[-]
جعبه پيام
» <سروان رنو> نگاهی به فیلم نشانی از شر ( اورسن ولز ) ... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=46&pid=4539
» <رابرت> متأسفانه "علی‌اصغر رضایی‌نیک" صداپیشه مکمل‌گو بر اثر سکته قلبی درگذشت. نمونه مصاحبه و خاطراتش: https://www.aparat.com/v/tTSqn
» <سروان رنو> مانند بهار و نوروز , سالی نو را به امید بهتر شدن و شکوفا شدن آغاز می کنیم [تصویر: do.php?imgf=org-685bcf6ba2581.png]
» <mr.anderson> سال نو همه هم کافه ای های عزیز مبارک! سال خوب و خرمی داشته باشید!
» <rahgozar_bineshan> سالی پر از شادکامی و تن درستی و شادی را برای همه دوستان آرزومندم!
» <BATMAN> به نظرم شرورترین شخصیت انیمیشنی دیزنی اسکاره/ چه پوستر جذابی! https://s8.uupload.ir/files/scar_vrvb.jpg
» <جیمز باند> من هم از طرف خودم و سایر همکاران در MI6 نوروز و سال نو را به همه دوستان خوش ذوق کافه شاد باش میگم.
» <ریچارد> سلا دوستان.گوینده بازیگراورسولاکوربیرودرسریال سرقت پول کیست
» <ترنچ موزر> درود بر دوستان گرامی کافه کلاسیک ، فرا رسیدن بهار و سال جدید را به همه شما سروران شادباش میگم و آرزوی موفقیت را در کار و زندگی برایتان دارم
» <دون دیه‌گو دلاوگا> در سال گذشته بنده کم‌کار بودم در کافه، ولی از پُست‌های دوستان خصوصاً جناب رابرت و کوئیک و "Dude" بسیار بهره بردم. تشکر و بیش باد!
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 2 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سینمای جنگ
نویسنده پیام
سارا آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 45
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۰/۱۱/۳
اعتبار: 17


تشکرها : 1030
( 660 تشکر در 17 ارسال )
شماره ارسال: #1
سینمای جنگ

با درود فراوان

بعنوان یکی از اهالی کافه که بسیار به هنر سینما علاقمند هستم بالشخصه علاقه بسیاری به ژانر جنگی و جریانهایی که بواسطه جنگهای جهانی در سینما رخ داده دارم...و جای چنین موضوعی رو در کافه خالی دیدم ان شاء الله دوستان هم همکاری کنند تا بتوانیم به این موضوع و فیلمهای ارزشمندی که در این ژانر ساخته شده بپردازیم.

اول مطلب ذکر این نکته ضروری هست که ژانر جنگی به فیلمهایی تعلق میگیرد که روایتی از خود جنگ و عملیاتی که در خلال جنگ صورت گرفته و ماموریتهای جنگی  و همچنین فیلمهایی که تصویرگر اردوگاههای نظامی و اسرا و مصائب و رنجهای انان بوده و روایت مقاومت مردم در برابر اشغالگران و تبعاتی که جنگها برای مردم درگیر جنگ داشته میپردازد...

جنگها همیشه یکی از بزرگترین معضلات بشر بوده و هست...هرگوشه ای از دنیا قدرتی در صدد سلطه گری بوده عده ای همیشه به قربانگاه کشیده شده اند. زندگی هایی که ساده از دست رفتند..کودکانی که اینده ساز سرزمین خویش بودند به بار ننشسته کشته شدند و شاید چه دانشمندان و مخترعانی از میان این قربانیان بوجود نیامده از بین رفتند.. در هر برهه تاریخی بشر با این معضل دسته پنجه نرم کرده و همیشه جنگ دستمایه هنرهای مختلفی بوده. این بین سینما بیشتر از هر هنر دیگری در خدمت جنگ بوده است و به عنوان برترین تریبون برای بیان موضوعات و مفاهیم جنگی تبدیل شد  چه هنری باشکوهتر و جذابتر از سینما که بیانگر دلاوری ها و شجاعت های جنگاوران باشد و حس وطن دوستی مردم را تقویت کرده همراهی انان را با کشورشان بطلبد و خانواده هایی را که فرزندشان را به جبهه های جنگ فرستاده دلداری دهد.قهرمانهای بسیاری از دل این تبلیغات بیرون امدند.اما با پایان یافتن جنگ رویکرد سینما به همین منوال نماند.جنگها جز سیاهی و رنج میراثی نداشتند. قهرمان اصلی مردمی بودند که مقاومت کرده بودند. و اکنون دچار فلاکتهای به بار امده این جنگهای بیرحمانه بودند. حال رسالت سینما در جهت بیان زشتیهای جنگ بود.و روایت خانمان سوزی ها و کشتار بیگناهان و مظلومیتهای قربانیان بر پرده سینماها جلوه گر شد.براستی هیچ چیز زشتتر از جنگ نبود.سینمای ضد جنگ؛ تصویرگر همه جنایاتی بود که در خلال جنگ اتفاق افتاده.روایت صحنه های ملودرام از جنگ که گاه زشتی ها را بصورت کاملا عریان به تصویر میکشید. سینمای جنگ و ضد جنگ همیشه موضوع جذاب و پر مخاطب برای بیننده بوده و همین مسئله پای بسیاری از کارگردانان مطرح از جمله استنلی کوبریک و فرانسیس فورد کاپولا و استیون اسپیلبرگ و بسیاری دیگر را به سمت این ژانر کشاند و آثار بسیار زیبا و تاثیرگذاری توسط این هنرمندان خلق شد.

تاریخچه مختصری رو در مورد سینمای جنگی لازم میدونم ذکر کنم.

پایه گذاری هنر سینما  در قرن بیستم و مقارن شدن دو جنگ جهانی بزرگ در این قرن دستمایه بسیاری از فیلمها شد و شاهکارهای بسیاری معطوف به این جنگها بود.فیلمهای جنگ جهانی اول تا پیش از اغاز جنگ جهانی دوم ساخته میشد.با شروع جنگ دوم اکثر فیلمها به جز تعدادی محدود متعلق به جنگ جهانی دوم بود.گاه سینما به جنگهای ازادیخواهانه یک ملت از استعمار  و گاه به جنگهای داخلی یک کشور پرداخته.جنگهای ویتنام و جنگ چین و ژاپن نیز زمینه ساز ساخت فیلمهایی زیادی شدند.در کشورمان نیز جنگ بوجود اوردنده جریانی بنام سینمای دفاع مقدس گردید که به ابعاد مختلف جنگ پرداخته است. تعیین خیر شر در فیلمهای جنگی گاه بسته به نظر کارگردان و احساس قلبی او بوده و بیننده به تماشای نگاه او به جنگ است.و گاهی ایدئولوژی خاصی از طرف قدرتی بزرگ و اهداف و نیات سیاسیون بوده است.

