[-]
جعبه پيام
» <لوک مک گرگور> متشکرم دوست گرامی. منهم همیشه از خواندن مطالب جذاب و دلنشین تان کمال لذت را برده ام.
» <رابرت> بررسی جالب تأثیر فیلم "پاندورا و هلندی سرگردان" بر انیمیشن "عمو اسکروچ و هلندی سرگردان" https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...6#pid45456
» <رابرت> سپاس از دون دیه‌گو دلاوگا و لوک مک گرگور عزیز به خاطر مطالب تحقیقی، تحلیلی و زیبای اخیرشان
» <دون دیه‌گو دلاوگا> "بچه‌های کوه تاراک" : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...3#pid45453
» <مارک واتنی> ممنونم رابرت جوردن عزیز
» <رابرت جوردن> سپاس از مارک واتنی و بتمن
» <مارک واتنی> رابرت عزیز و گرامی ... این بزرگواری و حسن نیت شماست. دوستان بسیاری هم در کافه، قبلا کارتون و سریال های زیادی رو قرار داده اند که جا داره ازشون تشکر کنم.
» <مارک واتنی> دانلود کارتون جذاب " فردی مورچه سیاه " دوبله فارسی و کامل : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...7#pid45437
» <Kathy Day> جناب اﻟﻜﺘﺮﻭﭘﻴﺎﻧﻴﺴﺖ از شما بسیار ممنونم...
» <مارک واتنی> خواهش می کنم بتمن عزیز
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 4 رای - 4 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
چارلی چاپلین - اسطوره سینما
نویسنده پیام
منصور آفلاین
آخرین تلالو شفق
*

ارسال ها: 501
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۱۷
اعتبار: 77


تشکرها : 395
( 8061 تشکر در 307 ارسال )
شماره ارسال: #8
RE: چارلی چاپلین - اسطوره سینما

  آنچه تاکنون درخصوص چارلز چاپلین خوانده اید عمدتا محدود به آثار او و عملکرد وی درخصوص فعالیتهای فیلمسازی اوست. بد ندیدم در این بخش وارد زندگی خصوصی این شخصیت شویم و ببینیم کسی که روی پرده، یک هیولای دست نیافتنی است ، در زندگی شخصی خود چگونه زندگی میکرد...

ازدواجها و رسوائیهای شخصی چاپلین

1 - میلارد هریس  14 ساله بود با موهائی طلائی که در یک مهمانی در سانتا مونیکا با چاپلین آشنا شد. دو سال بعد در سن 16 سالگی اش (پس از آنکه همگان به روابط نزدیک ایندو پی بردند) چاپلین از او تقاضای ازدواج کرد. مراسم ازدواج چاپلین 29 ساله و عروس 16 ساله در اکتبر 1918 برگزار شد. 48 ساعت بعد لوئیس میه یر رئیس استودیوی مترو قرارداد بازیگری با عروس چاپلین را امضا کرد بی آنکه عروس در فیلمی بازی کرده باشد. برای مه یر جذابیت همسر چاپلین بودن کافی بود. این قرارداد چاپلین را آزرده خاطر کرد چون مه یر پیش از آن چیزی به وی نگفته بود. مه یر اعلام کرد اولین فیلم خانم چارلی چاپلین با عنوان جنس پست روی پرده خواهد رفت .چاپلین به داگلاس فربنکس گفته بود عروس بچه سالش از نظر ذهنی توانائی همراهی او را ندارد. این عروس بچه سال در جریان وضع حمل تا آستانه مرگ پیش رفت و در نهایت بچه ی ناقص و هیولا صورتی بدنیا آورد که 3 روز بیشتر زنده نماند و در گورستان مموریال پارک به خاک سپرده شد. روی سنگ گور او نوشتند: موش کوچولو و طرحی بر آن زدند که لبخندی بر لب داشت.

