منوچهر والی زاده، ناهید فیضی و پروین سلیمانی

صحنه ای از سریال "قصه عشق"1352

با دیدن این تصویر حس خاصی پیدا میکنی، میری به دورانی که صفا و صمیمیت حرف اول رو میزد

___________________________________________________________________

تصاویری از فیلمهای کوتاه

"منم میتونم" کیارستمی 1354

تماشای فیلم http://www.aparat.com/v/grDic

"تجربه" 1351

"به ترتیب یا بدون ترتیب" 1360

"تاکسی متر" ناصر تقوایی 1345

تصاویری کمیاب از قبل انقلاب

"به تهران خوش آمدین"

"تصویری به یادماندنی از تهران 1340"

"چهار راه استانبول دهه 40"

 "الیزابت تیلور درایران"

برای جلوگیری از سنگین شدن تالار از قرار دادن باقی تصاویر خودداری کردم / تصاویر زیبا و ارزشمندی در ادامه قابل مشاهدست

http://www.takbook.com/forum/f54/%D8%B9%...-4324.html

تصاویر تاریخی از سفر "الیزابت تیلور به ایران

با تشکر از دوست گرامی "دهقان فداکار"

http://www.entekhab.ir/fa/news/22747/%D8...8%A7%D8%BA

بچه‌های پریروز (برنامه های قبل از 1358)

"در وبلاگ بچه های پریروز مطالب و برنامه های خاطره انگیزی قابل مشاهدست"

معرفی تعدادی از برنامه ها (نقل قولها از نویسنده وبلاگ)

سریال ایرانی "کیمیاگر" 1353

سریال کیمیاگر را "سازمان نمایش پارس" که یک گروه آزاد هنری بود ساخته بود

قصه آن را امیر حسین صدری‌پور نوشته  و کارگردان آن علی‌اصغر سنجری بود

بازیگران / مورین (هنرپیشه باسابقه تئاتر)، نجفی، نصیری، شقایق، فروزش،

 میترا، محمد حسن صمیمی‌فرد، منوچهر حامدی، مهدوی فر، یوسف‌بیک،

عالمی، عارفان، توحیدی، نورمحمدی، شوقیان، ابهری، خاوش و سنجری بودند

سریال داستان زندگی مردی بود که مورد ظلم دستگاه حکومت استبدادی  قرار گرفته بود 

این سریال را بیشتر به نام "طغرل" که نام شخصیت اصلی سریال بود می‌شناختیم!

________________________________

سریال ایرانی "هَردَمبیل و هردم کلنگ"  1352

یکی از سریال‌هایی که پخش آن از تعطیلات عید آغاز شد، سریال "هردمبیل و هردم کلنگ" بود 

 این سریال بر اساس نوشته‌ای از پرویز خطیبی، نویسنده باسابقه و توانای 

تئاتر و نمایش‌های رادیویی و تلویزیونی، ساخته شده بود و گروهی از بازیگران رادیو، 

تئاتر و سینما در آن نقش داشتند، اغلب این افراد نخستین بار بود که با تلویزیون همکاری می کردند

"هردمبیل و هردم کلنگ" داستان زندگی مردی بود که پنجاه سال پیش از زمان پخش سریال در 

تهران زندگی می کرد، او مردی آزاده و خیر بوده و هرچه از راه معرکه‌ گیری درمی‌آورد

همان شب بین مستمندان تقسیم می کرد، این سریال در نظرسنجی از بینندگان  

برنامه‌های نوروزی تلویزیون به عنوان بهترین سریال شناخته و جوایزی هم به دست ‌اندرکاران آن اهدا شد

_________________________________

1968 / 1966 BATMAN & Robin  

بتمن (فریدون دائمی)  رابین (خسرو خسروشاهی)  سلینا کایل (تاجی احمدی)  جوکر (مرتضی احمدی)  پنگوئن (صادق ماهرو) ریدلر (؟)

بتمن و رابین از جمله قهرمانانی بودند که کوچک و بزرگ ماجراهای هیجان‌انگیز آنها را

در برنامه کودک تلویزیون ملی باعلاقه  فراوان دنبال و با آنها همذات‌ پنداری می‌کردند،

بویژه با دوبله‌ زیبای آن دوران، صدای دوبلورها در این اثر برایم واقعآ خاطره‌ انگیز