اولین فیلم جنگی در دهه 1920 تا 1930 در رابطه با جنگ جهانی اول ساخته شدند...فیلمهایی که به ترس و بیهودگی حاصل از جنگ تاکید میکند. فیلمهای صامتی چون تظاهرات باشکوه(1925) و ارزش افتخار چقدر است(1926) و همچنین فیلمهای ناطقی چون همه ساکن در مرز غربی(1930) و  شلیک نصفه در طلوع خورشید(1930) و جاده ای بسوی افتخار(1936) و توهم بزرگ (1937) دیده میشود.

در دهه 1940 نخستین فیلمها در رابطه با جنگ جهانی دوم ساخته شد.فیلم سازان این فیلمها المانی و انگلیسی بودند که اغلب بصورت مستند ساخته شدند.از جمله این فیلمها، فیلم شیر بالهایی دارد1941 میباشد.پس از ورود آمریکا در سال 1941 به جنگ ساخت فیلم جنگی در هالیوود اغاز شد. فیلم خانم مینیور (1942) که روایتگر یک خانواده انگلیسی که در گیر جلوه های مختلف جنگ هستند از نخستین فیلمهای هالیوود با موضوعیت جنگ جهانی دوم است.

در دهه های بعدی فیلمهای بسیاری که نمایشگر دلاوری ها و حس وطن دوستی و همینطور فیلمهای ماجراجویانه ساخته شد فیلمهای دیگری نیز در نشان دادن عقاید ضد جنگی و تصویر مصائب جنگ ساخته شد از مطرح ترین انها میتوان به اینک اخر الزمان - فهرست شیندلر  - بیا و بنگر  - شکارچی گوزن وبسیاری دیگر اشاره کرد.

در اولین پرداخت به یک فیلم جنگی فیلم فهرست شیندلر رو انتخاب کردم که از فیلمهای هست که مورد علاقم و از فیلمهای تاثیر گذار برای شخص بنده بود. امیدوارم مطالب بنده مورد توجه دوستان واقع بشه.

عنوان:فهرست شیندلر (1993)

کارگردان: استیون اسپیلبرگ

بازیگران: لیام نیسون - بن کینگزلی - رالف فاینس

مدت زمان فیلم:197 دقیقه

داستان فیلم از 1939 زمانیکه نیروهای لهستانی از المانها شکست میخورند اغاز میشود. از ان پس زندگی یهودیان دچار تغییراتی میشود و انها مجبورند به شهرهای بزرگ سفر کرده و اسامی خود را ثبت کنند. و در ادامه مشقتها و رنجهای یهودیان را به تصویر میکشد.

(تصاویری که برای این فیلم انتخاب کردم به ترتیب سکانس نیست و تصادفی قرار دادم)

سکانس ابتدایی فیلم سوختن یک شمع را تصویر میکند که استعاره ای از کل فیلم است و استعاره از شیندلر که با سوختن خود ظلمتی که بر کارگران یهودیش حاکم بود از بین میبرد. اسکار شیندلر  که مردی منفعت طلب است به کافه های سربازهای المانی میرود و با انها عکس یادگاری میگیرد و برایشان نوشیدنی سفارش میدهد و یک نشان المان نازی را با افتخار روی لباسش چسبانده است. هدف او از همه اینکارها پولدار شدن است. به همین علت کارخانه ای را  راه میاندازد و برای سود هرچه بیشتر کارگرانی یهودی را در کارخانه اش استخدام میکند چون دستمزد کمتری میگیرند. یهودیان نیز در صورتی که کارت کارمندی داشته باشند از مرگ نجات میابند. ایزاک اشترن یک حسابدار یهودی نیز حسابدارش میشود.شیندلر در اولین قدمش برای کارگران یهودیش اشترن را که به علت جا گذاشتن کارت کارمندی اش در قطاری بسوی کوره های ادم سوزی در حرکت است نجات میدهد.

  

  

امون گوت فرمانده جدید منطقه میشود با ورود امون که دشمنی بسیاری با یهودیان دارد شاهد شکنجه ها و کشتارهای فراوانی از سوی او هستیم. امون که شخصیتی شیطانی دارد برای تمرین تیراندازی یهودیان را نشانه گیری میکند.با وجود تمام رفتارهای جنایکارانه اش از سویی دلبسته دختری یهودی میشود.اگر این کاراکتر این یک مورد را نداشت در انسان نبودنش یقین میکردیم.روند داستان بسمتی پیش میرود که شیندلر برای نجات کارگرانش با امون معامله میکند و در ازای نجات جان انها تمام ثروتش را واگذار میکند لیستی بلند بالا از همه یهودیان که برای شیندلر کار کرده اند تهیه میشود و انان از سوختن در کوره ها نجات میابند..در اخر هم شیندلر مجبور به ترک شهر شده و با رسیدن نیروهای روسی امون به دار اویخته میشود.

  

  

شیندلر در جریان فیلم دچار تحول بزرگی میشود شاید لحظه تحول او از صحنه ای اغاز میشود که در میان تمام ادمهای سیاه و سفید که نشان تضاد میان ادمهاست چشمان شیندلر دختری را دنبال میکند که کت قرمز پوشیده..این دختر با کت رنگیش و با صورتی زیبا یادآور زیبایی زندگیست و این همان حس گمشده در درون شیندلر است که در صحنه ای دیگر وقتی جسد بیجان دختر را که چون لکه ننگی بر دامان نازیهاست را میبیند اشک در چشمانش حلقه میزند.شیندلر که در اغاز مردی پول دوست بود و برای سود بیشتر دست به استثمار یهودیان زده بود حالا برای نجات کارگرانش همه ثروت و دارایی اش را معامله میکند..از رذالت به اوج انسانیت رسیدن شیندلر و سیر تحول وی در میان صحنه های بسیار زشت از قتل و انسان سوزی ها بسیار زیباست.
این فیلم زشتی های جنگ را بسیار هنرمندانه به تصویر کشیده و از فیلمهای تاثیرگذار در ژانر جنگیست نمایش جنایات نازی ها در وجود افسر المانی در هرچه تاثیرگذاری فیلم موفق عمل کرده و تماشاگر با تمام وجود از جنگ و کشتار بیزاری میجوید

با سپاس از دوستان امیدوارم در هرچه پربار شدن این تاپیک همکاری نمایید ممنون.

