکند...
Ella Cinders 1926 کمیک الای خاکستر نشین از همکاری مشترک بیل کنسلمن نویسنده و چارلز پلامب نقاش خلق شد و ازسال 1925 چاپ روزانه آن در روزنامه ها آغاز گردید.داستان زندگی الا، یتیم بیچاره ای است که تحت آزار واستثمار نامادری وناخواهریهای بدجنسش قراردارد.الا بطور اتفاقی در یک مسابقه زیبایی محلی برنده شده وشانس رفتن به هالیوود وگام نهادن به جاده شهرت وثروت ومحبوبیت را پیدا میکند. فیلم اقتباسی از این کمیک با همین نام در ژانر کمدی-رومانس و به کارگردانی آلفرد گرین وبازی کولین مور درنقش الا ، میباشد.
Tillie the toiler 1927 کمیک استریپ روزنامه ای Tillie the toiler اول بار توسط کارتونیست راس وست اور در سال 1921 خلق شد وانتشار آن تا سال 1959 ادامه یافت که بشرح ماجراهای شیرین زندگی تیلی یک دختر موکوتاه ومشکی دست وپاچلفتی جذاب میپرداخت. فیلم فقط کاراکتر تیلی را به مصداق "بلوند احمق" به یک زن موبور شیرین وساده دل وتاحدی خنگ! برگرداند که با تلاش بسیار ،منشی یک مرد پولدار میشودو همه کارمندان مرد را بی آنکه بداند شیفته خود میکند اما دل کوچک خودش در گرو عشق جوان مغروری بنام مت مارون است... کارگردان فیلم هوبارت هنلی و نقش تیلی را ماریون دیویس بازی میکند.
Bringing up father 1928 یکی از تاثیرگزارترین کمیک استریپ ها Bringing up father است که توسط جرج مک مانوس کارتونیست ابداع وبمدت 87 سال در روزنامه ها منتشر میشد!(2000-1913) .داستان این کمیک حکایت زن وشوهرفقیر وکلاس پایینی بنام مگی و جیگس است که با بردن بخت آزمایی به جمع پولداران تازه بدوران رسیده میپیوندند. درفیلم اقتباسی ،دوک مانتل با الن ،دختر این خانواده دریک مهمانی آشنا وبا فرستادن دسته گل تقاضای ملاقات از اومیکند.الن که از کلاس پایین زندگیشان شاکی است سرآسیمه سعی در اصلاح مسکن و رفتارمادر و بالاخص پدرش جیگس را دارد...کارگردان فیلم صامت Bringing up father جک کان وی وهنرپیشگان فیلم ماری درسلر ،پالی موران و فارل مک دانلد میباشند.
********* منابع : ویکی پدیای انگلیسی و سایت imdb RE: کمیک استریپ و سینما - خانم لمپرت - ۱۳۹۲/۶/۲۴ عصر ۰۴:۰۴ هنوز نوبت سوپرقهرمانان کمیک و توانایی های فوق بشری شان نیست تا چشم ودل مردم راتسخیرکنند.این بار صحبت از یک کارآگاه معمولی است با ابزار نامعمول: دیک تریسی در سال ۱۹۲۷ چسترگولد کارتونیست معروف کمیک استریپ سریالی روزنامه ای را آفرید که در ضمن مشهورترین اثر او نیز به شمارمیاید وشخصیت اصلى آن کارآگاه جسور و شیک پوشی بود به نام دیک تریسى... این مرد مجردسی وچندساله خوش چهره اول قصد داشت که تشکیل خانواده دهد و زندگى آرامى داشته باشد، اما با قتل پدرنامزدش توسط یکى از گانگسترهاى محلى ملقب به” بیگ بوى” براى انتقام گیرى به عنوان یک کارآگاه لباس شخصى، به نیروى پلیس شهر” بیگ سیتى” پیوست. چستر گولد بنوعی کارآگاه مخلوق خودش را شرلوک هلمز زمان میدانست که با بکارگیری تکنیکها وابزار علمی پیشرفته ( مثلا داشتن تلوزیون مچی وماشین بدون موتور! ) دشوارترین معماهای پلیسی را حل میکندو البته آنچنان برای خوانندگان جذاب شد که انتشار آن در روزنامه های قرن بیست ویک نیز ادامه یافت. اما در اواخر دهه 30 به دلیل محبوبیت این کاراکتر کمیک بین مردم چند سریال تلوزیونی دیک تریسی را در صفحه جادویی پدیدار نمود ... سپس سری چهارگانه فیلم هایی از دیک تریسی ساخته کمپانی RKO در سالهای 1945 و 46و 47 به اکران آمریکا در آمد: Dick Tracy 1945 دیک تریسی با گروهی جانی بی رحم سروکاردارد که قربانیانشان را که اغلب تاجر یا سیاستمدارند باروش وحشیانه ای به قتل میرسانندوسردسته شان مردی صورت زخمی است. فیلم در 61 دقیقه سیاه وسفید وبه کارگردانی ویلیام برک و بازی مورگان کان وی در نقش دیک تریسی است. ______________________________________________________ دیک تریسی در پی یافتن الماسهای مسروقه ای است که شخصی بنام کوبال آنها را ربوده است. فیلم سیاه وسفید ودر 62 دقیقه وبه کارگردانی گوردون داگلاس وبازی مورگان کان وی در نقش دیک تریسی است. _________________________________________ Dick Tracy's Dilemma 1947 دیک تریسی در پی رباینده گنجینه کت های خز گرانقیمت است وسرنخ ها به قاتلی میرسد که بجای دست راست یک قلاب دارد !. فیلم سیاه وسفید در 60 دقیقه به کارگردانی جان راولینز و بازی رالف برد درنقش دیک تریسی است. ______________________________________Dick Tracy Meets Gruesome 1947دیک تریسی به دنبال دستگیری سارق تبه کاری است که در دزدی بانک از گازهای اعصاب استفاده میکند فیلم سیاه وسفید در 65 دقیقه به کارگردانی جان راولینز وبازی رالف برد در نقش دیک است ونقش تبه کار مقابلش را بوریس کارلوف بعهده دارد. ********* در سالهای بعد پروژه تولید فیلم سینمایی دیگری با سوژه دیک تریسی زیر دست فیلمسازانی مثل والتر هیل، جان لندیس،ریچارد بنجامین وحتی بعدتر فیلیپ کافمن و مارتین اسکورسیزی قرار گرفت که در ارائه نسخهٔ تازهای از این اثر و باوجود درنظرگرفتن بازیگرانی مثل کلینت ایستوود و هریسن فورد برای ایفای این نقش ،همگی دربه انجام رساندن طرح ناکام ماندند. Dick Tracy 1990 بالاخره وارن بیتی فیلمی از دیک تریسی ، کاملا براساس شخصیت داستانهای مصور چستر گولد میسازدحتی فضای فیلم هم حال وهوای اغراق آمیز کمیک استریپی دارد. فیلم سه ستاره دارد : آل پاچینو ، وارن بیتی و مدونا . البته بازی آل پاچینو از دیگران یک سر و گردن بالاتر بوده و باعث شد که در جشنواره اسکار در رشته بهترین بازیگر نقش مکمل نامزد شود . مدونا هم که در این فیلم نقش یک خواننده کلوپ های شبانه را بازی میکند ، بازی قابل قبولی را ارائه میدهد.گفتنی است داستین هافمن را نیزدرفیلم درنقش کوچکی میبینیم... این فیلم رنگی 105 دقیقه ای در جشنواره اسکار 1991 در هفت رشته نامزد میشود و در رشته های بهترین موسیقی ، گریم و طراحی صحنه اسکار را تصاحب میکند. خلاصه داستان: «ديک تريسي» (بيتي) با تلاشي مداوم، نقشه هاي شيطاني «بيگ بوي کاپريس» (پاچينو)، رهبر جنايتکاران را بر هم مي زند. از طرف ديگر «تريسي» در زندگي خصوصي با نامزدش، «تس تروهارت» (هدلي) که اصرار دارد او شغل کم دردسرتري براي خود دست و پا کند، درگير است. ______________________________________ منابع : تاریخچه کمیک استریپ نشریه پیلبان (مقاله ازمهدی مهربانی) _ ویکی پدیای انگلیسی _ سایت IMDb RE: کمیک استریپ و سینما - خانم لمپرت - ۱۳۹۲/۶/۲۹ صبح ۰۲:۱۶ درسال ۱۹۳۴ یکی دیکر از قهرمانان عالم کمیک استریپ توسط الکس ریموند کارتونیست متولدشدکه ازسالهای 1934 تا 43 چاپ روزنامه ای آن ادامه یافت...فلش گوردون Flash Gordon داستان کمیک از آنجا آغاز میشود که کره زمین توسط نیروی مرموزی بمباران میشود دکتر زارکوف دانشمند سعی در شناسایی عامل مهاجم ونابودی آن را دارد."فلاش گوردون”، یک فوتبالیست معمولی است که روزی یک شهاب سنگ بزرگ و سرگردان، با هواپیمایی که او با آن درحال سفر است، برخورد میکند. متعاقبا فلاش ویکی دیگر از مسافران هواپیما که خبرنگار است( دیل آلن)، در آزمایشکاه دکتر زارکوف بهوش میایند.او آن ها را وادارمیکند تا به همراه وی با موشکی که ساخته ، برای نجات کره زمین به نبردبامهاجمین در سیاره مونگو عازم شوند. در آنجا فلاش گوردون متوجه می شود که شهاب سنگ توسط دیکتاتور شیطان صفتی به نام مینگ و برای تخریب کره زمین فرستاده شده است.اینگونه جنگ ابدی خود را با مینگ برای نجات کره زمین و ماه شروع می کند. محبوبیت این شخصیت فراگیر شد و باعث شد از روی کمیک چندین سریال سینمایی و انیمیشن ساخته شود حتی در سالهای اخیر نیز نمونه ای از آن تولید گردید(2007) . ولیکن مشهورترین دراین بین،سریال سیاه وسفید 13قسمتی جمعا بمدت 245 دقیقه از کمپانی یونیورسال درسال ۱۹۳۶ بود که تاروانه آنتن شدبا استقبال چشم گیری از جانب بینندگان روبروگردید.بازیگر نقش فلاش گوردون ، باستر کرب بود *.سریال فلش گوردون در سال1996 توسط کتابخانه کنگره به لیست گنجینهی فیلمهای ملی آمریکا (National FilmRegistry)بعنوان اثری زیبا وشکوهمند تاریخی،فرهنگی اضافه گردید. اما فیلم سینمایی فلاش گوردون محصول آمریکایی انگلیسی سال 1980 است .مدت فیلم 111دقیقه ودر ژانر تخیلی-علمی-اکشن ارائه گردید.