تالار   کافه کلاسیک
نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - نسخه قابل چاپ

+- تالار کافه کلاسیک (https://cafeclassic5.ir)
+-- انجمن: تالارهای تخصصی (/forumdisplay.php?fid=10)
+--- انجمن: هنر دوبله و زیرنویس (/forumdisplay.php?fid=13)
+--- موضوع: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير (/showthread.php?tid=166)


نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - دلشدگان - ۱۳۸۸/۱۱/۲۰ صبح ۰۹:۴۴

1. ارباب حلقه‌ها        The Lord Of The Rings

پيش به سوي روشنايي

سه گانه ارباب حلقه‌ها (اثر پيترجكسن)‌ است كه اپيزود اول آن به نام «ياران حلقه» در سال 1381 از شبكه دوم سيما به نمايش درآمد ولي آن‌طور كه شايسته اين اثر است از سوي مخاطب تلويزيوني ديده نشد. دو علت مهم اين ديده نشدن برمي‌گشت به زمان نمايشش در ساعات پاياني شب و به صورت پخش در دو شب متوالي به دليل زمان 180 دقيقه‌اي فيلم كه از نظر روايي، اثر را دوپاره كرد.


 اين روند نامناسب پخش در نمايش دواپيزود ديگر ارباب حلقه‌ها (دو برج و بازگشت پادشاه)‌ از تلويزيون ادامه پيدا كرد و حتي بعد‌ها نيز تكرار پخش هم نداشت؛ جالب اين‌كه در برنامه‌هاي تخصصي چون سينما يك، صد فيلم، سينما چهار و ... كه با ديدي حرفه‌اي به نقد و بررسي آثار شاخص سينما مي‌پردازند، ارباب حلقه‌ها جايگاهي نداشت. حال تصور كنيد به فيلمي اينچنيني جفا شود، مسلما اجزايش نيز بالطبع ديده نخواهد شد كه از اجزاي مهمش در پخش تلويزيوني، دوبله قابل توجه آن بوده است كه دوبله با كيفيت ارباب حلقه‌ها فداي بالانس نبودن صداي شبكه در هنگام پخشش شد كه براي طرفداران دو آتشه اين اثر با شكوه (كه  عقيده دارند تاريخ سينما را مي‌توان به قبل و بعد از تريلوژي ارباب حلقه‌ها تقسيم‌بندي كرد!) نوعي تجربه ناخوشايند را به همراه داشت.

خوشبختانه با توزيع اين فيلم در شبكه ويدئويي، استقبال چشمگيري از آن شد كه دوبله مناسبش سهم زيادي در اين ديده شدن دارد. دوبله ارباب حلقه‌ها حاصل كار يكي از مديران دوبلاژ اين عرصه، امير هوشنگ زند است كه با دقتي خاص و درك صحيح از فضاي اثر كه در پس زمينه‌ اين مهم به تحصيلات زند در رشته سينما برمي‌گردد، بسيار درخشان اين كار را به سرانجام رسانده است؛ البته دوبله هر كدام از سه قسمت ارباب حلقه‌ها، قابليت بررسي و تحليل جداگانه را دارد اما به اين علت كه در دوبله فيلم‌هاي چند قسمتي، شالوده دوبله در قسمت اول نهفته است.

مي‌خواهم به اجزاي دوبله قسمت اول، «ياران حلقه» بپردازم. سواي انتخاب‌هاي صدايي مناسب از جانب امير زند و نقش‌گويي فوق‌العاده دوبلورها  كه بعدا به آنها اشاره خواهم كرد. ترجمه ريزبينانه و مو به موي با اثر به قلم شهرزاد ايزدي به نام، در درخشان شدن دوبله «ياران حلقه» بسيار تاثيرگذار بوده است و ديگر اين كه در اين دوبله ما با نقش‌گويي عجولانه و بي‌كيفيت روبه‌رو نيستيم و سطح بالاي كار گويندگان فيلم را مي‌توان در آن مشاهده كرد.
آغاز دوبله ياران حلقه اختصاص دارد به صداي گيرا و دلنشين فهيمه راستكار كه در مقام راوي داستان يكي از بهترين انتخاب‌هاي امير زند مي‌باشد و لحن آرام يك قصه‌گو را براي تماشاگر فيلم با روايتي اين چنين تداعي مي‌كند: «همه چيز با ساختن حلقه‌ها شروع شد، سه حلقه به الف‌ها كه از همه اقوام داناتر و باهوش‌تر بودند داده شد، هفت حلقه به اربابان كوتوله‌ها كه ذهني هوشيار داشتند و سازندگان غارها بودند و بالاخره 9 حلقه به قوم انيس‌ها كه بيش از هر چيز تشنه قدرت هستند هديه شد. درهر يك از اين حلقه‌ها اراده و نيروي لازم براي حكومت كردن مستقر بود ولي همه فريب‌خورده بودند زيرا حلقه ديگري هم ساخته شده بود، در سرزمين موردور در ميان آتش كوه نابودي، سائرون فرمانرواي تاريكي مخفيانه حلقه‌اي اصلي ساخت تا با آن بقيه را كنترل كند و در اين حلقه تمامي بي‌رحمي باطني‌اش براي غلبه كردن بر كليه موجودات را قرار داد. «سپس بهمن هاشمي عنوان ياران حلقه را مي‌گويد و از اينجا اقتباس بي‌نظير پيتر جكسن از كتاب جاودانه جي.آر.آر تادكين آغاز مي‌شود. يكي از دلايل شخصي‌ام براي پرداختن به دوبله ارباب حلقه‌ها در اين زمان، حضور صداي ماندگار زنده ياد عطاءالله كاملي و نقش‌گويي ايشان به جاي شخصيت سارومان (با بازي كريستوفرلي)‌ است كه جامعه دوبله بتازگي اين صداي با صلابت را از دست داد و جاي خالي اين صداي تاثيرگذار روز به روز بيشتر احساس مي‌شود ولي مشاهده دوبله ارباب حلقه‌ها اين حسن را دارد كه دوباره صداي استاد را بشنويم. حضور عطاءالله كاملي در دوبله اين فيلم و بعد از آن در فيلم راه‌هاي افتخار (استنلي كوبريك)‌ و نقش‌گويي به جاي كرك داگلاس، از آخرين صداپيشگي‌هاي ايشان در دوبله تلويزيوني بود و اجراي صداي جادوگري به نام سارومان كه در اعمالش خشونت و تحكمي خاص هويداست. تنها از عهده زنده‌ياد كاملي در دوبله ياران حلقه برمي‌آمد بويژه در سكانسي از فيلم كه به معرفي سارومان مي‌پردازد.

كاملي با لحن تاثيرگذارش به معرفي اين شخصيت مخوف مي‌پردازد: «از كوه نااميدي دود برمي‌خيزد و بتدريج زمان از كف مي‌رود و تو دوست من گاندالف براي مشاوره با سارومان به پيش مي‌آيي.» همان‌طور كه در قبل ذكر شد، نقش‌گويي‌هاي فوق‌العاده‌اي از دوبلورها را مي‌‌توان در دوبله ياران حلقه جستجو كرد كه در اين بين دو اجراي صدايي حكم شاهكار را دارد يكي صداپيشگي حسين عرفاني به جاي شخصيت گاندالف (با بازي يان مك‌كلين)‌ و ديگر منوچهر والي‌زاده به جاي برومير (شان بين)‌ كه هر دو با وجود پركاري بي‌محابايشان در دوبله تلويزيون، در اينجا با حس و حالي ديگر نقش‌گويي كرده‌اند. عرفاني با گويشي پيرمردانه با رگه‌هايي از مهرباني، شخصيت گاندالف را دوست‌داشتني كرده و منوچهر والي‌زاده با همان صداي آشنا و جوانانه‌اش و اين بار با جنسي از دليري و جاه‌طلبي، صداي نقش برومير را معركه از آب درآورده و آن را تبديل به نقطه عطفي در كارنامه‌اش كرده است. بخصوص وقتي خصايل تشويش و حس قدرت را در ديالوگ‌هاي برومير اجرا مي‌كند. يكي از بهترين نقش‌گويي‌هاي پرسوناژهاي مكمل در دوبله سال‌هاي اخير، اختصاص دارد به اجراي مسلط امير صمصامي به جاي شون آستين (در نقش سم، هابيتي مهربان كه يار هميشگي فرودو است)‌ كه در همين دوبله ارباب حلقه‌ها شاهد آن بوديم و صمصامي به خوبي توانسته گوياي حالات دلسوزي، پريشاني و نگراني‌هاي شخصيت سم باشد. تورج مهرزاديان و ناصر احمدي با صداهاي حجمي داري كه دارند حضور دلپذيري در دوبله اين فيلم ايجاد كرده‌اند. مهرزاديان با لحني رسمي و درباري به جاي پادشاه الف‌ها يعني الروند و ناصر احمدي با حالتي تيپيك و فانتزي به جاي كوتوله دوست‌داشتني به نام گيملي خيلي جذاب نقش‌گويي كرده‌اند. با توجه به اين كه ارباب حلقه‌ها داستان مردانه‌اي دارد ولي حضور شخصيت‌هاي زن با وجود كم‌تعداد بودنشان، چشمگير است و امير زند با توجه به اين موضوع، از صداي دو دوبلور بااستعداد اين سال‌هاي دوبله، افسانه پوستي (در نقش آروين/ ليو تايلر)‌ و نگين كيانفر (كيت بلانشت در نقش ملكه جنگل)‌ استفاده شاياني كرده است همچنين مي‌توان اين مهم را به صداي هابيت‌هاي دوست‌داشتني چون بيلبو بگينز (ايرج رضايي)‌، پيپين (عباس نباتي)‌ و مري (كسري كياني)‌ نيز تعميم داد ضمن اين كه امير زند خودش هم به جاي لگولاس (اورلاندو بلوم)‌ نقش‌گويي ارائه داده است. دو صداي نقش اصلي ديگر اين فيلم يعني فرودو (اليجا وود)‌ و آراگورن (ويگو مورتن)‌ را به ترتيب افشين زي‌نوري و سعيد مظفري با حالت‌هايي از ترس و جستجوگري و منشي پهلوانانه گفته‌اند كه در قبل در همين صفحه از شيوه گويندگي اين دو دوبلور حرفه‌اي مطالبي درج شده است. در انتها براي دوستداران دوبله تماشاي ارباب حلقه‌ها دو دريغ را به همراه مي‌آورد يكي از دست دادن ظاهري صداي زنده‌ياد كاملي كه مي‌توان در اينجا به يادگار صداي ايشان را شنيد و دريغ ديگر اين كه چرا امير زند بعد از ارائه شاهكار دوبله سه‌گانه ارباب حلقه‌ها و پالپ فيكشن، ديگر كاري به قوت اين دو اثر از وي ديده نشد كه حيف است شاهد خاموش شدن تدريجي استعداد مدير دوبلاژ صاحب سبكي چون امير زند باشيم وقتي كه دوبله به ياد ماندني ارباب حلقه‌ها در كارنامه‌اش ديده مي‌شود.

نيروان غني‌پور     

قاب کوچک 13 مهر 1387

به نظر من هم دوبله این فیلم یکی از بهترین دوبله ها در سال های اخیر است که یاد آور دوبله های درخشان دهه پنجاه می باشد.

زندگی منشوریست در حرکت دوار ....  یاد استاد عطاءالله کاملی گرامی باد .

همیشه با شنیدن دکلمه ایشان در سریال هانیکو ( داستان زندگی) بی اختیار دلتنگ صدای دلنشین و با وقار استاد می شم . یادش گرامی باد .




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - دلشدگان - ۱۳۸۸/۱۱/۲۲ صبح ۰۱:۴۹

2- افسانه خزان   Legend Of The Fall
 
به آرامي برگ‌ريزان
افسانه‌هاي خزان (اثر ادوارد زويك)‌ محصول 1994 از آن دست فيلم‌هايي است كه تماشايش را مي‌توان به همگان توصيه كرد، چرا كه معجوني است از موضوعاتي چون رابطه انسان باطبيعت بكر، عشق، خشونت، جنگ، خيانت، بازگويي افسانه‌اي از آمريكاي شمالي و ... همين نكته‌هاي مورد اشاره فيلم مي‌تواند سلايق گوناگون سينمايي مخاطب را با خود همراه كند.

افسانه‌هاي خزان در ادامه دغدغه‌هاي ادوارد زويك در رابطه با مقوله جنگ و ارتباط جوامع بشري باآن است كه ابتدا در فيلم «افتخار» و سپس در «آخرين سامورايي» نيز اين مقوله را مطرح كرد كه چطور جنگ همچون عفريته‌اي بر زندگي انسان‌ها سايه مي‌افكند و همه چيز را تحت‌الشعاع خود قرار مي‌دهد اما در دل همين فضاي تاريك، سرشت پاك انسان همچون چراغي پرتوافشاني كرده و موجب رستگاري نوع بشر مي‌شود. سرهنگ ويليام لادلو (با بازي آنتوني هاپكينز)‌ سه فرزند دارد به نام‌هاي آلفرد (آيدان كوئين)‌، تريستان (برادپيت)‌ و ساموئل (هنري توماس)‌.

در سال‌هاي جواني، ساموئل با نامزدش سوزانا (جوليا آرموند)‌ به مزرعه پدري مي‌آيند. در اين زمان پسران لادلو داوطلبانه در جنگ جهاني اول شركت مي‌كنند كه ساموئل در اين بين كشته مي‌شود، بعد از بازگشت آلفرد و تريستان هركدام خواهان ازدواج با سوزانا هستند اما دست تقدير سرنوشت ديگري را براي خانواده لادلو رقم زده است. اين چند سطر خلاصه داستاني است كه زويك با ضرباهنگي ملايم آن را در افسانه‌هاي خزان روايت مي‌كند. بي‌شك تماشاي اين فيلم با دوبله فارسي براي مخاطب ايراني تجربه لذت‌بخشي دارد كه خوشبختانه داراي دوبله باكيفيتي است كه حاصل كار مدير دوبلا‌ژ باتجربه‌اي چون سعيد مظفري مي‌باشد. معرفي دوبله افسانه‌هاي خزان نمونه مناسبي است جهت نشان دادن تعامل كار مترجم با مدير دوبلاژ كه هرگاه اين تعامل برقرار شود شاهد دوبله درخشاني خواهيم بود كه در اين بين ترجمه روان حميدرضا راهي با مديريت مسلط مظفري نقش بسزايي در به ثمر رساندن اين دوبله مناسب داشته‌اند. آرامش مستتر در مسير حوادث فيلم در ديالوگ‌نويسي دوبله‌اش نيز مشهود است. از ديگر نكات مثبت دوبله افسانه‌هاي خزان، انتخاب هوشمندانه گويندگان و نحوه نقش‌گويي تاثيرگذار آنان است بويژه صداپيشگي خود سعيد مظفري به جاي ستاره‌اي چون برادپيت كه تناسب انكارناپذيري با چهره اين بازيگر مشهور دارد. علاقه‌مندان دوبلاژ خاطرات شيريني از صداي مظفري به جاي هنرپيشه‌هاي شاخصي چون كلينت ايستوود (در فيلم‌هاي به‌‌‌خاطر يك مشت دلار، خوب، بد، زشت و ...)

رايان (قصه عشق، بري ليندن)‌ و در سال‌هاي اخير به جاي كيانو ريوز و تام كروز دارند؛ اما به‌شخصه معتقدم صداي هميشه جوان و باطراوت سعيد مظفري به جاي براد پيت چيز ديگري است و تصور صدايي ديگر به جاي اين ستاره هاليوود را غيرممكن مي‌كند. اين نقش‌گويي‌هاي با حس و حال مظفري به جاي پيت را مي‌توان در دوبله در فيلم‌هايي مانند جاسوس‌بازي، تروا، آقا و خانم اسميت، سه‌گانه ياران اوشن، ترور جسي جيمز به دست رابرت فورد بزدل، خفتگان و... جستجو كرد. براد پيت در نقش تريستان بازي چشمگيري در افسانه‌هاي خزان ارائه كرده و حالتي اسطوره‌اي به آن داده است و مظفري نيز در ديالوگ‌گويي‌اش توانسته همگام او باشد با همان حرارت در اندوه، شادي و عواطف شخصيت تريستان. آغاز دوبله فيلم با صداي خسرو شمشيرگران است كه عنوان‌بندي را مي‌گويد و در ادامه صداي دلنشين مازيار بازياران را به جاي سرخ‌پوست پير كه قصه را روايت مي‌كند، در جمله‌هايي اين‌چنيني مي‌شنويم: «بعضي‌ها نداي درونشان را با وضوح بسيار مي‌شنوند و زندگي‌شان برپايه همين شنيده‌ها پي‌ريزي مي‌شود. چنين افرادي سرانجام يا جنون پيدا مي‌كنند يا به افسانه تبديل مي‌شوند...»

تمهيد جالبي كه در دوبله اين قسمت اتخاذ شده، حفظ صداي اصلي زبان سرخ‌پوست در زير صداي بازياران است كه حالتي مستندگونه به آن داده و نسبت به صداي نسخه اصلي نيز وفادار مانده است. اين شيوه به‌مراتب مناسب‌تر از آوردن زيرنويس فارسي است كه موجب سردرگمي بيننده مي‌شود. در ميانه‌هاي فيلم، (نبرد تريستان با دني)‌ ديالوگ طلايي اثر را نيز از زبان بازياران در نقش مرد سرخ‌پوست مي‌شنويم:

«قديمي‌ها مي‌گويند، وقتي يك انسان يا حيوان از خون هم مي‌گذرند، به‌هم تبديل مي‌شوند.» بازياران با سابقه درخشانش در اجراي صداي نقش‌هاي مكمل، در اينجا نيز نقش‌گويي قابل باوري دارد. حضور مقتدرانه و تماشايي آنتوني‌هاپكينز در نقش سرهنگي بازنشسته كه سرپرستي خانواده لادلو را عهده‌دار است از نقاط قوت افسانه‌هاي خزان است و انتخاب صداي نصرالله مدقالچي به جاي وي نيز دوبله اين فيلم را تماشايي‌تر كرده است. مدقالچي هرگاه براي دوبله فيلم‌هاي هاپكينز از سوي مديران دوبلاژ انتخاب شده، بسيار علاقه‌مند و با وجدي مثال‌زدني به جاي اين هنرپيشه صاحب سبك صحبت كرده و شاهد اين مدعا دوبله فيلم‌هاي سكوت بره‌ها، نقاب زورو و بيووولف است. در افسانه‌هاي خزان، مدقالچي در لحنش صلابت و اقتدار پدري ارتشي را به خود گرفته كه اوج اين خصيصه در صحنه مشاجره لادلو با پسرانش بر سر نرفتن يا رفتن به جنگ، هويداست و يا هنگامي كه لادلو بر اثر مصائب زندگي‌اش سكته مغزي مي‌كند و قدرت تكلمش را از دست داده و با صدايي مبهم منظورش را به اطرافيان مي‌رساند، مدقالچي هم در اجراي آن خرده اصوات بسيار تاثيرگذار تلاش خودش را كرده است.

در بررسي كارنامه دوبلورهاي زن در دهه اخير، مينو غزنوي از جايگاه شايسته‌اي برخوردار است و به دور از حاشيه و هياهوهاي مرسوم، دوبله هر نقشي را كه بر عهده گرفته با دقت و نگاهي كاملا حرفه‌اي آن را به ياد ماندني از آب درآورده است.

براي نمونه نقش سوزانا در افسانه‌هاي خزان كه سير تغيير حالت‌هاي اين شخصيت را از دختري پرشور و فعال به زني محافظه‌كار به خوبي در صدايش منعكس كرده كه اين نكته شاخص در كار مينو غزنوي قابل ستايش است. اين سير تحول شخصيتي كه ذكر شد نمود بارزش پرسوناژ آلفرد لادلو فرزند بزرگ خانواده است كه آرامش ابتدايي‌اش تبديل به جاه‌طلبي‌هاي افسارگسيخته مي‌شود ولي در انتها به كانون خانواده بازمي‌‌گردد و عليرضا باشكندي به عنوان دوبلور اين شخصيت، كاري با قدرت ارائه كرده است. حيف است كه در اين قسمت يادداشت از نقش‌گويي موثر گوينده جوان سعيد شيخ‌زاده به جاي ساموئل، يادي نكنم بويژه در سكانس كشته‌شدن پرسوناژ در جنگ كه در حال احتزار به برادرش وصيت مي‌كند، آشكار است كه شيخ‌زاده انرژي زيادي براي درآوردن حس و حال اين صحنه خرج كرده است. صدابرداري با كيفيت دوبله اين فيلم نيز سهم بسزايي در درخشان شدن اين كار دارد. ديگر دوبلورهاي افسانه‌هاي خزان عبارتند از: مريم صفي‌خاني، شهروز ملك‌آرايي، شهاب عسگري، حسين خدادادبيگي و بهروز علي‌محمدي.

افسانه‌هاي خزان در سال 1383 دوبله شده است.

نيروان غني‌پور                     قاب کوچک  30 شهريور 1387

به نظر من گویندگی آقای نصرالله مدقالچي در این فیلم فوق العاده زیبا و دلنشین است . و برای این گوهر گرانمایه هنر دوبله آرزوی سلامتی و موفقیت دارم . 

وقتی این متن «بعضي‌ها نداي درونشان را با وضوح بسيار مي‌شنوند و زندگي‌شان برپايه همين شنيده‌ها پي‌ريزي مي‌شود. چنين افرادي سرانجام يا جنون پيدا مي‌كنند يا به افسانه تبديل مي‌شوند...» را بعد از چندین ماه می خوندم زمزمه صدای گرم مازيار بازياران رو در گوشم احساس کردم. که شایددلیلی بر دوبله خوب و ماندگار این فیلم باشد . در کل کار همه گویندگان این فیلم بسیار عالی و درخشان است و دیدن این فیلم را به همه هنردوستان کافه کلاسیک توصیه می کنم .




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - seyed - ۱۳۸۸/۱۱/۲۲ صبح ۰۹:۲۳

(۱۳۸۸/۱۱/۲۰ صبح ۰۹:۴۴)دلشدگان نوشته شده:  

1. ارباب حلقه‌ها        The Lord Of The Rings

پيش به سوي روشنايي

سه گانه ارباب حلقه‌ها (اثر پيترجكسن)‌ است كه اپيزود اول آن به نام «ياران حلقه» در سال 1381 از شبكه دوم سيما به نمايش درآمد ولي آن‌طور كه شايسته اين اثر است از سوي مخاطب تلويزيوني ديده نشد. دو علت مهم اين ديده نشدن برمي‌گشت به زمان نمايشش در ساعات پاياني شب و به صورت پخش در دو شب متوالي به دليل زمان 180 دقيقه‌اي فيلم كه از نظر روايي، اثر را دوپاره كرد.


به نظر من هم دوبله این فیلم یکی از بهترین دوبله ها در سال های اخیر است که یاد آور دوبله های درخشان دهه پنجاه می باشد.

زندگی منشوریست در حرکت دوار ....  یاد استاد عطاءالله کاملی گرامی باد .

همیشه با شنیدن دکلمه ایشان در سریال هانیکو ( داستان زندگی) بی اختیار دلتنگ صدای دلنشین و با وقار استاد می شم . یادش گرامی باد .

نه تنها دوبله سه گانه ارباب حلقه ها، بلكه تعداد ديگه اي از فيلمهاي سينمائي نوروز 81 از دوبله بسيار خوبي بهره مند بودند. اگر درست بخاطر داشته باشم، فيلم مخمصه و گلادياتور هم در همون ايام پخش شد. دوبله زيباي مخمصه با صداپيشگي خسرو خسرو شاهي بجاي آل پاچينو و منوچهر اسماعيلي بجاي رابرت دنيرو و همچنين دوبله فيلم گلادياتور با صداپيشگي بهرام زند بجاي راسل كرو، از قوي ترين كارهايي بود كه از در واحد دوبلاژ صدا و سيما كار شد. گلادياتور بعدها مجددا دوبله شد و اينبار استاد جليلوند بجاي راسل كرو صداپيشگي كرد، ولي به اعتقاد بنده هيچوقت نتونست در كنار دوبله اول فيلم، جايي باز كنه.




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - دلشدگان - ۱۳۸۸/۱۱/۲۳ عصر ۰۵:۲۷

3. شجاع دل    BraveHeart

فرياد آزادي يك سلحشور

در تاريخچه دوبلاژ ايران، فصلي وجود دارد كه تاريخ‌نگاران سينما از آن به عنوان «دوران طلايي» ياد مي‌كنند. آغاز اين دوران برمي‌گردد به اوايل دهه 1340 كه تا ميانه‌هاي دهه 50 شمسي ادامه پيدا كرد. اكران بهترين آثار روز سينماي جهان در سينماهاي كشور و به موازات دوبله شدن آنان، بهره‌گيري از امكانات پيشرفته استوديوها جهت صداگذاري و ضبط صدا، نظارت كمپاني‌هاي سازنده فيلم بر كيفيت كار مترجمان و مديران دوبلاژ و به اوج رسيدن شيوه نقش‌گويي دوبلورها از عوامل شاخص شكل‌گيري دوران طلايي بود.
در سال‌هاي بعد از انقلاب به دليل كاهش چشمگير نمايش آثار خارجي در سينماها، صنعت دوبلاژ با افتي تدريجي مواجه شد؛ اما ديري نپاييد كه از ميانه‌هاي دهه 70 شمسي با ايجاد موسسات ويدئو رسانه و گسترش شبكه‌هاي تلويزيوني، دوبله رونق دوباره‌اي گرفت و اين روند با افت‌وخيزهاي فراوانش تا به حال ادامه داشته است. دوبله در گذر سال‌هاي اخير با مباحث فراواني از لحاظ با كيفيت بودن يا عدم آن مواجه بوده؛ اما اين كه مدام دوبله آثار فعلي را با دوران طلايي دوبلاژ (با توجه به عوامل شاخصي كه از آن ذكر شد)‌ مقايسه كنيم، جوري بي‌انصافي به فعالان اين عرصه در زمان حال كرده‌ايم. به هر حال در بين فيلم‌هاي زيادي كه هم‌اينك دوبله مي‌شوند (چه در تلويزيون يا در موسسات ويدئو رسانه)‌ آثار شاخصي را مي‌توان جستجو كرد.

از اين پس قصد داريم كه در همين صفحه به معرفي و شرح جزئياتي از بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير بپردازيم. خوشبختانه نسخه هر كدام از اين دوبله‌ها در بازار موجود است و علاقه‌مندان دوبلاژ مي‌توانند آنها را تهيه و از تماشايشان لذت ببرند. در يادآوري اين نكته ضروري است كه گشايش پرونده حاضر با پرهيز از حب و بغض‌هاي شخصي، دريچه كوچكي است براي آشنايي هرچه بيشتر با صنعت كنوني دوبلاژ كه در بررسي‌ آثاري كه بدين منظور خواهد شد، ردپاي هنر دوبله را مي‌توان آشكارا مشاهده كرد و حتي اين ادعا را داشت كه در دوبله كنوني برخي از فيلم‌ها، لحظات درخشاني وجود دارد كه پا را فراتر از عصر طلايي گذاشته است. يكي از اين نمونه‌ها، دوبله فيلم شجاع‌دل (اثر مل‌گيبس، محصول 1995 آمريكا)‌ به مديريت دوبلاژ محمود قنبري است.

بارها به اين نكته اشاره شده كه طبق قانوني نانوشته، دوبله فيلم‌هاي تاريخي به طور معمول مناسب از آب درمي‌آيد كه در اين مهم عواملي چون نحوه ادا كردن كلمات به شكل ادبي و رسمي، جنس‌ بازي به اصطلاح تاريخ‌گونه هنرپيشه و نحوه خاص چهره‌پردازي و طراحي لباس آنان، دخيل هستند و به قول خود گويندگان فيلم، همين شاخصه‌ها موجب گرم شدنشان جهت نقش‌گويي در آثار تاريخي مي‌شود. دوبله «شجاع‌دل» نيز از قاعده مستثنا نيست و محمود قنبري نگاهي حرفه‌اي بدان داشته است.

