[-]
جعبه پيام
» <شارینگهام> یاد و خاطر استاد ناظریان گرامی باد https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=56&pid=4539
» <سروان رنو> دختران رادیوم , یک تراژدی تاریخی .... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=846&pid=4538
» <اکتورز> بیستم اسفند سالروز آسمانی شدن استاد خسرو شایگان بود کسی کە در نوجوانی آرزو داشتم صدایم لااقل یک ذرە شبیە بە صدای ایشان میشد ولی نشد / روحش شاد
» <رابرت> آن نواهای آسمانی در "رادیو کافه" به مناسبت آغاز ماه رمضان https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=228&pid=4537
» <BATMAN> یکی از کارگردانهای مورد علاقم شیامالانه چون هر فیلمی که دلش میخواد میسازه و نظر دیگران براش بی اهمیته
» <BATMAN> جالبه نولان و شیامالان هم سن و سالن ولی دومی خیلی جوانتره https://s8.uupload.ir/files/227296_967_1du.jpg
» <BATMAN> اسکار نولانو پیرش کرد تا بهش جایزه بهترین فیلم و کارگردانی رو بده https://s8.uupload.ir/files/ee5345_3l6g.png
» <شارینگهام> دستت درست رفیق! واقعاً که ثابت شد دل به دل راه داره، ممنون.
» <مموله> بازرس https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=509&pid=4536
» <رابرت> تن‌مون تو قبر هم باید بلرزه... در "دوبله و دوبلورها" https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=56&pid=4536
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 7 رای - 3.86 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار
نویسنده پیام
محمد آفلاین
مشتری کافه
***

ارسال ها: 413
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱۰/۱۲
اعتبار: 25


تشکرها : 990
( 5832 تشکر در 185 ارسال )
شماره ارسال: #21
RE: نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار

همان طوري كه جناب منصور اشاره كردند.مشوق ورود بهروز وثوقي به دوبله منوچهر اسماعيلي است.خود وثوقي در مصاحبه اش با عليرضا امير قاسمي در برنامه uncut هم به اين موضوع اشاره كرد.

بهروز وثوقي به واسطه منوچهر والي زاده وارد سينما شد و به گفته ي خود وثوقي در فيلم خداداد(كه سال ساخت آن 1340 است و در سال 1341 به نمايش درآمده) نقش خيلي كوتاهي را در كنار والي زاده ايفا كرده به طوري كه حتي در اين فيلم ديالوگ هم نداشته.(در اكثر منابع اشاره اي به حضور وثوقي در اين فيلم نكرده اند).ولي با حضور در فيلم صدكيلو داماد رسما وارد سينما شد.

در رابطه با بهروز وثوقي و گوگوش هم اشاره كنم كه ارتباط صميمانه اين دو از سال 53 شروع شد و اين دو در همان سال با هم ازدواج كردند و زندگيشان 1.5 تا 2 سال بيشتر دوام نداشت.علتهاي مختلفي رو هم در اين باره نوشتند از جمله رابطه گوگوش با داريوش.ولي اين كه گفته مي شود بهروز وثوقي باعث به زندان افتادن داريوش مي باشد اشتباه است .چون داريوش به خاطر مسائل سياسي روانه زندان شد.اما به نظر من عامل اصلي اين جدايي فساد اخلاقي گوگوش بوده.

(۱۳۹۰/۱/۱۸ صبح ۰۷:۲۷)منصور نوشته شده:  

به شخصه بیاد ندارم والی زاده بجای وثوقی صحبت کرده باشد

همان طوري كه اشاره كرديد والي زاده اصلا به جاي وثوقي حرف نزده.در اينجا يه طور كامل گويندگان وي را نوشته ام:

http://cafeclassic3.ir/thread-184.html

۱۳۹۰/۱/۱۸ عصر ۰۱:۴۶
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : همشهری_میثاق, پدرام, ایرج, میثم, زبل خان, رزا, dered, لمون, ریچارد, ژنرال, باربوسا
همشهری_میثاق آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 71
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۶/۱۵
اعتبار: 7


تشکرها : 295
( 438 تشکر در 43 ارسال )
شماره ارسال: #22
RE: نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار

من قبل ها در مصاحبه ای که از منوچهر اسماعیلی خوندم،ایشون گفته بودن علی کسمایی عامل اصلی ورود بهروز وثوقی به دوبله و در نهایت به سینما بودند.حال در این میان ممکنه والیزاده و اسماعیلی هم یه کمکهایی بهش کرده باشند.


