[-]
جعبه پيام
» <شارینگهام> یاد و خاطر استاد ناظریان گرامی باد https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=56&pid=4539
» <سروان رنو> دختران رادیوم , یک تراژدی تاریخی .... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=846&pid=4538
» <اکتورز> بیستم اسفند سالروز آسمانی شدن استاد خسرو شایگان بود کسی کە در نوجوانی آرزو داشتم صدایم لااقل یک ذرە شبیە بە صدای ایشان میشد ولی نشد / روحش شاد
» <رابرت> آن نواهای آسمانی در "رادیو کافه" به مناسبت آغاز ماه رمضان https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=228&pid=4537
» <BATMAN> یکی از کارگردانهای مورد علاقم شیامالانه چون هر فیلمی که دلش میخواد میسازه و نظر دیگران براش بی اهمیته
» <BATMAN> جالبه نولان و شیامالان هم سن و سالن ولی دومی خیلی جوانتره https://s8.uupload.ir/files/227296_967_1du.jpg
» <BATMAN> اسکار نولانو پیرش کرد تا بهش جایزه بهترین فیلم و کارگردانی رو بده https://s8.uupload.ir/files/ee5345_3l6g.png
» <شارینگهام> دستت درست رفیق! واقعاً که ثابت شد دل به دل راه داره، ممنون.
» <مموله> بازرس https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=509&pid=4536
» <رابرت> تن‌مون تو قبر هم باید بلرزه... در "دوبله و دوبلورها" https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=56&pid=4536
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 7 رای - 3.86 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار
نویسنده پیام
سناتور آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 647
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۲/۴
اعتبار: 36


تشکرها : 3690
( 4535 تشکر در 390 ارسال )
شماره ارسال: #41
RE: نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار

(۱۳۹۰/۹/۲۹ عصر ۱۱:۲۸)بانو نوشته شده:  

در ادامۀ مطالب دوستان بزرگوار در خصوص شادروان عطاءالله زاهد (نویسنده، کارگردان،بازیگر تئاتر و سینما، خواننده و ....)

بد ندیدم مصاحبه ای از ایشان (مربوط به سال 58) را که مدتها قبل در جلد نخست کتاب سیمای هنرمندان ایران (حبیب الله نصیری فر) به چاپ رسیده و سابقۀ فعالیتهای هنری ایشان از زبان خودشان را دربر داشت؛ در این تالار قرار دهم.

---------------------------------------------------------------------

عطاءالله زاهد، در سال 1370 درگذشت...روحیاتی که از او به خاطر دارند، ساده زیستی و درویش مسلکیست... روحش شاد.

بامهر... بانو

اگر به این عکس دقت کنید سوای مرحوم قدکچیان که در جلوی صف هست در اون دور دست ها می تونید چهره های دیگه ای رو هم ببینید. اگر اشتباه نکنم .زنده یاد گرمسیری .تورج نگهبان ،ناصر تقوایی ،اگر اشتباه نکنم ولی اله مومنی امین ا... رشیدی همین طور این طرف سمت چپ تصویر شاید بهمن مفید باشه با موهای مشکی و عینک به چشم و چند چهره دیگه که شاید هم اشتباه کرده باشم و اسمشون رو نگفتم.

۱۳۹۰/۱۰/۲ عصر ۱۱:۵۸
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : زاپاتا, الیشا, ناخدا خورشيد, مگی گربه, بانو, حمید هامون, رزا, لمون, باربوسا
زاپاتا آفلاین
amir_e_delaram (زاپاتای سابق)
*

ارسال ها: 695
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۰/۸/۲۲
اعتبار: 58


تشکرها : 2102
( 9996 تشکر در 329 ارسال )
شماره ارسال: #42
RE: نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار

در اين عكس عباس كيارستمي در ميان جمعيت با عينك آفتابي معروفش پيداست. سمت راست ايشان نيز مرحوم خسروشايگان و بالاتر استاد احمدرسول زاده نيز مشخص مي باشند. senatoreعزيز  با شناسايي هنرمندان حاضر در اين عكس حسابي سرگرم شديم.دوستان ديگر هم اگر حال و حوصله اي دارند كار جالبي است.ضمنا مرحوم فريدون مشيري در سمت راست عكس ، سيامك اطلسي بالاي تصوير- نزديك ماشين پارك شده -و مرحوم عيسي صفايي در سمت چپ عكس نيزديده مي شوند.


من ميمونم وخلوت پيش از تو و حضور حرفهاي ناتمام،سخته اين برزخ (هزاردستان )
۱۳۹۰/۱۰/۳ عصر ۰۲:۱۶
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : مگی گربه, بانو, الیشا, Papillon, سناتور, حمید هامون, رزا, dered, لمون, باربوسا
سناتور آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 647
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۲/۴
اعتبار: 36


تشکرها : 3690
( 4535 تشکر در 390 ارسال )
شماره ارسال: #43
RE: نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار

من روی مرحوم شایگان شک داشتم .پشت سر ولی اله مومنی یک بازیگر هست که بیشتر نقش های فرعی بازی می کنند و نقش پیرمرد های پولدار هست.فکر کنم اون ته تصویر سمت راست بالا رضا عبدی یا همون آمیرزا هست .کاشکی عکس رنگی ازاین مراسم پیدامی شد تا چند وقت سرمون گرم بود برای چهره شناسی.

۱۳۹۰/۱۰/۳ عصر ۰۹:۳۲
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : زاپاتا, رزا, dered, لمون, باربوسا
الیور آفلاین
مشتری کافه
***

ارسال ها: 87
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۹/۲۳
اعتبار: 32


تشکرها : 484
( 1912 تشکر در 61 ارسال )
شماره ارسال: #44
RE: نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار

به یاد کاووس دوستدار


  دنیا و آنچه در اوست در نظرم چقدر ملال‌انگیز و پوچ و بیهوده جلوه می‌کند. زشتی و پلیدی همه جا را فرا گرفته، دنیا مثل باغی شده که علف‌های هرز آن را پوشانده باشد. (کاووس دوستدار به نقش هملت )

 عکس از یادنامه‌ای که بعد از مرگ کاووس توسط سندیکای گویندگان منتشر شد

   کاووس دوستدار در سال 1316 در شهر قزوین به دنیا آمد و اوایل دهه 20 همراه خانواده به تهران آمد. برادرش، ایرج دوستدار در کنار هنرپیشگی تئاتر، جزء گویندگانی بود که در اولین فیلم دوبله شده به فارسی در ایران(مرا ببخش 1327) گویندگی کرد. کاووس نیز فعالیت در تئاتر را از سال 1329 با نمایش مرده باد جنگ در تئاتر شهرزاد آغاز کرد، در تئاتر با آقای صادقپور(پدر ایرج، فیلمبردار، و منوچهر صادقپور، تهیه کننده و کارگردان) همکاری می‌کرد. از نمایشنامه‌های دیگری که کاووس بازی کرده می‌توان به تئاتر سفر طولانی روز در شب(نوشته یوجین اونیل) اشاره کرد که در آن پرویز بهرام، فهمیه راستکار و هوشنگ لطیف پور(هر سه از بزرگان و نسل اول گویندگان) با کاووس دوستدار هم بازی بودند(بیژن مفید دستیار کارگردان و یکی از بازیگران این نمایشنامه بود)

کاووس جدا از فعالیت در تئاتر در سه فیلم سینمایی هم بازی کرد:

ملانصرالدین و عروسی دخترش محصول 1332 که برادرش ایرج یکی از کارگردانان و ایفاگر نقش ملانصرالدین بود(نسخه‌ای از این فیلم موجود نیست)

شانس، عشق، تصادف  محصول 1338 به کارگردانی حسین مدنی و با حضور دلکش، نصرت‌الله وحدت، پرخیده و شمسی فضل‌اللهی؛ دوستدار در این فیلم نقش یک جوان دانشجو را دارد که دلبسته مسافر اتاق روبرویی(فضل‌اللهی)، در هتل محل اقامتش است.

نصرت‌الله وحدت و کاووس دوستدار در شانس، عشق، تصادف

عکس از کتاب فیلم‌شناخت ایران(غلام حیدری، 1374) 

زن دشمن خطرناکیست  محصول 1341 کارگردانان: رضا کریمی، عزیزالله بهادری , با حضور فرانک میرقهاری، رضا کریمی، پرخیده و عزت‌الله مقبلی؛ کاووس دوستدار در این فیلم نیز نقش یک جوان عاشق‌پیشه را بازی می‌کند و نقش اصلی فیلم را برعهده دارد.

کاووس دوستدار و عبدالله محمدی در زن دشمن خطرناکیست

عکس از کتاب فیلم‌شناخت ایران 

ویژگی مشترک هر سه فیلم کمدی بودن آن‌هاست.

 *** 

   کاووس فعالیت در دوبله را از سال 1334 و به واسطه برادرش ایرج دوستدار آغاز کرد و بعد از چند سال به گویندگی‌ نقش‌های اصلی رسید. و در آثار بسیاری و به جای هنرمندان معروفی چون تونی کرتیس، مونتگمری کلیفت، آلن دلون، عمر شریف، استیو مک‌کوئین و .. صحبت کرد.

