در این  دو روز اخیر که ذکر خیر کاربر خوب قدیمی کافه , سرکار خانم دزیره بود ,  شبکه Gem Calssic  فیلم دزیره را پخش کرد ؛ فیلمی خوب با هنرنمایی مارلون براندو و جین سیمونز. براندو همیشه در نقش فرمانرواها خوب بازی کرده , چه ناپلئون , چه زاپاتا , چه پدرخوانده . غرور ذاتی اش در پیوند با چنین شخصیت هایی شاهکار می آفریند و در دزیره هم  , ناپلئونِ مغرور اش کاملا خوب از کار درآمده و انگار که از خود ناپلئون , ناپلئون تر است !

 بعد از دیدن فیلم آمدم که در تاپیک براندو یادی از او در این نقش  کنم که دیدم ای دل غافل ! 

چطور ممکن است 6 سال از شروع به کار کافه گذشته باشد  اما هنوز هیچ تاپیکی برای غول بازیگری سینمای کلاسیک ایجاد نکرده باشیم ؟!

حضرت مارلون براندو !

سلام سروان گرامی و سروران. تبریک برای افتتاح تاپیک .

راستش خونه قدیمی عموی من یک دوبلکس کوچیکه که زیرش دوتاپارکینگ داره یکی برای ماشین و یکی برای موتورسیکلت. ظاهرا عموجان قبل از انقلاب از طرفداران جناب مارلون براندو بوده چون یک پوستر تمام قد خیلی مشهور از مارلون رو زده بوده به دیوار پارکینگ موتورسیکلتش که البته بعد انقلاب پوستر تبدیل میشه به عکس نخراشیده جناب چگوارا! تنها یادگار ازین پوستر قشنگ عکسیه که عمو و زن عموم کنار موتور ایستادند و پشت سرشون قسمتهایی ازین پوستر معلومه که البته اجازه ندادند اونو بزنم برا همین اصل پوستر رو میذارم:

وقتی تونت سرچ کردم دیدم این پوستره مال فیلم وحشی درسال 1953 است که مارلون براندو در نقش جانی استابلر یک جوون طاغی با گروهی موتور سوار یاغی وارد شهرکوچیکی میشن و شلوغ بازی در میارن. اما یک دیالوگ خیلی باحال این جانی استابلر درباره همین موتورش داره که فرموده:

جـانــی(مـارلــون بــرانـدو): تـرجـیـح مـیـدم رو مـوتــورم بـشـیـنـمُ بـه فـکـرِ خـدا بـاشــم تـا ایـنـکـه تـو کـلـیـسـا بـشـیـنـمُ بـه فـکـرِ مـوتـورم بـاشــم!

البته این برای من تداعی یه چیز دیگه هم شد. قدیما که میرفتیم زیارت به فکر کفشام بودم که باید به کفش دارها تحویل میدادم. چون همیشه ترتمیز و خوشگل و واکس زده بودند میترسیدم کثیف بشه یابچه دیگه ای بپوشدش و ببردش اما خاله ام که فهمید از استرس کفش از زیارت غافل میشم اونا رو میکرد تو کیسه نایلون و زیرچادر باخودش میبرد تو. خلاصه خاله ام باعث شد من همه جا بفکر خدا باشم حتی تو خونه خدا.

اما من برای افتتاحیه تاپیک یک شعر گفتم به اسم «حضرت مارلون براندو» که میخوام تقدیم کنم ببخشید اگه کمی تاقسمتی چپ اندر قیچی است:

اینکه شده نقشش  نگار روی تابلو

سلطان صحنه حضرت مارلون براندو

یک اتوبوسی از هوس آکنده دارد

یا وحشی است و رو موتور پابنده دارد!

یک جا بناپارت است در فیلم دزیره

جایی پدرخوانده که بازیش بی نظیره

در بار-انداز کازان یک قلچماق است

در آخرین تانگو ولی نقشش چه داغ است

در کشتی بونتی بود یک انقلابی

سرباز یک چشمش شده کاری حسابی

این زاپاتای هالیوودی زنده بادا

جولیوس سزار داده به او اُسکار اعلا

اینک در آخر-ُالزمان او رفته و نیست

گویم سایونارا و الحق نمره اش بیست

همفری بوگارت يکی از شمايلهای ماندگار تاريخ سينما درباره مارلون براندو گفته است: ما با کت و شلوار و کراوات در پی تسخير دنيا بوديم، اما براندو با يک زيرپوش به اين مهم دست يافت.

