ليام نيسون:
من از آن دسته بازیگرانی نیستم که بدانم شخصیتی که قرار است بازی کنم سه شنبه پیش صبحانه چه چیزی خورده است.
مریلین مونرو :
----------------------------------------------
من آدم خودخواه و بیحوصله و متزلزلی هستم. من نیز اشتباه میکنم، رفتارم از کنترل خارج میشود، و گاهی اوقات کنترلکردنم سخت میشود. اما اگر نتوانید من را در بدترین حال تحمل کنید، مطمئن باشید که لیاقت بهترین حال من را نیز ندارید.
----------------------------------------------
نقص زیباست. جنون نبوغ است. و اینکه خندهدار باشی خیلی بهتر از این است که ملالآور باشی.
----------------------------------------------
من آدم خوبی هستم اما فرشته نیستم. گناه میکنم و شیطان نیستم. من فقط یک دختربچۀ کوچکام که در یک دنیای بزرگ برای یافتن کسی که دوستش بدارد تلاش میکند.
----------------------------------------------
موفقیت باعث میشود بسیاری از مردم ازت متنفر شوند. اما ایکاش اینطور نبود. لذتبردن از موفقیت بدون دیدن حسادت در چشمهای اطرافیانت چقدر میتوانست شگفتانگیز باشد.
----------------------------------------------
من هم احساس دارم. انسانم. و همۀ چیزی که از دنیا میخواهم این است که به خاطر خودم و استعدادهایم دوستم داشته باشند.
----------------------------------------------
همۀ ما ستاره هستیم و انتظار جلبتوجه و دیدهشدن داریم.
----------------------------------------------
تنهایی برای من فرصتیست تا خودم را بازیابم. همۀ تلاشم را میکنم تا خودم را پیدا کنم. اما همین هم گاهی برایم کار سادهای نیست.
----------------------------------------------
----------------------------------------------
اینکه بدبخت و بیکس باشی، خیلی بهتر است از اینکه در کنار یک نفر احساس بدبختی کنی.
---------------------------------------
کارشناسان مسائل خانواده میگویند که یک ازدواج موفق به چیزی بیش از یک عشق پرشور نیاز دارد و برای یک پیوند ماندگار باید یک میل و مهر واقعی به یکدیگر وجود داشته باشد. تعریف خوبی از ازدواج که در دوستی و رفاقت هم جواب میدهد.
----------------------------------------------
به یک دختر کفش مناسب بده و ببین چطور میتواند با آن همۀ دنیا را فتح کند.
----------------------------------------------
زن توسط شم و شهودش تشخیص میدهد که انجام چه کاری برایش بهتر است.
----------------------------------------------
ترس احمقانه است و نتیجهاش چیزی جز افسوس نیست.
----------------------------------------------
وقتی دختربچه بودم هیچکس دربارۀ زیباییام چیزی بهم نمیگفت. الان فکر میکنم باید به همۀ دخترکوچولوها از زیباییشان گفت، حتی اگر زیبا نباشند.
----------------------------------------------
لذتبخشترین چیز در زندگی من خواب است. حداقلش این است که میتوانم رؤیا ببینم.
----------------------------------------------
خلاقیت با انسانیت شروع میشود. وقتی که انسان باشی، حس میکنی؛ رنج میبری؛ و بیمار و عصبی میشوی.
----------------------------------------------
هدفم از بازیگری پولدرآوردن نیست. فقط میخواهم فوقالعاده باشم.
--------------------------------------
اگر از همۀ قوانین و قواعد پیروی میکردم، به هیچجا نمیرسیدم.
----------------------------------------------
----------------------------------------------
مردها معمولا در بروز احساسات خود صریحتر و صادقتر از زنها هستند. دختران تمایل زیادی به پنهان کردن احساساتشان دارند.
----------------------------------------------
در زندگی هر زن لحظههایی هست که دوست دارد مورد تحسین و ستایش قرار بگیرد و حس کند که برای یک نفر مهمترین چیزِ دنیاست. و فقط یک مرد میتواند به این تصور زنانه رنگ بدهد.
