تالار کافه کلاسیک

نسخه کامل: شوخی با بزرگان سینمای کلاسیک
شما درحال مشاهده محتوای قالب بندی نشده این مطلب هستید. نمایش نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحات: 1 2

بتی برانسون: با تیغ ریشتو بزنم؟

تام مور: نه بابا،الان ریش مده،میخوام با ریشم تیغ بزنم!

لارا : نه ژیواگو نه .... من بدون تو جایی نمیرم ...

یوری : ببین عزیزم، هوا به اندازه کافی سرد هست، پس دیگه لفتش نده! تازه به خاطر تو قراره پنجره اتاق رو هم بشکنم. شانس داشته باشم که سرما نخورم.!

الزا : ریک، باور کن من بدون تو می میرم...

ریک : میدونم عزیزم، الان هم قراره با هواپیمای توپولف 154 پرواز کنی!

مامی : خانم ملانی، خدا وکیلی شما اصلا متوجه نشدین که خانم اسکارلت علاقه شدیدی به همسرتون دارن؟؟

ملانی : استغفرالله ! من که یک درصد هم احتمال نمیدم. اگه یه ذره شک به دلم راه بدم، حتما غش میکنم.!!

بلانش : بگو ببینم استنلی، ظاهرم چطوره؟ چهره ام به اندازه کافی شاداب و جوان هست؟

استنلی کوالسکی : ای بابا عجب گرفتاری شدیم! ببین آبجی بلانش، چرا این همه خودتو عذاب میدی؟ مگه تا حلا چیزی راجب بوتاکس صورت نشنیدی؟؟

در پشت صحنه داشتن و نداشتن:

لورن باکال : واقعا که خجالت آوره آقای بوگارت! حسابی نااُمید شدم. یه عمره که واسه مردم قهرمان بازی درمیاری اما یه سوت زدن ساده رو هم بلد نیستی.!

زن همسایه : رِز مری جان قدم نو رسیده مبارک، خدا حفظش کنه... بذار ببینم به کی رفته؟؟

 سی.دبلیو : ببخشید شغل سرکار چیه؟

بانی پارکر : ما بانک میزنیم.

سی.دبلیو : بانک زنی جرمش سنگینه. من میگم بریم تو خط اختلاس؛ چون در این مورد به خصوص زیاد گیر نیستن!

اسکارلت : رت! مگه نشنیدی که طبق پیشگویی نوسترآداموس گفتن سال 2012 قراره دنیا به آخر برسه؟ پس چطور دلت میاد منو ترک کنی؟

رت باتلر : راستشو بخوای عزیزم، برام اصلا مهم نیست...

اسکارلت : حیف که الان وقت ندارم ، حالا هر وقت دنیا به آخر رسید به فکری میکنم.

هملت : خاطرم نیست ... مسئله کدام بود؟ بودن یا نبودن .. و یا نبودن و بودن؟

اُفیلیا : جناب هملت شما را به روح مخوف پدرتان سوگند، دست از این دیوانگی بردارید وگرنه مرا دیدید دیگر ندیدید.

هملت : محبوبم اُفیلیا، بیش از این با این سخنان خاطر مرا مکدر مساز. خودتان نیک میدانید که رودخانه دانمارک چندان هم عمیق نیست و شما هم شناگر قابلی هستید!

File:ActTaylorCatThinRoof.jpg

مگی : خیالت راحت شد بریک؟! ما کاملا مفلس شدیم... من اون همه خودمو به آب و آتیش زدم تا پول های پدربزرگ رو بالا بکشیم تا توی این گرانی و تحریم، بزنیم به زخم زندگی. ولی بس که تو تیریپ قهر اومدی، همه چی نقش بر آب شد و همه دُلارهای پدربزرگ هم تبدیل به ریال شد.