از نگاه فعالان عرصه دوبله، قنبري از آن دست مديران دوبلاژ كاركشته‌اي است كه وسواس زيادي در انتخاب گويندگان فيلمشان دارند؛ البته قنبري در اين باره همواره از گروه ثابتي از دوبلورها بهره برده كه از اين حيث با نظرات موافقان و مخالفان روبه‌رو شده است. منوچهر والي‌زاده، زهره شكوفنده، پرويز ربيعي، ناصر احمدي، مينو غزنوي، افشين زينوري و كيكاووس ياكيده از اعضاي تقريبا ثابت گروه دوبله فيلم‌هاي محمود قنبري هستند كه حضور اين دوبلورهاي نام‌آشنا و باتجربه در كنار هم، بدون شك موجب بالا رفتن كيفيت نقش‌گويي‌هاي دوبله يك فيلم مي‌شود، اما اصرار بر استفاده مستمر از صداي دوبلورهاي نامبرده، نوعي تكرار ملال‌آور را از دوبله‌هاي به سرپرستي قنبري براي مخاطب يادآور مي‌شود (طوري كه اگر دوبله فيلمي در دست محمود قنبري باشد از قبل مي‌دانيم كه كدام دوبلورها به جاي شخصيت‌هاي اثر نقش‌گويي مي‌كنند)‌ ولي هرگاه اين مدير دوبلاژ از هنر و صداي آشناي دوبلورهاي ديگري در كارش بهره برده، نتيجه كار درخشان شده است. نمونه بارز اين مورد بهره‌گيري از صداهاي ماندگار منوچهر اسماعيلي و بهرام زند در دوبله شجاع‌دل است كه به‌واقع دوبله اين فيلم را به يادماندني و در كارنامه قنبري متمايز مي‌كند. اين فيلم در اوايل دهه 1380 شمسي، در امور دوبلاژ تلويزيون جهت نمايش در برنامه سينمايك دوبله شد و از آن دست دوبله‌هاي فاخر تلويزيون است كه همپاي شاخص بودن اثر، حتي نقش‌هاي مكمل را معتبرترين دوبلورها گفته‌اند. بنابراين دوبله شجاع‌دل، صرفه‌جويي‌هاي مالي مرسوم را ندارد.

آغاز دوبله اين فيلم اختصاص دارد به صداي محمود قنبري كه عنوان اسكاتلند سال 1280 را مي‌گويد و در ادامه صداي منوچهر والي‌زاده را به عنوان راوي كه از زبان شخصيت رابرت دبروس (با بازي اگوس مك فادين)‌ است، مي‌شنويم: «حماسه ويليام والاس را برايتان مي‌گويم، تاريخ‌نويسان انگلستان مرا دروغ‌پرداز خواهند ناميد، اما تاريخ توسط كساني كه قهرمانان را به دار مي‌آويزند، نگاشته مي‌شود...». همين چند جمله كوتاه ابتداي فيلم كافي است كه متوجه شويم، قدرت قلم تواناي مترجمي زبردست در روح اين كلمات پنهان است و حسين شايگان با تبحر منحصر به فردش در اين عرصه، تمام دقت خود را صرف برگردان زبان اصلي فيلم به فارسي كرده است. صداي با حجم و اثرگذار بهرام زند به جاي شخصيت ويليام والاس (با نقش‌آفريني مل گيبسون)‌ از نقاط قوت دوبله شجاع دل است كه انتخاب هوشمندانه محمود قنبري را جهت صداي اين نقش مي‌رساند. صداي زند و شيوه نقش‌گويي‌اش اين ويژگي را دارد كه روي چهره بازيگران شاخص قرار گيرد و به‌اصطلاح با حالات آنان در تناسب باشد براي اين موضوع چهره بازيگراني چون رابرت دنيرو، بروس ويليس، دانيل دي لوئيز، اد هريس، خاوير باردم و همين مل گيبسون با صداي بهرام زند بيشتر در يادها مانده تا با صداي ساير دوبلورها. نقش اول‌گويي زند در دوبله شجاع‌دل به خوبي توانسته تمام خصوصيات سلحشورانه ويليام والاس را به تماشاگر القا كند، مانند سكانس زورآزمايي والاس با هميش كمپبل (دوست دوران بچگي‌اش)‌ كه زند لحن رجزگويانه به خود مي‌گيرد و با حالتي از طعنه مي‌گويد: «سنگ تو انداختي! و يا به هنگام ترغيب كردن سپاهيان به جنگ، اوج و فرودهاي بسياري را در صدايش مي‌آورد كه كاملا با جوش و خروش‌هاي پرسوناژ والاس همگام است و بهرام زند در طول فيلم با شناخت درستي كه از جنس بازي گيبسون دارد، نقش‌گويي با حرارت خود را ادامه مي‌دهد تا اين كه در صحنه اعدام والاس فرياد «آزادي» را به گونه‌اي سر مي‌دهد كه تاثيرش را بر بيننده گذاشته و اين تبديل به شاخص‌ترين دستاورد عملكرد يك دوبلور مي‌كند. اما ديگر انتخاب برتر محمود قنبري به صداي منوچهر اسماعيلي اختصاص دارد كه اين نابغه هنر دوبلاژ به جاي شخصيت پادشاه ادوارد پادراز (با بازي پاتريك مك گوهان)‌ نقش‌گويي مي‌كند.

مك گوهان كه ايفاگر نقش پادشاهي سنگ دل و سلطه‌جو است، صدايي خشك و گرفته را براي اداي ديالوگ‌هايش در نظر گرفته و اسماعيلي نيز همين نكات را در لحن صداي خود لحاظ كرده و گوياي لحن شاهانه با درون‌مايه‌هاي قدرت شده است: در كارنامه درخشان منوچهر اسماعيلي، نقش‌گويي به جاي شخصيت‌هاي منفي نيز ديده مي‌شود كه نمونه شاهكارش صداي نقش ويكتور كاماروفسكي (با بازي راد استايگر)‌ در دوبله دكتر ژيواگو (به مديريت احمد رسول‌زاده)‌ است. اما به واقع اجراي صدايي نقش ادوارد پادراز به قدري استادانه است كه حسي از تحكم شخصيت با مايه‌هايي از وحشت را به مخاطب القا مي‌كند و اين شيوه ماهرانه نقش‌گويي منوچهر اسماعيلي همچون ستوني محكم دوبله شجاع دل را نگاه داشته است، كافي است كه به نحوه اجرايش در چند صحنه دقت كنيم مثل سكانس رودررويي پادشاه ادوارد با پسرش كه رسم مملكتداري را به او مي‌آموزد، سپس از فرط عصبانيت وليعهد خود را نقش بر زمين كرده و بعد دستور مي‌دهد كه بايست، در اينجا اسماعيلي جمله «بايست» را بي‌نهايت با اقتدار مي‌گويد كه اين خود دليل روشني است بر توانايي‌هاي اين دوبلور با تجربه در كنار اسماعيلي. افشين زينوري نيز با تسلط توانسته گوياي تزلزل شخصيتي يك وليعهد باشد. قنبري براي دو شخصيت زن اصلي فيلم، از صداي بهترين‌هاي دوبله عصر حاضر يعني زهره شكوفنده و مينو غزنوي بهره برده كه انتخاب‌هاي به جايي هستند. زهره شكوفنده به جاي پرسوناژ مارون (كاترين مك كورمك)‌  همسر ويليام والاس  و مينو غزنوي به جاي پرنسس ايزابل (سوفي مارسيو)‌ گويندگي كرده‌اند. شخصيت مارون با اين كه در دقايق اندكي از فيلم ديده مي‌شود، اما تاثير بسزايي بر روند داستان و خود والاس به عنوان همسرش دارد و هم اوست كه با كشته شدنش به دست عمال اشراف اسكاتلند، موجب شكل‌گيري قيام ويليام والاس مي‌شود. اين تاثيرگذاري بايد در صداي مارون نيز وجود داشته باشد كه زهره شكوفنده آن را به صورتي دلنشين درآورده است.

نيروان غني پور                قاب کوچک  ۲۲ شهريور ۱۳۸۷

به نظر من در این فیلم بهرام زند و زهره شکوفنده بسیار عالی و استادانه گويندگي کرده اند. بخصوص  در گفتگوی بین مارون (همسر ويليام والاس)‌ و ويليام والاس (بعد از سوارکاری در جنگل و کوه در هوای بارانی) گویندگی زهره شکوفنده بسیار دلنشین و پر احساس و سرشار از عشق است .و یادآور   شاهکارهای های ماندگار او در دوران طلایی دوبله می باشد . و با تمام محدودیتهای موجود در دوبله خانم زهره شکوفنده همچنان یکی از درخشان ترین گوهرهای هنر دوبلاژ ایران است .

در انتهای فیلم ویلیام والاس در زندان با خدای خودش در راز و نیازه و میگه Im so afraid  ( من خیلی ترسیدم ) که در فیلم عنوان میشه ( به خاطر آزادی می میرم )  که احتمالا مدیر دوبلاژ و مترجم آگاهانه این عمل را انجام داده اند. تا فیلم حماسی تر و تاثیر گذارتر باشد. ولی در کل با توجه به محدودیتهای موجود در ترجمه فیلمها ترجمه این فیلم بسیار عالی و همپای دوبلاژ آن می باشد. 

 و انصافا کار تمامی گویندگان این فیلم عالی بوده و برخی دیگر از گویندگان این فیلم عبارتند از : پرویز ربیعی - مازیار بازیاران - محمد علی دیباج و .... .

این فیلم در سال 1996 دو جایزه اسکار بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را نصیب مل گیبسن کرد . دیدن این فیلم را با دوبله زیبای آن به همه دوستان عزیز توصیه میکنم .




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - seyed - ۱۳۸۸/۱۱/۲۳ عصر ۰۶:۱۹

(۱۳۸۸/۱۱/۲۳ عصر ۰۵:۲۷)دلشدگان نوشته شده:  

در تاريخچه دوبلاژ ايران، فصلي وجود دارد كه تاريخ‌نگاران سينما از آن به عنوان «دوران طلايي» ياد مي‌كنند. آغاز اين دوران برمي‌گردد به اوايل دهه 1340 كه تا ميانه‌هاي دهه 50 شمسي ادامه پيدا كرد. اكران بهترين آثار روز سينماي جهان در سينماهاي كشور و به موازات دوبله شدن آنان، بهره‌گيري از امكانات پيشرفته استوديوها جهت صداگذاري و ضبط صدا، نظارت كمپاني‌هاي سازنده فيلم بر كيفيت كار مترجمان و مديران دوبلاژ و به اوج رسيدن شيوه نقش‌گويي دوبلورها از عوامل شاخص شكل‌گيري دوران طلايي بود.
در سال‌هاي بعد از انقلاب به دليل كاهش چشمگير نمايش آثار خارجي در سينماها، صنعت دوبلاژ با افتي تدريجي مواجه شد؛ اما ديري نپاييد كه از ميانه‌هاي دهه 70 شمسي با ايجاد موسسات ويدئو رسانه و گسترش شبكه‌هاي تلويزيوني، دوبله رونق دوباره‌اي گرفت و اين روند با افت‌وخيزهاي فراوانش تا به حال ادامه داشته است. دوبله در گذر سال‌هاي اخير با مباحث فراواني از لحاظ با كيفيت بودن يا عدم آن مواجه بوده؛ اما اين كه مدام دوبله آثار فعلي را با دوران طلايي دوبلاژ (با توجه به عوامل شاخصي كه از آن ذكر شد)‌ مقايسه كنيم، جوري بي‌انصافي به فعالان اين عرصه در زمان حال كرده‌ايم. به هر حال در بين فيلم‌هاي زيادي كه هم‌اينك دوبله مي‌شوند (چه در تلويزيون يا در موسسات ويدئو رسانه)‌ آثار شاخصي را مي‌توان جستجو كرد.

نگاهي به وضعيت دوبله فيلم هاي سينمايي و مجموعه هاي تلويزيوني 

بي شك هنر دوبلاژ در كشور ما، از جايگاه ويژه اي برخوردار است. بهترين آثار سينماي جهان، با بهره گيري از دو نكته مهم توانستند در اذهان مخاطبان ايراني بمانند. نكته اول را بايد حضور دوبلورهايي دانست، كه صدايشان به تك تك شخصيت هاي يك فيلم، جان مي بخشيد. مورد ديگر ترجمه دقيق ديالوگ هاي اين فيلم ها است. برخي از بهترين ترجمه ديالوگ هاي اين آثار، حاصل زحمات استاد نجف دريابندري و بيژن مفيد است. اما اكنون هيچ يك از موارد ياد شده، در دوبله آثار سينمايي و تلويزيوني به چشم نمي خورند. هنر دوبله در سال هاي اخير، از وجود مترجمان فرهيخته اي همچون بيژن مفيد، پرويز دوايي يا منوچهر انور بي نصيب مانده است. از اين رو اگر فيلمي را يك بار به زبان اصلي ببينيم و يك بار با دوبله جديد، نقطه ضعف ها به شدت به چشم مي آيند. ترجمه ديالوگ هاي يك فيلم براي دوبله، كار آساني نيست. اما متاسفانه اين روزها، نام هايي ناآشنا را به عنوان مترجم فيلم ها مي شنويم كه نمي دانيم از كجا آمده يا پيش از اين به چه كاري مشغول بوده اند.

با نگاهي اجمالي به دوران طلايي دوبله در ايران (دهه هاي ۴۰ و ۵۰ شمسي) مي توان به اين نكته پي برد كه اكثر آثار دوبله شده در اين دوران، از هر لحاظ، بي كم و كاست مي باشند. فيلم هاي ارزشمندي همچون پدرخوانده، آواي موسيقي، لورنس عربستان، بانوي زيباي من، دكتر ژيواگو و... همگي محصول همين دورانند.

در دهه هاي ۴۰ و ۵۰، دوبلورها هنگام دوبله يك فيلم، با شخصيتي كه مي بايست به جاي او صحبت مي كردند، ارتباط برقرار و تمام ابعاد شخصيت او را درك مي كردند.
زنده ياد ايرج ناظريان، آن چنان با صداي گرم و دلنشين خود، به جاي چارلز فاستركين در شاهكار سينماي جهان، همشهري كين، استادانه صحبت كرده، كه به خوبي مي توان تمام ابعاد وجودي اين شخصيت را درك كرد.
ناصر طهماسب نيز با صداي جادويي خويش، شخصيت گستاخ و بي پرواي مك مورفي را با بازي درخشان جك نيكلسون در فيلم پرواز برفراز آشيانه فاخته، همچون شكلاتي شيرين به تماشاگر مي خوراند.
زنده ياد تاجي احمدي نيز با آن صداي استثنايي خود، چنان ماهرانه به جاي جين فوندا صحبت مي كرد، كه حتي ضعف ترين بازي هاي اين بازيگر سرشناس به چشم نمي آمد. گويندگي وي در فيلم هاي پابرهنه در پارك و كت بالو، نيز مثال زدني است.

در سال هاي اخير، ديگر نه از دوبله خوب خبري است و نه از فيلمي خوب براي دوبله كردن. اگر زماني هم قرار به دوبله شدن فيلم باارزشي باشد، آن را براي دومين بار دوبله مي كنند. به راستي آيا ضرورتي براي انجام چنين كاري وجود دارد؟
آيا دوبله نخست فيلم، فاقد معيارهاي لازم براي پخش از تلويزيون است؟ مگر فيلم هاي ارزشمند ديگري وجود ندارد كه تاكنون اصلا دوبله نشده و مي توان آنها را براي نخستين بار دوبله كرد؟
...مرحوم ايرج دوستدار، با صدايي لطيف و با تكه پراني هاي بجا، هنوز شخصيت جان وين را براي تمامي دوستداران سينما، زنده نگه داشته است. نكته مهم ديگر در مورد دوبله هاي كنوني، تعدد دوبلورها به جاي يك بازيگر است، اقدامي كه موجب لطمه خوردن به يك فيلم و يا شخصيت بازيگران فيلم شده و حتي در مواردي، بازي درخشان و تحسين برانگيز يك بازيگر را از چشم مي اندازد.

به عنوان نمونه جلال مقامي در بيشتر فيلم ها به جاي رابرت ردفورد صحبت كرده و صدايش با شخصيت رابرت ردفورد، عجين شده است. حال آن كه در فيلم جاسوس بازي، صداي چنگيز جليلوند به جاي رابرت ردفورد، پيكره شخصيت اين بازيگر را به كلي متلاشي كرده است.
ناصر طهماسب در تمامي آثاري كه به جاي جك نيكلسون، صحبت كرده، لايه هاي دروني بازي او را به زيبايي تمام به تصوير مي كشد. فيلم هاي پرواز بر فراز آشيانه فاخته و درخشش گواه اين ادعاست.

اما جلال مقامی با صداي بي رمق خويش، در فیلم حرفه خبرنگار روح بازي را از شخصيت جك نيكلسون گرفته است.
خسرو خسروشاهي در كشور ما، براي تمامي عاشقان دوبله، يعني آلن دلون، آل پاچينو و داستين هافمن .صداي وي به شكل عجيبي به لحاظ منحني نوساناتش، صاف و بي خش است حتي هنگام فرياد يا گريه، خط مشخصي را بدون اوج و فرودهاي چشم گير، حفظ مي كند. شنيدن صداي وي به جاي آل پاچينو در فيلم هاي پدرخوانده، سرپيكو، بعدازظهر نحس و عدالت براي همه، يا به جاي آلن دلون در فيلم هاي عقرب، دار و دسته سيسيلي ها و سامورايي جادويي است. اما اين كه چرا خسروشاهي به جاي كيانا ريوز در فيلم  هاي جستجوگر و بوداي كوچك صحبت كرده، جاي بسي تعجب دارد.
در سال هاي پس از انقلاب، سريال هاي تلويزيوني بسياري دوبله شدند، كه در اين ميان مي توان به دوبله درخشان سريال هاي ارتش سري، لبه تاريكي و در برابر باد اشاره كرد.

ايرج رضايي با درايت و تدبير خاصي، مديريت دوبلاژ سريال ارتش سري را انجام داد، آن هم زماني كه دوبله به شدت تحقير مي شد و همه بر اين باور بودند كه عمر دوبلاژ در ايران، به سر آمده است.
ايرج رضايي، زهره شكوفنده، منصوره كاتبي، رفعت هاشم پور، ناصر طهماسب، خسرو خسروشاهي و عطاءا... كاملي در دوبله سريال ارتش سري، دست به دست هم دادند و يكي از بهترين دوبله هاي سال هاي پس از انقلاب را خلق كردند. اما در حال حاضر نه تنها دوبله سريال هاي تلويزيوني خارجي، چنگي به دل نمي زند، بلكه به جرأت مي توان گفت كه خود اين سريال ها نيز به لحاظ محتوايي كاملا بي ارزشند.
اوضاع در مورد كارتون هاي دوبله شده نيز چنين است. دوران كودكي من با كارتون هاي خاطره انگيزي چون ماجراهاي سندباد، يوگي و دوستان، بل و سباستين، خانواده دكتر ارنست، پينوكيو، مهاجران و پسر شجاع گره خورده است.

به عنوان مثال، تركيب صداهاي زوج مرتضي احمدي به جاي روباه مكار و  كنعان كياني به جاي گربه نره، كه هميشه مي خواستند پينوكيو را فريب دهند، از نقاط قوت اين كارتون به شمار مي آيد.
كارتون پسر شجاع نيز از پرطرفدارترين و طولاني ترين كارتون هايي بود كه در دوران كودكي من، از تلويزيون پخش مي شد و مديريت دوبلاژ آن بر عهده غلامعلي افشاريه بود. نقش پسر شجاع را ابتدا نادره سالارپور مي گفت و پس از مهاجرت وي به خارج از كشور، مهوش افشاري با همان تيپ صدا، بدون آن كه نقش، كوچك ترين لطمه اي ببيند، كار را پي گرفت. پدر پسر شجاع، صداي گرم پرويز ربيعي بود و مهين برزويي هم با زيبايي خاصي در نقش خانم كوچولو صحبت مي كرد.
جذابيت كار دوبله با مقايسه اين كارتون ها با كارتون هاي دوبله شده فعلي، بيشتر جلوه مي كند. در چند سال گذشته انجمن گويندگان جوان، گرايش ويژه اي به دوبله كارتون پيدا كرده است. اما پس از ديدن يكي دو مورد از اين كارتون ها، تماشاي سومي برايتان غيرقابل تحمل مي شود.
جالب است بدانيد كه كارتون هاي دوبله شده توسط اين انجمن، بهترين كارتون هاي كمپاني هاي ديزني و دريم وركز مي باشند.
هنر دوبلاژ، روز به روز در كشور ما روبه افول است و يكي از مهم ترين دلايل آن را  بايد پركاري دوبلورهاي پيشكسوت و كم تجربگي دوبلورهاي جديد دانست.
پركاري يك دوبلور، شايد از نظر خيلي ها، نه تنها نقصي محسوب نشود كه حتي حسن به شمار آيد. اما براي دوبلوري كه ظرف مدت يك هفته، به جاي چهار يا پنج شخصيت مختلف صحبت مي كند، ديگر انتقال احساسات اين شخصيت ها به بيننده چندان مهم نيست. البته اگر از آنها سوال كنيد امرار معاش و تامين هزينه هاي زندگي را دليل اين كار مي كنند، كه تا اندازه اي هم حق با آنهاست. بي شك اين وظيفه صدا و سيماست كه با رسيدگي به وضعيت مادي اين افراد موجبات رضايت آنها را فراهم آورده و با اين اقدام به هنر دوبلاژ كشور جاني دوباره ببخشد.

احمد صبریان




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - soheil - ۱۳۸۸/۱۱/۲۵ صبح ۱۱:۰۷

من هنوز فيلم افسانه هاي خزان را نديده ام.

اما سكوت بره ها را با صداي نصراله متقالچي به جاي انتوني هاپكينز ديده ام و به نظرم جالب نبود يا لااقل مي توانست انتخاب هاي بهتري صورت بگيرد.

اما نيكسون با صداي منوچهر اسماعيلي به جاي آنتوني هاپكينز را بيشتر پسنديدم.

به نظرم منوچهر اسماعيلي و ناصر طهماسب انتخاب هاي بهتري هستند.

همچنين با اينكه گفته شده چنگيز جليلوند با گويندگي به جاي رابرت ردفورد در جاسوس بازي نقش را متلاشي كرد نيز موافق نيستم.

به نظر من يكي از بهترين كارهاي جليلوند بعد از بازگشت به ايران است.




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - دلشدگان - ۱۳۸۸/۱۱/۲۵ عصر ۰۵:۰۴

(۱۳۸۸/۱۱/۲۵ صبح ۱۱:۰۷)soheil نوشته شده:  

من هنوز فيلم افسانه هاي خزان را نديده ام.

اما سكوت بره ها را با صداي نصراله متقالچي به جاي انتوني هاپكينز ديده ام و به نظرم جالب نبود يا لااقل مي توانست انتخاب هاي بهتري صورت بگيرد.

اما نيكسون با صداي منوچهر اسماعيلي به جاي آنتوني هاپكينز را بيشتر پسنديدم.

به نظرم منوچهر اسماعيلي و ناصر طهماسب انتخاب هاي بهتري هستند.

همچنين با اينكه گفته شده چنگيز جليلوند با گويندگي به جاي رابرت ردفورد در جاسوس بازي نقش را متلاشي كرد نيز موافق نيستم.

به نظر من يكي از بهترين كارهاي جليلوند بعد از بازگشت به ايران است.

soheil عزیز متاسفانه من فیلم سکوت بره ها رو ندیدم و طبیعتا نمی تونم نظری بدم. به نظر من در فیلم افسانه های خزان آقای نصر الله مد قالچی بسیار عالی و با صلابت گویندگی کرده اند .تا جایی که حتی در بعضی از سکانسهای فیلم تشخیص صدای ایشان مشکل می شود . و این صدا کاملا بر چهره آنتونی هاپکینز نشسته و به خوبی احساسات بازیگر فیلم را به بیننده منتقل می کند. امیدوارم شما فیلم را ببینید و بتوانید نظر خودتون رو بدهید .           با تشکر از شما

در ضمن از دوستانی که این فیلم را دیده اند خواهش می کنم نظر خودشون رو بیان کنند .                   با سپاس از شما عزیزان


4- تسخيرناپذيران    THE UNTOUCHABLES

ضيافت باشكوه‌

ضيافت در فرهنگ لغت به معناي مهماني رفتن، مهماني دادن، دور هم جمع شدن و ... آمده است. بار معنايي اين كلمه به قدري است كه مي‌توان آن را در جنبه‌هاي گوناگوني چون علوم، فرهنگ، هنر و ... به كار برد، به مانند وقتي كه گفته مي‌شود ضيافت دانشمندان، شعرا، كارگردانان و... اما در اينجا مي‌خواهم اين نكته را به ضيافتي ديگر تعميم دهم؛ ضيافت دوبله به اين ضيافت با پرهيز از هرگونه مراسم و تشريفات خاص اشاره دارد، به نحوه عملكرد عوامل دوبله يك فيلم كه آن را براي مخاطب تماشايي و لذت‌بخش مي‌كند.

تاريخچه دوبله فارسي از اين دست ضيافت‌ها به خود زياد ديده كه اغلب اختصاص دارند به دوران طلايي دوبلاژ اما جاي بسي خوشحالي دارد كه اين روند در دهه‌ حاضر نيز متوقف نشد كه دوبله فيلم تسخيرناپذيران (اثر برايان دي پالما، محصول 1987 به مديريت دوبلاژ خسرو خسروشاهي)‌ گواه اين مدعاست.

دوبله اين فيلم، علاقه‌مندان دوبله را مجددا به ضيافتي باشكوه دعوت كرد و موجب زنده شدن خاطرات دلپذير دوبله فارسي در ذهن دوستداران شد. از دلايل مهمي كه دوبله فيلمي را درخشان مي‌كند، ساختار جذاب اثر و حضور هنرپيشه‌هاي مشهور سينماست و تسخيرناپذيران اين قابليت را داشته كه دوبله‌اش ديدني از آب درآيد كه مدير دوبلاژ صاحب سبكي چون خسرو خسروشاهي نيز در اين بين نقش مهمي ايفا كرده است. صاحب سبك بودن خسروشاهي در اين عرصه برمي‌گردد به مرحله انتخاب گويندگان‌ (Casting) كه در كارهايش انجام مي‌دهد و به قدري اين كار را ماهرانه به سرانجام مي‌رساند كه پس از تماشاي فيلم هر علاقه‌مندي اين نكته را بازگو مي‌كند كه انتخاب صدايي بهتر از اين نمي‌توانستيم متصور شويم. نكته مهم ديگر در نحوه كار خسروشاهي درك مناسب وي از فضاي اثر و حافظه مناسبش در رابطه با شيوه گويندگي دوبلورهاست كه مثلا فلان صدا با چهره كدام هنرپيشه تناسب بيشتري دارد كه همين مقوله در دوبله تسخيرناپذيران قابل جستجوست. حضور ستارگان مشهوري چون كوين كاستنر، رابرت دنيرو، شون كانري و اندي گارسيا در اين فيلم، يك مدير دوبلاژ آگاه را مجاب مي‌كند كه كار با كيفيتي را ارائه كند، چون در آثاري اينچنين كه هنرپيشه‌هاي شاخصي در آن هستند نگاه به دوبله‌اش نيز داراي حساسيت و پيگيري از سوي تماشاگر است. تسخيرناپذيران اقتباس آزاد از سريالي تلويزيوني به همين نام است.
فيلم كه به دوره منع مصرف مشروبات الكلي در آمريكا مربوط مي‌شود، داستان مبارزه اليوت نس حقوقدان (با بازي كوين كاستنر)‌ در راه سالم‌سازي شهر شيكاگو را به تصوير مي‌كشد.

گروه دستچين‌شده نس افراد سالمي بودند كه برخلاف ديگر همكارانشان رشوه نمي‌گرفتند و به اين جهت تسخيرناپذير خوانده شدند. دشمن شماره يك آنها آل‌كاپون (رابرت دنيرو)‌ است؛ نماد جرم و جنايت كه همچون ديوي بر شيكاگو چنگ انداخته بود. خسروشاهي علاوه بر مدير دوبلاژي اين فيلم، به جاي كوين كاستنر در نقش اليوت نس نيز نقش‌گويي كرد. خسروشاهي سابق بر اين در «با گرگ‌ها مي‌رقصد» هم به جاي كاستنر، نقش‌گويي درخشاني داشت كه در تسخيرناپذيران نيز اين روند را ادامه داد. دوبله فيلم از همان ابتداي تيتراژ آغاز مي‌شود و خسرو شمشيرگران با صداي پرصلابتش عنوان و عوامل فيلم را مي‌گويد كه همخواني دلپذيري با موسيقي تيتراژ (ساخته جذاب انيو موريكونه)‌ دارد. با ظاهر شدن متن توضيح در اولين سكانس، شمشيرگران شيوه مثال‌زدني‌اش در عنوان‌بندي‌خواني را به رخ مي‌كشد: «فعاليت‌هاي غيرقانوني، شيكاگو را به شهري در حال جنگ مبدل كرده است كه گروه‌هاي تبهكار در آن با يكديگر به رقابت مي‌پردازند. آنان با قتل و جنايت نيات خود را عملي مي‌كنند...»

