ایشور دانیلویچ دمسکی (کرک داگلاس) در ۹ دسامبر ۱۹۱۶در شهر آمستردام در ایالت نیویورک در آمریکا به دنیا آمد و بازیگر و تهیه کننده مشهور آمریکایی است. فرزند یک خانواده فقیر بود و پدر و مادرش روستائیان مهاجر روس بی سواد بودند . هرچند فقر خانوادهاش او را از تلاش و کوشش بازنداشت. دانشآموزی خلاق و موفق و کشتیگیری ماهر و بااستعداد بود که جلوههایی از این چالاکی و ورزیدگی را در فیلمهایش هم میدیدیم.پیش از پیوستن به نیروی دریایی در ۱۹۴۱ در تعداد کمی فیلم نهچندان خوب و متوسط ظاهر شد.پس از بازگشت از نیروی دریایی در ۱۹۴۵ به تئاتر و رادیو بازگشت و با توجه به اصرار همکلاس سابق خود لورن باکال با معرفی او به تهیهکننده فیلم «عشق عجیب مارتاایورز» به سال ۱۹۴۶ در این فیلم بازی کرد و پس از حضور موفقش در این فیلم به سرعت پیشنهادهای بعدی به او داده شد. داگلاس سپس در نمایش «من به تنهایی راه میروم» در۱۹۴۸ ظاهر شد و یکی از مهمترین آثارش «7 روز در ماه مه» ساخته «جان فرانکن هایمر» بود که اثری جنگی جاسوسی بود و داگلاس یکی از بهترین نقشهایش را در این فیلم ارائه داد. پس از ظاهر شدن در فیلم «من به تنهایی راه میروم» برای اولین بار نامزد دریافت جایزه اسکار برای بازی در نقش یک بوکسور غیرقابل اعتماد فرصتطلب شد و برای بار دوم نامزد دریافت جایزه اسکار به عنوان تهیهکننده فیلم «بد و زیبا» درسال ۱۹۵۲ شد. یکی از مهمترین نقشهایش بازی فوقالعاده او در نقش ونگوگ نقاش در فیلم «شور زندگی» به سال ۱۹۵۶ است که نظر منتقدان را جلب کرد و یکی از اولین فیلمهایی بود که او را به عنوان ستارهای قدر و بازیگری بیبدیل معرفی کرد. در سال ۱۹۶۰ بود که فیلم فوقالعاده اسپارتاکوس را بازی کرد و تحسین همگان را برانگیخت. هنوز هم که هنوز است همه داگلاس را در عین حضورها و بازیهای فوقالعادهاش در آثار مختلف با این فیلم به یاد میآورند و میستایند.
وی نامزد دریافت چهار جایزه اسکار بود اما تا سال 1996 که به پاس یک عمر فعالیت هنری با دادن اسکاری افتخاری از وی قدردانی شد ، این تندیس ارزشمند را به خانه نبرد ! و دلیل این امر به جز همزمانی بازیگری او با دیگر غولهای بازیگری دوران طلایی و شاه نقش های دیگر همکارانش در فیلمهای دیگر نبود وگرنه شایستگی او با بازیهای ماندگار در بسیاری از فیلم های ارزشمند آن دوران بر کسی پوشیده نیست ... فیلمهایی مثل اسپارتاکوس ، راه های افتخار ، شور زندگی، آخرین قظار گان هیل ، جدال در اوکی کرال، وایکینگ ها و ...
او یکی از کلیدی ترین بازیگران هالیوود طی سالهای پایانی دهه 40 و تمام دهه 50 قرن گذشته بوده است و نقشهایی که او طی سالیان بسیار دور بازی کرده هنوز هم برای بسیاری از علاقه مندان سینما خاطره انگیز و فوق العاده جلوه می نماید .
در دهه 40 و 50 قرن بیستم بازیگرانی در عرصه سینما حضور به هم رسانیدند که توانایی ایشان در بازیگری و در ژانرها و گونه های مختلف سینمایی اعجاب انگیز بود و این استعداد و توانایی هرگز دستخوش مخاطره نشد و همواره کلیشه شدن و ارائه نقشهای کلیدی و از قبل تعیین شده در مورد آنها مصداق پیدا نکرد و کرک داگلاس یکی از این استعدادهای پرتوان بود. حضور وی در فیلمهای ناب و کلاسیک وسترن آنقدر جذبه و تاثیرگذاری داشت که بازیگری اش در گونه های ماجراجویانه مانند 20 هزار فرسنگ زیر دریا !... با همه اینها و هرچند بسیاری از آثارو فیلمهایی که کرک داگلاس در آنها درخشیده هنوز هم قابل تامل اند ، اما بعضی از فیلمهای او براستی جاودانه شدند و این آثار عمدتا یک سر و گردن بالاتر از فیلمهای دیگرش شناخته میشوند.