الیزا دولیتل : روز به خیر پروفسور. حال شما خوب هست؟ یک فنجان چای میل دارید؟ ... مشاهده می فرمایید که بنده چه زیبا سخن میگویم؟

پروفسور هیگنز : بی خیال الیزا. این ریختی که تو حرف می زنی، دیگه خیلی وقته فسیل شده. همون ریختی که قبلا حرف میزدی الان بد جوری مُد شده.

http://www.rightbrainpro.com/dmedu/edimages/cuckoosnest3.jpg

مک مورفی : پرستار راچد دست از این عقده ای بازی بردارید! چرا اجازه نمیدین مسابقه های جام حذفی رو تماشا کنیم؟ بازی های این دوره خیلی مهمه.

پرستار راچد : آقای مک مورفی باید خدمتون عرض کنم که ما با مسابقه فوتبال مشکلی نداریم ولی معتقدیم که مجری برنامه نود میتونه روی بیماران اثر مخرب داشته باشه!

مامی : خانم اسکارلت بیا و یه بار هم که شده حرف گوش کن! با این لباس نرید بیرون، گشت ارشاد همه جا ریخته ها.

کاسبر گاتمن : بچه ها خودتونو خسته نکنید، اصل این مجسمه گیر نمیاد ولی بازار چین از روش زده به جان شما با اصلش مو نمیزنه.

دیگر نگران عارضه های پوستی نباشید: مرکز تخصصی لیزر درمانی پوست با جدیدترین متدها.

آنا : عالیجناب اگه موافق باشید یه سریال توپ درباره شما و خانواده محترمتون بسازیم، اسمشو هم میذاریم "حریم سلطان 2" !

یک و یک و یک...دو و دو و دو....سه و سه و سه...چهار و چهار و چهار...پنج و پنج و پنج........مسابقه محله!!!

آفرین...شما برنده یک دستگاه تخم مرغ آبپزکن از مرغداریهای هالیوودی شدین. مبارکتون باشه.

جیمز باند: با این وضعیت گرونی ماشین من فقط میتونم نصف ماشین بخرم.اونم قسطی!!!

استفاده از کلمه شراب در کتاب ها ممنوع شد ( خبرگزاری مهر )

لینک خبر

( دیالوگ قبلی کازابلانکا ) ریک: من مقداری از مشروب ام رو گذاشتم که امشب با تو بخورم الزا .

( دیالوگ جدید و اصلاح شده ) ریک:  من مقداری از شربت و یمتو  Vimto رو گذاشتم که امشب با تو بخورم الزا

تسیو  (ایب ویگودا )  آخرین بازمانده بازیگران فیلم پدرخوانده درگذشت.

آخرین نگاه هاش به تام هیگان وقتی لو رفت و قرار بود ببرندش ... یادتان هست. ashk

احتمالا موقع مرگ هم همونطور بوده .

تسیو رو به عزرائیل:  نمیشه با خدا صحبت کنی ؟... به خاطر گذشته ها ...

.

و  ... شکوه گذشته ...

شوخی با باراک اوباما و همسرش میشل در زمانی که اوباما بر سر کار بود و در بحران مالی بزرگ 2007 تا 2012 بانک ها را تغییر مالکیت می داد.

اشاره به فیلم بانی و کلاید با بازی وارن بیتی و فی داناوی که بانک می زدند و شعار معروفشان.

- ما بانکها رو ملی می کنیم !


همانطور که Batman عزیز در اینجا به زیبایی نوشته بودند تابستان با گرمای آن فرا رسیده.

راهکارهای زیادی برای مقابله با تموز تابستان وجود دارد که در فیلم های کلاسیک هم دیده اید.

یکی از نمونه های جالب در فیلم خارش هفت ساله بیلی وایلدر است که در همان ابتدا گفته می شود  مردها , زن و بچه هایشان را در چله تابستان به ییلاق می فرستند و خود در شهر می مانند. آقای شرمن در خانه کولر گازی دارد و البته  پز آن را هم می دهد : به نظر من کولر از نان شب هم واجب تره.

البته پز دادن هم دارد و چیزی که برای ما عجیب است این است که  60 سال پیش که خیلی ها در اینجا حتی پنکه هم نداشتند در نیویورک گولر گازی بوده !