با گذشت زمانی در حد بیست و چند ماه دامنه اختلاف چاپلین و هریس بیشتر شد و آنها علنا یکدیگر را متهم کردند. هریس از چاپلین بعنوان شوهری بی وفا نام برد. چاپلین روزهای بسیاری را دور از خانه و در کنار بازیگر زن معروف مترو با نام نازیموا میگذراند و از تبلیغات گسترده مه یر در مورد همسرش خشمگین تر میشد. آندو سرانجام در آوریل 1920 در مهمانی بزرگی که در هتل الکساندرا برگزار شده بود جلوی همه مدعوین به یکدیگر پریدند. چاپلین مه یر  را متهم کرد که هریس را به طلاق تشویق میکند و وقتی چاپلین در سرسرای هتل ناسزاگویان دنبال مه یر افتاد ، رئیس مترو فریاد زد: گورت رو گم مرد کثیف! چاپلین ضربه ای را بصورت مه یر زد که عینک او را به گوشه ای پرتاب کرد و مه یر با مشت به صورت چاپلین کوبید.... جک پیکفورد به زحمت چاپلین را با صورت خون آلود از معرکه بدر برد... وقتی چاپلین را می بردند مه یر به حاضران توضیح داد که : من کاری را کردم که هر مردی باید میکرد...  مه یرخلاف ظاهرش مردی گردن کلفت بود. چاپلین و هریس از هم جدا دشند بی آنکه هریس ستاره بزرگی شود.

2- دختری در آوریل 1908 در هالیوود از مادری مکزیکی و پدری ایرلندی/آمریکائی بدنیا آمد که نامش را لولیتا گذاشتند. او لولیتا مک مورای بود که در سانست بلوار بزرگ شد در خانه ای اجاره ای. در سال 1915 مادر لولیتا (خانم مک مورای) بعنوان پیشخدمت در رستورانی که بازیگران و کارگردانان به آنجا رفت و آمد داشتند کار میکرد و نگاه خیره ی چاپلین به لولیتای کوچک افتاد. دخترک ، هم ولگرد تنها را روی پرده دیده بود و میدانست با بازیگری بزرگ طرف است. چاپلین از خان مک مورای نام لولیتا را پرسید و برای دخترک شکلکی درآورد تا بخندد. هیچکدام از این واکنشها از نگاه نافذ خانم مک مورای دور نماند او چاپلین را خوب می شناخت و میدانست روی چه ثروت هنگفتی خوابیده است. بتدریج پای لولیتا به فیلمهای چاپلین باز شد او در فصل بهشت پسر بچه نقش یکی از فرشته ها و بعدها در طبقه بیکاره نقش یک خدمتکار را برعهده گرفت. کمکهای چاپلین به دختر و مادرش آنقدر بود که مادرش کار را کنار بگذارد و وقتش را صرف دخترش کند. آنچه مادر به دختر می آموخت آنی بود که همه بدنبالش بودند : چگونه میتوان با یک میلیونر ازدواج کرد  او در 15 سالگی برای نقش رقصنده کافه فیلم جویندگان طلا  از طرف چاپلین انتخاب شد اما هرگز در آن فیلم بازی نکرد (این نقش را جورجیا هیل بازی کرد) اما بازی لولیتا و مادرش ادامه داشت...لولیتا شانزده ساله بود  که نامش روی در اتاق ادنا پورویانس (بازیگر قدیمی آثار چاپلین) قرار گرفت. نام او را از لولیتا یا لیلیتا به لیتا و نام خانوادگیش را از مک مورای به گری (یعنی خاکستری) تغییر دادند. گری نام و رنگ گربه کوچکی بود که چاپلین آنرا به نوستاره اش تقدیم کرده بود. لیتا گری در استودیو چاپلین با همین گربه و مادر مقتدرش پرسه میزد.وی سر صحنه فیلمبردای جویندگان طلا در نقشی که اشاره شد حاضر شد اما هرگز نتوانست از عهده نقش برآید... در یکی  از صحنه ها که فشارهای چاپلین برای گرفتن بازی بیشتر شده بود لیتا گری از هوش رفت و شاعبه باردار شدن وی توسط چاپلین بالا گرفت. مادرش هراسان بالای سر دخترش ظاهر شد و مثل یک صحنه از یک فیلم فریادی زد و او هم از هوش زفت. عموی دخترک وکیل دعاوی بود(ادوین مک مورای). او پا به صحنه گذاشته چاپلین را زیر سوال برد...و در نهایت این رسوائی منجر به ازدواج ایندو در نوامبر 1924 شد.

داماد 35 ساله و عروس 16 ساله برای ماه عسل به مکزیک رفتند درحالیکه حداقل 50 خبرنگار در تعقیب آنها بودند.. خیلی زود لیتا گری بچه دار شد نام بچه اش  چارلز اسپنسر چاپلین جونیور بود که در ژوئن 1925بدنیا آمد. و سال بعد سیدنی ارل چاپلین متولد شد . او در کمتر از دوسال صاحب 2 فرزند از گری شده بود. عمو و مار گری مثل عقابانی تیزچنگ همه چیز را زیر نظر داشتند تا مباد حق دخترک و فرزندانش ضایع نشود. تخمین این گرگهای گرسنه این بود چاپلین حداقل 16 میلیون دلار ثروت دارد. گری در قصر 40 اتاقه ی بورلی هیلز زندگی میکرد و مادر عزیز و همراهانش در همان قصر کنار او بودند. سورچرانیها ادامه داشت...

