[-]
جعبه پيام
» <شارینگهام> یاد و خاطر استاد ناظریان گرامی باد https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=56&pid=4539
» <سروان رنو> دختران رادیوم , یک تراژدی تاریخی .... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=846&pid=4538
» <اکتورز> بیستم اسفند سالروز آسمانی شدن استاد خسرو شایگان بود کسی کە در نوجوانی آرزو داشتم صدایم لااقل یک ذرە شبیە بە صدای ایشان میشد ولی نشد / روحش شاد
» <رابرت> آن نواهای آسمانی در "رادیو کافه" به مناسبت آغاز ماه رمضان https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=228&pid=4537
» <BATMAN> یکی از کارگردانهای مورد علاقم شیامالانه چون هر فیلمی که دلش میخواد میسازه و نظر دیگران براش بی اهمیته
» <BATMAN> جالبه نولان و شیامالان هم سن و سالن ولی دومی خیلی جوانتره https://s8.uupload.ir/files/227296_967_1du.jpg
» <BATMAN> اسکار نولانو پیرش کرد تا بهش جایزه بهترین فیلم و کارگردانی رو بده https://s8.uupload.ir/files/ee5345_3l6g.png
» <شارینگهام> دستت درست رفیق! واقعاً که ثابت شد دل به دل راه داره، ممنون.
» <مموله> بازرس https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=509&pid=4536
» <رابرت> تن‌مون تو قبر هم باید بلرزه... در "دوبله و دوبلورها" https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=56&pid=4536
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 11 رای - 3.82 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
زندان : تاریخچه , ادبیات و ... سینما !
نویسنده پیام
بانو آفلاین
مدیر داخلی
*****

ارسال ها: 197
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۵/۳۱
اعتبار: 63


تشکرها : 7909
( 3540 تشکر در 125 ارسال )
شماره ارسال: #1
زندان : تاریخچه , ادبیات و ... سینما !

موضوعی را آغاز می کنم که خودبخود موجد زیرشاخه هایش می شود... یک عنوان کلی در دست داشتم " زندان " و یک دنیا ایدۀ مربوط و نامربوط... زندان به چه معناست؟ از کی آمد؟ چه کسانی به آن وارد می شوند و آیا اینان الزاما بد بوده اند؟ دانشمندان، متفکران و ادیبانی که آن را تجربه کردند، چه کرده بودند...؟ چه آثاری در دل زندان زاده شده ؟ چه آثاری با محوریت این کلمه شکل گرفته ؟ مشهورترین زندانهای جهان کجا هستند؟ قبلا چه بوده اند و آیا اینک نیز دایرند؟!

و ... سینما ! بهترین فیلمهایی که با نگاه به زندان و این محیط ساخته شده، کدامها بوده اند...

در پست نخست، کلیاتی را می آورم... باشد که با همکاری شما دوستان و جمع آوری اطلاعات علمی، ادبی و سینمایی شما، منبعی دیگر به منابع ارزندۀ کافه کلاسیک افزوده شود...

-----------------------------------------------------

از وقتی بشر در قالب زندگی اجتماعی به زیستن پرداخت، بزهکاری و خلاف و ارتکاب جرم هم پدید آمد! گاه از مجرم گریختند و گاه در مقابلش ایستادند، دستگیر و تنبیهش کردند...در گذشته های دور مجازاتها با قساوت قلب همراه بود، می سوزاندند، کور می کردند، زنده به گور می کردند و یا طعمۀ حیوانات درنده می ساختند... مجازاتها منعطف و یا منطبق با جرم نبود... در ایران باستان قلعه هایی داشتند که مجرم را (به واقع مجرم نه، شخصی که تهدیدی برای حکومت و پادشاه وقت محسوب می شد) در این قلعه ها محبوس می کردند تا کم کم از حافظۀ اجتماع پاک شود و فراموش گردد.یکی از مشهورترین این اتفاقات، از زمان گرویدن قباد پادشان ایران به آئین مزدک شکل گرفت که روحانیون وقت اورا خلع کردند و جاماسب برادرش را به جای او برتخت نشاندند. قباد از 498 میلادی در قلعۀ فراموشی حبس شد... قلعۀ فراموشی دژی مستحکم بود در گل گرد (در شرق شوشتر در استان خوزستان) که به نامهای گل گرد – اندمش یا انوشبرد یا قلعۀ فراموشی نیز خوانده می شد مکانی که کسی حق نداشت نه نام خودش و نه نام زندانیهایش را بر زبان آورد... (*به اینجا که رسیدم به یاد آن سریال محبوب کره ای افتادم! درجومونگ هم، چنین مکانی برای زندانی کردن بزرگان مملکت که مغضوب شاه می شدند وجود داشت، یا فرهنگ مشترک است یا از خودمان ربودند و به خودمان فروختند ...!!)

در مجموع در ایران قبل از اسلام، زندان صرفا مکانی برای نگاهداری موقت مجرمین تا فرارسیدن زمان محاکمه بود لذا شکل ظاهری اش نیز الزاما زندان و قلعه نبود.نخستین بار در زمان خسرو پرویز بود که از زندان به منظور مکانی برای نگاهداری مجرم در حبس استفاده شد البته آنهم صرفا برای آن بود که شخص توبه کند که اگر نمی کرد مجازات اصلی یعنی اعدام درمورد وی اجرا می شد.حبس های با مدت معین وجود نداشت و توقیف مقدماتی هم ممکن بود تا مدت نامحدود ادامه داشته باشد.

در صدر اسلام، اعتقاد داشتند که زندانی کردن به معنای قرار دادن فرد در مکانی تنگ و محدود نیست، بلکه تنها محدود کردن او و جلوگیری از تصرفات وی آنگونه که خودش می خواهد است. می توانست این عمل در خانه یا مسجدی باشد که مثلا طلبکار شخص نیز مراقب و همراه او باشد، به همین جهت پیامبر زندانی را اسیر نامید و تاکید داشتند که شخص از اجتماع و مردم دور نشود و احساس سختی و مشقت نکند. در زمان خلیفه دوم (عمر) منزل مسکونی صفوان ابن امیه خریداری و تبدیل به زندان شد. در زمان امام علی (ع) ابتدا مکانی از نی به نام "نافع" بصورت مستقل ساخته شد تا زندانی را در آن نگهداری کنند، گویا با سوراخ کردن دیوارۀ نئی و فرار یک زندانی، با خشت و گل زندان ساختند و آنرا "مخیس" نامیدند. پس زندان از صدر اسلام وجود داشته است...متاسفانه از زمان امویان و عباسیان و ورود اسلام به ایران، شکل زندان به صورت مکانی تنگ و تاریک و کثیف و شکنجه های نامنطبق با جرم وارد این ساختار گشت... از ائمۀ اطهار نیز همچنان که آگاهیم، امام کاظم (ع) و امام حسن عسگری(ع) به دستور حکام وقت و صرفا به خاطر احساس خطر و قدرت طلبی، دوران زندان طولانی داشتند.

قدیمی ترین زندان در تهران، زندانی به نام انبار شاهی بود که در زیر نقارخانه ارک(محل فعلی بانک ملی بازار) قرارداشت و زیرنظر حاجب الدوله(رئیس تشریفات) اداره می شد. فراشباشی، رئیس اجرائیات و فراشها نگهبانان انبار شاهی بودند.به دلیل کم بودن غذای زندانی و اوضاع تاسف بار این زندان، مردم گاه نذورات خود را از سوراخهای دیوارها به داخل زندان می انداختند و به زندانیها خوراک می رساندند. در این زمان نحوۀ بستن زندانیها شبیه آنچه در کارتون رابینهود می بینیم، با زنجیر کردن ردیفی زندانیها به یکدیگر و میخ کردن سر زنجیر به دیوار و بستن پاها با چوب بود. پارا درمیان چوبهای تراش داده شده به سایز پای زندانی می گذاشتند و میخی بلند از از این چوبها رد می کردند تا مانع خروج پا شود. در ایران نیز مانند سایر کشورهای اسلامی وقت، زندان در میان نظام مجازاتی حکومت جای گرفت.

در دوره معاصر از سال 1298 شمسی به منظور سر و سامان دادن به وضع نظمیه یا همان شهربانی کشور، عده ای مستشار از سوئد استخدام شدند. آنها نظام نامۀ محابس (آئین نامۀ زندانها) را تهیه کردند که در 1298 به تصویب هیئت دولت رسید. زجر بدنی و زنجیر کردن ممنوع شد. در سال 1308 اولین زندان ایران (زندان قصر) جهت نگهداری 600 نفر محکوم بنا شد. پس از شهریور 20 و اوضاع کلی ایران در خلال جنگ جهانی دوم، هرج و مرج و فساد داخلی نیز بالا گرفت و با افزایش مجرمان دولت گرفتار کمبود فضای زندان شد. در سال 47 اولین آئین نامه ها زندانهای با توجه به (اصول علم زندانها) به تصویب رسید و در سال 54 تصویب نیز شد که با توجه به کمبود امکانات، اکثر مفاد آن اجرا نشد. پس از انقلاب سال 57، براساس مصوبه شورای انقلاب اسلامی، زندانها از شهربانی منفک شدند و به شورای سرپرستی زندانها واگذار گردیدند.

تاریخچه زندان در غرب نیز همین سیر تکاملی را داشت منتها با اندکی بزک و دوزک خاص کشورها!

همان کثیفی و بی مبالاتی در رفتار با مجرمان و مرگ زندانی در زندان بود تا روحانیون مسیح، خواستار تعدیل مجازات شدند و حبس را به جای اعدام توصیه کردند. انان برای اصلاح و تربیت روحی و روانی زندانیان از زندانها بازدید به عمل می آوردند. در 817 میلادی در مجمع روحانیون مسیحی در رم مقررات اداره زندانها تصویب شد و سپس برای رخ دادن این اصلاح و تربیت درونی زندانیها، مقرر گردید زندانیها انفرادی نگاهداری شوند تا فرصت تفکر داشته باشند. اولین زندان انفرادی در همان زمان در رم دایر گشت. در سال 1266 میلادی، مجمع روحانیون تشخیص داد که این شیوه در متحول ساختن زندانی و پشیمانی وی بسیار موثر بوده است لذا نام زندان به ندامتگاه تغییر داده شد. در 1557 در شهر لندن قصر متروکی به نام bridwell  بود که از دوره هنری هشتم برجای مانده بود، این قصر ابتدا به مسکن فقرا تبدیل شد و سپس زندانی شد برای نگاهداری ولگردان. در این مکان کار اجباری الزامی گشت.در 1599 در آمستردام زندان خاصی ساخته شد که هم در آن کار بدنی الزامی بود و هم تربیت مذهبی که در این زندان نیز از 1605 روش نگهداری انفرادی مجرمان اجرا گشت.

برید ول brid well در زمان تبدیلش به مامن فقرا

در آمریکا، پس از استقلال از استعمار انگلستان در 1776 بود که جمهوری خواهان این کشور اعلام کردند: اعدام و کیفرهای بدنی، فرزند نامشروع حکومتهای سلطنتی است و در حکومت ما جایی برایش وجود ندارد. باتوجه به اینکه جامعۀ آزاد آمریکا بیشترین آزادی ها را به ملتش می بخشید، مجازات حبس و سلب آزادی شخص گویی مجازاتی نظیر اعدام محسوب می شد.  انقلاب کبیر فرانسه نیز در 1789 در تشدید این فکر بی تاثیر نبود. در قانون نامه کیفری فرانسه در 1810 و سپس ایالت باواریای آلمان در 1813 این مسئله کاملا مشهود است و از همان زمان کیفر حبس عنوان مجازات اصلی به کار گرفته شد و سپس به کشورهای روسیۀ تزاری، ترکیۀ عثمانی، یونان و مصر نیز وارد گشت.


