[-]
جعبه پيام
» <لوک مک گرگور> متشکرم دوست گرامی. منهم همیشه از خواندن مطالب جذاب و دلنشین تان کمال لذت را برده ام.
» <رابرت> بررسی جالب تأثیر فیلم "پاندورا و هلندی سرگردان" بر انیمیشن "عمو اسکروچ و هلندی سرگردان" https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...6#pid45456
» <رابرت> سپاس از دون دیه‌گو دلاوگا و لوک مک گرگور عزیز به خاطر مطالب تحقیقی، تحلیلی و زیبای اخیرشان
» <دون دیه‌گو دلاوگا> "بچه‌های کوه تاراک" : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...3#pid45453
» <مارک واتنی> ممنونم رابرت جوردن عزیز
» <رابرت جوردن> سپاس از مارک واتنی و بتمن
» <مارک واتنی> رابرت عزیز و گرامی ... این بزرگواری و حسن نیت شماست. دوستان بسیاری هم در کافه، قبلا کارتون و سریال های زیادی رو قرار داده اند که جا داره ازشون تشکر کنم.
» <مارک واتنی> دانلود کارتون جذاب " فردی مورچه سیاه " دوبله فارسی و کامل : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...7#pid45437
» <Kathy Day> جناب اﻟﻜﺘﺮﻭﭘﻴﺎﻧﻴﺴﺖ از شما بسیار ممنونم...
» <مارک واتنی> خواهش می کنم بتمن عزیز
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 4 رای - 2.75 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
آپارات خونه آلفردو ( فیلم هفته : پدرخوانده !! )
نویسنده پیام
دن ویتو کورلئونه آفلاین
پیشکسوت
*

ارسال ها: 1,074
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۸/۱۰
اعتبار: 53


تشکرها : 1834
( 10943 تشکر در 271 ارسال )
شماره ارسال: #24
RE: آپارات خونه آلفردو ( فیلم هفته : پدرخوانده !! )

به راستی فیلم زیباییست ... هیچ چیز در آن تصادفی نیست و هیچ ماجرایی در آن به حال خود رها نشده ... داستانی قوی با فیلم نامه ای کار شده ... بازیگرانی در حد کمال ... دکور ، طراحی صحنه و لباس ها  همه باور پذیر و موسیقیی که تا اعماق وجود ادمی رسوخ می کند و اصلا پس از تماشای فیلم قسمتی از وجود شخص می شود ... همه و همه اینها دست به دست هم می دهند و پدید می آورند شاهکاری را که (( پدرخوانده )) می نامیمش ...

فیلم زیبای پدرخوانده خیلی روانشناسانه شخصیت ها و دیدگاه های کاراکتر ها را در دل ماجراهایش تحلیل می کند ...

شخصیت دون ویتو کورلئونه دارای خصوصیات مهمیست که به نظر من برای اداره کردن یک مجموعه به نحو احسن بسیار مهم است و در عین حال متفاوت از روش و دیدگاه پسرش مایکل است که پس از بازنشستگی او اداره خانواده را بر عهده می گیرد ...

دون ویتو در عین حال که تصمیم نهایی را شخصا اتخاذ می کند اما به خرد جمعی اعتقاد دارد ...

در هنگام تصمیم گیری ها از حضور فرزندان و متفکران خانواده و نفرات اصلی اجرایی خانواده ( سانی و فردو ، تام هیگان ، کلمنزو و سالتسیو ,) سود می برد و حداقل فایده این نحوه اداره کردن مجموعه این است که همگی احساس می کنند تصمیم گرفته شده بهترین  انتخاب  ممکنه است و هر یک به نحوی در اداره خانواده سهمی داشته اند ...

و این در حالیست که مایکل بیشتر بر هوش خودش متکی است و تصورش بر این است که خود اوست که بهترین تصمیم ها را می تواند اتخاذ کند ...

