[-]
جعبه پيام
» <BATMAN> سلام شارینگهام عزیز، با اجازه شما بله!
» <شارینگهام> سلام بتمن جان، گشت شبانه ات آغاز شده؟
» <BATMAN> شب بخیر https://s8.uupload.ir/files/the_batman_hpv2.jpg
» <اکتورز> مجیدی ، کیا رستمی ، پوراحمد و ... نقش بچەها در فیلمهایشان بسیار پررنگ بودە و این بیشتر بە دلیل دور زدن سانسور بودە
» <اکتورز> همەی وجودم درد گرفت
» <اکتورز> ویدیوای از صحبتهای جیم جارموش در مورد کیارستمی دیدم و نظر ایشان این بود کە کیارستمی برای دور زدن سانسور از کودکان در فیلمهایش بهرە میگرفتە
» <سروان رنو> تلگرام یا فروم ؟ مساله این است ! ... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...4#pid45464
» <Dude> سلامت باشید. شده که ازعزیزانی با هم، کمی قدیمی تر از اینها را دیده بودیم، جز خودم همه دردیار باقی اند. خوشحالم هنوز هستند که از آن فیلمها خاطره دارند، با آرزوی سلامتی
» <دون دیه‌گو دلاوگا> سلام و سپاس فراوان "Dude" گرامی. آقا ممنون برای "Orions belte". با معرفی شما، خودم هم خاطره محوی از آن سراغ گرفتم
» <دون دیه‌گو دلاوگا> پاینده باشید "رابرت" گرامی. سپاس از لطف و پُست‌های ارزشمندتان
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 2 رای - 4.5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
یک فیلم... یک ترانه... هزاران خاطره
نویسنده پیام
برو بیکر آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 355
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۲/۸/۲۲
اعتبار: 37


تشکرها : 3248
( 6973 تشکر در 203 ارسال )
شماره ارسال: #15
Music RE: یک فیلم... یک ترانه... هزاران خاطره

نام فیلم: در امتداد شب

نام ترانه : مرهم

نام خواننده : گوگوش

نام ترانه سرا: اردلان سرفراز

آهنگساز:فرید زلاند

تنظیم : منوچهر چشم آذر

مدت: چهار دقیقه و پانزده ثانیه

سال ساخت : 1355

متن ترانه:


زخمی تر از هميشه از درد دل سپردن
سرخورده بودم از عشق در انتظار مردن
با قامتی شكسته از كوله بار غربت
در جستجوی مرهم راهي شدم زيارت

 رفتم برای گريه رفتم برای فرياد
مرهم مراد من بود كعبه تو رو به من داد
ای از خدا رسيده ای كه تمام عشقی
در جسم خالی من روح كلام عشقی


ای كه همه شفایی در عين بی ريایی
پيش تو مثل كاهم تو مثل كهربایی
هر ذره از دلم را با حوصله زدی بند
اين چينی شكسته از تو گرفته پيوند


ای تكيه گاه گريه ای هم صدای فرياد
ای اسم تازهء من كعبه تو رو به من داد
من زورقی شكسته م اما هنوز طلایی
طوفان حريف من نيست وقتی تو ناخدایی
  

بالاتر از شفایی از هر چه بد رهایی
ای شكل تازه ي عشق تو هديه ي خدايي
با تو نفس كشيدن يعنی غزل شنيدن
رفتن به اوج قصه بي بال و پر پريدن
ای تكيه گاه گريه ای هم صدای فرياد
ای اسم تازهء من كعبه تو رو به من داد

واقعا اردلان سرفراز می توانست از این زیباتر از تشبیهات و استعاره ها استفاده کند؟

یکسال قبل از وقوع انقلاب اسلامی بهمن فرمان آرا تهیه کنندگی فیلمی را بعهده میگرد که پرویز صیاد نویسندگی و کارگردانی می کند.  چند دقیقه پس از شروع فیلم تیتراژش پخش می شود آنهم با نیمرخی از گوگوش و ترانه ای که بعید می دانم به سفارش این فیلم سروده و تنظیم شد. مرهم از زیباترین سروده های اردلان سرافراز می باشد. اردلان سرفراز دو ترانه را با ارادت به مولانا و بیدل دهلوی به آنان تقدیم می دارد. ترانه میراث و ترانه مرهم. میراث را با محوریت و تکیه بر عشق و نی ستار اجرا می کند و مرهم را با محوریت و تکیه بر عرفان و معبود ، گوگوش. هم نی و هم کعبه و معبود در شعر و ادبیات ما را بیاد مولانا می اندازد.

