![]() |
چیستانهای سینمایی (نما) - نسخه قابل چاپ +- تالار کافه کلاسیک (http://cafeclassic5.ir) +-- انجمن: تالارهای تخصصی (/forum-10.html) +--- انجمن: مسابقه و نظرسنجی (/forum-14.html) +--- موضوع: چیستانهای سینمایی (نما) (/thread-1144.html) |
چیستانهای سینمایی (نما) - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۲/۱۱ صبح ۱۱:۰۹ چیستانهای سینمایی (نما) فقط می توانم بگویم سینمای کلاسیک، دلنشین، تاثیرگذار، دوست داشتنی و تماشایی است. نه تنها فیلم که هر سکانس و هر نما حرفی برای گفتن دارد. از دوستان اجازه می خواهم تا در این بخش به سراغ نماهای سینمای کلاسیک برویم و برای جذابتر شدن موضوع آن را به مسابقه بگذاریم. راستش دوست ارجمند مارک واتنی این موضوع را در این نوشته به ذهن من انداخت. گام های چالش نماهای سینمایی: 1- هر کدام از دوستان کافه می تواند یک نما از یک فیلم کلاسیک را ذخیره و بدون هیچ دیدگاهی آن را در این بخش به نمایش بگذارند. (همه پخش کننده های فیلم یک کلید میانبر برای ذخیره نمای جاری دارند. برای نمونه برای ذخیره تصویر در پخش کننده فیلم K-Lite Codec Pack که آن را به عنوان Media Player Classic می شناسیم می توانید از کلید میانبر Alt+I بهره بگیرید.) 2- برای آپلود نمای ذخیره شده می توانید از مدیا فایر یا هر فضای ابری دیگری استفاده نمایید و لینک آن را در این بخش (چیستانهای سینمایی) بگذارید. 3- دوستان دیگر نام فیلم، بازیگر، کارگردان، توضیح کوتاه و نقش نمای جاری را در جریان فیلم توضیح بدهند. 4- سروان رنو هم به بهترین پاسخ چالش یک جایزه بدهند. پیشنهاد می کنم همان زیردریایی یوبوت را (اینجا) جایزه بدهند. نکات مهم برای انتخاب اسکرین شات برای آپلود نما، یک فریم تاثیرگذار را برگزینید. بیشتر به دنبال نماهایی باشید که یکی از بازیگران خواسته یا ناخواسته به دوربین چشم بدوزد یا این که یک رویداد کلیدی از فیلم باشد همانند نقطهی اوج آن یا یک نمای لولایی که کل داستان فیلم می چرخد. خلاصه نمای شما رازی را در خود پنهان داشته باشد. - از برگه تصویر گوگل استفاده نکنید. - نمای شما از پهلوی بازیگران گرفته نشده باشد. - یک صحنه کلیدی در نما باشد. - دست کم چهرهی یک بازیگر از روبرو دیده شود. - یکی از ابزارها یا وسایل کلیدی و به قول هیچکاک بزرگ "مک گافین" در نمای شما باشد. - فیلم انتخابی شما ارزشمند، هرچند ممکن است دست کم گرفته شده باشد، و به درد کافه و دوستداران کافه بخورد. سپاس از دوستانی که در این بخش، همکافه ایهای خود را با نماهای هیجانانگیز به چالش می کشند! چیستانهای سینمایی (نما) چراغ اول - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۲/۱۱ صبح ۱۱:۲۴ RE: چیستانهای سینمایی (نما) - مراد بیگ - ۱۴۰۰/۲/۱۲ عصر ۰۴:۰۸ درود بر دوستان هم کافه ای و تشکر از دوست عزیزمان جناب کاپیتان اسکای که با طرح و راه اندازی این جستار در به کار افتادن سلولهای خاکستری مغزمان کمک شایانی فرمودند ... نشانی از شر (تماس شیطانی در ایران ) فیلمی از اورسن ولز بر اساس رمانی به همین نام از ویت مسترسون بازیگران : اورسن ولز در نقش پلیس فاسد آمریکایی هنک کویینلان چارلتون هستون در نقش پلیس جوان مکزیکی رامون میگوئل وارگاس جانت لی در نقش سوزان وارگاس جوزف کالیا در نقش پیت معاون هنک آکیم تامیروف در نقش عمو جو گراندی ... و مارلنه دیتریش در نقش تانیای فالگیر فیلمی در سبک نوآر با خیابانهای خلوت و باران خورده و تاریک درشب ، رویارویی خیر و شر ، جدال نقش مکمل مرد فیلم در قامت یک ضد قهرمان فرتوت ومنزوی با گذشته ای دردناک و مبهم با قهرمان جوان اما مردّد داستان فیلم تماس شیطانی با نمایی طولانی از کوک و جاساز شدن بمبی ساعتی در اتومبیل رادلف لینکر پیمانکار ساختمانی آمریکایی در مرز آمریکا و مکزیک تا انفجار آن آغاز میشود که یکی از شاهکارهای تاریخ سینما به شمار می آید . نمای جاری فیلم مربوط به بخشهای پایانی فیلم است جایی که وارگاس با نمایاندن چهره ی واقعی هنک به معاونش پیت او را در تله می اندازد ، اما مثل همیشه هنک با الهاماتی که از طریق پای چلاقش!! دریافت می نماید متوجه حضور وارگاس در نزدیکی خود میگردد و به او رودست میزند اما در نهایت این لیلاج داستان است که کیش و مات میشود. RE: چیستانهای سینمایی (نما) - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۲/۱۳ صبح ۰۹:۲۹ (۱۴۰۰/۲/۱۲ عصر ۰۴:۰۸)مراد بیگ نوشته شده: درودها بر شما مرادبیگ عزیز این فیلم تکان دهنده است؛ سخت، پرآشوب، پیچیده، پرافت و خیز با همان هارمونی که ویژه فیلمهای ولزی است. با وجود تکه پاره شدن به دست کمپانی هنوز مهر ارسن ولز را بر خود دارد. نماسکانس آغازین شاهکار سینمایی است که هنوز کسی نتوانسته آن را تکرار کند. هر نمای این فیلم داستانی است و هر سکانسی شما را بیشتر در ژرفای آن فرو می برد. زاویهی دوربین، عمق میدان و دیدن چارلتون هستون باسبیل!!! اگر با دیدن همشهری کین هنوز ارسن ولز را باور نکرده اید با تماشای این فیلم دیگر باور می کنید که سینما به دو نیمهی پیش از ولز و پس از ولز بخش می شود. و سپاس از مرادبیگ ارجمند با نکتهسنجی و نگاه ژرف سینماییاش و درود بر سلولهای ابرکامپیوتریِ خاکستریاش! . . . نمای بعدی از سری چیستانهای سینمایی این نما از کدام فیلم سینمایی گرفته شده؟ دو زوج معروف سینمایی و کمدین تراز اول در آن نقش دارند. یکی از آن دو نقش آلبرت انشتین را هم بازی کرده است. دیگری هشت بار نامزد اسکار شده و دو بار آن را به دست آورده است. RE: چیستانهای سینمایی (نما) - Emiliano - ۱۴۰۰/۲/۱۵ صبح ۰۶:۵۸ (۱۴۰۰/۲/۱۳ صبح ۰۹:۲۹)کاپیتان اسکای نوشته شده:(۱۴۰۰/۲/۱۲ عصر ۰۴:۰۸)مراد بیگ نوشته شده: «صفحهی اوّل» (١٩٧۴) (The front Page)، از کارهای «بیلی وایلدر». خیییییلی سال پیش که کلاسیکها رو نگاه میکردم دیدمش و اگه اشتباه نکنم روی «جک لمون» زندهیاد «منوچهر نوذری» صحبت میکردن. «صفحهی اوّل» (١٩٧۴) (The front Page) - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۲/۱۵ عصر ۰۶:۲۶ آفرین و دوصد درود بر امیلیانوی ارجمند «صفحهی اوّل» (١٩٧۴) (The front Page) مگر می شود عاشق سینمای کلاسیک بود و بیلی وایلدر را نستود؟ مگر می شود بیلی وایلر را بدون جک لمون و والتر ماتائو دید؟ ضرباهنگ شیرین، نفسگیر، شاد، پرهیجان و پر افت و خیز همان چیزی است که از سینما میخواهیم که این فیلم سرشار از آن است. جک لمون و والتر ماتئو از بزرگترین زوجهای تاریخ سینما هستند. قصهی این فیلم را پیشتر هاوارد هاکس در فیلم «منشی همه کارهی او» تصویر کرده بود و وایلدر دوباره آن را ساخت و چه خوب هم ساخت. Front Page خبر دستاولی است که بر برگه رویی روزنامه چاپ می شود تا در برابر چشم رهگذران قرار گیرد و نظر آنان را جلب کند و در این ماجرا زیرمتن خبر از خود خبر شیرینتر و تماشاییتر شده است. برای من در سینمای کلاسیک دو چیز خیلی مهم است؛ یک ضرباهنگی که کار را به پیش ببرد و مانند چرخ و فلک دم به دم به هیجان و ماجراجویی آن افزوده شود که به تدوین درست برمیگردد و یک تدوین درست به شدت وابسته به یک فیلمنامه پیش برنده و پرهیجان است و سایه کارگردان برهر دوی این بخشها سنگینی می کند و دوم چفت شدن عناصر داستان، مانند بازیگران، حوادث تازه، رخدادهای پیش بینی نشده که ضرباهنگ فیلم را جوری پیش ببرند که فیلم از نفس نیافتد و خوشبختانه این فیلم هر دوی این گزینههای ارزشمند را به خوبی داراست. سکانس پایانی فیلم در ایستگاه قطار از تکان دهندهترین و بامزهترین سکانسهای پایانی یک فیلم است، ترفندی که وایلدر بزرگ همیشه یکی از آنها را در آستین دارد و برای همین نکتهسنجیهاست که کارگردانی تراز اول و ارزشمند در دنیای سینماست. والتر ماتائو در فیلم I.Q. در سال 1994 نقش آلبرت انشتین را خیلی خوب و تماشایی بازی کرد و لمون نامزد ۸ جایزهٔ اسکار شد و دو بار جایزهٔ اسکار را دریافت کرد. و جا دارد یادی بکنیم از دوبله بسیار تاثیرگذار و جاافتاده بر روی فیلم که می توانید دوبلورهای این فیلم ارزشمند را در همین کافه و با کلیک در همین جا ببینید. یک شب، دو زوج، صد راز سر به مهر! - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۲/۱۷ عصر ۱۰:۱۹ این نما از کدام فیلم سینمایی برداشت شده است؟ RE: یک شب، دو زوج، صد راز سر به مهر! - اسکارلت اُهارا - ۱۴۰۰/۲/۱۷ عصر ۱۰:۴۹ (۱۴۰۰/۲/۱۷ عصر ۱۰:۱۹)کاپیتان اسکای نوشته شده: ریچارد برتون و جرج سگال در فیلم چه کسی از ویرجینیا ولف می ترسد؟ فیلمی اقتباسی از نمایشنامه ای به همین نام به کارگردانی مایک نیکولز که در سال 1966 در کمپانی برادران وارنر تهیه شد. یک فیلم بسیار پر دیالوگ که الیزابت تیلور در آن برنده ی جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن شد. RE: یک شب، دو زوج، صد راز سر به مهر! - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۲/۱۸ صبح ۰۵:۲۰ (۱۴۰۰/۲/۱۷ عصر ۱۰:۴۹)اسکارلت اُهارا نوشته شده:(۱۴۰۰/۲/۱۷ عصر ۱۰:۱۹)کاپیتان اسکای نوشته شده: آفرین و دوصد درود بر بانوی مزرعه تارا، بانو اسکارلت اُهارا که در سریعترین زمان ممکن پاسخ را دریافتند. چه کسی از ویرجینیا وولف میترسد؟ (Who’s Afraid of Virginia Woolf) یکی از پردیالوگترین فیلمهای تاریخ سینما، فیلمی سیاه و سفید به کارگردانی مایک نیکولز در سال ۱۹۶۶ در شرکت آمریکایی برادران وارنر تهیه شد. این فیلم که اقتباس از نمایشنامهای به همین نام نوشتهٔ ادوارد آلبی است این فیلم یکی از زوجترین چیدمانهای دراماتیک در تاریخ سینماست. داستان زوج جرج ـ مارتا (که زن و شوهر واقعی هم بودند) و میزبان یک زوج دیگر ( نیک ـ هانی) هستند و سیر درام و فراز و فرود این دو زوج در روند فیلم شکل می گیرد. بازی هر چهار بازیگر اصلی فیلم درخشان است. گویی دو زوج میانسال با برخورد با زوج جوان، با جوانی خودشان روبرو میشوند. یک خانه، یک خیابان، یک اتومبیل و چهار نفر آدم که شاید دو تایشان ساخته و پرداختهی ذهن دو تای دیگر باشند و ما یک شب از نیمه تا سپیده دم با آنها همراه می شویم. سُریدن از یک فضای رسمی دوستانه خانوادگی به دنیایی سیاه، گزنده، آشوبزده، نامتعادل، ناشایست که بازیگران هرکدام با توانمندی بالایی ما را به ژرفای این باتلاق هولناک هُل میدهند و ما ناامیدانه برای گریز از این همه، دست و پا میزنیم تا سپیده بزند و نفسی به راحتی بکشیم که دیگر همه چیز تمام شود. ولی قرار نیست دیالوگهای این فیلم تا مدتها دست از سرمان بردارد و خشم مارتا، سکوت گزنده و درهم آمیخته با پاسخهای زهرآلود جرج و باتلاقی که نیک و هانی درآن دست و پا میزنند ذهن ما را به آشوب میکشد. گاهی از خودم میپرسم چرا چنین فیلمهایی را میبینیم و از تماشای آن لذت هم میبریم؟ شاید تماشای این دسته از فیلمها همانند گذر از فیلتری است که روح عصیان زدهی ما را از دردهای نهفته که به سختی آزارمان میدهد پالایش میکند. چنگیز جلیلوند و ژاله کاظمی در دوبله این فیلم گویی به شکلی شگفت انگیز در حال بازی در یک نمایشنامه صوتی دو نفره هستند! بیش از نیمی از دیالوگ های این فیلم دگرگون و با حال و هوای ایرانی همسانسازی شده و استادی این دو دبلور توانا فیلم "چه کسی از ویرجینیا وولف میترسد؟" را برای فارسیزبانان به اثری بیهمتا تبدیل نموده است. پیوند برای دسترسی به عوامل دوبله این فیلم در کافه کلاسیک مرگی تلخ که سرنوشت قهرمان فیلم را تغییر داد! - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۲/۳۰ عصر ۰۹:۳۲ این نما برگرفته از کدام فیلم است؟ RE: مرگی تلخ که سرنوشت قهرمان فیلم را تغییر داد! - vic_metall - ۱۴۰۰/۳/۶ صبح ۰۲:۵۴ (۱۴۰۰/۲/۳۰ عصر ۰۹:۳۲)کاپیتان اسکای نوشته شده: RE: مرگی تلخ که سرنوشت قهرمان فیلم را تغییر داد! - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۳/۶ عصر ۰۷:۴۸ (۱۴۰۰/۳/۶ صبح ۰۲:۵۴)vic_metall نوشته شده:(۱۴۰۰/۲/۳۰ عصر ۰۹:۳۲)کاپیتان اسکای نوشته شده: سپاس از دوست عزیز: vic_metall شخصیتی که شما پیدا کرده اید "جیسون روباردز" بسیار شبیه به این بازیگر است اما او نیست. یک راهنمایی: بازیگر مرد نظر "جف کوری" می باشد که بازیگری آمریکایی است و در فیلم مورد نظر ما نقش یک شخصیت واقعی تاریخی به نام جیمز باتلر هیکوک معروف به "بیل وحشی" را بازی می کند. جنگ، هنر و مرد دندان و ماهیچه - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۴/۲۵ صبح ۱۰:۵۹ وقتی دو بازیگر توانا و دوست داشتنی، برت لنکستر و پاول اسکافیلد روبروی هم قرار بگیرند آشکار است که با فیلمی تماشایی روبرو هستیم. در تابستان سال 1944 با نزدیک شدن متفقین به پاریس، سرهنگ فرانس فون والدهایم، فرمانی برای جمع آوری آثار هنری یک موزه و فرستادن آن به آلمان دریافت می کند. با درز خبر، نهضت مقاومت تلاش می کند جلوی این سرقت را بگیرد و... . نام این فیلم را بگویید تا با هم به نقد این اثر ارزشمند بپردازیم. RE: جنگ، هنر و مرد دندان و ماهیچه - سروان رنو - ۱۴۰۰/۴/۲۵ عصر ۰۲:۴۰ (۱۴۰۰/۴/۲۵ صبح ۱۰:۵۹)کاپیتان اسکای نوشته شده: به به من این فیلم رو 7-8 بار دیدم و از سکانس هاش و دوبله شاهکارش سیر نمیشم ! یکی از زیباترین فیلم های جنگی تاریخ سینماست. من اسمش رو نمیگم RE: جنگ، هنر و مرد دندان و ماهیچه - مارک واتنی - ۱۴۰۰/۴/۲۵ عصر ۰۵:۲۲ (۱۴۰۰/۴/۲۵ صبح ۱۰:۵۹)کاپیتان اسکای نوشته شده: سروان رنوی عزیز، واقعا به به! یک فیلم فوق العاده زیبا در ژانر جنگی بخصوص جنگ جهانی دوم که موضوع مورد علاقه من هست. اسم فیلم ترن (قطار) است ساخته سال 1964 ترن 1964 - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۴/۲۵ عصر ۰۸:۲۶ آفرین و درود بر مارک واتنی، فضانورد دانا و سینمادوستِ فرهیختهی کافه - :"لابیش! این جایزته لابیش! بزرگترین تابلوهای جهان! الان راضی شدی لابیش؟ ازین که در جوارشان هستی هیجان زده نشدی؟ موفقیت تو شانسی بود. تو هیچ چی نیستی لابیش! ولی تابلوها از آن منه! اونها همیشه مال من یا افرادی مثل من خواهند بود. زیبایی از آن کسانی است که قدرشان را می دانند. امکان نداره تو در این لحظه بگی که چرا این کار رو کردی!" (صدای رگبار گلوله و برخاک افتادن کلنل آلمانی... نمای مردمی بیگناه که با رگبار مسلسل به خاک افتادهاند، جعبههای پر از تابلوهای آثار هنری و مردی که در نمای لانگ شات، لنگ لنگان به دوردستها میرود.) فیلم سینمایی ترن.1964- این فیلمِ ترنهاست. ترنها هنرپیشهها و ابزار فیلمسازی را جابه جا میکنند، سینه موبیل میشوند، جای کارگردان را برای فرمان "اکشن و کات" با سوت خود پر میکنند، نقش بازی میکنند، به هم برخورد میکنند، منفجر میشوند، گاهی قربانی و گاهی همدست آدم بدها هستند. در این فیلم همه چیز واقعی است و هیچ خبری از جلوههای ویژه نیست حتی برت لنکستر تمام بدل کاری های نقش خود را انجام می دهد. او اکنون پنجاهمین سالگرد زندگیاش را به همراه عوامل فیلم جشن می گیرد و به اوج فعالیت کاری خودش رسیده است. نقش مقابل او پاول اسکافیلد که در فیلم "عقرب-1973" هم با یکدیگر همبازی میشوند و البته ما او را در نقش "سر تامس مور" در فیلم پرارزش "مردی برای تمام فصول" به یاد داریم. این فیلم برای شیفتگان آثار هنری و دوست داران سینمای کلاسیک تماشایی و چنانکه سروان والامقام فرمودند از دوبلهای بسیار زیبا و گوشنواز برخوردار است که به خوبی بر روی فیلم می نشیند و تاثیر فیلم را دوچندان می کند. The Train 1964 RE: چیستانهای سینمایی (نما) - سروان رنو - ۱۴۰۰/۴/۲۶ عصر ۰۹:۱۶ پیرو یاداشت خوب کاپیتان اسکای , دو نکته اصلی دیگر که فیلم ترن The Train 1964 را جذاب کرده و بعد از 50 سال هنوز اینقدر دیدنی است جلوه های ویژه و شخصیت پردازی آن است. شاید اگر فیلم در قرن 21 ساخته می شد به مانند بقیه فیلم ها اینچنینی , کارگردان های تنبل و تهیه کننده های خسیس امروزی به جای جلوه های واقعی از تکنیک های کامپیوتری و پرده آبی استفاده می کردند اما در ترن همه چیز واقعی واقعی است. ما مانند بازیگران فیلم با تمام وجود در داستان فیلم غرق می شویم و این یکی از رازهای جذابیت فیلم است. مورد دوم شخصیت پردازی عالی فیلم است. فیلمنامه جذاب فیلم , بازی بی نقص بازیگران و کارگردانی جان فرانکن هایمر باعث شده که شخصیت ها و کاراکترهای فیلم بری تماشاگر بسیار باورپذیر باشند؛ با برخی همذات پنداری و از برخی کینه به دل بگیریم؛ دلواپیس برخی باشیم و برای برخی آرزوی مرگ کنیم ! از شخصیت سرهنگ فون والدهایم گه به هنر نقاشی علاقمند است و حاضر است با هر کلکی قطار مهم تجهیزات جنگی را فدای نقاشی های هنری کند , تا آن سرگرد وظیفه شناس آلمانی که مسئول نظارت بر ایستگاه پاریس است و با زیرکی مچ خرابکاران را می گیرد و تا آخر در کنار سرهنگ است. پاپا بول بیچاره که جانش را بر سر چند فرانک پول خرد می بازد . زنِ رستوران دار که یک شبه عاشق لابیش می شود ... آن مرد کت و شلوارپوشِ عامل لندن , که هر بار با دستورات تازه می آرسد تا همکارانِ لابیش را به کام مرگ بفرستد. حتی قطارها هم به نوعی در فیلم شخصیت دارند و انگار جان دارند .... در فیلم کاراکتر سیاه و سفید خالص وجود ندارد , همه خاکستری اند ؛ همه در حال انجام وظیفه اند و واقعا گناهی ندارند. این خاصیت جنگ است. وقتی فیلم تمام می شود و به خود می آییم این پرسش در ذهن مان می آید که اکنون این شخصیت های دوست داشتنی به کجا می روند و بعدا چه می کنند .... این جادوی یک فیلم خوب است. شارلاتان یا عاشق پیشه؟ - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۴/۲۷ صبح ۱۱:۲۳ فیلمی پر انرژی، با ضرباهنگی نفسگیر، هیچ اُفتی در هیچ نمایی نیست. پرشتاب، با پیچ و خم های فراوان. تعلیق یک دم رهایتان نمی کند. این اگرچه یک فیلم تماشایی است اما باز هم پیرامون یک شخصیت افسانه ای موج می زند. بازیگری که با هنر بندبازی وارد سینما شد و هیچ بندی نتوانست جلو بروز توانمندی هایش را بگیرد. مرد لبخندهای دندان نما با ماهیچه های یک ورزشکار بدن ساز. مرد دندان و ماهیچه! و این بار او در کنار دو زن زیبا، یکی فریبکار و دیگری پرهیزکار دست به دست هم می دهند تا شاهکاری تازه از شور، هیجان و تعلیق بیافرینند. نام این فیلم باشکوه را بگویید تا همانند گذشته به نقد این شاهکار سینمایی بپردازیم. RE: شارلاتان یا عاشق پیشه؟ - Emiliano - ۱۴۰۰/۴/۲۷ عصر ۰۲:۲۸ (۱۴۰۰/۴/۲۷ صبح ۱۱:۲۳)کاپیتان اسکای نوشته شده: فیلم کلاسیک و زیبای «المر گنتری» (Elmer Gantry) محصول ١٩۶٠ آمریکا، به کارگردانی «ریچارد بروکس» و با بازی خاطرهانگیز «برت لنکستر» و «جین سیمونز». یاد هر سه عزیز گرامی. طبق منابع معتبر، این فیلم ۵ جایزهٔ اسکار هم شکار کرده. آخر نوستالژی - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۵/۶ صبح ۱۰:۰۱ _ :"هیچکس برای من آواز نمی خونه! ... چهار تا پسر و یه دختر کوچولو!!!" یک انیمیشن بسیار زیبا، کلاسیک، خاطره انگیز، با دوبلهای به شیرینی عسل، که هر مزاجی را شیرین میکند. اگر کارتونی در چارچوب استانداردهای کافه کلاسیک جای بگیرد، همانا این کارتون است و بس. دوستان نام آن را و خاطره ای که درباره آن دارند تعریف کنند. بره یا گرگ! مساله این است! - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۵/۳۱ عصر ۰۸:۲۹ عاشق پیشه با حیله گر، اغواگر یا دلباخته، چرا بره را به دهان گرگ میفرستد اگر عاشق است و چرا دست و بالش میلرزد اگر اغواگر است؟ اینک با شماست که بگویید این نمای از دست در رفته که زیباروی اغواگر ما ناخودآگاه چشمش به دوربین خیره میماند از کدام فیلم گرفته شده و چه احساسی از تماشای آن داشتهاید؟ RE: بره یا گرگ! مساله این است! - Emiliano - ۱۴۰۰/۶/۱ صبح ۰۸:۳۰ (۱۴۰۰/۵/۳۱ عصر ۰۸:۲۹)کاپیتان اسکای نوشته شده: سلام بر شما و تموم اعضای انجمن. با تشکّر ازتون، نمایی از شاهکار کلاسیک «شمال از شمال غربی» استاد دلهره، «هیچکاک»، رو شاهدیم و تصویری از «اوا مریسنت» و زندهیاد«کری گرانت». از اون فیلمای «فراستی»پسند! :)) RE: چیستانهای سینمایی (نما) - Emiliano - ۱۴۰۰/۶/۱ عصر ۱۲:۳۸ البتّه اینو هم اضافه کنم که فیلم بالا تحت عنوان «تعقیب خطرناک» هم روی پرده رفته: (برای مشاهده و دانلود تصاویر با اندازهی اصلی، روی اونها کلیک کنید.) ........................................ ........................................ ........................................ پینوشت: اگه مدیران صلاح بدونن، تاپیکی برای این کار و اینکه دوستان پوسترها شون رو با همدیگه به اشتراک بذارن، ایجاد کنم. RE: آخر نوستالژی - Emiliano - ۱۴۰۰/۶/۱ عصر ۰۴:۲۹ (۱۴۰۰/۵/۶ صبح ۱۰:۰۱)کاپیتان اسکای نوشته شده: خیییلی سخته «کاپیتان اسکای» عزیز. خودتون پاسخ رو میدونید؟ کمی شبیه به انیمیشن ایرونی «بازگشت»ه؛ امّا، اون نیست. اون پردهبازی نداشت. کلاغه هم سرش گِرد و ناز بود. انیمیشن «قار» هم نیست؛ چون، کلاغ اون موهای پریشونی داشت. از تلویزیون ایران پخش شده؟ ممنون. RE: آخر نوستالژی - مارک واتنی - ۱۴۰۰/۶/۱ عصر ۰۵:۰۹ (۱۴۰۰/۵/۶ صبح ۱۰:۰۱)کاپیتان اسکای نوشته شده: کارتون کیسه سیب است : کارتون خرگوش و سیب با نامِ اصلی کیسهٔ سیب (روسی: Мешок яблок) نام یک کارتون روسی است که در سال ۱۹۷۴ میلادی منتشر شد. قبلا من در همین جا لینک تماشای آنلاین و دانلود این کارتون بصورت دوبله و کامل رو قرار داده بودم : http://cafeclassic5.ir/thread-509-post-40956.html#pid40956 RE: چیستانهای سینمایی (نما) - سروان رنو - ۱۴۰۰/۶/۱ عصر ۱۱:۵۹ (۱۴۰۰/۶/۱ عصر ۱۲:۳۸)Emiliano نوشته شده: چرا که نه ... عالیه . هم میشه تاپیک اختصاصی در بخش تحلیل فیلم یا سینمای کلاسیک جهان ایجاد کرد ؛ یا اینکه همزمان با بحث درباره هر فیلم ( مانند همین مورد امروز ) یکی یکی گذاشت که اذیت نشید. و اما بعد ... با سپاس از کاپیتان عزیز ؛ شمال از شمال غربی از آن دسته فیلم های هیچکاک است که باید هر 10 سال یکبار دیده شود. چون حس و نگاه آدم بهش عوض میشه. خودِ من 20 سال قبل , در برابر شاهکارهایی مثل بدنام و روانی و .. نمره کمی بهش می دادم . آن زمان نگاهمان صرفا هنری و سنگین بود. اما حالا که پخته تر شدیم و بیشتر زندگی کردیم تماشای North by Northwest لذت دیگری دارد و اکنون معنی این فیلم مفرح و زیبا و هدف هیچکاک را بهتر می فهمیم. " زندگی برشی از یک کیک است , ازش لذت ببرید و زیاد جدی اش نگیرید ! " RE: چیستانهای سینمایی (نما) - Emiliano - ۱۴۰۰/۶/۲ صبح ۰۹:۳۱ (۱۴۰۰/۶/۱ عصر ۱۱:۵۹)سروان رنو نوشته شده: بله، حتماً. ممنون که موافقت کردید. نه، زحمتی نیست. تاپیک جداگونه راحتتر و برای سئوی انجمن هم عالیه. یادمه یه انجمن قدیمی داشتیم - که دود شد - تاپیک شده بود دایرةالمعارفی واسه خودش و اوّلین نتیجهٔ تموم پویشگرا بود (موتورهای جستجو). فقط یه چیزی: چون این روزا کمی گرفتارم، ممکنه تا آخر هفته طول بکشه ایجاد. اینو گفتم که نگید قول داد و چرا رفت. این دیگه اون نیست! - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۶/۵ عصر ۱۲:۳۲ از سرزنده ترین و شادترین وسترن های روی زمین که نه معلمش معلم است، نه دزدش دزد و نه هفت تیر کشش هفت تیر کش! حالا یک زن می خواهد همه چیز را به سر جایش برگرداند. امکان ندارد عاشق سینمای کلاسیک باشید و عاشق این دختر سرزنده، پراحساس و شهرآشوب نشوید. بازی بازیگران در اوج است و روی دوبله مانند همیشه سنگ تمام گذاشته شده و صداهای آشنا و گوشنواز به همراه موسیقی دلنشین یک پدیده تمام عیار ساخته است. نام این فیلم زیبا را بگویید و اگر خاطره ای از آن دارید با ما درمیان بگذارید. RE: این دیگه اون نیست! - مارک واتنی - ۱۴۰۰/۶/۵ عصر ۰۵:۵۲ (۱۴۰۰/۶/۵ عصر ۱۲:۳۲)کاپیتان اسکای نوشته شده: کاپیتان اسکای عزیز اسم فیلم مورد نظر کت بالو Cat Ballou (1965) هست. با بازی جین فوندا و لی ماروین آرامش و بیشتر از آرامش - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۶/۱۰ صبح ۱۱:۳۲ وقتی میگریزی و سرنوشت شوخی وار سر در پیات می گذارد تا از اندوه گذشته که روانت را آشفته، رهاییات دهد و در این گریز عاشق میشوی، درگیر میشوی، گرفتار رسوم و سنن گذشته میشوی، با آنها مبارزه میکنی اما سرانجام با پذیرش آن هنجارهای کهن به زندگی تازهات خو میکنی، از گذشتهای دردناک رها میشوی و به آرامشی که شایستهی آن هستی میرسی، پایانی شیرین و خوش برای داستانی دوست داشتنی، خاطرهانگیز، شیرین و تماشایی! نام این فیلم زیبا و دوست داشتنی را برای دوستان هم کافهای بگویید و اگر خاطرهای از تماشای آن دارید با ما به اشتراک بگذارید. RE: چیستانهای سینمایی (نما) - پهلوان جواد - ۱۴۰۰/۶/۱۲ صبح ۱۱:۱۷ عشق در میانه ماجراهای جنگ جهانی دوم. کسی میتونه اسم این فیلمو بگه؟؟ RE: چیستانهای سینمایی (نما) - پهلوان جواد - ۱۴۰۰/۶/۱۴ صبح ۰۹:۳۸ (۱۴۰۰/۶/۱۲ صبح ۱۱:۱۷)پهلوان جواد نوشته شده: اسم فیلم : DARK BLUE WORLD 2001 RE: آرامش و بیشتر از آرامش - سروان رنو - ۱۴۰۰/۶/۱۴ عصر ۱۰:۲۶ به نظر فیلم خوبی میاد , پهلوون . رومانتیک ماجرایی جنگ جهانی دوم هست دیگه ؟ کمی هم درباره اش بنویس که اگر خوبه ببینیمش . (۱۴۰۰/۶/۱۰ صبح ۱۱:۳۲)کاپیتان اسکای نوشته شده: انگار فیلم کاپیتان اسکای رو هنوز کسی نتونسته حدس بزنه ؟! کاپیتان ! راهنمایی کن . سخته . راهنمایی: جان وین توش هست . RE: آرامش و بیشتر از آرامش - مارک واتنی - ۱۴۰۰/۶/۱۴ عصر ۱۰:۴۳ (۱۴۰۰/۶/۱۴ عصر ۱۰:۲۶)سروان رنو نوشته شده: سروان عزیز اسم فیلمی که کاپیتان اسکای عکسش رو گذاشته : The Quiet Man (1952) هست. با بازی جان وین - مورین اوهارا - ویکتور مک لاگلن - بری فیتزجرالد یک فیلم، سرنوشت یک قوم بزرگ! - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۶/۱۵ عصر ۰۲:۵۵ (۱۴۰۰/۳/۶ عصر ۰۷:۴۸)کاپیتان اسکای نوشته شده:(۱۴۰۰/۳/۶ صبح ۰۲:۵۴)vic_metall نوشته شده:(۱۴۰۰/۲/۳۰ عصر ۰۹:۳۲)کاپیتان اسکای نوشته شده: (با سپاس از سروان رنو، مرادبیگ، بانو اسکارلت اوهارا، پهلوان جواد و دوست عزیز امیلیانو و نیز دیگر دوستان همراه، رتبهی نخست پاسخگویی به چیستانهای سینمایی تا اینجا مارک واتنی ارجمند میباشد. هوش دیداری، فضایی و ذوق سینمایی ایشان شایستهی ستایش است.) اما دلم نمی آید ازین فیلم تاثیرگذار و تماشایی بگذرم. گمان میکنم این فیلم نگاه مردم را به سرخپوستان تغییر داد. نخستین فیلمی است که بی رحمی ها و رفتارهای بیشرمانه ای که با سرخپوستان می رود را به تصویر میکشد. شیرینی و اثربخشی و ماجراجویی، مزهی این فیلم است. از بازی هیچ بازیگری نمیتوان گذشت. همه به بهترین شکل ممکن جا افتاده اند و کار را به پیش میبرند. نکته ظریف این فیلم آمیختن درد و رنج با طنز و شوخطبعی است. همین است که با وجود خشونت، بیرحمی، کشتار، ... مزهی تلخ و گزنده ندارد اما تاثیری ژرف بر بیننده میگذارد. دوبله هم روی نقشها جا افتاده و گوشنوازی گفتار با چشم نوازی نماهای فیلم درآمیخته، معجونی سرشار از هنر و زیبایی و تاثیرگذاری ساخته است. *** در یک کلمه، هنر یعنی این! این گوی و این میدان! دوستان نام این فیلم ارزشمند چیست؟ RE: یک فیلم، سرنوشت یک قوم بزرگ! - Savezva - ۱۴۰۰/۶/۱۵ عصر ۰۹:۰۵ با درود فراوان خدمت همه دوستان به خصوص کاپیتان اسکای گرامی اگر اشتباه نکرده باشم نام فیلم بزرگمرد کوچک (Little big man) ساخته آرتور پن و با هنرنمایی داستین هافمن و فی داناوی می باشد... RE: آرامش و بیشتر از آرامش - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۶/۱۶ صبح ۱۱:۴۰ (۱۴۰۰/۶/۱۴ عصر ۱۰:۲۶)سروان رنو نوشته شده: سپاس و درود بر جک لمون ارجمند (Savezva) و آفرین بر شما؛ پاینده و بهروز باشی بزرگوار! وقتی پای دو عزیز جان سینما، جان فورد و جان وین برای ساخت فیلمی دیگر در میان باشد خوب می دانیم که همیشه پای یک وسترن در میان است؛ اسلحه، تیراندازی، قهرمان و ضدقهرمان، قهرمان بازی و ...، اما اینجاست که باید بگویم سخت در اشتباه هستید. این آزمونی تازه است برای جان فورد، ... جان وین، این بار، مردی است که آمده است تا همهی این شور و هیجان را رها کند و در دنیایی آرام و بی هیاهو، با بازگشت به دنیای کودکی، بوی مادر را بنیوشد تا به آرامش برسد. مادر و آغوش مهربان او پیرنگ نهفتهی این داستان است. اما جانشین مادر، دختری است پر شور و شر، موقرمز، و ما خوب میدانیم در سینما، دختر موقرمز، چه معنی دارد! پرشور و پرهیهاهو و ماجراجو، دست نیافتنی و درونگرا، عصیانگر و صد البته زیبا و او که قهرمان اصلی این داستان است، همهی این ویژگیها را دارد. زن موقرمز، پارادوکسی از خواستن و گریختن است، اگر تو را بخواهد از تو میگریزد اما رد پایی برایت برجا میگذارد تا تو را بیازماید. برای به دست آوردنش باید کوشش کنی و با کوچکترین بیتوجهی مانند آهویی رَمان از چنگت میگریزد. مورین اُهارا به گمان من بهترین بازی همه دوران بازیگری خود را اجرا کرده و از پس نقش به خوبی برآمده است. او برای قهرمان مرد داستان، دختری گریزپا، همسری توانا و مادری مهربان است. شاید این نخستین و تنها بار باشد که جان وین در برابر نقش مکمل خود کم میآورد و دست و پایش را گم میکند. این همان دختری است که میتواند قهرمان سینمای جان فورد را رام کند و به آرامش برساند. مرد آرام داستان ما، مردی است که از دنیای فولاد و فضولات آمده تا در کنار گل و سبزه و خانهی دوران کودکی، در آغوش زنی به آرامش برسد که جای مادر را، همسروار برایش پر میکند. مرد آرام را باید دید تا نفسی تازه کرد و شاید برای همین بود که وقتی کرونا به نقطهی اوج خود رسید برای من تنها یک آرزو به جا مانده بود؛ دیدن دوباره مرد آرام! اگر سینمای کلاسیک را دوست دارید مرد آرام را ببینید! از دیدنش لذت ببرید و در تکاپوی شور و هیجانی که برایتان به همراه دارد به آرامش برسید. RE: چیستانهای سینمایی (نما) - Emiliano - ۱۴۰۰/۶/۱۶ عصر ۰۲:۲۱ سلام به همه. من هم «مرد آرام» رو حدس زدم و همونروز در تاپیک «پوسترها» ازش آگهی روزنامهای گذاشتم و بهعمد جوابو اینجا نذاشتم تا سایر دوستان هم حدسی زده باشن. ارادت داریم. RE: چیستانهای سینمایی (نما) - پهلوان جواد - ۱۴۰۰/۶/۱۶ عصر ۰۸:۰۹ سلام این عکسها مال یه فیلم دیگه شبیه فیلم اولی هست که گذاشتم دقیقا به همون سبک ماجراهای عاشقانه در خلال جنگ جهانی دوم.چون فیلم اولی رو کسی نتونس شناسایی کنه ایندفعه 3 تا عکس گذاشتم: راهنمایی: ماجرای فیلم در کشور ایتالیا اتفاق میفته RE: چیستانهای سینمایی (نما) - مارک واتنی - ۱۴۰۰/۶/۱۷ عصر ۰۱:۱۰ (۱۴۰۰/۶/۱۶ عصر ۰۸:۰۹)پهلوان جواد نوشته شده: سلام فیلم Miracle at St. Anna (2008) (معجزه در سنت آنا) به کارگردانی اسپایک لی معروف! داستان فیلم : ایتالیا در سال 1944، چهار سرباز آمریکایی سیاه پوست که در جریان جنگ جهانی دوم در یک روستا گیر افتاده اند ... RE: چیستانهای سینمایی (نما) - پهلوان جواد - ۱۴۰۰/۶/۱۹ عصر ۰۳:۲۰ رفقا کسی اسم این فیلم قدیمی رو میدونه ؟ایندفعه دیگه راهنمایی در کار نیست RE: چیستانهای سینمایی (نما) - Stalker - ۱۴۰۰/۶/۱۹ عصر ۰۴:۳۸ (۱۴۰۰/۶/۱۹ عصر ۰۳:۲۰)پهلوان جواد نوشته شده: آپارتمان، ساختهی بیلی وایلدر. خیلی هم فیلم خوبیه! https://www.imdb.com/title/tt0053604/ عشق ممنوع! - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۷/۱ عصر ۰۷:۲۱ به سراغ یک فیلم سرزنده و شاد و تماشایی برویم با بازی دو بازیگر سرشناس و یک عشق ممنوع! باز هم شکار لحظهها و خیره شدن بازیگر تراز اول فیلم به دوربین! از سرزندگی و شادابی این فیلم هرچه بگوییم کم گفتهایم. ناهمسانی دو دنیای بازیگران اصلی و جوش خوردن دو دل که نباید هیچ جور به هم چفت شوند اما ... ! سکانس آغازین فیلم همه جوره پرهیجان، تکان دهنده، خوشمزه، دلهره آور و باورناپذیر است. بازیگران جا افتاده و دوبله شنیدنی است. بازیگران نقش اول هم که در فرتور بالا میبینید، شناخته شده و ارجمند هستند. این نمایی بامزه از آموزش رانندگی به بازیگر نقش اول است. نام این فیلم شیرین و تماشایی چیست؟ RE: عشق ممنوع! - پهلوان جواد - ۱۴۰۰/۷/۱ عصر ۰۸:۰۸ (۱۴۰۰/۷/۱ عصر ۰۷:۲۱)کاپیتان اسکای نوشته شده: اگر اشتباه نکرده باشم مال این فیلمه: RE: عشق ممنوع! - مارک واتنی - ۱۴۰۰/۷/۱ عصر ۱۰:۰۱ (۱۴۰۰/۷/۱ عصر ۰۷:۲۱)کاپیتان اسکای نوشته شده: سلام کاپیتان عزیز فیلم مورد نظر اسمش : The Priest's Wife - La Moglie Del Prete (1970) - همسر کشیش RE: چیستانهای سینمایی (نما) - پهلوان جواد - ۱۴۰۰/۷/۲ صبح ۰۹:۱۰ رفقا کسی اسم این فیلم وسترن رو میدونه: RE: چیستانهای سینمایی (نما) - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۷/۲ عصر ۱۱:۵۵ (۱۴۰۰/۷/۲ صبح ۰۹:۱۰)پهلوان جواد نوشته شده: سپاس از پهلوان جواد بزرگوار انتخاب، ... مسالهی اصلی انتخاب است و انتخاب ریشه در نیازهای ما دارد اما این، یک انتخاب بسیار خطرناک است. این وسترن که در سال 1957 ساخته شده، یک بازسازی هم دارد. دوستان ارجمند، نام این فیلم چیست؟ RE: چیستانهای سینمایی (نما) - پهلوان جواد - ۱۴۰۰/۷/۳ عصر ۰۲:۵۱ (۱۴۰۰/۷/۲ صبح ۰۹:۱۰)پهلوان جواد نوشته شده:احسنت به مارک وانتی که تو همون دقایق اول فيلم رو شناسایی کرد و همینطور کاپیتان اسکای نام فيلم: سه و ده دقيقه به یوما نسخه اول محصول 1957 فیلمی زیبا ضربدر هزار!!! - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۷/۸ عصر ۰۹:۱۶ مولانا میفرماید: چون که بیرنگی اسیر رنگ شد- موسیای با موسیای در جنگ شد گویا رمان و این رُخشارهی تماشاییِ چیستان ما را از روی همین بیت زیبا ساختهاند! شمار دیدن چندبارهی این رُخشاره از دست من بیرون شده! از روزی که روی نوار VHS تنها برفک میدیدیم تا امروز با نگارش Blu-ray و این دیدگاهِ تنها من نیست چرا که این پدیده با جوایز اسکار بمباران میشود و همنشینی دوبله برگردان پارسی که زیبا بر آن نشسته است نیز بر شیرینی و اثرپذیری آن افزوده است. نام این رُخشارهی بیهمتا چیست؟ پ.ن : در فرهنگ پارسی به Film و نیز Movie در زبان انگلیسی "رُخشاره" می گویند. RE: چیستانهای سینمایی (نما) - آلبرت کمپیون - ۱۴۰۰/۷/۸ عصر ۱۰:۰۰ دانلود با کیفیت : 1080p BluRay