۱۳۹۳/۱۱/۱۷ عصر ۰۷:۴۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : برو بیکر, پیرمرد, ژان والژان, هانا اشمیت, واشیزو, اسکورپان شیردل, سرهنگ آلن فاکنر, برت گوردون, پرشیا, BATMAN, مگی گربه, زینال بندری, oceanic, بلوندی غریبه, Classic, اسپونز, نایب تیمور خان, سروان رنو, Le Samourai, rahgozar_bineshan, Kathy Day, خانم لمپرت, آنا کارنینا, رضا خوشنویس, ویگو مورتنسن, فورست, زبل خان, واتسون, Memento, کنتس پابرهنه, دون دیه‌گو دلاوگا, باربوسا
rahgozar_bineshan آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 260
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۷/۵
اعتبار: 34


تشکرها : 5295
( 1523 تشکر در 132 ارسال )
شماره ارسال: #2
RE: سینمای جنگ


اینک اخرالزمان!

ساخته فرانسیس فورد کاپولا محصول 1979 

اگر بگوییم بهترین و معروفترین فیلم در ژانر جنگی فیلم اینک اخرالزمان ساخته کاپولاست شاید سخنی به اغراق نگفته باشیم...کاپولا این فیلم را با هزینه شخصی و از روی داستانی نوشته جوزف کنراد ساخت.فیلمی بر ضد جنگ ویتنام و متعلق به سینمای مستقل غیر هالیوودی!

به دلیل نوع داستان، جهت گیری ضد جنگ ان و هزینه های سرسام آور دوستان کاپولا او را از ساخت فیلم برحذر داشتند و کسی حاضر به سرمایه گذاری روی این فیلم نشد تا کاپولا مجبورشود ثروت شخصی خود که ازفیلمهای پدرخوانده کسب کرده بود در راه ساخت این فیلم صرف کند!

 جنگ ویتنام جنگی بود که از اواسط دهه 60 تا اواسط دهه 70 میلادی در جهت جلوگیری از تسلط ویتنام شمالی کمونیست بر ویتنام جنوبی با مشارکت آمریکا در گرفت اما امریکا خیلی زود فهمید که نه با ویتنام بلکه در واقع با واسطه با اتحاد جماهیر شوروی در جنگ است و ویتنام  تله ای بود که شوروی برای امریکا پهن کرده بود!

سرانجام پس از بیش از یک دهه درگیری در ویتنام و دادن تلفات بسیار وسیع انسانی و مالی امریکا به شکست خود در  ویتنام اعتراف کرده و نیروهای خود را از ویتنام خارج کرد ...این جنگ فرسایشی و پر تلفات از همان ابتدا در آمریکا مخالفان بسیاری داشت و در چنین حال و هوایی بود که فرانسیس فورد کاپولا-فیلمساز بزرگ دهه 70 میلادی که خیلیها او را به دلیل ساختن"پدرخوانده 1و2" برجسته ترین کارگردان دهه 70 می دانستند تصمیم به ساختن چنین فیلم پرهزینه ای گرفت...

داستان فیلم

داستان فیلم درباره ماموری است به نام سروان میلرد- با بازی  مارتین شین- که به کامبوج رفته تا یک افسر یاغی آمریکایی به نام کروتز را به قتل برساند. میلرد در مسیر رسیدن به محل کروتز با وقایع و اتفاقاتی روبرو می شود و چیزهایی مشاهده می کند که روی او تاثیر شگرفی می گذارد تا حدی که....

کاپولا در حین ساخت این فیلم با مشکلات بسیاری روبرو شد از عدم تامین سرمایه گذار گرفته تا افزایش زمان فیلمبرداری از  17 هفته به 16 ماه، سکته قلبی بازیگر اول فیلم- مارتین شین- در حین فیلمبرداری، ناز و اطوارهای مارلون براندو و اعمال سلیقه هایش بر روند ساخت فیلم و سرانجام شکست تجاری در اکران عمومی اما گذر زمان ارزش فیلم را بیشتر کرد به حدی که در رای گیری یک مجله معتبر سینمایی به عنوان بهترین فیلم سینمایی از سال 1977 به این سو برگزیده شد...اینک اخرالزمان در مراسم اسکار با بی مهری مطلق روبرو شد و تنها توانست اسکار بهترین فیلمبرداری و صدابرداری را از ان خود کند.بسیاری  تصمیمات سیاسی و پشت پرده اسکار را در عدم اعطای جایزه بهترین فیلم به اخرالزمان... بی تاثیر نمی دانند.


سكوت سرشار از ناگفته هاست.......!
۱۳۹۳/۱۱/۲۴ عصر ۱۱:۲۲
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : پیرمرد, BATMAN, خانم لمپرت, زینال بندری, شیخ حسن جوری, سارا, هانا اشمیت, بلوندی غریبه, سرهنگ آلن فاکنر, پرشیا, برو بیکر, آنا کارنینا, رضا خوشنویس, ژان والژان, فورست, واتسون, هایدی, برت گوردون, باربوسا
سارا آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 45
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۰/۱۱/۳
اعتبار: 17


تشکرها : 1030
( 660 تشکر در 17 ارسال )
شماره ارسال: #3
RE: سینمای جنگ

فرار بزرگ

کارگردان: جان استرجس

محصول 1963

بازیگران: استیو مک کوئین - جیمز گارنر - ریچارد اتنبرو - جیمز دونالد - چارلز برانسون - دونالد پلیسنس - جیمز کابرن

مدت زمان: 173 دقیقه

این فیلم بر اساس داستانی واقعی از کتاب پل بریکهیل که در جریان جنگ جهانی دوم رخ میدهد ساخته شده است و با دیدی ماجراجویانه به جنگ مینگرد و داستان اردوگاهی نظامی را روایت میکند که تعدادی از اسرا با خبرهای به گوش رسیده مبنی بر اینکه جنگ به این زودی ها به پایان نخواهد رسید قصد فرار از زندان آلمانها را می گیرند و برای این منظور تونلی را حفر میکنند.از میان 76 نفر از اسیران انگلیسی اردوگاه زالاگ لوفت که قصد فرار میکنند فقط سه تن از انان موفق به این امر میشوند و مابقی به اردوگاه بازگردانده شده و 50 نفر انان به دستور هیتلر تیربار میشوند.

  

  

   

  

  

فرار بزرگ فیلمی با لحنی جذاب و بسیار پر هیجان و ماجراجویانه در ژانر جنگیست که دارای صحنه های بسیار نفسگیر و تماشاییست همچون صحنه های موتور سواری. البته صحنه های موتور سواری در اصل ماجرا نبوده و به درخواست استیو مک کوئین در فیلم گنجانده شده است. این فیلم پر ستاره یکی از بهترین فیلم هاییست که در رابطه با جنگ ساخته شده است. فرار و تلاشی بزرگ اما نافرجام از زندان که تبعات بسیار سنگینی را برای بازماندگان به بار می اورد.

