[-]
جعبه پيام
» <سروان رنو> نگاهی به فیلم نشانی از شر ( اورسن ولز ) ... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=46&pid=4539
» <رابرت> متأسفانه "علی‌اصغر رضایی‌نیک" صداپیشه مکمل‌گو بر اثر سکته قلبی درگذشت. نمونه مصاحبه و خاطراتش: https://www.aparat.com/v/tTSqn
» <سروان رنو> مانند بهار و نوروز , سالی نو را به امید بهتر شدن و شکوفا شدن آغاز می کنیم [تصویر: do.php?imgf=org-685bcf6ba2581.png]
» <mr.anderson> سال نو همه هم کافه ای های عزیز مبارک! سال خوب و خرمی داشته باشید!
» <rahgozar_bineshan> سالی پر از شادکامی و تن درستی و شادی را برای همه دوستان آرزومندم!
» <BATMAN> به نظرم شرورترین شخصیت انیمیشنی دیزنی اسکاره/ چه پوستر جذابی! https://s8.uupload.ir/files/scar_vrvb.jpg
» <جیمز باند> من هم از طرف خودم و سایر همکاران در MI6 نوروز و سال نو را به همه دوستان خوش ذوق کافه شاد باش میگم.
» <ریچارد> سلا دوستان.گوینده بازیگراورسولاکوربیرودرسریال سرقت پول کیست
» <ترنچ موزر> درود بر دوستان گرامی کافه کلاسیک ، فرا رسیدن بهار و سال جدید را به همه شما سروران شادباش میگم و آرزوی موفقیت را در کار و زندگی برایتان دارم
» <دون دیه‌گو دلاوگا> در سال گذشته بنده کم‌کار بودم در کافه، ولی از پُست‌های دوستان خصوصاً جناب رابرت و کوئیک و "Dude" بسیار بهره بردم. تشکر و بیش باد!
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 6 رای - 4.17 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
فیلمهایی که چند بار دوبله شده اند ...
نویسنده پیام
منصور آفلاین
آخرین تلالو شفق
*

ارسال ها: 501
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۱۷
اعتبار: 77


تشکرها : 395
( 8061 تشکر در 307 ارسال )
شماره ارسال: #2
RE: فیلمهایی که چند بار دوبله شده اند ...

  اخیرا یکی از دوستان کافه محبت کردند نسخه ای از دوبله اول فیلم ده فرمان را در اختیار من گذاشتند. کیفیت صدا در حد قابل قبولی بود و بیش از 95 درصد فیلم  را در برداشت. حیفم آمد چنین دوبله ای که حکم گنج را داشت روی نسخه تصویری بدی باقی بماند. با دوست هنرمند و فرهیخته و استاد بزرگوار جناب آقای بهنام که پیش ازین در کافه با نام کاربری ژیواگو فعالیت داشتند و اکثر دوستان با ایشان آشنائی دارند تماس گرفته شد و ایشان با متانت طبع و بزرگواری خود پذیرفتند ضمن روتوش صدا در میکس آن روی نسخه اصلی فیلم بر روی دی وی 9 گیگابتی ماخوذ از نسخه بلوری، بر سر این حقیر منت گذاشته و فیلمی فوق العاده با سه صدا (نسخه اصلی ، دوبله اول و دوبله دوم) را بازسازی کنند. پیش ازین نسخه فاخری از ال سید که کار شخص ایشان هم بود با چنین اسلوبی و البته با دوبله مشهور در دو دی وی دی 9 گیگ از ایشان دیده بودم و البته چندین فیلم مشهور دیگر همچون الیور توئیست (با دو دوبله یا مثلا جیبی پر از دینامیت با 3 دوبله و یا رابین هود با 2 دوبله و ...) بدون شک جمع کردن تمامی دوبله های انجام شده در یک نسخه کار بزرگی است که بانی آن در ایران بهنام عزیز است. 

از آنجا که فیلم ده فرمان یقینا یکی از شاهکارهای تاریخ سینماست ، میطلبیدکه دوبله های فارسی آن بشکلی آبرومندانه روی آن تصویری با کیفیتی فوق العاده ماندگار شود. دوبله دوم که در دسترس عموم است (با گویندگی چنگیز جلیلوند بجای یول برینر و دیگران) از نظر تطبیق صدا و تصویر چندان مشکل ساز نیست اما به یقین میکویم از نظر کیفیت صدا ، نسخه ای که بهنام عزیز در اختیار من گذاشتند از تمامی نسخ موجود در بازار یک سروگردن بالاتر است و حاکی از کار روی صدا و افزایش کیفی آن است. پیش از این من در ال سید ایشان (با وجودی که 15 نسخه مختلف ازین فیلم را در اختیار دارم) هرگز متوجه نبودم که بجای یکی از فرزندان امپراطور شخص ناصر ممدوح صحبت کرده اند و حتی زمانی یکی از دوستان هم در ذیل گویندگان این فیلم گوینده وی را کس دیگری ذکر کرد اما در نسخه بهنام صداها آنچنان شفاف و زلال بودند که صدای ممدوح را هر شنونده ای میتوانست تشخیص دهد و این مهم حاکی از این امر دارد که کیفیت صدا تا چه میزان میتواند در لذت تماشای یک فیلم (در کنار کیفیت تصویری آن) و حتی تشخیص صحیح صداها موثر واقع شود.