سپس دوربين تصوير رابرت دنيرو (كه ايفاگر نقش آل‌كاپون است)‌ را در حال اصلاح صورت نشان مي‌دهد كه بهرام زند با حالتي رئيس‌مآبانه مي‌گويد: «خب! براتون بايد بگم چون نكته حساسيه...». اينجاست كه انتخاب صداي زند براي دنيرو از سوي خسروشاهي از نكات مثبت دوبله تسخيرناپذيران مي‌شود. هرچند كه دنيرو در طول فيلم حضور كمي دارد، اما انتخاب دي‌پالما براي اين نقش تاثيرگذاري‌اش را مي‌گذارد. به موازات اين مساله، خسروشاهي نيز هوشمندانه انتخاب صدايي انجام داده كه كاملا با چهره و حس و حال دنيرو تناسب دارد. نگارنده در مقاله‌هايي كه به معضل چند صدايي شدن هنرپيشه‌هاي مشهور پرداخته، از دوبله فيلم‌هاي رابرت دنيرو به عنوان نمونه بارز اين معضل نام برده است و به شخصه معتقدم در ميان گويندگاني كه به جاي دنيرو،‌ نقش‌گويي كرده‌اند صداي بهرام زند بهترين گزينه است و به اصطلاح بر چهره و نوع بازي اين بازيگر مي‌نشيند.

از ديگر انتخاب‌هاي درخشان خسروشاهي، بايد از صداهاي نصرالله مدقالچي به جاي شون كانري (در نقش ملون)‌ و منوچهر والي‌زاده به جاي اندي گارسيا (جوزپه استون)‌ نام برد. والي‌زاده زبر و زرنگي‌هاي شخصيت جوزپه را بخوبي در صدايش به كار گرفته و مدقالچي نيز نقش‌گويي باصلابتي به جاي شون كانري دارد. كانري در نقش پليس كاركشته‌اي به نام ملون، حكم بزرگ گروه تسخيرناپذيران را دارد كه در جاهايي با لحني پدرانه از تجربياتش براي ساير اعضاي گروه مي‌گويد كه مدقالچي نيز اين لحن را در ديالوگ‌گويي‌اش به كار گرفته، مانند صحنه‌اي كه از قوانين نانوشته پليس براي اليوت نسي مي‌گويد: «اين دومين قانون پليسه، اگر مي‌خواهي رازدار خوبي باشي، رازت را به رئيست نگو!». دو نقش مكمل جالب توجه در دوبله فيلم وجود دارد؛ نقش عكاس خبرنگار دست و پا چلفتي كه اصغر افضلي با لحن كمدي‌اش به جايش صحبت كرده و ديگري عضو سر به زير گروه يعني اسكار والاس (با بازي چارلز مارتين اسميت)‌ كه افشين زيوري با تسلط گويندگي كرده است. به هر حال تماشاي ضيافت دوبله تسخيرناپذيران به مراتب شيرين‌تر از خواندن نكته‌هايي از چگونگي ساختار دوبله است، چراكه تركيب دلپذيري از چهره هنرپيشه‌هاي شاخص با صداهاي ماندگار را فراهم آورده است. ديگر گويندگان حاضر در اين ضيافت عبارتند از: زنده‌ياد خسرو شايگان، شهلا ناظريان، سيامك اطلسي، مهرداد ارمغان، جواد پزشكيان، بهرام زاهدي، محمد عبادي، محمدعلي ديباج، زويا خليل‌آذر، ناصر نظامي، بهمن هاشمي، ولي‌الله مومني، تورج نصر، رزيتا ياراحمدي و اردشير منظم. 

تسخيرناپذيران در سال 1382 در امور دوبلاژ تلويزيون جهت پخش از برنامه سينما يك دوبله شد. هم‌اكنون نسخه‌اي از آن دوبله در بازار موجود است.                                                                              
 

نيروان غني‌پور       شنبه 23 شهريور 1387

متاسفانه من هنوز فیلم را ندیدم . ولی امیدوارم مطالب نیروان غنی پور مانند مقاله های قبلی ایشان پر محتوا و مفید باشد . امیدوارم لطف دوستان شامل حال ما شده و اگر نظری در مورد دوبله این فیلم داشتند عنوان کنند .    با تشکر از همه دوستان 




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - soheil - ۱۳۸۸/۱۱/۲۵ عصر ۰۷:۴۱

این فیلم را سالها قبل دیده ام.

انتخاب صداها که بسیار مناسب است.

تا جایی که یادم می آید کیفیت کلی دوبله فیلم قابل قبول بود.




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - دلشدگان - ۱۳۸۸/۱۱/۲۶ عصر ۰۵:۳۹

5- ويل هانتينگ نابغه good will hunting

گردهمايي نوابغ‌

در يادداشت‌هاي پيشين اشاره شد كه نسخه دوبله تعدادي از فيلم‌ها در دهه اخير، همپاي دوبله‌هاي عصر طلايي است و حتي در جاهايي پا را فراتر مي‌گذارد. از نمونه‌هاي درخشان اين موضوع، دوبله فيلم ويل هانتينگ نابغه (به كارگرداني گوس ون سانت، محصول 1997 )‌ به مديريت دوبلاژ ناصر طهماسب است كه در آن مي‌توان ارتفاع بالاي سطح كار دوبلورها را در آن مشاهده كرد.

 در دوبله ويل هانتينگ نابغه گويندگان شاخصي چون جلال مقامي با صداپيشگي به جاي رابين ويليامز، سعيد مظفري (استلن اسكار سگارد)‌، افشين زينوري (مت ديمون)‌، مينو غزنوي (مايني درايور)‌ و چنگيز جليلوند (بن افلك)‌ حضور دارند كه اتفاقا دو تا از بهترين نقش‌گويي‌هاي شكل گرفته چندساله گذشته در كنار هم در دوبله اين فيلم ديده مي‌شود يعني صداپيشگي مقامي و زينوري به جاي ويليامز و ديمون كه نمونه‌هاي فوق‌العاده بحث تناسب صدا با چهره بازيگر هستند . همواره اين نكته را يادآور شديم كه ماندگاري نقش‌گويي دوبلورها به جاي هنرپيشه‌هاي شاخص ارتباط مستقيمي با حافظه شنيداري مخاطب دارد كه در اين رهگذر ثابت شدن صداي گوينده براي يك بازيگر از اهميت بسزايي برخوردار است، عاملي كه در صنعت كنوني دوبلاژ ايران توجه كمتري به آن شده و اين مقوله را تبديل به معضلي پيچيده كرده است. همين معضل موجب از بين رفتن ارتباط حسي تماشاگر با دوبله فيلم شده به طوري كه هر بار با مشاهده آثار بازيگران مشهوري چون رابرت دنيرو، شان پن، دنزل واشنگتن، آنتوني هاپكينز، راسل كرو، جودي فاستر، نيكول كيدمن، كيت بلانشت و ... با صداهاي مختلفي روبه‌رو شده و اين پرسش بدون پاسخ را مكرر به زبان آورده كه «چرا صداي بازيگر دوباره عوض شده است؟!!» البته هر مقوله‌اي استثنايي هم دارد كه استثناء اين معضل، نقش‌گويي‌هاي ثابت شده به جاي رابين ويليامز و مت ديمون است كه خيلي درخشان از آب درآمده و موجب همدلي مخاطب نيز شده است. متاسفانه در دو سال گذشته، دوبله برخي از فيلم‌هاي اين دو هنرپيشه از معضل چندصدايي شدن در امان نماند و به غير از مقامي و زينوري، گويندگان ديگري هم به جاي ويليامز و ديمون نقش‌گويي كردند كه يا به عدم آگاهي ساير مديران دوبلاژ به نسبت به نقش‌گويي‌هاي ثابت اين دو گوينده در قبل برمي‌گشت و يا با كج‌سليقگي شخصي نگذاشتند روند مناسب دوبله‌هاي اين دو بازيگر ادامه پيدا كند ولي خوشبختانه حجم دوبله‌هاي آثار ويليامز و ديمون با صداهاي دوبلورهاي مورد نظر آنقدر بالاست كه اين چند دوبله نامتعارف را مي‌توان چشم‌پوشي كرد. در حافظه علاقه‌مندان دوبله، صداي ماندگارجلال مقامي به جاي هنرپيشه‌هايي چون رابرت ردفورد (در فيلم‌هاي بوچ كسيدي و ساندنس كيد، تعقيب، نيش)‌، عمر شريف (دكتر ژيواگو، لورنس عربستان و ...) و وارن بيتي در جايگاه والايي قرار دارد كه لحظات شيريني را با صداي جوان و زنگ‌دار مقامي به جاي اين بازيگران تجربه كردند ولي با تمام احترام به دوستداران دوبله، شيوه نقش‌گويي‌هاي مقامي به جاي رابين ويليامز را در مرتبه بالاتري مي‌بينم. بويژه اين كه هم‌اكنون لايه‌اي از غبار پيري بر صداي مقامي نشسته و به اصطلاح صداي جوانش يك پرده پيرتر شده اما با تجربه پنجاه ساله در عرصه دوبله، خيلي مسلط و باحرارت به جاي رابين ويليامز صحبت مي‌كند كه صدايش هم‌اكنون تناسب عجيبي با چهره همواره آرام و دوست‌داشتني ويليامز دارد. براي اين خصيصه مهم دوبله فيلم‌هاي انجمن شاعران مرده، جومانجي، بيداري‌ها، هملت، چه روياهايي مي‌آيند؟، بي‌خوابي، تدوين نهايي، مرد دويست ساله با صداي جلال مقامي قابل بررسي است كه از نگاه حرفه‌اي اين دوبلور با تجربه نسبت به جنس بازي رابين ويليامز در ارتقاء دوبله آثار مورد ذكر سرچشمه مي‌گيرد.

اين نگاه را مي‌توان به عملكرد افشين زينوري در نقش‌گويي به جاي مت ديمون نيز تعميم داد. زينوري عنوان جوان اول دوبلاژ  را در حالي از آن خود كرده كه مسير پيشرفتش در مدتي اندك با پيوستگي و آهستگي همراه بوده است و صدايش اين قابليت را دارد كه بر روي چهره بازيگران جوان بنشيند مانند لئوناردو دي‌كاپريو، اليجا وود، اورلاندو بلوم، دانيل رادكليف و... اما اوج دستاورد دوبله براي زينوري در نقش‌گويي به جاي مت‌ديمون اتفاق افتاده است و صدايش و به طور كامل با صورت جوان و شيطنت مستتر در چشم‌هاي اين بازيگر قرابت دارد كه شاهد اين مهم، دوبله فيلم‌هاي باران‌ساز، سه‌گانه بورن و سه‌گانه ياران اوشن است. حالا فكرش را كنيد كه اين دو نقش گويي اثبات شده از طرف جلال مقامي و افشين زينوري در كنار هم قرار گيرند كه سرانجام نيك فرجامش مي‌شود دوبله ويل‌هانتينگ نابغه. درون‌مايه اصلي فيلم كه به شناخت از خويشتن مي‌پردازد، ارتباط نزديكي به آموزه‌هاي عرفاني مبني بر آگاهي از قابليت وجودي انسان و سير موشكافانه در حالات دروني بيروني آدمي دارد كه در بستر قصه‌اي جوانانه اين مسائل را مطرح مي‌كند. پروفسور جرالد لامبو (استلن اسكار سگارد) استاد رياضي دانشگاه‌هاروارد دو سوال بر روي تابلوي اعلانات مي‌نويسد و به كسي كه پاسخ درست بدهد قول مصاحبه و مطرح شدن مي‌دهد.
ويل‌هانتينگ (مت‌ديمون) نظافتچي دانشگاه به طور ناشناس و مخفيانه هر دو پرسش را پاسخ مي‌دهد، ولي پس از چند روز طي يك دعواي خياباني توسط پليس دستگير مي‌شود. پروفسور جرالد كه متوجه نبوغ او شده ترتيبي مي‌دهد كه ويل به جاي زندان در كلاس‌هاي او و روان‌شناسي به نام شان (رابين ويليامز) شركت كند و از همين‌جا حوادثي پيش مي‌آيد. آثاري از اين دست كه به طرح سلسله مباحث روانشناسي مي‌پردازند به دليل حجم بالاي ديالوگ در پيشبرد داستان، نمونه‌هاي مناسبي براي دوبله هستند كه لحظه‌هاي ديدني دوبله ويل‌هانتينگ نابغه سكانس‌هاي حضور ويل در دفتر دكتر شان است كه مقامي و زينوري بسيار با تسلط آن را اجرا مي‌كنند. بويژه در صحنه‌اي كه شان براي ويل از خاطره آشنايي با همسرش كه مصادف بوده با بازي فينال مسابقات بيس‌بال كه هر دو را به وجد مي‌آورد در اينجا مقامي و زينوري ديالوگ‌ها را مقطع و سريع به صورت پينگ‌پنگي ادا مي‌كنند و به قول حرفه‌اي‌ها اين ورزش رالي درخشاني را به رخ تماشاگر فيلم مي‌كشانند. از ديگر نقش‌گويي‌هاي با كيفيت مي‌توان به نحوه اجراي سعيد مظفري به جاي شخصيت پروفسور لامبو و مينو غزنوي به جاي دختر تحصيلكرده شوخ و شنگي به نام اسكايلر. مظفري براي نقش‌گويي شخصيت پروفسور حالت‌گرفته‌اي به صدايش داده و به‌اصطلاح آن را خشك كرده تا نمايانگر كاراكتر يك استاد ميانسال جدي و بي‌انعطاف باشد كه در اين زمينه با چهره سرد هنرپيشه اين شخصيت هماهنگي دارد، در نقطه مقابل مينو غزنوي طبق معمول هميشه صداي نقش دختري با خصوصياتي كه ذكر شد را بسيار دلنشين از آب درآورده و موجب قوام دوبله اين فيلم شده است. براي نقش چاكي ساليوان كه خصوصيات پسري شر و شور و خياباني را دارد، تيپ آشناي چنگيز جليلوند با لحني پايين شهري انتخاب شده تا طبقه اجتماعي پرسوناژ را يادآور شود.

در كنار ترجمه روان حميدرضا راهي براي دوبله اين فيلم، بايد از نحوه مديريت ناصر طهماسب نيز يادي كنيم، چرا كه او در هنگام ضبط در اتاق دوبله بيشتر به نوع حس‌گرفتن گوينده توجه دارد و از لحاظ حسي راهنمايي‌هاي لازم را انجام مي‌دهد و نكته مهم ديگر اين‌كه به حافظه مخاطب احترام گذاشته و گويندگان نقشهاي اصلي را تغيير نداده است كه از اين حيث مي‌توان دوبله ويل‌هانتينگ نابغه را در زمره برترين آثار تاريخچه دوبلاژ برشمرد.

اين فيلم در سال 1382 دوبله شده است .

 نیروان غنی پور                                   شنبه 06 مهر 1387

متاسفانه من هنوز فیلم را ندیده ام و نمی توانم نظری بدهم . امیدوارم دوستانی که فیلم را دیده اند ما رو از نظرات ارزشمند خود محروم نکنند .                با سپاس از همه دوستان




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - soheil - ۱۳۸۸/۱۱/۲۶ عصر ۰۷:۳۷

متاسفانه من هم این فیلم را ندیدم.

اما به نظر من بهترین انتخاب ممکن برای مت دیمون و رابین ویلیامز ، افشین زینوری و جلال مقامی هستند.

و جالب این است که در دوبله های سالهای اخیر تنها همین بازیگران بوده اند که گوینده تقریبا" ثابت داشته اند.




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - رامین_جلیلوند - ۱۳۸۸/۱۱/۲۶ عصر ۱۰:۰۶

سکوت بره ها را نديده ام.
ولی زورو و افسانه خزان را ديده ام.
به ديدگاه من صداپيشگی مدقالچی به جان آنتونی هاپکينز در دو فيلم بالا خارق العاده است.
دو نکته به ذهن من می آيد اول اينکه آنتونی هاپکينز هم مانند رابرت دنيرو با نقش های مختلف صداهای مختلف را می طلبد.
نصرالله مدقالچی از آن اساتيدی است که بدون ادعا می باشد ولی هميشه نقشی را که می گويد با استادی تمام تسخير می کند. در غياب هميشگی ايرج ناظريان معادل دقيق فارسی جين هکمن را می گويد. بايسته و شايسته است که از ايشان بهره هايی بيشتری ببريم. فکر می کنم ايشان هم اسير و غرق و گرفتار دسته بندی و لجبازی های خاص دوبلوران می باشد.


سعيد مظفری نگينی می باشد ولی اکنون با بازگشت آرشاک غوکاسيان بايسته و شايسته است که براد پيت ها را آرشاک بگويد.

تسخير ناپذيران هم دوبله بسيار خوبی دارد اصولا وقتی خسروشاهی فرماندهی را به عهده دارد دوبله بسيار خوب از کار می آيد.

ويل هانتينگ نابغه دوبله بسيار خوبی دارد و همانطوری که فرمودند زينوری و مقامی به جای مت ديمون و رابين ويليامز يک انتخاب بسيار شايسته است.
در حاشيه بگويم که سعيد مظفری به جای لئوناردو دوکاپريو بهترين گزينه می باشد.




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - دلشدگان - ۱۳۸۸/۱۱/۲۹ صبح ۰۹:۲۹

به نظر من سعيد مظفری به جای کیانو ریوز بهترين گزينه می باشد. و صدای ایشان در فیلم کنستانتین انگ صدای کیانو ریوز است. .ای کاش سعید مظفری در فیلم ماتریکس هم به جای کیانو ریوز گویندگی می کردند. 

 رامین جلیلوند : ولی اکنون با بازگشت آرشاک غوکاسيان بايسته و شايسته است که براد پيت ها را آرشاک بگويد.

جناب رامین جلیلوند چند پست آخر شما را مطالعه کردم  که علاقه شما به آرشاک غوکاسیان را با بهترین احساسات بیان می کند. امیدوارم با بازگشت گوهرهای جاودان هنر دوبله ایران ( چنگیز جلیلوند - صادق ماهرو - آرشاک غوکاسیان - و ... )  شاهد دوران درخشان دیگری در هنر دوبله باشیم .

 





RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - میثم - ۱۳۸۸/۱۲/۵ عصر ۰۴:۳۱

(۱۳۸۸/۱۱/۲۶ عصر ۱۰:۰۶)رامین_جلیلوند نوشته شده:  

سکوت بره ها را نديده ام.

سلام رامین عزیز

سکوت بره ها را چند سال پیش از تلوزیون دیدم (البته حدود 20 دقیقه سانسور داشت) دوبله فیلم احتمالا زمان اعتصاب دوبلورها در سال 84 باید انجام شده باشد. چون خیلی از گویندگان نقش های فرعی گویندگان گمنام هستند و بعدا بعضی آنها جذب انجمن گویندگان جوان شدند. کار گویندگان فرعی هم همگی ضعیف بود و از ارزش دوبله فیلم کاسته بود.

ترجمه فیلم نسبتا مطلوب بود. ولی نقطه قوت اصلی دوبله انتخابهای بسیار خوب نقش های اصلی بود. نصرالله مدقالچی به جای دکتر هانیبال لکتر استثنایی و بی نقص است. در دومین سکانس ملاقات با کلاریس اصلا احساس نمی کردم که فیلم دوبله است. به خصوص وقتی دارد از دلمردگی اش در زندان می گوید : "دلم یه منظره میخواد !" کلوزآپ چهره دکتر را نشان می دهد ، مدقالچی واقعا در موقع ادای دیالوگ ها محو چهره هاپکینز بوده و احساسش را از او گرفته است.

کار افسانه پوستی به جای جودی فاستر خوب و قابل قبول است. ناپختگی موجود در صدای خانم پوستی به جای اینکه به کار لطمه بزند برعکس باعث شده این صدا به عنوان صدای یک کارآموز کم تجربه پلیس قابل قبول تر شود. در طول فیلم هم پوستی به خوبی توانسته جسارت و ترس و قوت و ضعف کلاریس را به باور بنشاند.

استاد تورج مهرزادیان (که به اعتقاد من یکی از دست کم گرفته شده ترین استعدادهای دوبله است) نیز در نقش دکتر چیلتون ، شخصیت ریاکار و بی رحم و ترسوی او را در دوبله اش به خوبی در آورده.

بر طبق خبری که در ماهنامه فیلم خوانده ام مدیر دوبلاژ کار هم استاد چنگیز جلیلوند بوده اند. خود ایشان هم به جای اسکات گلن در نقش جک کرافورد صحبت کرده اند که البته شخصیت تودار و کم دیالوگی  بود.

نسخه صداگذاری شده دی وی دی سکوت بره ها را دارم که متاسفانه نیمی از فیلم بدون دوبله است. یعنی از دوبله پخش شده از صدا و سیما هم کمتر! مثلا سکانسی که کلاریس خاطره سلاخی بره ها را برای دکتر تعریف می کند ، و خیلی هم خوب توسط دوبلور ، کار شده و در دوبله تلوزیونی موجود است ، روی دی وی دی نیامده.




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - میثم - ۱۳۸۸/۱۲/۶ صبح ۱۱:۱۳

(۱۳۸۸/۱۱/۲۶ عصر ۰۷:۳۷)soheil نوشته شده:  

متاسفانه من هم این فیلم را ندیدم.

اما به نظر من بهترین انتخاب ممکن برای مت دیمون و رابین ویلیامز ، افشین زینوری و جلال مقامی هستند.

و جالب این است که در دوبله های سالهای اخیر تنها همین بازیگران بوده اند که گوینده تقریبا" ثابت داشته اند.

این فیلم را من مدتی پیش خریداری کردم. هنوز کامل و با دقت ندیده ام و فقط مروری کلی روی آن کردم.

اتفاقا الان انگیزه پیدا شد که فیلم را ببینم و چند فایل را هم از آن به عنوان نمونه در وب قرار دهم.

انتخاب نقش های اصلی واقعا جالب بود. ترکیب جلال مقامی و رابین ویلیامز ، وقار و مهربانی خاصی را منعکس می کند. استاد جلیلوند هم به جای بن افلک البته مسلط حرف زدند اما به نظرم دیگر خیلی در لهجه لاتی این شخصیت اغراق کرده اند! هر چند با مهارت صدایشان را روی این شخصیت نشانده اند اما شایسته بود ، کمی وفادار به نقش بمانند.

مینو غزنوی هم البته همچون همیشه ماهرانه سخن می گویند اما من برای مینی درایور صدای نگین کیانفر عزیز را ترجیح میدهم. در فیلم تسویه حساب (خوابگردهای بری لوینسن) به جای این شخصیت به زیبایی سخن گفته بود.

متاسفانه معضلی در دوبله ایران وجود دارد به نام گویندگان نقشهای فرعی! زمانی به یادماندنی ترین گویندگی ها متعلق به نقش های دوم و سوم بود. امیر قطعه ای و شهروز ملک آرایی و مازیار بازاریان و ناصر نظامی و آذر دانشی و بدری نوراللهی و ... لحظاتی را به یادگار گذاشته اند که بیش از حضور نقش های اصلی در یادها مانده است.

اما این دور و زمانه همه میخواهند نقش اصلی بگویند و نتیجه این میشود که نقش های فرعی را به کارآموزها بدهند و نتیجه اش هم معلوم است ...

نکته ای که به نظرم می آید درباره گویندگی رابین ویلیامز است. صدای رابین ویلیامز سرد و برنده است و شباهت زیادی به صدای ناصر تهماسب عزیز دارد. اتفاقا در اولین فیلمی هم که از ویلیامز دوبله شده ، صدای تهماسب روی آن شنیده میشود. متاسفانه اسم فیلم یادم نیست (ویلیامز نقش یک مخترع را بازی میکرد که ماده ای اختراع کرده بود که به هر چیزی خاصیت ارتجاعی میداد. آن ماده را به کف کفش بسکتبالیست ها میزد و آنها پرش های بلندی میکردند)

صدای جلال مقامی هر چند مهربانی و حس اطمینان اغلب شخصیت های رابین ویلیامز را به خوبی منتقل می کند (نمونه بسیار خوب آن چه رویاهایی می آیند یا همین ویل هانتینگ) اما برای برخی شخصیت های خاص ویلیامز اصلا و ابدا مناسب نیستند.

به عنوان مثال در فیلم بی خوابی که ویلیامز به نقش قاتلی باهوش ظاهر شده ، صدای مقامی (با وجود گویندگی خوب ایشان) اصلا مناسب نیست. اصلا یکی از دلایلی که باعث انتخاب ویلیامز برای این نقش شده صدای سرد و مرموز اوست. تا نیمه های فیلم صدای او را فقط از تلفن میشنویم و همین صدا در شکل گیری پیشفرض درباره این شخصیت در ذهن مخاطب نقش زیادی دارد. صدای مقامی بیشتر مخاطب را سردرگم میکند.

صدای تهماسب بهترین انتخاب می توانست باشد که متاسفانه انجام نشده.




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - Negar - ۱۳۸۸/۱۲/۶ عصر ۰۷:۲۶

     از به یاد موندنی ترین فیلمهای دوبله ای که در چند سال اخیر دیدم (البته صرفا به لحاظ احساسی

و سلیقه ی شخصی) که حتی از صداهای اصلی فیلم هم در بعضی سکانس ها برام

جذابتر بود فیلم "روز هشتم" ژاک ون دورمل بود که کاش تیغ سانسور بر اون تحمیل  نمیشد.

    علیرغم نظرات برخی منتقدین در مورد اعمال حداقل سانسور در این فیلم، متاسفانه صحنه ها و سکانس

    های حساسی در این فیلم از دست رفته مثل سکانس رقص باله ی دخترها، رقص ژرژ، تک نماهایی که

    حین صحبت های ژرژ درباره ی آفرینش از فیلم حذف شده و ...

    چون در مورد دوبله اطلاعات تخصصی ندارم خواستم خواهش کنم دوستان درباره ی دوبله ی این فیلم از لحاظ تکنیکی و

دوبلورهاش مطالبی بنویسن.



در ابتدا هیچ چیز نبود
روز اول خورشید رو آفرید ؛ نورش گرمی بخشه.
روز دوم دریا رو آفرید؛ دریا پای آدمو خیس می کنه.باد آدمو قلقلک میده.
روز سوم چمن رو آفرید.اگر اونها رو با ماشین چمن زنی بزنی فریاد می کِشَن.ولی اگر نوازششون کنی اونا خوشحال میشن. اگر یه درختو لمس کنی ، به یک درخت تبدیل میشی.
روز چهارم صدا رو آفرید ، بعضی از صداها خیلی بلندن.
روز پنجم حیوانات رو آفرید ؛ نفسشون گرمه.
روز ششم انسان رو آفرید ؛ مردها ، زنها و بچه ها رو آفرید.من شخصاً بچه ها رو ترجیح میدم ، چون وقتی می بوسیشون، صورتت نمی سوزه.
روز هفتم سکوت بود و ابرها رو آفرید؛ اگر بهشون خوب نگاه کنی می تونی تاریخو در اونها ببینی .


روز هشتم با خودش گفت حالا چی کم داریم؟ و ژُرژ رو آفرید...









RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - بهزاد ستوده - ۱۳۸۸/۱۲/۶ عصر ۰۷:۴۱

(۱۳۸۸/۱۲/۶ صبح ۱۱:۱۳)maysam نوشته شده:  

(۱۳۸۸/۱۱/۲۶ عصر ۰۷:۳۷)soheil نوشته شده:  

متاسفانه من هم این فیلم را ندیدم.

اما به نظر من بهترین انتخاب ممکن برای مت دیمون و رابین ویلیامز ، افشین زینوری و جلال مقامی هستند.

و جالب این است که در دوبله های سالهای اخیر تنها همین بازیگران بوده اند که گوینده تقریبا" ثابت داشته اند.