  

   

۱۳۹۳/۱۱/۲۷ عصر ۰۷:۲۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : بلوندی غریبه, پیرمرد, هانا اشمیت, برو بیکر, زینال بندری, BATMAN, مگی گربه, سروان رنو, سرهنگ آلن فاکنر, اسکورپان شیردل, rahgozar_bineshan, پرشیا, خانم لمپرت, رضا خوشنویس, ژان والژان, Kurt Steiner, فورست, واتسون, برت گوردون, ژنرال, باربوسا
سروان رنو آفلاین
پلیس انجمن
******

ارسال ها: 2,255
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱/۲۶
اعتبار: 84


تشکرها : 11430
( 18963 تشکر در 1592 ارسال )
شماره ارسال: #4
RE: سینمای جنگ

با سپاس از سارا  و  پیرمرد به خاطر پرداختن به موضوع زیبای جنگ ! گرچه به جز فیلم رومل , دو فیلم دیگر به حواشی جنگ و پشت جبهه می پردازد اما همیشه پشت جبهه ها از خود جبهه ها بهتر بوده است ! :cheshmak:

جالب ترین سکانس فهرست شیندلر از نظر من آنجایی است که رئیس بازداشتگاه ( آمو ) صبح  از خواب بیدار می شود و تفنگ دوربین دارش را بر می دارد و از بالای بالکن , هر کس را که خوب کار نمی کند می کشد. زندانی ها با شنیدن صدای تفنگ او از بیدار شدن اش باخبر می شود و سریعتر کار می کنند. در این میان بیچاره آن دو سه نفری که اول صبح ها کشته می شوند !

جالب ترین سکانس فرار بزرگ هم آنجاست که فراریان دستگیر شده را به بهانه انتقال به بازداشتگاهی دیگر , سوار چند کامیون می کنند. در راه , آنها را به بهانه استراحت در یک دشت سرسبز بهشت مانند پیاده می کنند تا کمی پیاده روی کنند ؛ سپس آلمانی ها در کمال خونسردی جلوی چشم بهت زده زندانیان مسلسلی را پشت کامیون نصب می کنند و همگی آنها را تیرباران می کنند !


رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند .
۱۳۹۳/۱۱/۲۸ صبح ۰۱:۳۵
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : اسکورپان شیردل, پیرمرد, زینال بندری, خانم لمپرت, BATMAN, سارا, oceanic, مگی گربه, آنا کارنینا, رضا خوشنویس, ژان والژان, واتسون, باربوسا
سارا آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 45
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۰/۱۱/۳
اعتبار: 17


تشکرها : 1030
( 660 تشکر در 17 ارسال )
شماره ارسال: #5
RE: سینمای جنگ

یک فیلم نوستاژیک در مورد جنگ در سینما

پدر یک سرباز

محصول شوروی 1964

کارگردان:رواس چخیتزه

بازیگران: سرگئی زاکاریدزه - ویلادیمیر پریوالتسف - الکساندر نازارف

مدت زمان: 89 دقیقه

داستان: فیلم درباره یک باغدار پیر در گرجستان است که با پرورش باغهای انگور به شغل شراب سازی مشغول است.که در بحبوحه جنگ جهانی دوم از صدمه دیدن پسرش سرباز ماخاراشویلی که در خدمت ارتش جماهیر شورویست خبر دار شده و برای دیدارش راهی بیمارستان میشود اما در بیمارستان به او اطلاع میدهند که پسرش راهی جبهه های جنگ شده و پدر چون حاضر نیست پسرش را ندیده به خانه بازگردد برای یافتن پسر با ارتش اتحاد جماهیر شوروی که راهی المان هست همراه میشود. همه جا خبر از پیروزی ارتش شوروی است و پدر همچنان جویای خبرهایی از پسر.در نهایت در برلین موفق به یافتن پسرش میگردد اما افسوس که این اخرین دیدار است و پسر مجروح از جنگ در اغوش پدر جان میدهد.

فیلم با ژانر کمدی تراژیک و با نگاهی رئالیستی به مصائب جنگ و تاثیر ان در زندگی مردم و حس وطن دوستی انان میپردازد و قهرمان اصلی جنگ را مردمی نشان میدهد که مقاومت میکنند و اهمیت عشق به سرزمین را والاتر از عشق پدر و فزرندی به نمایش میگذارد.

  

  

  

  

  

  

۱۳۹۳/۱۲/۳ عصر ۰۷:۲۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : rahgozar_bineshan, BATMAN, پیرمرد, مگی گربه, زینال بندری, اسپونز, سروان رنو, سرهنگ آلن فاکنر, رضا خوشنویس, خانم لمپرت, بلوندی غریبه, ژان والژان, هانا اشمیت, پرشیا, Kurt Steiner, برو بیکر, واتسون, برت گوردون, ژنرال, باربوسا
خانم لمپرت آفلاین
مدیر بازنشسته
*****

ارسال ها: 394
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۲/۵/۳
اعتبار: 61


تشکرها : 7981
( 8500 تشکر در 282 ارسال )
شماره ارسال: #6
RE: سینمای جنگ
...

در مسلخ عشق جز نکو را نکشند ... روبه صفتان زشت خو را نکشند
۱۳۹۴/۱/۶ عصر ۰۲:۵۳
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : زینال بندری, رضا خوشنویس, بلوندی غریبه, اسپونز, ژان والژان, سارا, جیسون بورن, دکــس, ایرج, هانا اشمیت, کاپیتان اسکای, پرشیا, سروان رنو, BATMAN, Classic, Kurt Steiner, برو بیکر, جروشا, پیرمرد, Kathy Day, مگی گربه, واتسون, هایدی, برت گوردون, باربوسا
خانم لمپرت آفلاین
مدیر بازنشسته
*****

ارسال ها: 394
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۲/۵/۳
اعتبار: 61


تشکرها : 7981
( 8500 تشکر در 282 ارسال )
شماره ارسال: #7
RE: سینمای جنگ

...