هرچند او بعدها در مصاحبه ای گفت خانم گوگوش قصد زیارت خانه خدا را داشت و از او خواست ترانه ای را با چنین مضمونی برایش بسراید و او نیز مرهم را نوشت. با توجه به محتویات این ترانه این موضوع به واقعیت نزدیکتر است. هر چند این دو هدف برای خلق چنین شعری با هم هیچ منافاتی ندارد اما صحت هر دو نفل قول تایید می شود. زیرا اولی را اردلان سرفراز در کتاب خود نوشته است و دومی را شخصا از زبان ایشان در مصاحبه شنیدم .سروده های اردلان سرفراز در کنار ایرج جنتی عطایی و شهیار قنبری بیش از 90 درصد از ترانه های محبوب عمر من ( و چه بسا بسیاری از دوستان ) را تشکیل می دهند.

 او آثار بزرگی را از خود بیادگار گذاشته است. متاسفانه بسیاری از مردم عامی شاید او را نشناسند اما هر روز بسیاری از شعرهایش را از زبان خوانندگان مشهور در ماشینها و یا کانالهای تلوزیونی می شنوند. من در جستار کوچه سار خاطرات هنگام ارسال پست متن ترانه عروسک نیز این جمله را گفته ام که یک خواننده باید خیلی خوش شانس باشد تا اثری از اردلان سرفراز به او برسد .

  • او برای ساخت هر اثرش باید بهانه ای داشته باشد مرگ پدر برای او بزرگترین بهانه بود برای ساخت عاشقانه ترین ترانه ایرانی که آنرا به داریوش سپرد:

ای که بی تو خودمو  تک و تنها می بینم - هر جا که پا میذارم  تو رو اونجا می بینم.

  • دیدن چند گنجشک کوچک در غروب یک روز پاییزی در حیاط خانه که مشغول خوردن دانه بودند بهترین بهانه بود برای دل تنگش که شعری بسراید و آنرا به گوگوش بسپارد:

من و گنجیشکهای خونه - دیدنت عادتمونه

  • سال 1362 وقتی ترک وطن می کند ورودش به دیار غربت نیز بهانه ای بود تا برای نازنین خود شعری بسراید و آنرا نیز به داریوش بسپارد:

اینجا بجز درد و دروغ  هم خانه ای با ما نبود - در غربت من مثل من  هرگز کسی تنها نبود

  • سال 1352 خواندن کتاب مسخ با ترجمه صادق هدایت تنها بهانه ای بود تا شعر مسخ را هم نام با همان کتاب بسراید و آنرا به فرهاد بسپارد و او نیز با صدای دلنشینش مسخ را جاودانه کند:

می بینم صورتمو تو آیینه  با لبی خسته می پرسم از خودم - این غریبه کیه از من چی میخواد اون به من یا من به اون خیره شدم

  • اعدام خسرو گلسرخی نیز برای او تنها بهانه ای بود تا شعری را بسراید و آنرا به داریوش واگذار نماید تا شقایق را بعنوان نماد عاشقی برای همیشه نزد جوانان جاودانه سازد و به خاطر محدودیتهایی که داشت نام شقایق را جایگزین گل سرخ نمود:

شقایق درد من یکی دو تا نیست  آخه درد من از بیگانه ها نیست - کسی خشکیده خون من رو دستهاش که حتی یک نفس از من جدا نیست

  • مرگ غم انگیز فروغ فرخزاد بهانه ای بود برای او که دلتنگی خود را تقدیم ستار کند و ستار نیز به زیبایی تمام آنرا جاودان نمود:

همیشه عشق یعنی ابر غروب و غربت بارون - تو در من جوشش شعری صدای این لب لرزون

  • مهدی اخوان ثالث نیز برای او بهانه ای بود تا اردلان در شعرش او را شاعر واقعی و رهبر خود خطاب کند و مازیار نازنین نیز آنرا به زیبایی اجرا نمود:

شاعر تو بودی ای دوست گفتی و من نوشتم - دست تو رهبرم بود  نه خط سر نوشتم

  • صادق سرفراز دایی خود را که در سال 1357 سرذبیر روزنامه کولاک بود را بهانه ای قرار میدهد تا برایش بسراید و آنرا به مهستی واگذار کند:

بیا بنویسیم که خدا  ته قلب آینه اس - مثل شور فریاد یا نفس  تو حصار سینه اس

  • و تنها گذر سال و رسیدن به مرز سال 2000 بهانه دیگری بود تا او پیش بینی چنین سال سردی را برای داریوش بنویسد:

سال سقوط عاطفه تا بی نهایت زیر صفر - نهایت معراج ذهن  اندیشه تفسیر صفر

  • ...... و سرنوشت از پیش تعیین شده خودش نیز بهانه ای بود که از سالها قبل برای خودش و دلش مرداب را بنویسد و آنرا نیز به گوگوش واگذار نماید:

