همفری بوگارت يکی از شمايلهای ماندگار تاريخ سينما درباره مارلون براندو گفته است: ما با کت و شلوار و کراوات در پی تسخير دنيا بوديم، اما براندو با يک زيرپوش به اين مهم دست يافت.

تا قبل از شروع طوفانی مارلون براندو در شاهکار اتوبوسی بنام هوس که انقلاب بزرگی در سبک بازیگری ایجاد شد ، سینما کلاسیک از وجود نوابغی همچون بوگارت ، کلارک گیبل ، هنری فوندا ، جیمز استوارت ، گری کوری پک ، اسپنسر تریسی و ... بهره می برد و شاید به فکر کسی هم نمی رسید که روزی چنین تحولی در سینما بوجود بیاد و فردی با این همه استعداد درخشان از راه برسه  و بازیگری در سینما رو وارد مرحله ی جدیدی کرد  . به طوری که زمانی سینما رو با نام چاپلین بزرگ می شناختند بعد از ظهور براندوی کبیر تبدیل به نماد سینما شده بود و بعدها بازیگران بزرگی همچون آل پاچینو و جک نیکلسون  ، مارلون براندو رو استاد و الگوی خودشون می دونستند.

سینما رو میشه به دو قسمت قبل از براندو و بعد از براندو تقسیم کرد.

ولی متاسفانه مارلون در خارج از صحنه شمایل یک اسطوره رو نداشت و کار کردن با مارلون برای کارگردانا بسیار سخت بود . دیالوگ ها رو حفظ نمی کرد . برای فیلم آخرالزمان عمدا سر خودش رو خودش تراشید. حاضر نبود وزنش رو کم کنه .

مرتب با کارگردانا بحث داشت به طوری که مثلا چارلی چاپلین بعد از ساخت فیلم کنتسی از هنگ کنگ اعلام کرد براندو بدترین بازیگری بود که تا بحال با اون کار کردم . یکی از مشکلات ساخت پدر خوانده هم پیدا کردن کارگردانی بود که بتونه با براندو کار کنه .

یکی از فیلم هایی که بازی در اون کارنامه ی درخشان مارلون رو خدشه دار کرد بازی در فیلم آخرین تانگو در پاریس برتولوچی بود که متاسفانه اینقدر حواشی این فیلم زیاد بود که بازی خود مارلون در حاشیه قرار گرفت.به طوری که خود براندو تا سال ها از بازی در این فیلم ابراز پشیمونی میکرد.

به هر حال مارلون براندو علی رغم تمام حواشی زندگی همواره بخاطر بازی های بیاد ماندنی در فیلم هایی نظیر زنده باد زاپاتا، وحشی ، در بارانداز ، اتوبوسی به نام هوس ، ژولیوس سزار و از همه مهم تر پدر خوانده  ، در قلب دوست داران واقعی سینما باقی می مونه و بحق به عنوان بهترین بازیگر تاریخ سینما ازش یاد میشه.

یه مصاحبه با براندو در سایت پارسینه خوندم که شاید برای شما هم جالب باشه:

مصاحبه جالب با مارلون براندو در اواخر عمرش

بعد از 16 سال، این اوّلین مصاحبه ی شماست.
 

ببین رفیق! من دیگر هیچ احساسی نسبت به گذشت زمان ندارم. موقعی كه 4 سالم بود، احساس می كردم هیچ وقت بزرگ نمی شوم. وقتی كه بزرگتر شدم، ترس برم داشت كه ای وای زندگی همین طور دارد پوچ وبیهوده از دست می رود. پس سعی كردم همه جا سروقت حاضر باشم و همه چیز را سر موقع انجام دهم. حالا زمان برای من خیلی كند می گذرد. خیلی كند. من پیر شده ام. می فهمی؟

شاید برای این باشد كه شما كلی فیلم بازی كرده اید !


