خانم ها و آقایون ... مشرف فرمودید ... مشرف فرمودید ... لطف کردید ... محبت کردید ...
ما خواستیم بریم سر مزار اما متوجه شدیم اینگرید اصلا مزار نداره ( کمثله مارلون براندو ) و وصیت کرده بوده که خاکسترش رو در دریاچه مقابل خونه دوران کودکی اش به آب بریزن .
(۱۳۹۰/۶/۶ عصر ۰۹:۵۲)کاپیتان اسکای نوشته شده:
... اینگرید وقتی وارد یک صحنه می شه، احساس می کنم روحش عین شعاع نور، تمام صحنه رو پر می کنه و این برای یک بازیگر به راستی غیر عادیه! در مورد هیچ بازیگری همچین حسی نداشتم!
بفرمایید . حالا هی بگید هاله نور اشتباه بوده. من همیشه می گفتم که این دختر هاله نور داره ... حتی کاپیتان هم با اون عینک درشتش دیده .
(۱۳۹۰/۶/۷ عصر ۰۲:۳۶)کاپیتان اسکای نوشته شده:
دیگرم جانا به دنیا کار نیست ... مرمرا در خاک فانی بار نیست
با گل و گل چهره و روی دگر ... ساخت باید فیلم در سوی دگر
هدیه به هم کافه ای های ارجمند به پاس داشت روز درگذشت اینگرید برگمن
آقا واقعا دست مریزاد با این ذوق و شعر . چه زیبا این جریان رو به نظم در آوردی . اگر کسی فیلم این مراسم رو ندیده باشه نیم عمرش بر فناست. عشق و انسانیت و هنر , همه در یک سالن جمع شده است. ( = مراسم تقدیر از هیچکاک با حضور همه بازیگرانش و دوستانش )
در مورد زنگ ها برای که به صدا در می آیند ( یا عنوان درست تر : ناقوس برای که می نوازد ) نکته جالب موی کوتاه برگمنه. بیشتر بازیگرهای زن وقتی موی خودشون رو اینقدر کوتاه می کنن خیلی زشت و بدریخت می شن اما اینگرید با اینکه موها رو زده و به اقتضای نقشی که داره یک قلم آرایش هم نداره و لباسهای وصله پینه ای هم پوشیده , باز جذاب و زیباست.
(۱۳۹۰/۶/۸ صبح ۰۴:۳۴)اسکارلت اهارا نوشته شده:
به نظر من اینگرید به دلیل تاثیر شخصیت ارنست همینگوی بر وی، فیلم "زنگ ها برای که به صدا در می آیند؟" را به کازابلانکا ترجیح می دهد.
درسته. برگمن و همینگوی دوستان خیلی خوبی بودن و اغلب با هم نامه نگاری داشتن. سر همین جریان ازدواج با روسلینی که که روزنامه ها بیجا تبدیل به جنجالی عجیب کردن , یکی از معدود افرادی که با وجود جو سنگینی که ضد برگمن بوجود اومده بود علنا ازش حمایت می کرد ارنست همینگوی بود. می گفت " من نمی دونم این مطبوعات از جون این دختر چی می خوان ؟! "
یکی از فیلمهایی که بسیار بر اینگرید تاثیر داشت حتی تا پایان عمر فیلم "استرومبولی" بود
درسته. اصلا کلا اون جریان داستان زندگی اینگرید رو عوض کرد و باعث شد که 7 سال از بهترین سالهای عمرش رو از هالیوود دور باشه. توی کتاب زندگینامه اش , در گیر و دار درگیری رسوایی رابطه اش با روبرتو روسلینی , یکی از خبرنگارها وقتی اونو در استرومبولی می بینه اعلام می کنه " چشمان زیبای فیروزه ای برگمن که همیشه از شوق برق می زد دیگر فروغی ندارد و آن لبخند جادویی اش بر لبانش خشکیده است "
البته خودش همیشه می گفت که هیچوقت به خاطرش پشیمان نیست. من فکر می کنم که اینگرید روحیه ماجراجویی زیادی داشت: اولین سفرش به آلمان بود که با اینکه باردار بود , یکنفره از شوهرش خداحافظی کرد و رفت آلمان نازی تا سه تا فیلم بسازه. بعدش هم که یکنفره هزاران کیلومتر مسافرت کرد تا بره یک فیلم آزمایشی برای دیوید سلزنیک در هالیوود بسازه در حالیکه شوهر و دخترش در سوئد بودند. خود اینگرید در کتابش میگه که بیشتر , از نامه هایی که هر روز براش می اومد ناراحت می شد. هزاران نامه از طرفداران , دوستان و مقامات بلند مرتبه که ازش می خواستن توبه کنه و برگرده آمریکا ! اون نامه معروف هاوارد هیوز هم بین این هزاران نامه بوده که اینگرید 15 سال بعد هنگام خونه تکونی پیداش می کنه و ... اصلا فکرش رو بکنید که چقدر این جریان , جنجالی و مهم بوده که بحث به مجلس سنای آمریکا کشیده میشه !
راستی اینم لوگوی جدید سایت کافه سینما که به مناسبت سالروز برگمن طراحی کرده. جالبه که به جای عکس های معصوم همیشگی , اینبار یک عکس اغواگر و شرور از اینگرید انتخاب کردن. احتمالا فهمیدن که اینگرید چه شیطون بلایی بوده و آنچنان هم معصوم و سر به زیر نبوده !
پس نوشت: سایت کافه سینما الان , یک مقاله در مورد اینگرید گذاشته که اینجا است. یک مطلب زیبا از خانم دنیا میرکتولی به مناسبت سالروز اینگرید برگمن . نقل قول های جالب همراه با عکس های دیدنی.
چند تا نقل قول خواندنی هم گذاشته از جمله :
او ترکیبی از زیبایی ناب، طراوت، نیروی زندگی و استعداد است که جمع شدن همۀ اینها در یک نفر، مثل گل دادنِ «گیاه قرن» به ندرت اتفاق می افتد. واندا هیل / منتقد سینما
او بازیگری خارق العاده است. کازابلانکا را فقط به خاطر اینگرید برگمن سه بار پشت سر هم دیدم .مارلون براندو / بازیگر سینما