هملت

  در میان فیلم و نقش‌های ماندگاری که با صدای کاووس دوستدار به جا مانده، گویندگی او در نقش هملت(ساخته معروف گریگوری‌ کوزینتسف) شهرتی خاص دارد. دوبله کم‌نظیر و دیالوگ‌های عالیِ تنظیم شده توسط مدیردوبلاژ(علی کسمایی) و گویندگی درخشان کاووس دوستدار، دوبله این اثر را به یکی از آثار ماندگار تاریخ دوبله ایران تبدیل کرده است. حزن صدای کاووس در اثری تراژیک و در قالب شخصت هملت نقشی جاودانه خلق کرده است و دوستدار در 27 سالگی به نحو شایسته‌ای از عهدۀ گویندگی در این نقش دشوار برآمده است. 

نمونه گویندگی کاووس دوستدار در این فیلم:

صحنه گفتگوی هملت با افلیا

تک گویی هملت کنار دریا

دیالوگ‌های همین صحنه:

«مردن، خفتن و شاید خواب دیدن؛ آه مانع همین‌جاست. در آن زمان که این کالبد خاکی را به دور انداخته باشیم، در آن خوابِِ مرگ، شاید رویاهای ناگواری ببینیم، ترس از همین رویاهاست که عمر مصیبت‌بار را این‌ قدر طولانی می‌کند. زیرا اگر شخص یقین داشته باشد که با یک خنجرِ برهنه می‌تواند خود را آسوده کند؛ کیست که در برابر لطمه‌ها و خفت‌های زمانه، ظلمِ ظالم، تفرعن متکبر، دردهای عشق شکست خورده و تحقیرهایی که لایقانِ صبور از دست نالایقان می‌بینند، تن به تحمل دردهد؟»

***

   کاووس دوستدار بنا به گفته همکاران و اطرافیانش  شخصیت آرام و مهربانی داشت، دست و دل باز و رک بود و همواره مرتب. با منوچهر نوذری دوستی نزدیکی داشت و جلال مقامی، ناصر طهماسب و ایرج رضایی از دیگر دوستان او در دوبله به شمار می‌آمدند.

ایرج و کاووس دوستدار در برنامه تلویزیونی شما و سینما با اجرای علی عباسی، سال 1343

عکس از کتاب تاریخ سینمای ایران(جمال امید، 1374) 

   کاووس دوستدار در اوایل شهریور 1344در خیابان آبان در بلوار کریمخان در گذشت*، در این روز برادر کوچکترش فریبرز نیز همراه او بود. در مراسم تشییع او بسیاری از گویندگان شرکت داشتند، اجرای بخشی از مراسم بر عهده یکی از همکارانش، نجمی فروهی، بود. گورستانی که کاووس در آن به خاک سپرده شده بود(از جمله آرامگاه او) در اوایل انقلاب تخریب شد.

*اشاره‌ای هم  شده که او در یک درگیری، بر سر باورهای دینی، کشته شده که صحت ندارد.

   کاوس دوستدار دو برادر(ایرج و فریبرز) و دو خواهر داشت که ایرج دوستدار در اسفند 1375 و یکی از خواهرها در سال پیش درگذشتند. فریبرز و خواهر دیگر خارج از کشور زندگی می‌کنند.

   بخش پایانی یادنامه‌ای که بعد از مرگ کاووس دوستدار توسط سندیکای گویندگان منتشر و در سینماها بین تماشاگران توزیع شد:

«... و دوستانش به پاس روزهای سپیدی که با او داشتند، ساق و برگ گلی را یادگار کاووس کرده‌اند... اما از بیم پژمردن گل‌ها، هر روز شکوفه جوان‌تری را جایگزین گل زود پژمرده دیروز می‌سازند...

   هنوز ترنم خندۀ کاووس در گوش‌ها طنین دارد و سرود کلامش هنوز خاطره‌ساز خاطره نوازان است...

    کاووس نزد ما محبتی زلال و یادی بی‌زوال دارد که تا واپسین روز گرامی‌اش خواهیم داشت و ما نزد او سوگی از فراغ و قلبی داغدار از جدائی نهاده‌ایم که تا ابد همبستر مزارش خواهد بود.»

دست‌خطی از ایشان مربوط به فیلم دختری از تامیکو، که پیش از این هم در کافه قرار گرفته بود.

   کاووس دوستدار صدایی آرام، متین و در عین حال حزن‌آلود داشت.اگر در 28 سالگی جوانمرگ نشده بود، بی‌شک نقش‌های ماندگار بسیاری گفته بود هر چند با نقش‌هایی که گفته، همواره نامی جاودانه در تاریخ دوبله خواهد ماند. از سویی این گمانه هم هست اگر بود شاید همانند برادرش (ایرج دوستدار) بعد از انقلاب تا سال‌ها ممنوع‌الکار می شد یا همانند برخی از همکارانش از ایران رفته بود، آیا می‌توانست به شرایط حاکم در دوبلۀ امروز تن دهد؟ و یا شاید همانند برخی همکارانش(همچون جلال مقامی) صدایش رنگ پیری گرفته بود...

تعدادی از گویندگی‌ها:

ریوبراوو(ریکی نلسن ) 1959 دوبلۀ اول

داستان وست ساید(ریچاد بیمر) 1961

هملت(اینوکنتی اسموکتونوفسکی) 1963

ستیزه جویان(تونی کرتیس) 1958

اسپارتاکوس(تونی کرتیس) 1959

بعضی‌ها داغش را دوست دارند(تونی کرتیس) 1959

وایکینگ‌ها(تونی کرتیس) 1958 دوبله اول

روانی(آنتونی پرکینز) 1960

آیا برامس را دوست دارید؟(آنتونی پرکینز) 1961

شهر بی‌رحم(رابرت بلک) 1961

می‌خواهم زنده بمانم(پیتر برک) 1958 دوبله اول

دو دوشمن(دیوید نیون) 1961

اسب کهر را بنگر(عمر شریف) 1964 دوبله اول

سقوط امپراطوری رم(عمر شریف) 1964

دادگاه نورمبرگ(مونتگمری کلیفت) 1961

رود سرخ(مونتگمری کلیفت) 1948

فرار بزرگ(استیو مک کوئین) 1963  دوبله اول

هفت دلاور(استیو مک کوئین) 1960  دوبله اول

عشق با بیگانه کامل(استیو مک کوئین) 1964

شب (مارچلو ماسترویانی)  1960

دختری به نام تامیکو(مایکل وایلدینگ)  1962

روانی(آنتونی پرکینز) 1960

طناب(فارلی گرینجر ) 1948

روکو و برادرنش(آلن دلون)  1960

افسانه گمشدگان(رسانو براتزی) 1957  دوبله دوم

کنتس پابرهنه(رسانو براتزی) 1954

کله پوک(فرانک سیناترا) 1959

عملیات کراسبو (تام کورتنی) 1965

 

  لیست کارهای کاووس دوستدار بیش از این است که دوبلۀ بسیاری از فیلم‌ها در دسترس نیست. فیلم‌ها بر اساس آثار دیده شده و در دسترس،  چند دوبلۀ نایاب بر اساس نوشته‌های به جا مانده از زمان دوبله فیلم و چند اثر کمیاب هم به نقل از دارندگان این آثار ذکر شد. 

***

  جا  دارد در اینجا یادی بکنم از یکی از اعضای قدیمی کافه(خانم شهرزاد) که سال‌ها قبل و در پرشین تولز اولین تلاش‌ها را در جهت گردآوری زندگینامه  کاووس دوستدار انجام دادند.

 

پ.ن : در نوشتن بخش‌هایی از این مطلب، از اطلاعات همکاران و خانواده دوستدار نیز استفاده شده است.

۱۳۹۰/۱۰/۱۶ صبح ۱۲:۰۳
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : بانو, ژان والژان, اسکورپان شیردل, پایک بیشاپ, منصور, پدرام, پاشنه طلا, دن ویتو کورلئونه, واترلو, راسل کرو, گرتا, الیشا, حمید هامون, shahrzad, اسکارلت اُهارا, زاپاتا, رابرت میچم, Papillon, مریم, سناتور, همشهری_میثاق, دزیره, رامین_جلیلوند, سم اسپید, مگی گربه, دلشدگان, رزا, جو گیلیس, dered, لمون, هایدی, باربوسا
shahrzad آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 57
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۳/۱۱
اعتبار: 10


تشکرها : 143
( 582 تشکر در 55 ارسال )
شماره ارسال: #45
RE: نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار

(۱۳۹۰/۱۰/۱۶ صبح ۱۲:۰۳)الیور هاردی نوشته شده:  

به یاد کاووس دوستدار

***

  جا  دارد در اینجا یادی بکنم از یکی از اعضای قدیمی کافه(خانم شهرزاد) که سال‌ها قبل و در پرشین تولز اولین تلاش‌ها را در جهت گردآوری زندگینامه  کاووس دوستدار انجام دادند.

<!--[if gte mso 9]> Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 بغض سرخورده من در نگارش شیوای شما در مورد او طنین پیدا کرد. زیبا گفتید و قلب من که در تمام این سالها عجیب سپرده یاد او بود و این روزها تلاش می کردم تا از یادش ببرم دوباره به تپش افتاد. مطلبی که من سالها پیش به عنوان زندگینامه ای کوتاه از او در پرشین تولز قرار دادم بسیار ناقص بود و بعضی واقعیات در طول این سالها بر من آشکار شد که مجالی نیافتم که دوباره به آنها اشاره کنم و شاید دست دلم پیش نرفت که این کار را انجام دهم مگر زخم کهنه سر باز کند. از شما متشکرم که حق مطلب را به شایستگی ادا کردید.