اهمیت کار میکس و تطبیق دوبله قدیمی این فیلم از آنجا روشن میشود که نسخه دی دی مربوطه (که از وی اچ اس وام گرفته شده بود) شکل تبری داشت. اصطلاح تبری اصطلاحی خاص است که اکثر تدوین گران صدا با آن آشنا هستند. اوایل انقلاب ، متعصبین ، با تبر به جان فیلمهای قدیمی در مراکز آرشیو فیلم افتادند و اصطلاح تبری از آن جهت به برخی فیلمها اطلاق میگردد که در ضمن تماشای فیلم ، بیننده پرش صدا و تصویر را بشکل همزمان می بیند. بدین معنی که برخی لحظات فیلم (و نه صحنه ها و بخشها) گوئی بشکلی ناباوارنه به صحنه ای دیگر منتقل میشوند و این احساس در انسان تبیین میشود که گوئی روی نوار فیلم، یک خط (که شاید جای همان تبر باشد) بخشی بسیار کوتاه (در حد ثانیه و گاهی صدم ثانیه) را از فیلم نابود کرده است... بدون شک جدا کردن یک واو از نسخه دوبله چنین فیلمی و الصاق آن روی نسخه اصلی (آنهم دقیقا در جای اصلی خود) کاری طاقت فرسا و حوصله بر است که بهنام عزیز آنرا طی 18 روز به سرانجام رساندند. من در ادامه ،کلیپی از نسخه دوبله را در کنار نسخه بازسازی شده ایشان تقدیم میکنم تا اهمیت کار بیشتر روشن شود. به هر حال چنین همتها و زحماتی نشان میدهد که علاقمندان واقعی دوبله کجای این مرز و بومند و ما (به عنوان بینندگان و شنوندگان ماحصل چنین زحماتی) چگونه میتوانیم وامدارانی قدرشناس در تقابل با چنین آثاری باشیم و آنها را با آثاری سخیف از مونتاژ صدا و تصویر که حتی گویش کامل بازیگرانشان روی لبهای هنرپیشگان سینک نیست و صرفا فیلمهائی بازاری و عوام پسند هستند تمییز دهیم.

ده فرمان دوبار و هر دوبار به مدیریت مرحوم ایرج دوستدار دوبله شد. در تحلیل دوبله های دوگانه این فیلم ابتدای امر من از شخص مرحوم دوستدار صحبت میکنم که دینی خاص بر گردن دوبله ایران دارد. ایرج دوستدار در سال 1309 در قزوین بدنیا آمد و در 26 اسفند 1375 رخت از دنیا بربست . برادر کوچکترش کاووس دوستدار که فقط 7 سال ازو کوچکتر بود نیز یکی از گویندگان سترگ تاریخ دوبلاژ در ایران بود که در این دنیا چندان نپائید. صدای کاووس دوستدار به لحاظ زیباشناسی و در حد همان سالها که گویندگی کرد یکی از زیباترین صداهای ممکن برای یک مرد بود. صدائی که ضمن زیبائی اندوهی خاص را هم به شنونده القا میکرد و ازین لحاظ صدائی منحصر بفرد بود. گوینده ای چون خسروشاهی که از نظر صدای زیبائی صدا شهره خاص و عام است معترف است که شکل گویش خود را از کاووس دوستدار به ارث برده و از همان جوانی تمام همت خود را مصرف این کرد که تقلید صدای کاووس را سرلوحه صدای خود قرار دهد. کاووس اگر می ماند بدون شک امروز یکی از فرشتگان مرد بود در بین تمام صداپیشگان سینما و مقایسه صداهای اولیه کسانی چون خسروشاهی یا جلیلوند با صدای فعلی آنها حکایت ازین امر دارد که فعلی (کاووس) اگر بود با گرد زمان و پختگی کامل امروز از هردوی آنها فراتر بود.

پدر ایرج ، کاووس و فریبرز (برادر سوم اینها که با شکل گیری انقلاب از ایران کوچ کرد) رئیس صنف خرازیهای قزوین بود. ایرج فرزند اول بود و پس از هفت سال که کاووس به دنیا آمد تک فرزند باقی ماند. وی در مدارس فردوسی ، 17 دی ، 15 بهمن و پهلوی قزوین تا مقطع متوسه تحصیل کرد پدرش وقتی ایرج 17 سال سن داشت فوت کرد و وی به همراه مادر و دو برادرش به تهران مهاجرت کرد و در تهران در دبیرستان وزارت دارائی ادامه تحصیل داد. 

درست در همان زمان با وساطت آقایان کنعان کیانی (گوینده) و امیر حسین حامی(فعال هنری و صدابردار) به عرصه دوبله راه برد. اولین فیلمی که مرحوم ایرج دوستدار در آن صحبت کرد فیلم برف روی پا ( در ایران : مرا ببخش) بود با مدیریت دوبله مرحوم عطا اله زاهد. در سن 19 سالگی وارد تئاترهای گیتی و شهرزاد شد. دیپلم را که گرفت در وزارت دارائی مشغول به کار شد و دو سال در آنجا ماند و سپس جهت ادامه تحصیلات وارد دانشکده حقوق گردید.

ایرج دوستدار را از دانشگاه اخراج کردند و حکایت اخراج شدنش که خود کوچکترین تقصیری در آن نداشت شنیدنی است. شبی قرار بود بهمراه  فهیمه راستکار ، بيژن مفید ، هوشنگ لطیف پور و ... تئاتری را روی صحنه ببرند. اتفاقا هوشنگ لطیف پور که آنزمان از نام آوران عرصه تئاتر و دوبله بود آنفولانزای سختی گرفت و در بستر افتاد و در تئاتر حاضر نشد. همان اوان مصادف بود با کودتای 1332 و از آنجا که روسای آن دانشکده از سناتورها و نمایندگان مجلس بودند غیبت لطف پور را عملی سیاسی تلقی و تمام بازیگران ان تئاتر و همکاران لطیف پور را از دانشکده اخراج کردند.

