سریالهای خارجی که به یاد دارم شماره 2
میدان برکلی 1998 داستان چند پرستار بچه بودند که در خانه هایی اشرافی در میدان برکلی مشغول به کار بودند و ماجراهایی که برای آنها پیش می آمد این سریال جالب رو روز به روز جالبتر میکرد. (کانال 2) واز برنامه تصویر زندگی اون زمان (کانال 2) هم سریال خارجی دیگه ای بنام پرستار بچه با بازی وندی گریگ (1981-1983) پخش میشد که طرفداران زیادی داشت و Bird of prey محصول 1982 داستان هنری جی، تحلیلگر کامپیوتری که وارد بازیهای خطرناکی میشه و مرتب این جمله رو میگفت : من یه کارمند دون پایه هستم. (کانال 3) و عدالت کور محصول 1988 انگلیس با بازی جین لاپوتیر و جک شپرد هم از سریالهای دیدنی شبکه یک سیما بود.

The Hanging Gale محصول 1995 هم داستان چند برادر ایرلندی بودند که با استعمار انگلیس (فئودالها) مبارزه میکردند. نکته جالب توجه سریال، بازی هنرپیشه هایی که خودشون با هم برادر بودند (جو و پل و استفان و مارک مک کان) بجای نقشهای اصلی داستان و نوشته خوب و خالی از اغراق بود. صحنه بیاد ماندنی سریال جائی بود که یکی از برادران ایرلندی با آخرین پولی که بدست آورده بود برای همسرش دگمه های آبی که همسرش همیشه دوستشون داشت خریده بود. وقتی همسرش هدیه رو دریافت کرد ناراحت شد و گفت که بهتر بود که بجای این ولخرجی، غذا برای بچه ها خریده میشد و وقتی به چشمان همسرش نگاه کرد فهمید که این پایان راهه و این آخرین خرید همسرش برای همیشه خواهد بود.
http://www.mcgannlibrary.org/bb/index.php

برج سیاه، the black tower محصول 1985 داستان کارآگاه دالگلیش از نوشته های پی دی جیمزه که در انگلیس طرفداران زیادی داره.
http://movies.netflix.com/WiMovie/P.D._J...cale=en-US
و breakaway محصول 1980 ، شلوارهای پاچه بلند و یقه های معروف دهه هفتادیها، در این سریال به وفور دیده میشد. داستان کارآگاهی که به نوشتن کتابهای کودکان میپردازه ولی ناخودآگاه درگیر ماجراهای قتل میشه.
http://www.startrader.co.uk/Action%20TV/...akaway.htm
از نکات جالب توجه، عنوان بندی سریال بود که دستی مرتب درهای بسته رو باز میکرد و باز به در بسته دیگه ای میرسید استعاره از قسمتهای مختلف سریال که معماهای تو در توئی باید حل میشد تا به اصل ماجرا میرسید و علمی تخیلی Invasion: Earth محصول 1998 با وجود جلوهای ویژه زیاد اما با کیفیت کم از سریالهای کانال دو دهه هفتاد بود.
سریال آتشنشانها هم با وجود اینکه از سال 1988 تا 2002 ادامه یافته ولی ما تنها شاهد یکی دو فصل از فصول اول این سریال بودیم. همینطور که از اسمش پیداست سریالی بود در مورد گروهی آتشنشان که در هر قسمت ماجراهای متعددی داشتند.
http://www.londons-burning.co.uk/
http://en.wikipedia.org/wiki/London's_Burning
سریال طول جغرافیائی محصول 1999 انگلیس هم با بازی مایکل گمبون از سریالهای خوش ساخت کانال 2 بود که به تازگی از شبکه م.ن.و.ت.و هم نمایش داده شده و سریال second sight محصول 1999اولین باری که کلایو اوون رو دیدم در این سریال بود و بازیگریش خیلی بچشم می اومد. با رفتن به هالیوود، آینده خوبی برای خودش دست و پا کرد.
http://epguides.com/SecondSight/
پلیسی که از نظر بینائی دچار مشکل میشه ولی حس قوی دیگه ای در وجودش پیدا میکنه و ....

آزرده دل محصول 1996 هم با بازی نایجل هاوترن (با صدای آقای رسولزاده)، از معدود سریالهای دراماتیک شبکه چهار با دوبله عالی بود. داستان جراح قلبی که خود دچار عارضه قلبی بود و درگیر مسائل روزمره اما به ماوراالطبیعه نیز علاقه داشت. تقابل بین تلقین و طب چینی و ماورالطبیعه و خداشناسی در کنار دنیای مدرن این سریال تعادل خوبی ایجاد کرده بود. از بازی عالی بازیگران سریال هم نباید غافل شد.