این فیلم با کارگردانی مایک هاجز وتهیه کنندگی دینو دلارنیس بود که با بازی هنرپیشگان سم جی جونز(فلش گوردون) ،ملودی آندرسون(دیل آندرسون)،توپل(زارکوف) و مکس فون سیدو(مینگ) و... به روی صحنه آمد. لورنزو سمپل و مایکل آلین از روی کمیک استریپ الکس ریموند فیلمنامه را تهیه نمودند. آنها در این اقتباس سعی کردند به موضوع کمیک استریپ وسریال فلش گوردون متعهد باقی بمانند. ترانه های فیلم از گروه معروف کویین بود. این فیلم فروشی عالی در باکس افیس آمریکا واکثر کشورهای اروپایی بالاخص انگلستان ،داشت درحالیکه بانظرات انتقادی کم واکثرا دید مثبت روزنامه ها روبرو شدودرچندین جشنواره سینمایی معتبر نامزد وبرنده جوایز متعدد گردید. منابع :مقاله تاریخچه کمیک استریپ (نشریه پیل بان) http://www.imdb.com/title/tt0027623 http://www.imdb.com/title/tt0080745 http://en.wikipedia.org/wiki/Flash_Gordon http://en.wikipedia.org/wiki/Flash_Gordon_%28film%29 _____________________________________________________________________________________ * باستر کرب Buster Crabbe (فلش گوردون سریال)بازیگر خوش سیمای چشم ابرومشکی برای نزدیکی به نقشش مجبور شد کاملا موهایش را بلوند بور نماید.ظاهرا آن زمانها این امر بین آقایان متداول نبوده چنانکه آمده وی از شرم در محیط خارج فیلمبرداری همواره کلاه تابناگوش به سر داشته است تا مبادا مردان دیگر برایش سوت بزنند!...باستر جان نیستی غیور مردان جوان کنونی راببینی با موهای مش کرده،ابروان برداشته وصورت بندانداخته تا به حال آن روزگاران خودت سوت که سهله بشکن بزنی...(ببخشید جمله معترضه ای بود که دلم نیامد بعرض نرسانم) RE: کمیک استریپ و سینما - خانم لمپرت - ۱۳۹۲/۷/۱ عصر ۰۳:۴۵ اینک به یک کمیک استریپ ناب اروپایی میپرسیم که خود الهام بخش بسیاری از نویسندگان کمیک بوده است. کتابهای این کمیک که در ذهن ودل اکثرماجای دارد وبخشی از نوجوانیمان رابا ماجراهای آن سپری کردیم: ماجراهای تن تن ومیلو ... و ازآنجاکه واقعابرایم نوستالژیک است پارتی بازی کرده مطالب بیشتری را درباره اش می آورم :) ماجراهای تنتن و میلو درباره اتفاقاتی است که برای یک خبرنگار جوان و زیرک و سگش میلو میافتداو برای حل معماهای پیچیده،مجبور به دست وپنجه نرم کردن با موقعیتهای خطرناک شده ودراین ضمن دوستانی نیز پیدا می کند که در قسمت های مختلف به داد تن تن می رسند. مونس همیشگی تن تن سگ وفادارش میلو (در ورژن انگلیسی ،برفی )سگ سفید باهوش وباوفایی از نژاد تریر است که تقریباً در تمام ماجراها همراه تن تن میباشد.دیگرشخصیت محبوب که بعد از داستان خرچنگ پنجه طلایی یاور همیشگی وخوش غیرت تن تن میشود کاپیتان آرچیبالد هادوک یک دریانورد بازنشسته است . از دیگر دوستان تاثیرگزار تن تن در ماجراهایش میتوان به پروفسور کم شنوای بامزه ،تریفون تورنسل (در ورژن انگلیسی کاتبرت کالکولس)،کارآگاهان دست وپاچلفتی دوپونت ودوپونط (در ورژن انگلیسی تامسون وتامپسون )وخواننده اپرا بیانکا کاستافیوره بلبل میلان اشاره نمود. "ژرژ رمی " مستعار "هرژه "تن تن را در سال ۱۹۲۲ خلق کرد، او خودش هم خبرنگار بود وتا سال ۱۹۶۷ یعنی زمان چاپ آخرین کتاب تن تن به این حرفه ادامه داد. همین مسئله باعث شد تا هرژه بتواند داستان های خود را براساس رخدادهای واقعی بین المللی بنویسد. شاید به همین دلیل شخصیت تن تن اینقدر واقعی به نظر می رسد. او برای ساختن کاراکتر اولیه تنتن از شخصیت و رفتارهای برادر کوچکش به نام "پل رمی" که افسر ارتش بلژیک بود استفاده و الگوبرداری فراوان کرد اما بعدها این رویه تغییر کرد و رابطه دو برادر شکرآب شد و هرژه به حدی از برادرش پل نفرت پیدا کرد که در کتاب ماجرای تورنسل شخصیت منفور سرهنگ اسپونز را از وی آفرید.شباهت فیزیکی تن تن به این کاراکتر ملموس است. اولین بخش از رشته ماجراهای تنتن و میلو در روزنامه "قرن بیستم کوچولو" در بروکسل در سال 1929 به چاپ رسید. نخستین کتاب های تن تن به نام های “تن تن در اتحاد جماهیر شوروی” و “تن تن در کنگو” مایه های ضد کمونیستی داشتند و در تیراژمحدودی به چاپ رسیدند زیرا هرژه فکر می کرد که موفقیت تن تن زودگذر خواهد بود. پس از آنکه وظیفه نشر آن درسال ۱۹۳۱ به شرکت معتبرتر چاپ کسترمن سپرده شد،فروش کتابها بالا رفت .اولین کتابهای تن تن به جهت اهداف سیاسی هرژه وباستودن استعمار و آمیزه های نژادپرستانه با انتقاد سازمانهای حقوق بشر همراه بود همچنین کمیک بوک تن تن از سوی هواداران حیاتوحش به خاطر شکار و بی رحمی مورد انتقاد قرار گرفت. هرژه بعد از چندی این انتقادات را پذیرفت و از دههٔ ۱۹۳۴ به بعد کتابهای تنتن لحن متفاوتی پیدا کرد و حامل پیامهای بشردوستانه شد. و پس از مدتی هرژه که متوجه محبوبیت شخصیت کلیدی خود شده بود، سعی کرد از کتاب “گل آبی” به بعد اهمیت بیشتری به انسجام داستان های خود بدهدو آنها را به واقعیت نزدیکتر کند. او در ضمن از تعداد صفحات کتاب ها کاست. تغییرات و تحولات در داستان های تن تن، مصادف شد با تغییرات در سیستم چاپ و نشر. بدین ترتیب در سال ۱۹۴۲ اولین کتاب رنگی ماجراهای تن تن با عنوان "ستاره اسرارآمیز" به جهانیان عرضه شد.هرژه در ضمن زحمت طراحی مجدد کتاب های چاپ شده قبل از جنگ جهانی را نیز کشید.او را در این کار سنگین، ادگارجیکوبز یاری داد و این چنین بود که تیم هنرمندان استودیو هرژه شکل گرفت. و درسال های بعد کتاب های تن تن بیشتری به بازار آمدند.ترتیب نشر کتابها از چپ به راست به شکل ذیل اند: سری تنتن بین سالهای 1929 و 1986 منتشر شد كه به 100 زبان ترجمه شد و بیش از 200 میلیون نسخه از آن به فروش رفت. درحالی که تن تن در کمال تعجب مقبولیت چندانی در آمریکا نیافت ، در سایر کشورها به محبوبیت خارق العاده ای رسید.دلیل اصلی جاودانگی و محبوبیت جهانی تنتن، تصویرهای گیرا و داستانهای دقیقی است كه هرژه با پژوهش زیاد آنها را نوشته است. او برای اینكه داستانها را به شكل ملموس دربیاورد، حوادث مهم سیاسی و فرهنگی قرن بیستم مثل استعمارگری، نازیسم، اكتشافهای باستانشناسی، حقوق بشر، مسابقه برای فتح فضا، جنگ سرد و حتی یوفوها را وارد قصههایش كرده است. با مرگ هرژه در سال 1983 آخرین ماجرای تن تن – هنر الفبا ، که بصورت نیمه کاره ودرحد اتودهای سیاه وسفید ابتدایی مانده بود توسط "ایو رودیه " دستیار هرژه تکمیل و درسال 1986 اول بار در فرانسه چاپ شدولی آنی نشد که مردم انتظارش را داشتند . بر طبق وصیت ژرژ رمی, هیچ هنرمندی بعد از وی حق خلق داستان جدیدی از تنتن را نداشت و در حقیقت با مرگ وی مجموعه داستانهای تنتن به پایان رسید. برای گرامیداشت تن تن و خالق هنرمندش هرژه، بلژیک وبسیاری از کشورها اقدام به انتشار تمبر یادبود کردند. ضرابخانه ملی بلژیک به مناسبت هفتاد و پنجمین سالگرد چاپ مجموعه کتابهای تنتن و میلو، در سال 2004اقدام به ضرب ۵۰هزار سکهٔ یادبود ماجراهای تنتن و میلو کرد که تنها در مدت چند ساعت نایاب شدندو باز در بلژیک به مناسبت هشتادمین سالروز تولد تن تن برای یاد بود و بزرگداشت هرژه موزه ای افتتاح شدو تندیسی در سال 2009 از تن تن ومیلو ارتفاع 6 متر ووزن 600 کیلوگرم در بروکسل برفراز ساختمان لمبارد، ناشر قديمي مجله تنتن افراشته شد. ******************** ازسری کمیک تن تن اول بار سریال تلوزیونی کارتونی محصول فرانسه-کانادا در سال 1991 در39 اپیزود سی دقیقه ای عرضه شد که مورد استقبال واقع گردید.همچنین چند فیلم سینمایی کارتونی ویک فیلم عروسکی سینمایی با برداشت کامل از ماجراهای تن تن ارائه شدند.اما اولین فیلمهای زنده سینمایی ملهم از این کمیک استریپ،در واقع اثر هرژه نبودند بلکه سناریست " آندره بارت "دو ماجرای جدید را با شخصیتهای هرژه خلق نمود که بعد ها با استفاده از تصاویر و داستان این دو فیلم ، دو کتاب ، یکی به صورت کمیک استریپ و دیگری به صورت داستان-تصویر تهیه شدند: راز پشم طلایی The Mystery of the golden fleece 1961 اولین فیلم سینمائی بر اساس ماجراهای تن تن می باشد که در سال 1961 به مدت 104 دقیقه تهیه شده و محصول سینمای فرانسه میباشد.این فیلم در اروپا فروش موفقی داشت . فیلم به کارگردانی ژان ژاک ویرنه با سناریوی مشترک آندره بارت و رمو فورلانی با بازی زیبای ژان پیر تالبوت در نقش تن تن ،و جرج ویلسون در نقش هادوک میباشد. داستان پیرامون سفر کاپیتان هادوک و تن تن به ترکیه برای گرفتن یک کشتی به نام "پشم طلایی "است که دوست کاپیتان - پاپارانیک - برای او به ارث گذاشته است واسرار گنجینه ای پنهان رابا خود دارد. تن تن و پرتقالهای آبی Tintin and the Blue oranges 1964
داستان فیلم از این قرار است که پرفسور تورنسل درباره قضیه بحران غذا تحقیق و آزمایش میکند و طی آن در یک کنفرانس تلویزیونی هم حاضر می شود و طرح های خود را ارئه می دهد...