در مسلخ عشق جز نکو را نکشند ... روبه صفتان زشت خو را نکشند
۱۳۹۴/۳/۱۴ صبح ۱۰:۰۸
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : زینال بندری, سروان رنو, پیرمرد, برو بیکر, بولیت, BATMAN, سرهنگ آلن فاکنر, ایرج, Princess Anne, حمید هامون, rahgozar_bineshan, Kurt Steiner, سارا, جروشا, Kathy Day, Classic, مگی گربه, واتسون, هانا اشمیت, ژان والژان, هایدی, برت گوردون, ژنرال, باربوسا
فورست آفلاین
سرباز کافه
***

ارسال ها: 119
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۱/۱۰/۲۰
اعتبار: 21


تشکرها : 1637
( 1251 تشکر در 56 ارسال )
شماره ارسال: #8
RE: سینمای جنگ

با تشکر از سارا ی عزیز جهت تاسیس این جستار مناسب و بجا !

.

با وجود اینکه همواره از جنگ متنفر بوده ایم و خونریزی و درگیریهای نظامی بر سر منافع سیاسی را محکوم کرده ایم ، اما سینمای جنگ یکی از ژانرهای مورد علاقه اکثر سینمادوستان است ! من شخصا با آن سری از افرادی که نسبت به سینمای جنگ بدبین هستند و معتقدند که بیشتر فیلمهای هالیوودی واقعیتها را آنگونه که بوده بازنمیگویند ، موافقم ؛ ولی باید به این نکته هم توجه داشت که بیشتر از هر ژانر دیگری ، این ژانر جنگ است که به مهمترین مسایل انسانی میپردازد . شاید علت هم واضح است ، در صحنه دشمنیها و نفرتهاست که افراد میتوانند با کنشهای نهفته انسانی آشنا شوند . در جنگ است که معنای کشتن و نکشتن ، اسیر را رها کردن یا نکردن ، تسلیمی را دستگیر یا به قتل رساندن معنا و اهمیت می یابد . مثلا صحنه رها کردن سرباز آلمانی اسیر شده توسط چند سرباز آمریکایی به فرماندهی کاپیتان میلر در فیلم نجات سرباز رایان وبوجود آمدن درگیری بین سربازها در اثر این عمل تا جایی که به روی همدیگر اسلحه میکشند و یا یکی از آنها از ادامه مسیر سر باز میزند .

در سکانسهای بعدی میبینیم که همان سرباز رها شده بدون هیچ عطوفتی یکی از آمریکاییها را در یک درگیری تن به تن میکشد . شاید این نمونه ای باشد از هزاران مورد مشابه که در جنگهای گوناگون در طول تاریخ رخ داده ؛ نمونه ای که به ساده ترین شکل به مخاطب این نکته را یادآور میشود که ممکن است بخشش و مردانگی و انسانیت ، پاسخ معکوس بگیرد !

هر فیلم جنگی به نسبت خود دارای جذابیتهای بصری زیادی است که ممکن است مخاطب را جذب کند ؛ اما شخصا در سینمای جنگ از دیدن شجاعت و بزدلی در تضاد ملموس با هم ، لذت بسیاری میبرم !برای مثال در همان فیلم میبینیم که سربازی با مهمات کامل خود را مخفی میکند

و دوستانش بخاطر نداشتن گلوله با چنگ و دندان میجنگند . در فیلم غلاف تمام فلزی میبینیم که سنوبال برای نجات دادن دوست زخمیش جان خودش را از دست میدهد و سایر دوستانشان نیز بر خلاف دستور جوکر ، به تبعیت از انیمال به دنبال انها میروند . در همین فیلم میبنیم که دختری ویتنامی با یک کلاشنیکف به تنهایی حرکت یک جوخه زبده آمریکایی را مختل میکند . در فیلمهایی از این دست نمیتوان جبهه حق و باطل را ( آنگونه که نشان داده میشود ) قبول کرد . همانگونه که سربازهای آمریکایی خودشان هم میگویند که کشته شدن ما کاملا بیهوده است . و از سویی ویتنامی ها برای دفاع از خاک خود میجنگند و جبهه حق آنها هستند و آمریکایی ها مهاجم به خاک آنها می باشند .


بنظر من مخاطب آگاه سینما باید علاوه بر لدت بردن از فیلم های جنگی به این نکته نیز همواره توجه داشته باشد که با توجه به تداوم جنگ و خونریزی در طول تاریخ ، ممکن است در زمان حیات ما هم جنگی رخ دهد . همیشه باید توجه داشت که برای چه هدفی می کشیم و اگر کشته شدیم ، آیا ارزش از دست دادن زندگی را داشت !؟ در زمان جنگ ویتنام ، محمدعلی کله بدلیل خودداری از حضور در جبهه به زندان افتاد ولی حاضر به رفتن نشد . شاید ماهم بتوانیم اینگونه استقلال فکری خود را حفظ کنیم و حتی اگر تهدید به مرگ هم شدیم ، از مبارزه و جنگ با دشمنی که دشمن نیست سر باز بزنیم !


Life Is Beautiful
۱۳۹۴/۳/۱۵ عصر ۰۵:۰۷
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : برو بیکر, پیرمرد, BATMAN, سروان رنو, خانم لمپرت, سرهنگ آلن فاکنر, دکــس, حمید هامون, rahgozar_bineshan, پرشیا, سارا, شیخ حسن جوری, سید رسول, Classic, مگی گربه, واتسون, ژان والژان, زینال بندری, Memento, هایدی, برت گوردون, ژنرال, باربوسا
oceanic آفلاین
.
***

ارسال ها: 66
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۱/۷/۹
اعتبار: 13


تشکرها : 942
( 732 تشکر در 36 ارسال )
شماره ارسال: #9
RE: سینمای جنگ

درود

شاید بد نباشد در لابلای سینمای جنگ به مستند کوتاه که درباره حادثه ای در جنگ ایران و عراق است با عنوان My enemy, My brother نگاه کنید. لطفا کلمه u ت be را بین دو نقطه تایپ کنید

https://www..com/watch?v=C8GWsth72Zc&feature=youtu.be


coursera.org
ted.com/talks
زندگی جذبه دستی است که می چیند
۱۳۹۴/۳/۲۹ عصر ۰۲:۲۲
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : ژیگا ورتوف, حمید هامون, BATMAN, سارا, واتسون, پیرمرد, باربوسا
واتسون آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 87
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۴/۳/۳۰
اعتبار: 21


تشکرها : 8076
( 1229 تشکر در 56 ارسال )
شماره ارسال: #10
RE: سینمای جنگ

دوستان عزیز سلام

یکی از فیلمهای خاطره انگیزی که در دهه 60 در سینما دیدم فیلم فرار به سوی پیروزیبود (که  هردو جنبه جنگی البته از نوع پشت جبهه و ورزشی را دارا است ) که حتما" همه مشاهده کرده اند