حضور فک و فامیل و دارودسته مک مورای چاپلین را آشفته میکرد. وقتی چاپلین از فیلمبرداری سیرک باز می گشت (دسامبر 1926) با دیدن فوجی از میهمانان غریبه در قصرش خشمگین شد و به آنها پرخاش کرد. همان چیزی که مک مورای ها دنبالش بودند. گری 2 بچه اش را برداشت و بهمراه جد و آبایش از قصر خارج شدند. در ژانویه 1927 تقاضای طلاق تقدیم دادگاه شد با این مضمون که نیمی از دارائی چاپلین به وی و مادرش رسد.چاپلین فیلمبرداری سیرک را نیمه کاره رها کرد و دست به دامان وکلایش شد. و سرانجام از فرط فشار عصبی بر بستر بیماری افتاد.جلسه های دادگاه با رسیدگی به کوهی از ادعا و مدارک آغاز شد. آنچه لیتا گری ادعا کرد بود شامل مواردی عدیده چون عادتهای خلاف اخلاق و عرف روابط خانوادگی بود و همینطور این ادعا که چاپلین به وی پیشنهاد سقط جنین کرده است. دوستان میدانند که هرچه بیشتر لجنی بر هم زده شود گند آن بالاتر می آید و این دادگاه گندهای عجیبی را از دل زندگی چاپلین و لیتا گری بیرون کشید. گری ادعا کرد همسرش در دوران ازدواج هرگز به او وفادار نبوده و تهدید کرد نام 5 بازیگر زن معروف را هم در این گیر دار به معرکه خواهد کشاند.  ازین تهدید ترسی عجیب وجود چاپلین را فراگرفت و سرانجام قبول کرد مبلغ تعیین شده از سوی دادگاه را به گری بپردازد. سرانجام در اوت 1927 دادگاه تعیین کرد که چاپلین 625 هزار دلار به گری بپردازد و درنهایت کار به طلاق کشید.

چاپلین پس از یکسال ، فیلمبرداری سیرک را دوباره از سر گرفت او می گفت: آنچه دراین یکسال برمن گذشت ده سال مرا پیر کرد . موهای چاپلین خاکستری شد و مجبور شد برای ادامه صحنه ها آنرا رنگ کند.

3- از سال 1936 ( ونه 1932که به اشتباه در منابع اینترنی ذکر شده) تا 1941 (5 سال و نه 8 سالی که می نویسند) چاپلین با پولت گدار (گدارد) ازدواج کرد کرده بود. پولت گدار که هنرپیشه متوسطی هم بود در فیلمهای بزرگی چون دیکتاتور بزرگ و عصر جدید ایفای نقش کرد. البته پس از دیکتاور بزرگ بود که چاپلین اعلام کرد وی همسر اوست ... بعدها گدار که هنرپیشه ای قهار شده بود و(و حتی بعدها نامزد اسکار هم شد) با نخوتی خاص از چاپلین جدا شد و او را تنها گذاشت و این عقیده را در چاپلین قوت بخشید که زنها تا زمانی که ناتوانند به تو می چسبند و زمانی که برتر از تو باشند هیچ چسبی قادر به چسباندن آنها به تو نیست را تقویت می کرد...