روز بعد صدها نامه و بسته از علاقه مندان به این طرح دریافت می کند و در بین آن کاپیتان یک پرتقال آبی رنگ پیدا می کند که از طرف پرفسور زالامیا از اسپانیا فرستاده شده است و می تواند بحران غذا را در کشور های قحطی زده حل کند . در همان شب پرتقال توسط فردی دزدیده می شود و دوستان ما برای پیگیری داستان به اسپانیا سفر می کنند. فیلم محصول فرانسه در 105 دقیقه به کارگردانی فیلیپ کندروئر و سناریوی گروهی باسرپرستی آندره بارت در سال 1964 تولید شد. هنرپیشگان فیلم ژان پیر تالبوت در نقش تن تن ، جین بویز درنقش هادوک و فلیکس فرناندز درنقش تورنسل میباشند.این فیلم نسبت به فیلم اولی بااستقبال چندانی روبرو نشد. ********************************************* جادارد در همینجا یادی از انیمیشن سه بعدی The Adventures of Tintin: The Secret of the Unicorn به کارگردانی استیون اسپیلبرگ بکنیم : اسپیلبرگ امتیاز ساخت فیلم تن تن را در سال ۱۹۸۳ خریداری کرد، بعد از آنکه یادداشتی فرانسوی در مورد اولین فیلم ایندیانا جونز اش توجه او را به داستانهای پسری ماجراجو جلب کرد مبنی بر اینکه ایندیانا جونز به شکلی واضح از داستانهای «هرژه» اقتباس شده است! درحالیکه اسپیلبرگ در یک مصاحبه اعلام کرد تا آن زمان حتی کتاب تن تن را هم ندیده بود و پی گیری ماجراسبب علاقه او به ماجراهای تن تن شد(به نقل از دیلی تلگراف).البته در این باره تناقضاتی وجود دارد دربرخی خبرگزاریها اشاره شده ساختن فیلمی از ماجرای تن تن از کودکی رویای اسپیلبرگ بوده است! ...بهرحال در ابتدا اسپیلبرگ تصمیم گرفت فیلم را انیمیشن نسازد حتی جک نیکلسون برای نقش «کاپیتان هادوک» انتخاب شده بود- و آقای کارگردان شروع به مطالعات امکان سنجی کرد. این پروسه نیاز به طراحی کامپیوتری سگ تن تن، «میلو» داشت و اسپیلبرگ از از شرکت پیتر جکسون، «وتا دیجیتال» خواست که این کار را بکند. جکسون علاوه بر اینکه میلو را به تصویر کشید، برای به تصویر کشیدن کاپیتان هادوک از روش دیجیتال استفاده کرد. خودش هم جای او بازی کرد. کار بقدر عالی از آب در آمد که دو طرف تصمیم گرفتند که فیلم را به صورت «موشن کپچر» بسازند که در آن بازیگرهای واقعی بازی میکنند و با استفاده از دوربینهای ویژه ای حرکاتشان ثبت میشود و تبدیل به تصاویر دیجیتال سه بعدی میشود به این ترتیب جمی بل نقش تن تن و اندی سرکیس نقش هادوک را بازی میکنندسیمون پگ، نیک فراست و دانیل کریگ (نقش راکام سرخ) از دیگر بازیگران فیلم هستند.سناریوی فیلم کاری تیمی به سرپرستی استیون مافت و ادگار رایت است که اقتباسی برگرفته از سه ماجرای خرچنگ پنجه طلایی،گنج راکام واسب شاخدار میباشد.گفتنی است برای زیبانمایی تصاویر شکوهمند سه بعدی فیلم بایدموسیقی «جان ویلیامز» را هم افزود که باعث تک نامزدی فیلم دربخش موسیقی جوایز اسکار شد، و البته در بخش صدا باید به تغییر صدای صداپیشگان نیز اشاره کرد که با لحن غیرمعمول دیالوگ ها را گفته اند تا یادآوری تصویر چهره شان برای تماشاگر حرفه ای، در سطح باورپذیری مخاطبان اثری منفی نداشته باشد. موضوع فیلم ماجرای تن تن در اسب تک شاخ ازاین قرار است: تن تن خبرنگار ( با صداپیشگی جیمی بل ) در بازار بروکسل ، ماکتی از یک کشتی قدیمی غرق شده ای بنام یونیکورن را خریداری می کندکشتی یونیکورن اصلی که به همراه خود گنجینه ایی عظیم به همراه داشت، در قرن هفدهم توسط تیمی از دزدان دریایی به رهبری مردی خبیث به نام راکام سرخپوش ( با صدای دنیل کریگ )غرق شد و گنجینه را نیز با خود به اعماق دریا برد تن تن در میابدکه این ماکت در واقع یکجور راهنما برای رسیدن به گنج اصلی است، اما برای درک کامل نقشه گنج می بایستی دیگر ماکت ها نیز پیدا شوند ... همانطور که همگان انتظار داشتند ماجرا شباهت فراوانی به ساخته مشهور دیگر اسپیلبرگ یعنی « ایندیانا جونز » دارد ، این انیمیشن 107 دقیقه ای محصول 2011 آمریکا است و بزودی شاهد قسمتهای دوم وسوم آن که اینبار به ماجرای هفت گوی بلورین ومعبد خورشید میپردازد خواهیم بود.. مراجع و منابع: ویکی پدیای پارسی و انگلیسی -سایت imDB http://tintin80.mihanblog.com/post/12 http://www.tintinologist.org/guides/characters/names.html#notes http://tintinmilo.blogfa.com/1392/03 http://www.zamanema.com/index.php/news/7 http://tintinay.blogfa.com/post/14 RE: کمیک استریپ و سینما - خانم لمپرت - ۱۳۹۲/۷/۷ صبح ۰۹:۱۷ راستی میدانید اولین کاراکتر کمیکی که هنگام عملیات ماجراجویانه لباس مخصوص چسبان میپوشید ونقابی با مردمک های نامرئی میگذاشت (آنچه که بعدها الگوی پوشش بسیاری از سوپرقهرمانان مشهور شد ) که بود؟ لی فالک پدر سوپرقهرمانان، رمان نویس و کارگردان آمریکایی از دانش و تجربه گران بهاى خود براى خلق طرح هاى داستانى پیچیده بهره گرفت و با رجوع به ادبیات کلاسیک جهان، اسطوره شناسى، تاریخ، هنر نمایش و رخدادهاى بین المللى، در سال 1936 داستان هایى به سبک کمیک استریپ خلق کرد که براى همگان جذابیت داشتند: ماجراهای فانتوم فانتوم شاید از آخرین قهرمانان کمیکی باشدکه قبل از دوره سوپر قهرمانان (افرادی که با بهره گیری از توانایی های فوق بشری خود به یاری مردم می شتابند) ظهور کرد اما اولین قهرمان تاریخ کمیک استریپ محسوب مى شود که لباس یکسره چسبان برتن مى کرد(که بعدها سوپرقهرمانان مپوشیدند)ونیز از ماسک ونقاب چشمی استفاده میکرد که مردمکش نامرئی میشد(خصوصیت دیگر سوپرقهرمانان). داستان هاى فانتوم ترکیبى از عناصر علمی-تخیلی بودند : نوجوانى به نام کیت با وقوع قتل پدر خود توسط دزدان دریایى، به جزیره اى دوردست در آفریقا مى رود و آنجا در میان پیگمه ها(مردمانى کوتاه قد درافریقا)سکنى مى گزیند. او باعنوان فانتوم سوگند یاد مى کند تا عمر خود را صرف مبارزه با دزدان دریایى و جرم و جنایت در سراسر دنیا کند و مقر خود را در غارى شبیه به جمجمه انسان قرار داده و لباس مخصوص تیره رنگى میپوشد که شباهت هاى زیادى به یکى از خدایان پیگمه ها به نام "واساکا " دارد. بدین ترتیب بهمراه اسب وفادار خود و یک گرگ وحشى، نبرد پرماجرایش را با آدم هاى خبیث و بد ذات شروع مى کند که هنوز که هنوزه چاپ آنها در روزنامه های بسیاری از کشورها ادامه دارد. در حال حاضر فانتوم قهرمانى متأهل محسوب مى شود. اما ازدواج، مانع از ماجراجویى هاى او در سطح بین المللى نشده است.در مجموع، به خاطر محتوا و طراحى هاى زیباى این کمیک استریپ، خوانندگان به مدت ۶ دهه ماجراهاى فانتوم را در آمریکا ، استرالیا و چندین کشور اروپایی وآسیایی تعقیب کرده اند. جالب است بدانید که در کشور نیوزیلند، وقتى فانتوم در سال۱۹۷۷ازدواج کرد، فعالیت هاى پارلمانى متوقف گشت تا بر سرآینده این شخصیت بحث شود! *** این کمیک درسال 1943 وارد سینما شد و سریال 15 قسمته ای از آن ساخته شد وبه بخشهایی از داستان که مربوط به یافتن قاتل پدر کیت وانتقام از او و جستجوی شهر زولوز گمشده است ،پرداخته وسپس با مبارزه کیت با مردشیطان صفتی بنام برمر، که تصمیم دارد جنگل رامقرفرماندهی خود کند ، خاتمه می یابد. The Phantom 1996 اما فیلم سینمایی زنده و اکشن اقتباسی از کمیک استریپ فانتوم در سال 1996 بوسیله کمپانی پارامونت عرضه شد.کارگردانی این فیلم 100 دقیقه ای با سیمون وینسر و باحضور هنرپیشگانی مثل بیلی زین (درنقش فانتوم)،کاترین زتا جونز،کریستی سوانسون است. ِزین در این فیلم از پوشیدن لباسی نظیر پوشش بتمن که او رابسیاردرشت وعضلانی جلوه دهد ممانعت نمود درعوض یک دوره فراگیری هنربکارگیری زبان بدن body language را گذراند تا بیشتر درنقشش جلوه نماید. اگرچه فیلم فانتوم در گیشه موفقیتی نیافت ولی زین به همین علت نقش مکمل "کالدون هاکلی" را در فیلم جاودانه تایتانیک از آن خود کرد. فیلم فانتوم به دهه 30 وترکیبی از چندین ماجرای فانتوم میپردازد.ابتدا مختصرا به جریان کشته شدن پدر فانتوم توسط موجودی شیطانی اشاره میشود .قصد شیطان تسخیر جزیره برای ایجاد پایگاهی مخفی علیه بشریت است .لزوم انتقام ونابودکردن شیطان وظیفه وهدفی است که اولین فانتوم پایه گزار آن بوده وبرای نیل به آن پسرانش قدرت و پوشش فانتوم را نسل اندر نسل به ارث میبرند.