و اما اصل نوشته ما اشاره دارد به مرلین مونرو نازنین که از قضا در طبقه بالای آقای شرمن زندگی می کند و کولر ندارد . او به تازگی یک پنکه کوچک خریده و در حالیکه از شدت گرما کلافه شده است و دائما به فروشنده پنکه بد و بیراه می گوید  راهکار ابتکاری خودش را به اقای شرمن اینطور بازگو می کند : من لباس هامو گذاشتم توی یخچال که بعد بپوشم و خنک بشم ! و بعد نتیجه گیری می کند که شاید اگر پنکه کوچک خود را هم در یخدان بگذارد ممکن است بادش خنک تر شود ... :heart:.khhnddh

..

سلفی اهالی مشهور سینما کلاسیک

یی

سلام به دوستان خوب کافه کلاسیک


مدتی بود که فرصت حضور در کافه نداشتم......

اول از همه بابت پست های تک تک دوستان تشکر میکنم. q

جملات قصار همفری بوگارت که جناب سروان گذاشتند و سونات پاییزی بانو الیزا عالی بود.:haha::

امروز شوخی بامزه ای با دیالوگ معروف بوگارت _ باکال و مادر سینمای ایران، زنده یاد حمیده خیرآبادی دیدم که به یاد تاپیک شوخی با بزرگان سینمای کلاسیک افتادم.:cheshmak:

f

بوگارت: چشمات اذیتت میکنه؟

باکال: نه

بوگارت: ولی پدر منو درآورده!!

خیرآبادی: خبه خبه، زن و شوهر خوب با هم خلوت کردینااا

w

(پی نوشت: البته اشتباه نشه عکس در واقعیت مربوط به دیالوگ جانانه ی باکال و بوگارت نیست... گویا آلودگی هوا و سرماخوردگی کار دست بانو لورن باکال داده ، طی تماس قبلی با حمیده خیرآبادی و همفری بوگارت هماهنگ کردن "مارتا ویکرز" رو جای خودشون گذاشتن.)

آمدن کرونا به کازابلانکا و  باقی قضایا !

همه به کاباره ریک می رن

با شیوع گسترده کرونا و پخش شدن آن در اروپا , مردمان بسیاری برای فرار از دست این ویروس به آفریقا - که هنوز در آنجا شیوع پیدا نکرده بود - حرکت کردند. اما برخی از آنها نادانسته ناقل بیماری بودند و پس از مدتی در کازابلانکا هم کرونا همه گیر شد .  پلیس همه اماکن عمومی شهر را تعطیل کرد. به جز یکی ؛

کافه ریک !

.

سروان رنو:  ریک ! ما می دونیم که تو و مشتری هات از بس الکل میخورین اصلا کرونا نمی گیرین. برای همین اجازه میدیم کاباره ات باز باشه.

ریک :  عجب ! من فکر می کردم به خاطر رشوه هایی هست که بهت می دم .

.

ریک:  اینهمه کافه تو دنیا هست اونوقت کرونا باید یه راست بیاد تو کافه من !

.

 روزهای خوشِ قبل از کرونا ... :heart:
 

.

ریک: بیا عزیزم مشروب بخور ... الکل اش برات خوبه !

.

آخرین اخبار ... اپیدمی جدی است ... 

کرونا به پاریس نزدیک شده است... اهالی پاریس در خانه بمانید !

.

وقتی ترس از جان  بر عشق پیروز می شود ...

الزا به ریک :  گفتم واکسن ها را بذار روی  میز ...  همین الان !

.

و سرانجام ... عشق بر رستگاری پیروز می شود..

ریک:  عزیزم تو باید سوار اون هواپیما بشی و از این شهر بری .. خطر کرونا جدیه .

الزا: وضع من و تو چی میشه ؟

ریک: من میمونم و می جنگم  .  خاطراتِ دنیای خوش قبل از کرونا همیشه با ماست .

.

منبع:  کافه کلاسیک

.

صفحات: 1 2
آدرس های مرجع