جهت تجدید خاطره مطالبی را جمع آوری کرد ه ام که اگر تکراری است عذر می خواهم

جنگ جهانی در زمین فوتبال


فیلم ورزشی و تاریخی «فرار به سوی پیروزی» محصول سال ۱۹۸۱ سینمای آمریکا به کارگردانی جان هیوستون است. ماریو کاسر، گردون مک‌لندون و اندرو جی وجنا تهیه‌کنندگی این فیلم را برعهده داشته و جف مگوایر، یوردی میلوسویچ و یابو یابلونسکی فیلمنامه آن را نگاشته‌اند

داستان فیلم به سال ۱۹۴۰ میلادی مربوط می‌شود. پس از اشغال فرانسه توسط آلمان نازی خیلی از فرانسوی‌های نظامی دستگیر شده و به زندان برده می‌شوند. یک افسر نیروی هوایی آلمان که فرمانده اردوگاه اسیران است و خودش قبل از جنگ بازیکن فوتبال بوده، تصمیم می‌گیرد یک بازی نمایشی میان تیم سربازان آلمانی و تیم اسرای فرانسوی برگزار کند. زندانیان فرانسوی هم از این بازی استقبال می‌کنند. این بازی آرام‌آرام به یک نمایش تبلیغاتی آلمان نازی بدل      می‌شود و اتفاقات زیادی در حاشیه آن شکل می‌گیرد. بالاخره روز مسابقه فرا می‌رسد
...و
فرار به سوی پیروزی بر اساس یک فیلم مجارستانی به نام «دو نیمه جهنمی» اثر سال ۱۹۶۱ زولتان فابری ساخته شده است. هر دو فیلم در واقع براساس بازی تیم دیناموکیف اوکراین با تیم منتخب آلمان در زمان اشغال اوکراین توسط آلمانی‌ها ساخته شده‌اند. آلمانی‌ها یک بازی نمایشی میان بازیکنان دیناموکیف که از زمان اشغال اوکراین امکان تمرین نداشتند و تیم منتخب ارتش خود برگزار کردند که این بازی با پیروزی دیناموکیف تمام شد. پس از آن اعضای این تیم را به دستور گشتاپو به کمپ اسرای جنگی فرستادند که گروهی از آنها در آنجا کشته شده و بعضی هم نجات یافتند

نکته جالب فیلم که ارزش آن را بالا برده است استفاده از بازیکنان فوتبال حرفه‌ای است که باعث شده صحنه‌های مسابقه فوتبال در فیلم کیفیت یک مسابقه فوتبال واقعی را داشته باشند. پله بازیکن افسانه‌ای فوتبال برزیل در نقش لوئیز فرناندز، و فوتبالیست‌های صاحب نام دیگری چون بابی مور انگلیسی (تری بردیاسوالدو آردیلس آرژانتینی (کارلوس ری) در این فیلم ایفای نقش کرده‌اند. در مجموع ۱۸ بازیکن حرفه‌ای فوتبال از کشورهای دانمارک، بلژیک، برزیل، آرژانتین، ایرلند، اسکاتلند، انگلستان، فرانسه، لهستان، نروژ و آمریکا در این فیلم حضور یافته‌اند که همگی آن‌ها سابقه بازی در تیم ملی کشور خود را داشته‌اند. بازیگران حرفه‌ای سینمای دنیا همچون مایکل کین انگلیسی (جان کالبیسیلوستر استالونه آمریکایی (کاپیتان روبرت هچ) و ماکس فون سیدو سوئدی (کارل فون اشتینر فرمانده آلمانی اردوگاه اسرا) نیز نقش‌های اصلی فیلم را ایفا کرده‌اند

بیل کنتی موسیقی متن فیلم «فرار به سوی پیروزی» را ساخته است. آهنگی که یادآور

سمفونی پنجم دیمیتری شوستاکوویچ آهنگساز روس است. روبرتو سیلوی تدوینگر، گری فیشر مدیر تصویربرداری صحنه‌های زنده، دنیس واشنیگتن طراح تولید، تام برانسون طراح لباس، سیدنی آن کی طراح صحنه فیلم «فرار به سوی پیروزی» بوده‌اند. گوردون بنکس دروازه‌بان برنده جام جهانی ۱۹۶۶ هم به عنوان مشاور فیلم در ساخت آن مشارکت داشته و به سیلوستر استالونه آموزش دروازه‌بانی داده‌است
فرار به سوی پیروزی با حدود ده میلیون دلار هزینه ساخته شده و صحنه‌های آن در شهرهای بوداپست و پاریس تصویربرداری شده‌است. این فیلم که از فیلم‌های کلاسیک ورزشی تاریخ سینما محسوب می‌شود ۲۷ میلیون دلار در گیشه سینماهای دنیا فروش داشت و در جشنواره بین‌المللی فیلم مسکو در سال ۱۹۸۱ نامزد جایزه طلایی بهترین فیلم شد

فیلم فرار بسوی پیروزی محصول  شرکت آمریکایی سینما پارامونت می‌باشد

کارگردان: جان هاستون

بازیگران: مایکل کین , سیلوستر استالونه , پله , بابی مور , اسوالدو اردیلایز

 منبع مطالب:سایت شبکه نمایش

البته قرار بوده نسخه جدید این فیلم به کارگردانی داگ لیمان آمریکایی ساخته شود که هنوز خبری نیست


آدمیان به لبخندی که بر لب هامی نشانند و به احساس خوبی که برجا می نهند و به دردی که از یکدیگر می کاهند ،می ارزند!
۱۳۹۴/۵/۱۲ صبح ۱۰:۱۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : دکــس, هانا اشمیت, ژان والژان, پیرمرد, کارآگاه علوی, اسپونز, سارا, حمید هامون, زینال بندری, Memento, منصور, گروهبان گارسیا, هایدی, برت گوردون, سرهنگ آلن فاکنر, BATMAN, مگی گربه, سروان رنو, دون دیه‌گو دلاوگا, مموله, Classic, باربوسا, مارک واتنی, مورچه سیاه
سارا آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 45
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۰/۱۱/۳
اعتبار: 17