در سال 1938 کیت واکر 21مین فانتوم ، کوییل شیطان صفت وقاتل پدرش را که سعی در تصاحب 4جمجمه ی عجیب باستانی توگاندا، برای کسب قدرت فوق مخرب دارد ، پیدا ونبرد راآغاز میکند. دزدان دریایی به رهبری کاپیتان دراکس و همراهی سالا (زتاجونز) ،دوست دخترسابق فانتوم دایان (سوانسون) رامیدزدندکه بعدها فانتوم او را میرهانددشمنان فانتوم برای کم کردن قدرت فانتوم سه جمجمه را در جزیره بهم میرسانند ولی جمجمه چهارم بصورت انگشتری است که فانتوم برای مقابله در انگشت خود دارد.اثرات مخرب جمجمه گریبان خود نفرات بد داستان رامیگیرد کوییل وبقیه کشته شده جزیره آتش میگیرد وفانتوم ودایان وسالا از جزیره فرار میکنند .فانتوم با اقرار هویت حقیقی اش به دایان با او ازدواج میکند... منابع : http://forums.animparadise.comبه نقل از : مجله پیلبان – شماره ۱۵ | مهدی ترابی مهربانی http://www.imdb.com/title/tt0117331/ http://en.wikipedia.org/wiki/The_Phantom_%281996_film%29 RE: کمیک استریپ و سینما - خانم لمپرت - ۱۳۹۲/۷/۱۳ عصر ۱۲:۱۳ پیش از ورود به دنیای ابرقهرمانان که بااتکا به قدرتهای فوق بشریشان به نبرد با بدیها ونجات انسانها میپردازند .سه نمونه کمیک فیلم باقی مانده از دوره پیش از پیدایش سوپرقهرمانان رادر سه ژانر مختلف بررسی میکنیم: _ The spirit (شبح) کمیک استریپ اسپیریت (شبح) در ژانر جنایی در تاریخ دوم ماه ژوئن سال ۱۹۴۰، در روزنامه ها ظاهر گشت وچاپ آن تا سال ۱۹۵۲ ادامه یافت.خالق آن ویلیام آیسنر ،سعی کرد با کم کردن از جبنه های عامه پسند، داستان های اسپیریت را به سمت طنزهای انتقادی- اجتماعی بکشاند ودر این راه ، به وفور از روش های مرسوم فیلم های پلیسی سیاه اندیش (نوآر) دهه ۴۰ بهره جست. آیسنر مصمم بود شخصیتی خلق نمایدکه با دیگر قهرمانان شنل پوش فرق کند، شخصیتی که بیشتر برای بزرگسالان جذابیت داشته باشدوهمین امر باعث شدچاپ کمیک بوک های متعدد اسپیریت تا دهه 90 ادامه یابد. اسپیریت ، افسر پلیسی بود که به ظاهر در یک حادثه کشته می شود اما سپس تصمیم می گیرد با پوشیدن کت و شلوار آبی، کلاه لبه دار و چشم بند زورو مانند،درفضاهای خوفناک خیابانی به جنگ تبهکاران برود. The Spirit 2009 اما سالها گذشت تا اسپیریت توانست (باتغییراتی در متن فیلنامه اقتباسی که توسط آیسنر و فرانک میلر بازنویسی شده بود) به عرصه سینما قدم گذارد: سال 2009 در فیلمی با این شعار تبلیغاتی « جائی در این خیابان ها مردی باید بیاید .قهرمانی که متولد شد به قتل رسید و دوباره به دنیا آمد » ... پلیس قهرمانی از گذشته بر میگردد اما به شکل روح تا با پلیدی ها و بدی های شهر مرکزی مبارزه کند.فیلم در مدت108 دقیقه وبه کارگردانی فرانک میلر و بازی هنرپیشگانی چون:گابریل ماچت، اسکارلت یوهانسون،ساموئل ال جکسون و اوا مندز، توسط کمپانی لایون گیت عرضه شد. _ Black Hawk(شاهین سیاه) در تابستان سال ۱۹۴۱، ایالات متحده آمریکا رسماً به جمع نیروهای متفقین در جنگ جهانی دوم پیوست واین موضوع عطش خوانندگان را برای خواندن کمیک استریپهای جنگی یا نظامی افزایش داد وبزودی "شاهین سیاه" به محبوبترین کاراکتر کمیک استریپهای جنگی تبدیل شد .هنوز هم به طور کامل مشخص نشده که این شخصیت را «ویل ایسنر» فقید خلق کرد و یا هنرمندی دیگر، بهرحال چاپ شاهین سیاه بدون وقفه تا سال ۱۹۸۴ ادامه یافت وبدون اغراق شاهین سیاه ماندگارترین کاراکتر کمیکهای نظامی در قرن بیستم است. شاهین سیاه در اصل یک مرد لهستانی بود که برادر و خواهر خود را در حمله هوایی نازیها از دست میدهد و مصمم میشود با یاری گرفتن از گروهی متشکل از خلبانان بیباک که هر کدام اهل یکی از کشورهای اشغال شده اروپایی بودند، از هیتلر و سربازان او انتقام گیرد.بعدها به جهت پررنگ تر شدن نقش آمریکا در جنگ خلبان آمریکایی بنام چاک به اسکادران اضافه شد که بتدریج نقش کلیدی پیدا کرد. سریال وفیلم سینمایی انیمیشنی از این کمیک ساخته شد که با استقبال ببینندگان مواجه گردید.متعاقبا در سال 1952 از روی این کمیک جنگی سریالی 15 قسمتی ودرمجموع 242 دقیقه ای توسط سم کتزمن درکمپانی فیلمسازی کلمبیا تولید و ارائه شد که هنرپیشه نقش شاهین " کرک آلن " در آنها درخشید.هنرپیشه نقش مقابل شاهین کارول فورمن در رل لاسکا جاسوسه ای خارجی بود که برای پیشوا کار میکرد. _ The Crypt of Terror(سرداب وحشت) واما می رسیم به ژانر وحشت و بدون شک ترسناکترین کمیک های این دسته «سرداب وحشت» می باشدکه از ماه آوریل سال ۱۹۵۰، توسط «ویلیام گِینز» با گروه کارتونیستهای خلاق به نامهای «الکساندر فلدستن» جانی کرگ و والی وود و دیویس و... پابه میدان گذاشت. در این کمیک ها معمولاً شخصی همیشه با یکسری مشکلات اخلاقی یا رازی مخوف یا گناه و جرمی پنهان ، به طرز چندشآوری توسط یک موجود عجیب و غریب کشته میشد. اما نبوغ نویسندگان مجموعه «سرداب وحشت»، خلق شخصیتی به نام «مأمور سرداب» بود که در تمام شمارهها حضور داشت. این کاراکتر ظاهر غول مانند داشت و از وحشت آفرینی لذت میبردو عمدتا وظیف هاش استنطاق گناهکاران ونابودی آنان به شیوه های رعب برانگیز بود. چاپ کمیکهای وحشت در آمریکا مدت کوتاهی بعلت اعتراض خانواده ها وبا فشار مقامات دولت متوقف شد اما چندی بعد خوفناکتر از پیش به عرصه بازگشت!...
Tales from the Crypt 1972 فیلم انگلیسی داستانهایی از سرداب ، در 5 بخش به روایت ماجرای 5 غریبه که هریک رازی سیاه در دل دارند میپردازد. آنها با گروهی توریستی راهی دیدار از سردابه ای وحشتناک میشوند.اما از گروه جدا افتاده ودر اتاقی با مامورمخوف سرداب مواجه میگردند که یک به یک داستان چگونه مردن شان را بازگو میکند.پس از پایان 5 سرگذشت مرگبار او به آنها اظهار میدارد این داستان مرگ آتی آنان نبوده بلکه مرگ آنها به این شکل اتفاق افتاده است !...در سکانس پایانی فیلم ، درهای جهنم گشوده شده و 5 قربانی را به کام خود میکشد ومامور سرداب رو به دوربین میگوید نفر بعدی کیه؟ شاید شما باشید... فیلم در 92 دقیقه به کارگردانی فردی فرانسیس محصول 1972است و نقش مامور سرداب را رالف ریچاردسون بعهده دارد که البته از گریم وحشتناک مورد انتظار برای مامور سرداب خبری نیست وبیشتر شمایل راهب ها را دارد.
The Vault of Horror 1973 فیلم انگلیسی بعدی، زیرزمین وحشتناک است که گرچه داستانش از هیچیک از ماجراهای کمیک گرفته نشده بود مامور سردابی هم در آن وجود نداشت لیکن سوژه کلی اقتباسی از کمیک فوق الذکر بود.فیلم در 83 دقیقه به کارگردانی روی وارد بیکر وبازی هنرپیشگانی چون ،تری توماس -دان آدامز-دنهلم الیوت-کورد یورگن -تام بیکر ومایکل کریگ است. ماجرا به 5 غریبه رادر آپارتمانی شیک در لندن نشان می دهد که هریک وارد آسانسور شده وتا به طبقات پایین بروند اما بدون اینکه مقصدشان زیرزمین باشد آسانسور تنها آنجا می ایستد. زیرزمین شبیه یک کلوپ مردانه است که هیچ راه دررویی ندارد.بناچار 5 نفر مینشینند و از کابوسهای همیشگیشان میگویند...با پایان شرح کابوس پنجم دری به سمت قبرستان باز شده یک به یک در آنجا محو میشوند نفر آخر میگوید آنهادر واقع 5 روح نفرین شده بودند که محکوم به اقرار کرده های شیطانیشان شده و این کابوس را تا ابد باخود به همراه می برند. دو فیلم سینمایی دیگر بنامهای شوالیه دیوصفت Demon Knightو فاحشه خانه خونین Bordello of blood در سالهای 95 و 96 با اقتباس از کمیک سرداب وحشت توسط کمپانی آمریکایی یونیورسال ارائه شد که هیچیک با استقبال مواجه نگردید.فیلم دیگری با عنوان تشریفات Ritual در 2001 توسط آر کی او تولید ولی به اکران عموم نرسید وفقط بصورت دی وی دی راهی بازار شد.این سه فیلم هیچکدام از داستانهای کمیک برداشت نکرده بلکه سوژه اصلی وحضور مامور سرداب تنها اشتراکشان با کمیک بود. (مراجع سایتهای ویکی پدیای انگلیسی و imdb مربوط به مطالب و مقاله آقای ترابی درخصوص تاریخچه کمیک استریپ از سایت animparadise بوده اند. ) RE: کمیک استریپ و سینما - خانم لمپرت - ۱۳۹۲/۷/۲۲ صبح ۱۱:۰۲ *با درود وتشکر فروان از اظهارلطف خوانندگان گرامی وبذل توجهشان به مبحث کمیک فیلم ها* پیش از ورود به کمیک فیلمهای ابر قهرمانی ذکر دونکته را ضروری دانستم نخست اینکه تا اینجا سعی برآن داشتم که توالی فیلمها برحسب پیدایش منابع کمیکشان رعایت شود در این بین از چند کمیک مشهور نظیر باک راجرز و تارزان فاکتور گرفتم چون فیلمها و کمیکها در واقع از کتاب وداستان اولیه اقتباس شده بودند ویا قهرمانی نظیر "سایه" که فیلم معروفی همنام خود دارد ابتدا در یک برنامه رادیویی خلق شد وسپس بصورت کمیک وفیلم درآمد...