من هم از او چند عکسی در فیلم زن دشمن خطرناکی است دارم که یکی را قرار می دهم.


کاووس دوستدار در کنار احمد قدکچیان در صحنه ای از فیلم زن دشمن خطرناکی است


من برای آن که بتوانم مهربانی کنم ناچارم که در ابتدا خشونت پیشه گیرم
۱۳۹۰/۱۰/۱۶ عصر ۰۱:۳۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : اسکورپان شیردل, اسکارلت اُهارا, دن ویتو کورلئونه, زاپاتا, رابرت میچم, ژان والژان, حمید هامون, Papillon, الیشا, پایک بیشاپ, راسل کرو, مریم, بانو, دزیره, الیور, مگی گربه, دلشدگان, رزا, dered, لمون, باربوسا
مریم آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 37
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱۲/۱
اعتبار: 15


تشکرها : 145
( 336 تشکر در 25 ارسال )
شماره ارسال: #46
RE: نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار

با سپاس  از زحمات الیورهاردی عزیز که یاد کاووس نازنین را زنده کردند.تلاش و همت ایشان قابل ستایش است.

با خواندن متن زندگی کاووس دوستدار قلبم فشرده شد و حس ستایش قدیمی در دلم زنده شد.در 18 سال گذشته(از زمانی که 14 سال داشتم وصدای  کاووس را می شناختم) همیشه یک  علامت سئوال در ذهنم باقی بوده است:

چیست راز این همه ماندگاری؟؟؟

راز ماندگاری کاووس چیزی به جز هنرش است.

دلم می خواهد دوستان کافه بدانند کاووس کوتاه زیست اما آرام بود و مهربان و خیر.به تایید خانواده اش بعد از مرگش خیلی ها(حتی آدمهای معمولی و هم محلی ها)  که در مراسم ختمش شرکت کرده بودند،اظهار کردند که کاووس  در مواقع سختی دستشان را گرفته است . 

 امروز  نزدیک به 46 سال بعد از مرگش ما به یادش هستیم چون:

عاشق ، هنرمند ، مهربان و دلسوز و البته کوتاه زیست.

(شاید این درست باشد که خداوند آدمهای مهربان را به خود نزدیکتر می کند چون دوری از آنها را دوست ندارد.)

   

۱۳۹۰/۱۰/۱۷ صبح ۱۱:۴۷
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : الیشا, زاپاتا, shahrzad, حمید هامون, ژان والژان, رابرت میچم, بانو, پایک بیشاپ, دزیره, الیور, دلشدگان, رزا, مگی گربه, dered, لمون, باربوسا
زاپاتا آفلاین
amir_e_delaram (زاپاتای سابق)
*

ارسال ها: 695
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۰/۸/۲۲
اعتبار: 58


تشکرها : 2102
( 9996 تشکر در 329 ارسال )
شماره ارسال: #47
RE: نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار

روايت ابراهيم گلستان از زنده ياد تاجي احمدي

سال 1384 پرويز جاهد مصاحبه اي رو در رو با نويسنده مشهور معاصر ابراهيم گلستان انجام داد كه در بين فرهنگ دوستان ايراني بازتابي فراوان داشت. گلستان كه بيش از سه دهه در انگليس گوشه انزوا گزيده است ، بي پروا به بسياري از روشنفكران معاصر مي تازد و با ادبياتي گاه اهانت آميز آنها را به نقد مي كشد. پرويز جاهد با صبر و حوصله اي مثال زدني و با احترام به گذشته پربار اين نويسنده پرآوازه و مستند ساز قابل و فرهيخته اين كتاب را به سرانجام رساند.

اما ابراهيم گلستان با آن كه گاه بي رحمانه به بسياري تاخته در اينجا درباره خانم تاجي البته كم و بيش با همان نوع ادبيات ولي منصفانه تر قضاوت كرده است. كه اين خود نشان دهنده عظمت اين صداي ماندگار در تاريخ سينماي ايران است.

تاجي احمدي زن فوق العاده اي بود .زني كه از كلفتي (پرستاري ) توي بيمارستان آمده بود بيرون و سواد پيدا كرده بود.خيلي متاسفم كه زود مرد. تاجي بدبخت و بي سرپرست بود، ول شد.به يك آدم عجيب غريبي شوهر كرد(؟). شوهر اولش كه اينقدر هروئيني شد كه او ازش طلاق گرفت اما مرتب پول هروئينش را مي داد . فرشته بود اين زن . تاجي يك فرشته بود، معركه بود...


من ميمونم وخلوت پيش از تو و حضور حرفهاي ناتمام،سخته اين برزخ (هزاردستان )
۱۳۹۰/۱۰/۱۷ عصر ۰۵:۲۸
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : اسکورپان شیردل, سناتور, رابرت میچم, حمید هامون, دزیره, الیشا, پدرام, بانو, مگی گربه, رزا, dered, لمون, باربوسا
سناتور آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 647
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۲/۴
اعتبار: 36


تشکرها : 3690
( 4535 تشکر در 390 ارسال )
شماره ارسال: #48
RE: نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار

واقعا حیف از صدای زیبای کاووس دوستدار که خیلی زود در میان دوبلورها جاش خالی شد .شاید اگرالان زنده بود هم ردیف با استادانی چون اسماعیلی .جلیلوند و ... جاش اون بالا ها بود.

واقعا حیف نیست که به خاطر عقایدسیاسی کورکورانه  آرامگاه این مرد تخریب بشه و اثری از اون نمونه .

۱۳۹۰/۱۰/۱۷ عصر ۰۷:۵۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : الیشا, رزا, dered, لمون, هایدی, باربوسا
رامین_جلیلوند آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 468
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۳۰
اعتبار: 27


تشکرها : 1178
( 2597 تشکر در 321 ارسال )
شماره ارسال: #49
RE: نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار

(۱۳۹۰/۱۰/۱۷ عصر ۰۵:۲۸)زاپاتا نوشته شده:  

روايت ابراهيم گلستان از زنده ياد تاجي احمدي

سال 1384 پرويز جاهد مصاحبه اي رو در رو با نويسنده مشهور معاصر ابراهيم گلستان انجام داد كه در بين فرهنگ دوستان ايراني بازتابي فراوان داشت. گلستان كه بيش از سه دهه در انگليس گوشه انزوا گزيده است ، بي پروا به بسياري از روشنفكران معاصر مي تازد و با ادبياتي گاه اهانت آميز آنها را به نقد مي كشد. پرويز جاهد با صبر و حوصله اي مثال زدني و با احترام به گذشته پربار اين نويسنده پرآوازه و مستند ساز قابل و فرهيخته اين كتاب را به سرانجام رساند.

اما ابراهيم گلستان با آن كه گاه بي رحمانه به بسياري تاخته در اينجا درباره خانم تاجي البته كم و بيش با همان نوع ادبيات ولي منصفانه تر قضاوت كرده است. كه اين خود نشان دهنده عظمت اين صداي ماندگار در تاريخ سينماي ايران است.

تاجي احمدي زن فوق العاده اي بود .زني كه از كلفتي (پرستاري ) توي بيمارستان آمده بود بيرون و سواد پيدا كرده بود.خيلي متاسفم كه زود مرد. تاجي بدبخت و بي سرپرست بود، ول شد.به يك آدم عجيب غريبي شوهر كرد(؟). شوهر اولش كه اينقدر هروئيني شد كه او ازش طلاق گرفت اما مرتب پول هروئينش را مي داد . فرشته بود اين زن . تاجي يك فرشته بود، معركه بود...

ابراهیم گلستان آدم کثیفی بوده است و من پشیزی برای حرف هایش ارزش قایل نیستم.تخصص این آدم سواستفاده از زنان و جار زدنش در این مورد بوده است.
در ضمن تا آنجایی که من یادم هست این حرف ها را پرویز خطیبی در مورد خانم تاجی احمدی زده است ( که البته ایشان نرس بیمارستان بوده اند نه کلفت!)
شوهر اول خانم تاجی هم هوشنگ مرادی بوده است.

۱۳۹۰/۱۰/۱۸ صبح ۱۰:۲۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : رزا, dered, لمون, باربوسا
رامین_جلیلوند آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 468
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۳۰
اعتبار: 27


تشکرها : 1178
( 2597 تشکر در 321 ارسال )
شماره ارسال: #50
RE: نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار

آیا برامس را دوست دارید؟(آنتونی پرکینز)

افسانه گمشدگان(رسانو براتزی) 1957  دوبله دوم ----->آیا اطمینان دارید این فیلم دوبار دوبله شده است؟

در گفتمانی که با دوست عزیز و استاد فرهیخته آقای الیور هاردی داشتم نقطه نظرهای خودم را بیان کردم که تصمیم گرفتم اینجا هم با دوستان در میان بگذارم.
به نظر من کاووس دوستدار زمانی نقش های بیش از اندازه ای را می گفته است (همانند منوچهر والی زاده)
برای مثال برای من گویندگی کاووس جای عمر شریف و آلن دلون و دیوید نیون (تا حدودی) اصلا قابل قبول نیست.
بگذریم که اگر کاووس زنده مانده بود احتمالا خسروشاهی خسرو شاهی(هرچند که آلن دلون یعنی خسروشاهی) و مظفری مظفری نمی شد ( هرچند که تصور نبود صدای مظفری برای رایان اونیل از نظر من فاجعه است-که می دانیم هوشنگ لطیف پور گزینه کاووس دوستدار را برای سریال محله پیتون و رایان اونیل در نظر داشته است)

حتی ناصر طهماسب هم در کارهای اولیه اش سعی در کاووس شدن می کند

هر صدایی هنرپیشه های خاص خود را دارد. همانطور که نبود صدای کاووس برای تمامی فیلم های تونی کرتیس-آنتونی پرکینز-مونتگمری کلیف و الویس پریسلی (هرچند که فیلم هایش چرند بوده است) فاجعه است.

