[-]
جعبه پيام
» <لوک مک گرگور> متشکرم دوست گرامی. منهم همیشه از خواندن مطالب جذاب و دلنشین تان کمال لذت را برده ام.
» <رابرت> بررسی جالب تأثیر فیلم "پاندورا و هلندی سرگردان" بر انیمیشن "عمو اسکروچ و هلندی سرگردان" https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...6#pid45456
» <رابرت> سپاس از دون دیه‌گو دلاوگا و لوک مک گرگور عزیز به خاطر مطالب تحقیقی، تحلیلی و زیبای اخیرشان
» <دون دیه‌گو دلاوگا> "بچه‌های کوه تاراک" : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...3#pid45453
» <مارک واتنی> ممنونم رابرت جوردن عزیز
» <رابرت جوردن> سپاس از مارک واتنی و بتمن
» <مارک واتنی> رابرت عزیز و گرامی ... این بزرگواری و حسن نیت شماست. دوستان بسیاری هم در کافه، قبلا کارتون و سریال های زیادی رو قرار داده اند که جا داره ازشون تشکر کنم.
» <مارک واتنی> دانلود کارتون جذاب " فردی مورچه سیاه " دوبله فارسی و کامل : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...7#pid45437
» <Kathy Day> جناب اﻟﻜﺘﺮﻭﭘﻴﺎﻧﻴﺴﺖ از شما بسیار ممنونم...
» <مارک واتنی> خواهش می کنم بتمن عزیز
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 3 رای - 4.33 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سینما درمانی
نویسنده پیام
منصور آفلاین
آخرین تلالو شفق
*

ارسال ها: 501
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۱۷
اعتبار: 77


تشکرها : 395
( 8061 تشکر در 307 ارسال )
شماره ارسال: #3
RE: سینما درمانی

(۱۳۹۰/۱۲/۹ عصر ۰۳:۲۱)دنی براسکو نوشته شده:    

 من سينما را به عنوان هنر نميشناسم

واژه هنر از ترکیب دو بخش "هو" (از زبان رومی بمعنای توانستن) و "نر"(از زبان یونانی و به معنای خوب) تشکیل شده است : هنر = خوب توانستن. هرکاری را که شما به نحو احسن انجام دهید در واقع در انجام آن هنر بخرج داده اید. اما بعدها تقسیم بندیهایی بعمل آمد و با توجه به اختراعات و اکتشافات بشر (اختراعات و اکتشافاتی که با روح انسان ارتباط مستقیم داشت) هنر در 7 طبقه تعریف شد :

- هنرهای شنیداری که موسیقی در راس آنها است

- هنرهای نموداری و ترسیمی مانندخوشنویسی ،عکس ، گرافیک ... که در راس آنها نقاشی است

- هنرهای ذهنی مانند هیپنوتیسم ، سخنوری ... که در راس آنها ادبیات و مخصوصا شعر است

- هنرهای دستی مانند کاردستی،شیشه گری،کوزه گری،معماری، ... که در راس آنها مجسمه سازی است

- هنرهای بدنی مانند شعبده بازی و تردستی که در راس آنها رقص است

- هنرهای نمایشی که در آنها شخصیتها خود را تغییر میدهند مانند تئاتر

- سینما

البته گاهی مثلا معماری را به تنهائی هنر میدانند یا عده ای رقص را هنر نمیدانند و یا تئاتر و سینما را یکی فرض میکنند یا گرافیک را بجای مجسمه سازی میگذارند و ... اما طبقه بندیها بشکل درست همانیست که نوشتم

