[-]
جعبه پيام
» <Kathy Day> جناب اﻟﻜﺘﺮﻭﭘﻴﺎﻧﻴﺴﺖ از شما بسیار ممنونم...
» <مارک واتنی> خواهش می کنم بتمن عزیز
» <BATMANhttps://www.aparat.com/v/XI0kt
» <BATMANhttps://www.doostihaa.com/post/tag/%D8%A...kanon-2021
» <BATMANhttps://www.aparat.com/v/pFib3
» <BATMAN> با تشکر از مارک واتنی عزیز/ نسخه های سینمایی بامزی هم منتشر شدن/ بامزی تو سوئد خیلی محبوبه، از گذشته تا به امروز ازین شخصیت انیمیشن تولید میشه
» <مارک واتنی> ارادت شارینگهام عزیز
» <شارینگهام> درود بر همه ی دوستان ، سپاس از مارک واتنی عزیز
» <مارک واتنی> دانلود کارتون قدیمی و نوستالژیک "بامزی" بصورت کامل و دوبله فارسی : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...7#pid45427
» <کنتس پابرهنه> توی یک دنیای موازی، امروز 45 ساله شده... https://imgurl.ir/uploads/c93116_HL.jpg
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 4 رای - 4 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
ماندگارها
نویسنده پیام
پیر چنگی آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 23
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۳/۹/۳۰
اعتبار: 11


تشکرها : 806
( 379 تشکر در 17 ارسال )
شماره ارسال: #26
RE: ماندگارها

مرا ببوس

حیدر رقابی متولد 1310 از فعالان سیاسی ملی گرای دهه 30 بود. وی از طرفداران مرحوم دکتر محمد مصدق بود و با تخلص هاله، اشعاری پرجوش و خروش در باب میهن پرستی سرود. اما عمده شهرت ایشان برای سرایش شاهکار جاودان تصنیف ایرانی «مرا ببوس» می باشد. قدیم دربرخی محافل میگفتند این شعر را یک سرهنگ محکوم به اعدام در زندان شاه در دم آخر برای دخترش سروده است! که البته شایعه ای بیش نیست و به لطف گسترش فضای مجازی و پرداختن به جزیی ترین نکات هرمقوله، مراببوس و حیدرعلی رقابی (هاله) به دوستداران شعر و ادب بیش از پیش معرفی گردیدند.

سرايندۀ ترانۀ «مرا ببوس»، درواقع خودش دل به عشق دختري هنرمند وشعرشناس داده بود که باهم در مبارزات ملي شدن نفت و نهضت مقاومت فعاليت مي‌کردندو برای آرمانشان ناچار ازدواجشان را مرتب به تاخیر می انداختند تا شب شانزدهم آذر32 (تظاهرات بزرگ و خونین دانشگاه تهران) که حیدر چون از فردایش خبر نداشت شبانه به ملاقات مخفیانه دختر میرود و دو بیت اول در راه رسیدن به دیداریار درذهن او شکل میگیرد. پس از بوسه های وداع در سرمای جانکاه به پناهگاه برگشته شعر را تکمیل و به دست مجید وفادار ویولونیست معروف میدهد .اوهم بلافاصله آهنگی روی شعر زیبا میگذارد. حیدر اما زندانی ماموران تیموربختیار میشود و درحالیکه خودش در زندان است، اول بار این ترانه توسط دانشجویان مبارزدانشگاه تهران درسرهفت سین نوروز خوانده می شود.سرانجام حیدر آزاد میگردد و از ایران به آمریکا تبعید میشود در آنجا از دانشگاه کلمبیا فوق لیسانس حقوق سیاسی گرفته ولی باز دست از مبارزه و درگیری با سفارت شاه در آنجا بر نمیدارد لذا به آلمان کوچش میدهند آنجا دکترای فلسفه میگیرد وبازهم خاموش نمانده و «سازمان دانشجویان ملی» را پایه‌ریزی ونشریه هفتگی «پیشوا» را منتشر میکند. (این پیش‌نامی بود که دکتر حسین فاطمی به مصدق داده بود.) بعد انقلاب به ایران برگشته و در دانشگاه به تدریس میپردازد ولی با انقلاب فرهنگی پاکسازی میشود! واز وطن باز ناخواسته هجرت میکند. حیدر تمام این سالیان را درحسرت وصال یار میگذراند ودر آذر 66 ناکام از دنیا میرود- اما مراببوسِ او تا ابدجاودانه میشود.