مریم هروی
۱۳۹۰/۶/۱۸ عصر ۰۲:۳۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : حمید هامون, رزا, میثم, الیشا, اسکورپان شیردل, ژان والژان, Classic, ترومن بروینک, گرتا, الیور, مگی گربه, سروان رنو, دزیره, Antonio Banderas, زرد ابری, جو گیلیس, آماندا, oceanic, dered, دانته, خانم لمپرت, BATMAN, آقای همساده, اکتورز, پیرمرد, زینال بندری, Memento, کنتس پابرهنه, مموله
بانو آفلاین
مدیر داخلی
*****

ارسال ها: 197
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۵/۳۱
اعتبار: 63


تشکرها : 7909
( 3540 تشکر در 125 ارسال )
شماره ارسال: #2
زندان : تاریخچه , ادبیات و ... سینما !

برخی از مشهورترین زندانها در جهان

- آلکاتراز Alcatraz :

جزیره ای کوچک در خلیج سانفرانسیسکو در ایالت کالیفرنیای آمریکاست. با نام صخره و یا جزیزه پلیکانها نیز شناخته می شود. ابتدا به عنوان یک زندان ارتشی کاربرد داشت اما به زودی به مکانی برای نگاهداری بزرگترین جنایتکاران کشور تبدیل شد. در میان آنها اسامی آل کاپون و رابرت استرود به چشم می خورد. استرود پرنده بازی حرفه ای بود که براساس زندگی وی فیلم مشهور پرنده باز آلکاتراز با بازی برت لنکستر در سال 1962 و به کارگردانی جان فرانکن هایمر ساخته شد.

امکان گردش 360 درجه در آلکاتراز

----------------------------------------------

- جزیرۀ شیطان Devil’s Island :

مخوفترین مکان برای نگاهداری جنایتکاران و مجرمان سیاسی فرانسه. صخره  ای در سواحل گویان فرانسوی French Guian مکان این زندان است که در فاصلۀ سالهای 1852 تا 1938 مورد استفاده قرار می گرفت.

مکان کشور گویان در آمریکای جنوبی که گویان فرانسوی و گویان انگلیسی دو بخش اصلی آن هستند.

هنری چاریر Henri Charriere ملقب به پاپیون، یکی از معدود کسانی بود که موفق به فرار از این زندان گشت. Papillon 1973

  به کارگردانی فرانکلین-جی-شافنر داستان این فرار را به زیبایی به تصویر کشیده است.

--------------------------------------------

- سینگ سینگ Sing-Sing :

این مکان در ابتدا منزل شخصی به نام Sin Sinck در شهر نیویورک بوده است. زمان ساخت این قصر سالهای 1825-1828 ذکر شده و از 1891 پذیرای مجرمین و تبهکاران بیشماری بوده که در این زندان توسط صندلی الکتریکی اعدام شده اند. از آن پس به نام سینگ سینگ خوانده شد.  این زندان مدتهاست که به مرکز بازپروری Ossining تغییر نام داده است. (نام شهری در نیویورک)

--------------------------------------------------

- نیو گیت New Gate  (دروازۀ جدید) :

یکی از مشهورترین زندانهای شهر لندن. اعدامهای حکومتی در خارج دروازه های این زندان انجام می گرفت و یکی از مکانهاییست که در بسیاری از آثار چارلز دیکنز به آن اشاره شده است. این زندان بارها بازسازی و مرمت گردید اما نهایتا در سال 1902 برای همیشه ویران گشت. امروزه داداگاه مرکزی جزایی با نام Old Bailey در محوطۀ این زندان بنا شده است.

--------------------------------------------------------

- دارت مور Dartmoore :

این زندان در نزدیکی پرینس تاون انگلستان واقع شده و در خلال جنگ با ناپلئون به عنوان یکی از مهمترین و مخوفترین زندانهای اسرای جنگی محسوب می شده است. این زندان تا چندین مایل از هر طرف در دشتی پهناور واقع است که هرگونه امکان اختفا را از فراریان می گرفته و هرکس از این زندان می گریخت به سرعت دستگیر و به زندان بازگردانده می شده است. در فاصلۀ سالهای 1809 تا 1815 این زندان بیشترین تعداد زندانی را درخود جای داده بود.

----------------------------------------------------

- قصر یا زندان شیلون! Chateau Chillon :

واژۀ Chateau  در زبان فرانسه به معنای قصر است و استعمال آن در پیشوند برخی از مشهور ترین زندانهای به جای مانده از آن دوره از جمله شیلون و دیف، به معنای قصر بودن آن مکان و تغییر کاربری بعدی آن به زندان است.  شیلون بنایی تاریخیست که در کشور سوئیس و در جزیزه ای کوچک در دریاچه لمان قرار دارد. جزیره راکی که مکان این قصر بوده به دلیل موقعیت استراتژیکش، مکانی مناسب برای تحت نظر داشتن اروپای شمالی و اروپای جنوبی محسوب می شود و به این قصر اهمیتی بیش از پیش می بخشد. کاربری این بنا را به سه دوره (قرن 12 تا 16) – (قرن 16 تا 18) و (قرن 18 تا کنون) تقسیم می کنند.

دوره اول: که کنترل و به نوعی حکومت مناطق مسکونی سواحل دریاچه در این مکان انجام می گرفته است. دوره دوم: کشور سوئیس و یا به بیان دقیقترش Bernese (برن) در سال 1536 شیلون را اشغال می کند و ابتدا بصورت مقر حکومتی و سپس به مدت 260 سال به زندان تبدیل می شود. دوره سوم: دولت برن، شیلون را در 1798 ترک کرده و مجددا در سال 1803 به کاربری سابقش(زندان) باز می گردد. بعدها تبدیل به موزه ای هنری شده و تاکنون به عنوان یکی از اماکن باستانی سوئیس حفاظت و نگهداری می شود.

اما شهرت شیلون با لرد بایرون آمیخته شده است. پیش از او ژان ژاک روسو نیز در رمانی که در 1762 منتشر ساخته بود تصویری از این قصر ارائه داه بود اما، انتشار شعر زندانی شیلون بود که نام شیلون را در تاریخ ادبیات و تاریخ جهان ماندگار کرد.  بایرون در کتابش به مصائب فرانسیوس بونیوارد (1493-1570) یکی از سیاستمداران دولت جنوا که با عقاید حکومت وقت مخالف بوده و در شیلون زندانی شده بود، می پردازد.بعدها دولت برن او را آزاد ساخت اما این شعر به شیلون چهره ای نمادین از آزادی و به زندانی اش ابعادی فراتر از منطقه بخشید و روحیه آزداگی را در جهان گسترانید.

امضای لرد بایرون بر یکی از سنگهای دیوارۀ شیلون.Lord Byron 1788-1823

------------------------------------------------

- شاتو دیف Chateau Dif  :

ابتدا قصر (و سپس زندان) در جزیره ای به همین نام است. کوچکترین جزیرۀ واقع در دریای مدیترانه به فاصلۀ 1 مایل از ساحل مارشال در جنوب فرانسه. شهرت این زندان بیشتر به خاطر نگارش یکی از رمانهای مشهور آلکساندر دوما به نام کنت مونت کریستو است که در سال 1844 شکل گرفت. این زندان در ایجاد داستان و روال پیشرفت آن نقشی کلیدی دارد. مسلما شخصیت ادمون دانتس، 14 سال زندانی بودنش در شاتو دیف، آشنایی اش با آن کشیش یا راهب دیوانه نما با نام آبه فاریا، فرارش از زندان ، ثروتمند شدنش و بقیه ماجرا را به خوبی می دانید...

آلکساندر دومای پدر 1802-1870 فرانسه

از اواخر قرن نوزدهم بود که کاربری این مکان از زندان تغییر یافت و درهایش در سپتامبر 1890 به روی عموم گشوده گشت. مارک تواین نیز در سال 1867 (یعنی زمانی که هنوز این مکان زندان بود) از اینجا بازدید کرد و در رمان "غریبۀ بیگناه" به این زندان اشاره می نماید. در زندان دیف مکانی وجود دارد که به آن سلول "مرد با نقاب آهنین Man in the iron mask" گفته می شود. باتوجه به نوشته های گذشته و اشاره به این شخص مرموز و زندانی شدنش در زندانهای گوناگون از جمله باستیل، برخی براین باورند که هرگز او در شاتو دیف نبوده و این یک شایعه است!

مردی با نقاب آهنین

-----------------------------------------------------

- باستیل Bastille :

باستیل قصری بود در شهر پاریس که اصالتا به نام سنت آنتونی باستیل شناخته می شود. این مکان به منظور مقابله با انگلستان و درخلال جنگ صدساله ساخته شد. عملیات احداث اصلی در 1357 میلادی آغاز شد و تکمیل و ساخت نهایی آن در 1370 به انجام رسید. قصری مستحکم با 8 برج که دروازه های سنت آنتونی به سمت شرق شهر پاریس را تحت کنترل داشتند. این ساختار و نواوری آن باعث شد که بعدها در انگلستان و فرانسه نیز نمونه های متعددی از ان ساخته شود.

بعدها در 1471 به عنوان زندان استفاده شد... در 1420 تا 1430 تحت ادارۀ اشغالگران انگلیسی بود که تا زمان لوئی نهم ادامه داشت. در زمان لوئی چهاردهم زندان باستیل برای نگاهداری اعضای بلندمرتبۀ جامعۀ فرانسه که با نظرات او مخالف بودند استفاده می شد. بعد از جنبش پروتستانها در فرانسه از 1659 به بعد باستیل به زندانی عمومی تبدیل شد و تا 1789 تقریبا 5279 زندانی در خود جای داده بود.

در زمان لوئی پانزده و شانزده، شرایط نگهداری زندانیان بصورت دسته جمعی و مطلوب گزارش شده است. از قرن هجدهم به بعد در اتوبیوگرافیهایی که از زندانیان این بنا برجای مانده چنین استنباط می شود که با تغییر سیاستهای حاکمه و تغییر روند محاکمه و مجازات، به طرز چشمگیری از تعداد زندانیان کاسته شده بود.در 1789 جنبشهای سیاسی در فرانسه بالا گرفت و در 14 جولای، جمعیت انقلابی به این مکان یورش بردند که البته دلیل نخست ایشان بدست آوردن باروتهای ارزشمند داخل قصر بود اما این یورش منجر به آزادی 7 زندانی باقیمانده گشت که با دستگیری و کشته شدن Bernard-Rene de launay رئیس زندان، این مکان اشغال و در اختیار انقلابیون در آمد و بعدها تبدیل به نماد بزرگ تلاش برای آزادی گردید که در قالب اشعار، رمانها و نمایشنامه های باقیمانده از قرن نوزدهم به زیبایی به تصویر کشیده شده است.

در حال حاضر از این بنا جز بخشی از سنگهای پایۀ دیوارها برجای نمانده است.