این فیلم را من مدتی پیش خریداری کردم. هنوز کامل و با دقت ندیده ام و فقط مروری کلی روی آن کردم.

اتفاقا الان انگیزه پیدا شد که فیلم را ببینم و چند فایل را هم از آن به عنوان نمونه در وب قرار دهم.

انتخاب نقش های اصلی واقعا جالب بود. ترکیب جلال مقامی و رابین ویلیامز ، وقار و مهربانی خاصی را منعکس می کند. استاد جلیلوند هم به جای بن افلک البته مسلط حرف زدند اما به نظرم دیگر خیلی در لهجه لاتی این شخصیت اغراق کرده اند! هر چند با مهارت صدایشان را روی این شخصیت نشانده اند اما شایسته بود ، کمی وفادار به نقش بمانند.

مینو غزنوی هم البته همچون همیشه ماهرانه سخن می گویند اما من برای مینی درایور صدای نگین کیانفر عزیز را ترجیح میدهم. در فیلم تسویه حساب (خوابگردهای بری لوینسن) به جای این شخصیت به زیبایی سخن گفته بود.

نکته ای که به نظرم می آید درباره گویندگی رابین ویلیامز است. صدای رابین ویلیامز سرد و برنده است و شباهت زیادی به صدای ناصر تهماسب عزیز دارد. اتفاقا در اولین فیلمی هم که از ویلیامز دوبله شده ، صدای تهماسب روی آن شنیده میشود. متاسفانه اسم فیلم یادم نیست (ویلیامز نقش یک مخترع را بازی میکرد که ماده ای اختراع کرده بود که به هر چیزی خاصیت ارتجاعی میداد. آن ماده را به کف کفش بسکتبالیست ها میزد و آنها پرش های بلندی میکردند)

صدای جلال مقامی هر چند مهربانی و حس اطمینان اغلب شخصیت های رابین ویلیامز را به خوبی منتقل می کند (نمونه بسیار خوب آن چه رویاهایی می آیند یا همین ویل هانتینگ) اما برای برخی شخصیت های خاص ویلیامز اصلا و ابدا مناسب نیستند.

به عنوان مثال در فیلم بی خوابی که ویلیامز به نقش قاتلی باهوش ظاهر شده ، صدای مقامی (با وجود گویندگی خوب ایشان) اصلا مناسب نیست. اصلا یکی از دلایلی که باعث انتخاب ویلیامز برای این نقش شده صدای سرد و مرموز اوست. تا نیمه های فیلم صدای او را فقط از تلفن میشنویم و همین صدا در شکل گیری پیشفرض درباره این شخصیت در ذهن مخاطب نقش زیادی دارد. صدای مقامی بیشتر مخاطب را سردرگم میکند.

صدای تهماسب بهترین انتخاب می توانست باشد که متاسفانه انجام نشده.

http://www.imdb.com/title/tt0119137/

سلام

خدمت دوست عزیز تازه وارد

بنظر من صدای جلال مقامی  اگر ربطی به صدای رابین ویلیامز  نداشته باشد با جنس بازی  او کاملاً

هماهنگی دارد .

جلال مقامی اولین بار در فیلم انجمن شاعران مرده به دعوت بانو شوکت حجت برای گویندگی رابین ویلیامز انتخاب شد و بخاطر کیفیت کار و تسلط عالی برای دومین  وچندمین بار از طرف مدیران دوبلاژانتخاب شد اولین فیلمی که از رابین ویلیامز با گویندگی جلال مقامی از تلوزیون پخش شد جومانجی بود که قابل قبول بود ولی حسین عرفانی برای این فیلم وفیلم خانم دات فایربهترین گزینه بود هرچند جلال مقامی نسبت به رل های ثابتش تعصب خاصی دارد شاید باور نکنید که ایشان  تنها برای ملاقات حضوری با عمرشریف به دوبی سفرکرد

درخصوص فیلم بی خوابی جلال مقامی با مدیریت خسرو خسروشاهی شاهکار کرد در گویندگی ...به همان میزان که درصدایش در دوبله چه رویاهایی می آیند معصومیت موج میزند در بی خوابی شرارت وخباثت را منتقل می کند صدای ناصر تهماسب برای رابین ویلیامز بی خوابی سوای از جلال مقامی بهترین انتخاب کلیشه ای بود  چون که همیشه عادت داریم صدای ناصر تهماسب را درنقشهای خبیث و روان پریش بشنویم

درمورد  ماینی درایور بانو مینوغزنوی و بانو نگین کیانفر هردو عالی هستند  بانو مینو غزنوی در سکانسی که صدای پیرزن را تقلید کرده واقعاً عالی است

به هرحال این نظرشخصی است و فکر می کنم به نظر حرفه ای نزدیک تر است ...تا نظر دوستان چه باشد




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - رامین_جلیلوند - ۱۳۸۸/۱۲/۶ عصر ۰۹:۲۵

با جلال مقامی به جای رابين ويليامز کاملا موافق هستم.
و فکر کنم گزينه ای بهتر از طهماسب باشد. نظر من است. مقامی بارها نقش خبیث را گفته است و از عهده اش برمی آید.

تنها نقطه منفی دوبله بی خوابی همان صداپیشگی خسروشاهی جای آل پاچینو می باشد.

راستی خانم دايت فاير دوبله شده است؟ لطفا اطلاعات بيشتری در مورد اين دوبله اين فيلم بدهيد.




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - بهزاد ستوده - ۱۳۸۸/۱۲/۷ صبح ۱۰:۰۰

خانم دات فایر هم جلال مقامی دوبله کرده فقط عیب کار این بود که رابین ویلیامز خیلی خوب صدای پیرزن را درآورده ولی پیرزن جلال مقامی جالب نشده بهتر بود برای نقش پیرزن از یک دوبلور پیشکسوت مثل بانو فهیمه راستکار استفاده می شد

آل پاچینو های خسرو خسروشاهی بخصوص بی خوابی را خیلی می پسندم

آل پاچینوهای ناصرتهماسب  25 سنت خوب نبود ولی قتل منصانه و 88 دقیقه

و بخصوص بوی خوش زن خیلی خوب وقابل قبول بود




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - میثم - ۱۳۸۸/۱۲/۷ عصر ۱۲:۰۰

ممنونم از بهزاد ستوده عزیز و رامین بزرگوار.

البته من هم تاکید داشتم که جلال مقامی بهترین دوبلور برای "شخصیت" رابین ویلیامز است. کاراکتر او در بی خوابی چندان به شخصیت غالب ویلیامز شباهتی ندارد. فیلم هایی از قبیل بی خوابی یا عکس یک ساعته در کارنامه ویلیامز استثنا هستند.

در بی خوابی هم گویندگی مقامی بسیار خوب است و از این بابت اشکالی متوجه کار ایشان نیست ، اما به اعتقاد من میشد برای این نقش خاص انتخاب دیگری نیز داشت.

شباهت صدای دوبلور به صدای اصلی بازیگر شاید در اکثر فیلمها اهمیت چندانی نداشته باشد اما در این فیلم به جهت نوع شخصیت پردازی و روایت (شنیده شدن صدا تنها از تلفن تا نیمه های فیلم)  اهمیتی فوق العاده پیدا می کند.

من هم با رامین عزیز درباره گویندگی خسروشاهی در این فیلم موافقم. استاد این بار خیلی بی حال صحبت می کردند. خستگی ناشی از بی خوابی ها در صدای ایشان منعکس نیست.

طبق آن چیزی که در اخبار دوبله ماهنامه فیلم منتشر شده بود مدیر دوبلاژ بی خوابی استاد جلال مقامی هستند.

از دوبله های جدیدی که روی فیلمهای اخیر آل پاچینو انجام شده من تاجر ونیزی را بسیار پسندیدم.

مدیر دوبلاژ خسرو خسروشاهی بود اما گویندگی آل پاچینو را به استاد منوچهر اسماعیلی سپرده بود. استاد با گویندگی مسلط که توام با لهجه یهودی-فارسی (همان لهجه ای که هجو شده اش را مرحوم نوذری به جای شخصیت رادیویی دست و دل باز به کار می برد) است به زیبایی جای یک تاجر دنیاپرست یهودی سخن گفته.

استاد ناصر نظامی به جای جرمی آیرونز هم مسلط سخن گفته است. استاد خسروشاهی به جای جوزف فاینس و خانم نگین کیانفر به جای لین کالینز هم تکمیل کننده دوبله بسیار خوب فیلم هستند. ترجمه فیلم هم چون اغلب دیگر ترجمه های آثار شکسپیر، فاخر و زیباست.


خانم نگار

دوبله روز هشتم اگر اشتباه نکنم برنامه صد فیلم حدود یک سال و نیم پیش پخش کرد. متاسفانه همان موقع هم نتوانستم فیلم را کامل ببینم. اما اگر اشتباه نکنم نسخه ای از آن در شبکه ویدئویی موجود است.

گوینده نقش ژرژ ، استاد منوچهر اسماعیلی بود که با تسلط ویژه خودش جای این کاراکتر سخن گفته است. شاید در چند دقیقه ای این صدا برای ژرژ قابل قبول نباشد اما استاد جوری در نقش خود ذوب میشوند که بعد از دقایقی هیچ صدای دیگری برای این کاراکتر قابل قبول تر از آن نمی رسد!

استاد خسروشاهی (که احتمالا مدیر دوبلاژ هم بوده اند) جای دانیل اوتوی صحبت می کند.

من به شخصه برای دانیل اوتوی صدای جلال مقامی را ترجیح میدهم. به خصوص اینکه در ژان دفلوره گویندگی زیبایی جای این بازیگر داشت.

متاسفانه دوبله فیلمهای اوتوی هم قربانی بی سلیقگی ها شده. در پنهان میشائیل هانکه ، بهرام زند!! جای او صحبت می کند که فاجعه است. حاضر نشدم حتی چند دقیقه از آن را هم ببینم. نمی دانم چرا باید یک شاهکار سینمایی اینجور نابود شود. یعنی بهرام زند و دیگر مدیران دوبلاژ پس از این همه سال ، تفاوت فلان فیلم تجاری با پنهان هانکه را نمی فهمند؟!

در گفتگوهایی با باغبانم ، استاد تهماسب جای این بازیگر حرف زده که با وجود تلاش مثل همیشه خوب استاد ، حاصل کار چندان به دل نمی نشیند.




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - رامین_جلیلوند - ۱۳۸۸/۱۲/۷ عصر ۰۲:۳۵

خيلی از اين ها سليقه ای است. يا برمی گردد به اينکه برای بار اول کدام صدا را شنيده باشيد.
به عنوان مثال من بار اول عرفانی را روی کلارک گيبل شنيدم و بعد جليلوند.
با وجود اينکه جليلوند فوق العاده جای کلارک گيبل صحبت می کند ولی بازهم نتوانستم قبول کنم.
ذر حاشبه بگويم متاسفانه استاد بهرام زند  باهرگویی!! ها در موسسه تصوير دنيای هنر نابود می کند




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - میثم - ۱۳۸۸/۱۲/۸ عصر ۰۴:۴۴

حدود 2 سال پيش مطلبي نوشته بودم در معرفي يكي از شاهكارهاي تاريخ دوبله ايران ، يعني دوبله پالپ فيكشن. الان كه دو مرتبه به اون مطلب مراجعه كردم تا حدي خامدستانه به نظر ميرسه اما فكر مي كنم به هر حال ارزش خوندن داره. در انتها هم تعدادي فايل صوتي و تصويري از اين فيلم قرار دادم شايد خوشتون بياد.

البته از اونجايي كه اين فايلها 2 سال پيش آپلود شدن احتمال داره بعضياش كار نكنه. در هر حال ببخشيد.

****************************************************************************

http://img37.imagefra.me/img/img37/2/2/27/morsali/f_gtqtm_f612817.jpg

دوبله فیلم پالپ فیکشن



وقتی حدود سه چهار سال پیش خبر دوبله فیلم قصه عامه پسند (کوینتین تارانتینو-1994) را در روزنامه خواندم ، در خوش بینانه ترین حالت ممکن هم تصورش را نمی کردم که دوبله ای خوب و یا حتی قابل بحث داشته باشد. اما حدود یک ماه بعد از آن با دیدن فیلم واقعا یکه خوردم. دوبله این فیلم ، کاری منحصر به فرد و جسورانه بود و تا به حال نیز نظیرش تکرار نشده. با توجه به اینکه بسیاری هنوز نسخه دوبله فیلم را ندیده اند ، لازم دیدم راجع به این دوبله عالی و در عین حال مهجور ، مطلبی بنویسم. دوبله این فیلم از چند منظر قابل بحث است.

  

1- ترجمه 


 

اولین نکته ای که در دوبله چنین فیلمی سوال برانگیز است ، ترجمه آن است. فعل fuck   و مشتقاتش تقریبا در نود درصد جملات این فیلم حضور فعال دارند! بیشتر شخصیت های فیلم تبهکاران خرده پا هستند و با رکیک ترین ادبیات ممکن سخن می گویند. دیگر اینکه اصطلاحات و کنایه ها در دیالوگ های این فیلم با ترجمه تحت اللفظی حتی اگر سانسوری نباشند ، در زبان ما طنز و مفهومشان را از دست می دهند . امیر هوشنگ زند به درستی در ترجمه این فیلم به دنبال معادل یابی برای گویش ها ، اصطلاحات و جمله های فیلم بوده و نه صرفا برگرداندن عین جملات به زبان فارسی. این مساله از اولین دیالوگ های فیلم که بین پامپکین و هانی بانی رد و بدل می شود مشخص است.

 

پامپکین : فراموشش کن، دور این کارو خیط کشیدم، خطریه! 

هانی بانی : همیشه همینو میگی هر دفه همینه. دورشو خیط کشیدم، دیگه نمی کنم ، خطریه! 

 

لهجه لاتی این دو بازیگر به خوبی در دوبله فارسی آن منعکس شده و اصطلاحاتی مثل خطری ، خیط و ... در این دیالوگ ها کاملا جا افتاده است. دیالوگ های جولز و وینسنت در ماشین و آسانسور و راهرو ساختمان در اول فیلم عالی ترجمه شده. با وجود اینکه در ظاهر با جملات اصلی بسیار متفاوت است اما دقیقا همان معنی را می دهد و در فیلم کاملا باور پذیر است و با حس بازیگرها تطابق دارد. به عنوان مثال وقتی جولز به وینسنت راجع به مجازات شدن آنتوان به خاطر میا می گوید ، وینسنت می پرسد :

What he do, fuck her? 

و به این شکل ترجمه شده : " قضیه ناموسی بوده ؟ " و یا یکی از بهترین قسمت های ترجمه فیلم وقتی است که جولز ، خطاب به وینسنت دارد مارسلوس را محکوم می کند. 

 

Look, just because I wouldn't give no man foot massage , don't make I right for marsellus to throw Antwan off a building into a glass-motherfucking-house , fucking up the way the nigger talks, that ain't right man. Motherfucker do that to me, he better paralyze my ass , ' cause I kill'a motherfucker  

 

" گوش کن ، چون من پای تو رو ماساژ نمی دم دلیل نمیشه که مارسلوس حق داشته آنتوانو از 4 طبقه پرت کنه پایینو گند بزنه به تکلم اون سیای مادرمرده . این حقو نداره! اگه با من همچین کاری کنه چنان صافو صوفش می کنم که کله کچلش سنگ پا به نظر بیاد! " 

 

به این ترتیب با یافتن معادل های پالوده برای دشنام ها و اصطلاحات ، هم در ترجمه امانت را رعایت کرده و هم سانسور را دور زده است! استفاده از کلماتی مثل " پتیاره " ، " مادر به خطا " ، " بی پدر و مادر " و ... به جای bitch , motherfucker, و ....  در لحظات عصبانیت و فحاشی و " مقعد " به جای ass در دیالوگ طولانی کریستوفر واکن پذیرفتنیست.

 

البته در فیلم  دیالوگهایی هم هست که به هیچ شکلی قابل ترجمه و قرینه یابی نیستند. مثلا وقتی وینسنت از جودی راجع به گیره روی زبانش می پرسد جودی می گوید :

It's a se x thing. It helps fellatio!  

  

که با جمله ای دیگر جایگزین شده که البته توی ذوق زننده نیست. اینطور دیالوگها یکی دو مورد بیشتر نیستند و روی هم رفته لطمه ای به کل کار نمی زنند.

 


 

2- انتخاب صداها


 

امیر هوشنگ زند انتخاب های هوشمندانه ای برای این فیلم پر شخصیت داشته است. انتخاب صدای منوچهر والی زاده به جای جان تراولتا بسیار به جاست. صدا و لحن والی زاده با شخصیت بی قید و خودشیفته وینسنت و همچنین چهره جان تراولتا تناسب دارد. حسین عرفانی به جای ساموئل جکسن و تورج مهرزادیان به جای هاروی کایتل از همان اول بهترین انتخاب بوده اند. 

اما شخصا هوشمندانه ترین انتخاب ها را نگین کیانفر (اوما تورمان) ، بهمن هاشمی (وینگ رمز) و چنگیز جلیلوند (بروس ویلیس) می دانم. صدای خانم کیانفر انگ چهره های کشیده و استخوانی مثل اوما تورمان است. لحن لاتی چنگیز جلیلوند روی شخصیت بوچ و استیل بروس ویلیس - که نا خود آگاه ما را به یاد شخصیت تری مالوی می اندازد -  عالی نشسته .

انتخاب صدای بهمن هاشمی به جای مارسلوس والاس خودش شاهکار است. مارسلوس والاس در ابتدای فیلم بسیار پر ابهت ظاهر می شود و با صدایی ارباب گونه با دیگران سخن می گوید. اما در اپیزود بعدی شاهد تحقیر شدنش هستیم. مثلا اگر شخصی مثل نصرالله مدقالچی برای این نقش انتخاب می شد. با توجه به پیشینه ای که از صحبت کردن به جای چارلز برانسون و شون کانری در ذهن ما دارد تحقیر شدنش در اواسط فیلم قابل پذیرش نبود. اما انتخاب صدای کمتر شنیده شده بهمن هاشمی باعث شده که هم جذبه مارسلوس در ابتدا فیلم قابل باور باشد و هم هنگامی که به بوچ می گوید: " خیلی با خوب بودن فاصله دارم! " .

کلیه نقش های فرعی نیز به درستی انتخاب شده اند و مدیر دوبلاژ دقتی هم اندازه نقش های اصلی به خرج داده.


3- گویندگی


 

گویندگی ها اگر نگوییم از این بهتر نمیشده – که البته برای برخی نقش ها همینطور است – در حد خیلی خوب است.

 

اجرای منوچهر والی زاده در نقش پیچیده و مشکل وینسنت شاهکاری در کارنامه اوست. خود شیفتگی وینسنت را با لحنش بسیار خوب منعکس کرده موقعی که وینس در ماشین از تفاوت اروپایی ها و چیزهای مضحکشان تعریف می کند ، با تکیه زیاد روی یک کلمه از جمله ، با اطمینان حرف زدن ، تقطیع کلمات و طولانی ادا کردن و ... غرور و تکبر وینسنت را به خوبی نشان می دهد. همینطور در خانه دوست مواد فروشش لنس ، مثلا وقتی در برابر بازارگرمی او می گوید   "  یادت باشه من تازه از آمستردام برگشتم " ، " خیلی ادعات میشه " ، کلمات "آمستردام"  و "ادعات " را مثل هجا کردن و مقطع تلفظ می کند. انگار که می خواهد طرف مقابل را تحقیر کند. ترس وینس از سرنوشتش در صورت داشتن نظر بد به میا ، به خوبی وقتی جلوی آینه با خودش حرف میزند و اوج آن وقتی می خواهد برای برملا نشدن راز از میا قول بگیرد در صدای والی زاده مشهود است.  والی زاده ثابت کرده توانایی اجرای درست و بدون اغراق نقش هایی که ممکن است به راحتی به ورطه اغراق بیفتند را بهتر از هر کسی دارد. حالت خماری و استیصال وینس قبل از تزریق مواد مثلا وقتی درباره دزدیده شدن ماشینش با لنس حرف میزند بسیار ظریف و کاملا قابل باور است. در سکانس رستوران روبروی اوما تورمان شیطنت همراه با احتیاط وینسنت را به خوبی همراهی می کند . وقتی دارد برای میا راجع به سرنوشت آنتوان با دیالوگ " خوب این یه جورشه ، جور دیگش اینه که پرتش کردن .... " استدلال می کند با همان غرور و اطمینان سخن می گوید. اما وقتی میا ادعای او را قویا رد می کند، باز اقتدارش شکسته می شود و دیالوگ آخر بحث " بالاخره پرتش کرده " را با نوعی سرخوردگی و حس باخت ادا می کند. در سکانس تزریق آدرنالین هم که اوج گویندگی اش در حالت عصبی را به نمایش می گذارد.

 

اجرای نگین کیانفر به جای اوما تورمان بسیار عالی است و به خوبی استیصال ، نیاز به همدم و تنهایی و در عین حال یک دندگی در صدایش حس می شود.  در سکانس رستوران در دیالوگ هایش را با حسرت پنهان در صدا ادا می کند. وقتی از تعریف کردن جوک برای وینس امتناع می کند ، در صدای کیانفر نوعی غرور و مناعت طبع هست که به همین خاطر نمی خواهد از روی ترحم به جوک بی مزه اش بخندند. صحنه خداحافظی وینسنت و میا بعد از شب پرماجرا بسیار عالی دوبله شده . وقتی میا برای اینکه لحظه ای بیشتر با وینس حرف بزند او را صدا می کند صدای خانم کیانفر حالتی نیازمندانه دارد.

 

اجراهای حسین عرفانی ، چنگیز جلیلوند ، سعید مظفری ، تورج مهرزادیان ، امیر هوشنگ زند ، کیکاووس یاکیده و ... همانقدر که مورد انتظار بودند عالی هستند. افسانه پوستی در معدود لحظات حضورش لهجه فرانسوی فابین را خوب در آورده و کار تمام گویندگان نقش های دیگر خوب است.  

 


4- باند سازی و صدا گذاری 

 

قصه عامه پسند از معدود فیلمهایی هست که واقعا روی صدا گذاری اش کار شده. به غیر از سکانس رستوران خرگوش که به اقتضای سانسور بوده بقیه جاهای فیلم زمینه صداها نیز حضور دارند. یکی از بهترین قسمت هایش جایی هست که بوچ برای برگرداندن ساعت پدرش به خانه خود برگشته و در مجتمع مسکونی صدای همسایه ها می آید . صدای مادر و دختری که دارند دعوا می کنند . این بخش که می توانست حذف شود و یا به صورت خیلی ساده انگارانه ای اجرا شود ، دوبله شده و موضوع دعوا و جملاتی که رد و بدل می شود کاملا مشخص است.

 

 

روی هم رفته دوبله فیلم پالپ فیکشن اثری ماندگار و درخشان در هنر دوبله کشور است. 

 

 

قصه عامه پسند (کوینتین تارانتینو-1994)

 

 فیلمنامه : راجر آوری ، کوینتین تارانتینو 

 

مترجم : امیر هوشنگ زند

 

 مدیر دوبلاژ : امیر هوشنگ زند  

 

گویندگان :

 

 منوچهر والی زاده (جان تراولتا/وینسنت وگا)

حسین عرفانی (ساموئل جکسن/جولز وینفیلد)

نگین کیانفر (اوما تورمان/میا والاس)

بهمن هاشمی (وینگ رمز/مارسلوس والاس)

چنگیز جلیلوند (بروس ویلیس/بوچ کولیج)

وحید منوچهری (اریک اسلوتز/لنس)

سعید شیخ زاده (برت)

کسری کیانی (تیم راث/ پامپکین)

افسانه پوستی (فابین)

منوچهر زنده دل (زد)

امیر هوشنگ زند (تارانتینو/جیمی)

تورج مهرزادیان (هاروی کایتل/وینستون وولف)

سهیلا گلستانی (اسمرالدا) و .....

********************************************************************

نگین کیانفر / 1.6 مگابایت / فایل تصویری مربوط به فصل جوک گوجه فرنگی های میا  

f_kianfar1m_d2db58d.jpg


نگین کیانفر / 270 کیلوبایت / فایل صوتی از سکانس رستوران در حال مکالمه با وینس

f_kianfar2m_33432a7.jpg


کسری کیانی / 210 کیلوبایت /  به جای تیم راث در گفتگوی ابتدای فیلم

f_kianim_9ad6380.jpg


سعید مظفری / 300 کیلوبایت /  به جای کریستوفر واکن

http://img38.imagefra.me/img/img38/2/2/27/morsali/f_n5cgem_f384347.jpg

منوچهر والی زاده /160 کیلوبایت /  به جای جان تراولتا ، گوینده دیگر حسین عرفانی است.

f_valizadem_5f546bf.jpg


حسین عرفانی / 90 کیلوبایت / سکانس رستوران. گوینده زن رو نمیشناسم! 

f_1m_2590f18.jpg


حسین عرفانی / 130 کیلوبایت / همان سکانس در حال نصیحت کردن پامپکین!

f_2m_be3f2c3.jpg


بهمن هاشمی / 160 کیلوبایت / به جای مارسلوس والاس که به نظرم عالی بود.

f_1m_d99b975.jpg





RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - رامین_جلیلوند - ۱۳۸۸/۱۲/۹ عصر ۱۱:۰۹

(۱۳۸۸/۱۲/۸ عصر ۰۴:۴۴)maysam نوشته شده:  

دوبله فیلم پالپ فیکشن


مدتها بود که می خواستم در مورد دوبله این شاه دوبله از وبلاگ میثم نازنین کپی برداری کنم که خوشبختانه خودشان نوشتند.

هرگز فکر نمی کردم این شاهکار سینمایی چنین اصیل و با وفاداری کامل به اصل از زیر تیغ سانسور در بیاید.

با تمام ادعایی که در ترجمه فیلم دارم متواضعانه می گویم که در برابر امیرهوشنگ زند لنگ می اندازم.
 زیباترین و باصفاترین لحظه ترجمه ای فیلم همان جوک گوجه فرنگی ها می باشد.

One day there were three tomatoes walking down the street, a mama tomato, a daddy tomato and a baby tomato. Baby tomato is walking too slowly, so the daddy tomato goes back, steps on him and says 'ketchup

ترجمه با ذوق و عالی:


بچه گوجه فرنگی خسته به باباش می گه کی می رسيم؟ باباهه می گه يک رب ديگه رب ديگه بچه که صد بار اين جواب را شنيده بود می گه آخه اين رب چيه؟ باباهه عصبانی می شه و بچه گوجه فرنگی را له می کند و می گه اين شد يک رب.




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - میثم - ۱۳۸۸/۱۲/۱۰ صبح ۱۰:۲۱

(۱۳۸۸/۱۲/۹ عصر ۱۱:۰۹)رامین_جلیلوند نوشته شده:  

مدتها بود که می خواستم در مورد دوبله این شاه دوبله از وبلاگ میثم نازنین کپی برداری کنم که خوشبختانه خودشان نوشتند.

سلام بر رامین بزرگوار.

اختیار دارید استاد ، ما داریم خدمت شما درس پس میدهیم.

ممنونم از اشاره به جای شما به سکانس خداحافظی وینسنت و میا. الحق که شاهکار ترجمه است. در متن برای این به آن سکانس اشاره نکردم که فایل تصویری آن را قرار داده بودم.

دوستانی که این فیلم را ندیده اند خوب است همین یک سکانس را بارها و بارها ببینند:

http://www.4shared.com/file/51708059/6377d313




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - دلشدگان - ۱۳۸۸/۱۲/۱۵ صبح ۱۱:۱۳

6. قصه هاي عامه پسند   pulp fiction

من معرفی ششمین فیلم  را به فیلم قصه هاي عامه پسند اختصاص داده بودم و مجددا این فیلم را نگاه کردم تا اطلاعات بیشتری از فیلم بدست بیاورم . و می خواستم از مقاله تخصصی سایت بسیار خوب دوستداران هنر دوبله ( وبلاگ آقا میثم) استفاده کنم که ایشان پیشدستی کرده و زحمت این کار را کشیدن . جالب اینجاست که من و جناب رامین جلیلوند هم میخواستیم درباره این شاه دوبله و شاه ترجمه  بنویسیم که مثل همیشه همه عمر دیر رسیدیم .از نکات دیگر این فیلم  ترجمه عالی در سکانسی که جولز به برت میگه آقای مارسلوس والاس فقط به خانم والاس سواری میده که این ترجمه مفهوم جمله را به بیننده انتقال داده و به نوعی سانسور را دور میزند .و بی اختیار سکانسی از فیلم شازده احتجاب فرمان آرا را در ذهن تداعی میکند .  ترجمه روان -  وفاداری به اصل فیلم - انتخاب دیالوگهای کاملا به جا همپای ترجمه های درخشان دوران طلایی دوبله - انتخاب به جای گویندگان - گویندگی درخشان و ماندگار گویندگان و انتخاب  فیلمی درخشان به سرپرستی امیر هوشنگ زند باعث خلق یک شاهکار دیگر در هنر دوبله شده است.