----------------------------------------------
احترام یکی از بزرگترین گنجهای زندگیست. منظورم این است که اگر احترام نداشته باشی، همۀ داراییهای دنیا هم برایت بیارزش میشود.
----------------------------------------------
شهرت نمیتواند خواستههایت را برآورده کند. ممکن است یککم گرمت کند، اما حرارتش زودگذر است.
----------------------------------------------
پیش از آنکه خیلی پیر شویم، باید شروع کنیم به زندگی کردن.
----------------------------------------------
در آرزوی روزی هستم که چند تا بچه داشته باشم و عشقی را به آنها بدهم که هرگز از نعمتش برخوردار نبودهام.
----------------------------------------------
طراحان دوست دارند که لباسهای بهاری بپوشم و میان امواج بزرگی از رنگها غرق بشوم. اما احساسات من بهاری نیست. احساس میکنم که بیشتر شبیه یک پاییز گرم سرخ هستم.
---------------------------------------
--------------------------------------------------------------------------------------------
جک نیکلسون :
بهترین فیلم من لبخند من است و لبخندها خدا را ستایش می کنند .
آکیرا کوروساوا:
چیزی وجود دارد که می توان آن را زیبایی سینما نامید . تنها در فیلم می شود بیانش کرد . و باید در یک فیلم وجود داشته باشد تا آن فیلم موثر باشد.
مورگان فریمن ـ Morgan Freeman
آیا فیلمی بوده که من فکر می کنم باید به خاطرش جایزۀ اسکار می بردم؟ بله، تمام آن ها!
لورتا یانگ _ Loretta Young
چهره هر فرد مثل نمای بیرونی خانه می ماند. بیشتر چهره ها، مثل بیشتر خانه ها، به ما تصویری از اینکه انتظار داشته باشیم چه چیزی را در داخل پیدا کنیم می دهد.
تقریبا هر کسی که ملاقات کردم، با او کار کردم، یا دربارهاش خواندم، به شکلی معلم من بود.
در زیبا به دنیا آمدن، هیچ دستاورد فردی وجود ندارد.
(۱۳۹۶/۳/۲ عصر ۰۴:۴۶)بوچ کسیدی نوشته شده: [ -> ]مورگان فریمن ـ Morgan Freeman
آیا فیلمی بوده که من فکر می کنم باید به خاطرش جایزۀ اسکار می بردم؟ بله، تمام آن ها!
با تشکر از دوست عزیزم " بوچ کسیدی "
دیدن چشمان " مورگان فریمن " در این عکس مطلبی را به یاد من آورد. سالها پیش ضمن مطالعه درباره چگونگی ساخت فیلم " همشهری کین " به نکته جالبی برخوردم. به روایت گروه سازنده فیلم، " اورسون ولز " آنقدر درباره ساخت این فیلم سختگیری کرده بود که عوامل ساخت فیلم را به ستوه آورده بود.
یکی از نکاتی که " ولز " حتی از آن نیز غافل نشده بود این بود که به مرور که داستان جلو می رود و شخصیت ها پیر تر می شوند، گریم آنها نیز سنگین تر می شود. با بالاتر رفتن سن، چشم ها درخشش دوران جوانی را از دست می دهند و لایه ای کدر در آنها تشکیل می شود که در عکس بالا مشهود است. " اورسون ولز " برای اینکه این مورد نیز در گریم بازیگران رعایت شود، سفارش ساخت لنز های مخصوصی را داد که درون آنها شیر ریخته شده بود تا حالت چشمان بازیگران نیز طبیعی به نظر برسد.
استن لورل ـ Stan Laurel
1965 ـ 1890
من شایستگی این را ندارم که اسمم در یک جمله در کنار چارلی چاپلین آورده شود.
اگر کسی در مراسم خاکسپاری من چهره ای غمگین داشته باشد، دیگر هرگز با او حرف نخواهم زد.
من خواب می دیدم که بیدار هستم، تا اینکه بیدار شدم و فهمیدم که خواب هستم.
جان باریمور ـ John Barrymore
1942 ـ 1882
مُردن آخرین کاری است که من انجام خواهم داد.
رابین ویلیامز _ Robin Williams
1951-2014
مهم نیست دیگران به تو چه می گویند، واژه ها و ایده ها می توانند دنیا را تغییر دهند.
