[-]
جعبه پيام
» <مارک واتنی> ممنونم رابرت جوردن عزیز
» <رابرت جوردن> سپاس از مارک واتنی و بتمن
» <مارک واتنی> رابرت عزیز و گرامی ... این بزرگواری و حسن نیت شماست. دوستان بسیاری هم در کافه، قبلا کارتون و سریال های زیادی رو قرار داده اند که جا داره ازشون تشکر کنم.
» <مارک واتنی> دانلود کارتون جذاب " فردی مورچه سیاه " دوبله فارسی و کامل : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...7#pid45437
» <Kathy Day> جناب اﻟﻜﺘﺮﻭﭘﻴﺎﻧﻴﺴﺖ از شما بسیار ممنونم...
» <مارک واتنی> خواهش می کنم بتمن عزیز
» <BATMANhttps://www.aparat.com/v/XI0kt
» <BATMANhttps://www.doostihaa.com/post/tag/%D8%A...kanon-2021
» <BATMANhttps://www.aparat.com/v/pFib3
» <BATMAN> با تشکر از مارک واتنی عزیز/ نسخه های سینمایی بامزی هم منتشر شدن/ بامزی تو سوئد خیلی محبوبه، از گذشته تا به امروز ازین شخصیت انیمیشن تولید میشه
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 3 رای - 4.33 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سینمای رزمی
نویسنده پیام
منصور آفلاین
آخرین تلالو شفق
*

ارسال ها: 501
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۱۷
اعتبار: 77


تشکرها : 395
( 8061 تشکر در 307 ارسال )
شماره ارسال: #3
RE: سینمای رزمی

افسانه شجاعان نای هزار آهنگ ایست در نیستان این طبیعت هزار رنگ

یکی از فیلمها یا بهتر است بگویم سریالهای رزمی که طی سالهای اخیر مرا از خود بیخود کرد سریال افسانه شجاعان بود که چند سال قبل از شبکه اول سیما، شبهای سه شنبه روی آنتن میرفت. این سریال که برمبنای کتاب لبخند غرور یا لبخند در باد نوشته ی جین یانگ در سال 2001 توسط دو کارگردان مطرح سریال سازی در چین بنامهای یوآن بین و هوانگ جیانگ ژون در 40 قسمت ساخته شد یک شاهکار به تمام معنا در حیطه سینمای رزمی و حتی فلسفی است.

در همان زمان پخش سریال ، بینندگان عامی بخاطر سردرگمی در تعدد شخصیتها و یا عدم درک خط سیر داستان (که عمدا در چند خطر روائی- برخلاف داستانهای عامه  پسند یک خطی سریالهای رزمی روایت میشود) سریال را رها کردند اما آنها که تا به آخر نشستند و یگانگی قهرمان داستان را در خیل قهرمانان رنگارنگش دنبال کردند با پایان یافتن سریال حالی عجیب داشتند. من در زمان پخش سریال در فاروم پرشن تولز بودم. در آنجا خیل مشتاقان جستارهای متعددی برای بحث و بررسی این سریال تشکیل دادند و چه سینه ها که در حمایت ازین سریال چاک چاک نشد. خانمی با نام کاربری پرشیانا که عاشق به تمام معنای این سریال بود در نهایت سایتی بین المللی را برای افسانه شجاعان راه انداخت و هنوز هم در آنجا عمده صحبتهایش حول و حوش این فیلم است و گروه زیادی هم در کنار او هستند.منصور در آنجا در مورد این سریال هیچگاه سخن نگفت اما هرگز نمیتواند انکار کند که از حامیان آن نبود.بنابراین ، پس از سالها از این سریال میگویم.

در آنزمان خارج از قواعد خاص نقد و علاقه (که نقادان حرفه ای علاقه خاصی به سینمای رزمی ندارند و عمده علاقه ها به اين گونه سینمائی براساس علاقه عوام است و نه خواص) بییندگان صاحب نظر نیز از این سریال به نیکی یاد کردند. اتفاقی که حتی در مورد سریالهای عامه پسند دیگر همچون جنگجویان کوهستان یا جومونگ هرگز نیفتاد.

اما داستان چه بود و چه چیز اینهمه علاقمند را یکجا جمع میکرد و چه رازی در افسانه شجاعان بود که خاص و عام یکجا مقهور خود میساخت.