گوشه ایی ازنظرات دوستان در وبلاگ فکسون در مورد فیلم قصه های عامه پسند

شايد يكي از قشنگ ترين ، ظريف ترين و هوشمندانه ترين اين صحنه ها در

فيلم ، صحنه ايست كه متاسفانه از آن به آساني مي گذريم. منظورم صحنه اي است كه بعد از رفتن جولز و وينسنت به خانه جيمي ، جولز تلفني با مارسلوس راجع به اينكه همسر جيمي تا يكساعت ونيم ديگه به خانه بر ميگردد صحبت مي كند ، در اين لحظه صحنه اي را مشاهده مي كنيم كه زن جيمي كه يك زن سياه پوست است خسته به خانه مي آيد و با جنازه ماروين با سر متلاشي روي دست وينسنت ، جولز و جيمي روبرو مي شود.

آيا دقت كرده ايد كه چرا همسر جيمي سياه پوست است؟

چون اين صحنه كه شرح داده شد از ذهن جولز كه خود يك سياه پوست است گذرمي كند و اگر كس ديگري (مثلا وينسنت) با مارسلوس صحبت مي كرد احتمالا زن جيمي جور ديگري بود.

 در ابتدای فیلم شاهد هستیم که جولز و وینسنت کیف مارسلوس را از چند نفر که به مارسلوس خیانت کرده اند پس میگیرند . همان کیفی که وینسنت با رمز 666 آن را باز میکند ( عددی که مسیحیان اعتقاد دارند پشت گردن شیطان حک شده است ) . برخی از منتقدان هم معتقدند چسب پشت گردن مارسلوس هم برای مخفی کردن عدد 666 هست. آیا مارسلوس شیطان است ؟

در طول فیلم 2 بار شاهد باز شدن کیف هستیم بدون مشخص شدن محتویات آن در حالی که با یک نور زرد رنگ مواجه میشویم . در سکانس تیراندازی جولز و وینسنت به سمت برت (یکی از افرادی که به مارسلوس خیانت کرده بود) هم شاهد نور زرد رنگی هستیم که یک بار بر روی تصویر جولز و یکبار هم بر روی تصویر وینسنت ظاهر میشود.آیا این همان نور کیف مارسلوس است ؟ شاید بتوان نتیجه گرفت که مارسلوس شیطان (اهریمن) است و جولز و وینسنت هم استبداد اهریمن هستند. البته تا این لحظه فیلم . و000




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - میثم - ۱۳۸۸/۱۲/۱۶ صبح ۱۰:۲۱

سلام دلشدگان عزیز

من اگر می دانستم شما میخواهید درباره این فیلم بنویسید اصلا مطلب خود را در اینجا قرار نمی دادم. فکر نمی کردم قصد اشاره به این دوبله را داشته باشید.

همانطور که اشاره کردم به نظرم چندان مطلب خوب و پخته ای هم ننوشته ام ، ای کاش شما مطلب خودتان (که حتما کاملتر و بهتر از نوشته من خواهد بود) را اینجا قرار بدهید.

درباره دوبله این فیلم و علی الخصوص ترجمه بی نظیرش (که به نظرم قابل تدریس است) هر چه بگوییم باز کم گفته ایم. منتظر مقاله شما درباره این فیلم هستم.

به اعتقاد من یکی دیگر از دوبله های آبرومند دهه اخیر ، دیگران ساخته آلخاندرو آمابنار است. چه از حیث ترجمه ، چه انتخاب صدا و گویندگی. اگر کارهای فنی اش هم خوب انجام می پذیرفت ، می توانستیم ادعا کنیم که یک دوبله بی نقص است.

خوب است اگر دوستان این دوبله را دیده اند ، درباره اش نظری اگر دارند بنویسند. من فعلا اطلاعات مربوط به دوبله آن را اینجا قرار می دهم. انشاالله اگر عمری باقی ماند ، مطلبی در باب نقاط قوت و ضعف این کار (از نظر خودم) نیز خواهم نوشت.

f_othersver5m_0104daa.jpg


دیگران (آلخاندرو آمنابار - 2001)

مدیر دوبلاژ : خسرو خسروشاهی

گویندگان :

ژاله کاظمی (نیکول کیدمن / گریس)

مریم شیرزاد (آلاکینا مان / آن)

نسیم رضاخانی (جیمز بنتلی / نیکلاس)

زویا خلیل آذر (فیونا فلانگان / خانم میلز)

محمد علی دیباج (اریک سایکس / آقای تاتل)

خسرو خسروشاهی (کریستوفر اسلکستون / چالرز)

فهیمه راستگار (رنه آشرسون / بانوی سالخورده)

پرویز ربیعی (کیت الن / آقای مالریش)

مرضیه صفی خانی (میشله فیرلی / خانم مالریش)

پخش از موسسه قرن 21


 




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - دلشدگان - ۱۳۸۸/۱۲/۱۷ صبح ۱۰:۴۵

     آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند                  آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند

 با سلام به میثم عزیز

باعث افتخار من است که استادی چون شما مقاله ایی به این زیبایی در  این تایپیک بنویسند . من سالهاست که از وبلاگ وزین شما استفاده میکنم و بدون تعارف وبلاگ شما یکی از بهترین مرجع های دوبله میباشد . من افتخار میکنم که در حضور اساتیدی چون شما شاگردی کنم و شرط ادب نیست در حضور اساتید شاگرد لب به سخن باز کند. شکسته نفسی نفرمایید مقاله شما به قدری کامل و جامع است که حتی تحسین اساتید کافه کلاسیک را در پی داشته و خوشحالم که شما شخصا این مقاله را در اینجا نوشتید . و  از لطف شما سپاسگذارم .

 در مورد دوبله فیلم دیگران : به نظرم این فیلم دوبله قابل قبولی دارد . صدای خانم ژاله کاظمی بهترین گزینه برای نیکول کیدمن بود و در این فیلم به خوبی احساسات و ترس نیکول کیدمن رو با صدایشان به مخاطب منتقل می کنند . هر چند گویندگی خانم مریم شیرزاد به جای نیکول کیدمن هم شنیدنی است .

اما به نظر من گویندگی زنده یاد ژاله کاظمی در فیلم بیمار انگلیسی بسیار بسیار شنیدنی است . گویندگی استادانه و ماندگار ایشان در این فیلم  باعث خلق شاهکار دیگری از ایشان شده است . یادش گرامی باد .

اگر عمری باشد با کمک دوستان درباره دوبله درخشان این فیلم هم خواهیم نوشت .

به بهانه تقدیر و تمجید عزیزان کافه کلاسیک از استاد امیر هوشنگ زند برای سالها خدمت به هنر دوبله  

نقد و بررسي دوبله روزي روزگاري در امريكا

 امير هوشنگ زند نام و صداي آشنايي براي دوستداران دوبله دارد. بيشترين خاطره صدايش براي نسل ما معطوف به صداي شخصيت ماركوپولو «كارتون سفرهاي ماركوپولو» مي‌شود و نيز داراي كارنامه پرباري در امر مديريت دوبلاژ است. آثاري چون پالپ فيكشن، زير آسمان برلين، معجزه سوم، سه‌گانه ارباب حلقه‌ها و سريال‌هايي مانند تجارت مرگ(ترافيك)، روزنامه نگار، برنامه‌اي براي جنايت و خانه پوشالي از جمله آثار مدير دوبلاژي امير هوشنگ زند مي‌باشد كه به گفته بسياري از گويندگان و فعالان اين عرصه، فردي هوشمند و كار بلد به‌دليل تحصيلات در رشته سينما وآشنايي به زبان انگليسي است.

  از كارهاي تازه امير زند در زمينه مدير دوبلاژي مي‌توان به دوبله فيلم روزي روزگاري در امريكا (اثر سرجولئونه محصول 1984) اشاره كرد كه بتازگي در برنامه صد فيلم به نمايش درآمد. نوع ساختار اين فيلم به خاطر رفت و برگشت‌هاي زماني فراوان در طول داستان، دوبله ظريف و موشكافانه‌‌اي را مي‌طلبد چرا كه پرسوناژهاي اصلي در سه مقطع سني(نوجواني، جواني و سالمندي) در تقابل با يكديگر هستند كه بالطبع تغييراتي در لحن و شكل صدا دارند و همين مهم، انتخاب صداهاي مناسبي را از جانب مدير دوبلاژ به ذهن متبادر مي‌كند.

نسخه به نمايش درآمده روزي روزگاري در امريكا از تلويزيون به لحاظ زماني بسيار كوتاه‌تر از نسخه اصلي آن بود كه با اين تغييرات اعمال شده بسياري از ديالوگ‌هاي آن نيز حذف شد كه هم به منطق روايي آخرين اثر لئونه ضربه زد و هم دست دوبلورهاي فيلم را تا بتوانند اجراهاي بهتري داشته باشند. در سال‌هاي اخير، يكي از مباحث چالش برانگيز هنر  صنعت دوبلاژ ايران دوبله فيلم‌هاي رابرت دنيرو بوده كه هيچ‌گاه گوينده ثابتي پيدا نكرده است.

او بسياري از گويندگان با تجربه‌اي چون منوچهر اسماعيلي، بهرام زند، منوچهر والي‌زاده، حسين عرفاني، سعيد مظفري، خسرو خسروشاهي و زنده‌ يادان ايرج ناظريان و خسرو شايگان به جاي اين هنرپيشه صاحب سبك صحبت كرده‌‌اند، اما اين بار در روزي روزگاري در امريكا، چنگيز جليلوند عهده‌دار اجراي صداي نقش نودلز (با بازي رابرت دنيرو) بود كه در گذشته با فيلم‌هايي مانند اتاق ماروين، امتياز، موهبت الهي، مخمصه (نسخه دوبله ويدئو رسانه)، فرار نيمه‌شب (اجراي جليلوند در اين فيلم به يادماندني است)، ملاقات با والدين تجربه نقش‌گويي به جاي دنيرو را دارد.

صداي جوان و كم افت و خيز جليلوند براي مقطع جواني پرسوناژ نودلز در روزي روزگاري... گزينه مناسبي است اما براي مقطع پيري اين نقش به چهره گريم شده دنيرو نمي‌نشيند و هيچ تغييري از لحاظ صداي پير شده با گرفتگي‌هاي خاصش شنيده نمي‌شود كه در اينجا گويا مدير دوبلاژ هيچ‌گونه راهنمايي براي گوينده‌اش نداشته است. نقش‌گويي‌هاي مورد اشاره جليلوند به جاي رابرت دنيرو تا به حال هيچ‌گاه خاطره خوش صدايش را به جاي مارلون براندو فقيد  در فيلم‌هايي مانند اتوبوسي به نام هوس و دزيره  و پل نيومن‌ در بيليارد باز و گربه‌اي روي‌ شيرواني داغ  در ذهن علاقه‌مندان به دوبله درخشان نكرده و به طور حتم ايشان نياز به تحليلي موشكافانه نسبت به نقش‌هاي رابرت دنيرو دارند.

انتخاب برتر امير زند از نظر صداي دوبلور براي دوبله‌ روزي روزگاري... ارتباط دارد به صداي ماندگار ناصر طهماسب براي نقش مكس (با نقش آفريني جيمزوود). ناصر طهماسب كه بي‌شك استاد نقش‌گويي به جاي شخصيت‌هاي پيچيده با حالاتي خبيثانه و هوش اهريمني است كه نمونه درخشان اين مقوله را بايد در دوبله آثار جك نيكلسن جستجو كرد، اين بار نيز به خوبي از پس اين نقش نيز برآمده و با تسلط كليه حالات مكس را در صدايش منعكس مي‌كند بويژه در سكانس ملاقات مكس با نودلز در سنين پيري كه نوعي سياست پيشگي و افكار رازآلود اين شخصيت را از صداي طهماسب مي‌شنويم.

همان‌طور كه در قبل ذكر شد، روزي روزگاري در امريكا به بازگويي ماجراهاي شكل‌گيري يك گروه گانگستري از سنين نوجواني تا پيري مي‌پردازد كه در دوبله‌اش قسمت نوجوانانه شخصيت‌ها چندان يك دست از آب در نيامده، هر چند كه سينا زند اجراي قابل قبولي براي نودلز نوجوان دارد اما نتوانسته هم پاي نقش‌گويي فوق‌العاده سعيد شيخ‌‌زاده (كه نقش صداي مكس نوجوان را مي‌گويد) باشد، به علاوه صداي مابقي گويندگان كه نقش ساير بچه‌ها را مي‌گويند، چندان به بافت صحنه‌هاي فيلم نمي‌خورد. بهتر بود كه امير زند براي صداي پسربچه‌ها از صداي دوبلورهاي متخصص نقش‌گويي بچه‌ها مانند مهوش افشاري، فريبا شاهين‌ مقدم و شوكت حجت استفاده مي‌كرد تا در كنار سعيد شيخ‌زاده، دوبله سكانس‌هاي مورد اشاره اين فيلم ديدني‌تر مي‌شد.

اين مهم را مي‌توان تعميم داد به صداي شخصيت اصلي زن فيلم يعني «دبورا» (جنيفر كانلي بازيگر نقش كودكي و اليزابت مك گاورن ايفاگر بزرگسالي اين شخصيت هستند) كه مي‌شد از صداي دوبلوري استفاده كرد كه هم توانايي بچه‌گويي را داشته باشد و هم بزرگسالي يك زن را مانند صداي مريم شيرزاد كه در اينجا امير زند از صداي مريم سيگارودي براي دبوراي بزرگسال بهره گرفته است.

درباره صداي نقش‌هاي مكمل، دوبلورها اجراهاي خوبي داشتند، پرويز ربيعي در صحنه كوتاهي به جاي «جو پشي» نقش گفته و در چند سكانس بسيار مسلط به جاي «دني آي للو» (رئيس پليس شهر) صحبت مي‌كند.

همچنين ميرطاهر مظلومي در نقش‌هاي مامور كشتن نودلز و تاجر الماس، تورج مهرزاديان (پليس محله) و خود امير زند (صداي نقش جيمز كانوي اودانل با بازي ترتيت ويليامز) خيلي خوب صدايشان بر چهره بازيگران نشسته است. دوبله روزي روزگاري در امريكا با وجود ضعف‌هايي كه به آن اشاره شد، دوبله قابل تاملي دارد بويژه از لحاظ ترجمه و اينقدر كه فيلم از لحاظ كوتاه شدن و حذف سكانس‌هاي كليدي صدمه خورده از لحاظ دوبله خسارتي نديده است، اما در كارنامه كاري امير زند دوبله اين فيلم در مرتبه پايين‌تري نسبت به دوبله‌هاي ماندگار ارباب حلقه‌ها و پالپ فيكشن قرار مي‌گيرد.

قاب کوچک     شنبه 04 اسفند 1386             نيروان غني پور

در ضمن به نظر من گویندگی آقای چنگیز جلیلوند به جای بروس ویلیس در پالپ فیکشن بسیار عالیست و مهر باطلی است بر اینکه صدای ایشان از فرم مطلوب گذشته خارج شده است . به نظر من تنها محدودیتها و تنگ نظری های بعضی از افراد اجازه هنر نمایی را به چنگیز جلیلوند نمیدهد . ایشان مرد صد حنجره هستند و هر درصد از حنجره ایشان برای یک صدا ی متفاوت تعریف شده است .به اعتقاد من جناب جلیلوند هنوز هم تسلط کافی به حنجره خودش را دارد . هر چند کارهای ضعیف نسبتا زیادی را در کارنامه ایشان بعد از بازگشت به ایران می توان دید .  در ضمن گویندگی جناب بهرام زند هم به جای بروس ویلیس بسیار عالی وشنیدنی است . صدای بهرام زند روز به روز طلایی تر می شود .  امیدوارم با انتخاب های بهتر و محدودیتهای کمتر کارهای درخشان بیشتری از این عزیزان شاهد باشیم .

چند هفته پیش تکه کوتاهی ازقسمت اول کارتون مارکوپولو رو دیدم که خاطرات دوران کودکیم  رو دوباره زنده کرد .برای بیشتر هم نسلهای من بهترین کار امیر هوشنگ زند گویندگی ایشان به جای مارکوپولو است . صدای ایشان حقیقتا جلوه و شکوه دیگری به شخصیت مارکوپولو داده و به زیبایی بیانگر حالات و احساسات و دل نگرانیهای مارکوپولو است . گویندگیهای درخشان ایرج رضایی – ناصر نظامی- ناصر ممدوح  گوشهایتان را نوازش داده و شما را به سال 1254 میلادی می برند .

در ابتدای کارتون بعد از مرگ مادر مارکوپولو راوی داستان میگوید (با صدای گرم ناصر ممدوح بخوانید) : مارکوپولو در سال 1254 میلادی در شهر ونیز ایتالیا متولد شد . در آن زمان ونیز یکی از ثروتمندترین و زیباترین شهرهای جهان بود . بعد از تولد مارکو پدرش ونیز را به منظور بدست آوردن ثروت به مقصد دورترین نقطه های جهان در خاور دور ترک کرده بود ... 13 سال بعد از اینکه نیکولوپولو ونیز را ترک گفت مادر مارکو در گذشت . ( موسیقی کارتون نل هم در کنار صدای ناصر ممدوح شنیدنی است) .

از همین جا از تمامی کسانی که در خرید و ترجمه و دوبله و ...  این کارتونها ( که اسمشون با حرف الف شروع تا کسانی که اسمشون با حرف ی شروع میشه ) صمیمانه تشکر و قدر دانی میکنم که دوران کودکی هم نسلهای ما رو به دوران طلایی کودکی مبدل کردند . و یاد عزیزانی رو که در جمع ما نیستند گرامی میداریم .      با آرزوی بهترینها برای همه این عزیزان  

 




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - میثم - ۱۳۸۸/۱۲/۱۷ عصر ۱۲:۱۸

دلشدگان گرامی!

بنده استحقاق این محبتی که شما به من دارید را ندارم. من هر چه می دانم از اساتید و پاسداران تاریخ هنر دوبله است و من تنها خدمت بزرگوارانی چون شما ، درس پس می دهم. ابراز لطف شما و دیگر دوستان بزرگوار این انجمن را نیز تنها حمل بر تشویق و شاگرد نوازی می کنم. انشاالله بتوانم سهم کوچکی در معرفی این هنر گرانسنگ به دیگران داشته باشم.

در دوبله فیلم دیگران ، بانو ژاله کاظمی در نقش یک زن سختگیر و خشک مقدس شاهکار کرده است. به واقع گوینده دیگری به جای این کاراکتر غیر قابل تصور است. جایی که در برابر انتقادهای بچه هایش از افسانه های کتاب مقدس کم می آورد یا سر میز شام سر بچه هایش داد میزند فوق العاده است. یا در سکانس نهایی فیلم که رازها برملا میشود ، بانو فهیمه راستگار و بانو ژاله و دیگر عزیزان فوق العاده هستند ...

دوبله فیلم روزی روزگاری در امریکا (سرجو لئونه - 1984) ، به اعتقاد من بسیار بسیار ضعیف است. با تمام احترامی که برای نیروان غنی پور قائلم باید بگویم این مقاله خیلی با ملاحظه کاری نوشته شده است.

فیلم روزی روزگاری ... اولا حدود 100 دقیقه سانسور دارد. ثانیا داستان فیلم هم خیلی ممیزی بردار است. اصلا دلیل دوبله این فیلم را در ایران متوجه نمیشوم! آیا دوبله کردند که دوبله کرده باشند؟! وقتی از همان ابتدا هم معلوم است که این فیلم قرار است چه بلایی سرش بیاید چه لزومی دارد که آن را به مدیر دوبلاژ بسپاریم؟! او که نمی تواند معجزه کند! با ترجمه کاملا مخدوش و تصاویری نصف و نیمه که کار به جایی نمی رسد.

استاد جلیلوند هم نه در حد و اندازه های خودشان هستند نه در حد و اندازه های رابرت دنیرو! هرچقدر دوبله فیلم فرار نیمه شب (مارتین برست - 1988) و اتاق ماروین (جری زکس - 1996) با گویندگی استاد جلیلوند به جای رابرت دنیرو ، زیبا و جذاب و شیرین است ، در این فیلم کاملا برعکس آن اتفاق افتاده!

کار خوب ناصر تهماسب هم در میان ترجمه غلط و سانسور و گویندگی های ضعیف چندان به چشم نمی آید. در توانایی اساتید بزرگی چون پرویز ربیعی و خانم شاهین مقدم و جوان مستعدی چون سعید شیخ زاده هم شکی نیست اما آنها هم بی جهت استعدادشان را هدر داده اند.

در این میان چیز دیگری که برایم عجیب است ، انتخاب خانم سیگارودی به جای کاراکتر زن فیلم است. ایشان -باز هم به نظر من- نه فن بیان خوبی دارند نه چندان صدای زیبایی دارند. حتی بانو فریبا شاهین مقدم و شکوت حجت عزیز هم می توانستند علاوه بر گفتن نقش خودشان ، آن نقش را هم به شکلی قابل قبول بگویند.

روی هم رفته دوبله این فیلم از همان پایه و اساس کار اشتباهی بوده و فکر نمی کنم هیچ کدام از اساتید علاقه داشته باشند با این کار به خاطر آورده شوند!

از یادآوری دوبله زیبای مارکوپولو هم ممنونم. چه کودکی عجیبی داشت نسل ما! بچه های این دور و زمانه اصلا ما را درک نمی کنند. مدتی پیش سندباد را برای خواهر کوچکم خریده بودم تا ببیند ، انگار اصلا برایش جذابیتی نداشت. حق هم داشت این روزها کارتون ها با بهترین کیفیت در اختیار بچه ها قرار می گیرد ، باید هم سندباد و پسر شجاع برایشان کسل کننده باشد.

به نظر من هر چند کارتون های جدید "مویی و میانی" دارند! اما کارتون های محبوب ما "آنی" داشتند که اینها ندارند! مسافرکوچولو و پسر شجاع هر چه نداشتند به غایت "اخلاقی" بودند. اخلاق هم چیزی است که این دور و زمانه به مسخره گرفته می شود!

من هنوز هم مثل بچگی پای مارکوپولو و مسافرکوچولو و سندباد میخکوب میشوم!  هرچند حالا بچه های این دور و زمانه مسخره ام کنند ...

مارکو پولو (هوکا موریمازاکی ، كاتسوهيكو فوجيتا - 1979)

مدیر دوبلاژ: ناصر ممدوح

گویندگان :

ناصر ممدوح (راوی)

امیرهوشنگ زند (مارکو پولو)

ناصر نظامی (نیکولو پولو)

ایرج رضایی (ماتئو پولو)

دانلود صداي موسيقي تيتراژ كارتون ماركوپولو همراه با صداي ناصر ممدوح

دانلود صداي بخشي از متن كارتون ماركوپولو با صداي دوبلورهاي توانايش




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - رامین_جلیلوند - ۱۳۸۸/۱۲/۱۷ عصر ۱۱:۵۷

چند نکته ای که به نظرم می آيد:

۱- در مورد فيلم پالپ فيکشن  در صحنه تيراندازی به جان تراولتا و ساموئل جکسون که از آن به طرز معجزه آسايی جان سالم به در می برند جر و بحثی بين اين دو تن صورت می گيرد بدين صورت که ساموئل جکسون سعی در متقاعد کردن تراولتا دارد.
واژه به کار برده شده در زبان انگليسی
divine intervention
می باشد که معادل دقيقا فارسی آن امداد غيبی می باشد به نظر من الان يادم نمی آيد? نه معشيت الهی
.در حاشيه بگويم که به نظر من محموله ای که در کيف دستی بود شمش طلا می باشد. هرچند که از نظر وزنی مشکل پيدا می کند!!!!

۲-ديگران را آنونسش را ديده ام.
کار برتر ژاله جای نيکول کيدمن  را به شخصه در ساعتها می دانم که منتظرم دوستان کليد اين فيلم را در دوبله های ماندگار بزنند تا من هم چند نکته  اضافه کنم.

۳-بيمار انگليسی ترجمه ضعيفی داشت. خيلی حرص خوردم که حتی جليلوند بعد از ۳۰ سال زندگی در امريکا و نيم قرن دوبله به اين نکات توجه نمی کند.
ببينيد:
در هنگام سقوط هواپيما زمانی که رالف فينس معشوق را از زير بدنه هواپيما بيرون می کشد کريستين اسکات توماس -ژاله- آهی از درد می کشد و چنگيز می گويد متاسفم!
در زبان اصلی فيلم رالف فينس می گويد:
I am sorry
درست است که I am sorry يعنی متاسفم ولی با توجه به صحنه فيلم جمله بايد به فارسی ترجمه می شد: معذرت می خواهم يا ببخشيد!

ولی از ترجمه گذشته ، بيمار انگليسی با ديالوگ های چنگيز و ژاله بسيار دلنشين و رمانتيک شده بود مخصوصا صحنه ای که در غار زن و مرد با هم راز دل می گويند براستی که هردو صدا آسمانی بود و بسیار فراتر از صداهای اصلی. حتما فیلم را ببینید.
 يادآور دوران اوج دوبله که چنگيز و ژاله نقش های رمانتيک را در برابر هم  می گفتند.

۴-معضل رابرت دنيرو!! به خاطر تنوع فراوان نقش های اين اسطوره برای من که بسيار مشکل است يک صدای ثابت برای دنيرو انتخاب کنم.
تا اينجای کار با نظرسنجی وبلاگ ميثم عزيز موافقم که بهرام زند را برترين صدا برای دنيرو انتخاب کرده اند.
البته من کار منوچهر اسماعيلی درخوابگردها و خسروشاهی در راننده تاکسی را بسيار می پسندم.

۵- گوينده مناسب جو پشی به نظرمن هنوز پيدا نشده است.اگر زنده بود حسين رحمانی بدون شک بهترين گزينه بود.

۶- يکی از بزرگترين آرزوهای دوبله ای من دوبله نسخه دوم تنگه وحشت می باشد. دوستان در مورد گويندگان اين دوبله خيالی نظر بدهند.




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - میثم - ۱۳۸۸/۱۲/۱۸ صبح ۱۱:۱۱

سلام بر رامین بزرگوار

مثل همیشه از نقدهای زیبای شما استفاده کردیم و آموختیم. به چه نکته خیلی ظریف و باریکی اشاره کردید ، اینکه یک اصطلاح یا جمله در شرایط مختلف ، می تواند معانی متفاوتی را داشته باشد. تا به حال به این مساله دقت نکرده بودم.

1- اما درباره معضل رابرت دنیرو !

من معتقدم دنیرو یک بازیگر استثنایی است و نمی توان درباره او از قاعده "گوینده ثابت" استفاده کرد. شاید اگر مجبور بودم یک گوینده انتخاب کنم ، منوچهر اسماعیلی را انتخاب می کردم ، اما با این حال برای این بازیگر هزار چهره و هزار لهجه انتخاب صداهای مختلف خیلی بهتر است. چون دنیرو یک بازیگر "شخصیت" است. هر چقدر آل پاچینو ، مهر خود را روی نقش های مختلف میزند (می توان گفت رد پای کاراکتر مایکل کورلئونه را روی تمام نقش های این بازیگر می توان دید) ، بین شخصیت هایی که دنیرو بازی کرده شباهت و هماهنگی چندانی نمی بینیم. او فیلم به فیلم عوض شده است. گوینده اش هم باید فیلم به فیلم عوض شود.

به عنوان مثال در فرار نیمه شب او نقشی برونگرا داشت با طرز صحبت و رفتار عامیانه ، انتخاب صدای استاد چنگیز جلیلوند البته بسیار هوشمندانه بود. مسلما صدای اسماعیلی یا زند نمی توانستند مثل صدای جلیلوند با این "کاراکتر " همخوانی داشته باشد.