است، بخصوص صدای زنده یاد "تاجی احمدی" روحش شاد

صحنه هایی از سریال batman_8_.avi.html

_______________________________

"WANTED: DEAD OR ALIVE"  با شرکت استیو مک کوئین

این سریال در اواخر دهه چهل از تلویزیون ملی ایران پخش می‌شد 
که در بین آقایان و پسربچه‌ها طرفداران زیادی داشت، سلاح استیو مک کوئین
برای ما خیلی جالب بود چون هم به صورت تپانچه و هم به صورت تفنگ از آن استفاده می‌کرد! 
جاش رندال (استیو مک کوئین) دقیقآ یک جایزه  بگیر است
صحنه ای از سریال جایزه‌ بگیر با صدای (منوچهر والی‌زاده) Wanted_w.avi.html

_________________________________

"دوست دارم"

برنامه ای از حمید "میرمطهری"

با شرکت / حمید میرمطهری،  آهو خردمند

سری اول / پاییز1353

سری دوم / پاییز1354

"میر مطهری"  سال 1353 تازه به ایران برگشته بود، برنامه او ترکیبی بود از تئاتر، موسیقی، شعر و گفتگو با افراد، البته با تاکید بر تئاتر یا نمایش تلویزیونی

______________________________________

author-bachehayeparirooz.aspx

author-bachehayeparirooz.aspx

"چمشه علی شهر ری، شستشوی فرش توسط مردم (دهه 40)"

"سیستم تامین آب تهران یا همان فشاری ها در زمان نه چندان دور"

"سالن تئاتر سعدی ۱۳۲۹"

"اتومبیل لوکس قدیمی"

مرجع + ادامه تصاویر

ایرانک موزه ای مجازی برای حفظ و مرور خاطرات دهه های گذشته شما

موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان در طول این سال ها با یاری دوستداران و پشتیبانان فرهنگ کودکی
شمار زیادی اسباب بازی، زیست افزارها و افزارهای آموزشی و فرهنگی کودکان را برای راه اندازی موزه فرهنگ کودکی گردآوری کرده است
با گذشت نزدیک به یک دهه تلاش و کوشش برای رسیدن به این هدف موسسه از ابتدای سال ۱۳۸۹ طرح آماده سازی موزه مجازی
را برای پیوند با جامعه دوستدار فرهنگ کودکی در دستور کار قرار داد تا شاید جامعه ایران گامی دیگر به راه اندازی موزه واقعی کودکان نزدیک تر شود
از این رو با تهیه شناسنامه کامل برای همه اشیاء و اسناد موزه ای آن ها را از راه دنیای مجازی در برابر دیدگان همگان نهاده است
با این امید که ارزش آثار و اشیای مربوط به دنیای کودکی دانسته شود و آن ها که می خواهند این آثار و منابع به درستی نگه داری شود
همراه ما شوند تا در پیوند با هم روزگاری در آینده بسیار نزدیک موزه واقعی کودکان در ایران زمین پایه گذاری شود

با جستجو در این سایت میتوان یادگارهای جالب و متنوعی را مشاهده نمود که  در اینجا به چند عنوان اشاره میشود

شهر فرنگ

قطار ریلی / فلزی، دهه شصت میلادی

ماشین گالاکسی پلیس آمریکا / فلزی، ساخت 1960

اتومبیل فورد مرد خفاشی / فلزی، ساخت 1966

اتومبیل اَهرم دار / چوبی، ساخت 1960

اتومبیل فراری مدل آرورا / ساخت 1960

سینما رویال 8

در پایان

چرخ خیاطی / ساخت 1974

تجربه شخصی کاربر (لیلا کفاش زاده)

این چرخ خیاطی را پدرم در سال ۱۳۵۳ وقتی من کلاس اول بودم برایم خرید
مادر من خیاط ماهری بود، پدرم وقتی این را به من میداد گفت تو هم باید با این چرخ خیاطی
تمرین کنی تا وقتی بزرگ شدی مثل مادرت خیاط توانایی بشوی
من عاشق پدالش بودم چون چرخ خیاطی مادرم هم پدالی بود

مرجع / ایرانک

http://iranak.org/about

سلام به همه

تلویزیون در دهه 50 و بچه ها ، یادگاری از آن دوران

تا جایی که اطلاع دارم یکی از انیمیشنهای خوب در دهه 50 در ایران شِزن بود.این کارتون در سال 53 در ایران پخش میشد. در مورد این انیمیشن اطلاع کمی در دست است.