هیچ وقت با یه آدم زشت دعوا نکن، آنها هیچ چیزی برای از دست دادن ندارند.
کمدی، ادای خوش بینی را درآوردن است.
جکی چان - Jackie Chan
سن 63 - 1954
وقتی بدلکاری می کنم، خیلی از مردم از من می پرسند که "جکی، نمی ترسی؟" البته که می ترسم، من که سوپرمن نیستم!
لیلا حاتمی _Leila Hatami
(age 44) _ 1972
من در یک شرایط استثنایی زندگی کردم . کودکی ام از ابتدا با بزرگان خاص سینما بود. در کنار پدری بودم که از همان ابتدا سینمای اصیل را به من شناساند و من بین بازی های کودکی سینما را شناختم.
آلفرد هیچکاک - Alfred Hitchcock
1899-1980
من یک کارگردان کلیشه شده هستم، اگر سیندرلا هم بسازم تماشاگران فورا در کالسکه به دنبال یک جسد میگردند!
طول فیلم باید رابطه مستقیمی با حجم مثانه بیننده داشته باشد.
اگر فیلمی خوب است، صدا میتواند قطع شود و تماشاگر هنوز کاملا حواسش به این باشد که دارد چه اتفاقی میافتد.
چیزهایی که آدرنالین خون من را بالا میبرند: 1- بچه کوچک 2- پلیس 3- ارتفاع 4- اینکه فیلم بعدیام از فیلم قبلیام بهتر نباشد.
دیوید آلن مَمِت ـ David Alan Mamet
متولد ۳۰ نوامبر۱۹۴۷
شیوه ی من در کارگردانی این است که اول می بینم فیلم چه مضمونی دارد. بعد هر بخش را با توجه به آن مضمون سر و سامان می دهم و هر صحنه را هم با توجه به آن بخش ها طراحی می کنم و هر لحظه را هم با توجه به آن صحنه ها شکل می دهم. اگر این کار را بکنید نما به نمای فیلم شما همان داستانی را که می خواستید تعریف کنید به بهترین شکل ممکن نمایش می دهد.
ژان لوك گدار ـ Jean _ Luc Godard
December 3, 1930 (age 86)
فيلمبرداري حقيقت است … و سينما بيست و چهار حقيقت در ثانيه است.
عباس کیارستمی _Abbas Kiarostami
1 تیر 1319 _ 14تیر1395
- معمولاً وقتی فیلم هام رو به فستیوال میبرم خیلی نگرانم که چه برخوردی باهاش میشود یا اینکه عکسالعمل تماشاچیها چی ممکنه باشه. احساس مسئولیت زیادی نسبت بهش دارم.
- از اولین فیلمم چیزی که برام اهمیت داشت و چیزی که برام الهامبخش بود، این بود که نمیخواستم داستان تعریف کنم. میخواستم یه چیزی رو نشون بدم، میخواستم اونها داستان خودشون رو بگن از چیزهایی که دارن میبینند.
- تمامی ملیتهای مختلف دنیا، فارغ از ظاهر و دین و زبان و رسوم زندگیشون، یک چیز مشترک دارن و اون همون چیزیه که درون اونا رو می سازه. اگر ما درون آدمهای مختلف رو ایکس ری کنیم نمی تونیم از روش حدس بزنیم که اون آدم زبانش چیه، یا پیشینه و نژادش چیه.
- معمولاً وقتی دارم فیلمنامه مینویسم یک سری آدم واقعی توی ذهن من هستنند که ممکنه در انتها توی فیلمم بازی نکنن.
- خشونت توی زندگی واقعی وجود داره ولی من هیچوقت از خشونت برای جمعکردن تماشاگر استفاده نمیکنم.
- فکر میکنم بهترین کار مو توی ایران انجام دادم.
- فیلم یکصدای جهانی و عمومی است، ما نمی تونیم اون رو در یک فرهنگ خاص خلاصه کنیم.
- فیلم درباره یک انسانه، درباره انسانیت.