یا در فیلم تسویه حساب (یا همان خوابگردها) استاد اسماعیلی به زیبایی صدای یک شخصیت کشیش مهربان را برایمان باورپذیر می کنند. صداهای دیگر چندان مناسب نیست. کسی که قبل از تماشای خوابگردها ، فرار نیمه شب را هم دیده باشد ، با دیدن این فیلم توی ذوقش نمی خورد و صدا برایش غیر قابل قبول نیست. چون شخصیت کاملا متفاوت است. اگر در همین فیلم هم جلیلوند انتخاب می شد ، تماشاچی قبول نمی کرد چون نمی توانست صدای استاد را به عنوان صدای یک پدر روحانی بپذیرد.

همینطور است که در رونین ، صدای پرصلابت بهرام زند به خوبی با شخصیت دنیرو که یک مامور مخفی مقتدر و ماهر است هماهنگ است ، همینطور که منوچهر والی زاده ، معصومیت و مهربانی کورلئونه جوان را در پدرخوانده 2 به زیبایی منعکس کرد.

من خیلی دوست دارم فیلم قلب آنجل (آلن پارکر) را با صدای ناصر تهماسب به جای دنیرو ببینم که به نظر من بهترین انتخاب است.

2- برای دوبله نقش جو پشی در رفقای خوب (مارتین اسکورسیسی) ، اگر من بودم در انتخاب استاد تورج مهرزادیان تردید نمی کردم.

3- تنگه وحشت یکی از فیلمهای محبوب من است. خیلی دوست دارم یا اصلا دوبله نشود یا به بهترین نحو دوبله شود. (شنیده ام یکی از شبکه های ماهواره ای فارسی زبان با یک عده بی استعداد این کار را کرده!)

برای کاراکتر مکس کدی (بابی دنیرو) بین بهرام زند و منوچهر اسماعیلی تردید دارم. اما فکر می کنم حاصل کار با بهرام زند ، بهتر خواهد شد.

برای دیگر کاراکتر ها هم : زهره شکوفنده (جسیکا لانگ) ، مریم شیرزاد (جولیت لوییس) ، تورج مهرزادیان (نیک نولتی) ، حسین عرفانی (جو دان بیکر) ... استادان اسماعیلی و جلیلوند هم به جای نقش های کوتاه گریگوری پک و رابرت میچام




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - رامین_جلیلوند - ۱۳۸۸/۱۲/۱۸ عصر ۱۱:۳۳

با سپاس های فراوان از ميثم عزيز که با استادی تمام معضل رابرت دنيرو را تشريح کردند. ديگر حرف برای گفتن ندارم غير از دوبله خيالی تنگه وحشت.

برای کاراکتر مکس کدی (بابی دنیرو): خیلی فکر کرده ام. خیلی. با اسماعیلی مخالف هستم. به نظر می آید بهرام زند بهترین گزینه باشد. هرچند اگر ایرج ناظریان زنده بود.....ولی الان که فکر می کنم ایرج ناظریان خبیث گو نبود. هرچند که شنیده ام که شب شکارچی رابرت میچم را که بسیار خبیثانه می باشد را ایرج ناظریان دوبله کرد. پس تا حالا در مورد بهرام زند جای مکس کدی توافق می کنیم.

(در حاشیه باید گفت که نسخه اول تنگه وحشت خوب دوبله شده است هرچند که منوچهر اسماعیلی باید گریگوری پگ را می گفت. گویندگی جلیلوند جای میچم قابل قبول است)

برگردیم به نسخه دوم.

جسیکا لانگ را رفعت هاشم پور بگويد.

جولیت لوییس را با مريم شيرزاد موافقم.

جو دان بیکر البته و صدالبته حسين عرفانی.
مارتين بالزم را پرویز بهرام زند بگويد همانند نسخه اول.

نيک نولتی را مدقالچی را پيشنهاد می کنم.
و البته گريگوری پگ و رابرت ميچم را اسماعيلی و جليلوند بگويند.

ميثم جان چه پيشنهاد خوبی برای جو پشی ها داديد. تورج مهرزاديان.




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - دلشدگان - ۱۳۸۸/۱۲/۲۰ صبح ۰۸:۵۱

7-  ساعتها      The Hours

به قلم استاد ابوالحسن تهامی

کالبد شکافی دوبلاژ فیلم ”ساعت‌ها“، آخرین یادگار ژاله کاظمی
ساعت‌ها The Hours
کارگردان: استیون دالدری (۲۰۰۲)
مدیر دوبلاژ: ژاله کاظمی
مترجم: کاوه کاویان

گویندگان :

گوینده تیتراژ عوامل فیلم: خسرو شمشیرگران
گوینده تیتراژ زمانها و مکانها: علی همت مومیوند

 ژاله کاظمی: به جای نیکول کیدمن در نقش ویرجینیا ولف
مهوش افشاری: به جای جولیان مور در نقش لورا بران
شهلا ناظریان: به جای مریل استریپ در نقش کلاریس ون
چنگیز جلیلوند: به جای اد هریس در نقش ریچارد بزرگ سال
منوچهر والی زاده: به جای استیون دیلین در نقش لئونارد (شوهر ویرجینیا)
پیام حسینیان: به جای جان سی. رایلی در نقش دان (شوهر لورا)
علی همت مومیوند: به جای جف دانیلز در نقش لوئیس واترز
فریبا شاهین مقدم: به جای کلر دینز در نقش جولیا (دختر کلاریس)
پری هاشمی : در نقش های نلی آشپز ویرجینیا به جای لیندا بست و خانم گل فروش
رزیتا یار احمدی: در نقش های خواهر ویرجینیا  و کودکی ریچار                                                       

ناهید شعشعانی: در نقش خانم لارچ                                                                                    

نسیم رضا خانی: به جای سوفی وای برد در نقش آنجلیکا (خواهر زاده خردسال ویرجینیا)                    

زویا خلیل‌آذر:  به جای آلیس جنی در نقش سلی لستر        
                                                                                                    

صدابردار: یورا یوسفی
دوبله شده در استودیو قرن ۲۱، ۱۳۸۲

ساعت‌ها گوشه‌هائی از زندگی سه زن را بررسی می‌کند که به‌گونه‌ای با یکدیگر شباهت و ارتباط دارند: ۱) ویرجینیا ولف از ۱۹۲۳ تا ۱۹۴۱ انگلستان؛ ۲) لورا براون از ۱۹۵۱ تا ۲۰۰۱ امریکا؛ ۳) کلاریس ون ۲۰۰۲ نیویورک. منشأ ارتباط این سه زن، جادوئی است به نام قلم، و کلماتی که از آن می‌تراود و جان‌ها و زندگی‌ها را زیر تأثیر می‌گیرد. ویرجینیا ولف منتقد و نویسندهٔ کتاب‌های معروفی چون خانم دالووی (۱۹۲۵)، فانوس دریائی (۱۹۲۷) و امواج (۱۹۳۱) است و آن‌چه بر دو زن امریکائی (لورا براون و کلاریس ون) تأثیر نهاده، بازتاب جریان سیال ذهن ویرجینیا ولف است در کتاب خانم دالووی. این داستان، بیماری توهم ویرجینیا را که تا مرزهای جنون می‌کشاندش، و وسوسه‌های مرگ را که به پایان دادن زندگی سوقش می‌ٔهد، باز می‌تاباند. لورا براون که کتاب را خوانده یک‌بار تا لبهٔ مرگ خود خواسته پیش می‌رود. اما کلاریس ون که پنجاه سال بعد به ریچارد پسر لورا براون در نیویورک دل‌بسته، سرنوشتی دیگر دارد. او خود را با خانم دالووی هم‌ذات می‌پندارد و کلماتی را که در کتاب خانم دالووی خوانده به‌جای گفته‌های خود به‌کار می‌گیرد. اما کسی که نخستین‌بار کلاریس را خانم دالووی شبیه پنداشت، ریچارد فرزند لورا براون بود. سال ۲۰۰۱ ریچارد پنجاه‌وچهار پنج‌ساله است و جایزه‌ای ادبی برای نوشته‌ها و سروده‌هایش به او اعطا کرده‌اند، اما او امیدی به ساعت‌های بسیار برای فرداهای شیرین ندارد که ایدز لذت آرزوها را از ذهنش زدوده است. زندگی ریچارد از کودکی، به‌دلیل رفتارهای مادرش، با افکار و نگرش ویرجینیا ولف پیوند خورده و او نیز به فراخوان مرگ لبخند می‌زند و مادر و کلاریس را در سوگ خویش باقی می‌گذارد.               نسخهٔ دوبله شدهٔ فیلم، به رغم حذف‌هائی که به لحاظ شرایط در آن صورت گرفته، و روابطی که تاریکی نگاه‌داشته شده‌اند، هنوز دیدنی‌ست؛ و از آنجا که آخرین کار دوبلاژ ژاله کاظمی به شمار می‌آید، قابل توجه است. در سرتاسر این نوشته، اوصافی چون روان‌شاد یا زنده‌یاد برای ژاله نیاورده‌ام، چون صدایش را با شور و حرارت زندگی می‌شنیدم؛ و به راستی او در صدای صدها فیلم، جاودانه زندگی می‌کند.در بسیاری از فیلم‌های دوبلهٔ تلویزیون و دوبلهٔ استودیو قرن ۲۱ صدای بسیار زیبای خسرو شمشیرگران نام بازیگران و سازندگان فیلم را می‌خواند و صدای او را در تیتراژ این فیلم‌ها می‌شنویم. اما تیتراژ این فیلم مقوله‌ای جداگانه است. نوشته‌ها، فصلی مجزا از فیلم نیستند و با صحنه‌های فیلم و گفت‌وگوهای آغاز فیلم که در درک فیلم نقشی اساسی دارند، آمیخته شده‌اند؛ در نتیجه کوشش شمشیرگران در این فیلم ایجاد دست‌انداز می‌کند و بیننده را از حال و هوای فیلم ـ که موسیقی زیبای متن سعی در توصیف آن دارد ـ بیرون می‌کشد. در میان کار او، صدای دیگری (علی همت مومیوند) تیترهای مربوط به زمان و مکان داستان را می‌خواند و آمیزهٔ این دو صدا، آغاز فیلم را شلوغ می‌کند. ای‌کاش با یک زیرنویس ساده نوشته‌ها را ترجمه می‌کردند. در اینجا شایستهٔ تذکر است که مدیر دوبلاژ در کار خواندن تیترها نظارتی ندارد و این‌کار با سفارش استودیو و بیشتر با سلیقهٔ گوینده صورت می‌گیرد.تک‌گوئی شادروان ژاله کاظمی با صدای گرفته و بم، روی نماهائی که ارتباط دقیق زمانی ندارند، گرچه قرائت نامه‌ای خداحافظی است، اما نشان از یک عمر بیماری درمان‌ناپذیر دارد. صدای ژاله غم‌آلود، اما مصمم است. تصویر، ویرجینیا را با گام‌های استوار نشان می‌دهد که به‌سوی مرگ می‌رود و صدای ژاله با نهایت استادی این صلابت را در استقبال و رویاروئی مرگ نشان می‌دهد، من فقط به یک کلمه از نوشتار این تک‌گوئی (و نه اجرایش) ایراد دارم؛ به کلمه ”خوشحال“ که معادل Happy انتخاب شده است؛ واژه‌های ”خوش“ یا ”خوشبخت“ را مناسب‌تر می‌دانم، در جمله‌ای که ویرجینیا می‌گوید: ”من و تو از هر زن و شوهر دیگه‌ای بیشتر خوشحال بودیم.“سکانس ویرجینیا ـ لئونارد (کاظمی ـ والی‌زاده) گفت‌وگوی یک زن و شوهر ادیب است. شوهری که به سلامت همسر توجه بسیار دارد و زنی که گاه عصیان می‌کند و مراقبت‌ها را برنمی‌تابد. والی‌زاده فرصت کافی نداشته و رگه‌های احساسیِ صمیمیت، عشق عمیق، و دل‌واپس بودن سلامت همسر، در صدایش پژواکی ندارد؛ اما کاظمی همچنان استاد است پس از معرفی ویرجینیا و لئوناردو و برقراری ارتباط این صحنه با صحنهٔ خودکشی، اشخاص دیگر داستان در لس‌آنجلس سال ۱۹۵۱ معرفی می‌شوند. شخصیت مرکزی این بخش لورا براون است. خانمی‌ مه‌آلود که بیشتر در دنیای داستان‌ها و کتاب‌ها زندگی می‌کند. مهوش افشاری به‌جای او سخن می‌گوید، حسینیان به جای دان (شوهر لورا) و رزیتا یاراحمدی به‌جای ریچارد پسرک چهار پنج ساله. صدای حسینیان به رغم اجراء خوب ضبط خوبی ندارد. افشاری بهتر هم می‌توانست باشد رزیتا یاراحمدی بسیار خوب است.در سکانس خانهٔ کلاریس در سال ۲۰۰۱ (ناظریان ـ خلیل‌آذر) صدای خانم ناظریان بسیار خوب بر چهرهٔ مریل استریپ نشسته، اما شهلا گاه زیاد می‌آورد. باید از ژاله می‌خواست بعضی جمله‌ها را کوتاه کند. آن‌وقت فشرده‌تر صحبت می‌کرد ـ شبیه زندگی ـ نه شبیه آن شهلا ناظریان که در فیلم‌ها صحبت می‌کند. در سکانس گل‌فروشی، ناظریان طبیعی‌تر است. اجراء خانم پری هاشمی، با صدای کلفت کرده و در گلو انداخته، مناسب شخصیت خانمی که زیباترین فراورده‌های طبیعت را می‌فروشد نیست.خانمی که شعر و رمان می‌خواند و رمان تفسیر می‌کند و چنان باهوش است که شخصیت اصلی رمان ریچارد را هم ذات مشتری‌اش کلاریس می‌گیرد، لحنی زرنگ و فهیم بافرهنگ می‌خواهد. این بارقه‌ها در صدای هاشمی نیست و اجراء به روخوانی شبیه است.سکانس بعدی (خانهٔ ریچارد) یکی از صحنه‌هائی است که می‌توان آن را به‌مثابه الگو یا برنامهٔ درس در کلاس‌های بازیگری یا دوبلوری نشان داد: ریچارد پریشان از ایدز، یار را نخست در خیابان می‌بیند و کلاریس که پیش از ورود به خانهٔ او تقه‌ای به در می‌زند، که خانم دالووی است و باز صدای چنگیز جلیلوند می‌آید؛ صدای یکی از بلندترین نهال‌هائی که در باغ دوبلاژ ایران رُسته است. جلیلوند صدای مأیوس مردی دل‌شکسته و گوشه‌گیر را پژواک می‌دهد. و وقتی چهرهٔ اد هریس را می‌بینیم تطابق استادانهٔ صدا و چهره را مشاهده می‌کنیم تطابق استادانهٔ صدا و چهره را مشاهده می‌کنیم. در گفت‌وگوها از بیماری ایدز ریچارد و دیوانگی‌اش آگاه می‌شویم. و شهلا ناظریان یک جملهٔ ”اشتباه می‌کنی“ را روی لب‌های بستهٔ کلاریس گفته است. صرف‌نظر از بلند بودن بعضی جمله‌ها، گفت‌وگوی این صحنه که آینه‌دار پیشینهٔ این زن و مرد است در نهایت استادی توسط جلیلوند و ناظریان زندگی شده است.در سکانس آشپزخانهٔ ویرجینیا، یکی دو جمله ضعف ترجمه دارد و مدیر دوبلاژ هم کاملاً آن را درنیافته است. یکی از آنها کلهٔ ”زنجبیل“. قرار است خواهر ویرجینیا با بچه‌هایش به دیدن او بیایند و ویرجینیا برای خوشحال کردن بچه‌ها خدمتکار خانه را به لندن می‌فرستد که برایشان زنجبیل بخرد! در حالی‌که می‌دانیم ”زنجبیل“ ریشهٔ گیاهی تندطعم است که به غذاها می‌زنند و مورد علاقه بچه‌ها نیست. این انتخاب نادرست واژه به صحنهٔ بعد هم سرایت می‌کند. در سکانس پختن کیک، لورا به پسرش می‌گوید: ”تو می‌توانی آرد را صاف کنی؟“ که ریچارد پاسخ مثبت می‌دهد، اما می‌بینیم که ریچارد آرد را الک می‌کند. صاف کردن بیشتر برای مایعات به‌کار می‌رود که توسط صافی، ناخالصی را از مایع اصلی جدا می‌کنند. ”صاف کردن“ در مورد اجسامی مانند آرد (همچون خاک، و شن و ماسه و غیره) معنای هموار کردن سطح آنها را می‌دهد. متأسفانه کار دیالوگ‌نویسی خانم کاظمی خرده‌ضعف‌هائی دارد و بعضی از جمله‌ها طولانی‌اند و اجراء آنها روی دهان بسته می‌افتد.در سکانس مکالمهٔ لورا و کیتی، توفیق خانم افشاری و خانم شعشعانی در حد یک روخوانی است. حالت‌های خانم شعشعانی با تصویر فاصله دارد. در صحنهٔ بعد اجراء خانم یاراحمدی به‌جای خواهر ویرجینیا (وسنا بل) دارای فراز و فرود است. در گفت‌وگو با ژاله حالت‌هایش به زندگی کمی نزدیک می‌شود اما در گفت‌وگو با بچه‌ها لحنش فاقد تراوش محبت مادرانه است. به‌جای بچه‌های خانم‌های سالمند گفته‌اند. اما گویندۀ دخترک خردسال (خواهرزادهٔ ویرجینیا)، خانم نسیم رضاخانی توفیقی در شیرینی و خامی کودکانه نشان می‌دهد.در سکانس گفت‌وگوی کلاریس و لوئیس واترز (مومیوند و ناظریان) بوی عشقی غبارگرفته، شیطنت‌های دوسویه، و زندگی ناموفق از گفت‌وگوها بیرون می‌ریزد. گفت‌وگوها به زندگی بسیار نزدیک است و ناظریان یکی دیگر از اجراهای استادانه را عرضه می‌کند. مومیوند نیز در بعضی جمله‌ها تاروپود باسمهٔ حاکم بر حالت‌های دوبله را پاره می‌کند و به زندگی نزدیک می‌شود. مکالمهٔ کلاریس با دخترش یکی دیگر از اجراهای روان و زلال است (ناظریان ـ شاهین‌مقدماما جمله‌های طولانی که اجرای‌شان روی دهان بسته می‌افتد، از ظرافت کار می‌کاهد.در سکانس پرخاش در ایستگاه راه‌آهن (۱۹۲۳)، در یکی دو جملهٔ اول از گفته‌های والی‌زاده به این فکر می‌افتیم که او با این نقش ارتباط چندانی برقرار نکرده است. پرخاش‌های او گاه زیادتر از حالت چهره است و گاه کم‌تر. اما رفته‌رفته احساس و قدرت و حالت هم در جای خود قرار می‌گیرند و آنچه از گویندهٔ برجسته‌ای چون والی‌زاده انتظار می‌رود برآورده می‌شود. کاظمی هم در دادزدن‌ها، کمی رنگ و زنگ صدایش می‌پرد، اما او هم در پرخاش بلندی که جمله‌ها جفت لب و دهان است اجرائی عرضه می‌کند که گوئی دوبله‌ای در کار نیست و آنچه می‌شنویم صدای اصلی فیلم است.در سکانس بعد ـ ۱۹۵۱ ـ انصراف لورا از خودکشی و بازگشت به خانهٔ خانم لارچ گفت‌وگوی سه‌گانهٔ شعشعانی (خانم لارچ) افشاری (لورا براون) و رزیتا (ریچارد کوچولو) با آن‌که کوتاه است، همه در نهایت استادی اجراء شده. تکرار این صحنه در سال ۲۰۰۱ در ذهن ریچارد بزرگسال و ایدز گرفته که به تصویر مادرش می‌نگرد و می‌گرید، تأثیری مضاعف بر بیننده دارد. در سکانس برخورد دوبارهٔ کلاریس و ریچارد شاهد یکی دیگر از اجراهای خوب دوبله هستیم. زیبائی کلمات و اجراء درخشندهٔ آنها بر تأثیر صحنهٔ خودکشی می‌افزایند.در سکانس پس از خودکشی ریچارد (سال ۱۹۵۱) می‌بینیم که ریچارد کوچولو به گفته‌های پدرش از جنگ گوش می‌دهد. انتخاب ”جنوب پاسیفیک“ به‌جای ”جنوب اقیانوس آرام“ کمی جدا از نام‌های فارسی جغرافیائی است. در سکانس گفت‌وگوی لورا براون و کلاریس در سال ۲۰۰۱، کوشش مهوش افشاری برای اجراء نقش زنی هفتادوچند ساله چشمگیر است. محدودهٔ کلام و جنبش لب‌ها اجازهٔ افزودن تراوش‌های آوائی دیگر را از او گرفته است. شاید اگر جمله‌هائی کوتاه‌تر انتخاب می‌شد، اجراء بهتری قابل عرضه بود. در جائی‌که کلاریس از لورا می‌پرسد: ”شما ریچارد رو وقتی بچه بود ترک کردین؟“ لورا در پاسخ می‌گوید: ”من هر دو تا بچه‌مو ترک کردم؛ اون‌ها رو رها کردم.“ در این‌جا ”رها کردن“ معادل کلمهٔ abandon انگلیسی انتخاب شده است. رها کردن در فارسی دارای دو معناس و بار مثبت معنائی آن بیشتر از بار منفی است، حال آنکه abandon فقط دارای بار منفی است. این کلمه را باید به ”بی‌پناه گذاشتن“ معنا کرد.دوبلهٔ ساعت‌ها در کل یک دوبلهٔ بسیار خوب و ماندگار است؛ و کوششی جمعی برای اجراء کاری درست و متفاوت در آن به چشم می‌خورد. هیچ صدائی برای هیچ چهره‌ای بیگانه نیست. یادآوری کاستی‌ها در برابر انبوه درستی‌ها حکم ذره در برابر دریا را دارد.

من به دوبلهٔ فیلم و مدیریت دوبلاژ آن چهار ستاره (از پنج ستاره) می‌دهم. به اجراء ژاله به‌جای نیکول کیدمن ۵/۴ ستاره، شهلا ناظریان چهارونیم ستاره، مهوش افشاری ۵/۳ ستاره، رزیتا یاراحمدی به‌جای ریچارد کوچولو چهار ستاره و به‌جای ونسا بل هیچ ستاره، پری هاشمی به‌جای نلی سه ستاره و به‌جای گل‌فروش هیچ ستاره، منوچهر والی‌زاده به‌جای لئوناردو ۳ ستاره، علی‌ همت مومیوند به‌جای لوئیس واترز ۵/۲ ستاره، چنگیز جلیلوند به‌جای اد هریس ۵/۴ ستاره، ... و به کوشش استودیو قرن ۲۱ برای خلق یک دوبلهٔ خوب پنج ستاره.

ابوالحسن تهامی

ماهنامه فيلم :سال بيست و سوم، شماره 338، آبان 1384 ماهنامه فرهنگي - هنري (تخصصي سينما)    صفحه 26

گوشه ای از نوشته های دوستان در پرشین تولز :     ( نوستالژی )

 رامین :ساعتها را ديده ايد؟ چه زيبا است چه موسيقي دلنشيني دارد و چه دوبله نابي دارد. ژاله كاظمي مديريت دوبلاژ را به عهده دارد.چه تقديري بود كه ژاله آخرين كلام هايش در دنيا دوبله با نيكول كيد من به اعماق رودخانه نيستي فرو مي رود. جليلوند جاي اد هريس ايدز زده سخن مي گويد بد نيست كارش.
صداي چنگيز آنقدر قوي و رسا است كه شايد گوينده صدا را براي يك بيمار روبه مرگ نپذيرد. شهلا ناظريان به جاي مريل استريپ مي گويد كه بي نقص مي گويد و مهوش افشاري هم جاي جوليان مور كه دقيقا صداي خود مور است كه فارسي ياد گرفته است!!
ترجمه فيلم را دوست داشتم كه اجازه نمي دهد سانسور مانع اين شود كه بينندگان متوجه نشوند كه تمام نقش هاي اصلي فيلم تمايلات همجنسگرايي دارند.
ولي فقط يك نكته كه بي مورد درباره ايراد دوستان به مترجم ها نيست.
در صحنه اي از فيلم نيكول كيد من به پيشخدمت خانه مي گويد : يادت هست كه خواهر براي ناهار مي آيد كه ترجمه بدي مي باشد در فارسي محاوره اي گفته مي شود يادت باشد كه خواهرم براي ناهار مي آيد.؟ و يادت نرفته كه خواهرم براي ناهار مي آيد؟
حالا اگر مترجم بي سواد است چرا مرحوم كاظمي به اين نكته توجه نكرده است؟
بهر روي يادش بخير. تازه داشتيم به نيكول كيدمن هاي ژاله كاظمي عادت مي كرديم كه پر كشيد و رفت.

سهیل : سلام رامین عزیز
بالاخره یکی از دوستان با من در مورد دوبله این فیلم هم عقیده شد.
ولی بر عکس شما من کار چنگیز جلیلوند را به جای اد هریس بسیار دوست دارم. به خصوص آن صحنه قبل از خودکشی که می گوید:
هیچ زوجی تا به حال به خوشبختی ما نبوده خانم دالووی!
به نظر من بهترین صدا برای اد هریس صدای جلیلوند است و همچنین بهترین کار جلیلوند در دوره دوم دوبله او همین فیلم.




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - میثم - ۱۳۸۸/۱۲/۲۰ صبح ۱۰:۴۸

دلشدگان عزيز ، دست مريزاد! خيلي خيلي لطف كرديد

شنيده بودم استاد تهامي ن‍ژاد ،‌ دوبله ساعت ها را نقد كرده اند ، اما متاسفانه آن شماره ماهنامه فيلم را هر چه جستجو كردم نيافتم (زندگي كردن در وسط بيابان اين مشكلات را هم دارد!) از بابت قرار دادن اين نقد زيبا در اين بحث ،‌ از شما دوست گرامي بسيار بسيار متشكرم.

چند نكته را هم من درباره دوبله ارزشمند ساعت ها بگويم.

1- با استاد تهامي موافقم ، دوبله كردن تيتراژ فيلم ، آن هم زماني كه جزئي از خود فيلم است (يعني روي زمينه ثابت نيست و تصاوير و ماجراها در جريان هستند) و به خصوص وقتي موسيقي نيز در آن حرف اول را ميزند ، عملي نا به جاست. اي كاش در دوبله اين فيلم اين نكته نيز مورد توجه قرار مي گرفت. دوبله كردن تيتراژ در بسياري فيلمها به كار لطمه زده.

2- با انتخاب صداي چنگيز جليلوند به جاي اد هريس زياد موافق نيستم. به نظرم اتنخاب بهتري مي شد داشت. وقتي اولين بار ساعت ها را به زبان اصلي ديدم با ديدن وضعيت بيمار كاراكتر اد هريس در اين فيلم ناخودآگاه به ياد فيلم پاپيون و شخصيت رئيس جذامي هانتوني زربي) و صد البته دوبله بسيار زيباي استاد ناصر نظامي افتادم. خيلي دوست داشتم نظامي ، اين بار جاي اد هريس سخن بگويد. هر چند استاد جليلوند با استادي خودشان تمام حالات عاطفي شخصيت را منعكس كرده اند و نقش گويي شان خيلي خوب است ، ولي اي كاش كمي از بمي و قدرت صدايشان مي كاستند تا اين صدا براي يك بيمار ايدزي و مشرف به موت ، قابل باورتر شود. با اين حال معتقدم اين اشكال بر كار استاد جليلوند ، در ملاقات اول ريچارد و كلاريسا به چشم مي خورد و در ملاقات بعدي رفع شده است. كار استادان جليلوند و ناظريان در سكانسي از فيلم كه به خودكشي ريچارد ختم مي شود ، يكي از شاهكارهاي گويندگي متقابل است.