تا قبل از شروع طوفانی مارلون براندو در شاهکار اتوبوسی بنام هوس که انقلاب بزرگی در سبک بازیگری ایجاد شد ، سینما کلاسیک از وجود نوابغی همچون بوگارت ، کلارک گیبل ، هنری فوندا ، جیمز استوارت ، گری کوری پک ، اسپنسر تریسی و ... بهره می برد و شاید به فکر کسی هم نمی رسید که روزی چنین تحولی در سینما بوجود بیاد و فردی با این همه استعداد درخشان از راه برسه  و بازیگری در سینما رو وارد مرحله ی جدیدی کرد  . به طوری که زمانی سینما رو با نام چاپلین بزرگ می شناختند بعد از ظهور براندوی کبیر تبدیل به نماد سینما شده بود و بعدها بازیگران بزرگی همچون آل پاچینو و جک نیکلسون  ، مارلون براندو رو استاد و الگوی خودشون می دونستند.

سینما رو میشه به دو قسمت قبل از براندو و بعد از براندو تقسیم کرد.

ولی متاسفانه مارلون در خارج از صحنه شمایل یک اسطوره رو نداشت و کار کردن با مارلون برای کارگردانا بسیار سخت بود . دیالوگ ها رو حفظ نمی کرد . برای فیلم آخرالزمان عمدا سر خودش رو خودش تراشید. حاضر نبود وزنش رو کم کنه .

مرتب با کارگردانا بحث داشت به طوری که مثلا چارلی چاپلین بعد از ساخت فیلم کنتسی از هنگ کنگ اعلام کرد براندو بدترین بازیگری بود که تا بحال با اون کار کردم . یکی از مشکلات ساخت پدر خوانده هم پیدا کردن کارگردانی بود که بتونه با براندو کار کنه .

یکی از فیلم هایی که بازی در اون کارنامه ی درخشان مارلون رو خدشه دار کرد بازی در فیلم آخرین تانگو در پاریس برتولوچی بود که متاسفانه اینقدر حواشی این فیلم زیاد بود که بازی خود مارلون در حاشیه قرار گرفت.به طوری که خود براندو تا سال ها از بازی در این فیلم ابراز پشیمونی میکرد.

به هر حال مارلون براندو علی رغم تمام حواشی زندگی همواره بخاطر بازی های بیاد ماندنی در فیلم هایی نظیر زنده باد زاپاتا، وحشی ، در بارانداز ، اتوبوسی به نام هوس ، ژولیوس سزار و از همه مهم تر پدر خوانده  ، در قلب دوست داران واقعی سینما باقی می مونه و بحق به عنوان بهترین بازیگر تاریخ سینما ازش یاد میشه.

یه مصاحبه با براندو در سایت پارسینه خوندم که شاید برای شما هم جالب باشه:

مصاحبه جالب با مارلون براندو در اواخر عمرش

بعد از 16 سال، این اوّلین مصاحبه ی شماست.
 

ببین رفیق! من دیگر هیچ احساسی نسبت به گذشت زمان ندارم. موقعی كه 4 سالم بود، احساس می كردم هیچ وقت بزرگ نمی شوم. وقتی كه بزرگتر شدم، ترس برم داشت كه ای وای زندگی همین طور دارد پوچ وبیهوده از دست می رود. پس سعی كردم همه جا سروقت حاضر باشم و همه چیز را سر موقع انجام دهم. حالا زمان برای من خیلی كند می گذرد. خیلی كند. من پیر شده ام. می فهمی؟

شاید برای این باشد كه شما كلی فیلم بازی كرده اید !


نه. این فقط كاری بود كه برای وقت تلف كنی باید انجام می دادم. به هرحال، هركسی باید یك كاری توی زنده گی اش انجام بدهد. هیچ عشقی به بازیگری نداشته ام. تو می خواهی توی یك فیلم بازی كنی؟

 نه...

دروغ می گویی. توی این زندگی لعنتی، همه ی ما بازیگریم. هیچ كس به طور واقعی هیچ كاری را انجام نمی دهد. ببینم چندبار در زندگی برایت پیش آمده كه كسی را ببینی كه لباس آشغال و مزخرفی پوشیده باشد وبعد به او بگویی: "خوشحالم كه آمدی ولی این دیگر چه لباس آشغالی ست كه پوشیده ای؟ از كدام قبرستانی آن را خریده ای؟" ها؟ چندبار این كار را كرده ای؟ من به ات می گویم. هیچ وقت. چون تو یك بازیگری. چون به طرف می گویی: "چه قدر شیك شده ای." به این می گویند فیلم بازی كردن.

