تالار   کافه کلاسیک
محمود یاسین و صدای-اش - نسخه قابل چاپ

+- تالار کافه کلاسیک (https://cafeclassic5.ir)
+-- انجمن: تالارهای تخصصی (/forumdisplay.php?fid=10)
+--- انجمن: بازیگران و فیلمسازان (/forumdisplay.php?fid=33)
+--- موضوع: محمود یاسین و صدای-اش (/showthread.php?tid=1142)


محمود یاسین و صدای-اش - دون دیه‌گو دلاوگا - ۱۳۹۹/۱۲/۲۳ عصر ۰۹:۰۱

(۱۳۸۹/۸/۹ عصر ۱۱:۲۹)رزا نوشته شده:  

... ولی جناب محمود یاسین که نقش سیف الدوله را در سریال راه قدس بازی میکردند بسیار بین عربها محبوب میباشند در حد تیم ملی.

... البته سریال راه قدس و بعدها سریال جمال الدین اسد آبادی یا بقول آنها سید جمال الدینحسینی از نوستالژیهای دوران کودکی ماست که هیچگاه فراموش نمیشوند.

در مهرماهِ سالی که رو به پایان است، محمود یاسین بازیگر مشهور مصری درگذشت [برخط نیوز]. یادِ او برای ما ایرانیان بخصوص برای بازی در نقش سیف‌الدوله در سریال راه قدس (پخش از تلویزیون در دهه‌ی 1360) گرامی است.

ولی در کنار هنر بازیگری، او صدای ماندگاری هم داشت. صدایی که شاید بسیاری از ما وقتی آن را روی نوایِ موسیقیِ موریس ژار در فیلم الرسالة (محمّد رسول الله) (1976) هنگام خواندنِ پنج آیه‌ی نخست سوره‌ی عَلَق (در صحنه‌ی نازل‌شدن آیاتِ قرآن بر قلبِ پیامبر در غار حِراء) شنیدیم، بی‌اختیار اشک ریختیم و ترسی مقدّس و باشکوه را تجربه کردیم؛ گویی که خود در آن غار بودیم و شاهد بر لحظه‌ی شگفتِ گفتگوی خالق با مخلوق-اش.

امّا فصاحتِ خوانشِ او در آن فیلم، در نسخه‌ی پخش‌شده در تلویزیونِ ایران، بیشتر هم شده بود. علّت‌اش را می‌توانید در ویدئویی که در ادامه می‌گذارم دریابید.

بخش اوّل: خوانش در نسخه‌ی دوبله‌ی پخش‌شده در ایران. بخش دوّم: خوانش، آنچنان که در نسخه‌ی عربیِ فیلم بوده است. بخش سوّم: محمود یاسین در هنگام دکلمه‌ی بخشی از شعر «رودِ غم‌ها» از شاعر مشهورِ سوری نزار قبانی (+) :

عيناكِ .. كنهريْ أحزانِ

نهريْ موسيقى حَمَلاني لوراء .. وراء الأزمانِ

نهري موسيقى قد ضاعا سيَّدتي .. ثم أضاعاني

عيناك .. وتبغي .. وكحولي

والقدَحُ العاشرُ أعماني

سُفُني في المرفأ باكيةٌ .. تتمزّقُ فوقَ الخُلـْجانِ

وأنا في المقعد محترقٌ .. نيراني تاكلُ نيراني

ترجمه‌ی فارسی از حسین جنت‌مکان (+)

چشمانت چون رود غم‌هاست

دو رود آهنگین که مرا با خود می‌برند

به فراسوی زمان‌ها

دو رود آهنگین و گم‌گشته، بانوی من!

که مرا نیز گم کرده‌اند!

چشمانت

توتون و شراب من!

و آن جام دَهُم که مرا کور می‌کند

کشتی‌هایم در بندرها گریانند

و بر خلیج‌ها در هم می‌شکنند

و من بر این صندلی می‌سوزم

در آتشی که آتشم را می‌بلعد