تشکرها : 1030
( 660 تشکر در 17 ارسال )
شماره ارسال: #11
RE: سینمای جنگ

نگاهی به فیلم پل رودخانه کوای

کارگردان: دیوید لین

بازیگران: ویلیام هولدن - الک گینس - جک هاوکینز - سیسو هایاکاوا - جیمز دونالد

مدت زمان: 161 دقیقه

محصول بریتانیا 1957

داستان فیلم: این فیلم که اقتباسی از کتابی به همین نام نوشته پی یر بویل است روایت گروهی سرباز انگلیسی است در اواخر جنگ جهانی دوم در سنگاپور که تحت نفوذ ژاپن میباشد به اسارت گرفته شده و به کمپی در تایلند منتقل میشوند تا به ساخت پل تایلند-برمه که تسهیل دهنده خدمات رسانی به نیروهای ژاپنی خواهد بود مشغول شوند.. افسر ارشد انگلیسی نیکلسون طبق قرارداد کنوانسیون ژنو در رابطه با اسرا زیر بار ساخت پل نمیرود اما بعد از کشمکشی با سایتو افسر ژاپنی راضی میشود..هنگامی ساخت پل به پایان میرسد سرباز امریکایی فراری از کمپ با گروهی دیگر از انگلیسیها که در صدد تخریب پل هستن وارد میشوند اما نیکلسون راضی به این کار نمیشود ولی در پایان پل بدست خود وی تخریب شده و بمهراه دیگر سربازان انگلیسی کشته میشوند

 این فیلم چندین جایزه اسکار از جمله برای بازیگری را برای این عوامل ان به ارمغان اورد الک گینس که برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر برای نقش سرهنگ نیکلسون در این فیلم شد بازی بسیار درخشانی را به نمایش گذاشته است.. شخصیتی که گویی دچار جنون انضباط است افسری بیش از اندازه وظیفه شناس که طبق و قول و قرارش در ساخت پل به دشمنش یاری میرساند و درکارش بسیار جدیست و تا حدی میتوان گفت کور عمل میکند و مدام در حال روحیه دادن به سربازانش است تا بتوانند تمام سختی ها را تحمل کنند. شاید بتوان این رفتار او رو ناشی از تبعات جنگ بشمار اورد که اینگونه روحیه افسر انگلیسی رو درگیر کرده که وی جنون وار به ساخت پل و خدمت به دشمنش اصرار میورزد هرچند که از نظر خود او این کار نشان غرور انگلیسی و یادبودی برای کشورش در شرق اسیاست.اما این بحران و جنون غرور همانطور که بالاخره در اخر داستان میبینیم کنار میرود و نیکلسون راضی به انهدام پل میشود.

البته این روحیه نا متعارف ناشی از جنگ رو میشه در دیگر شخصیتهای فیلم هم مشاهده کرد و البته ساخت پل با اون شکوهش انگار نشان غرور پوشالیست که ارمغان جنگ است در یک ان در پایان فرو میریزد و چیزی جز خیل کشته ها باقی نمیگذارد

  

دیوید لین این فیلم را بر اساس یه واقعه تاریخی با فاصله ی اندکی بعد از اتمام جنگ ساخت.. فیلمی با تایمی تقریبا طولانی که خواسته سختی های ساخت پل رو بخوبی به نمایش بگذارد و همچنین دارای صحنه هایی جذاب و پر هیجان در پایان فیلم که باعث شده به یکی از فیلمهای ماندگار سینمایی جنگی تبدیل شود. ( تصویری از دیوید لین در پشت صحنه فیلم)

پلی که بروی رودخانه کوای قرار داشته در سال 1942 ساخت ان شروع شده و در سال 1943 تخریب شده است

 

با تشکر

۱۳۹۴/۵/۳۰ عصر ۱۲:۴۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : پیرمرد, هانا اشمیت, حمید هامون, Memento, دکــس, خانم لمپرت, برو بیکر, سروان رنو, اسکورپان شیردل, منصور, بولیت, کارآگاه علوی, گروهبان گارسیا, برت گوردون, سرهنگ آلن فاکنر, BATMAN, واتسون, Classic, شیخ حسن جوری, مگی گربه, فورست, ژنرال, باربوسا
منصور آفلاین
آخرین تلالو شفق
*

ارسال ها: 501
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۱۷
اعتبار: 77


تشکرها : 395
( 8061 تشکر در 307 ارسال )
شماره ارسال: #12
RE: سینمای جنگ

(۱۳۹۴/۵/۱۲ صبح ۱۰:۱۹)واتسون نوشته شده:  

فرار به سوی پیروزی بر اساس یک فیلم مجارستانی به نام «دو نیمه جهنمی» اثر سال ۱۹۶۱ زولتان فابری ساخته شده است. هر دو فیلم در واقع براساس بازی تیم دیناموکیف اوکراین با تیم منتخب آلمان در زمان اشغال اوکراین توسط آلمانی‌ها ساخته شده‌اند.

صرفا برای یادآوری و اصلاح عرض میکنم که:

برای اولین بار در سال 1363 این فیلم از طریق شبکه اول سیما روی آنتن رفت. دو هاف تایم در جهنم (که اگر قرار باشد اصطلاحات فرنگی ها را عین خود آنها بگوئیم باید بگوییم: دو هالف تایم در جهنم). این فیلم توسط  فابری زولتان (کارگردان مجارستانی) براساس فیلمنامه ای از تورزو گابور ساخته شد. در این فیلم بازیگرانی چون گاراس ده سو ، مارکوس لازلو ، گه را زولتان ، سوکا ساندور و ... ایفای نقش کردند.

قرار میشود  بین تیم اسرای مجارستانی در بند آلمانها و تیم منتخب آلمان مسابقه ای انجام شود. کاپیتان دیو که زمانی فوتبالست توانائی بوده است بعنوان کاپیتان تیم مسئول انتخاب تیم اسرا میشود. عده ای بخاطر جیره یا راه فرار به تیم ملحق میشوند که در نهایت ، تیم اسرا تیم آلمانی را در حضور یک مقام عالی مرتبه  آلمانی شکست میدهد. آلمانها تاب تحمل را از دست میدهند و تمامی بازیکنان در زمین مسابقه به ضرب گلوله  از پای درمی آیند.

این فیلم با تمام سادگی و بی ادعایی ، در ساختار خود ، از فرار بسوی پیروزی که صرفا براساس لیست بلند بالای بازیگرانش در یادهاست سرتر است.

۱۳۹۴/۵/۳۰ عصر ۰۷:۵۳
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : دکــس, سارا, بولیت, حمید هامون, گروهبان گارسیا, هایدی, برت گوردون, سروان رنو, Papillon, سرهنگ آلن فاکنر, BATMAN, واتسون, Classic, Kurt Steiner, مگی گربه, پیرمرد, زینال بندری, دون دیه‌گو دلاوگا, ژنرال, باربوسا
مراد بیگ آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 388
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۵/۱/۱۰
اعتبار: 36


تشکرها : 2683
( 2388 تشکر در 283 ارسال )
شماره ارسال: #13
Video The Bunker - 1981

توماس هاردی زمانی گفته بود:چیزهایی آنقدر عجیبند که باورشان نتوان کرد ولی هیچ چیز آنقدر عجیب نیست که ممکن الوقوع نباشد.