ایرج دوستدار پس از این واقعه بطور کامل به سمت دوبله رفت و با پشتکار خود توانست طی سالهای 32 تا 47 ریاست استودیو دوبله مولن روژ را که یکی از بهترین و مشهورترین استودیوهای دوبله فیلم در ایران بود بر عهده بگیرد و کسانی چون منوچهر نوذری ،کاووس دوستدار، عزت اله انتظامی و بسیاری از نام آشنایان دوبله و بازیگری ایران را در دوبله تربیت کند. مرگ برادرش کاووس در همان سالها ضربه روحی سنگینی به ایرج وارد کرد. مدتی در انزوا بود اما مجددا به دوبله بازگشت و طی همان سالها شاهکارهای خود را روی اسطوره وسترن آمریکا (جان وین) خلق کرد. صدای ایرج آنچنان روی جان وین نشست که صاحبان فیلمهای وارداتی که ابتدائا متمایل به صدای کوبنده و قاطع نصرت اله محتشم روی جان وین بودند لنگ انداختند و از آن پس دوبله فیلمهای وین بطور تخصصی به ایرج رسید هرچند بازهم تعدادی از فیلمها توسط کسانی دیگر دوبله شد که هرگز نزد سینماروهای حرفه ای ایران خواهان نداشت. جان وین با صدای ایرج دوستدار در ایران جاودانه شد. بازیگری که جذابیت خاصی نداشت اما اصطلاحات پس گردنی و شوخ طبعیهای دوستدار از وی یک سوپر استار تمام عیار در ایران ساخت که بعضا به دلیل همین مزه پرانیها بشدت از طرف منتقدین عصا قورت داده سینما مورد شماتت قرار گرفت که دوستدار هرگز تسلیم نشد چراکه وی تماشاگران را به عنوان حامی سریخت پشت سر داشت. وی همزمان بجای کسانی چون ادی کنستانتین و باد اسپنسر هم صحبت کرد که صدایش بشکلی عجیب روی این بازیگران هم نشست ...

ایرج گاهی شیطنت هم میکرد و نقشهائی که برخی گویندگان تیپ آنها بودند را کنار میزد و بجای آنها می نشست. بطور مثال در فیلم جبار سرجوخه فراری ، وی بجای فردین صحبت کرد که با توجه به تثبیت چهره این بازیگر با صدای جلیلوند فیلم در گیشه شکست خورد و صاحبان فیلم را مجبور کرد مجددا دست به دامن جلیوند و دوبله ای مجدد شوند. چنین برخوردهایی بعدها کینه ورزیهایی را هم بدنبال داشت چنانکه در دلیجان آتش که جلیوند بجای کردک داگلاس و دوستدار بجای جان وین باید صحبت میکردند، ایندو بازیگر جدای از هم در استودیو حاضر شده و صداها را جداگانه  اجرا کردند و تا جا داشت به هم متلک بستند! بعد از انقلاب ایرج چندان پرکار نبود و بويژه در سالهای آخر عمر صرفا در چند فیلم و سریال گویندگی کرد که شاخصترین آنها شخصیت برزوخان در سریال روزی روزگاری و داوود رشیدی در سریال ولایت عشق بود.

یکی از فیلمهای سترگی که دوستدار مدیریت دوبله کرد و خود شخصا نقش اول را گویندگی کرد  فیلم مشهور ده فرمان (ساخته سیسیل بلانت دومیل معروف به سیسیل ب. دومیل در سال  1956) بود. دومیل 33 سال پیشتر ، ده فرمان دیگری ساخته بود و کسانی چون تئودور رابرتز(در نقش موسی) ، چارلز راچفورد (در نقش رامسس) ، استلا تیلور (در نقش مریم خواهر موسی) و نیل جیمز (به نقش هارون برادر موسی) در آن حضور داشتند. البته فیلم ده فرمان 1923 ،دو اپیزود داشت که بخش اول که یک سوم اول فیلم را شامل میشد اختصاص به داستان حضرت موسی داشت و مابقی داستانی امروزی و با حضور بازیگرانی چون نیتا نالدی ، لاتریس جوی و ریچارد دیکس و دیگران . فیلم، کلا فیم صامتی بود. دوم سوم نهائی فیلم، داستان دو برادر امروزی است بنامهای جان و دنی که در تقابل با خواسته های مذهبی مادر که براساس روایت ده فرمان شکل گرفته است راههایی جداگانه و کاملا مخالفی را طی پیش گرفته اند. این فیلم نخستین تلاش جامعه یهود و مسیحیت در به تصویر کشیدن حماسی داستانهای کتابهای مقدس انجیل و تورات است.

سیسیل ب.دومیل پیر (پدر خانم آنتونی کوئین) در سال 1956 بسراغ ده فرمان خود رفت و با هزینه سنگینی که جامعه یهود در اختیارش گذاشت یکی از بزرگترین فیلمهای تاریخ سینما را ساخت. فیلمی بسیار عظیم که حتی تاکنون نیز کسی جرات بازسازی آنرا به مخیله راه نداده است. فیلمی که فقط نام 400 بازیگر را با ذکر نام و نقش میتوانید در سایت IMDB در مشخصات این فیلم جستجو کنید که در هیچ فیلمی نمیتوان سراغ گرفت. او بزرگترین بازیگران و عوامل فنی زمان را جمع کرد و فیلمی رویائی ساخت که با گذشت بیش از نیم قرن از تولدش هنوز یک شاهکار عظیم است. صحنه باز شدن دریای سرخ (احمره) با معکوس کردن صحنه های فیلمبرداری شده از آبشار نیاگارا  و بخشی هم آبشاری مصنوعی و ساخت دیوارهای عظیم و استفاده از پرده آبی صحنه های را خلق کرد که نزدیک به 50 سال است طرز اجرای آن در تمام دانشکده های فنی سینما در جهان تدریس میشود و اکبر عالمی در اوایل دهه 60 در برنامه آن روی سکه به تشریح جزئیات آن پرداخت. گفتنی اینکه 30 هزار فوت مکعب ساروج و سیمان بکار گرفته شد تا ماکتی بزرگ (به اندازه یک پنجاهم آنچه می بینید : 5/10 متر ارتفاع و 26 متر طول ) ساخته شود. 15 مخزن بزرگ با جرثقیل آب را در آبشار مصنوعی می ریختند. صحنه بازشدن دریا با 6 دوربین فیلمبرداری شد و پس از قالب گیریهای مختلف و ادغام تصاویر و نقاشی روی نگاتیوها و تروکاژهائی بی نظیر صحنه هائی خلق شد که عالم سینما را به تحسین واداشت.