چه قدر دوست داشتم چندین فیلم براد پیت از جمله مصاحبه با خون آشام-هفت سال در تبت و دارایی شیطان را کاووس می گفت.
بگذریم...که این ها همش حدس و گمان و آرزو و افسوس است جایش خالی و یادش گرامی.

۱۳۹۰/۱۰/۱۸ صبح ۱۰:۴۲
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : soheil, حمید هامون, الیور, الیشا, بانو, مگی گربه, رزا, dered, لمون, باربوسا
زاپاتا آفلاین
amir_e_delaram (زاپاتای سابق)
*

ارسال ها: 695
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۰/۸/۲۲
اعتبار: 58


تشکرها : 2102
( 9996 تشکر در 329 ارسال )
شماره ارسال: #51
RE: نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار

(۱۳۹۰/۱۰/۱۸ صبح ۱۰:۲۰)رامین_جلیلوند نوشته شده:  

(۱۳۹۰/۱۰/۱۷ عصر ۰۵:۲۸)زاپاتا نوشته شده:  

روايت ابراهيم گلستان از زنده ياد تاجي احمدي

سال 1384 پرويز جاهد مصاحبه اي رو در رو با نويسنده مشهور معاصر ابراهيم گلستان انجام داد كه در بين فرهنگ دوستان ايراني بازتابي فراوان داشت. گلستان كه بيش از سه دهه در انگليس گوشه انزوا گزيده است ، بي پروا به بسياري از روشنفكران معاصر مي تازد و با ادبياتي گاه اهانت آميز آنها را به نقد مي كشد. پرويز جاهد با صبر و حوصله اي مثال زدني و با احترام به گذشته پربار اين نويسنده پرآوازه و مستند ساز قابل و فرهيخته اين كتاب را به سرانجام رساند.

اما ابراهيم گلستان با آن كه گاه بي رحمانه به بسياري تاخته در اينجا درباره خانم تاجي البته كم و بيش با همان نوع ادبيات ولي منصفانه تر قضاوت كرده است. كه اين خود نشان دهنده عظمت اين صداي ماندگار در تاريخ سينماي ايران است.

تاجي احمدي زن فوق العاده اي بود .زني كه از كلفتي (پرستاري ) توي بيمارستان آمده بود بيرون و سواد پيدا كرده بود.خيلي متاسفم كه زود مرد. تاجي بدبخت و بي سرپرست بود، ول شد.به يك آدم عجيب غريبي شوهر كرد(؟). شوهر اولش كه اينقدر هروئيني شد كه او ازش طلاق گرفت اما مرتب پول هروئينش را مي داد . فرشته بود اين زن . تاجي يك فرشته بود، معركه بود...

ابراهیم گلستان آدم کثیفی بوده است و من پشیزی برای حرف هایش ارزش قایل نیستم.تخصص این آدم سواستفاده از زنان و جار زدنش در این مورد بوده است.
در ضمن تا آنجایی که من یادم هست این حرف ها را پرویز خطیبی در مورد خانم تاجی احمدی زده است ( که البته ایشان نرس بیمارستان بوده اند نه کلفت!)
شوهر اول خانم تاجی هم هوشنگ مرادی بوده است.

ذكر چند توضيح:

 همانگونه كه مي دانيد تاجي احمدي در سال 1344 در فيلم " خشت و آينه " ابراهيم گلستان نقش زن اول فيلم را ايفاء كرد كه يكي به لحاظ بازي يگانه و تكرار ناشدني خانم تاجي و ديگري بخاطر جايگاه اين فيلم در سينماي روشنفكري ، بازي ايشان در تاريخ سينماي ايران جلوه اي ممتاز يافت. قبل از آن هم تاجي احمدي به اتفاق فروغ فرخزاد و پرويز بهرام در فيلمي بنام "دريا" ايفاي نقش نمود كه بنا بدلائلي ناتمام ماند. دعوت ابراهيم گلستان از خانم تاجي براي بازي در فيلم هايش يك نقطه عطف در كارنامه تاجي بود . اگرچه او همچنان در دوبله و راديو ممتاز بود اما با انتخاب اين نقش نامش را نيز دربازيگري ماندگار كرد.( توضيح در باره همكاري تاجي احمدي با  گلستان و فروغ فرخزاد مجالي ديگر را مي طلبد).

اما درباره حكم قاطع رامين عزيز مبني براينكه ابراهيم گلستان آدم ... بوده است، دوست گرامي قرار نيست در يك بحث ، بدون ادله به كسي انگ انحراف بزنيم و با ادبياتي خاص او را مورد نكوهش قرار دهيم. من و شما چه بخواهيم و چه نخواهيم نمي توانيم سابقه فرهنگي و ادبياتي او را انكار كنيم .آيا كساني كه چندين دهه  فيلم مستند "آتش" و مجموعه داستان "آذر ماه آخر پاييز " و ديگر آثارش را ستوده اند همگي در اشتباه بوده اند؟ كاش با مصداق و يا دادن نشاني هايي اين ادعا را اثبات مي كرديد...

گرچه هركسي در زندگي خود نقاط ضعف زيادي دارد و گلستان هم مستثني نيست . رابطه او و فروغ فرخزاد هميشه در هاله اي از ابهام قرار داشته و يكي از رازهاي سربه مهر زندگي او و فروغ است. اما همگان مي دانند كه مستند ماندگار خانه سياه است حاصل همكاري اين دو بود كه يكي از بهترين فيلم هاي تاريخ سينماي مستند است.

ابراهيم گلستان يكي از كساني بود كه در نقد معروفش فيلم " قيصر " را ستود و باعث تولد دوباره كيميايي در سينماي ايران شد. هنوز جدل قلمي او با هوشنگ كاوسي درباره قيصر از  خاطره ادبيات سينمايي اين سرزمين زدوده  نشده است.

راستي تا يادم نرفته يادآوري كنم هنرمند عزيز ليلي گلستان  و شاهرخ گلستان عكاس فقيد و برجسته فرزندان او هستند. شادروان نعمت حقيقي بهترين فيلمبردار سياه و سفيد سينماي موج نو  داماد سابقش و ماني حقيقي گرانمايه نوه او ست.

اما اين مطلب كوتاه درباره مرحوم تاجي احمدي ازكتاب نوشتن با دوربين / چاپ اول 1384/ نشر اختران/با طرح جلدي از استاد ابراهيم حقيقي / صفحه 96 نقل شده است.


من ميمونم وخلوت پيش از تو و حضور حرفهاي ناتمام،سخته اين برزخ (هزاردستان )
۱۳۹۰/۱۰/۱۸ عصر ۱۲:۴۴
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : رامین_جلیلوند, اسکورپان شیردل, پدرام, بانو, راسل کرو, حمید هامون, پایک بیشاپ, دن ویتو کورلئونه, پاشنه طلا, الیور, الیشا, مگی گربه, رزا, dered, لمون, باربوسا
منصور آفلاین
آخرین تلالو شفق
*

ارسال ها: 501
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۱۷
اعتبار: 77


تشکرها : 395
( 8061 تشکر در 307 ارسال )
شماره ارسال: #52
RE: نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار

ابراهیم گلستان به لحاظ اخلاقی (چه اخلاق به معنی خوش خلقی و چه  دیگر مفاهیم) آدم قابل دفاعی نیست ... اما به لحاظ هنری قابل ستایش است

تاجی احمدی پس از مهاجرت به پاریس و از دست دادن فرزندش بشدت غمگین بود و در نهایت در سال63(اگر اشتباه نکرده باشم) و یک دهه زودتر از آخرین همسرش (محمد علی زرندی) چشم از جهان فرو بست

یک سوال ساده مخصوصا از خانمها : اگر کاووس دوستدار چهره ای زیبا نداشت (حتی با وجود زیبائی صدا) بازهم محبوب آنها بود؟ آیا دیده اید خانمی عاشق عزت اله مقبلی بوده باشد ؟ و یا  از عشق خود به آدم  نتراشیده و نخراشیده  ای چون اسماعیلی و حتی صدازیبایانی چون خسروشاهی و ممدوح داد سخن داده باشد؟ (در حالیکه همگی از اسطوره های دوبلاژ ایران بوده و هستند )- من بزودی سوال خانم مریم را در مورد راز ماندگاری کاووس در توضیح دوبله اول ده فرمان خواهم نوشت

۱۳۹۰/۱۰/۱۹ صبح ۱۲:۲۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : ژان والژان, رامین_جلیلوند, پدرام, مارلنه, dered, لمون, هایدی, باربوسا
مریم آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 37
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱۲/۱
اعتبار: 15


تشکرها : 145
( 336 تشکر در 25 ارسال )
شماره ارسال: #53
RE: نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار

(۱۳۹۰/۱۰/۱۹ صبح ۱۲:۲۰)منصور نوشته شده:  

ابراهیم گلستان به لحاظ اخلاقی (چه اخلاق به معنی خوش خلقی و چه  دیگر مفاهیم) آدم قابل دفاعی نیست ... اما به لحاظ هنری قابل ستایش است

تاجی احمدی پس از مهاجرت به پاریس و از دست دادن فرزندش بشدت غمگین بود و در نهایت در سال63(اگر اشتباه نکرده باشم) و یک دهه زودتر از آخرین همسرش (محمد علی زرندی) چشم از جهان فرو بست

یک سوال ساده مخصوصا از خانمها : اگر کاووس دوستدار چهره ای زیبا نداشت (حتی با وجود زیبائی صدا) بازهم محبوب آنها بود؟ آیا دیده اید خانمی عاشق عزت اله مقبلی بوده باشد ؟ و یا  از عشق خود به آدم  نتراشیده و نخراشیده  ای چون اسماعیلی و حتی صدازیبایانی چون خسروشاهی و ممدوح داد سخن داده باشد؟ (در حالیکه همگی از اسطوره های دوبلاژ ایران بوده و هستند )- من بزودی سوال خانم مریم را در مورد راز ماندگاری کاووس در توضیح دوبله اول ده فرمان خواهم نوشت

جناب منصور

از قضاوتی که در مورد دل نوشته های خانمها در مورد کاووس دراین سایت کردید متاسف شدم(از شما که سطح بالایی از اطلاعات دوبله و هنر در کافه دارید بعید است) و چون به صورت عمومی این مطلب را اظهار کردید همینجا دفاع می کنم و در پیام شخصی هم حتما با شما صحبت خواهم کرد.

1-جذب شدن به سمت صدای او اگر مطلب مرا خوانده باشید نزدیک به بیست سال است زمانی که نه اینترنتی بود،نه عکسی و نه مجله فیلم50سال دوبله منتشر شده بود.پس نمی توان به سمت قیافه اش رفت.

2- خانمهای این کافه اغلب بالای 30 سال یا نزدیک به آن هستند و بعضا متاهلند وتحصیلات و موقعیت اجتماعی بالایی(از جمله خودم )دارند.پس از ما گذشته که به فکر ظاهر نخراشیده اسماعیلی باشیم یا قیافه مقبلی یا چهره کاووس جوان در 50 سال پیش .

3- یکی از مطالب جالب در مورد کاووس مرگ زود هنگام ،علت مرگ  و البته هنرش است که هر علاقه مندبه هنری  را جذب می کند.

4-قبلا هم گفته ام چون با خانواده دوستدار از نزدیک آشنا هستم  و به وفور از زبان آنها خاطرات از شخصیت نیکوی او شنیده ام ،خواستم در مورد شخصیت او صحبت و از او به نیکی یاد و حق مطلب را ادا کرده باشم .

5- خواهش میکنم اینقدر ارزش یک هنرمند را پایین نیاورید.همه دوستان بعد از خواندن ذاستان زندگی کاووس سعی در بالا بردن او داشتند به جز مطلب شما.من معتقدم اگر ما در مورد کسی چیزی می دانیم یا برای هنرش ارزش قائل هستیم در برابر خدا و بنده خدا، مسئولیم.

با احترام

مریم

۱۳۹۰/۱۰/۱۹ صبح ۰۸:۳۷
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : shahrzad, پایک بیشاپ, دزیره, رابرت میچم, زاپاتا, دانتس, الیشا, سم اسپید, دلشدگان, باربوسا
رامین_جلیلوند آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 468
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۳۰
اعتبار: 27


تشکرها : 1178
( 2597 تشکر در 321 ارسال )
شماره ارسال: #54
RE: نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار

جذب شدن به صدای جذاب و یا قیافه جذاب به نظر من هیچ ایرادی ندارد و نداشته است.من فکر می کنم نظر و دیدگاه منصور عزیز صرفا جنبه کنجکاوی و گفتمانی دوستانه با بانوان داشته است و نه بی ارزش کردن هنر کاووس دوستدار و علاقه ای که بانوان کافه به کاووس دارند.

۱۳۹۰/۱۰/۱۹ صبح ۱۰:۱۶
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : رابرت میچم, زاپاتا, ژان والژان, الیشا, soheil, لمون, باربوسا
منصور آفلاین
آخرین تلالو شفق
*

ارسال ها: 501
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۱۷
اعتبار: 77


تشکرها : 395
( 8061 تشکر در 307 ارسال )
شماره ارسال: #55
RE: نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار

(۱۳۹۰/۱۰/۱۹ صبح ۱۰:۱۶)رامین_جلیلوند نوشته شده:  

من فکر می کنم نظر و دیدگاه منصور عزیز صرفا جنبه کنجکاوی و گفتمانی دوستانه با بانوان داشته است

گاهی شوخی ها جدی گرفته میشوند و جدی ها شوخی... شاید هم من شوخ طبع و هم آنکه جدی میگیرد به یک اندازه مقصر باشیم... نمیدانم

پدرم میگفت هیچوقت با چیزی که یک زن دوست دارد شوخی نکن و اگر او با چیزی که تو دوست داری شوخی کرد خوشحال نشو چون در هر دوحالت باخته ای!

(من همیشه با ناز و نعمت شوخی کردم... بخشی از دیالوگ کین در "همشهری کین")

۱۳۹۰/۱۰/۲۰ صبح ۰۹:۱۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : رامین_جلیلوند, ژان والژان, پدرام, همشهری_میثاق, مارلنه, لمون, هایدی, ژنرال, باربوسا
الیور آفلاین
مشتری کافه
***

ارسال ها: 87
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۹/۲۳
اعتبار: 32


تشکرها : 484
( 1912 تشکر در 61 ارسال )
شماره ارسال: #56
RE: نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار

(۱۳۹۰/۱۰/۱۸ صبح ۱۰:۴۲)رامین_جلیلوند نوشته شده:  

افسانه گمشدگان(رسانو براتزی) 1957  دوبله دوم ----->آیا اطمینان دارید این فیلم دوبار دوبله شده است؟

به نظر من کاووس دوستدار زمانی نقش های بیش از اندازه ای را می گفته است (همانند منوچهر والی زاده)
برای مثال برای من گویندگی کاووس جای عمر شریف و آلن دلون و دیوید نیون (تا حدودی) اصلا قابل قبول نیست.
بگذریم که اگر کاووس زنده مانده بود احتمالا خسروشاهی خسرو شاهی(هرچند که آلن دلون یعنی خسروشاهی) و مظفری مظفری نمی شد ( هرچند که تصور نبود صدای مظفری برای رایان اونیل از نظر من فاجعه است-که می دانیم هوشنگ لطیف پور گزینه کاووس دوستدار را برای سریال محله پیتون و رایان اونیل در نظر داشته است)

حتی ناصر طهماسب هم در کارهای اولیه اش سعی در کاووس شدن می کند

هر صدایی هنرپیشه های خاص خود را دارد. همانطور که نبود صدای کاووس برای تمامی فیلم های تونی کرتیس-آنتونی پرکینز-مونتگمری کلیف و الویس پریسلی (هرچند که فیلم هایش چرند بوده است) فاجعه است.


   دوبله دوم افسانه گمشدگان مربوط به اویل دهه 1340 است و فقط آنونس آن به جا مانده، خانم فهیمه راستکار هم گویندگی سوفیا لورن را برعهده دارد.

   یکی از دوستان کافه به گویندگی کاووس دوستدار به جای فرانک سیناترا در فیلم کله پوک (فرانک کاپرا) هم اشاره کرده بودند. چند فیلم دیگر بود که از قلم افتاده بودند و به لیست کارهای کاووس اضافه شد(عشق با بیگانه کامل به جای استیو مک کوئین، عملیات کراسبو که جزء آخرین کارهایی بود که کاووس دو ماه قبل از مرگ در آن گویندگی کرد) 

  ***

  فعالیت منوچهر والی‌زاده(ضمن احترام به ایشان) در یک دهه اخیر در دوبله، هم از حیث تعداد و هم تنوع نقش و بازیگران، یک استثناست (طبیعتا گویندگی به جای هر بازیگری و در هر فیلمی، بر کیفیت کار ایشان تاثیر گذاشته و هر صدای دلنشینی وقتی به ورطه تکرار بیفتد، جذابیت و اثرگذاری‌اش را برای مخاطب از دست می‌دهد).