3- يكي از انتخابهاي فوق العاده هوشمندانه در اين دوبله ، انتخاب صداي فريبا شاهين مقدم به جاي كاراكتر جوليا (كلر دينز) است. جوليا شخصيتي به ظاهر پسرانه دارد،‌ از نوع لباس پوشيدن و شكل دويدن او در همان سكانس اول اين مساله كاملا به چشم مي خورد. دختري است كه سعي مي كند در برابر ديگران با خشونت پسرانه از شخصيت خود دفاع كند! (پرخاش اوليه اش با كلاريسا را به ياد آوريد كه  با تحكم از او مي خواهد نسبت به دير آمدنش اعتراض نكند) اما به همان نسبت از نظر عاطفي آسيب پذير است (وقتي از مادرش مي شنود كه او تنها وقتي با ريچارد باشد زندگي برايش معني دارد ، از نظر احساسي خرد ميشود) . صداي شاهين مقدم كاملا مناسب با چنين شخصيتي است. هم احساسات زنانه را به خوبي بروز ميدهد و هم رگه هايي از پسرانگي در خود دارد. هم فاصله شخصيتي او با مادرش را برايمان باورپذير مي كند ، هم طعنه هاي شيطنت آميزش درباره دوستان مادرش و هم درد دل هايش با مادرش كه با احساس نياز به محبت همراه است ، با اين صدا كاملا هماهنگ است. بانو فريبا شاهين مقدم نيز از پس اين گويندگي دشوار به زيبايي بر مي آيد و الحق و و الانصاف شايستگي گرفتن 5 ستاره در نقد اين دوبله را دارد.

(۱۳۸۸/۱۲/۱۸ عصر ۱۱:۳۳)رامین_جلیلوند نوشته شده:  

برای کاراکتر مکس کدی (بابی دنیرو) خیلی فکر کرده ام. خیلی. با اسماعیلی مخالف هستم. به نظر می آید بهرام زند بهترین گزینه باشد.

جسیکا لانگ را رفعت هاشم پور بگويد.

جولیت لوییس را با مريم شيرزاد موافقم.

جو دان بیکر البته و صدالبته حسين عرفانی.

مارتين بالزم را پرویز بهرام زند بگويد همانند نسخه اول.

نيک نولتی را مدقالچی را پيشنهاد می کنم.

و البته گريگوری پگ و رابرت ميچم را اسماعيلی و جليلوند بگويند.

ميثم جان چه پيشنهاد خوبی برای جو پشی ها داديد. تورج مهرزاديان.

رامين جان ممنونم از شما بابت ابراز لطف و محبتتان نسبت به اين شاگرد كوچك

به نظر من هم جسيكا لانگ و شخصيت و گريم او در اين فيلم ، با گويندگي بانو رفعت هاشمپور بسيار بهتر از كار در مي آيد.

اما معتقدم براي نيك نولتي ، صداي مدقالچي چندان مناسب نيست. چون كاراكتر سم بودن (نولتي) در اين فيلم ، مردي ضعيف النفس و زنباره است. صلابت و اقتدار استاد مدقالچي با اين كاراكتر  هماهنگ نمي نمايد. استاد مهرزاديان البته چنين شخصيت هايي را بسيار خوب اجرا مي كند.

اي كاش مي شد از طريقي ، اين پيشنهادات را به دست اندركاران و اساتيد دوبله رساند. متاسفانه هيچ كانال ارتباطي بين هنر دوبله و علاقمندانش وجود ندارد و همه چيز به سليقه مدير دوبلاژ مربوط است.

من و خيلي هاي ديگر بايد حسرت دوبله نشدن يا خوب دوبله نشدن ، بسياري از فيلمهاي محبوبمان را داشته باشيم.




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - میثم - ۱۳۸۸/۱۲/۲۶ عصر ۱۲:۱۵

سري اول سينما چهار و سينما يك را به خاطر داريد كه؟! فاصله سالهاي 80 تا 83 كه انصافا محمد حميدي مقدم سنگ تمام گذاشته بود با برنامه هايش!

فيلمهايي كه از اين برنامه ها پخش مي شدند اغلب دوبله هايي فوق العاده داشتند. فيلم هايي چون گلن گري گلن راس (جيمز فولي) ، جي اف كي (اليور استون) ، كاگه موشا (آكيرا كوروساوا) ، مظنونين هميشگي (براين سينگر) ، حضور (هال اشبي) ، رستگاري در شاوشنگ (فرانك دارابونت) ،‌ رودخانه مرموز (كلينت ايستوود) و ...

اما يكي از دوبله هاي درخشان آن دوره بدون شك دوبله بازي ساخته ديويد فينچر است. خوب است دوستان اگر درباره اين دوبله نظري دارند بگويند.

اطلاعات مربوط به دوبله اين فيلم :

بازی (دیوید فینچر - ۱۹۹۷)

مدیر دوبلاژ : خسرو خسروشاهی

گویندگان :

منوچهر اسماعیلی (مایکل داگلاس / نیکلاس)

خسرو خسروشاهی (شان پن / کنراد)

مینو غزنوی (دبورا کار آنگر / کریستین)

ناصر نظامی (پیتر دونات / ساموئل ساترلند)

خسرو شمشیرگران (جیمز ریبهورن / جیم فینگلد)

ایران بزرگمهر (کارول بیکر / الزا)

زویا خلیل آذر (آنا کاترینا / الیزابت)

محمد علی دیباج (آرمین مولر استال / آنسون بائر)

ناصر احمدی (دانیل شور / گوینده اخبار)

افسانه پوستی ، بهمن هاشمی ، تورج مهرزادیان ، سیامک اطلسی ، رزیتا یاراحمدی

فايل هاي صوتي فيلم «بازي» ساخته ديويد فينچر





RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - واترلو - ۱۳۸۸/۱۲/۲۶ عصر ۰۱:۲۱

(۱۳۸۸/۱۲/۲۰ صبح ۱۰:۴۸)ميثم نوشته شده:  

2- با انتخاب صداي چنگيز جليلوند به جاي اد هريس زياد موافق نيستم.

دقیقاً عیب دوبله این فیلم حرف زدن جلیلوند است با یک تغییر به ممدوح و یا نظامی دوبله بهتری می داشت


(۱۳۸۸/۱۲/۲۶ عصر ۱۲:۱۵)ميثم نوشته شده:  

اما يكي از دوبله هاي درخشان آن دوره بدون شك دوبله بازي ساخته ديويد فينچر است. خوب است دوستان اگر درباره اين دوبله نظري دارند بگويند.

گویندگان :

منوچهر اسماعیلی (مایکل داگلاس / نیکلاس)

خسرو خسروشاهی (شان پن / کنراد)

دو تا دیگه از هنرپیشه هایی که تو دوبله نابود شدند مایکل داگلاس و شان پن هستند که هیچ وقت دوبلور ثابت نداشتند و هیچکدام از فیلمهاشون هم دوبله خوبی ندارند و تو این فیلم حداقل مشخص شد  شان پن بدون خسروشاهی معنی نداره صدای صمصامی هم تو شاهین و آدم برفی هم خوب بود.

صدای اسماعیلی هم شاید خیلی مناسب نباشه ولی اذیت هم نمیکنه برعکس بقیه کسانی که جای این هنرپیشه حرف زده اند و صداها بدجوری رو مخت می ره




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - بهزاد ستوده - ۱۳۸۸/۱۲/۲۶ عصر ۰۲:۴۲

انتخاب صداها در دوبله ساعتها خیلی خوب بود

با تمام احترامی که برای مهوش افشاری قائل هستم صدای این بانوی بزرگ دوبله مناسب جولیان مور نبود باتغییر به زهره شکوفنده بی نظیر می شد دوبله ساعتها

صدای چنگیز جلیلوند در نقش کوتاه خوب بود و نظر دوستان سلیقه ای است

چنگیز جلیلوند در فیلم های موسسه قرن21 اجراهای خوب وعالی به جای اد هریس داشته و علت انتخاب این استاد هم همین بوده

بهرام زند در آن زمان هنوز جای اد هریس صحبت نکرده بود تنها دوبله ادهریس غیر از چنگیز جلیلوند  فیلم صخره بود با صدای زنده یاد خسرو شایگان




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - میثم - ۱۳۸۸/۱۲/۲۶ عصر ۰۵:۵۸

با تشكر از واترلو و بهزاد عزيز

چند نقطه نظر شخصي :

1- به نظرم بهترين گوينده براي اد هريس ، ناصر نظامي است. من هر دفعه اد هريس را مي بينم ياد نظامي مي افتم! قرن 21 فيلمي دوبله كرده است با عنوان گذشته خشونت بار (ديويد كراننبرگ) ، اگر از ده پانزده دقيقه سانسور صرف نظر كنيم! بايد بگوييم كه ترجمه و دوبله خوبي دارد. در آن فيلم هم ناصر نظامي به جاي اد هريس محشر بود.

2- من هم خسروشاهي را به جاي شان پن بهترين انتخاب مي دانم. اما به نظرم كار مظفري در راه رفتن مرد مرده (تيم رابينز) هم زيبا بود. به كار استاد اسماعيلي در رودخانه مرموز هم نمي شود ايراد خاصي گرفت. ايشان هم كارشان را عالي انجام دادند و آن دوبله يكي از بهترين دوبله هاي دهه اخير است.

3- فيلمهايي كه از مايكل داگلاس دوبله شده اند يكي از يكي غير قابل تحمل تر بودند! حتي در فيلمي سعيد مظفري هم به جايش حرف زده! بهرام زند در قاچاق (سودربرگ) و استاد جليلوند در پسران نابغه (كرتيس هنسن) هم چنگي به دل نمي زنند. من هم معتقدم بهترين صدا براي مايكل داگلاس ، استاد منوچهر اسماعيلي است. بهترين دليل هم ،‌ همين فيلم بازي.

**************************************************************************

يكي ديگر از دوبله هاي ماندگار دهه اخير .... سه شنبه ها با موري!

كتابي كه بدون حضور جك لمون نميتوانست تبديل به فيلم شود و فيلمي كه بدون منوچهر نوذري نميتوانست دوبله شود!

http://u p . i r a n b l o g . i r/6/1268788824.jpg

 سه شنبه ها با موری (میک جکسون - 1999)

گویندگان:

منوچهر نوذری (جک لمون / موری شوارتز)

بهرام زند (هنک آزاریا / میچ البوم)

زهره شکوفنده (وندی مونیز / جنیفر)

مهین برزویی (پرستار موری)

زهرا سوهانی (همسر موری)

خسرو شمشیرگران (رئیس میچ)

سعید شیخ زاده ، کامبیز شکوفنده ، سعید مقدم منش و ...

فایل های صوتی از دوبله فیلم سه شنبه ها با موری





RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - واترلو - ۱۳۸۸/۱۲/۲۷ صبح ۰۲:۵۶

"(چند نقطه نظر شخصي :

1- به نظرم بهترين گوينده براي اد هريس ، ناصر نظامي است. من هر دفعه اد هريس را مي بينم ياد نظامي مي افتم! قرن 21 فيلمي دوبله كرده است با عنوان گذشته خشونت بار (ديويد كراننبرگ) ، اگر از ده پانزده دقيقه سانسور صرف نظر كنيم! بايد بگوييم كه ترجمه و دوبله خوبي دارد. در آن فيلم هم ناصر نظامي به جاي اد هريس محشر بود.)"

بهترین صدا واقعاً  ناصر نظامي است ممدوح هم در دشمن پشت دروازه خوب بود. بهرام زند تو ورطه هم جای اد هریس حرف زده ولی با جلیلوند موافق نیستم ، حسین عرفانی هم تو needful things حرف زده بود

"(2- من هم خسروشاهي را به جاي شان پن بهترين انتخاب مي دانم. اما به نظرم كار مظفري در راه رفتن مرد مرده (تيم رابينز) هم زيبا بود. به كار استاد اسماعيلي در رودخانه مرموز هم نمي شود ايراد خاصي گرفت. ايشان هم كارشان را عالي انجام دادند و آن دوبله يكي از بهترين دوبله هاي دهه اخير است.)"

ولی به نظرم صدای اسماعیلی رو شان پن ننشسته بود یه جوری صدا برای نقش سنگین بود.

"(3- فيلمهايي كه از مايكل داگلاس دوبله شده اند يكي از يكي غير قابل تحمل تر بودند! حتي در فيلمي سعيد مظفري هم به جايش حرف زده! بهرام زند در قاچاق (سودربرگ) و استاد جليلوند در پسران نابغه (كرتيس هنسن) هم چنگي به دل نمي زنند. من هم معتقدم بهترين صدا براي مايكل داگلاس ، استاد منوچهر اسماعيلي است. بهترين دليل هم ،‌ همين فيلم بازي.)"

آیا می دانستید ناصر خاوری در فیلم کما به جای این بازیگر حرف زده




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - بهزاد ستوده - ۱۳۸۸/۱۲/۲۷ عصر ۰۱:۵۷

درمورد مایکل داگلاس بهترین انتخاب منوچهر اسماعیلی است با دوفیلم  بازی و خویشاوند

بهرام زند هم برای انتخاب دوم خیلی مناسب است باستناد فیلم ترافیک(قاچاق)

منوچهر والی زاده انتخاب سوم است و بیشتر برای فیلم های قدیمی مایکل داگلاس باستناد افشاگری

عنوان فارسی فیلمی که سعید مظفری مایکل داگلاس را حرف زده اتاق قاضی است کار سعید مظفری مثل همیشه بود برای داگلاس جوان  بد نبود




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - soheil - ۱۳۸۸/۱۲/۲۷ عصر ۰۸:۱۸

چند نکته راجع بحث های دوستان:

1.من هم مثل سایر دوستان نمی توانم گوینده ثابتی را برای رابرت دنیرو در نظر بگیرم.به نظر من جلیلوند،اسماعیلی و زند می توانند جای این بازیگر گویندگی کنند.

کار جلیلوند در امتیاز خوب بود قسمتهایی از اتاق ماروین را دیده ام که به نظرم آنجا هم بد نبود.

اسماعیلی در سلطان کمدی خیلی خوب بود.ولی در مخمصه چنگی به دل نمی زد.

بهرام زند هم در اکثر مواقع خوب بوده است.

2.در مورد ساعتها من با احترام به نظر دوستان فکر می کنم انتخاب جلیلوند برای اد هریس خوب بود.البته شاید هم به خاطر علاقه زیادی است که به دوبله این فیلم دارم است.

به شخصه این دیالوگ را با هیچ صدای دیگری نمی توانم تصور کنم:

هیچ زوجی به خوشبختی ما نبوده خانم دالووی!

3.به واقع یکی از فنا شدگان دوبله های اخیر شان پن است اگر کار امیر زند را به جای این بازیگر در من سام هستم کنار بگذاریم(که انصافا" امیر زند عالی کار کرد) بهترین گوینده برای این بازیگر ابتدا خسروشاهی و سپس مظفری است.

البته اسماعیلی در رودخانه مایستیک تلاش خودش را انجام داد ولی جنس صدای او مناسب این بازیگر نیست.

گویندگی جلیلوند در ترور ریچارد نیکسون و طهماسب در همه مردان شاه هم که چیزی نزدیک به فاجعه بود. 

4.به جای مایکل داگلاس منوچهر والی زاده و اگر اشتباه نکرده باشم زنده یاد عطااله کاملی هم صحبت کرده اند.به نظرم زنده یاد کاملی می توانست انتخاب مناسبی باشد.




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - میثم - ۱۳۸۸/۱۲/۲۹ عصر ۱۲:۵۳

ممنونم از همه دوستان عزيز.

بهزاد جان ، مظفري در فيلم پادشاه كاليفرنيا هم به جاي اين بازيگر حرف زده است!

والي زاده هم در سقوط به جاي او صحبت كرده كه بسي فاجعه بار است!

صداي مرحوم كاملي به جاي مايكل را به خاطر نمي آوردم اما به دليل شباهت نسبي چهره مايكل با پدرش كرك داگلاس فكر مي كنم انتخاب خوبي بوده باشد.

خوب است اين مباحث را در بحث كدام دوبلور براي كدام بازيگر؟ پي بگيريم.




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - رامین_جلیلوند - ۱۳۸۹/۱/۹ صبح ۱۰:۵۴

بله من هم صدای کاملی جای مایکل داگلاس را به یاد می آورم. در کدام فیلم یادم نیست. منوچهر اسماعیلی و خود مرحوم کاملی مناسب هستند.
شان پن هم به نظر می آید خسروشاهی مناسب ترین است. به شخصه علاقه ای به این بازیگر ندارم و در نتیجه نظر خاصی در مورد دوبلور مناسب اش ندارم.




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - میثم - ۱۳۸۹/۱/۹ صبح ۱۱:۲۹

(۱۳۸۹/۱/۹ صبح ۱۰:۵۴)رامین_جلیلوند نوشته شده:  

بله من هم صدای کاملی جای مایکل داگلاس را به یاد می آورم. در کدام فیلم یادم نیست.

The Ghost and the Darkness


لیست کاملی از فیلمهای دوبله مایکل داگلاس را واترلوی عزیز در بحث کدام دوبلور برای کدام بازیگر قرار داده اند.




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - رامین_جلیلوند - ۱۳۸۹/۱/۱۴ صبح ۱۰:۴۵

(۱۳۸۸/۱۲/۵ عصر ۰۴:۳۱)ميثم نوشته شده:  

(۱۳۸۸/۱۱/۲۶ عصر ۱۰:۰۶)رامین_جلیلوند نوشته شده:  

سکوت بره ها را نديده ام.

سلام رامین عزیز

سکوت بره ها را چند سال پیش از تلوزیون دیدم (البته حدود 20 دقیقه سانسور داشت) دوبله فیلم احتمالا زمان اعتصاب دوبلورها در سال 84 باید انجام شده باشد. چون خیلی از گویندگان نقش های فرعی گویندگان گمنام هستند و بعدا بعضی آنها جذب انجمن گویندگان جوان شدند. کار گویندگان فرعی هم همگی ضعیف بود و از ارزش دوبله فیلم کاسته بود.

ترجمه فیلم نسبتا مطلوب بود. ولی نقطه قوت اصلی دوبله انتخابهای بسیار خوب نقش های اصلی بود. نصرالله مدقالچی به جای دکتر هانیبال لکتر استثنایی و بی نقص است. در دومین سکانس ملاقات با کلاریس اصلا احساس نمی کردم که فیلم دوبله است. به خصوص وقتی دارد از دلمردگی اش در زندان می گوید : "دلم یه منظره میخواد !" کلوزآپ چهره دکتر را نشان می دهد ، مدقالچی واقعا در موقع ادای دیالوگ ها محو چهره هاپکینز بوده و احساسش را از او گرفته است.

کار افسانه پوستی به جای جودی فاستر خوب و قابل قبول است. ناپختگی موجود در صدای خانم پوستی به جای اینکه به کار لطمه بزند برعکس باعث شده این صدا به عنوان صدای یک کارآموز کم تجربه پلیس قابل قبول تر شود. در طول فیلم هم پوستی به خوبی توانسته جسارت و ترس و قوت و ضعف کلاریس را به باور بنشاند.

استاد تورج مهرزادیان (که به اعتقاد من یکی از دست کم گرفته شده ترین استعدادهای دوبله است) نیز در نقش دکتر چیلتون ، شخصیت ریاکار و بی رحم و ترسوی او را در دوبله اش به خوبی در آورده.

بر طبق خبری که در ماهنامه فیلم خوانده ام مدیر دوبلاژ کار هم استاد چنگیز جلیلوند بوده اند. خود ایشان هم به جای اسکات گلن در نقش جک کرافورد صحبت کرده اند که البته شخصیت تودار و کم دیالوگی  بود.

نسخه صداگذاری شده دی وی دی سکوت بره ها را دارم که متاسفانه نیمی از فیلم بدون دوبله است. یعنی از دوبله پخش شده از صدا و سیما هم کمتر! مثلا سکانسی که کلاریس خاطره سلاخی بره ها را برای دکتر تعریف می کند ، و خیلی هم خوب توسط دوبلور ، کار شده و در دوبله تلوزیونی موجود است ، روی دی وی دی نیامده.

من بالاخره سکوت بره ها را از قرن 21 گرفتم و باید اذعان کنم بسیار بسیار عالی بود.
به نظر من که گویندگی مدقالچی جای دکتر هانیبال لکتر یکی از  برترین پرسوناژهای تاریخ دوبلاژ می باشد.استاد جلیلوند علاوه بر کرافورد چند نقش فرعی دیگر هم می گوید و اگر اشتباه نکنم نقش خود بوفالابیل قاتل را هم خود ایشان می گوید. (هرکه می گوید کاملا صدا و شخصیت را گرفته و به فارسی تبدیل کرده است)




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - میثم - ۱۳۸۹/۱/۱۴ صبح ۱۰:۵۲

(۱۳۸۹/۱/۱۴ صبح ۱۰:۴۵)رامین_جلیلوند نوشته شده:  

من بالاخره سکوت بره ها را از قرن 21 گرفتم و باید اذعان کنم بسیار بسیار عالی بود.
به نظر من که گویندگی مدقالچی جای دکتر هانیبال لکتر یکی از  برترین پرسوناژهای تاریخ دوبلاژ می باشد.استاد جلیلوند علاوه بر کرافورد چند نقش فرعی دیگر هم می گوید و اگر اشتباه نکنم نقش خود بوفالابیل قاتل را هم خود ایشان می گوید. (هرکه می گوید کاملا صدا و شخصیت را گرفته و به فارسی تبدیل کرده است)

اینطور که شما تعریف می کنید باید دوبله دیگری از سکوت بره ها باشد. چون در فیلمی که تلوزیون پخش کرد ، بوفالوبیل را یکی از همین جوانهای بی استعداد گفته بود.

خیلی خوشحالم کردید رامین جان




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - میثم - ۱۳۸۹/۱/۲۵ صبح ۱۰:۱۸

بالاخره دوبله فیلم نجات سرباز رایان (اسپیلبرگ - 1998) را دیدم و باید اذعان کنم که فوق العاده است. با دیدن این فیلم قانع شدم که بهترین گوینده برای تام هنکس ، منوچهر والی زاده است!

من فکر می کنم یکی از دلایلی که دوبله های والی زاده به جای تام هنکس و تام کروز اینقدر خوب از کار در می آید این است ، که خود او بسیار به این بازیگران علاقمند است و به قول خودش از صحبت کردن به جایشان لذت می برد. گویندگی اش به جای تام هنکس به نقش سروان میلر هم از کارهای زیبای اوست.

در دوبله این فیلم ، سعید مظفری علاوه بر مدیریت دوبلاژ ، به جای ادوارد برنز هم صحبت می کند که صدایش با چهره بازیگر تناسبی دلنشین دارد. همچنین امیر زند و تورج مهرزادیان نیز کارشان را به نحو احسن انجام داده اند. گویندگان جوانی که در کنار این اساتید به نقش گویی پرداخته اند نیز کارشان هماهنگ با دیگر گویندگان خوب است.

روی هم رفته دوبله فیلم نجات سرباز رایان کاری یکدست و باکیفیت و تماشایی است. دوبله این فیلم ماجرای جالبی دارد که من آن را از قول واترلوی عزیز - که در کلوب سینما برایمان گفته بود - با اجازه ایشان در اینجا نقل قول می کنم:

سفارش دهنده در ابتدا دوبله فیلم را به سعید  مظفری واگذار می کند ، اما به خاطر دوبله ضعیف کار را از او می گیرد و از خسرو خسروشاهی برای دوبله این فیلم دعوت می کند. اما خسروشاهی می گوید چون از ابتدا کار دست مظفری بوده ، من مدیریت دوبلاژ نمی کنم ، فقط به او کمک و مشاوره میدهم! خسروشاهی ترکیب گویندگان را تغییر می دهد و نتیجه کار درخشان می شود!

http://u p . i r a n b l o g . i r/7/1270890278.jpg

نجات سرباز رایان (استیون اسپیلبرگ - 1998)

مدیر دوبلاژ: سعید مظفری

گویندگان:

منوچهر والی زاده (تام هنکس / سروان میلر)

سعید مظفری (ادوارد برنز / ریون)

تورج مهرزادیان (تام سایزمور / مایک)

امیر هوشنگ زند (بری پپر / جکسون)

افشین زینوری (مت دیمون / رایان)

کریم بیانی (جووانی ریبیسی / دکتر)

نادر کی مرام (جرمی دیویس / آپهام)

آبتین ممدوح (آدام گلدبرگ / ملیش)

پرویز ربیعی (دنیس فارینا / سرهنگ)

اکبر میرطاهری (وین دیزل / کاپارازو) همچنین جای سرجوخه هندرسون

خسرو شمشیرگران، ناصر نظامی، ناصر احمدی، حسین نورعلی، امیر عطرچی و ...

فایل های صوتی دوبله فیلم «نجات سرباز رایان»






RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - maryam - ۱۳۸۹/۲/۳ صبح ۱۱:۲۲

سلام به همه دوستان. ببخشيد نمي دونستم اين مطلبي كه ميخوام بنويسم مناسب كدوم تاپيكه اما فكر كنم به اين تاپيك ارتباط بيشتري داشته باشه.

بالاخره من هم چند تا دوبله جديد ديدم {#smilies.biggrin}

فيلم مرد نفوذي كه در اون كلايو اوئن و دنزل واشينگتون نقش هاي اصلي رو بازي مي كنن. شركت جوانه پويا فيلمو دوبله كرده. از دوبله فيلم خوشم اومد. گوينده ها عالي كار كرده بودن. شايد مي تونست بهتر هم باشه ولي همين هم خيلي خوب بود. البته اين نظر منه كه تخصصي هم نيست. دوستان ديگه شايد نظرات ديگه اي داشته باشن.

http://www.espressofriend.com/blog/wp-content/uploads/2007/06/insideman.jpg

سرپرست گويندگان كه گوينده اول فيلم اسمشو گفت آقاي افشين زينوري هست.

به جاي كلايو اوئن كه نقش دزد رو بازي ميكرد استاد خسرو خسروشاهي صحبت كردن. اي كاش هميشه ايشون اين بازيگر رو دوبله كنن.

دنزل واشينگتون : آقاي بهرام زند

كريستوفر پلامر : حسين عرفاني كه به نظر من خيلي عالي بود

جودي فاستر : مينو غزنوي - من دوست داشتم خانم افسانه پوستي به جاي جودي حرف بزنه. از دوبله فلايت پلن لذت بردم. اما خانم غزنوي هم عالي بودن.

بقيه دوبلورها رو به اسم نميشناسم اما اونام خوب بودن.

فقط چيزي كه اعصاب آدم رو خورد مي كنه اين سانسورهاي پوششي هست! جودي فاستر هر جا ميرفت يكي دو تا دايره و مربع همراهش بودن! واقعا اين كاراشون زشت و توهين آميزه {#smilies.dodgy}

دوبله فيلم نامه داري رو هم ديدم البته كامل نه. تام هنكس و مگ رايان نقشاي اصلي رو بازي كردن. وقتي كامل ديدم نظرمو ميگم.




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - maryam - ۱۳۸۹/۲/۵ صبح ۱۱:۴۰

سلام به همگي

گفته بودم درباره دوبله فيلم نامه داري مي نويسم. اما فكر مي كنم قرار دادن بخشي از فيلم خيلي بهتر باشه. به خصوص براي من كه زياد در اين زمينه صاحب نظر نيستم و تازه كار محسوب ميشم {#smilies.biggrin}

حدود 7 دقيقه هست از چند جاي مختلف فيلم كه دوبلورها به نظر من عالي هستن. البته در تمام طول فيلم عالي هستن اما اين چند دقيقه براي انتخاب مناسب تر بودن. يه جورايي يه معرفي از فيلم هم هست.

حجمش 7.5 مگ هست. بيشتر از اين نتونستم حجم فايل رو كم كنم.

لينك دانلود : http://www.2shared.com/file/12811196/5a232b31/New_-_TOM.html

ممكنه مديا پلير بازش نكنه اما km player و مديا پلير كلاسيك حتما بازش مي كنن.

http://u p . i r a n b l o g . i r/7/1272235891.jpg

لينك مشخصات فيلم : http://www.imdb.com/title/tt0128853

**********************************************************

به نظرم يه دو سه جا اشكالهايي توي ترجمه بود. مثلا جايي كه مگ راين ، عكس دوران بچگيشو به تام هنكس نشون ميده تام هنكس ميپرسه با مادرت داري توي عكس چيكار مي كني. جواب ميده : داريم ميچرخيم!!! در صورتي كه در اصل گفته داريم ميرقصيم

يا يه جاي ديگه كه تام هنكس به دوستش ميگه سر قرار با مگ رايان اون اول نگاهش كنه و بگه چطوريه. دوستش ميگه : اون خيلي خوبه!!  در صورتي كه در اصل گفته اون خيلي خوشگله

يه چند تا ايراد اينطوري داره كه خيلي توي ذوق ميزنن كه اگر نبود واقعا بي نقص ميشد.




