با یادی از علی حاتمی در پانزدهمین سال درگذشتش
مادر بخش نخست
با احترام تقدیم به بانوان گرانقدر کافه کلاسیک
مادر
نویسنده و كارگردان: علي حاتمي
مدير فيلمبرداری: محمود كلاری
تدوينگر: حسن حسندوست
موسيقی متن: ارسلان كامكار
طراح صحنه و لباس: علی حاتمی
طراح گريم: عبدالله اسكندری
بازيگران: رقيه چهرهآزاد، محمدعلی كشاورز، فريماه فرجامی، امين تارخ، اكبر عبدی، اکرم محمدی، جمشيد هاشمپور، حمید جبلی، حميده خيرآبادی، محبوبه بيات، محمد ابهری، محمود بصيری، ميرصلاح حسينی، محمود لطفی
مدت زمان: 104 دقیقه محصول 1368 (هدایت فیلم)
جوایز فیلم:
از هشتمین جشنواره فیلم فجر 1368
برنده سیمرغ بلورین به عنوان:
بهترین بازیگر نقش اول زن(رقیه چهرهآزاد)
بهترین بازیگر نقش دوم مرد(اکبر عبدی)
بهترین طراح گریم(عبدالله اسکندری)
و نامزدی در رشتههای
بهترین طراحی صحنه، صداگذاری، موسیقی متن
بازیگر نقش دوم مرد(محمدعلی کشاورز) و بازیگر نقش دوم زن( فریماه فرجامی و اکرم محمدی)
سرپرست گویندگان: ناصر طهماسب
رقیه چهرهآزاد مادر بدری نوراللهی
محمدعلی کشاورز محمدابراهیم منوچهر اسماعیلی
اکبر عبدی غلامرضا منوچهر اسماعیلی
امین تارخ جلالالدین خسرو خسروشاهی
امین تارخ حسینقلیخان(پدر) خسرو خسروشاهی
فریماه فرجامی ماهمنیر زهره شکوفنده
فریماه فرجامی جوانی مادر مهین کسمایی
اکرم محمدی ماهطلعت ژاله کاظمی
جمشید هاشمپور جمال منوچهر اسماعیلی
حمید جبلی استاد مهدی حمید جبلی
حسین کسبیان استاد باقر ایرج رضایی
محبوبه بیات مهین شهلا ناظریان
حمیده خیرآبادی طوبی نیکو خردمند
محمود لطفی دوست غلامرضا ولیالله مومنی
محمد ابهری پاسبانِ همراه پدر سیامک اطلسی
صلاحالدین میرحسینی قصاب سیامک اطلسی
و فرزندان ماهطلعت: علی نوشابه امیری، محمود زهره شکوفنده
نکاتی درباره فیلم
مادر اولین فیلمی بود که حاتمی بعد از سریال عظیم هزاردستان ساخت و جزء معدود آثار اوست که در فضای معاصر(اینجا تهران اواخر دهه 60) میگذرد.
از زمان طرح تا ساخت و اکران مادر سالها طول کشیده، حاتمی در گفتگویی با مجله سروش(شماره 528 مهر 1369) در این باره گفته است: «... خیلی مایل بودم که فیلمی دربارهی مادر بسازم و در کنار کلمه مقدس مادر اسم من به عنوان پدیدآورندهی اثر قرار بگیرد و از طرفی فکر میکردم غیر از چند خط شعر و یا یک قطعهی ادبی، مقولهی مهمی در زمینهی ادبیات و آثار نمایشی خودمان دربارهی مادر وجود ندارد و جای خالی این اثر هست و خیلی دوست داشتم سازنده و پدیدآورندهی این اثر خودم باشم... درمورد بازی کردن یکی از هنرپیشهها با مسئولین امور نمایشی به توافق نرسیدیم در نتیجه چون این نقش از اول برای این هنرپیشه خاص تعیین شده بود من از فکر ساختن فیلم منصرف شدم. چند سال بعد تصمیم گرفتم فیلم را بسازم، هنرپیشگان را انتخاب کردم، آمدیم فیلم را جلوی دوربین ببریم که باز زمانی بود که مسئولین قسمت بررسی سناریو، در چند دوره نقطه نظرهایی داشتند که با فکر سازندهی فیلم همراه نبود، در نتیجه از فکر ساختن فیلم صرف نظر کردم تا اینکه در پی اعلام وزارت ارشاد در مورد اجازه ساخت فیلم بدون تصویب سناریو فیلم را جلوی دوربین بردم.»