- بعضی فیلمها خلاقیت شما رو برمیانگیزانند. هر تماشاگر میتونه در مواجهه با یک فیلم خاص خلاق بشه. اگر شما فیلمهای من رو دوست دارید برای اینه که اونها بستری رو برای خلاقیت شما مهیا میکنند که فیلمهای هالیوودی نمی کنن.
- بهعنوان فیلمساز برای ما خیلی مهمِ که نقاط مشترک فرهنگها رو پیدا کنیم این موضوع برای سیاست مدارها اینجور نیست اونها بیشتر از پیدا کردن نقاط ضعف و تفاوتهای ما سود میبرند.
- من هیچوقت واقعاً عکاسی رو یاد نگرفتم.
- هیچ نصیحتی برای چگونه زندگی کردن برای هیچکس ندارم.
- من فکر میکنم که وودی آلن، وودی آلنِ و هرجایی که باشِ فیلمهای وودی آلنی می سازه.
- من شهروند جهانم.
- جهان کارگاه آموزش منه، خونه من نیست.
- من سوژههای معمولی زندگی رو در جایگاه طبیعیشون به نمایش میکشم، بعضی معتقدند که این سینمایی نیست. ولی چیزی که منمیخوام نشون بدم طبیعت هست بهعنوان حقیقت زندگی.
- برای جهانیشدن باید در فرهنگ خودت ریشه بدوانی.
- یک اثر هنری، خارج از درک تماشاگر بیمعنیست.
- من دوربین دیجیتال رو یک موهبت میدونم. زندگی من رو بهعنوان یک فیلمساز عوض کرد، چون من اون رو بهعنوان دوربین استفاده نمیکنم، اونجوری حسش نمیکنم. احساس میکنم دوستمِ.
- من به دنبال مخرج مشترک نبودم، شروع به جستجو برای چالشهای جدید کار در فرهنگهای دیگر کردم که ناگاه با جنبه جهانی فیلمسازی روبرو شدم.
- تنها کاری که من میتونم بکنم اینکه یک آیینه جلوی تماشاگرها بگذارم تا کمی تأمل کنند، قصد ارائه چیزی بیش ازاینرو ندارم.
- من عاشق گوش دادن به داستانم، به خاطر میسپارمشان و در ذهنم نگهشان میدارم.
- اگر چیزی رو تجربه نکرده باشم بهعنوان سوژه دنبالش نمیرم، باید حسش کرده باشم.
- این درسته که بهترین راه شناخت از خود قرار دادن خود در موقعیتهای مختلفِ.
- چه شما من رو بهعنوان استاد فیلمسازی قبول داشته باشید یا نه من با تکیهبر دریافت و نگرشم و تجربه یک داستانسرا فیلمم رو میسازم.
- وقتی درختی رو از ریشهگاهش بهجای دیگری میبرید دیگربار نمیدهد. اگر همبار بگیرد دیگر به همان خوبی جایگاه اولیهاش نخواهد بود. طبیعت اینگونه است. فکر میکنم اگر کشورم رو ترک کنم من هم مثل ان درخت خواهم بود.
- فیلمهای من بهتدریج سویه مینیمالیزم پیدا کردند، بااینکه این روند خودآگاه نبود. مواردی که میتوانستند حذف شوند، حذف شدند. یک نفر که داشت به نقاشیهای رامراند و استفادش از نور اشاره میکرد این موضوع رو به من یادآوری کرد. اینکه بعضی موارد پررنگترند درحالیکه بعضیها در تاریکی گم و نابودشدهاند؛ و این کاریه که ما انجام میدیم ما چیزهایی رو که میخوایم روشون تأکید کنیم پررنگتر میکنیم. من انجام این کار رو تائید یا تکذیب نمیکنم ولی به روش خلق رابرت برسون که از طریق حذف بهجای اضافه کردن هست اعتقاددارم.