اگر بخواهم خلاصه ای از داستان فیلم بگویم  باید یک دوجین اسم ردیف کرد که میدانم باب طبع دوستانی که این سریال را دنبال نکرده اند نیست. بنابراین بدون نام بردن از شخص یا نامی خاص، خلاصه داستان را به این شکل تعریف میکنم که :

سرپرستی و آموزش یک جوان یتیم را یکی از اساتید خوب هنرهای رزمی به عهده میگیرد. جائی که چندین گروه رزمی با سبکهای مختلف هنرهای رزمی فعالیت میکنند و هریک ساز و کار و رهبر خاص خود را دارند .جوان که از همان آغاز پاک طینتی خود را نشان میدهد خیلی زود سرآمد گروه که میگردد هیچ بلکه از استاد خود سرتر میشود. استاد به وی حسادت ورزیده و او را به بهانه ای واهی از گروه طرد میکند. وی در زمان آوارگی خود و برخورد و آشنائی با سران گروه های مختلف تمامی فنون رزمی را می آموزد و ضمن آموختن هنرهای رزمی بر پرورش نفس خود نیز مجاهدت دارد. تلاش بدمن های فیلم دستیابی به کتاب شمشیرزنی ويژه است که میتواند یک مبارز را به جنگجوئی شکست ناپذیر تبدیل کند. شرط تحقق دستیابی به فنون این کتاب اخته شدن و از مردی افتادن آموزگار فنون است. در نهایت سه نفر به این کتاب دست دست می یازند . نفر اول که سالهاست به این فنون دست یافته و در اوج است و در هیبت یک زن ، در نهایت در یک مبارزه نفس گیر توسط فنون جوان از پای درمی آید. نفر دوم و سوم بترتیب استاد او  و جوانی دیگر است. استاد رقیب را می کشد و یگانه صاحب هنر شمشی زنی ويژه میشود. در انتها همین جوان (با کوله باری از سبکهای مختلف تمام گروه ها ) در مقابل استاد سابق خود ( که به مدد کتاب شمشیرزنی ويژه تبدیل به یک اهریمن شکست ناپذیر شده است) قرار میگیرد و در مبارزه ای نفس گیر وی را از پای در می آورد.

در تمامی فیلمهای رزمی پس از کش و قوسهای بسیار شاهد تقابل خیر مطلق در برابر شر مطلق و پیروزی خیر هستیم. اینکه تفاوت سریال افسانه شجاعان با عمده سریالها و فیلمهای رزمی در چیست حکایت دیگری دارد. سریال با معرفی شخصیتها و مبارزین شروع میشود. 7 گروه رزمی در سریال معرفی میشوند و ويژگیهای رزمی رهبر گروه که بعنوان نماد گروه است بخوبی پرداخت میگردد.

گروه ها عبارتند از خوآشان (به رهبری يوئه ووچون) ، سونگ شان (به رهبری زومینگ جو) ، خنگ شان جنوب (به رهبری مو دا) ، خنگ شان شمال (به رهبری خانم دین ئی) ، چینگ چنگ (به رهبری یوتان خای) ، گروه درخشان یا گروه شیطانی (به رهبری دون فان بوبای) ، گروه شائولین (به رهبری فان جان) و گروه تای شان (به رهبری تئین من)

دوستان توجه کنند من اسامی را به شکلی که در دوبله فارسی سریال وجود داشت قید میکنم و کاری به اسامی واقعی ندارم. اسامی واقعی عمدتا چیز دیگری هستند و در ترجمه و دوبله ، خود سریال دچار تحریف زیادی شده است و اکثر منابع اینترنتی صرفا اسامی ترجمه شده اصلی را قید میکنند . اما به شخصه ترجیح میدهم اسامی را با همان چیزی که شنیدیم بیان شود (هرچند در انتهای کار به اسامی واقعی هم اشاره خواهیم کرد).