سیاست و زورآزمایی مهر و کین! - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۷/۱۴ عصر ۰۶:۱۴ وقتی جنون و جنگ درهم میآمیزند و هر آن گمان آن می رود که بیماران روانی دنیا را به ویرانی بکشانند تنها شانس دنیا، بودن آدم هایی بر سر کار است که آگاه، هوشیار و دارای جهانبینی انسانی باشند. این رُخشاره، داستان مبارزه میان کینه توزی و مهرورزی است و این که همیشه کسانی هستند که پرچم اخلاق و شرافت انسانی را نگاهبان باشند. فیلمی نفسگیر و پرهیجان که پلیدی و پاکی را در یک مبارزهی نابرابر در برابر هم قرار میدهد. آدمهایی فرزانه که نمیخواهند خشونت و بیرحمی جهان را دربر بگیرد حتی اگر جایگاه و اعتبار خود را از دست بدهند. آدمهایی که رسیدن به پیروزی را به هر وسیلهای شایسته نمیدانند اگرچه چارهای برای آنها نمانده باشد. آدمهایی که باور دارند پلیدی را با پلیدی نمیشود پاک کرد و به هر قیمتی نمیتوان پیروز شد. و گاهی با خود میگوییم سیاست اگر سینمایی بود، دنیا به همان زیبایی میبود که باید باشد. نام این رُخشارهی زیبا، تماشایی و پرهیجان را اگر دیدهاید، بگویید و تجربهی خود را از دیدن آن با ما همرسانی کنید. RE: سیاست و زورآزمایی مهر و کین! - Emiliano - ۱۴۰۰/۷/۱۴ عصر ۰۶:۴۸ (۱۴۰۰/۷/۱۴ عصر ۰۶:۱۴)کاپیتان اسکای نوشته شده: درود بر شما. فیلم موردنظر جنابعالی «هفت روز در ماه مه»ه، محصول ١٩۶۴ و طبعاً کلاسیک. راستش چون تو ژانر سیاسی بود، یادمه همون زمان دیدنش هم رغبتی به کامل دیدنش پیدا نکردم و با دور تند دیدمش. ببخشید اگه کجسلیقهایم و با این گونه ارتباط برقرار نمیکنم. عشق، شیمی و یک مشت دردسر! - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۷/۲۰ عصر ۰۸:۴۲ وقتی جنون و شیمی درهم میآمیزند و دردهای گذشته و عقدههای خودکم بینی سبب بروز اکتشافات شگفت میشود. بدتر از آن پای عشق هم در میان باشد، عشقی نابرابر و نافرجام! این رخشاره (فیلم) بامزه و تماشایی، بهترین اثر بازیگر نیز شناخته میشود و یک دوبله خوب و شنیدنی هم دارد. فیلم یادشده در سال 1994 میلادی به خوبی و زیبایی تمام بازسازی شده است. نام این فیلم چیست؟ اگر نسخهی بازسازی شدهی آن را هم میشناسید با ما در میان بگذارید. RE: چیستانهای سینمایی (نما) - آلبرت کمپیون - ۱۴۰۰/۷/۲۰ عصر ۰۹:۰۱ جواب، فیلم "پروفسور دیوانه 1963" می باشد که جری لوییز در آن نقش آفرینی کرده است. دانلود دوبله فارسی فیلم پروفسور دیوانه 1963 با کیفیت : 1080p BluRay RE: عشق، شیمی و یک مشت دردسر! - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۷/۲۰ عصر ۰۹:۵۸ (۱۴۰۰/۷/۲۰ عصر ۰۸:۴۲)کاپیتان اسکای نوشته شده: سپاس از آلبرت کمپیون ارجمند و پاسخ آنی به چیستان "پروفسور دیوانه 1963" این فیلم یک بازسازی هم دارد که هر دو عالی و ستایش شده هستند و هر دو بازیگر در نقش اصلی پرانرژی، شاد و تاثیرگذار میباشند. اگر نسخهی بازسازی شدهی آن در سال 1994 میلادی را میشناسید با ما در میان بگذارید. RE: عشق، شیمی و یک مشت دردسر! - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۷/۲۵ عصر ۰۵:۵۰ (۱۴۰۰/۷/۲۰ عصر ۰۹:۵۸)کاپیتان اسکای نوشته شده: جیم کری و جری لوئیس فیلم تماشایی جری لوئیس به نام "پروفسور دیوانه" در سال 1994 با بازیگری جیم کری، در فیلمی به نام "ماسک" بازسازی شد. اگرچه در این فیلم، شاید برای نخستین بار، از جلوههای ویژهی کامپیوتری برای ساخت فیلم کمدی بهره گرفته شد اما سازندگان فیلم توانستند توازن درستی میان بازی بازیگران و جلوههای کامپیوتری برقرار کنند به همین دلیل فیلم سرشار از نماهای دیدنی و خنده دار در کنار تروکاژهای بامزه و شگفتانگیز است. پروفسور دیوانه 1963 ماسک 1994 هر دو فیلم از فرمول "تواناییِ فراانسانیِ ناگهانی یک آدم ساده و بی جُربزه" بهره میگیرند هر چند یکی با بهرهگیری از دانش شیمی و دیگری با پیدا کردن یک ماسک به این توانایی دست مییابند. هر دو فیلم به این نکته اشاره میکنند که دستیابی به تواناییهای ترابشری چه بلاهایی میتواند بر .سر شخص و آدمهای پیرامون او بیاورد .امیدوارم هر دو فیلم را ببینید و از تماشای آنها لذت ببرید نتیجه ای شیرین از کَل انداختن بین کارگردانان - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۸/۲ عصر ۰۴:۲۴ زمانی که کارگردانی فیلمی میسازد و کارگردانی دیگر در پاسخ او، فیلمی دیگر، شاید هم بهتر! ما در خراسان به این میگوییم کَل انداختن! و کل انداختن بین دو کارگردان چه تماشایی میتواند باشد! دو فیلم زیبا و ماندگار تاریخ سینما، یکی شاهکاری از فرد زینمان، اما فیلم مورد نظر ما فیلمی است زیبا و به یاد ماندنی که در پاسخ زینمان ساخته شده است. من این فیلم را بسیار دوست دارم. نقش ها در آن به خوبی جا افتاده و روند ماجرا یک ثانیه هم اُفت ندارد. نام این فیلم ارزشمند سینمایی چیست؟ RE: چیستانهای سینمایی (نما) - آلبرت کمپیون - ۱۴۰۰/۸/۲ عصر ۰۵:۲۰ فیلم مورد نظر "Rio Bravo 1959" می باشد. با بازی جان وین و دین مارتین و به کارگردانی هاوارد هاکس. هاکس فیلم Rio Bravo را در جوابیه ی ماجرای نیمروز فرد زینمان ساخت. او خودش گفته بود که از شخصیت تنها و مستاصل کلانتر بدش آمده و حال در مقابلش ریو براوو را خواهد ساخت... گویندگان: ایرج دوستدار، چنگیز جلیلوند، جلال مقامی، عزت الله مقبلی و… دانلود دوبله فارسی فیلم ریو براوو : BluRay 1080p – 2.42GB – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – BluRay 720p – 1.18GB RE: چیستانهای سینمایی (نما) - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۸/۳ عصر ۰۷:۰۰ (۱۴۰۰/۸/۲ عصر ۰۵:۲۰)آلبرت کمپیون نوشته شده: سپاس و درود آلبرت عزیز کاش رقابتها و کَل زدنها برای ما هم هنری بودند تا پیشبرد و شکوفایی هنر و فرهنگ و اقتصاد را به همراه داشتند! RE: چیستانهای سینمایی (نما) - سروان رنو - ۱۴۰۰/۸/۳ عصر ۰۹:۵۲ آفرین به کاپیتان و مرحبا به کمپیون ؛ آقا اینقدر سریع جواب ندید بهتره حداقل یکی دو روز باشه تا بقیه هم ببینن و وارد مسابقه بشن و اما بعد ... من این ریوبراوو را خیلی دوست دارم و تا حالا دستِ کم , 7-8 بار دیدمـش دوبلـه عالی , بازی های محـشر , کارگردانی بی نقص , دیالوگ های زیـبا , داستان دلنـشین , پیامِ انسانی و .... واقعا دیگه یک فیلم چی لازمه داشته باشه تا ماندگار بشه ؟ فیلمی در ستایش انسان و نکوهش نابرابری! - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۸/۵ عصر ۰۱:۲۴ یک فیلم اورجینال، پرهیجان، نفس گیر، خَفَن که حال یک فیلم باز کلاسیک را در یک بعداز ظهر جمعه خوب میکند. وقتی میگوییم هنر پیشتاز فرهنگ و انسانیت است پر بیراه نگفتهایم. این فیلم از همان سری فیلمهایی است که نابرابریها را هدف قرار داده و در ساختاری هنرمندانه و زیبا، ناهنجاریهای عادی و روتین زندگی را به رخ ما میکشد تا در رفتارها و کردارها و هنجارهای خود بازبینی کنیم. این رُخشارهی زیبا و درخور ستایش، در کنار زیبایی و هنر، بسیار تاثیرگذار است و تردید ندارم اگر برای نخستین بار به تماشای آن بنشینید در پایان، نگاه شما را به زندگی و انسانیت دگرگون خواهد کرد. نام این فیلم چیست؟ RE: فیلمی در ستایش انسان و نکوهش نابرابری! - نورما دزموند - ۱۴۰۰/۸/۵ عصر ۰۷:۰۸ (۱۴۰۰/۸/۵ عصر ۰۱:۲۴)کاپیتان اسکای نوشته شده: Adam's Rib 1949 کاترین هپبورن و اسپنسر تریسی تعداد زیادی از فیلم هاشون رو با هم بازی کردن که باعث میشه آدم کمی اشتباه کنه اگه کسی این فیلمو ندیده باشه احتمالا پاسخ دادن به جواب این چیستان براش ممکنه خیلی سخت باشه انتخاب خوبی بود به عنوان چیستان RE: فیلمی در ستایش انسان و نکوهش نابرابری! - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۸/۵ عصر ۰۷:۲۷ (۱۴۰۰/۸/۵ عصر ۰۷:۰۸)نورما دزموند نوشته شده: درود و آفرین به نورمای عزیز، دست مریزاد! و سپاس از آلبرت کمپیون و امیلیانوی بزرگوار که با وجود دانستن پاسخ، این فرصت را به دیگر دوستان دادند تا در این چالش شرکت کنند. دندهی آدم پارادوکسهای زیادی را در خود دارد که برخی هم بی پاسخ میماند. بخش آخر فیلم به شکلی معنادار همهی جریان فیلم را به چالش میکشد. قرار نیست اسپویل بشود برای همین از دوستان میخواهم در کنار لذت بردن از داستان شیرین فیلم، به این پرسشهای بیپاسخ هم بیاندیشند. RE: چیستانهای سینمایی (نما) - Savezva - ۱۴۰۰/۸/۹ عصر ۰۹:۳۵ با کسب اجازه از همه بزرگواران به ویژه جناب کاپیتان اسکای گرامی، برای چیستان سینمایی چندفیلم را در نظر گرفته ام که در طی روزهای آینده تقدیم دوستان بزرگوار می کنم تا شاید کمی ذهنشان به چالش کشیده شود. (البته این پست برای امثال من خوب است که هر چه پا به سن می گذارم دچار فراموشی شده و بعضا با دیدن یک بازیگر، اسم همه فیلمها و اصل و نسبش یادم هست جز نام خودش!!!) و اما چیستان سینمایی یک فیلم زیبا در ستایش جادوگری.... زمانی که پای عشق و علاقه به وسط می آید، انسان عاشق از هر دستاویزی برای رسیدن به دلدارش استفاده می کند حتی از جادو و جادوگری ... در این فیلم شاهد هنرنمایی جمعی از بازیگران برتر سینما هستیم؟ نام فیلم چیست؟ RE: چیستانهای سینمایی (نما) - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۸/۱۲ صبح ۰۶:۱۴ (۱۴۰۰/۸/۹ عصر ۰۹:۳۵)Savezva نوشته شده:با اجازه از Savezva ی عزیز! یک راهنمایی گربه، کیم نواک، جیمز استوارت، جک لمون! RE: چیستانهای سینمایی (نما) - پهلوان جواد - ۱۴۰۰/۸/۱۳ عصر ۱۲:۱۱ مطلوبست نام این فیلم سینمایی؟؟ فقط یه راهنمایی کوچک میکنم این فیلم محصول دهه 40 میلادی هست RE: چیستانهای سینمایی (نما) - آلبرت کمپیون - ۱۴۰۰/۸/۱۳ عصر ۰۱:۴۷ (۱۴۰۰/۸/۱۳ عصر ۱۲:۱۱)پهلوان جواد نوشته شده: با اجازه دوستان نام فیلم : فرمان شومDark Command (1940)RE: چیستانهای سینمایی (نما) - پهلوان جواد - ۱۴۰۰/۸/۱۳ عصر ۰۱:۵۱ (۱۴۰۰/۸/۱۳ عصر ۰۱:۴۷)آلبرت کمپیون نوشته شده: احسنت الحق که کاراگاه کافه هستی RE: چیستانهای سینمایی (نما) - آلبرت کمپیون - ۱۴۰۰/۸/۱۳ عصر ۰۱:۵۴ (۱۴۰۰/۸/۹ عصر ۰۹:۳۵)Savezva نوشته شده: نام این فیلم هم : اجازه بدید من هم یک چیستان مطرح کنم. نام این فیلم چیست ؟ RE: چیستانهای سینمایی (نما) - سروان رنو - ۱۴۰۰/۸/۱۳ عصر ۰۵:۵۸ به به .... چه فیلم هایی ... چه چیستان هایی .. با پیشنهاد برخی دوستان , قانون صبر کردن از این به بعد ملغی میشه. چون سری قبل برخی دوستان مثل آلبرت کمپیون و نورما دزموند که جواب رو می دونستن مجبور شدند صبر کنند اما دیگه نیازی نیست و هر کدام از دوستان به محض تشخیص می تونه اعلام کنه. فقط برای اینکه بحث جذاب تر بشه ؛ به مانند صفحات اول ؛ بهتره که هر کدام از دوستان درباره فیلم هایِ چیستان هر اطلاع خلاصه و مفیدی می دانند بنویسند تا اگر کسی خواست این فیلم های زیبا رو ببینه بهتر بتونه تصمیم بگیره. مثل همین فیلم هایی که سعید Savezva یا پهلوان جواد گفتند . چون جزو فیلم های کمتر دیده شده هستند و منبع فارسی درباره شون کم است. نکته بعدی اینکه اسکرین شات را از جایی از فیلم بگذارید که مشابه اون عکس در گوگل وجود نداشته باشه که نشه با جستجوگرِ عکسِ گوگل , به راحتی پیداش کرد. RE: چیستانهای سینمایی (نما) - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۸/۱۳ عصر ۱۱:۱۷ (۱۴۰۰/۸/۱۳ عصر ۰۵:۵۸)سروان رنو نوشته شده: سروان ارجمند! این فیلم است یا تبلیغات سیگار!!! البته آتش زدن سه سیگار با یک کبریت یک نقطهی کلیدی این فیلم است که مربوط به زمانی است که شوربختانه کشیدن سیگار را حتی برای مادران باردار سودمند میدانستند. این فیلم سیاه جنایی و البته تلخ و با حضور بتی دیویس که نقش مهمی در گرایش زنان به سیگار داشته است. این را هم بگویم که در غرب یک نکته خرافی و البته شاید درست باشد که اگر سه نفر با یک سیخ کبریت سیگارشان را روشن کنند سومی خواهد مرد. گفتم درست برای این که در جنگ جهانی اول اگر سه سرباز سیگارشان را با یک کبریت روشن می کردند تا آتش به سومی برسد دشمن فرصت نشانه گیری و شلیک به او را پیدا می کرد پس ممکن است چندان خرافی هم نباشد. یادمان باشد که در پس هر نکتهی خرافی حقیقتی پنهان است. فیلم محصول 1932 میلادی به کارگردانی مروین لیروی است. و امتیاز 7.2 را از IMDB دریافت کرده است. حالا دوستان نام این فیلم را بگویند. RE: چیستانهای سینمایی (نما) - پهلوان جواد - ۱۴۰۰/۸/۱۳ عصر ۱۱:۳۴ RE: چیستانهای سینمایی (نما) - نورما دزموند - ۱۴۰۰/۸/۱۴ عصر ۰۳:۳۲ (۱۴۰۰/۸/۱۳ عصر ۰۱:۵۴)آلبرت کمپیون نوشته شده:(۱۴۰۰/۸/۹ عصر ۰۹:۳۵)Savezva نوشته شده: قاتلین شامپاین 1967 RE: چیستانهای سینمایی (نما) - پهلوان جواد - ۱۴۰۰/۸/۱۴ عصر ۰۷:۲۳ یک فیلم زیبا محصول مشترک ایتالیا و آمریکا تولید شده دهه 50 میلادی کسی میشناسه؟ RE: چیستانهای سینمایی (نما) - سروان رنو - ۱۴۰۰/۸/۱۶ صبح ۱۲:۱۷ پهلوان جواد ! همانطور که پست قبلی گفته شد بهتره مانند کاپیتان اسکای و Savezva , از داخل فیلم عکس اسکرین شات گرفته بشه ؛ نه از عکس های تبلیغاتی و موجود فیلم در اینترنت . چون الان من به راحتی با آپلود این عکس در سرویس ویژه جستجوی عکس گوگل , اسم فیلم را بدست آوردم مردی از قاهره - The Man from Cairo (1953) پس حتما قواعد را رعایت کنید. Image size:
668 × 525 No other sizes of this image found.