اینکه بدون هیچ توضیحی نوشتم سینما به این دلیل است که سینما ترکیبی از تمام (یا اکثریت قریب به اتفاق) هنرهای قبلی است. موسیقی فقط موسیقی است ، شعر فقط شعر است ،نقاشی فقط نقاشی است اما سینما میتواند هم شعر (بیان احساسات بشری) را در دل خود داشته باشد هم موسیقی داشته باشد هم نمایش را در دل خود نشان دهد و هم به تنهایی یک نقاشی (حتی در سطحی بالاتر : یک تابلو نقاشی که متحرک است) باشد. یک هنر بی مانند. یک هنر فوق العاده. اگر شما از تماشای یک تابلو نقاشی به وجد می آیید میتوانید از تماشای یک فیلم در پوست خود نگنجید. اگر از دیدن یک نمایش احساس شعف یا اندوه می کنید ، این فقط یکبار رخ میدهد. اجرای 100 باره یک نمایش هرکدام به یک شکلی است مانند 10 مسابقه فوتبال که هیچکدام مثل هم نیست. اما یک فیلم تا ابد یک فیلم است که میتوان 100 ها بار همان را دید ، خندید ، گریست و با قهرمانان خیالی اش همذات پنداری کرد. کسانی که وجود خارجی ندارند و وجودشان در درون ماست. آنها ما هستیم. مایی که روی صفحه یا پرده متجلی شده اند. و ما در محیطی امن به آنها خیره می شویم. آنهائی که در میدان بحران و خطر و فلاکت و سقوط و پیروزی و ... دست و پا میزنند و ما فقط می نگریم.لذت می بریم از اینکه ما آنجا نیستیم اما میتوانستیم باشیم. فاصله ما با قهرمانان مجازی فیلم شاید به اندازه باریکی یک مو باشد. شاید فردا همین رخداد بشکلی واقعی برای ما هم پیش آید اما هرچه هست اکنون نیست و دیدن و آموختن و بودن در چنان لحظات بدون آنکه آسیبی ما را تهدید کند ناخواسته لذتبخش است... فراموش نکنید وقتی می گوئیم هنر ، منظور ما بهترین شکل آنست (در تمام بخشها). ما را با فیلمهای بی ارزش در تعریف هنر کاری نیست همچنانکه هر نقاشیی را هنر نمیدانیم. ما بهترینها را هنر خطاب میکنیم. هنرهائی که بتواند ذهن و روح ما را به چالش کشد و با خود همراه کند حتی تا پایان عمر.

(۱۳۹۰/۱۱/۱۴ عصر ۰۶:۴۸)اسکارلت اهارا نوشته شده:  

 اینگمار برگمان گفته است: " هیچ یک از انواع هنر نمی تواند همچون فیلم به ورای خودآگاهی ما و مستقیما به عواطف و فضای گرگ و میش روحمان دست پیدا کند "

البته این گفته بشکل کامل صحیح نیست. صحیح نیست چون مای امروزه با مای 3000 سال قبل توفیر میکند و نمیتوان انسان آنزمان را با انسان این زمان در یک ترازو گذاشت و گفت : انسان . انسان عصر قدیم از دیدن یک نقاشی که با ذغال روی دیوار کثیف و ناصاف یک غار رسم شده بود به وجد می آمد اما انسان این زمان حتی با دیدن بهترین نقاشیهای رنگ و روغن روی پارچه های ابریشمی هم ممکن است تحت تاثیر قرار نگیرد. واقعا چرا؟ چون توقعات و دیده های انسان امروز بیشتر شده است. ممکن است امروزه بقول برگمان امروزه هیچیک از هنرها به تنهایی تاثیر خاصی روی انسان ننهد اما سینما بتواند چون جمع آنهاست و وقتی باروت 6 گلوله را از پوکه آنها خالی کنید و با آن یک گلوله بنام سینما بسازید و بطرف تماشاچی بی خیال عصر حاضر شلیک کنید، اگر هم از شلیک تک گلوگله های قبلی ککش نگزد مطمئن باشید چنین گلوله ای وی را (اگر خوب ساخته باشد) کله پا خواهد کرد! و این یعنی تاثیری که سینما بر انسان عصر حاضر دارد و باقی هنرها به تنهائی ندارند.

۱۳۹۰/۱۲/۱۴ صبح ۰۸:۲۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : نیومن, نوشين, پدرام, چارلز کین, دلشدگان, Papillon, اسکارلت اُهارا, دزیره, مارلنه, بانو, ژان والژان, دنی براسکو, مگی گربه, آماندا, رزا, dered, هایدی
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
سینما درمانی - اسکارلت اُهارا - ۱۳۹۰/۱۱/۱۴, عصر ۰۶:۴۸
RE: سینما درمانی - دنی براسکو - ۱۳۹۰/۱۲/۹, عصر ۰۳:۲۱
RE: سینما درمانی - منصور - ۱۳۹۰/۱۲/۱۴ صبح ۰۸:۲۱
RE: سینما درمانی - ناخدا خورشيد - ۱۳۹۰/۱۲/۱۵, عصر ۰۷:۱۷