نه. این فقط كاری بود كه برای وقت تلف كنی باید انجام می دادم. به هرحال، هركسی باید یك كاری توی زنده گی اش انجام بدهد. هیچ عشقی به بازیگری نداشته ام. تو می خواهی توی یك فیلم بازی كنی؟

 نه...

دروغ می گویی. توی این زندگی لعنتی، همه ی ما بازیگریم. هیچ كس به طور واقعی هیچ كاری را انجام نمی دهد. ببینم چندبار در زندگی برایت پیش آمده كه كسی را ببینی كه لباس آشغال و مزخرفی پوشیده باشد وبعد به او بگویی: "خوشحالم كه آمدی ولی این دیگر چه لباس آشغالی ست كه پوشیده ای؟ از كدام قبرستانی آن را خریده ای؟" ها؟ چندبار این كار را كرده ای؟ من به ات می گویم. هیچ وقت. چون تو یك بازیگری. چون به طرف می گویی: "چه قدر شیك شده ای." به این می گویند فیلم بازی كردن.

می فهمم. ولی منظور من این بود كه شما واقعن فوق العاده هستید. شما یك غول هستید.

چی؟ نه. نه.

بس كنید. بعد از پدر خوانده، آل پاچینو و دیگران گفتند كه شما بزرگترین بازیگر تاریخ هستید.

آن ها واقعن این كار را كرده اند؟ از كجا می دانید؟

این ها را از این ور و آن ور شنیده ام...

هی! مادرت به تو یاد نداده كه چیزهایی كه دیگران تعریف می كنند را باور نكنی؟

یعنی هنوز برایتان روشن نشده كه خیلی ها شما را به عنوان بهترین بازیگر تاریخ می شناسند؟

"تیم" بهترین بازیگر همه ی دوران هاست. (نگاهی به سگش می اندازد.) هروقت كه گرسنه است، چنان می كند كه انگار واقعن مرا دوست دارد.

چرا در این سال ها این قدر كم كار شده اید؟ شما این فیلم اخیرتان را بعد از 9 سال بازی كرده اید.

چون بازی در فیلم، حال من را به هم می زند. برای من نامطبوع است. این كه فقط یك بازیگر باشم، من را ارضا نمی كند. دائم سعی كرده ام به یك نتیجه ی قطعی برسم كه واقعن چه می خواهم، ولی هنوز نفهمیده ام. ترجیح می دهم به چیزهای دیگری در زندگی فكر كنم.

مثلا چه چیزی؟

مثلن من ساعت ها وقت صرف كردم كه بفهمم چرا مورچه ها از دستشویی من بالا و پایین می روند و به جمع آوری خرده های نان می پردازند. سعی كرده ام بدانم كه آن ها از كجا می آیند ولی هنوز نفهمیده ام.

خبرنگار:در آینده باز هم در فیلمی ظاهر می شوید؟

(رو به سگش می كند.) تیم! نظرت چیست؟ در آینده بازهم در فیلم دیگری بازی بكنیم؟ سناریوی به درد بخور داری؟ هیچ كس از آینده خبر ندارد.

ولی آدم می تواند زندگی اش را در چنگ داشته باشد...

این بهترین جوكی ست كه امروز شنیده ام!

چرا می خواهید فیلم هایی مثل "در بارانداز" و "پدرخوانده" را تخطئه كنید؟ شما محشر بودید.

در سرزمین كورها آدم یك چشم پادشاه است. من نمی دانم تو عالی بودن و بزرگ بودن را چه جوری تعریف می كنی. متاسفانه این كلمه ایست كه به طرز وحشتناكی از آن سوء استفاده شده است. برای همه كس وهمه چیز به كار رفته است. می دانید چه كسی بزرگ است؟ شكسپیر بزرگ است.

پس شما فكر نمی كنید كه بزرگ و عالی هستید؟

البته كه نه! تو چطور؟ آیا بزرگ و عالی هستی؟

نه.

پس بزن قدش، دوست مطبوعاتی من

  * * *

منبع مصاحبه: سایت پارسینه