از مجموع فیلمهایی که داگلاس در مقام بازیگری یا تهیه کننده و کارگردان به نام خود در کارنامه حرفه ای اش به ثبت رسانیده 18 اثر از 92 فیلم مربوط به سینمای وسترن است
اما در زمینه سینمای کمدی نیز شاید جالب باشد اگر گفته شود او 34 فیلم در این ژانر تجربه کرده است که البته بسیاری از این آثار طی دهه های 70 تا 90 ساخته شده اند. این مقایسه توانایی های خاص داگلاس را ثابت میکند.
بازیگری که از تئاتر نیویورک به تئاتر برادوی راه یافت و پس از چندین سال تلاش و کار در تئاتر حرفه ای وارد سینما شد. داگلاس وقتی در سینما جا افتاد ، به تلویزیون نیز روی خوش نشان داد ، شاید اگر داگلاس قبل از اینکه به سینما بیاید فعالیت های تلویزیونی اش را شروع کرده بود یا اینکه سابقه تئاتری ممتاز نداشت هرگز تا بدینجا نمیرسید و مطرح نمیشد. اما جدای از استعداد قابل تقدیر ، روند بازیگری برای او به بهترین و مناسبترین وجهی روی داد! کار در تئاتر حرفه ای و سپس ورود به سینما.
پسرش مایکل داگلاس و همسر او یعنی کاترین زتاجونز هم در سطح اول سینمای جهان کار میکنند.
کرک داگلاس، که در زندگی شخصی و سینمائی اش بلندپرواز و پرتحرک است، در سال 1955 کمپانی تولید فیلم خود را به نام برناپرداکشنز تأسیس کرد. بدین وسیله توانست فیلم های دلخواه خود را تولید کند و برای ستارگان دیگر هالیوود مکانی شود برای ساخت فیلم هایی که می خواستند خود انتخاب کنند. بعدها کرک داگلاس کمپانی دیگری تأسیس کرد به نام جو ال پرداکشنز. در آستانه ی 60 سالگی او همچنان بازیگر نقش های اول بود که کارگردانی چند فیلم خود را بر عهده گرفت. طی سال های 1980 نیز او توانست مقام ستاره بودنش را حفظ کند، اما مدام بر فعالیت های داوطلبانه اش بر زمینه ی امور حقوق مدنی افزود و درباره ی تبعیض و سوء استفاده ی کاری از افراد مسن در مقابل کمیته ی تحقیقات کنگره شهادت داد. به منظور ستایش از کمک هایی که به هنر کرده است، در سال 1985 دولت فرانسه او را شوالیه لوژیون دونور نامید. در سال 1987 جایزه ی سینمای امریکا را دریافت کرد. در سال 1988 دوربین طلایی آلمان به او اهدا شد و مجمع ملی منتقدان جایزه دستاورد عمر را در سال 1989 به کرک داگلاس اهدا کرد. تا کنون سه نوول منتشر کرده است: رقص با شیطان (1990)، راز (1992)، اژدها (1994).
این بازیگر کهنه کار زندگینامهای نوشته است با عنوان «بیا به آن بنگریم: 90 سال زندگی، عشق و آموختن». داگلاس به گفته خود، این کتاب را برای جوانان نوشته و در این مورد گفته است: وقتی شما 90 ساله میشوید چند چیز را باید بدانید. من این کتاب را برای جوانان نوشته ام چرا که ما چیزهایی میبینیم که این گونه برداشت میکنیم که جهان دچار هرج و مرج است و جوانان همین جهان را به میراث میبرند. اغلب سینمادوستها و سینماروهایی که سنی از آنها گذشته و حتی آنهایی که سینما را بعدها کشف کردند، کرک داگلاس را با این حماسه عظیم و باشکوه و جاودان شناختند و به یاد سپردند، در نقش بردهای که در مقابل ظلم و ستم امپراتوری روم و کراسوس میآشوبد و یکتنه رهبری نهضت نجاتبخش بردگان را به عهده میگیرد، داگلاس در این فیلم غوغایی آفرید. از همان اولین صحنهای که او را در فیلم میدیدیم، صلابت، اقتدار و شکوه توام با عطوفت و مهربانیاش مخاطب را سحر میکرد.داگلاس پرسونایی از خود در فیلم به نمایش گذاشت که بعدها به اشکال مختلف در دیگر آثارش تکرار کند. با آن چشمان نافذ و آبی و صورت استخوانی و محکم و سوراخ چانهاش، رنگبازی در نقش مردان باصلابت و مقتدری بود که در راه انجام وظیفهای که به عهده گرفتهاند، هیچ مانعی نمیشناسند. داگلاس را در اغلب آثار مهم و به یادماندنی که دیدهایم، شخصیت محکم و پرصلابتی دیدهایم که کمتر کمر خم میکند، کمتر میشکند و برای رسیدن به آنچه که ایمان دارد، تا آخرین لحظه پیش میرود. این همان پرسونایی است که گفتیم داگلاس با اسپارتاکوس به نمایش گذاشت. در این جا رهبری بردهها توسط او و شکست نهاییاش چیزی از صلابت و اقتدار او نکاست. هنگامی که از جبر روزگار میگوید و هنگامی که مینالد که شاید در این دنیا آرامشی برای انسانها وجود ندارد. در طول زندگی پربارش بیش از ۹۰ فیلم بازی کرد و تهیهکنندگی چندین فیلم را هم به عهده گرفت.