بهرحال با شرح سوژه های بعدی یعنی سوپرمن وبتمن - با رسیدن به کرانه عظیم کمیک های مارولی ،تنها ملاک اولویت انتخابم بر پایه شهرت ومحبوبیت کمیک استریپ یا فیلم مربوط به آن خواهد بود واز آنجا که بخشی از این گزینش سلیقه ایست خواهشمندم شما نیز با ارسال مطالب درباره کمیک فیلم دلخواهتان صفحه را پربار ومزین بفرمایید. مورد دوم ارتباط کمیک استریپهای سوپرقهرمانی بااستعمارو خرافه گرایی است...کافیست یک جستجوی ساده با این عنوان در وب بفرمایید ،n مقاله درباب مذمت سوپرقهرمانان خواهید یافت و اینکه اصولا در دهه 30با رکود اقتصادی آمریکا وبحران معیشتی آمریکاییان سوپرقهرمانان خلق شدند تا در نقش یک منجی که صلح را به ارمغان آورده و شر را ازبین میبرد،فرنگیان بحران زده راسرگرم وامیدوار نماید وبا رواج خرافه گرایی باری-بهرجهت بحران را بگذرانند.بعلاوه بعدها باز به میدان آمدند چون باوقوع نهضتهای سیاسی ضداستعماری وضدصهیونی درسایر نقاط جهان ، به هدف تضعیف روحیه و ایجاد رعب و وحشت در دل جوانان انقلابی آنان را از حرکتشان بازدارند!...این دلایل گرچه شاید واندکی میتواند صحیح باشداما خواه ناخواه دوپاسخ را در اذهان بوجود می آورد -ظهور یک منجی با توانایی های فوق انسان عادی فقط زاییده کمیک استریپ و فیلمها نیست وریشه محکمی در فرهنگ و آیین واعتقادات بسیاری از اقوام جهان دارد.انتقاد دیگر از استفاده ژانر سوپرقهرمانی به جهت تخدیر وارعاب ملتهای تحت سلطه بود،در همین ایران خودمان نسل پیش از من شیفته تارزان وسوپرمن و مردشش میلیون دلاری بودند نوجوانها با بستن چادر مادرشان به دور گردن از بلندیهای کوچه "شزم"گویان پایین میپریدند اما همآنان چندی بعد درصف اول تظاهرات علیه شاه وآمریکا مردانه ایستادندوانقلاب را به پیروزی قاطع رساندند. بهرجهت کمیک استریپ وکمیک فیلم بخشی از هنراست متاسفانه نمیتوان مانع سوءاستفاده ابزاری از هنرشد اما در عصر دیجیتالِ ما با رشد فزاینده سطح فکری وآگاهی کودکان و نوجوانان ، وقتی دیگر نمیتوان حتی یک کودک دوسه ساله را با خروس قندی مجاب نمود،قطعا بهتر است اوقات فراغت آنان با ماجراهای سوپرقهرمانان ومبارزاتشان با بدیها پرشود تا اینکه درگیر معضلاتی بدترنظیر اعتیاد وفساد که متاسفانه در جهان سوم بیداد میکند گردند... در اساطیر ایران باستان قهرمانان و ابرقهرمانان کم نیستند آن دسته از منتقدان گرامی که سوپرقهرمانان را صرفا در خدمت استعمار میدانند بفرمایید این گوی واین میدان! شما از جنس ایرانیش( اما درخور وزیبنده ابهت حماسی ایران) بسازید تا کودک من بجای لباس نافرم مرد عنکبوتی از من خفتان رستم طلب کند... سپاسگزارم RE: کمیک استریپ و سینما - خانم لمپرت - ۱۳۹۲/۷/۲۳ عصر ۰۶:۲۴ سیاره کریپتون درشرف نابودی است فرمانده نوزاد خودراباموشک روانه کره زمین میکند تا ازخطرمرگ،نجات یابد...موشک در زمین کشاورزی آقای کنت فرود میاید او وهمسرش که فرزندی ندارند با دیدن نوزاد شیفته اش شده وبا نام کلارک عضو کوچک خانواده کنت میشود...کامیون آقای کنت خراب میشود او به تعمیرآن میپردازدولی با سانحه ای ناگهانی مواجه میشود ،کلارک با دستان کوچکش کامیون را بلند کرده پدر رانجات میدهدوقدرت فوق بشری اش رانمایان میکند.سالها بعد کلارک بعنوان خبرنگار دردفتر روزنامه دیلی پلانت در شهر متروپلیس مشغول کار میشود وهمانجا هم به همکار زیبایش لوییس لین دل میبندد.او که بظاهر مردی ساده دل و مهربان وآرام است مخفیانه در هیبت متفاوت" سوپرمن" با بکارگیری نیروهای فوق بشری اش به نبرد علیه اشرارشهر میپردازد... پس از بررسی سرسری کمیک استریپ فوق مسئول سندیکای روزنامه ای آمریکا آنرا به خالقان جوانش جری سینگل (نویسنده) وجوشوستر(طراح) برگرداند. او هم مثل بسیاری ناشرین دیگر معتقد بودهیچ خواننده ای نمیتواند قهرمانی با چنین قدرتهای مافوق بشری را باور کند.اما دو جوان هنرمند مایوس نشدند .چندسال بعد یعنی در سال 1938 ناشر بلندپرواز وجویای نام نیویورکی شلدون مایربالاخره با پرداخت یک چک ناقابل 130 دلاری تمام حقوق سوپرمن را از آن دو خرید بعلاوه شوستر را برای طراحی جلد مجله استخدام نمود وبزودی سوپرمن ازکیوسک روزنامه فروشیها سردرآورد و تمام آمریکا را مبهوت وشیفته قدرت وهیبتش کردوبه موفقیت آنی و بی سابقه ای دست یافت و آغازگر دوره ای در تاریخچة کمیک استریپ شد که ازآن، به عنوان عصر طلایی سوپر قهرمانان (ازسال ۱۹۳۸ تاسال ۱۹۶۵)یاد میکنند. در طول سالهای41-43 کمپانی انیمیشن مکس فلشر(سازنده کارتونهای ملوان زبل)اولین سریال کارتونی سوپرمن راساخت که به اعتقاداکثر کارشناسان بهترین مجموعه سوپرقهرمانی تمام دوران است. **** بمناسبت75مین سالگشت تولد جناب سوپرمن، کمپانی وارنر بروس یک انیمیشن 2 دقیقه ای کوتاه آمیزه ای از پیدایش اولیه سوپرمن و تصاویر متفاوت از اوومبارزاتش حتی دراولین بازی ویدیویی اش با آهنگ معروف فیلم سینمایی سوپرمن همراه شده است. که در لینک زیر میتوانید ملاحظه بفرمایید. http://insidemovies.ew.com/2013/10/14/superman-75-years-of-heroic-history-in-a-2-minute-animated-short-exclusive/ **** اولین فیلم بلند تلوزیونی58 دقیقه ای سوپرمن در سال 1951باشرکت جرج ریوز در نقش سوپرمن وبه کارگردانی لی شولم با سناریوی رابرت مکس ول تحت عنوان سوپرمن و مردان مول ساخته وبه نمایش درآمد.بدنیست بگویم متاسفانه علیرغم شهرت ومحبوبیتی که جرج ریوز بدست آورد نقش سوپرمن برایش میمون نبود وچندسال بعد وی بطرز مشکوکی خودکشی کرد. اما فیلم سینمایی کلاسیک مطرح وموفق سوپرمن در سال 1978 توسط وارنر بروس ارائه شد . این فیلم 143 دقیقه ای به کارگردانی ریچارد دانر ، کریستوفر ریو در نقش کلارک کنت وبا نقش آفرینی هنرپیشگان مطرح نظیر مارلون براندو ،جن هاکمن ،ترنس استمپ ومارگوت کیدر (درنقش لوییز) آنچنان توفیق وفروش بالایی بدست آورد که عوامل کمپانی رابلافاصله بفکر تهیه قسمتهای بعدی انداخت. خلاصه:جورئل(براندو)، عضو شورای حکومتی کریپتون، پیش از نابودی سیاره پسرش را به کره ی زمین می فرستد. این پسر در سی سالگی (ریو) از یک طرف با نام کلارک کنت به عنوان خبرنگار روزنامه ی دیلی پلانت متر و پالتی تن کار می کند و از طرف دیگر در هیئت سوپرمن به مبارزه با خلافکاران می پردازد.لکس لثور(جن هاکمن) نابغه روان پریش پی به نقطه ضعف سوپرمن برده با طرح نقشه ای شیطانی قصد نابودی بشریت را دارد. سوپرمن 2 : ادامه ماجراهای سینمایی سوپرمن بسرعت ساخته و وارنربروس قسمت دوم آنرا سال 1981 روی پرده سینما آورد. هنرپیشگان نقش اصلی همان نفرات قسمت اول یعنی ریو ،هاکمن ،استمپ وکیدر بودند. فیلم بمدت 127 دقیقه وبکارگردانی ریچارد لستر وریچارد دانر بافروش و استقبالی عالی نظیرنسخه اول مواجه شد وروند ساخت دنباله آن تسریع گشت. خلاصه داستان فیلم : سوپرمن تصمیم میگیرد که قدرت های خودش رو برای ازدواج با لوییز فدا کند، غافل از اینکه سه جنایتکار کریپتونی که او سهوا آزاد کرده بود، درحال تسخیر زمین هستند ونبرد او بناچار ادامه می یابد. سوپرمن 3: قسمت سوم سوپرمن در سال 1983 ساخته شد فیلم 125 دقیقه ای بکارگردانی ریچارد لستر وبازی هنرپیشگان قسمتهای قبلی بود ولی موفقیت چندانی بدست نیاورد. خلاصه داستان از این قرار است که کریپتونایت مصنوعی با دود سیگار ترکیب میشود و سوپرمن را به دو شخصیت تقسیم می کند: کلارک کنت خوب و سوپرمن بد!!!... وسوپرمن 4 : در سال 1987 تحت عنوان The Quest For Peace باکارگردانی سیدنی فیوری در 93 دقیقه ارائه شدهنرپیشگان نقش اصلی همانند قبل بودند.فیلم هیچ توفیقی بدست نیاورد وعملا یک شکست تجاری بود.در این قسمت سوپرمن برای خلع سلاح هسته ای به پا میخیزد و با آخرین مخلوق لکس لوثر یعنی مرد اتمی روبرو میشود. متاسفانه کریستوفر ریو هم که با ایفای چهارگانه سوپرمن به نماد شکست ناپذيري و قدرت بيپايان در سينماي هاليوودتبدیل شده بود، با افتادن از روي اسب فلج شد و پس از 9 سال زندگي بسيار سخت در اوج ناتواني جسمي، در سال 2004 ميلادي بر اثر سکته قلبي از دنيا رفت. **** اما در سال 2006 ، اینبارسینمای انگلستان دست بکارشد تا سوپرمن رابه عرصه صفحه جادویی دوباره بازگرداند. فیلم " بازگشت سوپرمن Superman returns"در 154 دقیقه به کارگردانی بریان سینگر و برندون راوث (سوپرمن)،کیت باسورث(لوییز)وکوین اسپیسی(لکس لثور) هنرپیشگان اصلی فیلم هستند.سناریوی اقتباسی فیلم توسط گروهی از نویسندگان به سرپرستی مایکل داگتری و دَن هریس نگاشته شد.این فیلم نیز موفقیت چندانی در گیشه به دست نیاورد.