4- جوآن بری نوجوانی که در سال 1940 با رویای ستاره شدن وارد هالیوود شده بود و شغلی جز پیشخدمتی نیافته بود بطور تصادفی در میهمانی پل گتی (غول نفتی آمریکا) با تیم دورانت (یکی از مدیران یونایتد آرتیستز) آشنا شد که او را چاپلین معرفی کرد.. چاپلین در آنروزها برای فیلمی بنام سایه جوهره که هرگز آنرا نساخت دنبال بازیگر زنی می گشت. او پس از دیدن جوان بری به مطبوعات گفت که مود آدامز دیگری یافته است و این دختر را با دستمزد هفته ای 70 دلار استخدام می کند. اما یکسال بعد نارضایتی چاپلین از بری (1942) آشکار شد. از فیلمی جدید خبری نبود و دستمزد بری به 25 دلار رسید.. این دختر تازه به دوران رسیده از فرط عصبانیت با طپانچه ای سراغ چاپلین رفت و او را تهدید به مرگ کرد و چاپلین ، به زحمت طپانچه را از دست دختر بدر آورد و وی را به پلیس تحویل داد. چند ماه بعد بری در حال ورود به خانه چاپلین از راه پنجره دیده شد و 30 روز به زندان افتاد. رسوائی دیگری در راه بود. جوان بری ادعا کرد بچه ای از چاپلین در راه دارد.(این شایعه را 2 زن خبرنگار بنامهای هدا هوپر و لولا پارسونز که نفرت عجیبی از چاپلین داشتند دامن زدند). اخبرنگاران ادعا کردند چاپلین دشمن جامعه آمریکاست. او با جیبی خالی وارد آمریکا شده است و پس از رسوائیهایی بسیار و جیبی انباشته دخترکان بی سرپرست را بی ناموس میکند. این ادعاها رانجام چاپلین را مجددا به دادگاه کشاند. او مجبور شد ازدواجش با اونا اونیل (دختر جوان یوجین اونیل - نمایشنامه نویس) را به تعویق بیندازد. او هرگونه رابطه ای را با جوان بری انکار کرد و پذیرفت مورد آزمایش خون قرار گیرد. وی همه هزینه های مربوط به معاینه ها و آزمایشها و پرداخت هفته ای 2500 دلار به بری را قبول کرد. در این گیرو دار اف بی آی هم وارد معرکه شد و از چاپلین انگشت نگاری و پرونده سازی کرد.

دختر بری در  اکتبر 1943 به دنیا آمد. هرچند آزمایشها نشان میدادند چاپلین پدر کودک نیست اما دادگاه چاپلین را وادار کرد هزینه های نگهداری از بچه را بپذیرد. دیگر فضای ضد چاپلین ملتهب بود. روسها جشنواره فیلمهای چاپلین را ترتیب دادند و از حمله علیه چاپلین انتقاد کردند و حالا دیگر روزنامه ها می نوشتند: این نخستین بار است که کرملین خود را درگیر یک رسوائی جنسی در هایوود میکند ... 

5- به هرحال چاپلین با اونا اونیل ازدواج کرد و تا توانست به هوپر و پارسونز نیش زد. او پس از این دوران موسیو وردو ی تلخ و سیاه را ساخت ... او آخر عمر در سویس کنار چاپلین پیر باقی ماند... چاپلین از اونیل صاحب هشت فرزند شد (که واقعا دست و پنجه اش درد نکند و نیاز به یک خسته نباشید اساسی دارد! چراکه بشکلی، انتقام خود را از زنان قبل ، از این آخری گرفت!)

 

 این متن ترجمه بسیار ساده ای بود از کتاب Hollywood Babylon که به تفصیل درباره جنجالهای زندگی چاپلین نگاشته شده است

-------------------------------------------------------------------

به فیلمهای چاپلین که جناب دشمن مردم اشاره کرده اند و ظاهرا از ویکی پدیا اخذ شده، من موارد زیر را هم اضافه می کنم:

بیست دقیقه به عشق 1914

قلب جریحه دار شده تیلی 1914

قهرمان 1915

سمساری 1916

سانی ساید 1919

 

۱۳۸۹/۵/۲۶ عصر ۱۰:۰۲
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : سروان رنو, رامین_جلیلوند, اسکورپان شیردل, محمد, Scarlett, Kassandra, Classic, رزا, سم اسپید, دشمن مردم, واترلو, دلشدگان, زبل خان, ژان والژان, حمید هامون, مگی گربه, الیشا, آوینا, چارلز کین, جو گیلیس, هایدی, مکس دی وینتر, باربوسا
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
RE: چارلی چاپلین اسطوره سینما - Classic - ۱۳۸۹/۴/۲۰, صبح ۱۱:۵۶
RE: چارلی چاپلین - اسطوره سینما - منصور - ۱۳۸۹/۵/۲۶ عصر ۱۰:۰۲
RE: چارلی چاپلین - اسطوره سینما - 1991 - ۱۳۸۹/۵/۲۸, صبح ۱۰:۵۷
شالی، شولی، شُلار! - کاپیتان اسکای - ۱۴۰۱/۲/۲۸, صبح ۰۵:۵۹
RE: چارلی چاپلین - اسطوره سینما - Classic - ۱۴۰۱/۲/۱۴, عصر ۱۲:۱۴