ریاست گروه خوآشان بر عهده یوئه است . یوئه در ابتدای امر انسانی بزرگ با خصلتهای نیک بشری است. از مردانگی تا تواضع. از خانواده دوستی تا کمک به دیگران.... همین خصائص است که موجب میشود او سرپرستی لین خو چون (قهرمان سریال) را بر عهده گرفته  فنون خود را به او تمام و کمال آموزش دهد. لین خو در کنار همسر يوئه (که او نیز انسانی وارسته است) و همینطور دختر يوئه یعنی شانار که تا مدتها عشق به این دختر لین خو را درگیر خود میکند رزم و عشق را فرامیگیرد. در این گروه شاگرد دیگری بنام لین پینگ جی هم حضور دارد که پدر و مادرش بخاطر در اختیار داشتن کتاب شمشیرزنی پیشرفته کشته شده اند. دختر یوئه به این شاگرد علاقمند است اما لین پینگ با پیدا کردن میراث پدری ،خود تبدیل به مبارزی بی همتا میشود. گروه خوآشان بازمانده یک نسل از بهترین جنگجویان قدیمی است که طی یک جنگ داخلی به دو گروه تقسیم شده است. لین خو ضمن تبعید در یک غار ، با استاد فن چین یان آشنا میشود که فن شمشیرزنی شماره 9 را به لین خو می آموزد . فنی که هیچ حریفی قادر به دفع آن نیست جز دون فان بوبای (قهرمان افسانه ای و شکست ناپذیر آشنا با شمشیرزنی ويژه و استاد به تمام معنا با پشتوانه کتاب کوی خوآی بادِن و همینطور رن ووشین). لین خو با همین تک فن تا انتهای سریال قهرمانان و سران گروه های زیادی را مغلوب خود میکند و حتی گروه خوآشان را (جائی که استادش  یوئه توان مبارزه با گروهی راهزن را ندارد و این مبارزه در بارانی سخت که نمودی از شسته شدن گناهان و آغاز راه است بوقوع می پیوندد) نجات می بخشد.

در این سریال شاهد رشد یک انسان از پست ترین مراحل انسانی تا عالیترین مراتب بشری هستیم. این رشد یک رشد یک جانبه یا یک بُعدی نیست که صرفا در ارتقای فنون رزمی خلاصه شود. چیزی که در اکثر فیلمهای رزمی دیده ایم. رشد مراحل مبارزاتی در این سریال در کنار رشد اخلاق و منش های انسانی است. لین خو اگر در ابتدای کار دوستانی مست و لا ابالی (همچون تیان) داشت که مزاحم ناموس و جان و مال دیگران میشدند، در پایان کار بعنوان خیر مطلق در برابر شر مطلق می ایستد. شر مطلق کسی است که زمانی استادش بود. کسی که انسانیت را به او آموخت اما خود بخاطر وسوسه های شیطانی و حرص قدرت و شهرت ، آنچنان به زوال اخلاقیات رفت که حتی همسر وفادارش ، دخترش و دامادش را نیز به کام مرگ کشاند. طمع قدرت و یکتا بودن (حتی با پشتوانه فنون شیطانی) چنان شیرین مینمود  که حتی نمیتوانست برتری دیگران را برتابد. این یگانه بودن تمام زندگی اش شد. در این خط سیر نه جان کسی برای او اهمیت داشت و نه حتی پایبندی به اصول انسانی مبارزه. میل به قدرت انسان را آنچنان رنگ میکند که مجبور است دیگران را نیز به نوعی رنگامیزی کند چنانکه در انتهای سریال می بینیم ریش و سبیلی که بر صورت دارد مصنوعی است و او بخاطر آموزش فنون کتاب شمشیرزنی پیشرفته (که اصلش بر مبنای اختگی است) مدتهای مدیدی است که دیگر مرد نیست (چنانکه پیش از او دون فان بوبای نیز به چنان سرنوشتی دچار شده بود). اصل اختگی در حقیقت نشان از استحاله  یک مرد در هیئت یک زن است. صداقت یعنی نمودن به اندازه ی بودن، اما در ریا آنچه نمودنی است آنی نیست که هست.

در سریال شاهد شخصیتهایی هستیم که هیچکدام شباهتی به دیگری ندارد. ممکن است در طمع قدرت رن ووشن شبیه زومینگ باشد اما خصلتهای دیگر ایندو آنچنان متفاوت است که هرگز نمیتوان ایندو را در یک رده قرار داد. استاد مو خوب است اما خوبی او شبیه خوب بودن استاد فان جان یا فن چین یان نیست. در سریالها و فیلمهای رزمی عادی شخصیتها همگی در دو سوی یک خط کش هستند. یا خیرند یا شر. شخصیتهای خاکستری معمولا در فیلمهای رزمی دیده نمیشود. شخصیتهایی که ابتدا خوب باشند و بعد بد یا بد باشند و سپس تغییر شخصیت به معنای واقعی کلمه دهند خیلی اندکند و معمولا در فیلمهای فلسفی دیده میشوند. اما در افسانه شجاعان این قواعد گاه شکسته میشود.