برندون راث که احتمالا بیشتر به دلیل شباهتش با ریو فقید برای رل سوپرمن انتخاب شده بود بازی ضعیف ونچسبی ارائه داد. داستان فیلم: پس از ناپدید شدن ناگهانی سوپرمن (راوث)بعلت سفر طولانی او به سیاره نپتون مرد فولادی دوباره به زمین بازمیگردد دنیا به زندگی بدون او عادت کرده است. اوبا متروپولیسی روبه رو می شود که دیگر به سوپرمن نیاز ندارد، پس دوباره به شکل و شمایل کلارک کنت، به دفتر روزنامه ی دیلی پلانت می رود.لوییز یک پسر داردوبانامزدش زندگی میکند.سوپرمن میکوشد احساساتش رابرای لوییز آشکار کند ولی دراین ضمن متوجه میشود لکس لثور دیوانه بازدست بکارشده و با ربودن مقداری کرپتونایت ،قصدنابودی او و دنیارادارد. وبالاخره پس از گذشت 7 سال از آخرین حضور شخصیت سوپرمن بر پرده سینما، نسخه جدیدی از سوپرمن (تاکنون) در سال 2013 توسط کمپانی وارنربروس به اکران رسید:" مرد پولادین" ، که البته قرار است آغازی بر سه گانه (یا بیشتر) تازه ای باشد... . در سری های قبلی سوپرمن این ابهام همواره بوده که علت فرستاده شدن سوپرمن به زمین چه بوده و در کریپتون چه اتفاقاتی روی داده است.اینبار در این فیلم این مسئله کاملا روشن میشود: سیاره کریپتون در حال نابودی و جنگ و نزاع هست و فردی به نام ژنرال زاد(مایکل شانون) درحال شورش وطغیان علیه فرمانروا جورئل (راسل کرو) میباشد.در این وضع آشفته جورئل تصمیم می گیرد تا فرزند تازه متولد شده اش را به زمین بفرستد تا از توطئه و مرگ در امان باشد اما سفینه ای که وی با آن به سیاره زمین فرستاده می شود ، در منطقه ای در کانزاس آمریکا سقوط می کند و نوزادپسر، توسط یک زوج مزرعه دار مهربان به نامهای جاناتان کنت(کوین کاستنر) و مارتا(دایان لین)به فرزند خواندگی پذیرفته شده کلارک نامیده میشود.باگذشت سالها کلارک (هنری کاویل)جوانی رشید وجذاب شده و احساس می کند قدرتی ماورایی در وجودش نهفته ، بزودی با پیدا شدن یک سفینه فضایی در زیر یخ ها و ملاقات با یکی ازاعضای گروه خبر بنام لوییز لین(امی آدامز)پی به گذشته خود و وظیفه سنگینش درقبال آینده بشریت که تهدید به نابودی است، میبرد... فیلم مرد پولادین با کارگردانی زک اسنیدر و بمدت 143 دقیقه است .هنرپیشگان آن هنری کاویل، امی آدامز، راسل کرو، کوین کاستنر و مایکل شانون میباشند.تهیه کننده آن کریستوفر نولان ونویسنده فیلم نامه اقتباسی ،دیوید گویر است.این نسخه نسبت به دوتای قبلی موفقتر پرمحتوی تر وسرشار از جلوه های ویژه چشم گیر است. به این ترتیب فعلا دفتر فیلمهای سوپرمن تا تولیدات آینده وارنر بسته میشود... امیدوارم شما عزیزانم از مطالب استفاده کرده ولذت برده باشید .باسپاس منابع: ویکی پدیا انگلیسی وسایت imbd سایت خط ورنگ -مقاله تاریخچه کمیک استریپ مهدی ترابی RE: کمیک استریپ و سینما - خانم لمپرت - ۱۳۹۲/۹/۱۰ عصر ۰۹:۰۰ وقتی "خفاش" ناجی افسانه ای میشود مقارن با محبوبیت کاراکتر سوپرمن وموفقیت کمیک استریپ مزبور، نماینده کمپانی DC از باب کین طراح خلاق خواست شخصیتی مثال سوپرمن خلق کند که مقبول عامه مخصوصا قشرجوان شود. کین با الهام از شخصیت دوفیلم محبوب خودش «خفاش نجوا می کند» محصول سال 1930که در آن کارآگاه قهرمان فیلم شبها در هیبت خفاش گونه ای به جدال باتبهکاران میپرداخت و «ماسک زورو»محصول 1920، کمیکی در ژآنر نوآر خلق کرد که در فضای تاریک و وهمناک آن قهرمانش باشخصیتی نه چندان مثبت با زندگی دوگانه باشد و بدین ترتیب «بت من» یا بروس وین،میلیونر معروف، متولد شد و در ماه مِی سال ۱۹۳۹ در شماره ۲۷ مجله کمیک استریپDC عرضه شد. بتمن برخلاف سوپرمن شخصیتی عبوس وسرد داشت اوکه درکودکی شاهد کشته شدن والدینش بدست تبهکاران گاتهام سیتی بود قسم خورده بود که تا آخرعمر برای انتقام خون آنان با تبهکاران مبارزه کند و رمز محبوبیتش در این بودکه شخصیت خاکستریش حد وسط دو نوع قهرمان کلاسیک گردید. یعنی او در حالت عادی مثل تمام انسان ها فاقد قدرت های فوق بشری است ، فقط هوش سرشاری دارد اما با درآمدن به شکل خفاش واستفاده از ابزارخاص قدرتی تقریباً فوق بشری پیدا می کندکه این مسئله باعث همذات پنداری بیشتر درخوانندگان میشد و البته به لطف داستانهای نویسنده قهار بیل فینگر ماجراهای بتمن به شدت مورد توجه وعلاقه مردم شد. درسال 1940 شخصیت جدیدی به کمیک بتمن اضافه شد ،رابین دستیارنوجوان بتمن - بت من و رابین معروف ترین تیم دونفره قهرمانی کمیک استریپ شدند.ضمن اینکه رابین شخصیتی بود که خوانندگان کم سن وسال رانیز به خود جلب می کرد. همانطور که انتظار میرفت از روی این کمیک بسیارموفق سریالهای کارتونی و زنده ساخته شدند.درواقع بتمن یا مرد خفاشی بیش از هر کاراکتر دیگری منبع اقتباسهای سینمایی وتلوزیونی بوده است. من جمله فیلمهای سریالی بتمن 1943وبتمن ورابین 1949و فیلم سینمایی بتمن که توسط کمپانی فوکس درسال 1966تولید گردید. فیلم درواقع ازروی همان سریال دهه 60 وباهمان بازیگران به کارگردانی لسلی مارتینسون در105 دقیقه بابازی آدام وست در نقش بتمن و برت وارد در نقش رابین عرضه شد.موضوع فیلم درباره گروهی از تبهکاران دنیای زیرزمینی نظیر زن گربه ای (لی مری ودر) و جوکر (سزار رومرو) وپنگوئن(بورگس مردیث) بودکه متحد میشوند تا بتمن ورابین را ازمیان بردارندو فرمانروای مطلق دنیا گردند. این فیلم گرچه با اقبال عموم روبرو شد اما به عقیده منتقدین فضای داستان بیشتر رنگ وبوی کمدی داشت و بواقع درارائه تصویر سیاه کمیک ناموفق بود. در سال 1989 وارنربروس با « بتمن » 126 دقیقه ای به کارگردانی تیم برتون توانست سینما را تسخیر کند. برتون، سعی کرد اسطوره قهرمانانه بتمن را با بدبینی احساسی خودش درهم آمیزد. اومایکل کیتون را به دلیل همکاری قبلیشان دربیتل جوس با وجود جثهٔ متوسط، بیتجربگی در فیلمهای اکشن و شهرتش به عنوان بازیگر کمدی، برای نقش بتمن انتخاب کرد. هرچندطرفداران زیادی در ابتدا نسبت به این انتخاب خشمگین شدند، طوری که ۵۰٬۰۰۰ نامهٔ اعتراضآمیز به دفتر وارنر بروس فرستاده شداما برتون عنوان کرد که مسخره است که مردی درشتهیکل را برای نقش بتمن انتخاب کند و اصرار داشت که یک جنگجوی شنلدار باید فردی عادی (البته خیلی ثروتمند) باشد که لباسی خفاشی میپوشد تا با خلافکاران بجنگدودرنهایت هم حرفش رابه کرسی نشاند. جک نیکلسون هم برای نقش جوکر برگزیده شد. فیلم با فروش بیش از ۲۵۰ میلیون دلار در آمریکا و ۴۰۰ میلیون دلار در جهان یکی از پرفروشترین فیلمهای تاریخ شد. اين در حالي بود که توليد اين فيلم فقط 35 ميليون دلار هزينه دربرداشت در نقدهای این فیلم بازی کیتون و نیکلسون و جنبههای تولید فیلم مورد تحسین قرار گرفت و جک نیکلسون نامزد جایزهٔ گلدن گلوب شدو در سال 1990 جايزه اسکار بهترين کارگرداني هنري را براي آنتوني فرست و پيتر يانگ به ارمغان آورد.البته انتقاداتی هم برفیلم وارد بود مثلانقش پررنگتر جوکر نسبت به قهرمان اول فیلم ،درواقع جوکر به کمک بازی اغراق آمیز جک نیکلسون به ستاره اصلی فیلم مبدل شد. تیم برتون در ضمن به جوکر تاریخچه ای داد که کاملاً بر خلاف شخصیت مرموز و مبهم او در کمیک استریپ های بت من بود. بتمن تاثیر زیادی بر فیلمهای ابرقهرمانانهای که بعداً ساختهشد گذاشت و تیم برتون دربارهٔ این تاثیرگذاری به شوخی گفتهاست: «وقتی من بتمن را ساختم مثل این بود که اولین فیلم سیاه از روی کتاب کمیک ساخته شدهاست. حالا همه میخواهند که فیلم ابرقهرمانانهٔ سیاه و جدی بسازند. فکر می کنم من مسئول این تغییر هستم.» موفقیت این فیلم، باعث شد سال ۹۲ برتون دنباله 126 دقیقه ای دیگری به نام «بتمن بازمی گردد» بسازد. با اينکه اينبار 80 ميليون دلار براي ساخت اين فيلم در نظر گرفته شده بود، اما رقم 282 ميليون دلار، ميزان فروشي بود که فيلم در گيشه به دست آورد. برتون دراین فیلم دغدغههای اکسپرسیونیستی خودش را با جدیت بیشتری پیش گرفت.