ده فرمان در کنار فیلمهایی چون برباد رفته و بن هور همواره در ردیف محبوبترین فیلمهای تاریخ سینما بوده است و به روایت جامعه منصف منتقدین سینمای واقعی یعنی ده فرمان و نه همشهری کین. سینما یعنی تصویر. یعنی حماسه، یعنی جزئیات، یعنی آنچه که نتوان با رادیو آنرا پخش کرد. که نتوان آنرا تعریف کرد. که نتوان آنرا در محدوه یک منزل و یک کارخانه و چند خیابان ساخت. سینما زبان تصویر است. براستی کدامیک از فیلمهای 5 ستاره تاریخ سینما (که داستان انها در یک کافه یا خیابان یا آپارتمان یا حتی یک شهر روایت میشود) زبان واقعی تصویر بوده اند؟ من میگویم جز فیلمهای چاپلین و برخی فیلمهای دنیای صامت به واقع هیچکدام. هنر اکثریت آنها (یا در واقع زیاد همت میکردند) نمایش چینها و اخمها و شادیهای یک چهره یا یک وضعیت خاص یا فردی خاص در مکان و زمانی خاص است. شاید سایه روشنهای سینمای نوار یا روایتهای ساده و بی پیرایه آدمهای دنیای رئال و نئو رئال و یا حتی پیچیدگی آدمهایی که پیچیدگیشان نه با تصویر بلکه با کلام شکل می گرفت... همین و بس. در واقع آنچه سینمای واقعی به ما نشان داد سینمای حماسه بود و هست و کسانی که با سینمای حماسه قهرند به درختانی می مانند که قصد حرکت دارند! و ده فرمان شاید حماسی ترین فیلم تاریخ سینما باشد. فیلمی که فقط 27 دستیار کارگردان ،12 متخصص درجه اول جلوه های ويژه و 25 طراح این جلوه ها ، 45 طراح حرفه ای صحنه و 27 صدابردار ، 65 متخصص فیلمبرداری و کار روی نگاتیو ،7 نویسنده و ... را در کنار 400 بازیگر با نقشهای مشخص و بیش از 12 هزار نفر سیاهی لشکر و 15 هزار راس حیوان را در کارنامه دارد . نوشتن فیلمنامه 2 سال طول کشید. این فیلم طی 3 سال اکران 6و نیم برابر هزینه تولیدش درآمد کسب کرد و طی همان 3 سال  100 میلیون نفر بیش از یکبار فیلم را دیدند.

ده فرمان با حضور چارلتون هستون (در نقش موسی) ، یول برینر(در نقش رامسس) و آن باکستر(در نقش نفرتیتی) و دیگران و موسیقی فوق العاده المر برنشتاین اکران شد و تحسین همگان را برانگیخت.

این فیلم در همان سالها و در اواخر دهه 1330 وارد ایران شد و برای اولین بار در اختیار مرحوم ایرج دوستدار قرار گرفت. ایرج دوستدار که هرگز دوست نداشت مدیریت چنین پروژه عظیمی بر عهده اش باشد و کسی صدای او را در این فیلم نشنود شخصا بجای موسی و نقش اصلی فیلم نشست. بعدها وی از اینکه با صدای پیرش حتی جوانی موسی را هم گویندگی کرده بود اظهار ندامت کرد اما واضح است این اظهار پشیمانی صرفا برای خالی نبودن عریضه بود وگرنه اگر دور زمان بازهم به آن روزها برمی گشت وی بازهم چنین فرصتی را از دست نمیداد (چنانکه وی در ماهنامه فیلم در وایل دهه 70 در انتقادی که بر دوبله فیلمهای جان وینش شد اظهار کرد بجای بچه هایم اگر بازهم بخواهم کار روی جان وین را شروع کنم بازهم به همین شکل گویندگی خواهم کرد).

ایرج دوستدار دو بار ده فرمان را دوبله کرد که در حال حاضر دوبله دوم در دسترس است. اینکه چرا ده فرمان دوبار دوبله شد نمیدانیم اما بدون شک حساسیتهای خود دوستدار  و یا خواهش صاحبان فیلم برای اکران مجدد فیلم با صدائی بهتر از نظر کیفی، شاید دلایل اصلی باشند اما دلایل هرچه باشند دو دوبله برای یک فیلم حماسی (که بعدها برای فیلمهایی نظیر باراباس هم تکرار شد) قابل ستایش اما چنین دوبله هائی پس از انقلاب (برای فیلمهائی چون گلادیاتور) نکوهیده و غیر قابل توجیه بود. من تفاوتهای دو دوبله در ده فرمان را در مواردی که اشاره خواهم کرد دیدم و مطمئنم دوستان میتوانند موارد دیگری را به آن اضافه کنند

 