    مرا ببوس، مرا ببوس

    برای آخرین بار، تو را خدا نگهدار، که می‌روم به سوی سرنوشت

    بهار ما گذشته، گذشته‌ها گذشته، منم به جستجوی سرنوشت

    در میان توفان هم‌پیمان با قایقران‌ها

    گذشته از جان باید بگذشت از توفان‌ها

    به نیمه شب‌ها دارم با یارم پیمان‌ها

    که بر فروزم آتش‌ها در کوهستان‌ها

    شب سیه سفر کنم، ز تیره ره گذر کنم

    نگرتو ای گل من، سرشک غم بدامن، برای من میفکن

    دختر زیبا امشب بر تو مهمانم، در پیش تو می مانم، تا لب بگذاری بر لب من

    دختر زیبا از برق نگاه تو، اشگ بی گناه تو، روشن گردد یک ...امشب من

    ستاره مرد سپیده دم، به رسم یک اشاره، نهاده دیده برهم،

    میان پرنیان غنوده بود

    در آخرین نگاهش نگاه بی گناهش، سرود واپسین سروده بود

    ببین که من از این پس دل در راه دیگر دارم

    به راه دیگر شوری دیگر در سر دارم

    به صبح روشن باید از آن دل بردارم، که عهد خونین با صبحی، روشن تر دارم

    مراببوس... این بوسه ی وداع... بوی خون می دهد

 

منبع ویکی پدیای پارسی و کتاب «پان ايرانيست‌ها و پنجاه سال تاريخ» نوشتۀ «ناصر انقطاع»


هرکس باید روزانه یک آواز بشنود ، یک شعر خوب بخواند و در صورت امکان چند کلمه حرف منطقی بزند. «گوته»
۱۳۹۴/۸/۲۹ صبح ۱۲:۰۳
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : BATMAN, سروان رنو, خانم لمپرت, جروشا, لو هارپر, حمید هامون, مکس دی وینتر, واتسون, Classic, Memento, نکسوس, زرد ابری, پروفسور
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
ماندگارها - بانو - ۱۳۸۹/۷/۱۶, عصر ۰۴:۱۳
RE: ماندگارها - حمید هامون - ۱۳۹۰/۱۱/۲۴, عصر ۰۸:۲۵
RE: ماندگارها - ژان والژان - ۱۳۹۱/۱/۵, عصر ۰۶:۳۳
RE: ماندگارها - دزیره - ۱۳۹۱/۱/۲۷, عصر ۰۲:۰۲
RE: ماندگارها - پرشیا - ۱۳۹۱/۹/۲۷, صبح ۰۳:۰۰
RE: ماندگارها - پرشیا - ۱۳۹۱/۱۰/۹, صبح ۰۱:۵۹
RE: ماندگارها - فورست - ۱۳۹۱/۱۰/۲۵, عصر ۰۴:۱۱
RE: ماندگارها - ارباب دنیا - ۱۳۹۲/۳/۱۸, عصر ۰۲:۰۰
RE: ماندگارها - BATMAN - ۱۳۹۲/۵/۶, عصر ۱۲:۰۸
دربی اول - جو گیلیس - ۱۳۹۲/۱۰/۲۲, عصر ۱۱:۱۹
RE: ماندگارها - خانم لمپرت - ۱۳۹۳/۹/۲۹, عصر ۰۷:۱۲
RE: ماندگارها - خانم لمپرت - ۱۳۹۳/۱۰/۴, صبح ۰۱:۱۲
RE: ماندگارها - خانم لمپرت - ۱۳۹۳/۱۰/۱۲, صبح ۱۲:۴۱
RE: ماندگارها - خانم لمپرت - ۱۳۹۳/۱۰/۱۶, عصر ۰۱:۴۱
RE: ماندگارها - حمید هامون - ۱۳۹۴/۲/۶, عصر ۰۵:۳۵
RE: ماندگارها - پیر چنگی - ۱۳۹۴/۸/۲۹ صبح ۱۲:۰۳
RE: ماندگارها - جروشا - ۱۳۹۵/۲/۱۷, عصر ۱۱:۱۳
RE: ماندگارها - بانو الیزا - ۱۳۹۶/۸/۲۵, صبح ۱۰:۳۳
RE: ماندگارها - سروان رنو - ۱۳۹۶/۱۰/۲, عصر ۰۲:۱۰
RE: ماندگارها - جناب سرگرد - ۱۳۹۶/۱۲/۶, عصر ۰۸:۴۱
بانجو پترسون - پروفسور - ۱۳۹۹/۱۰/۲۱, عصر ۰۶:۴۱
RE: بانجو پترسون - بانو الیزا - ۱۳۹۹/۱۰/۲۲, عصر ۱۲:۳۲
RE: ماندگارها - اسکورپان شیردل - ۱۳۸۹/۹/۲, صبح ۱۰:۳۰
ماندگارها - بانو - ۱۳۸۹/۱۰/۳, عصر ۰۶:۴۰
RE: ماندگارها - دزیره - ۱۳۸۹/۱۰/۱۱, صبح ۰۸:۵۷
RE: ماندگارها - بهزاد ستوده - ۱۳۸۹/۱۰/۱۲, صبح ۱۲:۳۲
RE: ماندگارها - Savezva - ۱۳۸۹/۱۰/۱۹, عصر ۰۴:۰۴
RE: ماندگارها - رزا - ۱۳۸۹/۱۱/۱۷, عصر ۰۵:۴۵
RE: ماندگارها - الیور - ۱۳۹۰/۱۰/۱۱, عصر ۰۷:۴۲
RE: ماندگارها - اسکورپان شیردل - ۱۳۹۰/۱۰/۲۰, عصر ۰۵:۵۹
RE: ماندگارها - الیور - ۱۳۹۰/۱۰/۲۴, عصر ۱۱:۱۹