 هنگامیکه مایکل در آستانه جانشینی پدر ، وکیل و مشاور خانواده ((تام هیگان )) را کنار می گذارد (و  من بالشخصه چقدر از کاراکتر تام هیگان با بازی به نظر من ماندگار جناب اقای رابرت دووال ، خوشم می آید ) متوجه می شویم که مایکل کسی نیست که بتواند بهتر فکر کردن دیگران را تحمل کند و باز به یاد بیاوریم که دون ویتو هم این را فهمیده بود و در هنگام دلجویی از تام هیگان می گوید که این پیشنهاد خودش بوده ولی ما می توانیم بفهمیم که از ته دل راضی به این تصمیم نبوده و اگر هم این مورد را پذیربفته برای پیشگیری از مشکلاتی بوده که تضاد دیدگاه های مایکل با دیگر متفکران خانواده بعدها ممکن بوده ایجاد کند ...

و به یاد داشته باشیم که اگر سانی پسر بزرگتر دون ویتو جانشین پدر شده بود تا چه حد به در کنار داشتن مشاوری امین مثل ((تام هیگان )) محتاج می بود ... اصلا در همان چند روز بلاتکلیفی خانواده پس از سوء قصد به دون ویتو ، این تام هیگان است که سانی را از اتخاذ تصمیم های احساساتگرایانه  برحذر می دارد تا بحران ها فروکش کنند ... هنوز این دیالوگ سانی خطاب به تام هیگان برایم  جالب است : (( فقط یک کاری بکن که برنده بشیم ...! ))

البته فکر میکنم همه ما قبول داشته باشیم دادن آزادی عمل مناسب به زیر دستان و مشاورین از سوی دون ویتو کورلئونه  موجب اخذ نتایج درخشان و موفقیت های خانواده بود ... ایده درخشان همجواری شبانه سر اسب ششصد هزار دلاری با آن دم کلفت هالیوودی در رختخواب ! و جواب دهی کاملا موفقیت آمیز ! از دل همین اعتماد ها و آزادی عمل ها بر می آمد ...

احساس مسئولیت ویتو کورلئونه در قبال همه دور و بری هایش ترکیبی است از اقتدار اما آمیخته به محبت ... اما مایکل متاسفانه بخش دوم یعنی محبت را چندان ضروری نمی یابد و مشکل از همینجاست که گریبانگیر مایکل و مجموعه تحت کنترلش می شود ...

به حالت صحبت کردن دون ویتو با جانی فانتین دقت کنید وقتی از رفتار عاجزانه اش برآشفته می شود و او را نصیحت می کند که بیشتر خویشتندار باشد ... پدرانه و با محبت به چهره مغمومش نگاهی می اندازد و با تاسف می گوید :(( تو آینه یه نگاهی به خودت بنداز ! چقدر بد شدی ! برو و یه استراحتی بکن و حل کردن این مشکل رو بزار به عهده من . پیشنهادی بهش میدم که نتونه رد بکنه !)) و من فکر می کنم جان فانتین به معنی واقعی کلمه می فهمد که دون ویتو چقدر دوستش دارد و وجودش برای او تا چه حد مهم است ...

یا به یاد بیاوریم که از بوالهوسی سانی پسر بزرگش خبردار است اما به رویش نمی آورد و به صورت غیر مستقیم به او نیز حرفهایش را می رساند وقتی به جانی فانتین می گوید : (( وقت صرف خانوادت می کنی ؟ خوبه ! چون مردی که وقت برای خانوادش صرف نکنه یه مرد واقعی نیست ...))

با هم به قصل ابتدایی فیلم رجعتی داشته باشیم که (( لوکا براتسی )) تا چه حد جدی در پشت در و به انتظار پذیرش از سوی دون ویتو کورلئونه دارد دیالوگهایی را از روی برگه می خواند و تمرین می کند تا در پیشگاه دون ویتو کورلئونه آنگونه که فکر می کند صحیح است صحبت کرده و از او بابت دعوت شدن به جشن عروسی دخترش تشکر کند !