زندگی کوتاه است و فانی،امّا هنر طولانی و ماندگار...
سقراط
۱۳۹۰/۱/۱۸ عصر ۰۴:۴۵
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : میثم, زبل خان, رزا, dered, لمون, ریچارد, ژنرال, باربوسا
دانتس آفلاین
مجموعه دار کافه
***

ارسال ها: 105
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۹/۱۴
اعتبار: 13


تشکرها : 238
( 948 تشکر در 68 ارسال )
شماره ارسال: #23
RE: نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار

رضا صفدري، تهيه‌كننده و مجري تلويزيون، دهم فرورین بر اثر سكته قلبي درگذشت. عادل فردوسي پور در حين گزارش  استقلال و پرسپولبس خبر سکته و فوت ناگهاني هنرمند گرامي " رضا صفدري " را اعلام کرد.

 زنده ياد صفدري متولد 22 بهمن سال 1342 در تهران بود. او از سال 60و در سن 17 سالگي به عنوان گزارشگر پشتيبان، وارد سيما شد. وي در سال 63 به راديو رفت و با شبكه‌هاي تهران و ايران فعاليت خود را آغاز كرد و در ادامه  دوره كوتاهي را در دوبلاژ فعاليت كرد.

صفدري از سال 73 با برنامه‌ي «تا هشت‌ونيم» به عنوان مجري به تلويزيون وارد شد. اجراي برنامه‌هاي "شب‌هاي تابستان"، "شب‌هاي زمستان"، "تابستان 75"، "چراغ"، "30بهار"، "صبح انقلاب" و كارگرداني "باغچه مينو"، "يه شب مهتاب" و تهيه‌گنندگي و كارگرداني و بازي در مجموعه‌ي "بازيگر" از جمله فعاليت‌هاي وي در تلويزيون بود.

 علاوه بر آن از سال 77 تا 81 اجراي نخستين برنامه‌ي زنده‌ي شبكه‌ي جهاني جام جم به نام "ارتباط" را برعهده داشت. صفدري علاوه بر تهيه‌كنندگي و اجرا در تلويزيون، گاهي نيز براي راديو برنامه‌سازي مي‌كرد. وي يكي از مجريان ويژه برنامه امسال شبكه يك به مناسبت تحويل سال نو بود. همچنين اخيرا اجراي برنامه‌هاي اقتصادي شبكه 3 بويژه برنامه‌هاي مرتبط با هدفمند كردن يارانه‌ها را برعهده داشت.  آخرين كار وي نيز در راديو گفت‌وگو و اجراي برنامه‌هاي مناظره‌ بوده است.

پيكر مرحوم رضا صفدري، مجري و تهيه كننده تلويزيون، جمعه 12 فروردين ساعت 9 صبح از مقابل مسجد بلال به سمت قطعه هنرمندان تشييع و در آنجا به خاك سپردشد. روحش شاد.


وقتی شبها برای شکار به صحرا می روم، ایمان دارم که خدا را در خانه نگاه نمی دارم. (آنتونی کوئین به نقش حمزه در فیلم محمد رسول اله)
۱۳۹۰/۱/۱۹ عصر ۱۰:۳۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : میثم, زبل خان, illisaexelm, رزا, ژان والژان, dered, لمون, ژنرال, باربوسا
soheil آفلاین
پیشکسوت
*

ارسال ها: 528
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۵/۲۰
اعتبار: 32


تشکرها : 1030
( 2834 تشکر در 400 ارسال )
شماره ارسال: #24
RE: نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار

(۱۳۹۰/۱/۱۸ عصر ۰۱:۴۶)محمد نوشته شده:  

بهروز وثوقي به واسطه منوچهر والي زاده وارد سينما شد

البته به گفته خود بهروز وثوقي ايشان توسط زنده ياد تاجي احمدي وارد سينما شدند.