سریال سرشته از عشق است. عشق بین لین خو و شنگو. در ادبیات جهان در 90 درصد روابط عاشقانه مردها عاشقند و زنها معشوق. در اینجا شنگو (در مقام یک زن) عاشق است و لین خو معشوق. شنگو که یک رزمی کار فوق العاده است و در اوایل سریال بارها لین خو را مغلوب خود میکند در نهایت در دنیای دل و جان مغلوب لین خو میشود.حقیقتی که شنگو را عاشق لین خو میکند توان جسمی یا ظاهر او نیست. او عاشق صداقت و پاک طینتی لینخوست. او بخاطر این معشوق حتی می پذیرد که در معبد شائولین جور عشق را بر خود هموار کند و مدتها در انجا بماند تا لین خو را رهبر شائولین از شر بیماری خاصی که دارد به کمک کتب معبد نجات بخشد. گذشت و ایثار از طرف دختری که منسوب به گروه شیطانی است آنچنان غیرقابل باور است که کسی چون یوئه هرگز نمیتواند با این حقیقت کنار آید. در جائی از سریال ارتباط مبارزه با عشق با چنین جمله ای بیان میشود : محبت در لبه شمشیر نیست ، شمشیر در لبه ی محبت است. (بدین مفهوم که با زور نمیتوان به محبت کسی دست یافت ، با محبت است که میتوان بر دشمن غلبه کرد و سمت و سوی شمشیرها را عوض نمود)

صدای راوی (با گویش نصراله مدقالچی) در عنوان بندی سریال تاکیدی خاص روی عشق دارد با توجه خاص روی استحاله آدمها و پیروزی روشنائی بر تاریکی یکی از زیباترین نریشن های تاریخ دوبله به گوش شنونده میرسد:

شگفتا 

صدای چکاچاک شمشیر رزم آوران

همانند پولادیست که میکویند آهنگران

نبرد

حکایت دیرینه ایست میان فرشته خویان و دیوصفتان

نبرد بر سر حق و عدالت

هستی بخش جهان عشق آفرید

و از عشق ، روشنائی آمد پدید

آنگاه از شب تیره

صبح دمی  شگفت زاده شد

با آوائی برخاستم

ماه را نگریستم

و تیری که از چشم ستاره ای میگذشت

دیدم که ظلمت و نور تیغ برکشیدند

تا پلیدی و زشتی را از آسمان جهان بزدایند

جوانمردان پاک

با نیروی جسم و روح خود اهریمن را شکست خواهند داد

 

 

می بینید که در این شعر هم صرفا بر نیروی جسم تاکید نمیگردد . دون فان در آخرین جمله خطاب به لین خو میگوید حتی تو هم نمیتونستی منو شکست بدی. و بالواقع هم چنین بود. چهار نفر (شیان ، شنگو ، لین خو و رن ووشین) باهم به مبارزه با دون فان بوبای قهرمان شکست ناپذیر قصه میروند. او هر چهار نفر را حریف است. 4 نفری که هریک از جمله  زبده ترین رزمی کاران هستند. آنها از پس دون فان برنمی آیند تا لحظه ای که لین خو برای نجات عشقش شنگو که در معرض خطر است از جان میگذرد و با ترکیب چند فن به تنهائی دون فان را سرنگون میکند. نیروی عشق است که بر حدت وشدت نیروی تن می افزاید. در تمامی فیلمهای رزمی بر داشتن روحی پاک در کنار مبارزه تاکید شده است. افراد گناهکار با روحی پست حتی اگر مزین به برترین فنون و تکنیکهای رزمی باشند در انتهای کار جایی برای من ندارند. زومینگ جو با آن یال و کوپال روحی پاک ندارد ، رن ووشین با آن قدرت حیرت انگیز پاک طینت نیست ، یوئه ووچون با دستیابی به برترین فنون موجود روحی کثیف دارد ، یوتان خای با قدرتهای عجیب و غریبش پست است ، استاد لو خبیث است و ... همه اینها محکوم به شکست هستند. روح پلید هماره محکوم به شکست و تحقیر است.