بامهر... بانو


مریم هروی
۱۳۹۰/۶/۱۸ عصر ۰۳:۰۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : حمید هامون, رزا, میثم, الیشا, اسکورپان شیردل, ژان والژان, Classic, ترومن بروینک, منصور, گرتا, راتسو ریــزو, الیور, کاپیتان اسکای, john doe, کاپیتان هادوک, واترلو, مگی گربه, seyed, سروان رنو, دزیره, Antonio Banderas, چارلز کین, FORD, زرد ابری, آماندا, oceanic, فورست, dered, دانته, خانم لمپرت, آقای همساده, BATMAN, اکتورز, پیرمرد, پرشیا, زینال بندری, Kurt Steiner, Memento, کنتس پابرهنه, شارینگهام
منصور آفلاین
آخرین تلالو شفق
*

ارسال ها: 501
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۱۷
اعتبار: 77


تشکرها : 395
( 8061 تشکر در 307 ارسال )
شماره ارسال: #3
RE: زندان : تاریخچه , ادبیات و ... سینما !

(۱۳۹۰/۶/۱۸ عصر ۰۳:۰۱)بانو نوشته شده:  

 

- آلکاتراز Alcatraz

هرجا اسم آلکاتراز به میان می آید ناخوداگاه ذهن علاقمندان به فیلم به 3 فیلم معطوف میشود و نه بیشتر: فرار از آلکاتراز،پرنده باز آلکاتراز و آل کاپون. اما یکی از بهترین فیلمها یا بهتر است بگوئیم سریالهائی که با محوریت این زندان ساخته شد و حتی بنظرم مایکل سریال فرار از زندان بر اساس شخصیت جوان آن سریال شکل گرفت سریال آلکاتراز ،یک داستان تکان دهنده بود که بنطرم در سال 1980 یا 1981 توسط پل کراسنی ساخته شد و اتفاقا نام بازیگر اصلی آن هم مایکل (مایکل بک) بود. مشهورترین بازیگر این سریال تلی ساوالاس بود با آن چهره همیشگی و سر تراشیده که در اوج پختگی و قدرت این سریال را بازی کرد و صحنه هایی که سالاواس در آنها حضور داشت فوق العاده بود... این سریال در دهه 60 و پس از انقلاب روی آنتن شبکه 2 رفت که بشدت مورد استقبال قرار گرفت و علاقمندان قدیمی سینما با دیدن تلی ساوالاس و آن هیبت مردانه از خود بیخود میشدند. این سریال در واقع یک فیلم تلویزیونی حدود 200 دقیقه ای بود که در ایران در چند قسمت با عنوان سریال به نمایش درآمد

   

۱۳۹۰/۶/۲۲ عصر ۱۲:۲۸
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : Classic, رزا, کاپیتان هادوک, ژان والژان, بانو, اسکورپان شیردل, میثم, سروان رنو, دزیره, Antonio Banderas, الیشا, oceanic, dered, دانته, خانم لمپرت, آقای همساده, BATMAN, اکتورز, زینال بندری, هایدی, مموله, پیرمرد
واترلو آفلاین
پیشکسوت
*

ارسال ها: 365
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۷/۱
اعتبار: 43


تشکرها : 743
( 2602 تشکر در 220 ارسال )
شماره ارسال: #4
RE: زندان : تاریخچه , ادبیات و ... سینما !

ممنون از بانوی گرامی

اما مهمترین زندانی که به لحاظ سینمایی در خیلی از فیلمها حضور داشته زندان سن کوئینتین است.

سن کوئینتین San Quentin

زندانی که در سال 1852 بازگشایی شد. معروفیت این زندان بیشتر بخاطر صف مرگ آن است.

تمام کسانی که قرار است در ایالت کالیفرنیا اعدام شوند ( البته فقط مردان ) به این زندان منتقل می شوند.

از سال 1893 تا سال 1937 ، 215 نفر با طناب دار  اعدام شدند در 6 دهه بعد 196 نفر دیگر با اتاق گاز خلاص شدند

تقریباً سالی 30 نفر در این زندان اعدام می شوند

در سال 1996 اعدام با اتاق گاز ملغی گردید و جای آن تزریق سم جایگزین گردید.از 1996 تا 2006 ، 11 نفر بدین طریق اعدام شدند.

و اما معروفترین فیلم هایی که به این زندان اشاره داشتند

1- گذرگاه تاریک

2- می خواهم زنده بمانم

3- سن کوئینتین 1937

4- سن کوئینتین 1946

5- دافی از سن کوئینتین

6- فرار از سن کوئینتین

7- مردان سن کوئینتین

8- پول را بردار و فرار کن

 File:SanQuentinSP.jpg

اما در زمینه موسیقی :

در سال 1969 جانی کش یک کنسرت زنده در زندان برگزار کرد می توانید این کنسرت را در یوتیوب مشاهده کنید.

و در سال 1990 بی.بی کینگ هم آلبوم موسیقی خود را در انجا ضبط کرد.


من یعنی فرانسه ، فرانسه یعنی من
۱۳۹۰/۶/۲۳ صبح ۰۹:۰۶
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : بانو, اسکورپان شیردل, میثم, کاپیتان هادوک, سروان رنو, حمید هامون, الیشا, ژان والژان, Classic, دزیره, Antonio Banderas, رزا, مگی گربه, FORD, راتسو ریــزو, جو گیلیس, oceanic, dered, دانته, خانم لمپرت, آقای همساده, BATMAN, اکتورز, زینال بندری, پیرمرد
بانو آفلاین
مدیر داخلی
*****

ارسال ها: 197
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۵/۳۱
اعتبار: 63


تشکرها : 7909
( 3540 تشکر در 125 ارسال )
شماره ارسال: #5
زندان : تاریخچه , ادبیات و ... سینما !

برخی از مشهورترین فیلمها با محوریت زندان:

      1- پرنده باز آلکاتراز (Birdman of Alcatraz (1962

کارگردان: جان فرانکن هایمر (John Franken Heimer)

فیلمنامه: گای تراسپر (Guy Trosper)  - بر مبنای کتابی نوشته شده توسط توماس-ای-گادیس (Thomas E.Gaddis)

فیلمبردار: برنت گافی (Burnett Guffey)

آهنگساز : المر برن اشتاین (Elmer Bernstein)

بازیگران: برت لنکستر، کارل مالدن، تلما ریتر، بتی فیلد، نویل براند، ادموند اوبراین، هیو مارلو و تلی ساوالاس.

همانگونه که دوستان مستحضرند، این فیلم، داستان زندگی رابرت استرود است. مردی که  به خاطر ارتکاب قتلی در آلاسکا، به زندان می افتد و سپس با قتل یک زندانی و نگهبانی که مانع فرار او از زندان شده بر مجازاتش افزوده شده و به اعدام محکوم می گردد. در این میان با رفتن مادرش به کاخ سفید و درخواست از رئیس جمهور وقت (وودرو ویلسون) مجازات او از اعدام به حبس ابد تخفیف می یابد. داستان زندگی یکنواخت اوست تا آنجا که پرنده ای مجروح را می یابد و با مداوای پرنده، به پرندگان و پرورش آنها علاقمند می گردد و مابقی سالهای محکومیتش را صرف پرورش قناری و مطالعه بر روی این پرنده و روشهای درمان و ساخت داروهای دست ساز برای این حیوان می کند.

فیلم بصورت سیاه و سفید فیلمبرداری شده، و در زمان خودش، فیلمی قدرتمند محسوب می گردد. بازی برت لنکستر شاید از بهترین فیلمهای کارنامۀ هنری اش باشد که متاسفانه چندان در حفظ جایگاه و شان هنری کسب شده اش در این فیلم نکوشید و فیلم بد هم بسیار دارد.... نکتۀ اساسی در این فیلم، شخصیت مقبول ارائه شده توسط لنکستر است برای استرود...اما همگان می دانند که استرود واقعی، چیزی نبود جز مردی متقلب، قانون شکن، حقیر، همجنسباز، بی مبالات ودیگر هیچ... تمامی صفاتی که اورا به حبس ابد محکوم کرده بود...

پرنده باز آلکاتراز در مراسم اسکار 1962 در 4 زمینه کاندیدا شد:

1-      کاندیدای بازیگر اول مرد برای برت لنکستر (که نتیجه را به گری گوری پک فیلم کشتن مرغ مقلد واگذار نمود.)

2-      کاندیدای بازیگر مرد نقش دوم برای تلی ساوالاس (که نتیجه از آن اد بگلی در فیلم پرنده شیرین جوانی شد.)

3-      کاندیدای زن نقش دوم برای تلما ریتر (جایزه به پتی دوک فیلم معجزه گر رسید.)

4-      کاندیدای بهترین فیلمبرداری سیاه و سفید برای برنت گافی (جایزه به گروه فیلمبرداری طولانی ترین روز رسید.)

-------------------------------------------------------------

و اما... رابرت اف.استرود واقعی که بود؟


رابرت اف.استرود که با عنوان "پرنده باز الکاتراز" شناخته می شود؛ در سال 1909 در جریان قتلی بسیار فجیع در آلاسکا، که در آن یک متصدی بار مشروب را به خاطر پرداخت پول به زنی فاحشه (که استرود عاشقانه دوستش داشت! ) با شلیک گلوله به قتل می رساند، و حتی پس از قتل ، کیف پول مردک بینوا را می گردد تا مطمئن شود میان این دو تن بده بستان و به اصطلاح مشارکت شغلی نیز بوده یا خیر! دستگیر می شود و در سال 1911 محکوم شده و به زندان ایالتی McNeil Island در ایالت واشنگتن فرستاده می شود. سوابق وی نشان می دهد که در مک نیل بسیار خشن و غیرقابل کنترل بوده است، یکبار برای حمله به یکی از کارکنان بیمارستان زندان (که درخواست مواد مخدر اورا گزارش کرده بود) و بار دیگر برای مجروح کردن یک هم سلولی با 6 ماه حبس اضافه مجازات می شود. اما به خاطر تداوم اینگونه رفتارهای وحشیانه، سرانجام به زندان Leavenworth  در ایالت کانزاس فرستاده می شود.در سال 1916، وقتی زندان مانع ملاقات وی با برادرش می گردد، به شکلی عجیب در مقابل 1100 زندانی، یکی از نگهبانان زندان را در سالن اجتماعات به قتل می رساند و به جرم قتل درجه اول به اعدام با طناب دار محکوم می گردد.

از زمان محکومیت به اعدام تا فرا رسیدن زمان اجرای حکم به انفرادی فرستاده می شود که در خلال این دوران، مادرش ناامیدانه برای ورود به کاخ سفید و گرفتن عفو می کوشید. سرانجام این امر در 1920 با دیدار مادرش با همسر وودرو ویلسون به نتیجه می رسد و موفق می شود مجازات پسرش را به جای مرگ به حبس ابد بدون هیچگونه عفو تقلیل دهد.

در این میان، سرپرست این زندان T.W.Morgan در می یابد که تنها راه مهار این زندانی گستاخ نگهداری وی در انفرادی است...

زندگی 30 سالۀ وی در لیون ورت، آغاز می شود و ناگهان تحولی رخ می دهد... پرنده ای زخمی در حیاط زندان نظرش را جلب می کند، سعی می کند پرندۀ مجروح را با داروهای دست ساز مداوا کند، این امر نتیجه می دهد و استرود به دنیای پرنده بازان وارد می شود.