اين كارتون هم مثل بسياري ديگر از كارتون‌هاي معروف قديم و جديد، محصول شركت Hanna-Barbera Productions بوده و در سال 1967 براي تلويزيون CBS ساخته شده. سازنده اون هم شخصي بوده به نام Alex Toth. داستان اين مجموعه زيبا همان‌طور كه در قسمت اول نشون داده مي‌شه، ماجراهاي خواهر و برادري است به نام ‌هاي چاك (Chuck) و نانسي (Nancy).

‌‌‌‌‌‌اون‌ها درون يك غار و بر حسب اتفاق صندوقچه اسرارآميزي پيدا مي‌كنند كه درون اون دو نيمه از يك انگشتر عجيب قرار داده شده. خواهر و برادر، همين كه دو نيمه انگشتر رو به هم مي‌چسبونن كلمه Shazzan (شِزن) شكل مي‌گيره كه يك فرمان جادوئيه و ناخواسته اون‌ها رو به دنياي شگفت‌انگيز سرزمين افسانه‌اي هزار و يك شب مي‌بره و اينجاست كه جن غول‌پيكري شبيه غول چراغ جادو به نام شِزن در خدمت‌شون حاضر مي‌شه و مي‌گه: " در خدمتم ارباب"!

شِزن اون‌قدر بزرگه كه چاك و نانسي رو با كَبوبي (Kaboobie)، شتر پرنده‌اي كه خودش در اختيار اون‌ها گذاشته، روي كف دستش جا‌به‌جا مي‌كنه.
شِزن هر كاري براش امكان‌پذيره، فقط نمي‌تونه اون‌ها رو به خونه‌شون برگردونه چون تنها راه اين كار اينه كه چاك و نانسي صاحب اصلي انگشتر رو پيدا كنند و انگشتر رو به او برگردونند.

(اين كارتون نبايد با شِزِم كه سريال تلويزيوني با هنرپيشه‌هاي زنده بود و داستان ديگري داشت اشتباه شود.)

و یک کارتون قدیمی دیگه که این شخصیت را به شخصه دوستدارم.

کارتون کاپیتان امریکا را از روی داستان های مصوری با همین نام ساخته بودند و بخشی از کارتون 

The Marvel Superheroes، محصول سال 1966 امریکا بود.

منبع: وبلاگ بچه های پریروز

تصاویر+ مطالب از مجله توفیق ویژه نوروز سال 48 انتخاب کردم

پوستر به دلایلی ویرایش شد

_______________________________

مشتری به اوس عباس/ مرد حسابی! خیال کردی رخت عید ما هم لایحه بودجه ست که سرهم بندی کردی؟!

__________________________________

در حاشیه گرفتاریهای ایام عید

مهامان پرو به صاحبخانه/ معذرت میخوام، شما دستگاه آبمیوه گیری ندارین من آب این پرتغالهارو بگیرم؟!

ایام محرم به عید افتاد

زن/ نمیای بریم دسته تماشا کنیم؟

مرد/ بیخود زحمت نکش، همین الان یه دسته مهمون واسمون میاد!

درود به همه

یکسری اشیاء قدیمی و خاطره انگیز مربوط به دوران دهه 50 و ماقبل از آن ، امیدوارم دوستان بپسندند.

مجلات قبل انقلاب

تمبر قبل انقلاب

 شو رنگارنگ 

 شو میخک نقره ای 

برنامه کمدی شبکه صفر

شبکه صفر مجموعه‌ای کمدی انتقادی در زمینه مسائل روز جامعه به کارگردانی و تهیه‌کنندگی حسن خیاط باشی در فاصلهٔ سالهای ۵۴ تا ۵۷ از تلویزیون ملی ایران پخش شد.

شبکه صفر (ملغمه‌ای از انتقاد و طنز) در برگیرنده یک سری مطالب کوتاه کمدی انتقادی در مورد مسائل سطحی اجتماع با مدیریت حسن خیاط‌باشی که خود نیز نقش مدیر این شبکه خیالی را بازی می‌کرد.

نام مدیر شبکه “مهندس بیلی” بود. احتمالا در دورانی که هر کس مدرک مهندسی داشت شخصیت برجسته‌ای محسوب می‌گردید این به اصطلاح مهندس بیلی کنایهٔ جالبی به حساب می آمده است.

