(۱۳۹۰/۵/۲۰ عصر ۱۲:۲۹)دن ویتو کورلئونه نوشته شده:
از بزرگترین دستاوردهای سفرهای او، سفر به هندوستان در سال ۱۳۴۷ بود. در این سفر ساز سیتار را از محمود میرزا، با راهنمایی موسیقیدان هندی راوی شانکار، آموخت.
مهر پویا و سیتار
قرنهاست که از موجودیت موسیقی هندی میگذرد. این موسیقی جذابیت باستانی خود را به خوبی حفظ نموده و به راستی میتوان گفت که هیچکس تاکنون بیش از راوی شانکار برای زنده نگهداشتن موزیک هندی و بخصوص جهت تثبیت آن در دنیای غرب متحمل رنج و مرارت بسیار نشده است.
راوی شانکار در سال 1920 در بنارس –مهد فرهنگ هند- متولد شد.او در 9 سالگی هند را ترک گفت و به "یودای شانکار" که رقصندۀ بزرگی بود پیوست تا فعالیتهای دامنه داری را در زمینۀ رقص و موسیقی آغاز نماید و شاید درک عمیق او از موسیقی غربی در شناساندن و تفهیم موسیقی هندی به شنوندۀ غربی برای او کمک موثری بوده است.
در بازگشت به هندوستان ، عشق عمیق او به موسیقی موجب شد که او به نزد استاد علاءالدین خان برود و از او تعلیم موسیقی بگیرد . پس از تمرین و ممارست فراوان در مورد موسیقی بطور اعم و "سیتار" بطور اخص ، در سال 1950 کار خود را به عنوان سلوئیست (نوازندۀ سلو) آغاز کرد و خیلی زود در ردیف مهمترین موسیقیدانان جوان قرار گرفت.
او اولین موسیقیدان هندی بود که زمینه های مبتکرانه ای در کمپوزیسیون ها بوجود آورده و کارهای خودش را نیز رهبری نموده است. اثرات او در زمینۀ باله و موسیقی حالتی کاملا انقلابی و نو دارد. موزیکی که او برای باله های "هندوستان فناناپذیر" و "کشف هندوستان" ساخته است ، در موسیقی باله مقامی شامخ دارد.
او نخستین موسیقیدان هندی است که جایزه بهترین موزیک فیلم را از یک کشور خارجی گرفته است. (1957 – جایزۀ خرس نقره ای برلین برای فیلم کابولیوالا)
راوی شانکار اولین موسیقیدان هندی است که کشورهای خارجی از او دعوت کرده اند که برای فیلم هایشان آهنگ بسازد.
او والاترین نوازندۀ سیتار است. او خود در این مورد می گوید :
"وقتی من شروع به نواختن سیتار میکنم ، حقیقتا مقدار زیادی از تماس من با دنیای خارج قطع می شود. زیرا بی اراده چشمانم را می بندم . به تدریج فراموش میکنم که شنوندۀ ساز من کیست. ممکن است صمیمی ترین دوستم در ردیف اول نشسته باشد ، ولی حالی که به من دست میدهد یک خلسه و فراموش کردن دنیای خارج است و آنگاه سعی میکنم که آنچه را که درون منست احساس کنم."
راوی شانکار با کار استثنایی خود نظرهای بسیاری را معطوف خود ساخت. شخصیتهای مهم موسیقی کشورهای متعدد را شیفتۀ کارش نموده و تلاشی را بدعت نهاد ؛ تلاشی که موسیقی شناسان برای شناساندن بهتر "سیتار" به مردم سرزمینشان آغاز کردند.
... راوی شانکار
مهرپویا سیتار را به عنوان سوغات از هند به ایران آورد. مهرپویا برای آموختن آن ساز به هندوستان رفت و بیش از هفت ماه برای آموختن دقیق آن تلاش کرد و در این راه از تعلیم های مستقیم راوی شانکار نیز بهره برد.
و اینک مهرپویا این ساز را آماده کرده است تا برای اولین بار دستگاه های ایرانی را با آن بنوازند.
با این ساز ، دو "تمبور" و یک "طبله" همکاری می کنند و مهرپویا که اولین کسی است که در ایران گیتار را شروع کرده و با گیتار خوانده ، برای اولین بار نیز با سیتار در ایران آهنگ اجرا نموده است که میتوان از اینها نام برد : هرگز دوباره عاشق نخواهم شد – ساز غمگین و غریب من – گریه کردم اشکم ندیدی – دلم گرفته همچو ابر و ترانه های تازۀ دیگری که در این مورد خواهد خواند.
مهرپویا که همچنین برای اولین بار آهنگهای جاز را بطور فرنگی اجرا کرد ، سعی دارد این ساز را با سازهای ایرانی هماهنگ کند و همچنین وی تصمیم گرفته است که علاوه بر ساز ملی هند ، ساز ملی ژاپن ، مکزیک و چند ساز بومی آفریقا را در ایران متداول کند و بزودی سفری به آمریکای لاتین خواهد داشت و اگر امکانش میسر باشد و وی به بومیهای آمازون نزدیک شود ، ساز جالبی را که آنها دارند با خود به ایران خواهد آورد.
مهرپویا علاوه بر این موارد مهم ، اولین موزه هنرهای چوبی را در نظر دارد در تهران افتتاح کند و برای این منظور تاکنون مجسمه های چوبی بسیاری از کشورها را تهیه کرده است.
مهرپویا همچنین بزودی ارکستری را با همکاری شاگردان خود متشکل از "آواز ، گیتار ، آکاردئون و جاز" ترتیب خواهد داد.
مهرپویا که تلاشی تحسین برانگیز در شناسایی موسیقی دارد ، از معدود خواننده هایی است که صفحاتش به کشورهای خارجی فرستاده شده و اکثراً او را می شناسند.
مجله فیلم و هنر – شماره 298 – 21 مرداد 1349
عکس پشت جلد همان شمارۀ مجله فیلم و هنر