علی حاتمی و محمود کلاری(پشت دوربین) در پشتصحنه فیلم
محمود لطفی، که با سریال دائیجان ناپلئون و شخصیت سادهلوح اما پرخاشگر شیرعلی قصاب در خاطرهها مانده، در فیلم مادر نقش یکی از دوستان غلامرضا را داشت و در حین فیلمبرداری درگذشت. به گفته علی حاتمی بعد از مرگ او(در صحنه فیلمبرداری و بر اثر سکته قلبی) در جیب او برگهای یافته بودند که نوشته بود انالله و اناالیه راجعون.(در صحنهای از فیلم بیآنکه لطفی دیده شود صدای دوبلور او را میشنویم و این نشاندهنده این است که با مرگ لطفی بازی او ناتمام مانده است)
لوکیشن فیلم خانهای در خیابان شیخ هادی(بین خیابان ولیعصر و حافظ و موازی این دو) که مدتی بعد از ساخت مادر توسط مالکان تخریب شد.( هنوز دراین خیابان اندک خانههای مشابه خانه فیلم مادر- که یادآور طهران قدیماند- به چشم میخورد، گرچه در برخی علائمی از سکونت دیده نمیشود)
اوایل دهه 1370 نسخه VHS فیلم توسط موسسه رسانههای تصویری منتشر شد. در نوروز 1375 مادر از شبکه 2 و با حذفیاتی پخش شد. در همان روزها ماهنامه فیلم در شماره نوروزی خود(شماره 185) گزارشی از حاتمی منتشر کرده بود که در لندن مشغول مداوا بود، چهره و بدن نحیف حاتمی گویای پیشرفت بیماری بود. چند ماه بعد در آذر ماه خبر درگذشت حاتمی منتشر شد در حالیکه مشغول ساخت جهانپهلوان تختی بود. تلویزیون صحنههای از مراسم تشییع کمنظیر او را پخش کرد و مادر دوباره پخش شد؛ تماشای مادر، این بار در فقدان حاتمی، تجربهای دشوار بود.
دیالوگهایی از فیلم
جلالالدین: تلخی با قند شیرین نمیشه. شبو باید بیچراغ روشن کرد.
محمدابراهیم: اروای خیکت ما که تو دنیا بز آوردیم. حساب آخرتمونم حکما یازده، یازدهست. هر دو سو سوختیم.
سارا(مادر) خطاب به حسینقلیخان: صاحب منصب بودین، شدین صاحب نام. در همان حمایل غل و زنجیر هم سردارین. حالا ستارههای شرف رو بر پیشانی دارین، فقط چند تا پولک را از دوشتون برداشتن.{در اشاره به تمرد حسینقلیخان از دستور کشتار مردم در مسجد گوهرشاد}
مادر: همه نمیشن مادر. هر کی آدمو واسه وجود خودش میخواد. رفیق، آدم، زن، اولاد، همه.{مادر خطاب به محمد ابراهیم}
جلالالدین: عشق سپر بلاست. مادر نگاه عاشقارو داره امروز، و امشب امید دیدار یار
غلامرضا: تازه این پلوام، پلوی عروسیشه نه عزا.مادر میخواد عروسی کنه، عاشقا عروسی میکنن دیگه.
مادر: پُر بیراهم نمیگه بچم. اینم خودش یه وصلته. وعده من با عزیزم امشبه.
مادر: چشم دروغگو رسواست، اما بچه میگه و مادر باور میکنه. برین پسرا پیِ برادرتون، خدا پشت و پناهتون. کجاست بره گمشده این گوسفند پیر صحرا، وقت ذبح نزدیکه و قربانی مشتاق و منتظر. برّک پروار من، غلامرضا.
مادر: موقع بدرقهاس، البته مونده به اومدن قطار. میگه خوش آن کاروانی که شب راه طی کرد. اول صبح به منزل رسیدن عالمی داره. حال نماز صبح، امید روز تازه، گفتم که من با قطار شب عازمم، صدای پای قطار میاد. بانگ جرس، آوای چاوشی، قافله پا به راهه.
سکانسی از فیلم
جاده شمال
ماهمنیر و غلامرضا در یک سفر خیالی با ماشین به طرف تهران میآیند
ماهمنیر آقاجون پس كي میرسيم تهرون؟
غلامرضا خسته شدی؟
ماهمنیر تشنمه
غلامرضا چشتو ببندی واكنی رسيديم.
ماهمنير میترسم از جاده، مادر چشم به راهه.
غلامرضا شوفری رو از آلمانها ياد گرفتم، تو تسليحات.شوفر كوپنی كه نيستم مال دوره جنگ.
ماهمنير گرممه، هوا پر از پشهاس.
غلامرضا برين كنار لشكر وزوزوی پشه و مگس و شب پره، شاه سلطان حسينقلیخان ناصری میآيد.
ماه منير وقتي رسيديم به گذر من میدوم تو كوچه در میزنم.
غلامرضا نه دخترم تو كوچه تاريكه میترسی.
ماهمنير شما كه سر كوچه باشين نمیترسم، میخوام داد بزنم مادر، مادر آقاجونو آوردم از تبعيد.
غلامرضا اگه عمرم به تهرون نرسيد چی؟ اگه نعشمو آوردن تهرون چی؟
ماهمنیر خاکت کجاست؟ به ماها که نشون ندادن.
غلامرضا خودتو و غلامرضا رو نيارين سر خاك، بفرستينشون سينما بخندن، از بس كه گريه براشون بده، ناخوش ميشن سر قبر. به محمدابراهيم بگو مراقب خواهر برادراش باشه.
ماهمنير چشم
غلامرضا جلال ملائكهاس. ماهمنير ماچ بارون كن. از بس كه غلامرضا رو بچلون، آبلمبوش كن.
ماهمنير گيسهای ماهطلعتم ميبافم.
غلامرضا بباف، پاپيون بزن سرخابی، بباف،پاپيون بزن سرخابی