شبکه “صفر” برای آنکه بی اثر بودن خود را بیشتر نمایش دهد شمارهٔ صفر را به خود اختصاص داده بود. گویی اصلا به حساب نباید بیاید. نیمی از بهترین گویندگان و بازیگران طنز سالهای دهه ۱۳۶۰ ایران کار خود را با این برنامه آغاز نمودند.

بازیگران:
حسن خیاط باشی در نقش مهندس بیلی
منوچهر آذری
فرهنگ مهرپرور
گوگوش در نقش منشی مهندس بیلی
دلارام کشمیری
فرشته مجدآبادی
علی‌رضا جاویدنیا
محسن یوسف‌بیک

عوامل تولید:
تهیه کننده: حسن خیاط باشی
کارگردان: حسن خیاط باشی
نویسندگان: جمشاد وابوالقاسم صادقی

تماشا در یوتیوب :

y o u t u b e.com/watch?v=8pL3hblwX_Y

دو جلد کتاب (مورد اول چاپ آمریکا و دومی ژاپن) مربوط به قبل از انقلاب و احتمالا دهه 60 میلادی 

تاریخ چاپ کتابها رو دقیق نمیدونم فقط اینکه تو مورد اول سال 1962 به چشم میخوره ولی در مورد قدیمی بودنشون شک ندارم

چون از قبل انقلاب تو خونه داشتیم و بعدها از تصاویرش به عنوان الگو برای کشیدن نقاشی استفاده میکردم

این یکی من یاد کارتونی میندازه که دهه 60 از برنامه کودک پخش میشد

اونیفرم افسران پلیس در دوران پهلوی, دهه 50

افسران جوان در دهه 50

دانشجویان افسری

 بخشهای کوتاهی از برنامه های مستند دهه های 40 / 50 پخش شده از شبکه مستند (گلستانه) پیشنهاد میکنم تماشا کنید

 تو آرشیو صدا و سیما موارد جالبی از برنامه های مختلف پیدا میشه که امیدوارم روزی بصورت کامل در دسترس علاقمندان قرار بگیره

برنامه در شهر 1354 

نگاهی کنایه آمیز به مشکلات و معضلات شهری

مواردی که نمایش داده میشه هنوز و با گذشت سالها دامنگیر جامعه ست!

شوخی کردن بی جا / زنگ خونه مردم رو زدن و در رفتن / خط انداختن رو ماشین ________)

راه اندازی اولین مرکز کامپیوتر در ایران 1350

نمایشگاه پوستر تهران 1348

گزارش جشنواره فیلم کن 1348

گزارش هنری 1350

گزارش خبری 1350

گشایش موزه برج آزادی 1350

سلام دوستان

نمی دانم کسی از شما عزیزان این دوربین های بامزه با فیلم استریپ های گرد یا کشیده را که زمانی از زیباترین اسباب بازی های کودکان در زمینه مدیا بودند، به یاد می آورد یا خیر؟

اولین سری این دوربینها با ساده ترین فرم ابتدایی (تک چشمی و تک تصویری) در ابتدای دهه 30 میلادی روانه بازارآمریکا و اروپا گردید. به هرحال فرم پیشرفته تر این دوربین ها با حجمی انبوه در اواسط دهه 50 وارد ایران شد. رایج ترین مدل در ایران در کمپانی ای در آلمان شرقی آن دوران، تولید و بنام تجاری استریوباکس StereoBox  بصورت گسترده ای صادر می شد. کیفیت این دوربینهای عمدتا پلاستیکی ، بسیار خوب و با رنگ های متنوع و دلچسب بود. فیلم استریپ ها هم از انیمیشن گرفته تا مناظر طبیعی طیف وسیعی از سلیقه ها را در بر می گرفت.

استریوباکس خاصی هم به سفارش عربستان از این کمپانی به خاورمیانه در همان دهه 80 میلادی صادر گردید که فیلم استریپ آن نماهایی از اماکن مقدس در مکه و مدینه را نشان می داد  و من بخاطر می آورم بارها این دوربین های زیبا را در بار حاجیانی که بازگشته بودند دیده ام. البته این استریوباکس عربی کیفیتی به حد برادر اروپاییی خود نداشت اما هرچه بود از اسباب بازی های بی کیفیت چینی کنونی بسیار برتر بود. امتیاز بزرگ این استریو باکس ها این بود که فیلم استریپ های حلقوی استاندارد بوده و هرکس می توانست براحتی از مغازه های اسباب بازی فروشی اقسام مختلف این فیلم ها را برای استریو باکس شخصیش خریداری کند.