در کیفیت دوبله. بدون تردید گویندگی منوچهر اسماعیلی و فهیمه راستکار بجای رامسس و نفرتیتی به لحاظ کیفیت کار (دوبله به مفهوم تطبیق احساسات روی پرده بازیگر با گوینده ، فریادها ، گریه ها ، نجواها و بلند و کوتاه کردن ناگهانی صدا و ...) برتر از کار جلیلوند و کاظمی در دوبله دوم است. در دوبله دوم کیفیت صدا به لحاظ تکنیکی فراتر است. صداها مخصوصا در محیطهای بسته دارای طنین اند و عظمتی خاص را القا میکنند. در دوبله دوم، هم چنگیز جلیلوند و هم مرحوم زاله کاظمی بشکلی عجیب و هردو  به نوعی اغراق آمیز صحبت میکنند. شاید دوستدار به عنوان مدیر دوبلاژ به آنها گفته بود که باید صداها کوبنده و فراتر از گویش عادی باشد که البته هست اما دو گوینده برجسته کشور نباید تحت تاثیر چنین دستورهائی از کیفیت احساسی خود می کاستند یا بشکلی غلو شده فراتر از آنچه می بینیم بدان می افزودند. گویش جلیلوند در تمام صحنه ها رامسس بشکلی یکسان و البته با هیمنه و وقار است. اینکه ظاهر رامسس هم اینگونه باشد بیننده عادی شک نمیکند اما اگر صدای اصلی برینر را شنیده باشید خواهید دانست که صدای وی چندان هم یکنواخت و عصا قورت داده نیست و تیزهوشی منوچهر اسماعیلی نسبت به چنگیز جلیلوند در اجرای فوق العاده چنین نقشی از همین جا بخوبی عیان است. جلیلوند حتی وقتی رامسس به آرامی ورد مرگ فرزندش سخن میگوید با صدائی که به لحاظ بسامد صدایش در سایر صحنه ها توفیر ندارد سخن میراند. بطور کلی جلیلوند اگرچه در این فیلم یکی از شاهکارهای صدای بشری را به لحاظ زیبائی شناختی به گوش ما می رساند اما صدا فاقد ظرافت و انعطاف است و ظاهر خشک و شاهنشاهی رامسس نمیتواند دلیلی منطقی بر بکارگیری چنین دوبله ای باشد. ژاله کاظمی به مدد آنهمه تجربه و مهارت ، اینبار در قیاس با راستکار از قافله عقب است. کاظمی برای آنکه از جلیلوند عقب نماند آنچنان در کام نقش فرو میرود که در بیان احساسات از خود آن باکستر فراتر می رود. زمانی یکی از دوستان که به منزل ژاله کاظمی رفته بود نقل میکرد ژاله وقتی طرز صحبت مرا شنید شروع به آموزش نحوه سخن گفتن کرد. اینکه کلمات را شمره بیان کن ، با قاطعیت بگو ، آرام بگو و عجله نکن ،یا فریاد نزن یا اگر زدی چنان بزن که دیوار منزلت بلرزد ، آرام صحبت کردنت باید درست مثل بلند باشد و... وقتی این خاطره را با صدای کاظمی در ده فرمان مرور میکنم به عینه می بینم و میشنوم که ژاله کاظمی فراتر از دکلمه های یک انسان عادی در ده فرمان سخن می گوید. بدون شک باید دوستدار به کاظمی تذکر میداد که ما نقش و صدائی بسیار فراتر از آنچه باکستر هست از تو نمیخواهیم. ما صدائی میخواهیم که خود باکستر باشد و فهیمه راستکار خود آن باکستر است. کاظمی حتی در برخی صحنه ها احساساتی از خود بروز میدهد که اگر به چهره باکستر نگاه کنیم خواهیم دانست که واقعا خود بازیگر عین چنین احساسات حساسی را ( تا حدی که وی اجرا میکند ) بکار نگرفته است. بطور کل جلیلوند و کاظمی در ده فرمان اگرچه صداهائی کم نظیر را خلق کرده اما راه به ناکجا آباد برده اند. رقابت ایندو در تمام فیلمهائی که دوشادوش هم گویندگی کرده اند (از چه کسی از ویرجینا ولف می ترسد بگیرید تا گربه روی شیروانی داغ) شاهکارهای تاریخ دوبله ایران را در ذهن همه دوستداران دوبله ماندگار کرد اما در ده فرمان دوم صدای ایندو فقط زیباست و صرفا بیننده عادی را ارضا میکند. فهیمه راستکار علاوه بر نفرتیتی ، بجای یوکابه (مادر موسی) هم در دوبله اول صحبت کرده است . در دوبله دوم بدری نوراللهی این نقش را اجرا میکند که از راستکار سرتر است. جایگاه نوراللهی که تخصص خاصی در اجرای زنان احساساتی عمدتا مسن داشت امروزه در دوبله ما خالی است. بدون شک تنها کسی که میتوانست با نوراللهی در عرصه دوبله به مقتضیات نقشهائی که میگفت رقابت کند مرحوم آذر دانشی بود که او هم در دوبله دوم در نقش ممنت و در دوبله اول بجای نینا فوش (دختر فرعون یا مادر دوم موسی) گویندگی کرده است. ماه قبل که سریال آیینه از آی فیلم پخش میشد مجددا شاهد قسمتی که نوراللهی در آن در نقش مادر شوهر در تقابل با شمسی فضل اللهی بازی کرده بود بودیم که حسرت ما را از نبود این اسطوره گویندگی چند برابر کرد.

من با تمام احترامی که برای چنگیز جلیلوند قائلم در همینجا و صرفا براساس همین تک فیلم میگویم که منوچهر اسماعیلی بر خلاف تصور خود جلیلوند که خود را بقول خودش "نامبر وان" میداند (کتاب سال 1384 ماهنامه فیلم) . صحت مدعای مرا میتوانید در کلیپی که از ترکیب صداهای دوبله اول و دوم کنار هم چیده ام ببینید و بشنوید. بطور مثال در آخرین صحنه حضور رامسس. وی میگوید : خدای موسی خدائی واقعی است. منوچهر اسماعیلی آنقدر باهوش است که میداند لحن این شخص با تمام شکستهایش از موسی در آن لحظه باید صدائی مغبون و ضعیف باشد و صدا را به بهترین شکل ممکن اجرا میکند اما جلیلوند که از ابتدا تا انتهای فیلم باد بر غبغب می اندازد لحن جمله آخرش با تمام لحن وی در کل فیلم  تفاوت نمیکند و این یعنی ضعف. و این یعنی اسماعیلی همواره چند پله بالاتر از جلیلوند بوده و خواهد بود.

گویندگی خود دوستدار در دو نسخه اندکی توفیر دارد. در نسخه اول، وی افعال را بشکل عامیانه و برخلاف متن سنگینش ادا میکند ( میام بجای "می آیم" یا مثلا درو بببند بذار مرگ بگذره بجای "در را ببند و بگذار مرگ بگذرد" و ...) خود او در دوبله دوم در کنار جلیلوند و کاظمی با صدایی با صلابت تر سخن می گوید اما در برخی صحنه ها (بعنوان مثال جائی که یوکابه ، مادرش ، زیر سنگ گرفتار آمده است یا در صحنه هائی که با خدا سخن می گوید) از آن صلابت می کاهد. اما بطور کلی گویش دوستدار در هر دو نسخه یکسان است اگرچه در دوبله دوم بهتر عمل میکند.

در نسخه ای که بهنام عزیز کار کردند آنونس این فیلم از زبان خود سیسیل ب دومیل و توسط دوستدار اجرا میشود. یکی از جالبترین آنونسهایی که دیده ایم و شنیده ایم. آنقدر ساده که گوئی دوستدار مشغول خواندن قصه است برای یک کودک. آرام و بی هیجان. در واقع داستان فیلم را تعریف میکند و ضمن آن اسامی بازیگران و نقشها را یک به یک می شمارد... وجود این آنونس در نسخه تدوین شده وی در واقع بر ارزش این نسخه می افزاید.