به او اجازه می دهند تا در سلولش به پرورش قناری دست بزند، دیوارۀ میان دو سلول مجاور را بر می دارند تا بتواند از این فضا استفاده کرده و آزمایشگاهی کوچک دایر کند، مسئولین زندان برایش ابزار و کتب لازم برای مطالعه را فراهم می کنند و موفق به نگارش دو کتاب درخصوص قناریها و بیماری های آنها می گردد و تقریبا 300 پرنده در سلولش پرورش می دهد. حتی داروهایی تولید کرده و به برای فروش ارائه می کند. با وجود آنکه بسیاری بر مفید بودن روشهای وی نظر دادند و تحقیقات اورا موثر دانستند، اما مسئولین زندان متوجه شدند که استرود برخی از مواد شیمیایی را که برای آزمایشهایش سفارش میداده، به واقع صرف ساخت مشروبات الکلی دست ساز می کرده است! تحقیقاتش را تحت نظر می گیرند و فعالیتش را محدودتر می کنند...

دو کتابی که استرود عمرش را صرف آنها نمود

سرانجام در 1942 به آلکاتراز فرستاده می شود. جایی که به واقع در آن پرنده ای نداشت اما به این نام شناخته شد! در آلکاتراز، 17 سال سپری شد... 6 سالش در سلول انفرادی D Block و 11 سال نیز در بیمارستان زندان. در سال 1959 به مرکز درمانی اسپرینگ فیلد در میسوری، فرستاده شد و سرانجام در 21 نوامبر سال 1963 به مرگ طبیعی از دنیا رفت.

درسلولش در آلکاتراز

رابرت استرود هیچگاه اجازه نیافت تا فیلم "پرنده باز آلکاتراز" را تماشا کند...فیلمی که برت لنکستر را به یک نامزدی اسکار رسانید و از استرود چهره ای موجه و معقول در جهان به نمایش گذارد....

--------------------------------------------------------------------

آهنگساز اثر:

المر برن اشتاین(Elmer Bernstein (1922 – 2004

-------------------------------------------------------------------------------------------------------

کتاب نوشته شده توسط توماس ای.گادیس کسی که با نگارش زندگی او، استرود را به عنوان پرنده باز آلکاتراز به جهان معرفی کرد:

بامهر... بانو


مریم هروی
۱۳۹۰/۷/۱۹ عصر ۱۰:۳۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : دزیره, ترومن بروینک, کاپیتان اسکای, الیور, گرتا, ژان والژان, پایک بیشاپ, واترلو, اسکورپان شیردل, حمید هامون, کاپیتان هادوک, رزا, چارلز کین, دن ویتو کورلئونه, جیسون بورن, سناتور, منصور, سروان رنو, میثم, john doe, Classic, مگی گربه, الیشا, FORD, راتسو ریــزو, زرد ابری, oceanic, فورست, dered, دانته, خانم لمپرت, آقای همساده, اکتورز, پرشیا, زینال بندری, Memento, کنتس پابرهنه, پیرمرد
بانو آفلاین
مدیر داخلی
*****

ارسال ها: 197
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۵/۳۱
اعتبار: 63


تشکرها : 7909
( 3540 تشکر در 125 ارسال )
شماره ارسال: #6
زندان : تاریخچه , ادبیات و ... سینما !

برخی از مشهورترین فیلمها با محوریت زندان:

  2- پاپیون (Papillon (1973


150 دقیقه – رنگی

کارگردان: فرانکلین جی.شافنر Franklin J. Schaffner

فیلمنامه: دالتون ترومبو Dalton Trumbo  و لورنزو سمپل جونیور Lorenzo Semple, Jr (براساس اتوبیوگرافی نوشته شده توسط هنری چاریر  Henri Charrière)

فیلمبردار: فرد کوئن کامپ Fred Koenekamp

آهنگساز: جری گلد اسمیت Jerry Goldsmith

بازیگران: استیو مک کوئین، داستین هافمن، ویکتور جوری، دان گوردون، آنتونی زرب، رابرت دمن و ... (دالتون ترومبو فیلمنامه نویس این اثر نیز در نقش "کوماندانت" مقابل دوربین آمده است.)


داستان فیلم بسیار ساده است، هنری چاریر "پاپیلون (تلفظ فرانسۀ پروانه)" (مک کوئین) که در زندان جزیزه شیطان Devil’s Island زندانیست، مصمم به فرار از زندان می باشد. داستان تلاش سخت او و هربار شکست خوردنش، داستان مصائب زندان، سایر زندانیها، نگهبانان و... فیلمی طولانی، کم فراز و نشیب، کم لبخند، تلخ که در نهایت فرار او را از زندان به تصویر می کشد...

زمانیکه مشغول نگارش این مطلب بودم، گفتم فیلم را از نگاه منتقدین غربی نیز بررسی کنم...راجر ایبرت جمله ای نوشته بود که متحیرم کرد: صرف اینهمه هزینه، انرژی، و زمان، برای چه؟! وقتی پاپیون در نهایت از جزیرۀ شیطان می گریزد، همه شاد می شویم، اما نه برای او، که بیشتر برای خودمان. چون دست آخر ما نیز خلاص شدیم و می توانیم سینما را ترک کنیم!!

شاید معجون عجیب هافمن-مک کوئین مارا پای فیلم می نشاند، تضاد عجیب حتی در نوع بازی، اما چه کسی اهمیت می دهد؟! دست آخر فیلم تمام شده است!

پائولین کیل نیز چندان دل خوشی از اثر نداشت و نوشته بود: انگار کمِ کم زندگی یک قدیس و یا مثلا پاپ به تصویر کشیده شده است که چنین هزینه و انرژی ای صرف آن کرده اند! یک قاتل! اگر یک انتخاب بازیگر غلط در فیلم وجود داشته باشد همین استیو مک کوئین است. زمانی رابرت میچم گفته بود:"استیو چیز زیادی با خود به یک میهمانی عظیم نمی آورد!" و انتخاب هافمن، یک بازی زیرپوستی، تنها نقطۀ احساسی در فیلمی تهی از احساس!

اما به راستی چرا... چه شد که منتقدین اینهمه از فیلم ناخرسندند....؟!

فیلم در مراسم اسکار آن سال تنها در زمینۀ موسیقی متن کاندید شد، که آنرا نیز به ماروین هاملیش برای موسیقی متن آنطور که بودیم واگذار نمود...

البته این عدم انتخاب در اسکار را ضعف موسیقی نمی دانم، چرا که این موسیقی یه حد کافی قدرتمند است که آنرا در خاطر زنده نگاه دارد. و خود فیلم، مخاطب عموما دوستش دارد، فیلم تلخ، گزنده، مبارزه با ظلم، شعار، فرار و در راس آن در ایران یک دوبلۀ محشر.

--------------------------------------------------------------

برای پی بردن به دلایل ناخرسندی منتقدین و یا جامعۀ دست به قلم، بهتر است کمی از چاریر بگوییم، که بود و چه کرد و حواشی قبل و بعد از کتابش ....

هنری چاریر، متولد 16 نوامبر 1906 در فرانسه. یک جنایتکار. که به خاطر نگارش کتاب پاپیون به شهرت جهانی رسید. این لقب (پاپیون) برای خالکوبی پروانۀ روی سینه اش به او داده شده بود.

چاریر دو خواهر بزرگتر داشت، و زمانیکه 10 ساله بود مادرش را از دست داد. در 1923 و 17 سالگی به نیروی دریایی فرانسه پیوست و دوسال مشغول بود. پس از ترک نیروی دریایی، به دنیای اراذل پاریس وارد شد. ازدواج هم کرد و صاحب دختری شد.

براساس رمان پاپیون، در 29 اکتبر 1931، چاریر به دلیل قتل یک دلال محبت به نام رولاند له پتیت، بازداشت می شود. جرمی که همواره آنرا انکار می کرد! به حبس ابد و ده سال کار سخت محکوم می شود. پس از دوره ای کوتاه در زندان فرانسه، با کشتی به زندان جزیرۀ شیطان در گویان فرانسوی منتقل می گردد. در همین کشتی است که با زندانی ثروتمندی به  نام لوئیس دگا (شخصیتی که داستین هافمن ایفاگر نقشش بود) آشنا می شود. دو سال انفرادی  می کشد. پس از آزادی از انفرادی، 9 بار اقدام به فرار می کند یکبارش نیز موفق می شود که قبیله ای سرخپوست در کلمبیا اورا می پذیرند اما باز دستگیر می شود.

در نهایت، در 1941 موفق به فرار می شود و روی بسته ای نارگیل مایلها بصورت شناور در دریا پیش می رود تا به ونزوئلا می رسد. در ونزوئلا دستگیر می شود و یکسال حبس می کشد. اما پس از آزادی شهروندی ونزوئلا را می گیرد و زندگی اش از این رو به آن رو می شود و ازدواج می کند و ترس بی ترس!!

به هر حال، این اطلاعات از رمان چاریر استخراج شده اند، کتابی که به نام اتوبیوگرافی (شرح حال شخصی) منتشر شده است اما در زمان حاضر، اعتبارش را تا حد زیادی از دست داده است. با وجود ادعای چاریر مبنی بر بی گناهی اش در قتل، پلیس پاریس، جرم اورا قطعی دانسته و با وجود گذراندن بخشی از دوران محکومیتش در زندان، به هر صورت او محکومیست که گریخته است. روزنامه تایمز زمانی نوشته بود: بسیاری از نویسندگان، گذشتۀ خودرا بزک می کنند، برخی نیز آنرا کاملا زیبا و عظیم جلوه می دهند! (جمله ای که برای چاریر چندان هم بی ربط به نظر نمی رسد!)

برخی از کسانی که روی این کتاب تحقیقاتی انجام داده اند، اعلام کرده اند که بسیاری از حوادث این ماجرا، برای سایر اشخاص رخ داده است که چاریر تنها برای آرایش ماجرایش از آنها به عنوان ماده اولیه استفاده نموده است!

سالها پس از آزادی اش از زندان ونزوئلا، در 1945، تبعۀ آنجا شد و با یک زن محلی به نام ریتا ازدواج کرد و صاحب فرزندانی شد. چندین رستوران در کاراکاس و ماراکایبو راه انداخت و تقریبا به چهره ای مشهور تبدیل شد و گهگاه به عنوان میهمان به تلویزیون محلی نیز دعوت می شد. درنهایت در سال 1969 به فرانسه بازگشت و رمانش را منتشر نمود.کتاب به تیراژ 1.5 میلیون جلد رسید تا آنجا که یکی از وزیران فرانسه اعلام کرد مظهر "انحطاط اخلاقی فرانسه" یکی دامنهای کوتاه (مینی ژوپها) هستند و یکی کتاب پاپیون!

کتاب در انگلستان هم ترجمه و منتشر شد. بعدها در ادامۀ پاپیون رمانی به نام Banco نوشت که در آن حوادث بعد از فرارش به تصویر کشده شده است. ساخته شدن فیلم نیز بر شهرت و محبوبیت جهانی کتاب افزود. در فیلم شافنر، صحنه هاییست که در کتاب وجود ندارد، مثلا صحنه ای که پاپیون و دوستانش وادار می شوند که کروکودیلی را شکار کنند.

و اما.... شک و شبهات زمانی بالاگرفت که در سال 2005 یک مرد 104 سالۀ پاریسی، به نام چارلز برونیر Charles Brunier اعلام کرد که پاپیون واقعی اوست. البته این ادعا نیز مشکوک به نظر می رسد اما، محققین معتقدند، داستان چاریر حاوی حوادثیست که برای سایر زندانیهای هم دوره ای او از جمله برونیر رخ داده و چاریر صرفا مطالب را به هم چسبانده و رمان شکل گرفته است!