به یاد داشته باشیم که دون ویتو پس از حل مشکلات بونا سرا و شیرینی پزی که آرزو دارد شاگرد و داماد آینده اش که به سربازی فراخوانده شده در کنار خانواده باقی بماند ، برای رهایی از کارها و ملحق شدن به عروسی و فرزندان بی تاب است و می پرسد : (( دیگه کسی نمونده ؟))

و تام هیگان می گوید که فقط یک نفر : لوکابراتسی که می خواهد دون را ملاقات کند و وقتی دون می پرسد : (( این خیلی ضروریه ؟)) و تام هیگان می گوید که (( میخواد حضورا بابت دعوت به جشن عروسی تشکر کنه ! انتظار نداشته برای جشن دعوت بشه ...)) و تامل دون ویتو برای ملاقات با لوکابراتسی ... که مطمئن هستیم اگر مایکل بود این کار را نمی کرد ...

و فایده همین نکته سنجی ها و محبت های دون ویتو همین می شود که به هنگام سوء قصد به جان دون ویتو همه معتقدند ممکن است بشود پسران دون ویتو را آرام کرد اما کسی نخواهد توانست جلوی لوکا براتسی را بگیرد ...

و پذیرش ماموریت مرگبار ((لوکا براتسی )) هم خود حکایتیست ... به یاد بیاوریم که در اجابت امر دون ویتو کورلئونه مبنی بر نقوذ به سیستم بارزینی طی  اماده شدنی شبیه به مراسمی آیینی و با مرتب کردن لباس و ظاهرش در پی فرمان مرشدش همانند مریدی مخلص به استقبال خطر می رود و بدون درنگ جان بر سر این کار می گذارد ...

نتیجه همین است ... در دوران ویتو کورلئونه بحران ها اجتناب ناپذیر و در کمین هستند و به قول خود فیلم هر ده تا پانزده سال باید خونهایی ریخته شود اما مهم این است که مجموعه عوامل دست اندرکار خانواده کورلئونه از دل این خطرها که بسیار هم جدی هستند و حتی حمایت قانون و عواملش را نیز در قالب سروان پلیسی رشوه گیر و فاسد در کنار دارند نمی توانند شیرازه خانواده را از هم بپاشانند ...

مایکل هرچند ساختار بیرونی خانواده را استحکام می بخشد و با اتخاذ تصمیم هایی مهم خانواده را به ظاهر به جلو سوق می دهد اما خود بهتر از هر کس می داند که از درون و دل خانواده تهی بودن و خالی شدنی دشوار را هم با خانواده همراه می سازد ... سوء قصدهایی در خود محدوده خانواده ... جدایی تک تک افراد  خانواده و نزدیکان و دور شدنشان از او ... خیانت های افراد تا دیروز مطمئن خانواده و ... همه و همه باعث می شوند باور کنیم که مایکل ((آدم درست و حسابی )) ، (( قهرمان جنگ و دارای مدال )) ، باهوش و سریع الانتقال و جسور در نهایت جانشین مناسبی برای دون ویتو کورلئونه نیست ... دون ویتوئی که بعدها متوجه می شویم به دلخواه خودش به این راه و اداره کردن خانواده ای تبهکار نیامده تا عدالت را اعطا کند وقتی که مردم امیدشان را از پلیس می برند و ناامید میشوند در احقاق حق ... او که در برحه ای بخصوص تنها کسی است که جرات می کند در برابر باج خواهی های آدمی زورگو بایستد و با نابود کردنش ، خودش و جامعه ای را از شر وجود موجودی آنچنانی رهایی بخشد... همین می شود که مردم و پیرامونیانش به دورش حلقه می زنند و از او حل مشکلاتی را طلب می کنند که در حالت عادی و ظاهری برایشان راه کار دلخواه وجود ندارد ...

و البته باز می فهمیم که دون ویتو کورلئونه به هیج وجه به خشونت گرایی زیاد معتقد نیست ... دیالوگش با تام هیگان خود بر این مدعا سند است آنگاه که فرمان رسیدگی به دادخواهی ((بونا سرا )) را صادر می کند : (( یه دو نفر رو بفرست دنبال کارش رو بگیرن ... در انتخابشون دقت کن که به کارشون وارد باشن ! نمیخوام کسی کشته بشه ! همونطور که گقت کمی اونها رو گوشمالی بدن و ادب کنن ! ))

 و به یاد می اوریم در مکتب مایکل اما (کمی گوشمالی و ادب )) آنچنان جایگاهی ندارد و اولین اشتباه با روش حذف فرد خاطی باید آخرین اشتباه باشد !