برخلاف سریالها و فیلمهای رزمی که اکثر فنون مبارزه شبیه به هم هستند و جز در مواردی خاص یا ضربه ای خاص که با دیگر فنون فرق دارد ، این سریال با نمایش انواع سبکها و نمایش خیره کننده مدلها و شیوه ها و روش های مختلف مبارزه نشان میدهد که هرکس بسته به توان ذهنی و بدنی اش با چه روشی دست به شمشیر میبرد و یا از بدن خود استفاده میکند. ذکر این نکته لازمست که حالت فست موشن (حرکت سریع صحنه های مبارزه) و اسلوموشن (حرکت آهسته) اگرچه به بخشهای مبارزه سریال آسیب وارد کرده و از طبیعی بودن صحنه ها کاسته است اما این کاستی هرگز بر تنوع انواع مبارزه ها  لطمه نزده است. سریال سرشار از بدعتها و شیوه هاست. مبارزه آخر بین یوئه و لین خو ترکیبی از تمامی مبارزه های سریال است و بخوبی نشان میدهد که لین خو با بهره گیری از تمامی فنون به نبرد کسی میرود که جمله به جمله کتاب شمشیرزنی پیشرفته و کوی خوآی بادن در حرکاتش ساری و جاری است و هیچ احدی را یارای مقابله با او نیست. لین خو نمایشی خیره کننده از ترکیب روشهای اساتید برتر سریال را در پایان سریال رو میکند. از فن شمشیرزنی شماره 9 استاد فن بگیرید تا نیروی  ويژه رن ووشن و شمشیر زنی بسیار سریع وودا و حرکات دست و نیروی ذهنی بسیار قدرتمند معبد شائولین و استاد فان جان همه را یکجا بر سر حریف میریزد. لین خو نه تنها قدرت جسمی خود را افزایش اده بود بلکه به همان میزان در تزکیه نفس کوشیده بود. همین تزکیه بود که وقتی در آخرین صحنه مبارزه او یوئه را شکست میدهد از کشتن او امتناع میکند و صرفا با جمله ی " برو آدم شو" او را به تزکیه نفس فرا میخواند. علت این گذشت احترامی است که مطابق با قواعد اخلاقی باید برای استاد و پیشکسوت خود در نظر داشت. حتی پس از حمله ی مجدد یوئه به او ، وی را با بهره گیری از نیروی ويژه در بین زمین و آسمان معلق نگه میدارد تا دیگران با نیزه های خود او را از پای دراورند و خود در بیجان کردنش سهمی نداشته باشد.

بازیگران اصلی سریال عبارتند از : لی یاپنگ در نقش لین خو (لینگ خو چونگ) ، شو چینگ در نقش شنگو ( رن ینگ ینگ) ، وی زی در نقش يوئه (يوئه بوچون) ، مائو وی تائو در نقش دون فان (دونگ فان بوبای ) ، لو شیائو خه در نقش رن (رن ووشینگ) ، فنگ ژی جون در نقش فان جان (فانگ ژن دا شی) ، لیو چونگ یوآن در نقش مو دا و ...

بعدها دو سریال با محتوایی دیگر اما با بهره گیری از برخی بازیگران این سریال بنام عقابهای مبارز و بازگشت عقابهای مبارز نیز ساخته شد که هرگز بپای آن نرسیدند. عقابهای مبارز با پخش اولین قسمت از سیما توقبف گردید.

دوبله سریال با مدیریت نصراله مدقالچی یکی از دوبله های درخور تحسین سریالهای رزمی طی سالهای اخیر بود. استفاده از برخی گویندگان در چندین نقش از ارزش دوبله این سریال کاسته است و مهمتر از همه آنکه در اوایل کار تورج مهرزادیان بجای یوئه صحبت میکند اما پس از مدتی نصراله مدقالچی که خود بجای زومینگ ارائه نقش میکند گویندگی نقش یوئه را هم در نبود مهرزادیان بر عهده میگیرد! من از طریق ایمیل این نقیصه بزرگ در دوبله این سریال را دو سال قبل از تورج مهرزادیان (با این فرضیه که اختلافی بین مدقالچی و مهرزادیان موجب این دگردیسی دوبله نقش یوئه شده است) سوال کردم که ظاهرا به مذاق ایشان خوش نیامد و با برخوردی نه چندان مناسب از صحبت در اینخصوص امتناع کردند و بهانه را به پای ادب من نوشتند تا چیزی نگفته باشند!

فرصتی اگر بود در مورد دوبله و گویندگان این سریال بیشتر صحبت خواهیم کرد. نکته قابل ذکر اینکه مرحوم رسول زاده در این سریال بجای استاد مو دا صحبت کرده اند.