  

گویندگی مرحوم کاووس دوستدار در دوبله اول بجای جان درک (جاشوا=یوشع) همچون سایر کارهای آنمرحوم فوق العاده است. او یک تفاوت خاص با جلیلوند داشت ،جلیلوند همواره در نقشها اغراق کرده است. و کارهایی که در آنها این اغراق کمتر است همگی شاهکارند. نمونه بارز آن بیلیارد باز است. صدای او فراتر از خود نیومن است اما اغراقها چندان ملموس نیست و بخوبی بر چهره نیومن می نشیند...کاووس هرگز اغراق نمیکرد حتی گاهی پائین تر از نقش بود. بالا پائین شدن صدایش بسیار با ملایمت و زیبائی انجام میشد. فریاد کاووس با صدای معمولش خیلی فرق نداشت اما فرق داشت و این فرقها بسیار مینیاتوری و خارق العاده بود. در دوبله دوم ،جلال مقامی بسیار کوشید که از کاووس  عقب نماند اما با تمام احترامی که به تلاش بی نظیر مقامی در این نقش دارم و کار مقامی را بسیار فراتر از سایر گویندگان دوبله میدانم اما به هر ترتیب کاووس دوستدار چیز دیگری است. مقامی در دوبله اول بجای وینست پرایس (در نقش معمار بزرگ) هم صحبت کرده است ... براستی راز ماندگاری صدای این گوینده چیست؟ آیا او نیز چون جیمز دین چون جوان رفت، عزیز شد؟ هرگز اینگونه نیست. بودند گویندگانی که جوان رفتند اما کمتر در یادها ماندند . مهدی آژیر هم جوان رفت اما با وجود آنهمه هنر و خلاقیت همچون کاووس اسطوره نشد. صدای کاووس صدای آمال و آرزوهای بشری است. اندوه در عین شادی. شادی در متن اندوه. هیچ گوینده ای (بجز منوچهر اسماعیلی آنهم در تعدادی انگشت شمار فیلم) نتوانسته است اندوه یک انسان را به معنی واقعی کلمه به گوش ما برساند. تصویر اندوه را در بازیها و در پرده سینما دیده ایم اما صدای اندوه را نشنیده ایم. حتی خود بازیگر هم نتوانسته است صدایی دائمی را ( نه انگشت شما و نه در مواردی خاص) چنان به گوش ما برساند که تا مغز استخوان حسش را دریابیم . و در این برهوت ، گوئی صدای کاووس دوستدار صدای گمگشته وجدان ماست که نه شادیها میتواند شادی او را از حد بگذراند و نه غم و حسرت میتواند او را بشکند...

 

مرحوم عزت اله مقبلی در هر دو نسخه دوبله بجای ادوارد ج. رابینسون صحبت کرده است. رابینسون در کنار بوگارت و  کاگنی یکی از از اسطوره های سینمای گانگستری است که همه ما فیلم سزار کوچک (مروین لروی) را از او بیاد داریم. او یکی از سنگ وزنه های بزرگ ده فرمان است که بازی فوق العاده اش (حتی وقتی حرکتی هم ندارد) بیننده را معطوف خود میکند. بدون شک گویندگی بجای چنین بازیگر توانمندی که در این فیلم در نقش داتان (یا همان سامری مسلمانان در روایتهای قرآنی) ظاهر میشود از هر گوینده ای ساخته نیست. توجه به شکل گویش مقبلی در هر دو نسخه نشان میدهد وی تنها کسی است که در هر دو دوبله با تفاوتهائی بسیار اندک یکسان عمل کرده است. واقعیتی که بخوبی حکایت از توانمندی این اسطوره دوبلاژ ایران دارد. نشان از این حقیقت که او هرگز کم نمیگذاشت و اگر نقشی را الان می گفت یا ده سال بعد، یقین بدانید هر دو فوق العاده بود. مقبلی هرگز در تاریخ دوبلاژ ایران جایگزینی نخواهد داشت. او گلی بود که تنها آمد و تنها رفت. گلی که با پژمردنش هرگز بوی جاودانیش از مشام هنردوستان زایل نخواهد شد. مهارت او و سرعت خیره کننده کننده گویندگیش را با رعایت تمام و کمال احساسات، تاکنون کسی نداشته است (بجز چند استثنا از منوچهر نوذری). هاردیها و دوفونسهای او شاهکارهای بی بدیل دوبله اند که یک تنه با تمام مهارت ها و داشته های فنی تمام گویندگان ما برابری میکند.

 

یادی میکنیم از عبداله بوتیمار گوینده و بازیگر خوش چهره و توانمند نوگذشته جامعه هنری که در این فیلم بجای سدریک هاردویک (هنرپیشه کهنه کار و سرشناس انگلستان) در نقش ستی (فرعون پدر) صحبت کرده است. در کنار یک دوجین گوینده حرفه ای ، بوتیمار که پیش ازین خود از حرفه ای های عرصه دوبله هم بود در ده فرمان سخن می گوید. نقشی که در دوبله دوم به احمد رسول زاده سپرده شد... هر دو فوق العاده اند. طبیعی است رسول زاده به مدد آنهمه تجربه فراتر از بوتیماری باشد که هم به بازیگری اشتغال داشت و هم دوبله و حتی در دوبله هم چندان پرکار نبود. اما این تفاوت چندان مشهود نیست و بوتیمار (جدای از زیبائی خاص و آسمانی صدای رسول زاده) بسیار پخته و مسلط عمل میکند. بوتیمار در فیلمهای بسیاری گویندگی کرد اما عموما، مدیران دوبلاژ به وی چندان میدان ندادند تا در نقشهای اصلی فیلمها گویندگی کند. او همیشه مظلوم ماند و مظلوم رفت. خدایش بیامرزد.