اما خانم لمپرت هم از دوران کودکی هنوز دوربین محبوب استریوباکسش را حفظ کرده که گرچه سوغات مکه نیست ولی باداشتن فیلم استریپ های هایدی و کلارا ، رامپل استیل اسکین و سری تدی خرسه به همان اندازه برایش متبرک و مقدس است!

راستی همین امروز به تماشای آنها نشستم و از درون دو دریچه گرد سیاه نه فقط انیمیشن های محبوبم بلکه دوران خوش کودکی ام از مقابل دیدگانم گذشت...

هرچند هم نسل های ما از کمبود امکانات و نبود وسایل آموزشی و تفریحی در دوران کودکی و نوجوانیشون شاکی هستند ، اما خب ؛ اینجوریا هم که فکر می کنید نیست. ما هم چیزهای جالبی داشتیم که الان نیست . یا اگر باشد به آن قشنگی که ما داشتیم نیست.

یکی از این موارد ، کیت ساخت مدل بود. مدلهای مختلفی مثل هواپیما ، کشتی ، اتوموبیل ، قلعه و حتی باغ وحش . معمولا این کیت ها داخل کتابی قرار می گرفت که صفحات این کتاب حاوی قطعات مختلف آن مدل بود و باید هرکدام از این قطعات را با قیچی یا تیغ میبریدی و سپس بر حسب شماره هایی که داخل کتاب بود ، با چسب به هم می چسباندی تا در نهایت مدل کامل شود.

تصاویری که میبینید دقیقا همان کیت هایی است که در دوره ی ما در بازار بود. از بین این چهار تصویر من کشتی و هواپیما را داشتم و ساخته بودم. مخصوصا یادم است که ساخت مدل کشتی خیلی سخت بود. چون جزئیات و ریزه کاری های زیادی داشت که ساختن آن ، آن هم در سن پایین -ده یا دوازده سالگی - کار بسیار سختی بود و باکمک پدرم توانستم آن قسمتها را انجام دهم. ضمنا مدلهای کاغذی دیگری از هواپیماهای جنگی هم در بازار موجود بود که من دو هواپیمای اف 16 و اف 18 را ساخته و تکمیل کرده بودم.

اما جالب است بدانید که قبل از این ماکت ها ، ماکت های دیگری هم در بازار بود که شاید مربوط به سال های 59 و 60 میشود. این ماکتها به صورت قطعات پلاستیکی پیش ساخته عرضه میشد که باید این قطعات را به هم میچسباندی تا در نهایت ماکت کامل شود. از این نمونه ماکت ، مدل هواپیمای جنگی را داشتم که به رنگ زرد بود و جالب است که تمام جزئیات هواپیما حتی خلبانها و کابین شیشه ای را داشت. در نهایت که مدل تکمیل میشد برچسب هایی نیز داشت که این برچسبها را بعد از خیس کردن بروی بال و دماغه مدل هواپیما نصب می کردیم. (مثل تتو های موقت امروزی) برچسب ها هواپیما را به شکل نیروی هوایی آمریکا در می آورد و در قسمت دماغه هواپیما هم برچسبی به شکل یک کوسه دهان باز نصب میشد- احتمالا هواپیمای اف 4 بود دقیقا یادم نیست-. همچنین تعداد موشکها و بمب هایی که به بدنه هواپیما نصب میشد بیشتر از ظرفیت هواپیما بود. بنابراین حالت آپشن داشت یعنی تصمیم با خودت بود که کدامیک از بمب ها و موشکها را به بدنه و بالهای هواپیما نصب کنی.

بعدها نوع دیگری از هواپیماهای مدل به بازار آمد که از جنس فوم و بسیار سبک بود و معمولا یک قطعه فوم به شکل بدنه هواپیما و چند قطعه فوم به شکل بالها و دم هواپیما بود که با کمک چند تکه چوب و با استفاده از چسب چوب و بر اساس نقشه  ساخت قطعات را به هم میچسباندیم و یک هواپیمای مدل قابل پرواز درست میشد. معمولا موتور محرکه این نوع هواپیماها دو نوع بود: مدل های ارزانتر از یک تکه کش لاستیکی و یک پروانه به عنوان نیروی محرکه استفاده می کرد و در مدلهای گرانتر -که مخصوص از مابهتران بود- موتورهای بنزینی وظیفه ی حرکت و پرواز مدل را برعهده داشتند.