این بار به جای یک روند کلاسیک، بیننده با قطعهداستانهایی روبهروست که درونیات شخصیتهایش را بازتاب میدهد. او به شیوه عمیقتری، خاستگاه کاراکترهایش را مورد توجه قرار داد و تقابلهای عشق/نفرت را در میان آنها به یکی از مؤلفههای اصلی اثرش تبدیل نمود. تقابلی که واضحترین و درخشانترین جلوه خود را در رابطه بروس وین/بتمن و سلینا کایل/زن گربهای نمایان میکند. دو نفری که در حالت عادی عاشق یکدیگرند و در لباس مبدل، دشمن خونی هم!... ميشل فايفر در نقش "سلينا کايل" يا همان "زن گربه اي" ظاهر شد. دشمن بتمن هم مردي کوتاه قامت به نام "پنگوئن" است که دني دويتو نقش آن را ايفا کردکه مي خواست کنترل شهر گاتهام را در دست بگيرد و تنها بتمن مي توانست در برابر او بايستد. ------------------------- کمپانی وارنر بروس برای قسمت بعدی ، تصمیم گرفت جوئل شوماخر را به عنوان کارگردان انتخاب کند . تیم برتون تهیه کننده فیلم شد ولی مایکل کیتون از ایفای نقش بتمن انصراف داد ، چرا که شرطش برای بازی ، کارگردانی برتون و دستمزد بیشتر بود . جوئل شوماخر به طور کلی بتمن را دگرگون کردو رویکرد کاملاً متفاوتی را در پیش گرفت. در دو فیلم بتمن شوماخر، «بتمن برای همیشه» (1995) و «بتمن و رابین» (1997) همه چیز تعمداً سطحی شده است. بر خلاف برتون که با استفاده هوشمندانه از رنگهای اشباع (به خصوص در «بتمن بازمیگردد»)، جلوهای سرد و غمبار به زندگی شخصیتهایش داده بود ،شوماخر از رنگهای گرم برای القاء هیجان به تماشاگرش استفاده میکند. پس اگر برتون توجه به احساسات درونی شخصیتهایش را مقدم بر هر عنصر دیگری میدانست، شوماخر بیش از هر چیز به ضرباهنگ آثارش توجه میکند. نتیجه، دو فیلم خوش آب و رنگ و هیجانانگیز است که اولی («بتمن برای همیشه») یک موفقیت راضیکننده و دومی یک شکست تمامعیار بود. شکست «بتمن و رابین» پایانی موقتی بر ساخت متوالی فیلمهای مرتبط با شخصیت بتمن بود. فیلم بتمن برای همیشه در121 دقیقه ساخته شد .هاروی دنت (تامی لی جونز) که دادستان سابق بود حالا پس از سوخته شدن نیمی از صورتش فرد شروری شده وبا کمک ادوارد نیگما (جیم کری) قصد نابودی بتمن رادارد.بروس وین (بتمن) نیگما را اخراج کرد چون معتقد بود اختراع او یعنی ماشین کنترل ذهن وسیله خوبی نیست. بتمن که به علت نزدیک شدن سالگرد در گذشت پدر و مادرش دچار مشکل روحی شده به روانپزشکی به نام چیس میرادان (نیکول کیدمن) مراجعه میکند وبه کمک او میتواند مشکلاتش را حل کند. در این فیلم هم چنین کریس اودانل نقش رابین را بازی میکند. بتمن برای همیشه، علیرغم صحنه های عظیم و پر زرق و برق ، جلوه های ویژه ی دیجیتالی اغراق شده ، فیلمبرداری از زوایای متعدد، نورپردازی الوان به زعم بسیاری ازمنتقدین از اکثریت جهات فیلمشناسی ضعیف از آب درآمده است.فیلمنامه ضعیف با بازی ضعیفتر هنرپیشگان نامی آن درشخصیت هایی که اساسا پردازش آنها غلط بوده است (مثلا دشمنان بتمن بجای مخوف بودن به مثابه نقش آفرینان یک سیرک میمانند! و پلیسهاهم همگی احمق هستند!)همه دست به دست هم باعث پایین آوردن وجهه قهرمان فیلم نیز شده است. اما بهرحال فیلم فروش نسبتا خوبی کرد و بازی وال کیلمر ( که خیلی ها من جمله باب کین – خالق بتمن – معتقدند بهترین بتمن سینما بود ) سبب شد تا چند نقد خوب راجع به فیلم نوشته شود . اینگونه بود که پروژه ی ساخت یکی از بدترین فیلم های تاریخ سینما با بودجه 120 میلیون دلاری کلید خورد ! «Batman & Robin» که در ۱۹۹۷ اکران شد که در آن بتمن و رابین سعی می کنند رابطه ی خود را با یکدیگر حفظ کننددر حالی که آنها باید تلاش آقای Freeze و Ivy سمی را برای منجمدکردن شهر گاتهام متوقف کنند. ادامه روند رو به زوال تمامی عوامل وابسته فیلم از آن یک فاجعه ساخت. در این فیلم 125 دقیقه ای جرج کلونی در نقش بروس وین (بتمن) بازی کرد.(البته بعدا بدترین بتمن لقب گرفت وبخاطر بازی در این نقش از طرفدارانش عذرخواهی نمود!) همچنین بازی ضعیف آرنولد شوارتزنگر ، کریس اودانل واما تورمن که بیشتر بعلت ضعف در شخصیت پردازی کاراکترشان بود ،همه وهمه اعتراض هواداران بتمن و انتقاد منفی جمیع منتقدان رابرانگیخت وباعث شد تا سالها هیچ کارگردانی هوس ساخت بتمنی دیگر به سرش نزند... *************** بعلت مفصل شدن این مبحث ادامه بتمن وسه گانه کریستوفر نولان رادر مجالی دیگر بعرض میرسانم و ضمنا این پست را به BATMAN گرامی،فعال و عزیز کافه کلاسیک تقدیم میکنم. منابع: سایتهای ویکی پدیای پارسی - IMDB و مقاله کمیک آقای ترابی از سایت animparadise و http://afsaneha.net/modules/newbb/viewtopic.php?topic_id=274 http://timburton.loxblog.com/post/86/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C%20%D8%A8%D9%87%20%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%20%D9%88%20%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1%20%D8%AA%DB%8C%D9%85%20%D8%A8%D8%B1%D8%AA%D9%88%D9%86%20%D8%A8%D9%87%20%D9%87%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%87%20%D9%86%D9%82%D8%AF%20%D9%88%20%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C%20%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1 http://khorasan.isna.ir/default.aspx?NSID=5&SSLID=46&NID=30394 http://ariaghoreishi.blogfa.com/post-256.aspx https://sites.google.com/site/mbcpersiaa/film/batmanforever RE: کمیک استریپ و سینما - BATMAN - ۱۳۹۳/۳/۳۰ صبح ۰۴:۲۷ داستان مصور جدیدی از "زورو"داستان مصور «جانگو / زورو» با همکاری «کوئنتین تارانتینو» کارگردان فیلم «جانگوی آزادشده» http://www.nividar.com/news/53a2abbd9c89e9747bab4215 RE: کمیک استریپ و سینما - خانم لمپرت - ۱۳۹۴/۶/۹ صبح ۰۲:۱۶ جم جمک برگ خزون/ مادرم زینب خاتون/گیس داره قد کمون/ از کمون بلندتره/ از شبق مشکی تره/ حموم سی روزه می خواد/ شونهی فیروزه میخواد/ هاجستم و واجستم/ تو حوض نقره جستم/نقره قلمدونم شد/حاجی به قربونم شد!*... در زمان های دور وقتی گیس ابریشمین مادربزرگم هنوز به سپیدی دندان نمی زد و پدر بزرگ مهربان چند هندوانه بزرگ را با یک دست می آورد و در آب زلال حوض نقره چرخ می داد، مادرم که نه کامپیوتر داشت نه موبایل و حتی شاید نه تلویزیون ، در کنج هشت دری تک وتنها چه می کرد؟ دل شیشه بلورش با چه خوش بود؟ چه سرگرمی داشت؟ فقط یاران مهربان کتاب و مجلات مونس او بودند. قول داده بودم از آرشیوم از اولین سری کمیک استریپ مجلات ایران را تقدیم عزیزان نمایم. کمیک مربوط به شماره سوم یاچهارم مجله اطلاعات جوانان در اواخر دهه سی شمسی از بریده های مجلات مادر بزرگوارم می باشد درباره مجله اطلاعات جوانان در ویکی آمده نخستین شماره این نشریه در ۲۰ آذر ۱۳۳۷ با نام اطلاعات جوانان منتشر شد و در تاریخ ۹ مرداد ۱۳۳۸ به نام جوانان امروز تغییر یافت . این کمیک درواقع مربوط به نسخه ای از اطلاعات جوانان سال 37 میباشد.امروز پس از پنجاه و هفت سال از زمان انتشارش این کمیک زیبا و عاشقانه را اول بار در صفحات مجازی واختصاصا در کافه کلاسیکمان، باهم ورق می زنیم تا حس کنیم مشغولیات آن دوران چقدر پاک، رومانتیک و زیبا بودند به زیبایی همان زینب خاتون قصه ها*... *دوستان علاقه مند تازه واردی که اول بار این ارسال را می خوانند خواهشمندم کل تاپیک را از اول تاکنون ملاحظه بفرمایند چون منحصر برای کافه تدارک دیده و در راه کسب اطلاعات بسیار کوشیده ام ارزش یکبار مطالعه را دارد. *این شعر فولکلور ورژن های متعدد داره ولی آنچه که مادرم به من یاد داد همین بود، ضمنا شَبَق کهربای سیاه در زبان پهلوی است. *نقاشی بالای صفحه کوبیسمی زیبا ملهم از حکایت زینب خاتون اثر شادروان جلیل ضیاپور *توجه :ترتیب ورق های ضمیمه از چپ به راست می باشد. RE: کمیک استریپ و سینما - آقای همساده - ۱۳۹۵/۱/۴ عصر ۰۲:۵۵ تقدیم به دوستداران تن تن RE: کمیک استریپ و سینما - BATMAN - ۱۳۹۵/۹/۲۱ عصر ۱۱:۴۰ اینجا مطالب جالبی به مناسبت آغاز هفتمین دهه خلق لاکی لوک نوشته شده چه خوب و به جاست ما هم در این روز بخصوص یادی کنیم از این کابوی تنها
مطمئنا بچه های دیروز پریروز جمعه صبحها رو یادشون میاد، ساعت 9 صبح شبکه 2 برنامه های مختص کودک و نوجوان پخش میکرد خونه مادربزرگه، مسابقه محله، سفرهای میتی کومان، لوک خوش شانس و دار و دسته دالتونها که پر طرفدار هم بود با صدای دلنشین و ماندگار منوچهر والی زاده در نقش لوک و حسین عرفانی (جالی) در انتهای هر قسمت از داستان، نمای ثابتی وجود دارد که در آن لوک، سوار بر جالی و رو به غروب، آرام و خسته حرکت میکند به تدریج صدای موسیقی اوج میگیرد و خواننده با صدایی خسته شروع به خواندن «من گاوچران تنهایی هستم که از خانهام دور افتادهام» میکند (نقد فارسی)
