[quote='KESSLER' pid='13669' dateline='1331295932']

خانم ها .... آقایون .... سلام منو بپذیرید.

یکی بود یکی نبود ....

سال های سال قبل برنامه ایی بود که بصورت هفتگی پخش میشد
ولی سریال داستانی نبود.
داستان این برنامه تشکیل شده بود از تصاویر و کلیپ های ریز و کوچکی که
در کنار هم جمع و تدوین شون کرده بودن .
برای اینکه برای مردم ما لحظه ای آرامش 

خانوم ها ... ، آقایون ... ،
این شما و این هم دیدنیها

برنامه ای که داستان اصلی آن در ورای آن بود .
داستان اون در خونه های ما شکل میگرفت .
قهرمان های داستانش هم ما بودیم .
زیرا در آخر برنامه پایانی خوش نصیب مان میشد.
آآآآه .....
حتی یادش هم لذت بخشه ، بعد از اون همه سال ...
و راوی این داستان کسی نبود جز جناب آقای جلال مقامی
هنرمند گرامی و یک جنتلمن واقعی
چندی پیش برنامه " پارک ملت " از ایشون دعوت کرده بود.
موسیقی افتتاحیه دیدنیها رو در فضای استودیو پخش کردن
و مجری برنامه از ایشون پرسید در این لحظه چه حسی دارید؟
بغض گلوی ایشون رو می فشرد و احساست بر او غلبه کرده بود.
و من خیلی متاثر شدم و ترسیدم که مبادا این بغض به معنی این باشه :
" اون که رفته دیگه هیچوقت نمیاد * تا قیامت دل من گریه میخواد "
               ***

سلام کسلر عزیز

حال شما را درک می کنم. 

استاد مقامی بهترین چهره ی هنری است که من در تلویزیون دیده ام. 

آن صحنه ی پخش آهنگ دیدنی ها در پارک ملت، تصویر رویایی من است. از خدا می خواهم که چنین تجلیلی را در شهر خودم برای استاد مقامی برگزار کنم و من با طنین این آهنگ، به افتخار ایشان همه ی حضار را دعوت به برخاستن کنم و. ..