می فهمم. ولی منظور من این بود كه شما واقعن فوق العاده هستید. شما یك غول هستید.

چی؟ نه. نه.

بس كنید. بعد از پدر خوانده، آل پاچینو و دیگران گفتند كه شما بزرگترین بازیگر تاریخ هستید.

آن ها واقعن این كار را كرده اند؟ از كجا می دانید؟

این ها را از این ور و آن ور شنیده ام...

هی! مادرت به تو یاد نداده كه چیزهایی كه دیگران تعریف می كنند را باور نكنی؟

یعنی هنوز برایتان روشن نشده كه خیلی ها شما را به عنوان بهترین بازیگر تاریخ می شناسند؟

"تیم" بهترین بازیگر همه ی دوران هاست. (نگاهی به سگش می اندازد.) هروقت كه گرسنه است، چنان می كند كه انگار واقعن مرا دوست دارد.

چرا در این سال ها این قدر كم كار شده اید؟ شما این فیلم اخیرتان را بعد از 9 سال بازی كرده اید.

چون بازی در فیلم، حال من را به هم می زند. برای من نامطبوع است. این كه فقط یك بازیگر باشم، من را ارضا نمی كند. دائم سعی كرده ام به یك نتیجه ی قطعی برسم كه واقعن چه می خواهم، ولی هنوز نفهمیده ام. ترجیح می دهم به چیزهای دیگری در زندگی فكر كنم.

مثلا چه چیزی؟

مثلن من ساعت ها وقت صرف كردم كه بفهمم چرا مورچه ها از دستشویی من بالا و پایین می روند و به جمع آوری خرده های نان می پردازند. سعی كرده ام بدانم كه آن ها از كجا می آیند ولی هنوز نفهمیده ام.

خبرنگار:در آینده باز هم در فیلمی ظاهر می شوید؟

(رو به سگش می كند.) تیم! نظرت چیست؟ در آینده بازهم در فیلم دیگری بازی بكنیم؟ سناریوی به درد بخور داری؟ هیچ كس از آینده خبر ندارد.

ولی آدم می تواند زندگی اش را در چنگ داشته باشد...

این بهترین جوكی ست كه امروز شنیده ام!

چرا می خواهید فیلم هایی مثل "در بارانداز" و "پدرخوانده" را تخطئه كنید؟ شما محشر بودید.

در سرزمین كورها آدم یك چشم پادشاه است. من نمی دانم تو عالی بودن و بزرگ بودن را چه جوری تعریف می كنی. متاسفانه این كلمه ایست كه به طرز وحشتناكی از آن سوء استفاده شده است. برای همه كس وهمه چیز به كار رفته است. می دانید چه كسی بزرگ است؟ شكسپیر بزرگ است.

پس شما فكر نمی كنید كه بزرگ و عالی هستید؟

البته كه نه! تو چطور؟ آیا بزرگ و عالی هستی؟

نه.

پس بزن قدش، دوست مطبوعاتی من

  * * *

منبع مصاحبه: سایت پارسینه                      

 سلام. این خیلی مرسومه که توی تموم سایتهای سینمایی خارجی میان نکات جالب درباره ستاره های سینما رو تک به تک بازگو میکنن و خوب خیلی خوندنی از آب در میاد، برای همین گفتم بعد شعر « حضرت مارلون براندو» که در واقع مروری بر فیلمهای مشهور این اسطوره بود، چند نکته ای هم از زندگی شخصی و هنریش براتون بگم:

10 حقیقت جالب درباره مارلون براندو :

1- مارلون براندو در سالهای پایانی زندگی دوستی عمیقی با ستاره فقید پاپ مایکل جکسون برقرار کرد. او زمان زیادی رو در عمارت مسکونی مایکل میگذروند و در خاطراتش در این باره گفته: « مایکل تنها دوست وفادار من بود بقیه دوستام همه به من خیانت کردند.» او علاوه بر این ارتباط دوستانه یکی از مربیان مایکل جکسون برای یادگیری اجرای بی نقص حرکات بازیگری روی صحنه بود.