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - رامین_جلیلوند - ۱۳۸۹/۳/۱۹ صبح ۱۲:۵۳

Analyze This


با صداپيشگی بهرام زند- ناصر طهماسب - صادق ماهرو يک نمونه برگزيده از کار گروهی جوان ها و پيشکسوت ها می باشد. با آن ترجمه عالی و دلسوزانه ای که مرزهای سانسور را در هم می شکند. با پس گردنی هايی عالی و دل نشين که من را بعد از سالها به قهقه از ته دل انداخت.

هميشه گفته ام دوبله خوب برای دل مردم عادی بايد بنشيند که اين فيلم نمونه اش است که مادر بزرگ ۹۰ ساله من ازش لذت برد بدون اينکه بداند زند و طهماسب که می باشند.
از نقش های فرعی که بگذريم زند- طهماسب - ماهرو يک دوبله بدون نقص و بسيار بسيار دلنشين ارايه می دهند. واقعا که هر سه تا استاد به تمام معنی می باشند.




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - soheil - ۱۳۸۹/۳/۱۹ صبح ۰۶:۴۳

(۱۳۸۹/۳/۱۹ صبح ۱۲:۵۳)رامین_جلیلوند نوشته شده:  

Analyze This

اين فيلم را سالها پيش ديدم.

با نظرت موافقم رامين جان ، دوبله بسيار خوبي دارد.




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - john doe - ۱۳۸۹/۳/۳۰ عصر ۰۳:۳۴

مظنونین همیشگی

همیشه فکر می کنم اگه این فیلم دوباره دوبله بشه به این خوبی در میاد. به نظر من که محاله

انتخاب و چینش گویندگان عجیب و فوق العاده است. از کار گویندگان شروع می کنم.

ناصر طهماسب(کوین اسپیسی): متحیر کننده است خود طهماسب حرف قشنگی در مورد اسپیسی

می زنه میگه:

"این بازیگر مثل روح می مونه " در لحظات مختلف فیلم ضعف و زیرکی و حتی ترس را به خوبی به رخ کشیده.

بهرام زند(گابریل برن): از خود زند بپرسید حتی این فیلم را بیاد نمی آورد ولی کارش در فیلم خیلی خوبه

اعتماد به نفس شخصیت و همین طور کمی خشونت را به خوبی انتقال داده .

والی زاده(استیفن بالدوین): مثل همیشه صدای دوست داشتنی

عرفانی( کوین پولاک) : طنز مناسب در لحظاتی از فیلم

بهمن هاشمی(بنیتیو دل تورو): عجیب صحبت کرده با توجه به اینکه جزو کارهای اولش بوده ولی واقعا" در فیلم می درخشه.

پرویز ربیعی(چاز بالمنتری): سرعت در گفتار و ارائه شخصیت پلیسی به ظاهر زیرک

گویندگان دیگر: نگین کیانفر - همت مومیوند - ناصر احمدی - خسرو شمشیرگران و ......

به گونه ای می شه گفت احساس نمی کنید فیلم دوبله شده  بلکه خود بازیگران فارسی حرف می زنند.

و به نظر دوبله خوب این مشخصه را داره.

دیالوگ های فیلم بسیار خوب نوشته جملات ماندگاری از فیلم به جا مونده و گفتارهای روان در فیلم وجود دارد.

ولی می رسیم به مشکلات دوبله فیلم:

باند ساند افکت : بسیار بد کار شده . وقتی فیلم با موزیک سحر آمیز برامس شروع می شه بسیار لذت می بریم ولی تا انتهای فیلم موزیک چند بار تکرار می شه و در انتها از موسیقی فیلم خسته می شویم

دیگر بماند از بقیه صداهای فیلم.

کیفیت پایین صدا: با توجه به اینکه فیلم در سال های اخیر دوبله شده ولی چون بر روی 35 کار شده و

چاپ فیلم و .... صدای فیلم کیفیت مطلوبی نداره.

افتادگی فیلم: گفتم فیلم بر روی 35 برای نمایش سینما کار شده اما با اینکه سانسوری به خصوصی فیلم ندارد اما تمام سر پرده ها افتادگی دیالوگ دارد.

----------------------------------------------------------

احتمالا" مدیر دوبلاژ فیلم خود طهماسب است و گویندگان جای این بازیگران تقریبا" بار اولشان بوده صحبت می کردند.و بعدها گویندگان دیگری جای این بازیگران صحبت کردند ولی صداها بسیار دلنشین است و هنوز هم تازگی دارد.




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - رامین_جلیلوند - ۱۳۸۹/۳/۳۱ صبح ۱۲:۵۰

می خواستم سه فيلم را در روزی روزگاری دوبله مطرح کنم که اولی اش را جان دو عزيز مطرح کردند.

سه فيلمی که من ۸ سال بعد از غربت و نديدن هيچ دوبله جديدی ديدم مظنون هميشگی- هفت و بازی بودند.
هميشه می دانستم که کوين اسپيسی را بايد ناصر طهماسب بگويد. بدون اینکه هفت و مظنونین همیشگی را دوبله ببینم.
کوين اسپيسی و جان ملکويچ دقيقا معادل ناصر طهماسب می باشند.

از طهماسب افسانه ای که بگذريم به بهرام زند می رسيم.
بهرام زند الان به  درجه ای  رسيده است که به قول يکی از دوستان ابوالفضل بهرام زند می باشد! نقش ها را تسخير می کند. ( از انحصار طلبی هايش در تصوير دنيای هنر بگذريم..نيکلاس کيج-دنزال واشينگتن-...) ولی  رابرت دنيرو هايش خارق العاده است. ميل گيبسون اش عالی است در ميهن پرست فيلمی که من حداقل دو بار در سال می بينمش ( غير از حضور آن ابله ، شروين قطعه ای در نقشی که بايد ناصر طهماسب می گفت= جيسون ايساک) و اسلحه مرگبارها که نقش مل گيبسون فقط و فقط مال جليلوند است و بس...

بهرام زند جيمز باند های دانيل کريگ ( که به ديدگاه من برترين جيمزباند ها بعد از شان کانری می باشند) را تسخير کرده است يعنی دانيل کريگ= جيمز باند = بهرام زند. حيف از محدوديت ها.

و بالاخره مي رسيم به گابريل برنز گستاخ- دودل- و شجاعه ايرلندی سينمای هاليوود. در مظنونين هميشگی که بهرام زند يکبار ديگر هنرپيشه را تسخير می کند.

فکر می کنم دوستان با من هم عقيده باشند اگر بگويم در حال حاضر بهرام زند برترين مرد گوی آرتيست نقش اول دوبله می باشد.
درودهای فراوان بر بهرام زند. چقدر تسخير و مساوی در اين پست گذاشتم!!! بايد معلم  تاريخ يا رياضی می شدم............

حاشیه : در مظنونين هميشگی ناصر احمدی واقعا به نظر من بهترين نقش را گفته است.




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - soheil - ۱۳۸۹/۴/۱ صبح ۰۸:۴۴

(۱۳۸۹/۳/۳۱ صبح ۱۲:۵۰)رامین_جلیلوند نوشته شده:  

سه فيلمی که من ۸ سال بعد از غربت و نديدن هيچ دوبله جديدی ديدم مظنون هميشگی- هفت و بازی بودند.

اتفاقا" اين سه فيلم تقريبا" همزمان دوبله شد و همه هم براي اكران سينما دوبله شد.

يكي از علل كيفيت بالاي دوبله اين فيلمها دوبله براي اكران آنهاست.




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - میثم - ۱۳۸۹/۴/۱ عصر ۰۶:۴۰

(۱۳۸۹/۳/۳۰ عصر ۰۳:۳۴)john doe نوشته شده:  

مظنونین همیشگی

بهمن هاشمی (بنیتیو دل تورو) : عجیب صحبت کرده با توجه به اینکه جزو کارهای اولش بوده ولی واقعا" در فیلم می درخشه.

به نظرم یکی از استعدادهای سوخته چند سال اخیر دوبله است. صدای پرصلابت و فن بیان خوبی دارد. می توانست جایگزین مطمئنی برای صداهایی مانند حسین معمارزاده باشد. برای بنیچیو دل تورو واقعا بهترین انتخاب است. از کار خسروشاهی در قاچاق هیچ خوشم نیامد. خیلی دوست دارم فیلم چه گوارا ساخته سودربرگ با گویندگی هاشمی دوبله شود که البته خودم می دانم تقریبا غیر ممکن است!

حیف است که گوینده ای به این خوبی کار دوبله را جدی نگرفته و شومن برنامه های مزخرف تلوزیونی بشود! یکی از دوستان که علاقمند پر و پا قرص دوبله است می گفت : "چند سال پیش از علاقه ام برای ورود به کار دوبله ، به بهمن هاشمی گفتم و او لبخند تلخی زد و گفت : بی خیال شو فایده نداره!"

(۱۳۸۹/۳/۳۱ صبح ۱۲:۵۰)رامین_جلیلوند نوشته شده:  

حاشیه : در مظنونين هميشگی ناصر احمدی واقعا به نظر من بهترين نقش را گفته است.

کاملا موافقم!

به خصوص در صحنه ای که کوبایاشی (پیتر پوستلویت) با نام بردن از نزدیکان تک تک کسانی که برای کشتن او آمده اند و تهدید به شکنجه آنها با زبانی کنایی و طنزآلود همه شان را مبهوت می کند. کارش فوق العاده است!




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - john doe - ۱۳۸۹/۴/۱ عصر ۱۱:۰۱

با پوزش از رامین عزیز یکی دیگشو میگم سومیش مال خودت چون بازی به اندازه این دوتا دوست ندارم.

هفت

به راستی یکی از بهترین فیلم های پلیسی جنایی تاریخ سینما با تکان دهنده ترین پایان به نحوی که تا مدت ها ذهن انسان را مشغول می کند.

و اما در مورد دوبله در کل دوبله خوبی دارد و هفت بدون این دوبله یه جورایی معنا نداره. مدیر دوبلاژ

جلال مقامی است و یکی از حسن هال کار هارمونی دوبله است که به خوبی انجام شده.

از کار گویندگان شروع می کنیم:

جلال مقامی(براد پیت): این فیلم و هفت سال در تبت از اولین فیلم هایی بودند که از براد پیت دوبله شدند.

در هفت سال در تبت خسروشاهی اجرا خوبی داشت و اما جلال مقامی در این فیلم بی نظیر است

همون چیزی است که از مقامی انتظار می رود . شاید الان دیگه مقامی نتونه این اجرا رو داشته باشه

اما در این فیلم ما رو یاد رابرت ردفورد می اندازه. بعد ها براد پیت رو با صدای مظفری شناختیم و کاملا"

با اون انس گرفتیم.

منوچهر اسماعیلی(مورگان فریمن): اسماعیلی هم ما رو به یاد دوبله های قدیم می اندازه

کاملا" خونسردی فریمن و فضای سرد فیلم را انتقال می دهد واقعا" گوینده ای به تبحر اسماعیلی وجود ندارد.

ناصر طهماسب(کوین اسپیسی): کسانی که تجربه دیدن مظنونین همیشگی را داشته باشند با صحنه حضور اسپیسی(جان دو) در فیلم واقعا" متحیر می شوند حالا چه بهتر که همراه با صدای سحرانگیز ناصرطهماسب باشد . به راستی چه کسی بهتراز طهماسب می تونست این نقش را اجرا کند.

زهره شکوفنده(گوینت پارلتو): هر چند کوتاه اما همراه با اجرایی خوب.

گویندگان دیگر: اکبر منانی _ کیکاووس یاکیده _پرویز ربیعی

در مورد دیالوگ ها هم فوق العاده خوب کار شده گفتارهای ماندگار در فیلم زیاد می بینیم

از جمله صحنه گفتگو در ماشین.

مشکلات کار:

در مورد مشکلات صدا همون چیزایی که در مورد مظنونین گفتم ابن هم تمام اون ها رو شامل می شه اما یک نکته خیلی بد

در سکانس حضور و معرفی اسپیسی به پلیس که با فریاد "بازرس" شروع می شه متاءسفانه تحت یک حرکت احمقانه و خیلی مبتدیانه و نا آگاهانه از موزیک فیلم جیمز باند اونم در خدمت سرویس مخفی استفاده شده که در مهمترین سکانس فیلم افتضاح به بار اومده.

فکر کنید اون نسخه رو به دیوید فینچر نشون بدن چی میگهtajob2

در پاورقی : فیلمبرداری منحصر بفرد داریوش خنجی که بدون استفاده از نورپردازی های معمول در سینما

انجام شده که کاندید اسکار هم شد.




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - بهزاد ستوده - ۱۳۸۹/۴/۲ صبح ۰۶:۴۸

مدیر دوبلاژ هفت خسرو خسرو شاهی است  یادش بخیر یک فیلم کارتون بود (علی بابا و چهل دزد بغداد )در جشنواره فیلم کودک  اصفهان که نشستم کنار مقامی و فریبا شاهین مقدم  . جلال مقامی یک تیپهایی توی این کارتون حرف زد که تابحال نشنیده بودم در مورد فیلم هفت هم ایشون گفت مدیر دوبله خسروشاهی بوده  یک ادرس هم داد که نمی دونم ادرس انجمن بود یا استودیو  یک جایی بین حافظ  و کجوری امضایی که روی عکسش داد هنوز دارم

چند شب پیش یک فیلم از نیکلاس کیج دیدم بنام آریزونا که جلال مقامی  نیکلاس کیج بود مریم  رادپور "هالی هانتر"  صدای مقامی افت کرده بود و صدای مریم رادپور  هم به بازی هالی هانتر صدمه زده بود

[چون اصولاً هالی هانتر بیشتر با صدایش و میمیک صورتش  بازی می کند در فیلم پیانو که ناشنوا بود عالی بازی کرد]

برخلاف تغییر چهره که اجرای جلال مقامی فوق العاده بود




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - میثم - ۱۳۸۹/۴/۲ عصر ۰۵:۱۱

يكي از جالب ترين دوبله هاي سالهاي اخير -البته در رسانه تلوزيون- دوبله سريال جذاب بله آقاي وزير بود. نمايش كمدي سياسي محصول بي بي سي كه به با زباني گزنده و تلخ به هجو سيستم اداري و سياسي انگلستان دهه 80 مي پرداخت.

شخصيت هاي محوري اين نمايش تلوزيوني  عبارت بودند از :

1- جيم هكر با بازي پل ادينگتون كه يك وزير بي لياقت و كم اراده و دهن بين بود. بلاهتي شيرين در رفتار داشت. بي وجدان نبود اما حماقت او باعث ميشد مطابق نظر سيستم رفتار كند. بيشتر بار كمدي اين نمايش روي دوش اين شخصيت بود كه بازيگر به خوبي از عهده آن بر آمده بود. براي دوبله اين نقش چه از نظر تطابق چهره و چه انتقال حس و شخصيت منوچهر والي زاده بهترين انتخاب بود. با بيان شيرينش بلاهت شخصيت جيم هكر را با رگه هايي از معصوميت خوب در آورده بود. به خصوص در قسمتي كه وزير پيگير ماجراي اسلحه هاي انگليسي در دست تروريست هاي ايتاليايي شده ، معصوميت و درماندگي را به خوبي منتقل كرده. اظطراب لحظه به لحظه و خنده دار وزير در لحن والي زاده به خوبي مشخص است و روي هم رفته بهترين و تنها گزينه قابل تصور براي دوبله اين نقش است.

2- سر همفري اپلباي با بازي حيرت انگيز نايجل هورترون در نقش مشاور عالي وزير و يكي از مردان پشت پرده سياست و كسي كه رگ خواب وزير در دست اوست. شخصيتي بي وجدان و حيله گر و زبان باز. درخشش هورترون در اين نقش به حدي بوده كه ملكه وقت انگلستان تا مدتي تصور مي كرده كه او يك سياستمدار واقعي است! و براي دوبله اين نقش چه كسي بهتر از استاد مسلم پرويز ربيعي! فن بيان عالي و لحن زيركانه و زيبنده يك سياستمدار كاركشته را به زيبايي پياده كرده است. بده بستان هاي كلامي او با جيم هكر (والي زاده) بهترين بخش هاي نمايش را مي سازد.

3- برنارد با بازي درك فولدز در نقش رئيس دفتر وزير كه جوان است و شخصيتي بي آلايش دارد ، فساد سيستم سياسي را مي بيند اما موضعي منفعلانه دارد. براي شخصيت معصوم برنارد انتخاب افشين زينوري انتخابي به جا بوده است.

به احتمال زياد مدير دوبلاژ اين سريال محمود قنبري بوده است.




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - john doe - ۱۳۹۰/۱/۶ عصر ۰۶:۲۳

کیت و لئوپولد/محصول 2001 / کارگردان:جیمز منگولد 

 مدیردوبلاژ : ابولحسن تهامی

مترجم : حسین شایگان

چنگیز جلیلوند(هیو جکمن)

زهره شکوفنده(مگ رایان)

خسرو خسروشاهی(لیو شریبر)

کسری کیانی(برکین میر)

منوچهر زنده دل(بردلی ویتفورد)

جواد بازیاران(فیلیپ باسکو)

بهرام زاهدی

علیرضا شایگان

ابولحسن تهامی(پاکسون وایتهد)

-------------------------------------------------------------------------

چند روز پیش که مجدد دوبله این فیلم زیبا را دیدم گفتم بد نیست مطلبی هر چند کوتاه در موردش بنویسم. دوستانی هم که دوبله فیلم را ندیده اند پیشنهاد می کنم حتما" نگاه کنند که یکی از بهترین دوبله های سال های اخیر را از دست داده اند.

در مورد دوبله فیلم که باز هم باید آفرین را بر ابولحسن تهامی گفت. نوع دیالوگ نویسی و پرداخت جملات و قلم زیبای این مرد آشنا به ادبیات در فیلم انسان را به وجد می آورد.

به خوبی دیالوگ ها بیننده را همراه فیلم می کند و اختلاف سخنوری در دو زمان مختلف را به رخ می کشد. همین طور اختلاف لهجه و ادبیات بین قشر های مختلف جامعه.

 یکی از ارکان اصلی دوبله که ظاهرا" فراموش شده اهمیت دیالوگ نویسی توسط مدیر دوبلاژ است که فقط با یک ترجمه خوب تمام نمی شود.

همینطور ترجمه روان حسین شایکان در فیلم که به خوبی از عهده فیلمی به این سختی برآمده استفاده از لغات و اصطلاحات زیبای شایگان مطمئنا" بسیار به تهامی کمک کرده.

در مورد گویندگان

چنگیز جلیلوند در نقش لئوپولد ، دوکی که از زمان گذشته و از خانواده اشرافی وارد نیویورک زمان حال می شود . نحوه گویش جلیلوند بسیار عالی است. به خوبی توانسته جایگاه و شخصیت این مرد را در صدایش بیاورد. و چه زیبا لحظات رومانتیک فیلم را اجرا کرده. شخصیت ، وقار ، احساسات ، و... در صدا موج می زند.

زهره شکوفنده در نقش کیت ، تمام فراز و فرودهای بازی مگ رایان را به زیبایی اجرا کرده. همین طور لحن زیبای خانم شکوفنده که نمایانگر شخصیت کیت مک کی با تمام ریزه کاری هایش است.

با صدایش در لحظات مختلف فیلم ، شادی و اندوه را می سازد.

خسرو خسروشاهی به یاد نقش های شاد و جوان گذشته به خوبی از عهده کار برآمده.

کسری کیانی یکی از خوب های نسل جوان دوبله که در کنار این بزرگان به راستی می درخشد. انرژی و تسلط در صدای این گوینده احساس می شود.

جواد بازیارن یکی از صداهای نوستالوژیک ما که با شنیدن صدایش چه فیلم هایی که از جلوی چشمانمان عبور نمی کند. هنوز هم صدای کلاسیک و زیبایی دارد.

همین طور بقیه گویندگان هر کدام در جای خود خوب عمل کرده اند و فیلم مشکل خاصی از لحاظ فنی ندارد. فقط تنها نکته ای که به ذهن می رسد این که ای کاش از تعداد پرسوناژ بیشتری برای دوبله این فیلم استفاده می کردند تا صداهای تکراری کمتر شنیده شود.

در کل تمام این عوامل دست به دست هم داده اند تا دوبله ای درخشان از ابولحسن تهامی به یادگار بماند.




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - جیسون بورن - ۱۳۹۲/۱۱/۷ صبح ۰۱:۲۰

جی.اف.کی (1991)

فیلمی از : الیور استون

مترجم : شهرزاد ایزدی

مدیر دوبلاژ: خسرو خسروشاهی

(دوبله شده در امور دوبلاژ سیما- شهریورماه 1383)

جان اف کندی / 35امین رئیس جمهور ایالات متحدهچنگیز جلیلوند

کوین کاستنر / جیم گریسون / خسرو خسروشاهی

جو پشی / دیوید فری + دونالد ساترلند / مامور X + والتر ماتیو / سناتور لانگ / منوچهر اسماعیلی

جک لمون / جک مارتین / زنده یاد منوچهر نوذری

تامی لی جونز / کلی شاو / حسین عرفانی

جی الکات ساندرز / لو ایوان / تورج مهرزادیان

وین نایت / نوما برتل + جان کندی / دین اندروز + مارتین لوتر کینگ / ناصر نظامی

وینسنت دونافریو / بیل نیومن / منوچهر والی زاده

گری اولدمن / لی هاروی آزوالد / محمد عبادی

لوری متکالف / سوزی کاکس / نگین کیانفر

سیسی اسپیسک / لیز گریسون / افسانه پوستی

ادوارد انسر / گای بنیستر + پزشک قانونی در آپارتمان دیوید فری + رئیس دیوان عالی کشور / مازیار بازاریان

پت پارکینز / متی (خدمتکار جیم) + لیندا فلوری وید / سیلویا اودی / زویا خلیل آذر

کوین بیکن / ویلی کیف + رابرت کندی / افشین زینوری

شن استون / جاسپر گریسون / مهتاب تقوی

تونی پلین / کارلوس برینگر + اریک ویچینی / خبرنگار مجله فرانسوی / ظفر گرایی

برایان دویل مورای / جک روبی + دیل دای / ژنرال Y / محمد علی دیباج

زک میلز / جی سی پرایس + قاضی دادگاه لوئیزیانا / جواد پزشکیان

آیزنهاور + جری (شومن و مجری) + وکلیل کلی شاو / پرویز ربیعی

تیتراژ + گزارشگر تلویزیون / خسرو شمشیرگران

پیتر مالونی / سرهنگ فینک + گزارشگر تلویزیون / ناصر احمدی

راوی + وین تیپیت / مامور FBI ( فرانک) + جو (رفیق بیل نیمون) + گزارشگر تلویزیون / اکبر منانی

سالی کرکلند / رز چارمی + کارول / کتایون اعظمی

گری گرابز / ال اوزر + پوویت تیلور وینس / لی باورز + سرهنگ رایت + آزوالد تقلبی + گزارشگر تلویزیون / مهرداد ارمغان

ویلیام لارسن / کاپیتان فریتز + ای.دی بریکمن / دکتر پیترز + ران جکسون / سختگوی FBI + خبرنگار مجله لیترا تورنای مسکو + کلارک + مرد معتاد به هروئین + جان هاول + مرد معترض در کافه / حسین نورعلی

جان سی مارتین / افسر نگهبان زندان + بروس الیوت / فروشنده اتوموبیل / اسفندیار مهرتاش

بازپرس ملن + منشی دادگاه لوئیزیانا / ناصر خویشتندار

ژنرال لین ون جانسون + بازپرس کارول + دمون شیلد + هنری ام وید / بهرام زاهدی

ملن (شاهد جوان که ماشین کرایه کرده بود) / رزیتا یار احمدی

گزاشگر تلویزیون / بهمن هاشمی

پل ( گارسون) / علیرضا دیباج

یکی از بهترین دوبله دهه اخیر و به نظر من یکی از بهترین های دوبله تاریخ دوبلاژ ایران این فیلم است، که حیف بود در این تاپیک از آن سخنی به میان نیاید.

(با تشکر از آقای نیک فرجام جهت تکمیل فهرست گویندگان این فیلم)




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - rahgozar_bineshan - ۱۳۹۲/۱۱/۷ عصر ۰۲:۵۳

دوستان سئوالي كه با مطالعه اين تاپيك برام پيش اومد- با اين معذرت كه ممكنه جاش اينجا نباشه- اينه كه دوبله هايي كه دوستان تو اين تاپيك معرفي كردن خب تقريبا همه اش مال تلويزيونه! از طرفي ممكنه اين فيلمها دوبله هاي ديگه اي هم تو بازار داشته باشن! الان يكي مثل من كه ميخواد اين دوبله هاي خوب تلويزيوني رو تهيه كنه از كجا بفهمه كه همون دوبله مورد نظرشه يا دوبله شبكه ويديوييه؟




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - جیسون بورن - ۱۳۹۲/۱۱/۱۲ عصر ۱۱:۵۴

(۱۳۹۲/۱۱/۷ عصر ۰۲:۵۳)rahgozar_bineshan نوشته شده:  

دوستان سئوالي كه با مطالعه اين تاپيك برام پيش اومد- با اين معذرت كه ممكنه جاش اينجا نباشه- اينه كه دوبله هايي كه دوستان تو اين تاپيك معرفي كردن خب تقريبا همه اش مال تلويزيونه! از طرفي ممكنه اين فيلمها دوبله هاي ديگه اي هم تو بازار داشته باشن! الان يكي مثل من كه ميخواد اين دوبله هاي خوب تلويزيوني رو تهيه كنه از كجا بفهمه كه همون دوبله مورد نظرشه يا دوبله شبكه ويديوييه؟

البته تا به امروز اکثر فیلم هایی که در این تاپیک معرفی شده اند،توسط سایت هایی که فیلم دوبله با کیفیت بالا قرار می دهند، در نت آپلود شده اند. ولی اگر خریدن رو به دانلود کردن ترجیج می دهید، حدود 80 درصد فیلم های خارجی ای که توسط موسسه های رودکی و فانوس خیال در بازار عرضه شده اند، بازپخش دوبله های صدا و سیما هستند. البته بقیه موسسات هم مثل قرن 21، تصویر دنیای هنر، سینما 24 و... هم بعضا این دوبله ها رو پخش می کنند، که اگر در مورد اون ها شک داشتید، بهتر است بپرسید.




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - rahgozar_bineshan - ۱۳۹۲/۱۱/۱۴ صبح ۰۷:۳۹

ممنون دوست عزيز!

ميشه چندتا از اين سايتهايي كه گفتي رو معرفي كني؟

البته من خودم دو- سه تا سايت پيدا كردم  اما خيلي هاشون يا لينكهاش منقضي شده يا...

حتما شما سايتهاي معتبري در اين زمينه مي شناسي...

البته در مجموع من خريد فيلم رو ترجيح ميدم ه دانلودش!:!z564b




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - ال سید - ۱۳۹۵/۶/۵ صبح ۰۲:۱۷

سلام

نمیدونستم کجا این سوالو بپرسم، بالاخره منو ببخشید اگه سوال بی جا می پرسم

کسی از شما میدونه که در فایل صوتی زیر  چه کسی جای هرکول گویندگی کرده

http://s2.picofile.com/file/8265131950/Sound_2016_08_26_03_08_30_808.mp3.html




RE: نگاهي به بهترين‌هاي دوبله در دهه اخير - دیوید نودلز - ۱۳۹۵/۸/۱۹ صبح ۰۵:۱۵

بدون اغراق یکی از بهترین دوبله ها هم از لحاظ چیدمان گویندگان و هم ترجمه بسیار هوشمندانه که البته همچون خود فیلم در زمان خودش قدر ندید فیلم گاتاکا بود که با عنوان "به گاتاکا خوش آمدید" پخش شد

اتان هاوک............خسرو خسرو شاهی

جود لاو................سعید مظفری

اما تورمان.............مهین برزویی

(این نقش به دلیل سانسور زیاد به حاشیه رانده شد)

لورن دین............منوچهر والی زاده

گور ویدال...............حمید منوچهری

تونی شلهوب..........ایرج رضایی

ارنست بورگناین..........جواد بازیاران

زاندر برکلی...........کیکاووس یاکیده

و

آلن آرکین...............عطاء الله کاملی