 

در بین زنان گوینده ، رفعت هاشم پور (در کنار دوستدار و مقبلی که در هر دو دوبله در نقشهای خود ظاهر شدند) بجای ایون دوکارلو (در نقش صفورا همسر موسی) صحبت میکند. کیفیت کار وی در دوبله دوم به مراتب بالاتر است. معمولا هاشم پور در دوبله های دوم خود، به مراتب بهتر عمل کرده است که نمونه بیاد ماندنی آن قتل در قطار سریع السیر شرق و گویندگی بجای اینگرید برگمن است که در دوبله دوم لهجه خارجی برگمن را بشکلی حیرت انگیز اجرا میکند. هاشم پور همیشه فوق العاده بود و در این فیلم ، دوستدار نقش بزرگی به او نداده است تا قدرت مانور وی را در قیاس با ژاله کاظمی (رقیب دیرینه اش) در بوته آزمایش قرار دهیم. گویندگی مرحوم پرویز نارنجیها بجای شعیب و عطا الله کاملی بجای یهوه (خدا) در دوبله دوم بی نقص است و متاسفانه از گویش این نقشها در دوبله اول من اثری ندیدم. جای تعجب داشت که صدای خدا از دوبله اول حذف و بجای آن موسیقی فیلم جایگزین شده بود. شاید یکی از علل آن جامعه انقلابی بود که هرگز اعتقاد نداشت صدای خدا را میتوان شنید و با چنین تصوری دوبله چنین صحنه هائی  را بطور کامل (حتی در شمردن ده فرمانی که بر سنگ حک میشود) برداشته باشند. در هر صورت در نسخه ای که من دیدم جای این گویش ها خالی بود هرچند یک جمله از شعیب شنیدم که در آن صدا قابل تشخصی نبود... کم سن و سالتر که بودم بیاد دارم وقتی در دوبله اول صدای خدا را از تلویزیون شنیدم آنقدر ترسیدم که به آغوش مادر پناه بردم!

ترجمه

یکی از جالبترین تفاوتهای دوبله اول و دوم نام Joshua است که در دوبله اول "جاشوا " (عینا مانند حالت نوشتاری و تلفظ آن) و در دوبله دوم "یوشع " (مطابق با ترجمه های قدیمی تورات و روایتهای قرآنی ما به زبان فارسی و حتی عربی ) ادا میشود. احترام و اطلاع و احاطه مترجم به فرهنگ خودی بدون شک یکی از امتیازات برجسته اوست. سابقه ی بیسوادی یا نادانیهای تعمدی عده ای از مترجمین ما و از آن بدتر کم اطلاعی مدیران دوبلاژ ما بعضا در ترجمه اسامی مکانها و اشخاص سوتیهای تاریخی و بعضا جبران ناپذیری به بار آورده است. بعنوان مثال در دوبله تروی ، مترجم، نام Achilles  یا Achillus را عینا آکلیس (یا آکیلوس) ترجمه کرده و بدون کوچکترین مطالعه ای در تاریخ اساطیر،حتی نمیداند که قرنهاست فارسی زبانان به این شخصیت ، آشیل می گویند و الی ماشا الله نمونه های فراوان دیگر که ذکرش مثنوی هفتاد من خواهد شد... یوشع که کتاب ششم از کتب عهد قدیم (تورات) به نام اوست در دوره 40 ساله آوارگی بنی اسرائیل دستیار موسی و فرماندهی لشکر اسرائیل را بر عهده داشت و پس از مرگ موسی نیز جانشین او شد.

در دوبله اول و دوم نام شخصیت Nefretiri (نفرتیری) به نفرتیتی ترجمه شده است و Yochabel (یوشابل) به یوکابه و ... ترجمه این نامها به گواهی ترجمه های قدیمی متون ادبی و مذهبی ماست. شاید اگر بخواهیم حتی نام موسی را دقیقا مطابق  آنچه آنها میگویند موسس بگوئیم باید رامسس آنها را هم رامسی بگوئیم و یا شعیب را جترو ... چنین ناسرگی ها همواره بوده و در ترجمه های حتی حرفه ای ما خواهد بود.

برخلاف سایر فیلمهای حماسی- مذهبی که مترجمین ما ( و البته گویندگان ) در برخی مضامین آن به عمد دست برده اند و شکل ماهوی رخدادها و بعضا اسامی را جابجا یا عوض کرده اند در ده فرمان ما تحریفی به آن شکل عمیق نابخشودنی نمی بینیم. مانند کاری که در فیلم کتاب آفرینش کردند و نام اسحاق (قربانی) را به اسماعیل تغییر دادند و یا نام علی(ع) و واقعه غدیر را بر خلاف متن اصلی به روایت انتهائی فیلم محمد رسول الله افزودند و یا در برخی حماسه های عیسوی که دائما از وی فرزند خدا یاد میشود وی را فرزند مریم نامیدند. در ده فرمان در یک صحنه خاص که شعیب اشاره میکند ما همه از فرزندان ابراهیم هستیم، نام اسماعیل برده میشود که وقتی با دیالوگ اصلی مقایسه کردم مطابقت داشت.

تفاوت ترجمه های اول و دوم در نگاه اول چندان زیاد نیست. در نظر عوام شاید اصولا تفاوتی نباشد. اما در حقیقت چنین نیست. ترجمه ها اگرچه به مقتضیات زمانی دستخوش نگاهی ادبی و یا عامیانه هستند اما به جد میگویم اگرچه دوبله اول در برخی جملات، افعال به شکل عامیانه ادا میشود و حتی ممکن است در ترجمه دوم ، مترجم صرفا با تعویض کلمات ، ترجمه دوم را از روی ترجمه اول نوشته باشد اما ترجمه اول از دوم در 80 درصد موارد سرتر و گزیده گوی تر به اصل کلام نزدیکتر و فاقد اضافاتی است که در ترجمه دوم صرفا برای زیبائی کلام به متن اضافه شده است.ضمن آنکه در دوبله اول جذابیتهای ادبی بشکلی عجیب مستور است که در ترجمه دوم (با وجودی که مترجم ترجمه اول را هم پیش رو داشته است) این ظرافتها دیده نمیشود. بطور مثال در دوبله اول موسی خطاب به نفرتیتی میگوید: نفرتیتی ، "من در پرتو تجلی خدای یکتا قرار گرفتم " و همین جمله در دوبله دوم از زبان موسی به این شکل می شنویم : "نفرتیتی ، من در مقابل نور درخشان و با عظمت خدا ایستادم" و یا مثلا:

در دوبله اول از زبان نفرتیتی :  من باور نمیکنم اونطوری که تو قلب منو می لرزونی فقط غرش یک کوه قلبتو لرزونده باشه

در دوبله دوم : باور نمیکنم رعد و برق کوهستان قلب تو رو به هیجان آورده باشه. چون تو قلب منو ویران کردی

متن اصلی : I don’t believe That only The Thunder of a Mountain Stirs Your heart as You Stir Mine

اولین جمله روائی در دوبله اول : و خدا گفت روشنائی بشود و روشنائی شد. و ازین روشنائی خداوند زندگی را در روی زمین خلق کرد. و خداوند یکتا تمام چیزهائی که روی زمین بود را به آدم سپرد و به او قدرت داد تا نیک و بد را از هم جدا کند. لیکن هریک از افراد در صدد انجام خواهش خویش برآمد چون روشنائی احکام خداوند را نمی شناخت. آدم بر آدم مسلط شد.

همین جملات در دوبله دوم : و خداوند فرمود روشنائی بشود و روشنائی شد. و از این نور خداوند زندگی را روی زمین آفرید و در روی این زمین قدرت تسلط بر همه چیزبه او داده شد. همچنین قدرت انتخاب بین خیر و شر. و لی هرکس درصدد اعمال اراده خود برآمد زیرا قانون خداوند را نمی شناخت.بشر بر بشر مسلط شد.

در دوبله اول : تو اسم خودتو ناجی میذاری و مرد خدا، اما من بهتر میدونم...

در دوبله دوم : تو خودت رو یک پیغمبر میدونی، مرد خدا میدونی، ولی من بهتر میدونم...

متن اصلی : you call yourself a prophet  a man of god but i know better

میبیند که در اکثر موارد ترجمه دوم اضافاتی نسبت به ترجمه اول دارد و همین اضافات برای سینک کردن کلمات فارسی با لبهای بازیگر نیاز به سرعت ادای بیشتری نسبت به دوبله اول دارد و طبعا بر زحمات گروه دوم در ادای سریع جملات افزوده است و درست به همین خاطر است که در دوبله دوم ، بیننده با رگبار جملات روبروست و وقتی نتیجه کار را می بینیم به مهارت گروه دوم در رعایت احساسات در عین بیان جملات بیشتر واقف میشویم اما طبیعی است با این اوصاف این دوبله نمیتواند آرامشی را که از دوبله اول بر ذهن و روان بیننده جاری میشود تکرار کند.

بطور کل میتوان گفت دوبله اول دارای ظرافتهای حرفه ای دوبله است که دوبله دوم فاقد آنهاست و دوبله دوم با کیفیت صدای بهتر و افکتهای صوتی و بهره گیری از گویندگانی با اصوات خوش موفقتر است. هرچند فیلم ده فرمان به دلیل شکل ادبی گفتارهایش هنر بازی را از بازیگران و مهارت گویش را از گویندگان تا حد زیادی صلب میکند اما با این وجود و در دوبله اول، گویندگان ما و بويژه منوچهر اسماعیلی از بازی بازیگر پیشی . این پیشی گرفتن به مفهوم اغراق در بازی نیست و در حقیقت خود بازی است اما در دوبله دوم، پیشی گرفتنها بعضا اغراق آمیز است .

-------------------------------

برای دوستان علاقمند کلیپی ارائه میشود که فکر میکنم برای اولین بار است که در عالم سینما یا تلویزیون و اینترنت چنین کلیپی ارائه میشود و با وجود حجم تقریبا زیادش (حدود 20 مگابایت) شایستگی این را دارد که حتما و به هر ترتیب از طرف دوستان دانلود گردد چراکه برای ساختش اندکی متحمل زحمت شدم... ترکیبی از دو دوبله ده فرمان، کنار هم و بشکلی خاص. کاری که کسی تاکنون نکرده است.... ببینید:

http://www.mediafire.com/file/z1fcycx212...http://www.mediafire.com/file/z1fcycx212oxogm/11.mpg &n ( توجه : این آدرس را بدون فاصله بین حروف باید تایپ کنید )

لینک کمکی

http://www.aparat.com/v/cce23dfc4994313d...e508153342

(تمامی عکسهای این پست از فیلم نسخه 9 گیگابایتی برداشته شده اند و از سایتی وام گرفته نشده اند)

و اینهم تصویری از گوینده توانمند ایران خانم بدری نوراللهی که مدتی قبل با پخش سریال آیینه در اواسط دهه 60 از شبکه آی فیلم  با گوشی از صفحه تلویزیون گرفتم. تاکنون تصویری ازین هنرمند در هیچ منبعی منتشر نشده است

۱۳۹۰/۱۱/۱۱ صبح ۱۱:۰۷
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : ممل آمریکایی, زاپاتا, دزیره, گرتا, آوینا, جیسون بورن, چارلز کین, پدرام, اسکورپان شیردل, مگی گربه, ناخدا خورشيد, هری لایم, Papillon, پایک بیشاپ, رابرت میچم, Ario, جیمزباند2, Classic, soheil, ترومن بروینک, shahrzad, بهروز, ژان والژان, راتسو ریــزو, سروان رنو, بانو, همشهری_میثاق, واترلو, سم اسپید, حمید هامون, مایکل اسکافیلد, rahgozar_bineshan, دلشدگان, زبل خان, مارلنه, رامین_جلیلوند, davood, لمون, جو گیلیس, ریچارد, سی.سی. باکستر, زرد ابری, هنری گاندرف, سارا, BATMAN, برو بیکر, اکتورز, بولیت, سزارکوچک, زینال بندری, هایدی, کهنه سوار, ال سید, دون دیه‌گو دلاوگا, پیرمرد, اوچیها ایتاچی
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
RE: فیلمهایی که چند بار دوبله شده اند ... - منصور - ۱۳۹۰/۱۱/۱۱ صبح ۱۱:۰۷
سوال - دکــس - ۱۳۹۴/۶/۱۱, صبح ۰۷:۵۹
RE: سوال - زاپاتا - ۱۳۹۴/۶/۱۲, صبح ۰۹:۲۹