Possible related search: wine glass
A wine glass is a type of glass that is used to drink and taste wine. Most wine glasses are stemware, that is they are goblets composed of three parts: the ...
If your wine could choose a glass, it would be RIEDEL! Designing & producing high quality glasses and decanters for the enjoyment of wine, spirits & more.
RE: چیستانهای سینمایی (نما) - پهلوان جواد - ۱۴۰۰/۸/۱۶ عصر ۰۵:۵۹ یک فیلم سینمایی ساخته شده در دهه 40 میلادی در ژانر طنز RE: چیستانهای سینمایی (نما) - پهلوان جواد - ۱۴۰۰/۸/۱۸ عصر ۰۸:۲۵ (۱۴۰۰/۸/۱۶ عصر ۰۵:۵۹)پهلوان جواد نوشته شده: راهنمایی : به جز این دو نفر که توی عکس هستن از روی بقیه عناصر داخل تصویر میشه اسم فیلم رو پیدا کرد و یک کتاب رمان هم به نام این فیلم منتشر شده RE: چیستانهای سینمایی (نما) - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۸/۱۸ عصر ۰۹:۴۰ (۱۴۰۰/۸/۱۶ صبح ۱۲:۱۷)سروان رنو نوشته شده: سپاس از سروان ارجمند در سربرگ چیستان های سینمایی هم راهنمایی برای اسکرین شات آمده است: همه پخش کننده های فیلم یک کلید میانبر برای ذخیره نمای جاری دارند. برای نمونه برای ذخیره تصویر در پخش کننده فیلم K-Lite Codec Pack که آن را به عنوان Media Player Classic می شناسیم می توانید از کلید میانبر Alt+I بهره بگیرید. برای آپلود نما، یک فریم تاثیرگذار را برگزینید. من بیشتر به دنبال نماهایی هستم که یکی از بازیگران خواسته یا ناخواسته به دوربین چشم بدوزد یا این که یک رویداد کلیدی از فیلم باشد همانند نقطهی اوج آن یا یک نمای لولایی که کل داستان فیلم می چرخد. خلاصه نمای شما رازی را در خود پنهان داشته باشد. - از برگه تصویر گوگل استفاده نکنید. - نمای شما از پهلوی بازیگران گرفته نشده باشد. - یک صحنه کلیدی در نما باشد. - دست کم چهرهی یک بازیگر از روبرو دیده شود. - یکی از ابزارها یا وسایل کلیدی و به قول هیچکاک بزرگ "مک گافین" در نمای شما باشد. - فیلم انتخابی شما ارزشمند، هرچند ممکن است دست کم گرفته شده باشد، و به درد کافه و دوستداران کافه بخورد. سپاس از دوستانی که در این بخش، همکافه ایهای خود را با نماهای هیجانانگیز به چالش می کشند! RE: چیستانهای سینمایی (نما) - آلبرت کمپیون - ۱۴۰۰/۸/۱۸ عصر ۰۹:۴۶ (۱۴۰۰/۸/۱۶ عصر ۰۵:۵۹)پهلوان جواد نوشته شده: با سپاس از پهلوان جواد بابت حسن انتخابشون. عنصر جاده در این عکس خودنمایی میکنه. پس فیلم جاده تنباکو 1941 هست بر اساس رمانی به همین نام از ارسکین کالدول. وقتی 16 سالم بود این کتاب رو خوندم. بسیار کتاب جالب و سرگرم کننده ای بود اما فیلمش رو هرگز ندیدم. لازم شد که فیلمش رو هم ببینم. RE: چیستانهای سینمایی (نما) - پهلوان جواد - ۱۴۰۰/۸/۱۸ عصر ۰۹:۵۴ احسنت بر آلبرت کمپیون عزیز ولی اگه راهنمایی نمیکردم به این زودی پیدا نمیشد الحق که کاراگاه کافه هستی . حیف که به یک نفر نمیشه بیش از یکبار اعتبار داد زن عاشق را حدی بگیر! - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۸/۱۸ عصر ۱۱:۴۳ زنی که عاشق است هر کاری برای عشق خود می کند، میفهمید! هر کاری!!! نخست فیلم نامه قوی از قوی ترین نویسندهی جهان در رشتهی خودش! دوم بازیگران و بازیگردانی معرکه و تراز اول فیلم، سوم تعلیق برای کسانی که میخواهند تعلیق را در سینما بیاموزند، چهارم قاب بندیهای نمرهی یک! و پنجم دوبلهی استخواندار که به گمانم میتواند جزو شاهکارهای دوبله هم به حساب آید و صد البته کارگردانی که هنوز که هنوز است همتا ندارد. کسانی که فیلم را دیده اند آن را اسپویل نکنند و کسانی که هنوز به معجزهی سینمای کلاسیک شک دارند فقط یک بار این فیلم را ببینند. دوستان، نام این رُخشارهی ارزشمند چیست؟ لطفادوستانی که پاسخ را یافته اند در پست کاپیتان اسکای پیام بگذارند و به دیگر دوستان هم زمانی برای اندیشیدن و جستجو کردن بدهند. اما شما که پاسخ را میدانید بدون آوردن نام با دادن نشانیهایی کلیدی، خاطرههای شخصی که با فیلم دارید، ارجاعات سینمایی، تصاویری دیگر از فیلم، نکتههای کلیدی و رویدادهای زمان ساخت فیلم به دیگر دوستان برای رسیدن به پاسخ درست یاری نمایید. با سپاس و ادب شاهدی برای تعقیب - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۸/۲۳ صبح ۱۰:۱۹ با سپاس از امیلیانو نام فیلم: شاهدی برای تعقیب Witness for the Prosecution 1957 کارگردان بیلی وایلدر تهیهکننده آرتور هورنبلو، جونیور فیلمنامهنویس:بیلی وایلدر، هری کورنیتز بر پایه:شاهدی برای دادستان، اثر آگاتا کریستی بازیگران: تایرون پاور، مارلنه دیتریش، چارلز لوتن، السا لنچستر، اونا اوکانر، جان ویلیامز، هنری دانیل، ایان ولف، روتا لی، تورین تاچر، نورما واردن موسیقی: متی ملنک - رالف آرتور رابرت فیلمبردار: راسل هارلن - تدوینگر: دنیل مندل مدت زمان: ۱۱۶ دقیقه – کشور:آمریکا - هزینهٔ فیلم:۳ میلیون دلار -فروش گیشه: ۹٬۰۰۰٬۰۰۰ دلار خوشبختانه نقد خوبی به نوشتهی برت گوردن ارجمند در این پیوند در همین کافه در دسترس میباشد. ایشان میگوید:"شاهدی برای تعقیب ساخته بیلی وایلدر محصول 1957، هیچکاکی ترین فیلم وایلدر و چندلری ترین اثر آگاتا کریستی است." پایان این فیلم آنقدر غیر منتظره بود که در سانسهای پیش نمایش فیلم از تماشاگران خواسته میشد کارتی که رویش نوشته بود "من رسما قسم می خورم که پایان شاهدی برای تعقیب را فاش نکنم." را امضا کنند. در پایان فیلم هم گوینده از بینندهها میخواهد برای اینکه دوستانشان که فیلم را ندیدهاند هم از آن لذت ببرند پایانش را فاش نکنند. مآخذی ارزشمند: - یادداشتی بر فیلم 《شاهدی برای تعقیب》 / بیلی وایلدر- نقد و بررسی فیلم شاهدی برای تعقیب Witness for the Prosecution 1957 - Witness For The Prosecution (شاهدی برای تعقیب) RE: چیستانهای سینمایی (نما) - Emiliano - ۱۴۰۰/۸/۲۴ عصر ۰۲:۴۴ یه انجمن بودیم چند سال پیش، درش جستاری مشابه این جستار وجود داشت و هرکی برنده میشد، مدیریّت براش جایزهٔ مجازی ویژهای به خصوصیش ارسال میکرد؛ البتّه، قبلش سلایق برنده پرسیده میشد و با توجّه به اون این کار انجام میشد. من خودم چند عکس نسبتاً نایاب و زیبا از «گوگوش»، «جمیله» و «کتایون» به همراه چندین پوستری که نداشتم نصیبم شد. همگی با کیفیّت بسیااار عالی و رزولوشن بالا (بهقول «مهدی» خان، مدیر محترم، «خوراک چاپ»). اینجا از این خبرا نی؟ :) فک کنم باشه، انجمن گرمتر میشه. ممنون که وقت گذاشتید. RE: چیستانهای سینمایی (نما) - پهلوان جواد - ۱۴۰۰/۸/۲۴ عصر ۰۹:۳۶ یک فیلم زیبا با موضوع ماوراء الطبیعه : از همه به خاطر کیفیت پایین عکسها معذرت میخام ولی نسخه بهتری از این فیلم موجود نیست اگر کسی اسم فیلم رو میدونه پیام خصوصی بده و به بقیه فرصت بده اگر کسی نتونست اسم فیلمو بگه راهنمایی میکنم پی نوشت: راهنمایی ، فیلم بر اساس داستان واقعی ساخته شده و محصول سال ۱۹۵۱ هست RE: چیستانهای سینمایی (نما) - پهلوان جواد - ۱۴۰۰/۸/۲۶ عصر ۰۸:۲۳ احسنت بر کاپیتان اسکای که تونست فیلموشناسایی کنه: نام فیلم : La Senora De Fatima متاسفانه از این فیلم نسخه کیفیت بالا موجود نبود که بشه عکسهای بهتری رو گذاشت RE: چیستانهای سینمایی (نما) - Savezva - ۱۴۰۰/۹/۱ عصر ۰۹:۱۹ یک فیلم شاد و مفرح از یکی از کارگردانان نامدار تاریخ سینما... داستان دلباختن استاد دانشگاه به یک رقاصه در حال گریز... آن هم در شرایطی که استاد و همکارانش در حال انجام یک کار بزرگ علمی هستند و حضور زنی زیبا در میان آنها لحظاتی جذاب و جالب را رقم می زند.... فیلمی با هنرمندی ستارگان بزرگ سینمای کلاسیک در دهه 40 میلادی... در صورتی که نام فیلم را سریع حدس زدید لطفا به صورت پیام خصوصی به savezva ارسال نمایید تا فرصت برای دیگران نیز فراهم باشد... RE: چیستانهای سینمایی (نما) - Savezva - ۱۴۰۰/۹/۳ عصر ۰۹:۳۳ با سپاس از کاپیتان اسکای، لپکی و پهلوان جواد گرامی که نام فیلم را به درستی حدس زدند فیلم Ball of Fire یا گوله آتش یا آتشپاره! ساخته هوارد هاکز کبیر با فیلمنامه ای از بیلی وایلدر و چارلز براکت در سال 1941 است که در آن گری کوپر و باربارا استانویک نقش آفرینی می کنند. فیلم مانند بیشتر آثار هوارد هاکز دارای دیالوگ های درخشان است و در این میان گری کوپر در نقش استاد خجالتی با چهره معصومش فوق العاده ظاهر شده است. ضمن اینکه نسخه دوبله فیلم هم در اینترنت موجود و قابل دسترسی است. ساخت یک فیلم تماشایی با یک تکه کاغذ - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۹/۴ عصر ۰۶:۱۵ روزی روزگاری سینما که با یک تکه کاغذ، یک کارگردان می توانست فیلمی شاد و سرزنده بسازد! این فیلم رویایی و سرشار از خیال پردازی با بهره گیری از همهی ویژگیهای یک رُخشارهی ردهی "ب" ویژهی هالیوود می تواند روز خوشی را برای شما بسازد و سرگرمتان نماید. و مگر هدف سینما این نیست؟ دوستان، نام این فیلم بامزه چیست؟ لطفا کسانی که پاسخ را یافته اند در پست کاپیتان اسکای پیام بگذارند و به دیگر دوستان هم زمانی برای اندیشیدن و جستجو کردن بدهند. اما شما که پاسخ را میدانید بدون آوردن نام با دادن نشانیهایی کلیدی، خاطرههای شخصی که با فیلم دارید، ارجاعات سینمایی، تصاویری دیگر از فیلم، نکتههای کلیدی و رویدادهای زمان ساخت فیلم به دیگر دوستان برای رسیدن به پاسخ درست یاری نمایید. با سپاس و ادب RE: چیستانهای سینمایی (نما) - باربوسا - ۱۴۰۰/۹/۱۰ عصر ۰۶:۵۵ با کسب اجازه از همه دوستان به ویژه کاپیتان اسکای عزیز، یک فیلم کلاسیک در آرشیو(آرشیو تو گیومه!) خودم دارم که خواستم اینجا شما عزیزان لطف کنید و نام این فیلم را حدس بزنید.