  درمورد قیاس رویه منوچهر والی‌زاده با  کاووس دوستدار نظر متفاوتی دارم. در آن دوره هنوز بسیاری از گویندگان مطرح فعلی یا آغاز کارشان بوده یا هنوز به درجه‌ای نرسیده بودند تا مدیران دوبلاژ اعتماد کرده و نقش‌های اصلی را به آنها بدهند، تا اواخر دهه 30 هنوز برخی هنرپیشگان تئاتر و سینما(در کنارنسل اول دوبلورها) به عنوان گویندگان نقش‌های اصلی فعال بودند. ورود به عرصه دوبله و همینطور پیشرفت کاووس تا حدی مرهون برادرش ایرج دوستدار نیز هست. از اواخر دهه1330 که  آقای علی کسمایی در کنار ایرج دوستدار مدیریت دو استودیوی دوبلاژ مولن روژ را به عهده داشتند، نقش‌های اصلی بیشتری به کاووس محول می‌شد. این اعتماد از جانب آقای کسمایی و دیگر مدیران دوبلاژ به توانایی‌های خود کاووس نیز برمی‌گشت. آن سال‌ها به گونه‌ای سال‌های آزمون و خطا هم بود و بسیاری از هنرپیشگان مشهور، گوینده ثابتی نداشتند، به عنوان نمونه تا سال‌ها خانم مهین کسمایی گوینده الیزابت تیلور بود(عمدتا آثار دوبله شده توسط آقای کسمایی در اوایل دهه 40)، با اینکه کار ایشان به جای این هنرپیشه، قابل قبول بوده، اما گویندگی خانم ژاله کاظمی نشانگر تناسب بیشتر صدای ایشان با این هنرپیشه بود؛ همانگونه که برای تماشاگران سینما در ایران، در آن‌ سال‌ها و سال‌های بعد، سیمای معصوم ادری هپبرن با صدای بانو کسمایی جلوۀ دیگری می‌یافت.

  در اینکه جلال مقامی بهترین گزینه برای عمر شریف است(با گویندگی فراموش نشدنی در دکتر ژیواگو و البته بازی تاثیرگذار عمر شریف) شکی نیست و کمی بعد از مرگ کاووس به عنوان گوینده اصلی این هنرپیشه تثبیت شد. یا آلن دلون که اگر کاووس زنده مانده بود شاید  جناب خسروشاهی به این زودی مجالی برای گویندگی به جای این هنرپیشه نمی‌یافت، هر چند در نمونه‌های در دسترس، صدای آقای خسروشاهی در سال‌های آغازین فعالیتش متفاوت با صدای صاف و رسای سال‌های بعد است.

   حتی برای برخی هنرپیشگان، با صدایی تثبیت شده(چنگیز جلیلوند به جای پل نیومن و مارلون براندو) در مواردی گویندگان دیگر صحبت کرده‌اند، اما این موارد در دوران رونق دوبله خیلی زیاد نیست و گاه این تغییرات با استدلال‌هایی از جانب مدیردوبلاژ و گوینده همراه بوده. اما شاهدیم که از اواخر دهه 70 که پخش فیلم‌های روز دنیا باب شد، آشفته بازاری در دوبله تلویزیون حاکم شد(نمونه مشخص رابرت دنیرو که گویندگان مختلفی به جای او صحبت کردند) در این دوران نزول دوبله، آثار کلاسیک هم از این بی‌قاعدگی مصون نماندند.(یک نمونه برای قیاس در کشورهای دیگر؛ سکانس گفتگوی تونی کرتیس و لارنس الیویر در اسپارتاکوس در حمام در زمان اکران فیلم(1960) حذف شد، در دهه 1990 و در نسخه DVD فیلم، این سکانس اضافه شده بود. گویندۀ تونی کرتیس در دوبلۀ ایتالیایی فیلم، در زمان اکران، در زمان انتشار DVD در قید حیات نبود و به احترام او این سکانس به ایتالیایی دوبله نشد)

   همین تعداد آثار معدود که از گویندگی کاووس دوستدار باقیمانده گویای آن است که جدا از داشتن موهبت صدایی خوب، گوینده مسلط و توانایی نیز بوده، همین که بعد از 46 سال پس از درگذشتش در جمعی از علاقه‌مندان دوبله در مورد او و هنرش سخن گفته می‌شود، خود گواه ماندگاری وی و هنرش است. 

۱۳۹۰/۱۰/۲۰ عصر ۰۴:۴۶
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : بانو, راسل کرو, ژان والژان, سم اسپید, اسکورپان شیردل, حمید هامون, رابرت میچم, زاپاتا, shahrzad, پدرام, گرتا, سناتور, مریم, Papillon, الیشا, رامین_جلیلوند, john doe, soheil, مگی گربه, دلشدگان, رزا, لمون, خانم لمپرت, ژنرال, باربوسا
زاپاتا آفلاین
amir_e_delaram (زاپاتای سابق)
*

ارسال ها: 695
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۰/۸/۲۲
اعتبار: 58


تشکرها : 2102
( 9996 تشکر در 329 ارسال )
شماره ارسال: #57
RE: نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار

بازخواني يك گزارش از روزنامه اطلاعات مورخه هفدهم فروردين ماه 1357 (بخش اول)

سراب دنياي وسوسه انگيز دوبلورها

آنان كه خاموشي لب ها را مي شكنند، يك دنيا گفتني دارند و يك دنيا آرزو براي روزهاي بهتر

گزارشگر اين روزنامه با حضور در استوديوي نقش جهان پاي درد و دل دوبلورها مي نشيند

كه بخش اول حرفهايشان و بخش دوم معرفي آنان از زبان خودشان است كه بنده هم در دو

بخش تقديم دوستان كافه مي نمايم :

 اين يك تصادف  بود كه  براي ديدار  از كار دوبله و دوبلرها به استوديو نقش جهان رفتم . دوبلورها

مي گفتند استوديوهاي  ديگر بيشتر  به يك زباله داني  مي مانند تا محل كار . اغلب زيرزمينهاي

كثيف و تاريك و نمور است، اما همين بهترين استوديوي  دوبله هم جاي چندان جالبي نبود.يعني

من هيچ فكر نمي كردم كه در چنين مكاني آدمهايي تا اين حد عاشق كار دوبله روزي 10 الي 14

ساعت كار كنند و هر دوسه دقيقه يكبار طنين صدايشان را تغيير دهند. ديدم دوبلوري كه در  اتاق 

ضبط  نقش  رئيس كانگسترها  را صحبت مي كرد  و صداي نعره اش  غولهاي ثروت  را به وحشت

مي انداخت وقتي وارد تالار انتظار مي شد به شاگرد قهوه چي با خواهش مي گفت حسين جان

يك چايي بمن بده.

دوبلورها اغلب خسته بوده  و  از كارشان شكايت داشتند. يكي مي گفت دستمزدها خيلي كم

است ، ديگري  مي گفت  هميشه كار  نداريم ،  بيمه نيستيم  ، با وجود اينكه در شرايط خيلي

بدي  كار مي كنيم اگر تار صوتي  ما پاره  شود كه  اغلب هم مي شود و مجبوريم درخانه يا

بيمارستان بخوابيم هيچكس نيست كه ديناري بما كمك كند فقط تا روزي كه صدايمان در مي آيد

و كار مي كنيم مزد مي گيريم.

ديگري مي گفت يكي از همكاران ماه دوماه است كه درخانه بستري شده است ، يكعده ازبچه ها

 كه وضع بهتري دارند پولي رويهم مي گذارند تا زن و بچه اش گرسنه نمانند . وضع چنين است...

حدود شش ساعت در يك استوديوي دوبله و در يك جمع سي چهل نفره دوبلور بسر بردم و چيزي

كه سخت توجهم را جلب كرد  نقش  اول و  نقش دوم بود.در دوبله هم مثل كار سينما نقش اول و

دوم وجود دارد.عده اي  نقش اول صحبت مي كنند  اينان پول  بيشتري مي گيرند و  نفوذ بيشتري

دارند ، در ست مثل كار فيلم عده اي هم سخت در تلاش كه يك نقش اول بدست آورند!

دوبلوري مي گفت ، 11 سال است كه مي خواهم نقش اول بگويم اما موفق نمي شوم براي اينكه

 اينجا هم پارتي بازي است!

دوبلور ديگري گفت : هركس براي زنده ماندن خود بايد سعي كند،همين نقش اوليها خيلي دوام

بياورند 10 - 15 سال ديگر قدرت كار را از دست مي دهند پس بايد بفكر فرداي خود باشند.

خانم دوبلوري ميگفت: شايع كرده اند كه ما پول زيادي مي گيريم و درآمد كلاني داريم .اولا اين

درآمد كلان مربوط به چند نفر دوبلور شناخته شده نقش اول است و بقيه در مقابل كار طاقت

فرسا دريافتي اشان مبلغ ناچيزي است .آنها فكر مي كنند درآمد ماهي 10-12 هزارتومان خيلي

زياد است .بايد توجه داشته باشند كه ما هفته اي شش روز رنگ آفتاب را نمي بينيم .

خانم ديگري مي گفت : دوبله كاري سخت و كشنده است.گاهي در روز آنقدر فرياد مي كشيم و

حنجره پاره مي كنيم كه از شدت خستگي ، گشنگي و تشنگي از يادمان مي رود. ما به ندرت به

خانواده خود مي رسيم ولي در هرصورت عاشق كارمان هستيم و به اين كار عادت كرده ايم .ما

احتياج شديدي به بيمه داريم .

درد و دلهاي دوبلورها خيلي زياد بود . خبرهايي درباره بيماري و از كارافتادگي بعضي از دوبلورها

شنيدم كه خيلي غم انگيز بود.گله و شكايت از كار زياد شنيدم و نتيجه اين شد كه دوبلورها اين

رونق دهندگان بازار فيلم و سينما زندگي خوبي ندارند و بايد هرچه زودتر فكري برايشان كرد.