منم اون مرداب پیر  از همه دنیا جدام - داغ خورشید به تنم  زنجیر زمین به پام

اولش چشمه بودم  زیر آسمون پیر - اما از بخت سیاه راهم افتاد به کویر

پس بیراهه نبود که او برای مرهم هم بهانه ای برای نوشتن داشته باشد. اما آنچه مسلم است این بهانه هرچه بود فیلم در امتداد شب نبود. فرید زلاند نیز که از دوستان نزدیک اردلان بود کار آهنگسازی این ترانه را بعهده گرفت. مرهم در آلبوم طلاق ارائه گردید و از آنجا که شاه بیت این آلبوم که خودِ ترانه طلاق می باشد را چشم آذر خلق نموده بود لذا تنظیم این ترانه نیز به منوچهر چشم آذر می رسد.

اما هرچه با خودم کلانجار رفتم هیچ دلیل یا مدرکی برای پیچ و مهره کردن این ترانه به فیلم در امتداد شب نیافتم که نیافتم. در واقع پرویز صیاد فیلم در امتداد شب را برای گیشه ساخت بنا براین فیلمی که برای گیشه ساخته شود نباید برای چنین موضوعی به دنبال دلیل یا مدرکی گشت. در امتداد شب را باید موفق ترین فیلم گیشه ای سینمای قبل از انقلاب دانست زیرا صاحب یک رکورد استثنایی می شود. این فیلم در زمستان سال 1356 اکران می شود و وقوع انقلاب مانع بهره برداری کامل عوامل آن از این فیلم می گردد. در واقع این فیلم تمام ابزار های لازم را برای بدست آوردن یک رکورد رویایی را داشت. هوشنگ گلمکانی در نوشته ای با استدلال به نرخ تورم و مقایسه قیمت بلیط در آنزمان با الآن برآورد نموده است که این فیلم با توجه به جمعیت آنزمان تهران بیش از 3 میلیارد تومان فروش داشته است.

اما از آنجا که من با این هدف این جستار را ایجاد نمودم که در آن از آثار و ترانه های فاخر همراه با فیلمهای ماندگار یاد نمایم باید به عرض برسانم که در امتداد شب و مرهم تنها بهانه ای بود تا از آن به قطعه شعری زیبا برسم که در اواسط فیلم پروانه (گوگوش)  برای بابک (سعید کنگرانی)  با گیتاری در دست اجرا می کند. گوگوش دیگر هرگز آن ترانه را در هیچ محفل یا کنسرت یا استودیویی اجرا نکرد.

نگاه می کنم نمی بینم
چشم مرا هوای تو پر کرده
گوش می کنم نمی شنوم
گوش مرا صدای تو پر کرده


ای چشم من بدون تو نا بینا
ای گوش من بدون تو ناشنوا
با من بمان همبشه بمان با من
با من بمان همبشه بمان با من

 


فکر می کنم ترانه زیبای مرهم و این چند بیت شعر ارزش آنرا داشت که پستی را در این جستار برایش خرج نماییم. اکنون بیش از 37 سال از اکران این فیلم می گذرد. بسیاری از مردمانی که فیلم در امتداد شب را دیدند این ترانه را به اسم فیلم می شناسند و برخی هم به اسم کعبه. اما ترانه مرهم نامش مرهم است و بنظر من هیچ ارتباطی به فیلم ندارد و حتی از ملودی آهنگش در طول فیلم استفاده نمی گردد.

در مجموع وقتی نگاهی به آثار اردلان سرفراز بیاندازید متوجه خواهید شد که زیباترین ترانه های خوانندگانی چون داریوش - گوگوش - ستار - ابی و معین ترانه هایی هستند که توسط او سروده شده است. شعرهای او همیشه از زمان خودش جلوتر بوده است. بنظر من بخشی از موفقیت و اشتهار این خوانندگان را باید منبعث از شعرهای اردلان سرفراز دانست.

۱۳۹۳/۵/۹ عصر ۰۲:۵۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : terme, Classic, سلمامتین, سرهنگ آلن فاکنر, BATMAN, اسکورپان شیردل, کنتس پابرهنه, پرشیا, برت گوردون, Papillon, rahgozar_bineshan, حمید هامون, بانو, شیخ حسن جوری, خانم لمپرت, سروان رنو, مگی گربه, کارآگاه علوی, نایب تیمور خان, زینال بندری, اکتورز, زرد ابری, هانا اشمیت, گروهبان گارسیا, هایدی, ژنرال
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
RE: یک فیلم... یک ترانه... هزاران خاطره - برو بیکر - ۱۳۹۳/۵/۹ عصر ۰۲:۵۰