2- یکی از روشهای عجیب کم کردن وزنش این بود که خودش رو مدتی در حالت بالانس سروته نگهدارد! هرچند این رژیم سخت خیلی زود بی تاثیر میشد چون بیشتر نقشهای او نیاز به اضافه وزن داشتند.
3- در دیدار از یک باغ وحش مارلون براندو هوس میکند داخل قفس یک بابون (میمون بزرگ پوزه دراز) شده و در یک کشتی جانانه میمون بداقبال را ضربه فنی کند!... اما در کل مارلون یک انسان حیوان دوست بود و علاوه بر داشتن گربه ای ملوس، درسال 1969 مارلون برای خودش یک راکون بامزه خریداری کرد و اسمش رو «اِما» گذاشت:)

4- در یکی از جلسات کلاس بازیگری ، زمانی که به هنرجوها گفته شد واکنش یک مرغ رو با شنیدن آژیر حمله هوایی اجرا کنند، بسیاری از هنرجوها با تکان دادن پیاپی دست هاشون، ادای بال بال زدن رو درآوردند و چهره شونو مضطرب نشون دادند. در حالیکه براندو سر جاش ایستاده بود و به سقف خیره شده بود. وقتی استاد از او توضیح خواست ، براندو پاسخ داد: " من یک مرغ هستم - من چه میدونم آژیر حمله هوایی چیه!..."
5- بازی براندو در نقش تری مالوی در فیلم دربارانداز دارای رتبه دومین اجرای برتر بین 100 اجرای برتر هنرپیشگی در طول تاریخ در مجله Premiere شده و بازیش در فیلم آخرین تانگو درپاریس رتبه بیست و هفتم رو داراست.

6- درست یکسال پیش از درگذشت براندو آخرین نقشی که به وی پیشنهاد شد، کاراکتر ری بورن در فیلم Man on fire بود که متاسفانه اجل مهلتش نداد و نقش به کریستوفر والکن رسید.

7- مارلون در سالهای پایانی عمر یک اینترنت باز قهار بود اکثرا در چت روم ها شرکت می کرد و با یادی از خصلت مشهور جوانی کارش به مباحثات داغ می کشید.

8- مارلون براندو بارها گفته بود تنها دلیلی که به فیلمسازی ادامه می دهد پول درآوردن است، آنهم به این خاطر که هزینه تهیه یک فیلم بزرگ درباره بومیان آمریکا را فراهم کند. فیلمی که هرگز ساخته نشد:(

9- وقتی جایزه اسکار مارلون براندو که خاطر بازی در فیلم  در بارانداز گرفته بود از منزلش به سرقت رفت، او به آکادمی درخواستی نوشت و تقاضای مجسمه جایگزین نمود. درحالیکه به گزارش پلیس در صحنه سرقت خانه براندو، او از آدمک طلایی اسکار به عنوان مانع سخت فلزی door stop برای جلوگیری از بازشدن در ورودی منزلش استفاده میکرده!

و 10 - حرکت خاص دورانی چشم مارلون براندو که در تست بازیگری برای بازی در فیلم شورش بی دلیل از او ثبت و ضبط شده است، در شبکه های اجتماعی و سینمایی و هنری و ... یکی از جذابترین اطوارهای چشمی تاریخ! شناخته شده!...

...و حسن ختام پستم، تماشای ویدیوی کوتاه این «ناز چشمان براندو» است ;)

دیروز تولد اسطوره محبوب سینما بود. 92 سال پیش مارلون براندو در سوم آوریل 1924 به دنیا اومد.

به همین مناسبت چند تصویر زیبا از این سوپر استار کلاسیک رو تقدیم میکنم:

مارلون در جشن تولد 29 سالگیش در سر صحنه فیلمبرداری فیلم The Wild One (1953) همراه فرد زینه مان و ماری مورفی به به چه کیکی! :)

بازم تولدی دیگه از مارلون براندو این بار سر صحنه فیلمبرداری فیلم GUYS AND DOLLS (1955) که یک قاچ از کیک تولدش رو برای عمه خانمش، جون بیچلی قصابی کرده! :)

مارلون براندو معتقد بود اگه چیزی رو از ته دلتون میخواید رو گربه تون فوت کنید و بلافاصله آرزو کنید! - البته اگه فوت کردید نشد یا آرزوتون برعکس شد، گردن من نندازید این باور جناب براندو ست:)

 و... بالاخره روزیکه براندوی عزیز در بیمارستان کودکان به عیادت بچه های مبتلا به فلج اطفال رفته و ساعاتی رو با اونا گذروند و براشون قصه های کودکانه خواند.

دوست دارم مانند براندو به خاطر فیلم های خوبی که بازی کرده ام اسطوره بشوم نه مثل جیمی دین بابت رفتنم زیر چرخ ماشین!!!

ریور فونیکس ( وی در سال 1994 بر اثر افراط در استعمال مواد مخدر در یک پارتی درگذشت.)

پ .ن : مارلون در جایی بیان کرده بود که در اکثر فیلم هایم  کارگردانی من با خودم است.