پايان بخش اول

۱۳۹۰/۱۰/۲۱ عصر ۰۵:۵۳
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : ژان والژان, دانتس, اسکورپان شیردل, Papillon, سم اسپید, پدرام, حمید هامون, پایک بیشاپ, soheil, بانو, سناتور, الیور, مگی گربه, دلشدگان, رزا, لمون, هایدی, ژنرال, باربوسا
زاپاتا آفلاین
amir_e_delaram (زاپاتای سابق)
*

ارسال ها: 695
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۰/۸/۲۲
اعتبار: 58


تشکرها : 2102
( 9996 تشکر در 329 ارسال )
شماره ارسال: #58
RE: نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار

سراب دنياي وسوسه انگيز دوبلورها (بخش 2)

به نقل از روزنامه اطلاعات مورخه 1357/1/17

گزارشگر روزنامه بيوگرافي گويندگان را در آن گزارش اينگونه روايت مي كند كه براي علاقمندان دوبله حاوي نكات جالبي است.:

تورج نصر

من تورج نصر 31 ساله و مجرد هستم كه بكار دوبله مشغول شده ام.در فيلمهاي گذر اكبرو چند فيلم فارسي كمدي ديگر نيز بازي كرده ام و جاي قوچعلي و قورباغه سريال تي هوپر حرف زده ام. دريك تئاتر بنام گذر لوطي صالح هم بازي كرده ام.

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

محمد بهره مندي

من محمد بهره مندي 33 ساله ام و ده سال است كه بكار دوبله مشغولم.ازدواج كرده و دختري بنام غزاله دارم.در عشقهاي ناپلئون بجاي كنستانتين صحبت مي كردم.در دود اسلحه بجاي معاون مارشال،در 4 نخاله بجاي يكي از آنها حرف زدم.بيشتر كارهاي من كارتون است. شكست ناپذير ، خانواده والتون و در فيلم شير خفته بجاي جمشيد صداقت نژاد و بجاي يك روزنامه نويس حرف زدم . قبلا در يكي از شهرستانها سينما داشتم ولي حالا دوبلور هستم .

---------------------------------------------------------------------------------------------------------

خسرو شايگان

من خسرو شايگان 38 سال سن دارم و از20سال پيش به دوبله پرداختم.يكبار ازدواج كردم ولي فعلا مجرد هستم. پسر پنجساله اي بنام عليرضا دارم كه سخت مورد علاقه من است. در چند فيلم سينمايي بازي كردم : مثل فيلم مادر و بجاي ريچارد برتون در فيلم مردبرتر، در جستجو جاي رابرت استاك ،در باغ وحش جاي ميريان كيت ، در سيرك بجاي جك پالانس ، جاي كرك داگلاس و رابرت هگ هم حرف زده ام.سعي ميكنم هر رلي را قبول نكنم البته اين هيچ ربطي به شهرت هنرپيشه ندارد.بيشتر فكر ارضا خودم هستم.صداي من بيشتر به رل آدمهاي جدي و محكم مي خورد.

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

ولي ا... مؤمني

من ولي ا... مؤمني اكبرآقاي سريال قصه عشق 14 سال پيش وارد كار تئاتر شدم و بعد سريالهاي تلويزيوني و بالاخره دوبله. در بيشتر سريالهاي تلويزيوني نقشهاي منفي مي گويم.در شالاكو بجاي دوري استرور حرف زدم .اما رويهمرفته نقش ثابت كم داشته ام.صداي مرا آنان كه قصه عشق را تماشا كرده اند بياد دارند.رل هاي منفي و خشك كار من است.سابقه من در كار دوبلاژ از سال 47 شروع مي شود . ازدواج كرده ام و در حال حاضر دوبله كار حرفه اي من است.

---------------------------------------------------------------------------------------------------------

شهلا ناظريان

من شهلا ناظريان 14 سال است كه بكار دوبلاژ مشغولم .شوهرم آقاي شرافت هم در كار دوبله است.اوائل رلهاي كوچك حرف مي زدم .اما حالا رل اول دارم.تاكنون جاي راكوئل والش ، في داناوي ، كاترين اسپاك ،آن مارگرت و در فيلم فارسي جاي گوگوش در امتداد شب ، جاي آرام در سريال غارتگران ،جاي ژيلا سهرابي در سريال طلاق حرف زده ام.علاقه من اين است كه رلهاي خوب و قشنگ حرف بزنم.با وجود اينكه پيشنهادات زيادي براي بازي در سينما داشتم نپذيرفتم و دوبله را ادامه دادم.اوائل كارم سخت بود ولي الان وضع بهتر شده . گاهي در يك روز يك فيلم دوساعته دوبله مي شود.از حرف زدن بجاي دختركي كه در فيلم عاشق مترسك بازي كرده بود سخت لذت بردم.

--------------------------------------------------------------------------------------------------------

سيامك اطلسي

من سيامك اطلسي 40 ساله مدت 17 سال است كه بكار دوبله مشغولم و تاكنون در 14 فيلم سينمايي و سه سريال بازي كرده ام .در دوبله رلهاي عمومي دارم و اغلب جاي پيرمردهاي هفتاد ساله صحبت مي كنم. يكي دوبار بجاي چارلز برانسون نيز صحبت كرده ام. ازدواج كرده و دختري بنام سحر دارم.

---------------------------------------------------------------------------------------------------------

عزت ا... گودرزي

من عزت ا... گودرزي 39 سال سن دارم و 17 سال است كه به گويندگي مشغولم.13 سال است كه ازدواج كرده ام و مريم و علي حاصل اين ازدواج است.حرفه من اينست.كارم را دوست دارم و مهم اين است كه حرف بزنم و چون كارهاي تيپيك انجام مي دهم لذت مي برم

---------------------------------------------------------------------------------------------------------

مهد ي آژير

من 37 سال دارم با سابقه 15 سال كار دوبله در سريال وضع اضطراري جاي كوين تاي حرف مي زنم.در فيلمهاي كمدي هم حرف مي زنم.دوبلور توني كورتيس و جان ساكيون هم بوده ام.كار دوبله را دوست دارم ، زياد كار مي كنم و حاصل ازدواج من يك دختر ده ساله است.

--------------------------------------------------------------------------------------------------------

جلال مقامي

37 ساله هستم . بعد از پايان تحصيلات متوسطه بصورت حرفه اي مشغول دوبله شدم.ازدواج كرده ام و يك دختر به اسم مرجان دارم.جاي عمر شريف ، وارن بيتي ، مايكل كين ، رابرت ردفورد ، تيرون پاور و بالاخره در سريال طلاق جاي مسعود اسدالهي صحبت كرده ام.گاهي جاي متوسلاني ، منوچهر وثوق ، فرامرز قريبيان هم حرف زده ام و رويهمرفته جاي آدمها ي عاشق صحبت نموده ام.

--------------------------------------------------------------------------------------------------------

اصغر افضلي

 20سال است كه بكار دوبله مشغولم.ازدواج كردم و چهار بچه دارم . دوبله كار حرفه اي من است و تاكنون فقط به اينكار اشتغال داشته ام.بيشتر بجاي كمدينها حرف مي زنم مثل وودي آلن ، فرانكو  و در ايرانيها بجاي بهمنيار، داريوش اسدزاده ،عزت ا... وثوق حرف زده ام.كار دوبله نفس بر است .

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

ناصر طهماسب

من 37 سال دارم و 20سال است كه در كار دوبله فعاليت دارم.تقريبا جاي همه هنرپيشه ها حرف زده ام. ولي كارهاي معروف من ديويد جانسون در سريال فراري ، كاري گرانت و جيمز استوارت در كارهاي سينمايي است.در سريال طلاق جاي مهدي فخيم زاده ، حرف زده ام.در مرد نامرئي جاي ديويد مك كالون ، از كارهاي خوبم بر فراز آشيانه فاخته ( ديوانه اي از قفس پريد) جاي جك نيكلسون حرف زدم .رويهمرفته كارمن گفتن نقشهاي حسي است.مدتي است كار سرپرستي دوبلاژ را هم انجام مي دهم.عاشق كارم هستم.جاي جان فورد و ادوارد جي رابينسون هم صحبت كرده ام.عاشقم عاشق كار، اتفاقا رلهاي حسي به تيپ خود من هم خيلي نزديك است.

---------------------------------------------------------------------------------------------------------

جواد پزشكيان

متولد 1319 و مجرد هستم.12 سال است كه بكار دوبله مشغول هستم.در سريالهاي كارتون هم حرف زده ام.حتي گاهي جاي پيرزنهاي بدجنس هم حرف ميزنم.بجاي كهنمويي در فيلمهاي فارسي هم صحبت كرده ام.بيشتر رلهاي من منفي است. در يكي از همين كارها رل منفي داشتم و بچه اي را آزار مي دادم با اينكه خودم اولادي نداشتم و ازدواج نكرده ام از آن رل گريه ام گرفت.

---------------------------------------------------------------------------------------------------------

ايرج دستگيري

من 21 سال دارم و تازه 8 ماه است كه مشغول شده ام.اين كار را خيلي دوست دارم و پيشرفت من هم خوب است.صداي رمانتيكي دارم و بيشتر جاي جوانهاي عاشق حرف مي زنم. بجاي رابرت ريد در فيلم سيم خاردار حرف زدم. كار دوبله را بخاطر آزادي دوست دارم.يعني هر روز كه آمدم كار انجام مي دهم .

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

عباس نباتي

35 سال دارم و از سال 1343 وارد كار دوبله شدم.ازدواج كردم و يك پسر دارم.در تئاتر هم فعاليت داشتم و نمايش شاطر عباس من از تلويزيون پخش شد.يكي از كارهاي جالب من حرف زدن بجاي پاتريك وين پسر جان وين است. در ضمن دبير زبان انگليسي دبيرستانهاي تهران و گاهي هم مدير دوبلاژ هستم.