پس از انتشار کتاب او، دو کتاب در پاسخ به وی نوشته و منتشر شد که نشان میداد درهرصورت او قطعا گناهکار بوده است و به همان خاطر به حبس ابد محکوم شده بود!

چاریر به لطف این کتاب و فیلم، به چنان محبوبیتی رسید که حتی در سال 1971 در فیلمی به نام Popsy Pop  نه تنها از نوشته های او به عنوان فیلمنامه استفاده شد که حتی بازی در برابر کلودیا کاردیناله نیز به او داده شد!!

سرانجام هنری چاریر پس از کسب یک دنیا شهرت و اعتبارِ به حق یا ناحق! در سال 1973 در سن 67 سالگی براثر سرطان حنجره در اسپانیا درگذشت.

----------------------------------------------------------

آهنگساز اثر: جری گلد اسمیت Jerry Goldsmith

با مهر... بانو



فایل های ضمیمه بند انگشتی
                           

مریم هروی
۱۳۹۰/۸/۲۷ عصر ۱۲:۱۳
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : جیسون بورن, ترومن بروینک, ممل آمریکایی, مگی گربه, ژان والژان, حمید هامون, گرتا, راتسو ریــزو, پایک بیشاپ, دزیره, واترلو, Peter Pan, الیور, الیشا, FORD, Papillon, زرد ابری, جو گیلیس, آماندا, oceanic, رزا, فورست, dered, دانته, خانم لمپرت, آقای همساده, اکتورز, پیرمرد, پرشیا, زینال بندری, Memento, کنتس پابرهنه, ایـده آلـیـسـت, شارینگهام
دن ویتو کورلئونه آفلاین
پیشکسوت
*

ارسال ها: 1,074
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۸/۱۰
اعتبار: 53


تشکرها : 1834
( 10943 تشکر در 271 ارسال )
شماره ارسال: #7
RE: زندان : تاریخچه , ادبیات و ... سینما !

آل کاپون !

به نقل از ویکی پدیا :

 ((  آلفونزو گابریل کاپون در ۱۷ ژانویه سال ۱۸۹۹ متولد شد و در ۲۵ ژانویه ۱۹۴۷ زندگی را بدرود گفت.

آل کاپون معروف‌ترین گانگستر آمریکا و بزرگترین نماد قانون شکنی در دهه ۱۹۲۰ آمریکاست.هرچند در کارت شناسایی اش به عنوان فروشنده اثاثیه دست دوم معرفی شده بود، اما در واقع یک گانگستر آمریکایی بد نام طی سال‌های ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۰ بود. اصلیت کاپون ناپلی بود، یک ناپلی متولد شده در نیویورک که تبهکاری را از بروکلین آغاز کرد و سپس به شیکاگو نقل مکان کرد و تبدیل به بدنام‌ترین مجرم این شهر شد.
در اواخر دهه ۱۹۲۰ در لیست سیاه اداره تحقیقات فدرال آمریکا قرار داشت و در سال ۱۹۳۱ به جرم پرداخت نکردن مالیات به ۱۱ سال زندان محکوم شد و در سال ۱۹۳۲ به زندان آتلانتا فرستاده شد. او همچنین مقداری از دوران محکومیتش را در زندان آلکاتراس گذراند. در زندان دچار مشکلات روحی و روانی شد. حتی چند ماه آخر محکومیت را در بیمارستان روانی گذراند. او در سال ۱۹۴۷ در پی ایست قلبی درگذشت.

پدر آل کاپون، گابریل کاپون یک آرایشگر اهل روستایی  در ۲۵ کیلومتری جنوب ناپل بود و مادرش، ترسینا رایولا، خیاط اهل شهر کوچکی در جنوب غربی ایتالیا بود. این زوج که هفت فرزند پسر و دو فرزند دختر داشتند، در سال ۱۸۹۴ به آمریکا مهاجرت کردند و در ویلیامزبورگ  در نزدیکی بروکلین ساکن شدند.

آل کاپون از سنین نوجوانی با ارتکاب جرم‌های کوچک، بزهکاری را آغاز کرد، در ۱۴ سالگی به دلیل درگیر شدن با یکی از معلمان مجبور به ترک دبیرستان شد. در این زمان او به گروه جنایتکاری به نام «Five Points Gang» به رهبری فرانکی یل (Frankie Yale) پیوست و از آن پس به عنوان متصدی بار در یک مهمانخانه به نام Harvard Inn که به یل تعلق داشت مشغول به کار شد.

در یکی از زد و خوردهایش، قاتلی به نام فرانک گالوچیو ، گونه چپ کاپون را با چاقوی ضامن دار شکاف داد و باعث شد لقب «صورت زخمی» تا آخر عمر با آل کاپون همراه شود.

او در سال ۱۹۱۸ با یک دختر ایرلندی (به نام Mae Coughlin) ازدواج کرد و در همان سال صاحب پسری شد که او را «آلبرت سانی فرانسیس کاپون» (Albert "Sonny" Francis Capone) نام نهاد. در این ایام کاپون کماکان در خدمت فرانکی یل بود و به اتفاق همسرش یک سال در بروکلین زندگی کرد.

در پی ارتکاب به دو فقره قتل، یل به ناچار او را به شیکاگو فرستاد تا آب‌ها از آسیاب بیفتد، این نقل مکان آغازی بود برای یکی از بد نام‌ترین تبهکاران در تاریخ معاصر کشور آمریکا.

کاپون در خانه کوچکی واقع درCicero در حومه شیکاگو، منزل گزید و در تشکیلات یک تبهکار حرفه‌ای به نام جانی توریو  که رئیس اسبق یل بود، مشغول به کار شد.

توریو بلافاصله به استعداد کاپون پی برد و کلیه کارهای خلافی را که در زمینه قمار، مشروبات الکلی و ... انجام می‌داد، به کاپون واگذار کرد. یکی از اقدامات او تقلب در رای گیری انتخاب شهردار Cicero بود، کاپون در پای صندوق‌های رای مردم را با تهدید وادار به رای دادن به توریو کرد و نهایتا توریو با اکثریت آرایی که با زور بدست آورده بود، موفق به کسب مقام شهرداری شد.

اما در کمال ناباوری یک هفته بعد او ادعا کرد که کاپون را از شهر اخراج خواهد کرد. کاپون در یک ملاقات خصوصی با شهردار قلابی او را به شدت مضروب کرد.

سرانجام زمانی که توریو هدف شلیک گلوله یکی از افراد گروه رقیب قرار گرفته و تصمیم به ترک شیکاگو گرفت، کاپون جای او را گرفت و به «رئیس بزرگ» تبدیل شد.

کاپون به عنوان یک تبه کار زیرک هیچ مدرکی از کارهای خلاف خود بر جا نمی‌گذاشت. او یک شبکه جاسوسی بسیار گسترده در شیکاگو داشت و در شناسایی دشمنان تبحر خاصی داشت و قبل از اینکه هر دشمنی بیش از اندازه قدرتمند شود، نقشه قتلش را کشیده بود. یکی از معروفترین عملیات‌هایی که توسط کاپون و گروهش انجام شد، قتل عام روز ولنتاین - ۱۴ فوریه - سال ۱۹۲۹ بود، چهار نفر از اعضای گروه کاپون وارد یک گاراژ در خیابان Clark شدند، ساختمان گاراژ در واقع مقر فعالیت قاچاق مشروبات الکلی گروه رقیب کاپون بود. دو نفر از افراد کاپون لباس پلیس به تن داشتند و همین امر باعث شد افراد گروه رقیب که ۷ نفر بودند با تصور حمله پلیس، اسلحه‌های خود را به زمین نهاده و پشت به دیوار بایستند، افراد کاپون با دو تفنگ و دو مسلسل، بیش از ۱۵۰ گلوله به آنان شلیک کردند، شش نفر آنان به قتل رسیدند و نفر هفتم که یکی از اعضای گروه خود آل کاپون بود، به طرز معجزه آسایی از مهلکه گریخت.

اما سرانجام در سال ۱۹۲۷ تصویب قوانین جدید این اجازه را به دولت داد که او را به جرم فرار از پرداخت مالیات محکوم کند، در این زمان کاپون تصمیم به ترک شیکاگو گرفت و در جستجوهایی که به منظور یافتن مکانی مناسب برای اقامت، دریافت که در آمریکا وجه بسیار پلیدی دارد و توده مردم از او و گروهش تنفر دارند. از آن پس بود که تصمیم گرفت چهره اجتماعی محبوبی از خود بسازد، او به فقرا کمک می‌کرد، در محلات فقیر نشین رستوران‌های رایگان بر پا می‌کرد، در امور خیریه شرکت می‌کرد و حتی کلوپ شبانه خود را در اختیار هنرمندانی چون چارلی پارکر (Charlie Parker) و بینگ کرازبی (Bing Crosby) قرار می‌داد.

او بعد از شیکاگو در سال ۱۹۲۸ فلوریدا را برای ادامه زندگی اش برگزید. فرانک ویلسون، تنها ماموری که در پی تعقیب کاپون و کار بر روی پرونده او بود، توانست مدارکی مبنی بر درآمد غیر قانونی کاپون از راه قمار یافته و او را به جرم پرداخت نکردن مالیات بر درآمد دستگیر کند.

در سال ۱۹۳۱ علی رغم تلاش‌های بسیار کاپون و اطرافیانش، دادگاه او را به ۱۱ سال زندان و پرداخت جریمه نقدی محکوم کرد. در سال ۱۹۳۲ او به زندان آتلانتا فرستاده شد، دو سال بعد او را تحت مراقبت شدید به زندان آلکاتراز فرستادند، با گذشت زمان او دچار بیماری روانی شد، تا حدی که مدت‌های مدید سلولش در زندان را ترک نمی‌کرد. او ماه‌های آخر محکومیتش را در بیمارستان روانی سپری کرد. در سال ۱۹۴۷ او بر اثر ایست قلبی درگذشت و در قبرستان Mount Olivet در شیکاگو در کنار پدر و برادرش به خاک سپرده شد اما در ماه مارس سال ۱۹۵۰ بقایای هر سه عضو این خانواده را به قبرستان Mount Carmel منتقل کردند.

هم اکنون عکس Al Capone در زندان آلکاتراس که به موزه تبدیل شده است به عنوان یکی از مشهور ترین زندانیان به نمایش گذاشته شده است. ))


من با این حرفی که می زنید کاملا مخالفم . ولی حاضرم جانم را بدهم تا شما حق داشته باشید این حرف را بزنید ... ولتر
۱۳۹۰/۹/۱۸ عصر ۰۷:۱۲
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : بانو, بهزاد ستوده, پاشنه طلا, حمید هامون, گرتا, کاپیتان هادوک, ژان والژان, الیشا, میثم, مگی گربه, Papillon, مایکل اسکافیلد, Classic, رزا, فورست, dered, دانته, آقای همساده, اکتورز, پیرمرد, پرشیا, زینال بندری, Memento
ناخدا خورشيد آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 76
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۰/۵/۱۳
اعتبار: 19


تشکرها : 645
( 712 تشکر در 47 ارسال )
شماره ارسال: #8
RE: زندان : تاریخچه , ادبیات و ... سینما !