نایجل هاوترن و دیربلا مولی
سری فیلمهای مظنون اصلی با بازی هلن میرن(دوبله رافت هاشم پور) هم از فیلمهای بیادماندنی جمعه بعد از ظهرهای دهه هفتاد بود. این سری فیلمها توسط شبکه ان بی سی امریکا در سال 2011 دوباره سازی شده ولی بنظر من هیچ بازیگری بخوبی هلن میرن نمیتونه نقش سربازرس تنیسون رو ایفا کنه.
http://www.pbs.org/wgbh/masterpiece/prim...index.html

سریالی رو بیاد میارم به اسم زنجیر که متاسفانه هیچ اطلاعاتی نتونستم ازش پیدا کنم.
The Paper Man روزنامه نگاراسترالیائی بنام فیلیپ کرامول که با جاه طلبی، کم کم خودشو تو منجلاب بازی بزرگان غرق کرد و دختر مهاراجه هم داستان ملودرام عشق دختر پولدار و پسر فقیر با چاشنی اکشن بود.
سریال لرد کوچک، Little Lord Fauntleroy محصول 1995 داستان پسری بود که با مادرش زندگی میکرد ولی چون پدرش پسر لردی ثروتمند بود مجبور میشد پیش پدربزرگش زندگی کنه. دوبله خوب خانوم مهوش افشاری بجای لرد کوچک بسیار زیبا و حرفه ای بود و شاهزاده و گدا محصول 1996
http://www.cinemedioevo.net/film/cine_pr...o_1996.htm
تمام قسمتهای سریال رو میشه از ی.و.ت.ی.و.ب تماشا کرد.

ما که عادت کرده بودیم تا سریال یا فیلم مورد علاقه امون رو بعد دیدن کلی تبلیغات بازرگانی ببینیم و بخاطر قطع برق یا هر گرفتاری دیگه ای تماشای برنامه دلخواهمون رو برای همیشه از دست بدیم و مدتها چشم انتظار تکرار پخشش باشیم، با تکرار برنامه ها در ساعاتی دیگه احساس رفاه و آرامش بیشتری داشتیم. دیدن فیلمهای مورد علاقه از طریق دستگاههای ویدئو هم خالی از لطف نبود ولی با تکرار دیدنش کیفیت فیلم از بین میرفت. بخصوص در مورد تماشای فیلمهای کرایه ای که قبلا صحنه های حساس و اکشنش به دفعات تکرار شده و از کیفیت افتاده بود، کلی رو اعصاب بیننده رژه میرفت. حجم بیشتر نوار ویدئوهای استاندارد معمولا از حجم فیلمها بیشتر بود و برای استفاده بهینه از این فضای خالی بقیه نوارها، شوهای مختلف و کارتونهای کوتاه مثل تام و جری بعد فیلمها ضبط میشد.
کارتونهای والت دیسنی (گاهی با دوبله قبل انقلاب و گاهی با زبان اصلی) به دستمون میرسید و حسابی اوقات خوشی رو برامون رقم میزد. (سیندرلا، بمبی، دامبو، سفید برفی، .....)
یکی از با ارزش ترین نوارهای وی اچ اسی که بدستم رسید و همچنان مثل گنجینه ای ازش محافظت میکنم، نوار مربوط به کنسرت بزرگداشت فردی مرکوری - کوئین 1991 بود. گرچه در حال حاضر دسترسی به این برنامه ها براحتی امکانپذیره. (البته اگه قیلثرینگ اجازه بده) ولی داشتن این نوار ویدئو، همون حسی رو در من ایجاد میکنه که برای بار اول با چشمان از حدقه دراومده این واقعه رو تماشا کردم.

نوارهای مون واکر مایکل جکسون و داستانهای مستربین و فیلمهای رقصنده با گرگها و رابین هود و روح و بازگشت به آینده ها و ترمیناتورها و بیگانه ها و ... با فاصله زمانی زیادی به دستمون میرسید و همه رو با دقت هرچه تمامتر میدیدیم و لذت میبردیم.
کم کم زمان تولد رسانه ای دیگه بنام ماه.واره بود. در شهری که ساکنم؛ بیشتر کانالهای کشور همسایه، ترکیه مورد توجه بوده و هست.
بدلیل نزدیکی زبان مادری، استفاده از کلمات ترک در بین لغات آذری مد شد. البته نباید این گویش همه جا استفاده میشد، چون معلوم میشد که برنامه ها و سریالهای این رسانه رو حفظی. کم کم تمام مردم به مصداق این جک تبدیل شدند که ما این رسانه رو نداریم و از همسایه امان سیم کمکی گرفته ایم. بدین ترتیب همسایه های فرضی زیادی خلق شدند که بطور خودجوش و خداپسندانه، به همسایه خودشون در دیدن تمام برنامه های شبکه های ماه.واره.ای یاری میرسوندند.
ابراهیم تاتلیسس، امراه، ماهسول قیرمیزی گول، سمیل جان، حولیا افشار، آژدا پکان، امیل سایین، سزن آکسو و تارکان و مصطفی صندل از قهرمانان دوران کودکی ما بودند و بقول جناب حمید هامون عزیز، داشتن پوسترهای این خوانندگان و نصب اون در اتاق از مهمترین افتخارات اون دوره بشمار میرفت. الان باید صبر ایوب داشته باشی تا ملودرامهای اون زمان ترکیه رو دوباره تماشا کنی و به آخر برسونی.

دیدن شادی در برنامه های اونور آب (به هر کیفیتی) برای مردمی که وقایع جنگ رو پشت سر گذاشته بودند شگفت آور بود.