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

مي مي

مرا به اسم مي مي مي شناسيد.چرا كه تاكنون در چند سريال تلويزيوني بازي كرده ام.41 سال سن دارم و سيزده سال است كه به كار دوبله  مشغولم.دوبار ازدواج كرده و سه دختر دارم ولي فعلا مجردم .در فيلمهاي فارسي جاي ننه آقاي صمد حرف زده ام.رويهمرفته جاي همه آدمي حرف زده ام.ريز و درشت .از بچه هاي 4و 5 ساله گرفته تا پيرزنهاي 70ساله.براي من رل مهم نيست كار مهم است.عاشق بازي مارلون براندو هستم و از اينكه در فيلمهاي او حرف بزنم لذت مي برم.از كارم خوشم مي ايد و دوبله را دوست دارم.

* ظاهرا ايشان خانم زهرا آقارضا ( هاشمي ) هستند كه بعدها با مرحوم احمد مندوب هاشمي ازدواج كردند.

-------------------------------------------------------------------------------------------------------

ناصر خاوري

38 سال دارم، ازدواج كرده ام و اسم دخترم رؤياست.بطور كلي در دوبله جاي جوانها حرف مي زنم.گاهي در اتاق دوبله نقش دراماتيك حرف زدم و گريه كردم ولي دراتاق ديگر كمدي بود و خنديدم.در دوبله اوضاع از اين قرار است.

---------------------------------------------------------------------------------------------------------

بدري نورالهي

24 سال سابقه دوبلوري دارم و نقش مادر تقريبا فيلمهاي زيادي را صحبت كرده ام.حتي جاي بچه كوچك هم حرف زده ام.اما جاي جينا لولو بريجيدا هم صحبت كرده ام.در فيلم زنان هفت تير بند جاي آن پيرزن با مزه حرف زدم كه خيلي گرفت. در سريال خواهران فضول جاي پيرزنه حرف زدم.در سريال طلاق جا ي پيرزنه و در فيلمهاي فارسي جاي مهري مهرنيا صحبت كرده ام.

---------------------------------------------------------------------------------------------------------

منصور غزنوي

37 ساله هستم و 20سال سابقه كار دوبله دارم.در سريال پيتون جاي استيون كورت ، در روزهاي زندگي جاي دكتر بيل هورتون ، در خانه كوچك جاي مايل لندون صحبت كردم.بجاي آلن دلون ، رابرت واگنر و آلن لاو هم صحبت كرده ام.در تمام سريالهاي ادي مورفي هم حرف زده ام.جالب اينكه خواهرم مينو غزنوي و همسرم نادره سالار پور هم جزو دوبلورها هستند و ما باهم همكاريم.

---------------------------------------------------------------------------------------------------------

آذر دانشي

من آذر دانشي هنرپيشه راديو و دوبلور هستم.14 سال است كه ازدواج كرده ام.جاي مريلين مونرو و بريژيت باردو صحبت كرده ام.دو پسر 13 و 9 ساله بنامهاي آرمان و ايمان دارم و شوهرم با كارم مخالف نيست ادامه داده ام.



۱۳۹۰/۱۰/۲۱ عصر ۱۰:۴۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : پایک بیشاپ, Papillon, دانتس, حمید هامون, اسکورپان شیردل, رامین_جلیلوند, دزیره, واترلو, منصور, پدرام, soheil, سم اسپید, محمد, بانو, همشهری_میثاق, سناتور, الیور, مریم, مگی گربه, دلشدگان, رزا, لمون, هایدی, ژنرال, باربوسا
زاپاتا آفلاین
amir_e_delaram (زاپاتای سابق)
*

ارسال ها: 695
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۰/۸/۲۲
اعتبار: 58


تشکرها : 2102
( 9996 تشکر در 329 ارسال )
شماره ارسال: #59
RE: نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار

سراب دنياي وسوسه انگيز دوبلورها(بخش آخر)

مرتضي احمدي

من مرتضي احمدي هنرپيشه خيلي قديمي سينما وراديو از همان اولين سالهاي دوبله فيلم دعوت بكار شدم كه هنوز ادامه دارد.بطور كلي جاي آدم بخصوصي صحبت نمي كنم.اما هرچه تيپيك بوده انجام داده ام.عمده فعاليتم در فيلمهاي كارتون است.بهترين كارتوني كه تابحال صحبت كرده ام پسر درياست و راكي.رويهمرفته كار دوبله كار سخت و ظريفي است و خيلي احساس مي خواهد.

مهين بزرگي

من مهين بزرگي يكي از قديميترين دوبلرهاي سينما و تلويزيون كارم را از سال 1327 شروع كردم ويكي از ژوكرهاي كار دوبله هستم.جاي همه كس حرف مي زنم .از دختر 14 ساله تا زن 50ساله.بچه هاي مدير دوبلاژ هر جا كه گير مي كنند سراغم مي آيند و مي گويند مهين اين نقش را بگو. جاي دلكش در فيلم فارسي حرف زدم .بكار دوبله بصورت يك حرفه نگاه مي كنم.يادم هست زماني كه بچه بودم با مهين كسمائي بكار دوبله پرداختيم و همان موقع جاي پيرزن حرف مي زديم !

نقل شده از روزنامه اطلاعات مورخه 17 فروردين ماه 57

۱۳۹۰/۱۰/۲۲ صبح ۰۳:۴۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : اسکورپان شیردل, پاشنه طلا, نیومن, حمید هامون, رامین_جلیلوند, پایک بیشاپ, دزیره, واترلو, پدرام, soheil, سم اسپید, محمد, بانو, مریم, مگی گربه, دلشدگان, رزا, لمون, هایدی, باربوسا
اسکورپان شیردل آفلاین
ناظر انجمن
*****

ارسال ها: 512
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۳/۱۱
اعتبار: 50


تشکرها : 5286
( 6629 تشکر در 287 ارسال )
شماره ارسال: #60
RE: نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار

(۱۳۹۰/۱۰/۲۱ عصر ۱۰:۴۱)زاپاتا نوشته شده:  

مي مي

مرا به اسم مي مي مي شناسيد.چرا كه تاكنون در چند سريال تلويزيوني بازي كرده ام.41 سال سن دارم و سيزده سال است كه به كار دوبله  مشغولم.دوبار ازدواج كرده و سه دختر دارم ولي فعلا مجردم .در فيلمهاي فارسي جاي ننه آقاي صمد حرف زده ام.رويهمرفته جاي همه آدمي حرف زده ام.ريز و درشت .از بچه هاي 4و 5 ساله گرفته تا پيرزنهاي 70ساله.براي من رل مهم نيست كار مهم است.عاشق بازي مارلون براندو هستم و از اينكه در فيلمهاي او حرف بزنم لذت مي برم.از كارم خوشم مي ايد و دوبله را دوست دارم.

* ظاهرا ايشان خانم زهرا آقارضا ( هاشمي ) هستند كه بعدها با مرحوم احمد مندوب هاشمي ازدواج كردند.

در مورد اینکه آیا می می همان زهرا آقا رضا است یا خیر مطلبی را در مجله اطلاعات هفتگی سال 1352 پیدا کرده ام که با عکس مربوطه برایتان می گذارم:

معصومه آل محمدی یا می می:

 "می می که نام اصلی اش  معصومه آل محمدی  است 36 سال دارد (در سال 1352) یکبار ازدواج کرده که ثمره ی این ازدواج سه فرزند ، فیروزه 13 ساله ، صدف 4 ساله و طلا دو ساله است. یک سال قبل از همسرش جدا شد. کار اصلی معصومه آل محمدی یا می می سریال آدم و حوا دوبلوری است. صداهای او را از بیشتر فیلم های تلویزیونی ، منجمله روزهای زندگی ، دنیای یک زن و پزشک محله می شنویم.

می می در سریال افسونگر به جای تاباتا کودک 5 ساله نیز بازی می کند.در فیلم های سینمایی نیز به جای بسیاری از بازیگران صحبت کرده است.

سریال آدم و حوا اولین کار بازیگری وی به حساب می آید."

در واقع با توجه به متن فوق ایشان زهرا آقا رضا نیستند. خانم زهرا آقا رضا متولد 1325 هستند و در زمان نوشته شدن این مقاله ایشان 27 سال داشتند. ضمنا می می نام کاراکتر ایشان در سریال آدم و حوا بوده است.

عکس دسته جمعی بازیگران سریال آدم و حوا (اختصاصی کافه کلاسیک

Adam & Havva 


طریقت سامورایی استوار بر مرگ است. آن‌گاه که باید بین مرگ و زندگی یکی را انتخاب کنی، بی‌درنگ مرگ را برگزین. دشوار نیست؛ مصمم باش و پیش رو. آن هنگام که تحت فشار انتخاب زندگی یا مرگ قرار گرفته‌ای، لزومی هم ندارد به هدف خود برسی {گوست داگ؛سلوک سامورایی}
۱۳۹۰/۱۰/۲۴ عصر ۰۲:۵۳
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : سم اسپید, پاشنه طلا, بانو, پدرام, سناتور, دانتس, محمد, زاپاتا, الیور, دزیره, راسل کرو, مگی گربه, دلشدگان, رزا, لمون, هایدی, ژنرال, باربوسا
ارسال پاسخ