فیلمنگاری کرک داگلاس :
عشق عجیب مارتا آیورز (1946، لوئیس مایلستون)، از درون گذشته (1947، ژاک تورنور)، عزا برازنده ی الکتراست (1947، دادلی نیکولز)، تنها گام برمی دارم (1947، بایرن هاسکینز)، دیوارهای جریکو (1948، جان م. استال)، منشی عزیزم (1948، چارلز مارتین)، نامه ای به سه زن (1948، جوزف ل. منکیه ویچ)، قهرمان (1949، مارک رابسن)، مرد جوانی با ترومپت (1950، مایکل کورتیز)، باغ وحش شیشه ای (1950، ایروینگ راپر)، تکخال در حفره (1951، بیلی وایلدر)، در امتداد مرز بزرگ (1951، رائول والش)، سرگذشت کارآگاه (1951، ویلیام وایلر)، درختان عظیم (1952، فیلیکس فاسیت)، آسمان بزرگ (1952، هاوارد هاوکز)، خبیث و زیبا (1952، ونیسنت مینه لی)، داستان سه عشق (1953، اپیزود «تعادل» گوتفرید راینهارت)، شعبده باز (1953، ادوارد دمیتریک)، بازی عشق (1953، آناتول لیتواک)، اولیس (1954، ماریو کامرینی)، 20 هزار فرسنگ زیر دریا (1954، ریچارد فلایشر)، مسابقه دهندگان (1955، هنری هاتاوی)، مرد بدون ستاره (1955، کینگ ویدور)، جنگجوی سرخپوست (1955، آندره دوتات)، شور زندگی (1956، و.مینه لی)، جدال در اوکی کورال (1957، جان استرجس)، ماجرای عاشقانه فوق سری (1957، ه. ک. پاتر)، راه های افتخار (استنلی کوبریک)، وایکینگ ها (1958، ر. فلایشر)، آخرین قطار گان هیل (1959، ج. استرجس)، مرید شیطان (1959، گای همیلتن)، در وقت ملاقات بیگانه ایم (1960، ریچارد کوئین )، اسپارتاکوس (1960، ا. کوبریک)، آخرین غروب (1961، رابرت آلدریچ)، شهر بی ترحم (1961، گ. راینهارت)، شجاعان تنها هستند (1962، دیوید میلر)، دوهفته در شهری دیگر (1962، و. مینه لی)، قلاب (1963، جرج سیتن)، فهرست ادرین مسنجر (1963، جان هیوستن)، به خاطر عشق یا ثروت(1963، مایکل گوردن)، هفت روز درماه مه (1965، جان فرنکنهایمر)، In Harm's Way (1965، اتوپره مینگر)، قهرمانان تلمارک (1965، آنتونی مان)، سایه ای غول آسا بیفکن (1966، ملویل شاولسن)، آیا پاریس می سوزد؟ (1966، رنه کلمان)، راه غرب (1967، اندروویکتور مک لاگلن)، ارابه جنگ (1967، برت کندی)، شیوه ای دلپذیر برای مردن (1968، دیوید لاول ریچ)، برادری (1969، مارتین ریت)، سازش (1969، الیا کازان)، مردی بود نادرست (1970، جوزف ل. منکیه ویتس)، دوئل(1971، لمانت جانسن)، نوری در انتهای جهان (1971، کوین بیلینگتن)، جاسوسی برایم شکار کن (1971، دیک کلمنت)، The Master Touch (1973، میکله لوپو)، اسکالاواگ (1973،و کارگردانی)، دکتر جکیلد و آقای هاید (1973، دیوید وینترز)، موش و گربه (1974، دنیل پتری، تلویزیونی)، یک بار کافی نیست ژاکلین سوزان (1975، گای گرین)، گروه داوطلب تعقیب (1975، و کارگردان)، پیروزی در انتبه (1976، ماروینج. چامسکی، تلویزیونی)، فاجعه ی سال 2000 (1978، آلبرتو دومارتینو)، خشم (1978، برایان دی پالما)، انتخاب (1978، آلبرتو دومارتینو، جرمی کاگان)، خبیث (1979، هان نیدهم)،سینمای خانگی (1979، ب. دی پالما)، ساترن 3 (1980، استنلی دانن)، شمارش معکوس نهایی (1980، دان تیلور)، مردی از اسنویی ریور (1982، جرج میلر)، یادآوری عشق (1982، جک اسمایت، تلویزیونی)، فرارادی میکن (1983، جف کانیو)، بکش! (1984، استیون هیلیارد استرن، تلویزیونی)، آماس (1985، مایکل تاچنر)، مردان خشن (1986، ج. کانیو)، کوئینی (1987، لاری پیرس)، ارثیه باد (1987، دیوید گرین، تلویزیونی)، اسکار (1991، جان لندیس)، سرّی (1993،کارن آرتور)، حریص (1994، جاناتان لین).