ممنون. این فیلم اثر یکی از فیلمسازان مشهور انگلیسی به نام رابرت استیونسون است و در دهه شصت میلادی ساخته شده است البته اگر تصاویر مناسب نیست،ببخشید چون برای اولین بار در کافه از یک فیلم عکس بارگذاری کردم. این تصویر هم برای راهنمایی بیشتر! RE: ساخت یک فیلم تماشایی با یک تکه کاغذ - مراد بیگ - ۱۴۰۰/۹/۱۲ عصر ۰۹:۳۵ (۱۴۰۰/۹/۴ عصر ۰۶:۱۵)کاپیتان اسکای نوشته شده: با سلام و درود و کسب رخصت از دوست عزیزمان جناب کاپیتان اسکای و سایر دوستانی که البته حدسشان درست بوده است : ملوان آمریکایی هنری آدامز با بازی گریگوری پک که بر اثرحادثه فقیر و دست به دهان سرگردان کوچه پس کوچه های شهر لندن گشته با خوش شانسی در یک شرط بندی منحصر به فرد بین برادران ثروتمند رودریک و الیور مونپلیه درگیر می شود ، برادران پاکتی حاوی اسکناس یک میلیون پوندی را به هنری هدیه می دهند، اسکناسی که الیور ادعا می کند که وجود آن به هنری اجازه می دهد تا یک ماه کامل بدون خرج کردن پول به راحتی زندگی بنماید .... یک کمدی آرام با مضمونی جدی اما دهشتناک و صد البته بدون تاریخ مصرف ! که نشان دهنده ی طبیعت بشر در منظری نامطلوب است ، چرا که نشان می دهد انصاف خصلتی است که قشر متموّل و متوسط اغلب از آن بی بهره بوده و از دید ایشان اعتبار انسانها به نوع پوشش و تعداد صفرهای جلوی اسکناس(شما بخوانید حساب بانکی) ایشان وابسته است!! و رقت انگیزنر آنکه تنها با انگیزه ی دریافت پاداش حاضر به دادن تسهیلات اعتباری به دیگران هستند در نتیجه از دید ایشان از میان رفتن ثروت یا قدرت باعث از میان رفتن اعتبار انسانهاست ... کلام آخر اینکه اسکناس یک میلیون پوندی رفتار انسانهایی را که ثروت و قدرت دارند با انسانهایی که هر دو را ندارند ، کاملا غیر منصفانه می داند. RE: چیستانهای سینمایی (نما) - پهلوان جواد - ۱۴۰۰/۹/۱۳ عصر ۰۸:۳۸ یک درام زیبا ساخته شده در دهه 40 میلادی با موضوع رنج کودکان در زمان جنگ جهانی با پایانی دردناک کسایی که اسم فیلم رو میدونن به بقیه هم فرصت بدن راهنمایی : فیلم محصول هالیوود نیست محصول یک کشور اروپاییست اگر کسی نتونس تاآخر هفته بگه اسم فیلمو میگم RE: چیستانهای سینمایی (نما) - پهلوان جواد - ۱۴۰۰/۹/۱۸ عصر ۱۲:۰۴ نام فیلم: واکسی به ایتالیایی: SCUISCIA به انگلیسی: SHOESSHINE یک درام زیبا محصول سال 1946 کشور ایتالیا به کارگردانی ویتوریو دسیکا ماجرای دو پسر بچه واکسی که برای خرید یک اسب با دردسرهای زیادی مواجه میشن. نسخه دوبله فارسی این فیلم توسایتهای ایرانی زیادی موجود هست https://uupload.ir/view/sciuscià__n3q6.mp4 عالم هنر و چیستان های سینمایی! - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۹/۱۹ صبح ۰۹:۳۴ بیایید سری بزنیم به مجله وزین "عالم هنر" به صاحب امتیازی اسمائیل کوشان و سردبیری علی کسمائی در شماره 1 به تاریخ جمعه 22 شهریور 1330 با بهای تک شماره 6 ریال که با چهارده تومان می توانستید یکساله آبونهی مجله باشید. این مجله، کافه کلاسیک پدربزرگهای ما بوده است. آدمهایی همانند ما عاشق سینما که شانس آن را داشته اند تا فیلم های دست اول کلاسیک را به تماشا بنشینند نه در دنیای مجازی که کنار هم و نه بر روی مانیتور و تلفن همراه که بر پردهی سینما! نه با صدایی مصنوعی و گنگ که نخست با افتی شدید VHS شده و سپس MP4 شده و با نرم افزارهای ویرایش صدا ترمیم شده، که با همان صدایی که انگار زنده از دهان دوبلورها بیرون میآمده و تصویر واقعی گسترده در فضای تاریک و دلچسب سینما! و نوستالژی، غم غربتی است از رویای شیرینِ روزگاران نه چندان دور، که دیگر دست یافتنی نیست! دوستان، نام این فیلم چیست؟ لطفا کسانی که پاسخ را یافته اند در پست کاپیتان اسکای پیام بگذارند و به دیگر دوستان هم زمانی برای اندیشیدن و جستجو کردن بدهند. اما شما که پاسخ را میدانید بدون آوردن نام با دادن نشانیهایی کلیدی، خاطرههای شخصی که با فیلم دارید، ارجاعات سینمایی، تصاویری دیگر از فیلم، نکتههای کلیدی و رویدادهای زمان ساخت فیلم به دیگر دوستان برای رسیدن به پاسخ درست یاری نمایید. با سپاس و ادب RE: چیستانهای سینمایی (نما) - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۹/۲۸ صبح ۱۱:۲۹ با سپاس از مرادبیگ ارجمند برای پاسخ درست ایشان برای شیفتگان ارنست همینگوی روشن است که ساختن فیلم از رمانهای او ساده نیست! هر کسی همینگوی را خوانده باشد میداند که او در لابلای واژگان به کار رفته حسی را در خواننده ایجاد میکند که نماهای سینمایی نمیتواند! همینگوی هر چه را مینویسد با همهی وجود با آن درگیر بوده است و این درگیری را جز از راه تصویرسازیِ ذهنی، آن هم با قلم، نمیتوان منتقل کرد. برای من، بهترین رمانِ ارنست، وداع با اسلحه است. وقتی کارگردانی تلاش می کند این اثر گرامی را مو به مو به فیلم درآورد نتیجهی کار یک فاجعهی وحشتناک است. قلم همینگوی را نمیشود سینمایی کرد. باید آن را شناخت، لمس کرد، بو کرد، چشید و آنگاه، این حس را، و نه داستان را، سینمایی کرد. در میان تمام برداشت های سینمایی تنها "پیرمرد و دریا"ست که توانسته این حس را به خوبی به زبان سینمایی برگرداند. ارنست همینگوی که تا آن روز دل خوشی از برگردان سینمایی آثارش نداشت، در این اثر، بر روند کار کنترل و نظارت کامل داشت. ارنست همینگوی پشت صحنه فیلم پیرمرد و دریا با اسپنسر تریسی * بجز "پیرمرد و دریا"، تنها یک شاهکار دیگر را میشناسم که از پس آزمون "ارنست همینگوی" برآمده است. "ناخدا خورشید" یک کار برجسته و بی مانند در سینمای ایران است. ناصر تقوایی یک کپی ایرانی شده از "داشتن و نداشتن" را ساخته است. قدرت آن به خاطر شناخت فرم داستان نویسی همینگوی و شناخت درست و دقیق محتوا، همسو با فرهنگ و ادبیات ایرانی است و خوشبختانه این درهم آمیختگی، گرته برداری نیست. انگار بزرگ علوی با مشاورهی صادق هدایت، قلم ارنست همینگوی را برداشته و فیلم نامهی "ناخدا خورشید" را بر پیرنگ "داشتن و نداشتن" بازنویسی کرده است. او محتوای فرهنگ ایرانی را در فرم کارآمد قلم همینگوی ریخته و اثری ناب، برجسته و بیمانند ساخته است. از همین روست که ناخدا خورشید برای ما تماشایی و دلنشین شده است. این تجربهای ایرانی از احساسات مردانه، سخت و تاثیرگذار همینگوی است. با این پیش درآمد باید به فیلم "زنگها برای که به صدا در میآیند" ساختهی سم وود نگریست. آیا این فیلم توانسته با هنرمندی بازیگرانی همانند گری کوپر، اینگرید برگمن حسی که خواندن کتاب برمیانگیزد را داشته باشد؟ بدیهی است که آنهایی که کتاب را پیش از دیدن فیلم خوانده باشند میتوانند بهتر پاسخ بدهند. به رنگ عشق یا عشق رنگی! - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۱۰/۲ عصر ۱۲:۵۰ افت و خیز، فراز و فرود، هست و نیست، باید و نباید، چه باید کرد؟ این داستان یک وکیل مدافع کارکشته است که در برابر موکل خویش به زانو در میآید. دوستان، نام این فیلم چیست؟ لطفا کسانی که پاسخ را یافته اند در پست کاپیتان اسکای پیام بگذارند و به دیگر دوستان هم زمانی برای اندیشیدن و جستجو کردن بدهند. اما شما که پاسخ را میدانید بدون آوردن نام با دادن نشانیهایی کلیدی، خاطرههای شخصی که با فیلم دارید، ارجاعات سینمایی، تصاویری دیگر از فیلم، نکتههای کلیدی و رویدادهای زمان ساخت فیلم به دیگر دوستان برای رسیدن به پاسخ درست یاری نمایید. با سپاس و ادب RE: به رنگ عشق یا عشق رنگی! - مراد بیگ - ۱۴۰۰/۱۰/۷ عصر ۰۵:۰۱ (۱۴۰۰/۱۰/۲ عصر ۱۲:۵۰)کاپیتان اسکای نوشته شده: سلام و درود خدمت اهالی کافه اغلب شما علاقمندان سریالهای تاریخی ایران ،حسن فتحی را با نویسندگی و کارگردانی سه گانه ی شب دهم ، مدار صفر درجه و شهرزاد می شناسید ، هنرمندی مسلط به تاریخ ایران زمین در عین حال آشنا با آثار کلاسیک بزرگان سینمای جهان ، جدای از تحریفی که در تاریخ به گمان نویسنده ی مطلب بصورت عامدانه از سوی ایشان در آثارش اتفاق افتاده و می افتد ، نسخه برداری و ارجاعات ماهرانه ی او را از روی آثار برتر سینمای جهان در خلق داستان ، شخصیت پردازی و خلق کارکترهای کلیدی داستان و در نهایت ساخت آن ، از نقاط قوت ایشان میتوان برشمرد ؛ به یقین نویسنده ، شخصیت سرگرد فتاحی با بازی پیر داغر در سریال مدار صفر درجه از قهرمان شکست خورده ی اثر کلاسیک فوق وام گرفته شده است ، بخصوص ری اکشن های او زمانی که در نقش بازپرس پرونده ی قتل جهانگیر همایون پناه مقابل متهم پرونده زینت الملوک جهانبانی قرار می گیرد ... با این تفاوت که قربانی نهایی این پرونده ، شخصی غیر از خود او نیست . یک نکته ازین معنی! - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۱۰/۱۰ عصر ۰۵:۵۲ با درود و سپاس از همه دوستان و شادباش آغاز سال نو ترسایی به همه دوستان مسیحی و سپاس بسیار از دوست ارجمند و بی سر و صدای کافه "لپکی" که آرام و مرموز در کافه سرک میکشد و میبینیم که دانش خوبی در دنیای سینما به ویژه سینمای کلاسیک دارد و درود بر مرادبیگ عزیز که استادانه نقدی به جا و شایسته ازین فیلم ارجمند داشتند. قضیه پاراداین یا پرونده پاراداین (1947) حلقه ی وصل دو فیلم ارزشمند شاهکاری چون بدنام (۱۹۴۶) و طناب (۱۹۴۸) در سه سال پشت سر هم در دوران پیشتازی استاد دلهره آلفرد هیچکاک بزرگ! ما آلیدا والی را با آن نقش بزرگ در فیلم مرد سوم می شناسیم که این بار نقش یکی از سه ضلع مثلث عشقی را بازی می کند. من بازی چارلز لوتن را خیلی دوست دارم. شاید او را در اسپارتاکوس به یاد داشته باشید یا شاهدی برای تعقیب و البته بهترین کار او از میان آثاری که دیده ام انتخاب هابسون و شباهت بازی او در فیلم پرونده ی پاراداین با بازی در شاهدی برای تعقیب اگرچه کمرنگ اما درخور توجه است. اما استاد بزرگ، هیچکاک گرانمایه، که این بار به سروقت روانشناسی رفته و سویهی روانی آدم ها و جایگاه ها را بررسی می کند. دو اشتباه در یک عشق که دومی باتیزبینی و نکته سنجی همسر وکیل با بازی آن تاد، پایانی شوم نمی یابد. وکیل خوش شانس ما با بازی گریگوری پک در برابر آزمونی سخت به تکاپو می افتد و اگرچه سرافکنده اما با تجربه ای گرانسنگ از پس این فتنه بر می آید. خوش شانس ازین رو که همسری دارد بسیار منعطف و تیزهوش و نکته سنج که می داند چه زمانی وارد صحنه شود و چه سخنانی را بر زبان براند و قهرمان این فیلم اوست که همچون بئاتریس دوشادوش همسر خویش پیش می رود و راهنما و همدم و همدرد همسر خویش است. (خدا قسمت کند!) باز گردش و چرخش و زاویه های دوربین هم تماشایی، هم با معنی و هم مهر هیچکاک را دارد. روح ترسناک و عصیانگر آلفرد همهی فیلمهایی را که میسازد از فیلمنامه تا فیلمبرداری و تدوین دربر میگیرد و در کورهی تعلیق میپزد و در پوستهای از وهم و دلهره میپیچد و از این همه برشی ترش و شیرین از یک کیک داغ و خوشمزه به خوردمان می دهد! و جا دارد یادی کنیم از گویندگان سرشناس و ارجمند این فیلم که تاثیر شایسته ای بر برگردان آن به زبان شیرین پارسی داشته اند: منوچهر اسماعیلی | گریگوری پک / آنتونی کین زنده یاد نیکو خردمند | خانم پارادین شهلا ناظریان | آن تاد / گی کین خسرو خسروشاهی | لوئیس جوردن / لاتور پرویز ربیعی | کارآگاه تورج نصر | لارکین زنده یاد صادق ماهرو | سر سایمون نصرالله مدقالچی | تامی زنده یاد پروین ملکوتی، زهرا اقارضا، مهوش افشاری و … فناوری و دردسرهایش - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۱۰/۱۴ صبح ۱۱:۴۵ اگر فکاهی انگلیسی را شنیده باشید شاید در بیمزگی آن با من همرای باشید. سینمای کمدی بریتانیایی هم دست کمی از لطیفههایش ندارد. سرد، لوس، بی مزه، انگار برادران مارکس را توی فریزر گذاشته باشی تا یخ ببندند و بخواهی که برایت فیلم کمدی بازی کنند. با این حال تماشای برخی از آنها خالی از لطف نیست. به ویژه دو فیلم؛ یکی "قاتلین پیرزن" که برداشتی هالیوودی هم با بازی تام هنکس دارد که به گمانم نگارش انگلیسی ارزش بیشتری داشته باشد، دیگری همین فیلم که نیم نگاهی به فناوری و دردسرهای آن دارد. لطفا کسانی که پاسخ را یافته اند در پست کاپیتان اسکای پیام بگذارند و به دیگر دوستان هم زمانی برای اندیشیدن و جستجو کردن بدهند. اما شما که پاسخ را میدانید بدون آوردن نام با دادن نشانیهایی کلیدی، خاطرههای شخصی که با فیلم دارید، ارجاعات سینمایی، تصاویری دیگر از فیلم، نکتههای کلیدی و رویدادهای زمان ساخت فیلم به دیگر دوستان برای رسیدن به پاسخ درست یاری نمایید. با سپاس و ادب RE: فناوری و دردسرهایش - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۱۰/۱۸ صبح ۰۹:۳۴ (۱۴۰۰/۱۰/۱۴ صبح ۱۱:۴۵)کاپیتان اسکای نوشته شده: با درود به دوستان ارجمند و سپاس از لپکی بزرگوار برای پاسخ درست ایشان، به فیلم هفتهی پیش بپردازیم: مرد سفید پوش (مردی در لباس سفید) The Man in the White Suit 1951 سال تولید : ۱۹۵۱ کشور تولیدکننده: انگلستان محصول: ایلینگ کارگردان: الکساندر مکندریک فیلمنامهنویس: راجر مک دوگال ، جان دایتون و الکساندر مکندریک فیلمبردار: داگلاس