اما با همه این اوصاف می توانیم بفهمیم که دون ویتو کورلئونه هم البته کاملا (( آگاهانه )) اشتباهات و نقاط ضعفی داشته و خود به آن اذعان دارد :

(( متاسفانه من نتونستن بچه هامو جوری تربیت کنم که اونجایی که باید ساکت باشن ، حرف نزنن ...)) و همه ما می فهمیم که تا چه اندازه اینگونه مسائل به گونه ای حیاتی مهمند ... همان 2 کلمه حرف خارج شده از میان لبان ((سانی )) موجب میشود که ((سولاتسو )) بفهمد با از میان برداشتن دون ویتو کورلئونه می توان با حانشین وی یعنی ((سانی علاقمند به سود بیشتر و بدون توجه به عامل ایجاد سود !)) به خوبی کنار آمد ... و نتیج همان 2 کلمه می شود بحرانی بزرگ برای خاندان کورلئونه که با سوء قصد به حان پدرخوانده و تهدید به از هم پاشیدگی نظام خانواده همراه می شود ...

دون ویتو کورلئونه به خوبی ضرورت سختگیری به اطرافیان را همانند مایکل درک می کند اما دلش آگاهانه و عامدانه به این روش رضا نمی دهد و البته پای عوارضش نیز می ایستد ... بر بالای جسد ((سانی )) به مانند پدری کمر شکسته می گرید ... می فهمد که خانواده با مایکل چه آینده ای در پیش رو دارد اما به قضا و قدر تسلیم میشود و خانواده را به مایکل می سپارد در حالیکه می گوید : (( من این رو برای سانی میخواستم و نه برای تو ... تو باید اون بالا بالاها قرار می گرفتی و باید کسی می بودی که سر نخ ها رو به دست می داشتی ... ))

دون ویتو کورلئونه در این شاهکار سینمایی نشان می دهد که تنها یک نقطه ضعف دارد و آن ((مهر پدری)) است و البته باید گفت که اگر به واقع هم این یک نقطه ضعف برای او باشد چه خوشایند است که همه ما با دیدن این فیلم او را به خاطر همین نقطه ضعفش بیش از هر چیز تایید و تحسین می کنیم ...


من با این حرفی که می زنید کاملا مخالفم . ولی حاضرم جانم را بدهم تا شما حق داشته باشید این حرف را بزنید ... ولتر
۱۳۸۹/۱۲/۲ عصر ۰۶:۵۵
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : اسکورپان شیردل, واترلو, راتسو ریــزو, Classic, همشهری_میثاق, سروان رنو, دزیره, بانو, ژان والژان, Papillon, حمید هامون, ژنرال, باربوسا
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
RE: آپارات خونه آلفردو - Savezva - ۱۳۸۸/۵/۱۷, عصر ۱۲:۴۵
RE: آپارات خونه آلفردو - Classic - ۱۳۸۸/۵/۱۸, عصر ۱۲:۴۴
RE: - سروان رنو - ۱۳۸۸/۵/۲۳, صبح ۰۱:۴۷
RE: آپارات خونه آلفردو - Savezva - ۱۳۸۸/۵/۲۴, عصر ۰۱:۴۹
RE: آپارات خونه آلفردو - سروان رنو - ۱۳۸۸/۶/۴, عصر ۱۰:۲۰
RE: آپارات خونه آلفردو - سروان رنو - ۱۳۸۸/۶/۷, عصر ۱۱:۳۶
RE: آپارات خونه آلفردو - Classic - ۱۳۸۸/۶/۹, عصر ۱۰:۵۵
RE: آپارات خونه آلفردو - سروان رنو - ۱۳۸۸/۶/۱۰, عصر ۰۲:۲۲
RE: آپارات خونه آلفردو - سروان رنو - ۱۳۸۸/۸/۱۸, عصر ۱۱:۳۰
RE: آپارات خونه آلفردو - Classic - ۱۳۸۸/۱۰/۱۵, عصر ۱۱:۰۶
RE: آپارات خونه آلفردو ( فیلم هفته : پدرخوانده !! ) - دن ویتو کورلئونه - ۱۳۸۹/۱۲/۲ عصر ۰۶:۵۵