The Bunker - 1981


پناهگاه فیلمی انگلیسی زبان محصول مشترک آمریکا و فرانسه به کارگردانی جورج شفر به سال 1981 میلادی و به تهیه کنندگی شبکه ی CBSمیباشد.
روایتی  بر اساس رمانی زندگی نگار با همین عنوان از زبان جیمز اودانل روزنامه نگار و نویسنده ی آمریکایی و به نقل قول از بازماندگانی چون آلبرت اشپییر وزیر تسلیحات رایش سوم ،بیانگر حالات روانی و جسمانی رهبر آلمان نازی آدولف هیتلر در روزهای پایانی زندگی ایشان ،مقاران با روزهای پایانی جنگ جهانی دوم در پناهگاهی در برلین میباشد.
فیلمی با پروژه ی عظیم جنگ جهانی دوم در مرکزیترین نقطه ی آن در عین حال دارای کمترین سوپر پروداکشن یا تولید فوق العاده که مختص فیلمهای جنگی است لذا برای جذب مخاطب به عواملی چون فیلمنامه ای قوی ،صداگذاری حرفه ای ،انتخاب استادانه بازیگر ،گریم ماهرانه و بازی درخشان بازیگران توانمند خود متوسل شده تبدیل به یکی از مشهورترین آثار جنگی وهنری  جهان سینما و تلوزیون گردیده است.
آنتونی هاپکینز بازیگر توانمند انگلیسی در نقش آدولف هیتلر ،یکی از بیاد ماندنی ترین شمایل این شخصیت سیاسی جهان را بتصویر کشیده ،به عبارتی هیتلرترین هیتلر تاریخ سینما را در یادها ماندگار میسازد،به یقین میتوان اظهار نمود رمز موفقیت وی را باید در انحلال وی در شخصیت رایش سوم و فراموش نمودن هاپکینز درون خویش دانست بخصوص در سکانسهایی که آدولف بواسطه ی احساس نالیاقتی افسران خویش بشدت از کوره در میرود و با حرکت سر و صورت و دستانش با چهره ای برافروخته و ازشدت عصبانیت به سرخی گراییده، بیننده را متقاعد میسازد که با شخص خود رایش سوم مواجه گردیده است ،این باور پذیری اما برای ما با صداپیشگی بدون حرف استاد نصراللّه مدقالچی دو چندان نمود پیدا میکند جنس صدایی که بدون کوچکترین تردیدبا جنس بازی بازیگر هم خوانی توامانی دارد و تصور بازی هاپکینز بدون صدای استاد را بسیار آزار دهنده بنظر میرساند.
هرچند به مقتضای زمان فیلم با شخصیتی مستاصل و پریشان از پیشوا روبرو هستیم ،  حس خود بزرگ بینی و غرور آریایی زبانزدش دیگر رو به انزوال گراییده و آثار شکستگی در سیما و گفتارش هویداست و تیغ زبانش دیگر برندگی سابق را ندارد و موجبات تاثر بیننده را فراهم مینماید!

مِن جمله سکانسی میانی از فیلم و دیالوگ های رد و بدل شده بین ایشان و آلبرت اشپییر با بازی رابرت جوردن:
هیتلر :اشپییر تو به من ایمان داری؟اگه به حرفهای من ایمان داری میتونی به کارت ادامه بدی.
اشپیر : کاش میتونستنم مثل شما به پیروزی ایمان داشته باشم، حاضر نیستم تو جمع حیواناتی که اطراف شما هستند باشم، کسانی که به زبان میگند به پیروزی ایمان دارند در حالی که واقعا اینطور نیست.
هیتلر(کلافه) :پس یه چیز دیگه ازت میپرسم، هنوز به یه نتیجه ی موفقیت آمیز امیدواری؟حداقل میتونی امیدوار باشی جنگ از دست نره ،حتما میتونی امیدتو حفظ کنی ،اشپییر همین برام کافیه!

آدولف هیتلر با بازی آنتونی هاپکینز در کنار آلبرت اشپییر با بازی رابرت جوردن

با گذشت فیلم و رسیدن اخبار پیوسته ی  شکست از جبهه ها  چون پیشروی روسها در خاک آلمان از یک سوی و خیانت و ناکارآمدی افسران عالی رتبه ای چون ژنرال هیملر و سرهنگ قورینگ   از سوی دیگر ،حالات یأس و نفرت در او روز افزون میشود ،چنانچه در یکی از معدود سکانسهای خارج از پناهگاه و در حال بازرسی از وضعیت نیروها رو به سرباز جوانی که شوق جنگ دردلش موج میزند نموده  با حسرت میگوید:کروگر ! ای کاش ژنرالهای من شجاعت تو را داشتند.

یا در سکانسی دیگر از اواخر فیلم در جلسه ای که مورد اصرار فرماندهان خود به ترک پناهگاه فوق الذکر و نقل مکان به برشتِسگادن قرار میگیرد با علم براینکه این نقل مکان به نوعی قبول شکست و تسلیم بی چون و چراست ،علنا اقدام به نارضایتی و اقرار به شکست مینماید:من تو برلین میمونم ،تا آخرین نفس میجنگم ، دستورات من اجرا نشده...تو برلین میمونم ...جنگ ازدست رفت...
در نهایت به همراه تنی چند از وفادارترین یارانش من جمله همسرش اوا براون با بازی سوزان بلکلی تصمیم به ماندن در برلین و مرگ خود خواسته و شرافتمندانه میگیرد تا ننگ تسلیم و مرگ دردآور  چون همتای ایتالیائی اش موسولینی را بجان نخرد...

اوا براون با بازی سوزان بلکلی در کنار آدولف

 پس از خودکشی هیتلرو همسرش و بنا وصیتش،اجسادشان در آتش سوزانده و خاکسترهایشان به باد سپرده شد...

یوزف گوبلز به همراه همسرش ماگدا و فرزندانشان همگی به تأسی از پیشوایشان خودکشی نمودند تا پیمانشان ابدی گردد


فیلمی ساخته شده به دست دشمن شماره ی یک آلمان نازی ،که بیننده را دچار چونان پارادوکس و آشفتگی مرموزی مینماید تا نوعی همزاد پنداری بین او و یکی از منفورترین چهره های سیاسی جهان در قرن بیستم ایجاد شود...


مراد بیگ : من ادعائی ندارم ، خاله لیلا : ادعائی ندارم خودش کم ادعائی نیست .
۱۳۹۶/۳/۲ صبح ۰۱:۳۵
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : BATMAN, سروان رنو, ال سید, پرنسس آنا, آناکین اسکای واکر, Classic, دون دیه‌گو دلاوگا, ژنرال, مموله, باربوسا
ارسال پاسخ