در طول تاريخ پر فراز ونشيب ايران زمين چه بسيار بزرگاني كه به قول مرحو حاتمي اين ((عشاق خانه )) آنها را طلبيده است تا با ((زنجيرك اين موريانه ي تن )) سر كنند .در اين ميان داستان اديبان زنداني شده خود حكايتي دگر است. از دوران گذشته بزرگاني چون بيهقي ومسعود سعد و خاقاني تا دوران معاصر وشعرايي چون بهار واخوان وشاملو هر كدام چون مدتي را در زندان سپري كرده اند  اشعاري با مضمون حبسيه سردوه اند . شاعر همشهري من فرخي يزدي كه سال هاي پاياني عمر خود را در زندان به سر برد وعاقبت يه دست جلاد رژيم پهلوي اول-پزشك احمدي- وفات يافت بسياري از اشعار خود را در زندان سروده است از جمله شعري به مطلع

سوگواران را مجال بازديد وديد نيست/باز گرد اي عيد از زندان كه مارا عيد نيست

ودر آخر شعر مي گويد

صحبت عفو عمومي راست باشد يا دروغ/هر چه باشد از حوادث فرخي نوميد نيست

همچنين اين شعر معروف كه در دوران جواني وپس از دوخته شدن دهانش به دستور ضيغم الدوله حاكم يزد در زندان بر ديوار نوشت

به زندان نگردد اگر عمر طي/من وضيغم الدوله وملك ري

به آزادي ار شد مرا بخت يار /بر آرم از اين بختياري دمار

ديگر شاعر معاصر احمد شاملو نيز اشعاري با مايه ي حبسيه دارد ترانه ي معروف ((يه شب مهتاب)) كه با صداي فرهاد جاودانه شد وهمچنين قصيده اي در حبس در جواب پدرش  سرود به مطلع

بدان زمانه كه شود روزگار تيره پدر/سراب وهستو روشن شود به پيش نظر

بر وزن وقافيه قصيده فتح سومنات به قلم فرخي سيستاني وبه مطلع

فسانه گشت وكهن شد حديث اسكندر/سخن نو آر كه نو را حلاوتي است دگر

اخوان ثالث نيز دفتر شعري دارد به نام زندگي مي گويد اما باز بايد زيست كه در آن داستان هاي زنداني شدن خود را آورده است.با شخصيت هايي چون شاتقي و سيد مير فخرا.

در ميان شاعران ادب كلاسيك اما بيش از همه مسعود سعد سلمان به سرودن حبسيه شهرت دارد او كه هجده سال از عمر خود را در زندان هاي دهك وسو ناي ومرنج گذارند اشعاري نغز  را در حبس به يادگار گذاشت وهرچند خود در دوران عمر كامي نديد اما همين ناكامي باعث زندگي  جاويد او پس از مرگ شد. به راستي مسعود سعد كدام را خوشتر مي داشت آنكه در زندگاني چنان سختي ببيند تا بعد از مرگ آوازه اي تمام بيابد يا آنكه زندگي بيرنجي را از سر بگذراند وتبديل به صد ها شاعر مداحي شود كه نام آنها را تنها مي توان در كتابهي قطور تاريخ ادبيات جست . هر چند در قصيده ي معروف نالم چو ناي من اندر حصار ناي اين زنداني شدن را موجب رفعت منزلت خود مي داند

با اين حال حبسيه هاي مسعود سعد از آن رو كه از دل بر خواسته لاجرم بر دل مي نشيند .قدرت ادبي او در وصف زندان وحالات زنداني به راستي ستودني است ومخاطب را به شگفتي وا مي دارد چنان كه نظامي عروضي در باره ي اشعار وي گفته است كه با مطالعه ي آنها موي بر تنش راست مي شده


در آن زمان که خرد را سودی نیست ،خردمندی دردمندی ست.سوفوکل
۱۳۹۰/۱۱/۲۸ عصر ۰۶:۲۸
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : مایکل اسکافیلد, سروان رنو, ژان والژان, مگی گربه, دزیره, بانو, حمید هامون, Papillon, زرد ابری, جو گیلیس, رزا, dered, دانته, خانم لمپرت, آقای همساده, اکتورز, پرشیا, زینال بندری, Memento, پیرمرد
سی.سی. باکستر آفلاین
مواظب خانم کیوبلیک
***

ارسال ها: 44
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۵/۲۲
اعتبار: 13


تشکرها : 1380
( 349 تشکر در 28 ارسال )
شماره ارسال: #9
RE: زندان : تاریخچه , ادبیات و ... سینما !

با سلام خدمت همه دوستان هم کافه ایه عزیز

بسیار خوشحالم که بانو ی گرامی این صفحه را تاسیس نموده و یکی از دست مایه های جذاب فیلم های سینمایی که باعث خلق شاهکارهای سینمایی مخصوصا در حوزه کلاسیک شده را، به بحث کشانده اند... دلیل دیگر خوشحالیم این است که به یکی از 3 شاخه ای که من عاشق آنها هستم (یکی فیلم های کلاسیک تاریخی و حماسی دومی کلاسیک های مربوط به فرار از زندان و سومی کلاسیک های جنگ جهانی دوم) پرداخته شده است ...

یادش بخیر زمانی که هنوز این جبر زمانه روحیه شاداب را نگرفته بود در نبود آلزایمر! چقدر خوشحال می شدم که تلویزیون میخواهد فیلمی در این 3 مبحث پخش کند ... و چه شب جمعه هایی که در تاریکی محض خانه پای برنامه هنر هفتم اکبر عالمی پلک نمیزدم و در محیط ساخته شده ی فیلمنامه های قوی غرق میشدم و چه حس نابی بود...

امروز که در سایت ها سرک می کشیدم با دیدن مطلبی که در زیر خدمت شما تقدیم می کنم، ناخوداگاه آن حس بعد از مدت ها زنده شد و به قول معروف کاملا وشدیدا ذوق مرگ شدم!!!!!!!بله هسنتد دوستانی که با بنده و امثال من خاطره ها و علایق مشترکی دارند و هم نوستالژی!!! هستیم...

باز هم بر اثر همان جبر زمانه ذوقی برای نوشتن نظرشخصی در مورد این آثار نیست... ولی با نگاه کردن به این لیست و اغلب این عکسها همش به این فکر می کنم که در اون دوران چقدر دعا و چقدر خدا خدا می کردم که این فیلم ها رو دوباره تلویزیون پخش کند!... و نکته دیگر که چقدر، هنوز هم که هنوز است، از دست داستین هافمن در اون سکانس پایانی عصبانیم!!! ... وچقدر از قیچی برگردون پله خوشحال!...

بهترین فیلمهای تاریخ با موضوع فرار از زندان: "زندان‌ها ساخته شده‌اند برای گریختن"* / از «پاپیون» تا «شاوشنک»/ 10 فیلم، 10 شرح، 10 عکس


منبع : کافه سینما

فرار از زندان با همه استرس ها، هیجان ها و حاشیه هایی که دارد یکی از بهترین سوژه ها برای به تصویر کشیده شدن روی پرده سینماهاست. رقابت جذاب زندانیانی که معمولا انگیزه های بزرگی برای رها شدن از بند دارند؛ یک عده زندانیان، پای ثابت چنین فیلم هایی هستند اما تفاوت همیشه در نوع فرار و روش ها و ونقشه هایی است که این زندانی ها از آنها برای عبور از میله های زندان و رسیدن به دنیای آزاد استفاده می کنند. در لیستی که سایت مووی وب به تازگی اعلام کرده، با فیلم های پرفروشی آشنا می شویم که بهترین فرار از زندان ها را به تصویر کشیده اند. درباره این فیلم‌ها بخوانید و تصاویر باشکوه‌شان را ببینید:

رستگاری از شاوشنگ

کارگردان: فرانک دارابونت

بازیگران: تیم رابینز، مورگان فریمن، باب گانتن و کلانسی براون

در صدر لیست بهترین فیلم هایی که درباره زندان و فرار از آن ساخته شده است، می توان اسم رهایی از شاوشنگ را دید. این فیلم رتبه اول در لیست 250 فیلم برتر تاریخ سینما در سایت IMDB را هم دارد. «اندی» و «رد» که در زندان ایالتی شاوشنگ زندانی هستند تصمیم به فرار می گیرند. اندی با یک چکش کوچک که در کتاب انجلیش پنهان کرده بود، 20 سال سوراخی را می کند و از آن تونلی می سازد تا از بند رها شود.
«رهایی از شاوشنگ» یکی از خوش ساخت ترین فیلم های تاریخ سینماست که از روی کتابی با همین عنوان ساخته شده است.

فرار به سوی پیروزی

کارگردان: جان هاستون

بازیگران: سیلوستر استالونه، دومارک پله، مایکل کین، بابی مور، اسوالدواردیلایز و ...

برای هر فرار، یک نقشه بی کم و کاست لازم است. در این فیلم هم عده ای از زندانیان فرانسوی نقشه می کشند تا با نگهبانان زندان مسابقه فوتبال بدهند و از این طریق فرار کنند. وقتی مسابقه با نتیجه 4-4 تمام می شود، تماشاگران سکوها را به هم می ریزند و بعد از درگیر شدن سربازها با نگهبان ها، زندانیان با لباس های غیرورزشی از آنجا فرار می کنند. از نکات جذاب این فیلم حضور بازیکن حرفه ای فوتبال یعنی پله و هنرمند مشهور سینمای رزمی یعنی سیلوستر استالونه در کنار بقیه بازیگران است.

فرار از آلکاتراز

کارگردان: دان سیگل
بازیگران: کلینت ایستوود، پاتریک مک گوهان، رابرتس بلاسم، جک تیبو، فرد وارد، پل بنجامین، لاری هنکین، بروس م. فیشر و فرانک رونرزیو

آلکاتراس یکی از مخوف ترین زندان ها در دنیاست. فیلم فرار از آلکاتراس درباره فرانک موریس است که تا به حال چندین بار اقدام به فرار کرده اما هر بار زندانبان به او تذکر داده است که هیچ کس تا به حال از آنجا فرار نکرده و محال است کسی این کار را انجام بدهد. اما فرانک و دوستانش موفق می شوند این کار محال را انجام دهند.

کندن یک گودال، بیرون رفتن از کانال تهویه و گذر از خلیج به کمک قایق نجاتی که از بارانی های شان ساخته شده است نقشه ای است که آنها برای فرار کشیده اند. در حالی که همه فکر می کنند راه فراری از آلکاتراس نیست، آنها می گریزند و یک سال بعد زندان برای همیشه بسته می شود.

فرار بزرگ

کارگردان: جان استرجز

بازیگران: استیو مک کوئین، جیمز گارنر، ریچارد آتنبراو، جیمز دونالد، چارلز برانسون، دونالد پلیسنس، جیمز کابرن و ...

امکان ندارد پای فرار از زندان وسط بیاید و کسی از فیلم فرار بزرگ یاد نکند. 76 زندانی انگلیسی در کشور آلمان، نقشه ای برای فرار می کشند. آنها با کندن تونل زیرزمینی اقدام به فرار می کنند. در این فرار عده ای کشته و عده ای دیگر دستگیر می شوند. «فرار بزرگ» با خشونت هر چه تمام تر به زندانیان نشان می دهد که فرار از زندان عاقبت خوشی نخواهد داشت. زندانیان دستگیر شده در این فیلم، یا پای چوبه دار می روند یا در کوره های آجرپزی، خاکستر می شوند.