۱۳۹۳/۱۱/۲ عصر ۰۱:۰۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : شیخ حسن جوری, Joe Bradley, واشیزو, مگی گربه, برو بیکر, خانم لمپرت, بولیت, Classic, BATMAN, سارا, Keyser, جیسون بورن, سروان رنو, سرهنگ آلن فاکنر, فرانکنشتاین, پیرمرد, بانو, rahgozar_bineshan, حمید هامون, دن ویتو کورلئونه, Kurt Steiner, Princess Anne, Shinobi, Memento, هایدی, نازگل, بیلی لو, مراد بیگ, پطرکبیر
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
سینمای رزمی - Joe Bradley - ۱۳۹۳/۱۰/۲۷, صبح ۰۳:۲۲
RE: سینمای رزمی - Joe Bradley - ۱۳۹۳/۱۰/۲۸, عصر ۰۵:۲۷
RE: سینمای رزمی - منصور - ۱۳۹۳/۱۱/۲ عصر ۰۱:۰۰
RE: سینمای رزمی - Joe Bradley - ۱۳۹۴/۱/۱۸, عصر ۰۱:۴۸
RE: سینمای رزمی - Joe Bradley - ۱۳۹۴/۳/۳۱, عصر ۱۰:۲۱
RE: سینمای رزمی - Joe Bradley - ۱۳۹۴/۶/۳, عصر ۰۴:۱۰
RE: سینمای رزمی - بیلی لو - ۱۳۹۵/۹/۲۳, صبح ۱۲:۳۱
RE: سینمای رزمی - بیلی لو - ۱۳۹۵/۹/۲۳, صبح ۱۲:۵۲
RE: سینمای رزمی - بیلی لو - ۱۳۹۵/۹/۲۳, صبح ۰۱:۱۳
RE: سینمای رزمی - بیلی لو - ۱۳۹۵/۹/۲۳, صبح ۰۱:۳۵
RE: سینمای رزمی - بیلی لو - ۱۳۹۵/۹/۲۳, صبح ۰۱:۵۷
RE: سینمای رزمی - بیلی لو - ۱۳۹۵/۹/۲۳, عصر ۱۲:۳۴
RE: سینمای رزمی - بیلی لو - ۱۳۹۵/۹/۲۳, عصر ۰۱:۳۱
RE: سینمای رزمی - بیلی لو - ۱۳۹۵/۹/۲۳, عصر ۰۲:۱۶
RE: سینمای رزمی - بیلی لو - ۱۳۹۵/۹/۲۳, عصر ۰۳:۲۱
RE: سینمای رزمی - اسکورپان شیردل - ۱۳۹۵/۹/۲۳, عصر ۰۹:۰۷
RE: سینمای رزمی - بیلی لو - ۱۳۹۵/۹/۲۳, عصر ۱۰:۲۸
RE: سینمای رزمی - بیلی لو - ۱۳۹۵/۹/۲۳, عصر ۰۹:۱۰
RE: سینمای رزمی - بیلی لو - ۱۳۹۵/۹/۲۴, صبح ۱۰:۴۵
RE: سینمای رزمی - بیلی لو - ۱۳۹۵/۹/۲۵, عصر ۱۱:۴۱
RE: سینمای رزمی - بیلی لو - ۱۳۹۵/۱۰/۱۳, عصر ۱۲:۰۸
RE: سینمای رزمی - بیلی لو - ۱۳۹۵/۱۰/۲۶, عصر ۰۷:۰۳
RE: سینمای رزمی - بیلی لو - ۱۳۹۵/۱۰/۲۶, عصر ۰۷:۲۰
RE: سینمای رزمی - بیلی لو - ۱۳۹۵/۱۱/۱۱, عصر ۰۲:۵۴
RE: سینمای رزمی - سروان رنو - ۱۴۰۱/۹/۳, عصر ۱۱:۴۱
RE: سینمای رزمی - اسفندیار - ۱۴۰۲/۹/۵, عصر ۰۷:۳۳
RE: سینمای رزمی - رابرت - ۱۴۰۲/۹/۸, عصر ۰۳:۲۰
RE: سینمای رزمی - اسفندیار - ۱۴۰۲/۹/۱۰, عصر ۱۰:۴۲
RE: سینمای رزمی - اسفندیار - ۱۴۰۲/۹/۱۱, صبح ۰۹:۱۲