- بهترین دوست من ماشینم هست. اتاق کارمِ، خونمِ، لوکیشنمه. احساس راحتی میکنم وقتی توی ماشینم میشینم و یک نفر کنارم نشسته. در راحتترین موقعیتیم چون روبروی هم نیستیم، کنار همیم. فقط وقتی به هم نگاه میکنیم که لازم باشِ. اجازه داریم به اطراف نگاه کنیم بدون اینکه بیادب به نظر بییام. یک پرده بزرگ جلو مونه و از اطراف منظرهها رو میبینیم. سکوت سنگین و بیهوده نیست. کسی کاری برای دیگری انجام نمیده؛ و خیلی جنبههای دیگر. مهمترین جنبه انتقال ما از نقطهای به نقطه دیگر است.
- من فیلمنامه کاملی برای فیلمهایم ندارم یک چهارچوب کلی و یک شخصیت توی ذهنم هست، هیچ نتی برنمیدارم تا شخصیت خیالیم رو در واقعیت پیدا کنم. وقتی شخصیتم رو پیدا میکنم سعی میکنم با اونها وقت بگذرانم و اونها رو خوب بشناسم. به همین دلیل نتها از شخصیتی نیست که قبلاً در ذهنم داشتم بلکه از آدمی هست که در زندگی واقعی دیدم. پروسه طولانی هست ممکنه شش ماه طول بکشه. من فقط نت برمیدارم دیالوگ کامل نمینویسم؛ و همه نتها بر اساس شناختم از اون آدم هست. برای همین وقتی فیلمبرداری رو شروع میکنیم تمرینی باهم نداریم، یعنی درواقع بهجای اینکه اونها رو به سمت خودم بکشم خودم به اونها نزدیک میشم، اینجوری شباهت به یک آدم واقعی بیشتر تا اون چیزی که من میخواستم بسازم. یه چیزی بهشون میدم ولی از اونها هم برای ساخت شخصیت کمک میگیرم.
- بچهها شخصیت قوی و مستقلی دارند و میتوانند کلی ایده جالب داشته باشن حتی بیشتر از مارلون براندو و بعضی وقتها خیلی سخته که کارگردانیشان کنی. وقتی آکیرا کوروسوا رو در ژاپن دیدم سؤالی که ازم پرسید این بود که: چطوری اون بازی رو از بچهها گرفتی؟ منم بچه تو فیلمهایم دارم ولی انقدر وجودشون رو تقلیل میدم که دیگه مجبور میشم ازشون دست بکشم چون هیچ راهی برای بازی گرفتن ازشون ندارم. ایده من اینکه وقتی بزرگی، مثل یک امپراتور روی اسبی، برای موفقیتت در همکاری با یک بچه باید در حد اون باشی یا کمتر تا بتونی باهاشون رابطه برقرار کنی. بازیگرها هم مثل بچهها میمونن.
- اگر نمیخواهیم از دیجیتال نهایت استفاده رو بکنیم، سیوپنج میلیمتری وسیله بهتریِ. مخصصوصا برای گرفتن دراما، من هیچ مشکلی با سیوپنج میلیمتری ندارم. به نظر میآید فیلمسازان به دو گروه تقسیم شدن: آنهایی که با دیجیتال کار میکنند و اونهایی که نمیکنند. اینیک موضوع از پیش تعیینشده نیست، به این بستگی دارد که چه پروژهای در نظر دارید بر اون اساس رسانه (وسیله) رو انتخاب میکنیم
- من برای چند روز اومدم ارمنستان ولی همینالان هم میتونم ریتم زندگی ارمنیها رو حس کنم که شبیه ریتم درونی فیلمهای سرجی پاراژانوف هست.
آل پاچینو _ Al Pacino
77 سال _ 25 آوریل 1940
اولین زبان من، خجالت بود. تنها بعد از اینکه مورد توجه عمومی قرار گرفتم یاد گرفتم که بر خجالت خود غلبه کنم.
هاوارد هاكس _ Howard Hawks
30 می 1896 _ 26 دسامبر 1977
"علت خوب بودن ستارهها اينه كه از در استوديو ميگذرند و با خود فكر ميكنند: «همه ميخوان از من سوءاستفاده كنن."
ساموئل فولر - Samuel Michael Fuller
۱۲ اوت ۱۹۱۲ _ ۳۰ اکتبر ۱۹۹۷ میلادی (۸۵ سال)
اگر اولین صحنه شما را به هیجان نیاورد، از خیر آن فیلم لعنتی بگذرید.