محکوم شماره 13
کارگردان: باستر کیتون

در این فیلم یک اتفاق را شاهد هستیم. به جای آنکه شخصیت اصلی یک زندانی باشد که قصد فرار دارد، با کسی به نام باستر کیتون روبرو می شویم، گلف بازی که بر اثر اصابت توپ گلف به سرش از هوش می رود و بر زمین می افتد. در همان هنگام، یک مجرم فراری او را پیدا کرده؛ لباس هایش را با او عوض می کند و بعد با خیال راحت تصمیم به فرار می گیرد. از آنطرف باستر با پوشیدن لباس متهم شماره 13 حسابی توی دردسر می افتد، متهمی که به اعدام محکوم است. این فیلم علاوه بر فرار، یک تعقیب و گریز عالی را هم به تصویر می کشد.

طولانی ترین یارد

کارگردان: رابرت آلدریچ

بازیگران: برت رنولدز، ادی آلبرت، ادلاتر، مایکل کانراد، جیم همپتن، هاری سیزر، جان استید من و چارلز تاینر

کاراکتر اصلی این فیلم یک ستاره خلافکار فوتبال آمریکاست که به دلیل ضرب و جرح به یک سال حبس محکوم می شود.نگهبانان زندان، بعد از درگیری که پل راه می اندازد، او را راهی یک سلول آهنی می کنند اما در همین هنگام، فوتبالیست بودن او به دادش می رسد چرا که رئیس زندان قصد دارد یک تیم فوتبال زندانیان راه بیندازد. بازی فوتبال و تبانی هر دو طرف، راه فرار را برای بقیه باز می کند.

کنت مونت کریستو

کارگردان: کوین رینولدز

بازیگران: جیم کاویزل، داگمار ادومینچیک، گای پیرس و ...

فیلمنامه «کنت مونت کریستو« بر اساس کتابی با یک ماجرای جنایی واقعی نوشته شده است. ماجرای کتابی که الکساندر دوما آن را نوشته است در زمان هیتلر[ناقل!:ناپلئون صحیح می باشد... به پست زیر که توسط حمید هامون عزیز نگارش شده است مراجعه شود] اتفاق می افتد. داستان درباره ادموند دانتس است. دریانورد زندانی و مسافری مرموز که به دلایلی به زندان می افتد. او در آنجا با مردی آشنا می شود که نقشه گنج دارد. ادموند زمانی که آن مرد می میرد جسدش را مخفی می کند و خودش به جای او توسط ماموران به دریا انداخته می شود و فرار می کند. این یکی از هوشمندانه ترین فرارهایی است که در سینما به تصویر کشیده شده است


قطار سریع السیر نیمه شب
کارگردان: آلن پارکمر

بازیگران: براد دیویس، رندی کوئید، جان هرت، آیرین میراکل، یوهاپکینز، پائولو بوناچلی، نوربرت وایسر و پل اسمیت

«بیلی هیز» با دو کیلو مواد مخدر در فرودگاه دستگیر می شود و دادگاه عالی او را به زندانی مخوف می فرستد، جایی که باید 4 سال از زندگی اش را آنجا بگذراند.

بیلی در دادگاه تجدید نظر به 30 سال حبس محکوم می شود و همین مساله او را به فکر فرار می اندازد. نقشه فرار توسط خبرچین به گوش نگهبانان می رسد و به همین دلیل فرار او کنسل می شود اما بیلی با رفتن به بخش زندانیان روانی می تواند از زندان فرار کند.

پاپیون

کارگردان: فرانکلین جی شافنر

بازیگران: داستین هافمن، استیو مک کوئین، ویکتور جولی، آنتونی زرب

پاپیون فیلمی است که بر اساس یک رمان واقعی از هنری چاریر ساخته شده است. هنری چاریر که در این فیلم به پاپیون معروف است، به اتهام قتل در زندان به سر می برد اما خودش را کاملا بی گناه می داند. پاپیون بعد از آشنایی با دگا که یک جاعل حرفه ای است، برای چندمین بار تصمیم به فرار می گیرد و موفق می شود از جزیره شیطان بگریزد.

در ابتدای این فیلم شاهد آن هستیم که زندانیان در جایی زندگی می کنند که آزادی در آن معنایی ندارد اما پاپیون همانند پروانه ای که روی بازویش نقش بسته است، دنبال راه فرار است. فراری که دست آخر او را به یک قایق شکسته، جدال با تمساح و ... می رساند.

بازداشتگاه 17
کارگردان: بیلی وایلدرچ

بازیگران: ویلیام هولدن، دان تیلر، اوتوپرمینجر، پیتر گریوز، نویل براند و سیگ رومان

بازداشتگاه 17 شاید در نگاه اول یک فیلم جنگی به نظر برسد اما این فیلم درباره اسیران جنگی است که دلشان می خواهد زنده بمانند و به همین دلیل دست به فرار می زنند. این اسیران نیروهای آمریکایی هستند که در سلول های انفرادی آلمان ها اسیر شده اند و تصمیم دارند از آنجا بگریزند.

تلخی بعضی از صحنه های فیلم آنقدر زیاد است که تماشاچی ها را حسابی متاثر می کند. مسوول بازداشتگاه آلمان ها به طرز شگفت انگیزی باهوش است و هر بار راه فرار زندانیان را می بندد و آنها را تیرباران می کند. «بازداشتگاه 17» را می توان تلخ ترین فرار از زندان نامید.

________________________________________________________________________________​____________

پی نوشت:

ظاهرا دوست فرهیخته و آگاهمون جناب زاپاتا  به دلایلی که بنده اصلا ازآن اطلاعی ندارم از کافه جدا شده اند. و چون ایمیل خصوصی در صفحه شان ندارند ... من با اجازه اساتید کافه از این صفحه استفاده می کنم و از ایشون خواهش می کنم که از کافه جدا نشوند و ما رو از دانش بالای خودشون علی الخصوص در حوزه دوبله و سینمای ایران محروم نفرمایند. و از اساتید کافه درخواست دارم که با پا درمیانی مانع از جدا شدن این عضو ارزشمند کافه شوند.

شاد و سلامت باشید


هستم گرچه که نیستم!
۱۳۹۱/۸/۲۹ عصر ۱۱:۱۴
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : بانو, سروان رنو, پایک بیشاپ, حمید هامون, Classic, دزیره, رزا, مگی گربه, آمادئوس, Papillon, فورست, dered, دانته, ژان والژان, خانم لمپرت, آقای همساده, BATMAN, اکتورز, پیرمرد, پرشیا, زینال بندری, Memento, ایـده آلـیـسـت, ژنرال
حمید هامون آفلاین
مرد آرام!
***

ارسال ها: 122
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۰/۴/۳
اعتبار: 51


تشکرها : 9428
( 2163 تشکر در 56 ارسال )
شماره ارسال: #10
RE: زندان : تاریخچه , ادبیات و ... سینما !

(۱۳۹۱/۸/۲۹ عصر ۱۱:۱۴)سی.سی. باکستر نوشته شده:  

 

کنت مونت کریستو

کارگردان: کوین رینولدز

بازیگران: جیم کاویزل، داگمار ادومینچیک، گای پیرس و ...

فیلمنامه «کنت مونت کریستو« بر اساس کتابی با یک ماجرای جنایی واقعی نوشته شده است. ماجرای کتابی که الکساندر دوما آن را نوشته است در زمان هیتلر اتفاق می افتد. داستان درباره ادموند دانتس است. دریانورد زندانی و مسافری مرموز که به دلایلی به زندان می افتد. او در آنجا با مردی آشنا می شود که نقشه گنج دارد. ادموند زمانی که آن مرد می میرد جسدش را مخفی می کند و خودش به جای او توسط ماموران به دریا انداخته می شود و فرار می کند. این یکی از هوشمندانه ترین فرارهایی است که در سینما به تصویر کشیده شده است

 

 

کنت دو مونت کریستو برای من نه تنها یک رمان یا یک فیلم و حتی یک کارتون محبوب – بلکه بیشتر به عنوان یک پدیده موثر در زندگی ام بوده است.اولین برخورد من با این داستان کارتونی بود که روز سیزدهم فروردین اواسط دهه ی شصت از تلویزیون پخش شد.بعدا فهمیدم این کارتون آمریکایی بوده و توسط زوج ویلیام هانا و جوزف باربارا (کارگردانان بهترین دوره ی تام و جری)تولید شده است.زمانی که نوجوان بودم و عاشق ماجراجویی و پیدا کردن گنج! کلی از قصه اش خوشم آمد و از همان موقع شخصیتها (و حتی بخشی از موسیقی متن کارتون) به خاطرم مانده و از همان زمان حسرت دوبار دیدن کارتون در وجود ما ماند که ماند!چند سال بعد از دیدن کارتون (اواخر دهه ی شصت) بود که به رمان اصلی آن دسترسی پیدا کردم و با ولع کتاب دوهزار و خورده ای صفحه ای را خواندم.سه بار!عاشقش شدم.(و هستم هنوز)... 

موضوع داستان انتقام گیری است.انتقام گیری فردی (ادمون دانتس) از کسانی که او را به ناحق به زندان انداخته اند ((که حتما همه می دانید)).داستانک های فراوانی مرتبط با این مقوله در این کتاب آورده شده اند که همگی در خدمت داستانند و غیر قابل حذف از رمان.زندان رفتن قهرمان داستان و فرار از آن فقط  چیزی درحدود 300 صفحه از داستان است.حدود  13 درصد قصه.کل داستان یک ماجرای تاریخی – عشقی – روانشناختی – اجتماعی و حتی فلسفی و مذهبی است.ماجرای تاریخی آن در قرن هجدهم و همزمان با انتهای سلطنت ناپلئون بناپارت (دوره ی امپراتوری 100 روزه و شکست ناپلئون در جنگ واترلو و احیای سلطنت بوربون ها )در فرانسه اتفاق می افتد.((دلیل گاف عجیب سایت کافه سینما که دوست خوبمان سی.سی.باکستر مطلبشان را از آنجا نقل قول کرده اند متوجه نمی شوم.شاید یک لحظه حواس نویسنده مطلب پرت بوده)).زندان محل حبس دانتس قلعه ی ایف (یا به قول بانو (شاتو دیف)) بوده که محلی هولناک جهت حبس زندانیان سیاسی بوده است.(توضیحات بانوی گرامی در چند پست ابتدایی را مطالعه فرمایید).فراموش کردم بگویم که دانتس را به جرم سیاسی متهم کرده و به زندان می اندازند... 

بعد از سه بار خواندن داستان که هر بار حدود یک هفته تا ده روز از وقتم را گرفت به این نتیجه رسیدم که این داستان اقتباس ناپذیر است! یعنی به نظرم هر جور کوتاه کردن داستان به آن لطمه میزند.حتی اگر به شکل سریال باشد (که یکی دو سال پیش دیدم در حال پخش است و چند قسمتی را هم دنبال کردم و به دلیل سرخوردگی ناشی از تحریف داستان قید دیدنش را زدم).اقتباس های سینمایی آن هم بعید می دانم چیز دندانگیری برای عاشقان رمان از کار در آمده باشد... 

غرض از پر حرفی هایی که کردم:

1-رمان کنت دو مونت کریستو همانطور که عرض کردم داستانی با مقوله زندان نیست و به نظرم صحیح نیست که فقط در این ژانر طبقه بندی شود. 

2- این رمان به نظر من بهترین کار آلکساندر دومای پدر است.بسیار جذاب است.با ترجمه ی سلیس زنده یاد ذبیح الله منصوری که همینطور که خودشان چند بار در کتاب ذکر کرده اند کاملا وفادار به متن اصلی صورت گرفته و دخل و تصرفی در آن صورت نگرفته است.ضمنا عمدا زیاد داستان را باز نکردم که رمان برای کسانی که آنرا نخوانده اند بکر باقی بماند. 