اسلوکوم آهنگساز: بنجامین فرانکل هنرپیشگان: الک گینس، جون گرینوود، سسیل پارکر، مایکل گوگ، ارنست تسیگر، هوارد ماریون کرافورد و ویدا هوپ. نوع فیلم : سیاه و سفید، ۸۴ دقیقه دستیار آزمایشگاه یک کارخانه نساجی، پارچهای می سازد که ... . پس از درگیری های زیاد، یک کارخانهدار و دخترش از او پشتیبانی میکنند، اما... دادخواستی در برابر پیشرفتهای علمی تازه که به شکلی روزافزون سبب نابودی دستاوردهای پیشین میشود. گینس در نقشی سرد اما به یادماندنی خود را نشان می دهد و تصویربرداری، کار یکی از فیلمبرداران نامدار سینمای انگلستان، اسلوکوم است. این فیلم نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین نویسندگی (فیلمنامه) برای راجر مک دوگال ، جان دایتون و الکساندر مکندریک شد. یک حماسه چندین میلیون دلاری - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۰/۱۰/۲۶ عصر ۱۰:۵۳ شگفت انگیز و غیر قابل تکرار، بزرگتر از زندگی، آنقدر آشکار و روشن که هیچ نمایی از آن فراموش نمی شود! تکان دهنده، شاعرانه، یک اپرای شتری پر سر و صدا! این نمایی بلند است، خیلی، هرچند که کارگردان نمای طولانیتری گرفته بود اما در پایان نگران شد و بخش زیادی از آن را حذف کرد و امروز افسوس می خوریم. کاش این نمای شگفت انگیز برش نمی خورد و از آن لذت بیشتری می بردیم. اجازه بدهید قانون چیستان های سینمایی را بشکنیم و به همین یک فرتور بسنده کنیم هرچند که همین نما هم داد می زند چیست و از کجاست! لطفا کسانی که پاسخ را یافته اند در پست کاپیتان اسکای پیام بگذارند و به دیگر دوستان هم زمانی برای اندیشیدن و جستجو کردن بدهند. اما شما که پاسخ را میدانید بدون آوردن نام با دادن نشانیهایی کلیدی، خاطرههای شخصی که با فیلم دارید، ارجاعات سینمایی، تصاویری دیگر از فیلم، نکتههای کلیدی و رویدادهای زمان ساخت فیلم به دیگر دوستان برای رسیدن به پاسخ درست یاری نمایید. با سپاس و ادب RE: یک حماسه چندین میلیون دلاری - سروان رنو - ۱۴۰۰/۱۱/۱ صبح ۱۰:۲۰ (۱۴۰۰/۱۰/۲۶ عصر ۱۰:۵۳)کاپیتان اسکای نوشته شده: من این فیلم را بسیار دوست می دارم . نه به خاطر اینکه خودم هم در آن بازی می کنم ! ... بلکه به خاطر اینکه مربوط به دورانی است که فیلمسازان عاشق بودند ... عاشقِ سینما ... و حاضر بودند برای ساخت چنین پروژه های عظیمی رنج ماهها زندگی در بیابان را به جان بخرند تا اثری هنری و بی همتا مانند این فیلم جاودانی خلق کنند. در عین حال خبری از افکت و جلوه های فیک کامپیوتری نبود ... همه چیز واقعی بود. لازم نبود بازیگر در جلو پرده سبز زیر کولر ادا و اصول در بیاورد تا بعدا زمینه بیابان و ... را به فیلم ضمیمه کنند. بزرگی این فیلم را فقط بر پرده بزرگ سینما و شاید سینمای خانگی-خصوصی می توان درک کرد. RE: چیستانهای سینمایی (نما) - پهلوان جواد - ۱۴۰۰/۱۱/۱۴ عصر ۰۳:۰۸ باعرض سلام خدمت دوستان عزیز : یک فیلم زیبا درباره مقاومت در برابر اشغالگری در زمان جنگ جهانی دوم اگرکسی اسم فیلمو بلده تو پیام خصوصی جواب رو بگه و به بقیه فرصت بده: راهنمایی: فیلم محصول هالیوود نیست محصول یک کشور اروپاییست RE: چیستانهای سینمایی (نما) - پهلوان جواد - ۱۴۰۰/۱۱/۲۱ عصر ۱۲:۵۱ نام فیلم 1945 ROME OPEN CITY فارسی: رم شهر بی دفاع ایتالیایی: ROME VILLE OVERTRE اثر کارگردان پرآوازه ایتالیایی روبرتو رسلینی که باعث ایجاد نئورئالیسم در سینمای ایتالیاشد در آخرهم از مرادبیک و SAvezva که پاسخ صحیح رو گفتن تشکر میکنم RE: چیستانهای سینمایی (نما) - Savezva - ۱۴۰۰/۱۱/۲۳ عصر ۰۷:۲۲ ماجرایی سراسر از اتفاقات جالب و خنده دار... فیلمی کمدی در هجو نظام کمونیستی از یکی از شوخ ترین کارگردانان تاریخ سینما... داستان تقابل عشقی میان دو نظام سرمایه داری و کمونیستی ... در صورتی که نام فیلم را سریع حدس زدید لطفا به صورت پیام خصوصی به savezva ارسال نمایید تا فرصت برای دیگران نیز فراهم باشد... لورنس عربستان - مراد بیگ - ۱۴۰۰/۱۱/۲۵ عصر ۰۶:۱۲ (۱۴۰۰/۱۰/۲۶ عصر ۱۰:۵۳)کاپیتان اسکای نوشته شده: نوشتن درباره چنین آثاری کار آسانی نیست ، حرف ندارد اما بسیار سخن باید تا درباره اش نوشت ! جوهر قلمت می خشکد بدون آنکه مجال رقص در کاغذ پیدا کند . افرادی هستند که خرابه ها را حفاری می کنند تا در مورد تاریخ صحبت کنند، و افرادی هستند که آن را می سازند . شاهکاری از دیوید لین بر اساس فیلمنامه ای از رابرت بولت و مایکل ویلسون بازیگران : پیتر اوتول در نقش توماس لورنس عمر شریف در نقش شریف علی الک گینس در نقش پرنس فیصل آنتونی کوئین در نقش عودة أبو تايه جک هاوکینز در نقش ژنرال آلنبی ... و کلود رینز در نقش مِستر دریدن آهنگساز : موریس ژار برنده ی هفت جایزه ی اسکار در بخش بهترین فیلم ، بهترین کارگردانی ، بهترین کارگردانی هنری ، بهترین فیلمبرداری ، بهترین تدوین ، بهترین صداگذاری و بهترین موسیقی همچنین کاندید دریافت جایزه اسکار در سه بخش بهترین بازیگر مرد برای پیتر اوتول ، بهترین بازیگر مکمل مرد برای عمر شریف و بهترین فیلمنامه ی اقتباسی در کوران جنگ جهانی اول توماس لورنس افسر دون پایه ی ارتش بریتانیا که اطلاعات زیادی راجع به سیاست و فرهنگ کشورهای خاورمیانه دارد ماموریت پیدا می کند تا با سازماندهی قبایل پراکنده ی عربی به مقابله با عثمانی از متحدان سرسخت آلمان بپردازد ... نمایشنامه ی فیلم روایتی است از زندگی توماس ادوارد لورنس در هفت ستون حکمت . لورنس روحی شاعرانه دارد که در ورطه ی تحیّر از صحرا و توهّم از قدرت در نوسان است ، صحرا از شخصیت نامفهوم او انسانی می سازد که زیر یوغ قدرت رنج میبرد و گاهی ایده اصلی و اراده زندگی را از دست میدهد ، قدرت اما ... نظیر این حیرت و سوء تفاهمی که لورنس دچارش است را در زمان و مکانی دیگر در شخصیت ژان دارکِ ویکتور فلمینگ سراغ دارم ، دو حالتی که از قهرمان داستان به بیننده نیز انتقال پیدا می کند. بازی پیتر اوتول در قامت قهرمان داستان چیزی فراتر از نبوغ است ، لورنسِ او مجموعه ای از کلیشه ها نیست ، قهرمان زنده ای است بی نهایت قوی اما آسیب پذیر ، پیچیده ، مبهم و پر از خصایل انسانی ؛ بازیگر نقش قهرمان را بازی نمی کند بلکه بر روی پرده زندگی می کند، شاید اصلا این شخص پیتر اوتول نباشد ، بلکه خود توماس ادوارد لارنس بوده باشد . در دورانی که امکانات فیلمسازی در سطح بالایی چون حالا نبوده و از تکنیک جلوه های ویژه و ذخیره سازی خبری نیست ، روشن است که به هنگام ساخت فیلم دیوید لین چه فضای دلهره آوری را تجربه می کند ، روایتی که قرار است نه از طریق دیالوگ ها و متن خارج از صفحه ی نمایش ، بلکه از طریق تصاویر و نماهای بصری بیان شود . این فیلم در زیبایی و پاکی همتایی ندارد اما علی رغم ظاهر ساده و خطی پر از استعاره و نماد است . لورنس عربستان یک الماس سینمایی است که هر وجه آن با گذشت زمان بیشتر می درخشد. RE: چیستانهای سینمایی (نما) - Savezva - ۱۴۰۰/۱۱/۲۶ صبح ۰۸:۲۵ یک دو سه (One Two Three) فیلمی کمدی و پر از اتفاقات جالب و خنده دار از بیلی وایلدر کارگردان نامدار سینماست که در سال 1961 و با هنرنمایی متفاوت و فوق العاده جیمز کاگنی ساخته شده است. وایلدر در این فیلم با تمسخر کردن نطام کمونیستی تلاش کرده در روایتی طنز آمیز به مقایسه ساختار بلوک شرق و غرب در زمان جنگ سرد در آلمان بپردازد. این فیلم با وجود رگه های طنز بسیار زیاد و صحنه های جالب و خنده دارش در میان سایر فیلمهای مشهور وایلدر کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در این فیلم نیز زوج موفق وایلدر و دایموند با طنازی منحصر به فردشان فیلمنامه را نوشته اند و جیمز کاگنی در یک کاراکتر خاص و منحصر به فرد به خوبی از ایفای نقش خود برآمده است. اگر تا به حال موفق به دیدن این فیلم نشده اید حتما برای یک فیلم آخر هفته ای شاد و خنده دار برای دیدنش برنامه ریزی کنید و لذت ببرید. با سپاس از دوستان بزرگوار لپکی، سنباد و مرادبیگ عزیز که جواب چیستان را حدس زده بودند. عطر و بوی سینما در دنیایی مستند، سخت و سرد - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۱/۱/۲۹ عصر ۰۹:۰۶ فیلمهای واقع گرایانه را دوست ندارم. فیلم سینمایی بدون ساختار دراماتیک نمیتواند بار سینمایی داشته باشد چرا که زندگی خشکتر از آن است که دراماتیک باشد. شاید به همین دلیل است که آدمی به کتاب و فیلم پناه میبرد تا خشکی و سردی جهان پیرامون را از یاد ببرد. اما در میان چنین فیلمهایی یک فیلم جایگاه ویژهای دارد. این فیلم پختگی، شیرینی، درد، شادی و زندگی واقعی را به گونهای شگرف دراماتیزه کرده و عطر و بوی سینما را در دنیایی مستند، سخت و سرد به مشام میرساند. شگفت آن که کارگردان از یک کشور و موضوع فیلم درکشوری دیگر رخ میدهد اما شما کارگردان را با فرهنگ و هنجارهای این سرزمین غریب، بیگانه نخواهید یافت. من نمونهی قهرمان خودساختهی این فیلم را در کودکی دیدهام. آدمهایی که سواد خودشان، هوش خودشان و درک خودشان را از زندگی دارند و با بهرهگیری از این همه، دنیای ویژهی خودشان را ساختهاند. آنها پخته و سرد و گرم چشیدهاند و رخنه در دنیای آنان کار سادهای نیست اما اگر بخت این را داشته باشید که چنین دنیایی وارد شوید، آن را به بزرگی و شکوه همان دنیای بیرونی خویش خواهید یافت و پختگی این فیلم از آن روست که توانسته به چنین دنیایی رخنه کند و به خوبی آن را در قاب تصویر بنشاند و ما را با رویاها، دردها، غمها و شادیهایی که دنیای یک مرد جا افتاد و پخته را ساختهاند شریک و همراه سازد. . برای لذت بردن ازین فیلم شاید باید درونگرا باشید. برای همین فیلم موافق و مخالفان زیادی دارد اما کارگردان و بازیگر نقش اول فیلم هر دو درونگرا و در نقش خود به عنوان کارگردان و بازیگر جا افتاده هستند. لطفا کسانی که پاسخ را یافته اند در پست کاپیتان اسکای پیام بگذارند و به دیگر دوستان هم زمانی برای اندیشیدن و جستجو کردن بدهند. اما شما که پاسخ را میدانید بدون آوردن نام با دادن نشانیهایی کلیدی، خاطرههای شخصی که با فیلم دارید، ارجاعات سینمایی، تصاویری دیگر از فیلم، نکتههای کلیدی و رویدادهای زمان ساخت فیلم به دیگر دوستان برای رسیدن به پاسخ درست یاری نمایید. با سپاس و ادب RE: چیستانهای سینمایی (نما) - سروان رنو - ۱۴۰۱/۲/۴ صبح ۰۸:۵۵ با سپاس از کاپیتان اسکای عزیز , فیلم زیبایی که در چیستان معرفی شده از آن دسته فیلم هایی است که اولین بار در یک عصر جمعه از تلویزیون پخش شد. یادم می آید که غمِ عصر جمعه ها - که بچه های دهه شصت حتما تجربه کرده اند - با غم پایانِ تلخ فیلم ترکیب شد و من بسیار غمگین شدم. یکی از زیباترین و تاثیر گذارترین فیلم هایی است که ساخته شده است و پیام عمیقی دارد که اهل دل را ساعتها به فکر فرو می برد. یکی از سکانس های جالب فیلم در عکس زیر است ؛ جایی که شخصیت فیلم از محلِ فراخ زندگی قبلی به خانه ای آپارتمانی کوچک آورده می شود و او بعد از مدتی از صاحبخانه می پرسد: مردم چطور در این جعبه های کوچک زندگی می کنند ؟! . RE: چیستانهای سینمایی (نما) - شارینگهام - ۱۴۰۱/۲/۴ عصر ۰۵:۰۵ (۱۴۰۱/۲/۴ صبح ۰۸:۵۵)سروان رنو نوشته شده: درود بر همگی به خصوص یاران دهه شصتی بله، حق با شماست سروان! اون سکانس پایانی فیلم که افسر (در عکس بالا ) چوب دستی دوست مرده اش را بر بالای گور وی به یادگار نصب می کند،واقعا" غم انگیز است. یادم هست که یک بار در عصر یک جمعه ی زمستانی دیدم. آن صحنه ی چوب دستی در بالای گور،به نوعی پایدار باقی ماندن دوست عزیزش یعنی .... ...... را هم القا می کند. *** حالا یک سوالی برای دوبلور این شخصیت به یادمانی برام پیش آمده؛ کی به جاش حرف زده؟ درسو اوزالا و دنیاهای فراموش شده! - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۱/۲/۲۰ عصر ۰۴:۴۷ در دوران نوجوانی مدتی در یک قهوه خانهی سنتی کار میکردم. از آن قهوهخانههای فرهنگی، هنری که بیش از صد سال دیرینگی داشت. پاتوق آدمهایی از نسلهای گذشته که نه به حکومت کار داشتند نه به رفتارها و هنجارهای مردمی وابسته بودند. این مردمانِ خاموش، دنیای خودشان را داشتند. فشارهای روزگار سبب شده بود که سبک زندگی خودشان را پیدا کنند. در همان دوران کتاب "بیگانهای در دهکده" نوشتهی مارک تواین را میخواندم. این کتاب شیرازه باورهای مرا به هم ریخت. شیطانی که برای سرگرمی سه تا کودک برای آنها دهکدههایی کوچک میساخت و آدمهایی مینیاتوری، به آنها جان میداد، آنها را به جان هم میانداخت، جنگ درست میکرد، فاجعه میساخت و آدمهایش، یکی لنگ، یکی کور، یکی گرفتار، تنها برای سرگرمی چند تا بچه! که تماشا کنند و لذت ببرند! ... نکند ما هم یکی از مردمان همین دهکدهها باشیم! آدمهایی که میدیدم، اسیران خاموش تن خویش بودند. یاد گرفته بودند تا دوران اسارت زندگی خویش را در این کالبد بگذرانند، به آن خو بگیرند، با دردها، رنجها و شادیهای اندکش خرسند باشند و بیصدا و تنها زندگی کنند و بمیرند. برای آنها حکومتها، قانون، پلیس، کارخانه، تمدن، عوارضی همانند سیل و زلزله بود. همانگونه که بلایای طبیعی را پذیرفته بودند تمدن را هم پذیرفته بودند. با آن چفت نمیشدند، همراستا و همداستان نمیشدند، جوری از کنارش میگذشتند که تنهاشان به تنهی تمدن و حکومت برخورد نکند و رنگ و بوی آن را هم به خود نگیرند. رسوخ کردن در دنیایشان سخت بود اما دیوارههای زمخت، سرد و سخت منش آنها را که میشکستی بهشتی بیهمتا مییافتی پر از تجربه، دانایی، آگاهی و همبستگی. خورشید آنان و ماهشان و ستارهها و کوه و دشت و جادهاشان از جنس دیگری بود. شکارچی بودند، شاعر، نوازنده، عتیقهفروش، هیزم شکن، چوپان، درویش، معمار و گاهی دکاندار، از خاور تا باختر میانشان پیدا میشد، از یکی که مجاهد افغان بود که با روسها میجنگید تا دیگری که عراقی جان بر کفی بود که حزب بعث صدام را به ستوه آورده بود اما همگی از یک جنس بودند. آنان به سنگ، کوه، جانداران و آدمهای دیگر آسیب نمیزدند چون خود را بخشی در هم تنیده با هستی میدیدند. از آفرینش بهره میبردند اما زیادهروی نمیکردند. اینان معنای کامل انسان بودن را با خود داشتند. شوربختانه نسل چنین مردمانی فرهمند، روز به روز کمتر شده است. چاییاشان را که مینوشیدند و کمی گرم میشدند دیگر زمانش میرسید تا سر گفتگو را باز کنی. گفتگوهای گوشه و کنار خاموش میشد و همه آمادهی شنیدن! یادم هست زمانی که یک مجاهد افغان از نبرد با بزرگترین ابرقدرت جهان آن روزگار میگفت، آرزو کردم که هر چه زودتر روسها را شکست بدهند. نگاهم کرد، نگاهی سرد و تلخ! گفت خدا نکند پیروز شویم. اگر پیروز شویم به جان هم خواهیم افتاد و روز افغانستان چون شب تار، تیره خواهد شد. آگاهی این پارتیزان از جهان پیرامونش شگفتانگیز بود! و درسو اوزالا، از چنین مردمانی است، آگاه، جهاندیده، خویشتندار، کارکشته و باشکوه! (و چقدر جای چنین ویژگیهایی امروز تهی است.) او در دانشگاهِ روزگار درس خوانده و هزاران واحد "تجربه" را پاس کرده است. پیوند او با آفرینش، خورشید، باد، ابر، ببر، درخت، سمور، پیوندی جاودانه و دوسویه است. اگر چیزی از طبیعت برمیداری، چیزی به جایش بگذار، کُلبه نباید بی نمک و برنج بماند چون دیگری میآید، گرسنه! زندگی برای او سرگرمی نیست، تیرانداختن، شکستن بطری، خوردن و نوشیدن، خوشگذرانی نیست. سایهی مرگ همه جا هست. باید انعطافپذیر بود تا از مرگ گریخت و با زندگی درآمیخت. دو بنیاد بزرگ زندگی درسو "مروت و مدارا" ست. فیلم سینمایی "درسو اوزالا" ارزشمندترین فیلم واقعگرایی است که تا کنون دیدهام و از آن لذت میبرم چون با وجود داشتن ساختاری دراماتیک از بودِ زندگی به دور نیست. انگار خاک آکیرا کوروساوا و درسو اوزالا را از یک جا برداشتهاند. یکی روسی و دیگری ژاپنی، اما خمیرهاشان یکی است. هر دو تنها، استوار، دارای دنیایی درونی، ژرف، پر رمز و راز و تماشایی. یکی در وحشت ندیدن و دیگری نگران از دیده نشدن! یکی مسلح به تفنگ و دیگری دوربین! برای یکی سمور پول است برای دیگری فیلم سرمایه است و هر دو در سرزمین خویش ناشناخته و غریب! در این میان درسو شانس آن را دارد که به دست مردی نظامی سرد و گرم چشیده دیده شده و به کار گرفته شود. مردی که تنهایی او را با دنیای بیرون پیوند میزند و نیز به دنیای سراسر شگفتی اوزالا رخنه میکند و به دست اوست که این رویداد مستندسازی شده و برای همیشه ماندگار میشود. مستندسازی کلید پیشرفت است. بدا به حال مردمی که مستندسازی نشوند که اگر نشوند هر نسل باید از نو آغاز کند و تجربههای نسلهای گذشته را بارها و بارها تجربه کند و این یعنی درجا زدن! و قلم مستندساز باید قلم بزرگ علوی باشد و دوربین مستندساز دوربین آکیرا کوروساوا و در نبود چنین مستندسازانی فرهنگ در باتلاق زمان فرو میرود و ما چنین فروپاشی را بارها و بارها دیدهایم! فیلم سینمایی "درسو اوزالا" ناب، تک دانه، پیشرو و ارجمند که برای هرکسی قابل هضم نیست اما اگر تجربهای از جنس آن داشته باشید تماشایی و تاثیرگذار است. این فیلم با وجود افت و خیز به ویژه در بخش پایانی، هرگز حس کلاسیک خود را از دست نمیدهد و به خوبی شما را در پیچ و خم ماجراهای واقعگرای خویش درگیر خواهد کرد. امیدوارم آن را ببینید و از تماشایش بهرهی فراوان ببرید. از دوستان ارجمند همکافهای مورچه سیاه، شارینگهام، لپکی و سندباد برای پاسخ درستشان سپاسگزاریم و امیدواریم با معرفی چنین فیلمهای ارزشمندی، جلوههای تازهای از سینمای کلاسیک را بازخوانی کنیم. سهل ممتنع - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۱/۳/۷ عصر ۰۲:۱۷ فیلمی با این درجه از سرزندگی و شادابی کمتر دیدهام! فیلمسازان امروزی گاهی باید سری به سینمای کلاسیک بزنند و با افتخار چنین آثار شگفتانگیز و سرشار از انرژی را سرمشق خود قرار دهند. چنان ساختار این فیلم به خوبی در هم چفت شده و به زیبایی به هم گره خورده که مو لای درز هیچ نمایی از آن نمیرود. گاهی از خودم میپرسم این نسل فیلمسازان کجا رفتند؟ چرا این سبکهای نفسگیر و جانبخش که آدرنالین خون را تا جایی که بشود بالا میبرد، ساختگی نیست، تروکاژ نمیخواهد، با یک شیمی شگفت بین بازیگران، ... ، چنین سبکی کجا رفته است؟ به این سبک در ادبیات "سهل ممتنع" میگویند، ساده اما بیمانند! روند کار به سادگی و بدون پیچیدگی دروغین پیش میرود. شما در همذات پنداری با گانگستر تا مرز "پدرخوانده" پیش میروید، تعلیق کم کم روان شما را درهم میپیچد. طرف چه کسی را باید بگیرید؟ گانگستر، همسرش، مادرش، هم قطارانش، نفوذی بی دست و پا ولی باهوشش؟ و سکانس پایانی که بسیار خوب جمع بندی شده و پس از چلاندن روان آشفتهی بیننده کاری میکند که نفسی به آسودگی بکشد. این رُخشاره بازنمای خوبی برای سینمای کلاسیک است و برای کسی که هیچ چیزِ یک فیلم جای ضرباهنگ آن را نمیگیرد سبب خرسندی و خوشنودی خواهد بود. اگر دلتان برای یک فیلم پرانرژی و سرگرم کنندهی کلاسیک تنگ شده، در یک نیمروز یا شاید هم سرشب خرداد ماه که به آرامی یک مرثیه از روی سر ثانیهها میگذرد، این فیلم میچسبد! RE: چیستانهای سینمایی (نما) - پهلوان جواد - ۱۴۰۱/۵/۱۳ صبح ۱۰:۳۷ یک درام اجتماعی محصول دهه 40 میلادی با موضوع فقر RE: چیستانهای سینمایی (نما) - پهلوان جواد - ۱۴۰۱/۵/۱۸ عصر ۱۲:۱۹ (۱۴۰۱/۵/۱۳ صبح ۱۰:۳۷)پهلوان جواد نوشته شده: آخرین راهنمایی داستان درمورد مردم فقیریست که به امید زندگی بهتر برای کار راهی ایالت کالیفرنیا میشوند و .............. هرکس فهمید جوابو بگه اگه کسی نتونست تا 48 ساعت دیگه جواب اعلام میشه RE: چیستانهای سینمایی (نما) - پهلوان جواد - ۱۴۰۱/۵/۲۰ صبح ۱۱:۳۱ THE GRAPES OF WRATH 1940 جواب چیستان: فیلم سینمایی خوشه های خشم RE: چیستانهای سینمایی (نما) - Stalker - ۱۴۰۱/۵/۲۴ عصر ۱۱:۲۹ ممنون از شما برای انتخاب این فیلم بینظیر. چند ماه پیش برای اولین بار از جان فورد فیلمی دیدم، و اون فیلم هم چیزی نبود جز «خوشههای خشم». البته اثر ادبی که مایهی اصلی فیلم هست خودش جاندار هست، ولی به نظرم فیلم هم یک شاهکار هست. یک صحنهی به یاد ماندنی از فیلم جایی هست که خانوادهی Joad تصمیم گرفتن که خونهی آبا و اجدادیشون رو ول کنن و برن (به دلیل فشار بانک که عملا زمینها رو خریده و اینها رو داره بیرون میکنه). تو این صحنه مادر خانواده «Mama Joad» داره دونه دونه چیزایی که باهاش خاطره داره رو مرور میکنه که تصمیم بگیره کدون رو ببره و کدون رو نبره... هر کدوم رو که نگاه میکنه کلی خاطره پشتش هست. روی من که خیلی تاثیر گذار بود... https://www.y o u t u b e . c o m/watch?v=HJLvgWx-h54 یک صحنه/دیالوگ بسیار جالب دیگه اینجا هست: https://www.y o u t u b e . c o m/watch?v=7JEYHczRar8 که هنوز بعد از ۸۰ سال ملموس هست. به نظرم تنها نقطهی (شاید بشه گفت) ضعف فیلم که در عین حال یکی از نقاط اوج فیلم هم هست، این دیالوگ معروف «Tom Joad» (نقش اول) در انتهای فیلم بود https://www.y o u t u b e . c o m/watch?v=VyEuarFhpcE که به نظرم به اصطلاح «در نیومده». یعنی کاراکتری که تو فیلم میبینیم معلوم نیست چطور به چنین درک و فهم والایی رسیده. احتمالا تو خود کتاب این قضیه بهتر در اومده باشه چون اونجا وقت بیشتر هست برای شخصیت پردازی. ولی خوب خود دیالوگ به تنهایی بسیار زیباست. در اینجا (بعد از کلی مصیبت و سختی) تام داره از مادرش جدا میشه که از دست پلیسها فرار کنه. مادرش از حالا دلتنگش هست و میگه کجا میری... I'll be all around in the dark - I'll be everywhere. Wherever you can look - wherever there's a fight, so hungry people can eat, I'll be there. Wherever there's a cop beatin' up a guy, I'll be there. I'll be in the way guys yell when they're mad. I'll be in the way kids laugh when they're hungry and they know supper's ready, and when the people are eatin' the stuff they raise and livin' in the houses they build - I'll be there, too. (۱۴۰۱/۵/۲۰ صبح ۱۱:۳۱)پهلوان جواد نوشته شده: RE: لورنس عربستان - سناتور - ۱۴۰۱/۵/۲۵ عصر ۱۰:۱۴ (۱۴۰۰/۱۱/۲۵ عصر ۰۶:۱۲)مراد بیگ نوشته شده:(۱۴۰۰/۱۰/۲۶ عصر ۱۰:۵۳)کاپیتان اسکای نوشته شده: دوست دارم زمانی برسه که این فیلم رو به همون سبک قدیمی بدون سانسور در پرده سینما بزارند و برم ببینم. ال سید بن هور ده فرمان و خیلی شاهکار های عظیم دیگه RE: چیستانهای سینمایی (نما) - پهلوان جواد - ۱۴۰۱/۱۲/۲۹ عصر ۰۶:۴۳ یک فیلم سینمایی در ژانر حادثه محصول دهه 70 هالیوود: RE: چیستانهای سینمایی (نما) - آرلینگتون - ۱۴۰۱/۱۲/۲۹ عصر ۱۰:۴۴ درود . سرور عزیزم جناب پهلوان جواد . ( 1972) The Poseidon Adventure . اجازه دهید تا به این بهانه یادی شود از جین هکمن و آخرین تصاویر از او |