البته با توجه به اینکه تمام این موارد در گذشته ای دور اتفاق افتاده بیشتر خاطرات آن زمان مانند فیلم های قدیمی پر از خط و خش بود اما با یافتن تصاویری که پیدا کردم در اینترنت جادویی، جزئیات این خاطرات بیشتر در ذهنم زنده شد و کم کم همانند یک فیلم بلوری شفاف و جاندار شد. 

این طرح ها رو امروز زدم.

یادبودی از شو تلویزیونی رنگارنگ

.

.

یادبودی از سریال ایتالیا ایتالیا

توضیحات بیشتر در لینک ویکی پدیا

http://fa.wikipedia.org/wiki/ایتالیا_ایت...ونی) 

یادی می کنیم از بلیت های بخت آزمایی یا اعانه ملی مربوط به سال 1348

و نیز یادی می کنیم از اسکناس های زیبای قدیمی

تیپ های دهه 50

اگه تا به حال تصاویر و ویدئوهای بین سالهای دهه 50 و 60 رو تماشا کرده باشید با تیپهای خاصی آشنا میشید

یکی از مواردی که همیشه برام جالب بوده و هست

من فکر میکنم دهه 50 اکثریت قریب به اتفاق بیشتر از حالا دنبال مد و تیپ زدن بودن 

حتی میشه گفت ایران دهه 50 از نظر مد و مدگرایی در جایگاه خاصی قرار داشته

جمله بالا فقط یه حدس بود، با توجه به کلیپهایی که از قبل انقلاب دیدم، اما حقیقت داره

دهه 50/ تحول در مد ایرانی

 بعد از انقلاب هم معمولا قشر خاصی مثل نوجوانها و جوانها مدگرا بودن تا سنین بالاتر

همين حالا اگه از کوچه و خيابونهای شهرتون گذر کنيد ميبينيد که اغلب مردم ظاهر ساده ای دارن

برنامه های قبل از انقلاب رو هم که با دهه های بعد مقایسه کنید بهتر متوجه این قضیه میشید

 مصاحبه های مردمی زیادی از دهه های 50 / 60 / 70 / 80 و حتی 90 تماشا کردم، برام جالب بود که ظاهر مردم تنها در دو دهه اول (50 / 60) خاص و متفاوت بود

حالا وقتی از مد، تیپ و ظاهر که صحبت میکنیم اولین چیزی که به ذهن میرسه نوع پوشش هست

شلوار جین یا لی از همون دهه های قبل از انقلاب بین جوانها محبوب شد و در دهه 50 مدل خاصی که الان پای کمتر کسی میشه دید خیلی زود همه گیر شد

شلوار دم پا گشاد که هم از نوع جین و هم پارچه ای به بازار اومد درباره شلوار جین / تاریخچه

تصویر قدیمی ترین شلوار جین 1879

 عده ای تا اواسط دهه 60 هم استفاده میکردن، البته بعدها دوباره به بازار اومد اما دیگه در اون حد گشاد نبود  (در حال حاضر هم موجوده)

شلوار جین در ابتدا نوعی لباس کار بود که با توجه به جنس و دوام بالایی که داشت اغلب مورد توجه کارگردان بود

اما بعدها به عنوان پر طرفدارترین و پر سودترین پوشاک محبوب نسلها به دنیا معرفی شد

(خودم جزء اون دسته ام که همیشه شلوار لی میپوشن)

نمیشه از شلوار دمپا یاد کرد و از پیرهنای یقه پهن و بلند حرفی نزد (با تشکر از لمپرت عزیز برای یادآوری این مورد)

اما مورد بعدی که ظاهر مردم دهه های قبل انقلاب رو از دهه های بعد متمایز میکنه مدل موها، خط ریش و موارد اینچنینی هست (تصاویر بالا)

اگه سری بزنید به آلبوم خانوادگی و عکسهای قدیمی رو نگاه کنید حتما با مواردی که از اونها یاد شد روبرو میشد

قصد داشتم تصاویری از آلبوم خانوادگیمون انتخاب کنم و اینجا قرار بدم که به دلایلی منصرف شدم

به نظر من هر تیپ و ظاهری که واقعا مورد پسند خودت باشه و برای انجامش تحت تاثیر محیط و شرایط قرار نگیری (حالا چه سبک 50 سال قبل باشه چه مدل امروزی) اون بهترین انتخابه

تصاویری از تیپ و ظاهر مردم دهه 50 و اوایل دهه 60