3-همانطور که قبلا در جایی دیگر عنوان کرده ام خواندن این رمان فوق العاده را از دست ندهید.حداقل س.ا.ن.س.و.ر در آن صورت گرفته که به متن اصلی صدمه نمی زند.فقط  با توجه به مسائل اخیر قدری قیمت چاپهای جدید آن بالاست.اما به نظر من باز هم ارزشش را دارد... 

بابت زیاده گویی هایم از دوستان عذر خواهی می کنم. 

با احترام : حمید هامون 

یا حق ... 

span style=


من غرقِ غرق زاده شدم
دریا به قدر خاطره هایم عمیق بود
۱۳۹۱/۹/۳ عصر ۰۵:۴۴
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : سی.سی. باکستر, بانو, دانتس, سروان رنو, مگی گربه, پایک بیشاپ, واترلو, اسکارلت اُهارا, دزیره, dered, دانته, ژان والژان, خانم لمپرت, Classic, آقای همساده, BATMAN, اکتورز, پیرمرد, پرشیا, Memento, زینال بندری, هانا اشمیت, کنتس پابرهنه, زرد ابری
خانم لمپرت آفلاین
مدیر بازنشسته
*****

ارسال ها: 394
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۲/۵/۳
اعتبار: 61


تشکرها : 7981
( 8500 تشکر در 282 ارسال )
شماره ارسال: #11
RE: زندان : تاریخچه , ادبیات و ... سینما !
...

در مسلخ عشق جز نکو را نکشند ... روبه صفتان زشت خو را نکشند
۱۳۹۲/۶/۱۲ صبح ۰۸:۵۸
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : Classic, اسکورپان شیردل, مگی گربه, بانو, حمید هامون, آقای همساده, زاپاتا, سروان رنو, BATMAN, اکتورز, پیرمرد, پرشیا, زینال بندری, Memento, کنتس پابرهنه, زرد ابری, مموله
اکتورز آفلاین
مشتری همیشگی
***

ارسال ها: 381
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۱/۴/۲۱
اعتبار: 38


تشکرها : 2350
( 3928 تشکر در 189 ارسال )
شماره ارسال: #12
RE: زندان : تاریخچه , ادبیات و ... سینما !

 به نام پدر / 1993 آمریکا و انگلستان / کارگردان جیم شرایدان

[تصویر: 1422323509_3053_f06747298e.jpg]

بازیگران دانیل دی لوئیس و پته پوستلیتویت .

فیلم در مراسم اسکار سال 1993 نامزد 7 جایزه اسکار بود که به هیچ کدام از آنها دست نیافت .

شریدان فیلم ( به نام پدر ) را از روی ماجرای واقعی معروف به ( گلیفورد چهار ) ساخته است که هم اثری سیاسی و هم داستانی درباره ی رابطه ی میان پدر و پسری در طول 5 سال هم بند بودن در یکی از زندانهای انگلستان است .

خلاصه داستان : در  دهه های 60 و 70 میلادی ، بین دولت انگلستان و ایرلند تنش فراوانی وجود داشت. انگلیسی ها ایرلندی ها را سرکوب میکردند و ایرلندی ها هم گروه های مقاومت را تشکیل داده بودند .

جری کانلون (دی لوئیس)، جوان ایرلندی علاف و خلاف کاری که در شهر کوچکی زندگی میکند و سرگرم دزدیدن آهن قراضه از سقف خانه ها و انبارهای قدیمی است .

جری بعداز چندین بار دستگیرشدن برای کار به لندن میرود و در این راه یکی از دوستانش نیز همسفرش است .

[تصویر: 1422323806_3053_437c743518.jpg]

در لندن جری به اشتباه توسط پلیس انگلستان دستـگیـر میـشود. 

او بــه همـراه دوستانش بـه جـرم بـمـب گـذاری در یک رستوران و ایجاد اغـتشاش تحت بازجویی قرار میگیرند و پس از چند روز فشار و شکنجه نهایتآ با توجه به اظهارات رئیس پلیس و رای هیئت منصفه به ناحق توسط دادگاه و قاضی کل به سی سال حبس محکوم میشوند.

در طول زندان ماجراهایی برای او خانواده اش به خصوص پدرش اتفاق می افتد که حقیقتا تلخ و ناگوار است و تا جایی پیش می رود که حتی پدرش را هم بازداشت می کنند و او را همراه با پسرش زندانی می کنند. 

[تصویر: 1422323850_3053_748fa76eeb.jpg]

بعداز 16 سال گذراندن زندان و دراین فاصله ازدست دادن پدرش در زندان بلاخره جری با همکاری یک زن وکیل از زندان آزاد میشود اما این بار او دیگر آن جری قبل از زندان نیست و برای آزادیش از روی سکوهای دادگاه تا پیاده روی جلوی دادگاه و حضور در میان خبرنگاران و مردمی که مدتهاست برای آزادی او و دوستان و خانواده اش تجمع کرده اند گامهای بلند و غیر قابل کنترلی برمیدارد .

***

جیم شریدان کارگردان مشهور ایرلندی فیلم های مهم و تاثیر گذاری از جمله ( پای چپ من/ به نام پدر/ مزرعه/ بوکسور ) را در کارنامه دارد.

به نام پدر دومین همکاری او با هموطنش دانیل دی لوئیس است. این دو قبل از این فیلم، در پای چپ من با هم بودند و بعد از به نام پدر هم فیلم بوکسور را ساختند.

بهرحال فیلم به نام پدر که اتفاقآ دوبله اش نیز موجود است را من به عنوان یکی از آثار موفق در رابطه با زندان و خصوصآ چسباندن اتهاماتی به یک بیگناه که از ابتدا تا انتها حس همذات پنداری را در بیننده ایجاد میکند ، معرفی میکنم .


در این درگە کە گە گە کــُــە کــَــە و کــَــە کــُــە شود ناگە / ز امروزت مشو غرە کە از فردا نەای آگە
۱۳۹۳/۱۱/۷ صبح ۰۵:۴۸
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : پیرمرد, شیخ حسن جوری, برو بیکر, BATMAN, بانو, خانم لمپرت, پرشیا, Memento, زینال بندری, ایـده آلـیـسـت, مموله, مراد بیگ
خانم لمپرت آفلاین
مدیر بازنشسته
*****

ارسال ها: 394
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۲/۵/۳
اعتبار: 61


تشکرها : 7981
( 8500 تشکر در 282 ارسال )
شماره ارسال: #13
RE: زندان : تاریخچه , ادبیات و ... سینما !

Cool Hand Luke

فیلمی متفاوت


با درود فراوان،

پیشتر در جایی نوشته ام که مقوله زندان در سینما را دوست دارم چون از موضوع فرار از زندان خوشم می آید. سوژه ای است که معمولا پشتش فکر و اندیشه و راهکارهای هوشمندانه نهفته است. به همین بهانه امروز فیلم لوک خوش دست 1967 Cool Hand Luke به کارگردانی استوارت روزنبرگ را دیدم که متعجبم نمود چون بسیار متفاوت از فیلمهای هم ژانر خود بود.

بیش از پردازش داستان، نویسنده و کارگردان روی شخصیت پردازی لوک اصرار ورزیده بودند، گرچه کار آنقدر عالی از آب درآمد که دان پیرس سناریست فیلم برای نگارش فیلم نامه نامزد اسکار شد. البته بازی تحسین برانگیز پل نیومن در نقش لوک جکسون هم که وی را کاندید اسکار نمود، در این میان بی تاثیر نبود. با این حال تنها اسکار فیلم نصیب جرج کندی برای بازی زیبایش در نقش درگلاین شد که آن هم اسکار بهترین هنرپیشه مکمل بود.

فیلم فقط حول محور لوک می چرخد. کاراکتر لوک حاشیه ساز و لاقید ترسیم شده است. او قادر به رعایت چارچوب های اجتماعی نیست. لوک یک جامعه ستیز در درجات خفیف است که با جرمی کاملا مسخره (بریدن پارکومترهای کنار خیابان) که حتی در قانون جزایش تعریف نشده، به زندان می افتد. در آنجا هم با مبارزه ای تن به تن، نابرابر و تا آخرین نفس با سردسته زندانیان درگلاین ملقب به جاهل (جرج کندی) ایستادگی خود را در عین درهم شکستگی، به نمایش می گذارد و بتدریج زندانیان را شیفته محسناتش می کند؛ لوکِ مقاوم، سرخوش، انرژی بخش، محرک و شادی آور... لوک جکسون مردی که دور زمانی قهرمان جنگ بوده و مفتخر به دریافت نشان لیاقت شده است!

ماجراجویی های لوک پایانی ندارد و با اینکه دوره محکومیت او نسبتا کوتاه است اما توان تحمل نظام دیکتاتور مآبانه رییس زندان و عواملش را ندارد و بارها اقدام به فرار می کند. البته بیننده تمام هویت مستبدانه حاکم بر زندان را در عینک آیینه ای سیاه زندانبان خشن و بی رحم، محصور و متجلی می بیند، که اتفاقا در آخرین فرار لوک و درگلاین، با گلاویز شدن جاهل و زندانبان، به پایین می افتد و خورد می شود، صحنه ای کلیشه ای و نمادین که به مذاق بیننده خوش می آید.

اما هر فرار و دستگیری مجدد لوک جکسون با مجازاتی بدتر پاسخ داده می شود هرچند او دست بردار نیست. نکته قابل تامل این است که پشت هیچ یک از اعمال لوک "اندیشه و نقشه" نیست کارهایش خلق الساعه است برای همین شخصیتش غیرقابل پیش بینی است. او یک ضد قهرمان ابن الوقت است که نه نابغه است نه مکار، اما تحسین ما را بر می انگیزد و دوستش داریم چه وقتی که در خلوت مستانه خود، به اموال عمومی آسیب می زند چه وقتی که در نتیجه یک شرط بندی مسخره با حضور همه زندانیان و شاید به هدف شاد کردن آنان با خوردن 50 تخم مرغ چون مسیح مثل نعشی مصلوب روی تخت زندان رها می شود تا با دم و هم خویشتن، خود را از نو احیا کند.

بله با تمام این اوصاف لوک خوش دست، خوش برخورد و ناجی در جمع هم تنهاست و بیننده سردرگم می ماند! پس این بامزگی ها، روحیه بخشی ها، خطر کردن ها و پایداری در برابر نظام زورگوی حاکم آیا خریداری ندارد؟! زندانیانِ دیگر شاید مثل مشتی گوسفند به نظر آیند هرجا علفی باشد چرا می کنند و تمام که شد پی کارشان می روند. پس مبارزه طلبی لوک از کجا نشأت می گیرد؟! شاید همه این ساختار شکنی ها و تمایزها برای آنست که حداقل خودش را به خودش ثابت کند و... می کند و برای همین است که در واپسین لحظات فارغ از بازی تلخ سرنوشت، لبخند می زند...


در مسلخ عشق جز نکو را نکشند ... روبه صفتان زشت خو را نکشند
۱۳۹۵/۲/۱۴ صبح ۱۰:۲۷
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : Memento, جروشا, Classic, سروان رنو, حمید هامون, Princess Anne, BATMAN, اسکورپان شیردل, Papillon, ایـده آلـیـسـت, دزیره, واتسون, L.B.Jefferies, زرد ابری, بوچ کسیدی, مورچه سیاه, مموله, پیرمرد, مراد بیگ
ارسال پاسخ