RE: کمیک استریپ و سینما - دون دیهگو دلاوگا - ۱۳۹۷/۱۱/۲۶ صبح ۱۰:۳۶ امروز بطور اتفاقی در اینترنت، چشمم افتاد به دو جلد از داستانهای مصوّر شرلوک هولمز: دریافت جلد اوّل دریافت جلد دوّم نکتهی جالب برایم، این بود که این مجموعهی قدیمی بصورت کاغذی در ایران چاپ نشده است؛ بلکه شخص علاقهمندی به نام آقای جابریفرد، نسخهی اسکنشدهی انگلیسی آنها را از اینترنت دانلود کرده و سپس خودش اقدام به ترجمه و انتشار رایگانِ نسخهی PDF برگردانِ فارسی در اینترنت کرده است! اجرکم عندالله! برای من که کودکی و نوجوانیام در یکی از شهرهای کوچکِ ایران سپری شد، آنهم در دههی 1360 شمسی، کتابهای کمیکاستریپ یا داستان مصوّر از شخصیتهای آشنای کارتونی و سینمایی، حکم یک گنج را داشت. طوری بود که هر موقع فامیل و آشنایی از ینگهی دنیا و آنورِ آب به وطن میآمد و بچههایی همسنـوـسال من داشتند، تمام تلاشم را میکردم تا در فرصتهای دیدـوـبازدید، از مجلات و کتابهای کمیکاستریپِ فرزندانشان بر گنجینهی خود بیافزایم! در این فکر بودم که آیا من هم قبل از اینکه این نسخههای کاغذی به کلی پوسیده شود، باید آنها را اسکن کنم و یک PDF از هر کدام بسازم؟ کاش وقت و توانِ ترجمه و انتشارـشان را مثل آقای جابریفرد داشتم! ذیلاً تصاویری نمونهوار از سه دُردانهی آن گنجینه را تقدیم میدارم: 1- اوّلی، کتاب کمیابیست از شرکت هانا-باربرا که در سال 1968 بصورت ماهانه به آلمانی چاپ میشد و روی جلدش مزیّن به عنوان و تصویری از کارتون "فلینستونها" یا همان "عصر حجر" خودمان است؛ شامل چند داستانِ مصوّر از خانوادهی فلینستون و چند داستانِ مستقل از دیگر شخصیتهای مشهور کارتونیِ "هانا-باربرا" مثل: هاکلبریهاوند، یوگی خرسه و تاپکت (گربهی استثنایی). 2- دوّمی، یک شماره از داستانهای مصوّر وودی وودپکر یا همان "دارکوب زبله"ی خودمان است که در سال 1975 توسط شرکت والتر لنتس بصورت ماهیانه چاپ میشد. 3- و سوّمی، یک شماره از کمیکاستریپهای جنگهای ستارهای یا به قولِ معروف "جنگ ستارگان" از سری کمیکهای ماروِل که با همکاری شرکت فیلمسازی فاکس قرن بیستم در سال 1977 بصورت ماهانه چاپ میشد. داستان جوکر - پروفسور - ۱۴۰۰/۱/۱۹ صبح ۱۱:۳۹ من مطمئنم همه اسم جوکر رو شنیدید البته منظورم جوکر داخل ورق بازی نیست، بلکه شخصیتی است که اول سر از کمیک بوک ها در آورد بعد کارش به کارتون، فیلم، سریال و بازیهای ویدئویی کشید. اما این شخصیت منفی که محبوب خیلی ها و منفور خیلی های دیگه است چطور و چگونه متولد شد و به این جایگاه متعال رسید؟ این رو دیگه شاید ندونید پس من داستان جوکر رو از اول تا آخر براتون تعریف می کنم: قطعا جناب ویکتور هوگو حدود دو قرن پیش به ذهنش هم نمی رسید قهرمان یکی از داستانهای زیبا و غمناکش نطفه پیدایش منفی ترین شخصیت داستانی عصر حاضر بشه! یک کاراکتر نمادین در فرهنگ جامعه و دارنده رتبه اول اَبرشرورهای کمیک! هوگو داستان مردی که می خندد رو در سال 1869 منتشر کرد. حکایت زندگی تراژیک جوئین پلین که در کودکی از خانواده متمولش ربوده میشه و دست دلالان بچه می افته ولی در ده سالگی فرار می کنه. او بخاطر اثر زخم در کنار دهانش که نتیجه انتقام دشمنان پدرشه، چهره ای زشت با نمای خنده ای شوم داره و همین باعث میشه توسط اورسوس دوره گرد، دلقک صحنه نمایشهای خیابونی بشه نمایشهایی که مردم رو می خندونه ولی روزبروز به درد و غم اون اضافه می کنه... باب کین و بیل فینگر خالقان داستانهای کمیک بتمن با دیدن فیلم صامت مردی که می خندد محصول 1928 از این قهرمان کاریزماتیکِ جناب هوگو قلمه گرفتن تا جوکر خودشون رو در اولین جلد بتمن در بهار 1940 به بار بنشونند. این جوری بتمن با دشمن ابرشرورش پیوند خورد. هوگو که می خواست با خلق غمنامه جوئین پلین یک حماسه بسازه، شاید ناکام موند اما مردی که می خندد در ماجراهای بتمنِ فینگر و کین حماسه ساز شد. بیرون: ظاهر اولیه جوکر دی سی کمیک توسط جری رابینسون طراح تیم کین و فینگر با الهام از جوکر کارتهای بازی و تصویر کنراد وایت بازیگر فیلم صامت مردی که می خندد، طراحی و تثبیت شد. اما شما اکثرا جوکر رو مردی با صورت گچی، لبهای سرخ و موهای فسفری بیاد میارید. علت این قیافه عجیب و ترسناک دقیقا مشخص نیست گاهی جهش ژنتیکی، جایی تاثیرات مواد گازی یا پرت شدن درون مواد شیمیایی و در جایی هم گریم ساده ایه که خودش انجام می ده. او اغلب یک کت ارغوانی به تن داره. در یک ورژن خط خنده طرفین دهانش بخاطر خراشیه که بتمن بوجود آورده. در جای دیگه می خونیم پدر مستش با چاقو ایجادش کرده و در جای دیگه هم گفتن خودش این کار رو کرده! درون: جوکر در اغلب ماجراهای بتمن یک مرد شوخ طبع ولی روان پریشه که از آزار دیگران لذت می بره. در قسمتهایی هم فقط یک دزد شوخ ولی کمی غیر عادیه. جوکر اَبراِنسان نیست یک آدم عادیه که از تخصص حرفه ایش برای ساخت ابزارهای شیمیایی خطرناک و کشنده بهره می گیره. او گرچه با بقیه خلافکارهای دنیای کمیک علیه بتمن دست به تبانی می زنه ولی این همکاری بدلیل ذات افسارگسیخته خودش به اغتشاش تبدیل میشه. تنها رابطه محکمش عشق به روانپزشک سابق خودش، هارلی کویینه اونا ازدواج می کنن و حتی بچه دار میشن! پیشینه: کلا همه چیز درباره جوکر چند وجهیه، این حتی گذشته مبهم جوکر رو هم شامل میشه. فقط در یکی از کمیکهای بتمن بنام شوخی مرگبار اشاره ای مختصر به گذشته جوکر شده: «او از شغلش به عنوان یک مهندس کارخانهٔ مواد شیمیایی، استعفاء داده و در شغل فعلی خود، که یک مجری نمایش کمدی است، ناموفق است و کسی به شوخیهای او نمیخندد. او به همراه یک دسته خلافکار، قصد دزدی از آن کارخانهٔ مواد شیمیایی میکند و در همان شب زن او، جنی، اشتباهی میمیرد. دزدی نیز ناموفق میشود و با حضور بتمن، او از ترس خود را به درون مواد شیمیایی میاندازد. ویکی پدیا» این چند گانگی در حدیه که خودش درباره پیشینه اش می گه: «گاهی آن را یک جور به یاد میآورم و گاهی یک جور دیگر… اگر قرار باشد که من گذشتهای داشته باشم، ترجیح میدهم یک انتخاب چند گزینهای باشد! ویکی پدیا» برگزیده ها: اگه بخوایم در دنیای فیلم و سریال به بهترین جوکرها اشاره کنیم طیف گسترده ای از جک نیکلسن تا جرد لتو در فیلمهای بتمنی رو شامل میشه. شما ممکنه به عکس زیر نگاه کنید و جوکر مورد علاقه تون رو بیاد بیارید:
جوکر همیشه در فیلمها یک نام و نشون خاص نداره مثلا جوکر محبوب خودم (با بازی هیث لجر مرحوم) در فیلم شوالیه تاریکی نه اسم داره نه اسم مستعار. اشاره ای کنم به چهار جوکر برتر در فیلمهایی که با توجه به آراء سایت معتبر Rotten Tomatoes انتخاب شده اند و به ترتیب محبوبیت و مقبولیت عبارتند از: The Dark Knight (2008) - 94%
The Lego Batman Movie (2017) - 90%
Batman: Mask Of The Phantasm (1993) - 84%
Batman (1966) - 79%
سرانجام: در کمیک اوریجینال دی سی، جوکر عاقبت جزای تبهکاریش رو با نشستن روی صندلی الکتریکی می بینه. در دنیای فیلم و سریال جوکر بارها و به انواع مختلف می میره اما همونطور که از شگفتی های جذاب جعبه جادویی و پرده نقره ای انتظار می ره، جوکر دوباره در ماجرایی دیگه تجدید حیات پیدا می کنه! اما شاید زیادم جای تعجب نباشه حقیقت ساده اینه که تا خوبی هست بدی هم وجود داره و اینها با هم معنی پیدا می کنن. پس تا بتمن هست جوکر هم هست و این ماجرا را پایانی نیست
<!--[if gte mso 9]>
The Dark Knight (2008) - 94% The Lego Batman Movie (2017) - 90% Batman: Mask Of The Phantasm (1993) - 84% Batman (1966) - 79% RE: کمیک استریپ و سینما - کنتس پابرهنه - ۱۴۰۲/۵/۲۵ عصر ۱۱:۴۴ نوشته زیر پیام حمید هامون عزیز هست که خواستند در این تاپیک قرار بگیره... سلام به همه عزیزان هم کافه ای. بسیار مایل بودم مجددا در کافه حضور داشته باشم. اما متاسفانه به دلایل مختلف امکان فعالیت مجدد در کافه برایم محیا نیست. سپاس بابت لطف همگی عزیزان که جویای احوال حقیر در این مدت بودند. با احترام عکس "گریس کلی در حال خواندن تن تن برای فرزندانش" به اعضای کافه خصوصا دوستداران کمیک استریپ و سینمای کلاسیک تقدیم میگردد. سپاس فراوان از زینال و کنتس و بتمن نازنین که پس از مدتها باعث ارتباط مجدد و تجدید خاطرات کافه ایه بنده شدند... با بهترین آرزوها: حمید هامون یا حق... RE: کمیک استریپ و سینما - BATMAN - ۱۴۰۲/۵/۲۶ عصر ۰۸:۱۳ با تشکر از دوستان عزیز کنتس پابرهنه، حمید هامون و به ویژه خانم لمپرت دنیای داستانهای مصور بقدری متنوع و گسترده ست که نمیشه براحتی به همه موارد پرداخت ولی یکی از عناونینی که دهه های 50 و 60 خیلی پر طرفدار بوده اختصاص داشته به زوج هنری لورل و هاردی سال 92 یک شماره از این سری مجلات رو با عنوان شب نشینی بصورت اختصاصی در کافه قرار دادم ، امشب برای یادآوری مجددا آپلود میکنم توصیه میکنم یه نگاهی بندازید قطعا اوقات خوشی رو براتون رقم میزنه ، به نظرم داستان جذاب و سرگرم کننده ای داره ، به قول امروزیا خیلی فانه ! صفحه1 صفحه 2 صفحه 3 صفحه 4 صفحه 5 صفحه 6 صفحه 7 صفحه 8 صفحه 9 صفحه 10 صفحه آخر |