۱۳۹۰/۱/۲۸ عصر ۱۲:۵۸
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : میثم, زبل خان, رزا, dered, لمون, ریچارد, ژنرال, باربوسا
منصور آفلاین
آخرین تلالو شفق
*

ارسال ها: 501
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۱۷
اعتبار: 77


تشکرها : 395
( 8061 تشکر در 307 ارسال )
شماره ارسال: #25
RE: نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار

یکی دو سال قبل در کافه درخصوص ترجمه و دوبله کم نظیر پیرمرد و دریا ساخته ی جان استرجس چند خطی نوشتم. به جهت ادای دین به استاد مسلم تاریخ دوبله ایران هوشنگ لطیف پور کلیپ نسبتا بلندی ازین فیلم تقدیم میکنم. اگر از رسول زاده بپرسید یکی از بیاد ماندنی ترین فیلمهائی که در طول عمر خود دوبله کرده اید شک نکنید اولین فیلمی که از دهانش خارج خواهد شد پیرمرد و دریا و گویندکی فوق العاده اش بجای اسپنسر تریسی است. وقتی 3 تن از بزرگان دوبله ایران فیلمی را دوبله کنند که بر اساس ادبیات گفتاری استوار است طبیعی است یکی از شاهکارهای دوبله خلق خواهد شد

هوشنگ لطیف پور : راوی

احمد رسول زاده : گوینده اصلی

مرحوم سعید شرافت : مدیریت دوبلاژ

به ادعای منتقدين ، پیرمرد و دریا (که البته در سال 1990میلادی با حضور آنتونی کوئین برای تلویزیون بازسازی شد و هرگز از نظر ارزشگذاری به این فیلم نرسید) ، با حضور اسپنسر تریسی و بازی فوق العاده اش  و موسیقی دلنواز تیومکین ماندگار شد.

ترجمه فیلم یکی از بهترین ترجمه هاست چنانکه شنونده حس میکند با یک کتاب و نویسنده زبردست ایرانی آن روبروست و نه یک فیلم ترجمه شده... مقایسه دوبله و ترجمه چنین فیلمی با فیلمهائی که امروزه ترجمه و دوبله میشوند بخوبی علت عدم حضور فعلی بزرگی چون لطیف پور را در دوبله ایران نشان میدهد (که اصولا دوبله فعلی را دوبله فیلم نمیداند)

دوبله این فیلم حکم فرش کرمان را دارد که هرچه قدمتش بیشتر میشود بر ارجش افزوده میگردد.

http://www.4shared.com/get/hcVgg5Vg/Pirm...http://www.4shared.com/get/hcVgg5Vg/Pirmard-o-

(از اینکه فایل اندکی حجیم است عذرخواهی میکنم)

۱۳۹۰/۵/۲۵ صبح ۱۱:۱۵
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : همشهری_میثاق, کاپیتان اسکای, پایک بیشاپ, بانو, کوهیار, رامین_جلیلوند, اسکورپان شیردل, Classic, زبل خان, مگی گربه, میثم, دن ویتو کورلئونه, الیور, جیسون بورن, اسکارلت اُهارا, رزا, ژان والژان, دلشدگان, dered, لمون, ریچارد, هایدی, ژنرال, باربوسا
رامین_جلیلوند آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 468
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۳۰
اعتبار: 27


تشکرها : 1178
( 2597 تشکر در 321 ارسال )
شماره ارسال: #26
RE: نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار

(۱۳۹۰/۵/۲۵ صبح ۱۱:۱۵)منصور نوشته شده:  

یکی دو سال قبل در کافه درخصوص ترجمه و دوبله کم نظیر پیرمرد و دریا ساخته ی جان استرجس چند خطی نوشتم. به جهت ادای دین به استاد مسلم تاریخ دوبله ایران هوشنگ لطیف پور کلیپ نسبتا بلندی ازین فیلم تقدیم میکنم. اگر از رسول زاده بپرسید یکی از بیاد ماندنی ترین فیلمهائی که در طول عمر خود دوبله کرده اید شک نکنید اولین فیلمی که از دهانش خارج خواهد شد پیرمرد و دریا و گویندکی فوق العاده اش بجای اسپنسر تریسی است. وقتی 3 تن از بزرگان دوبله ایران فیلمی را دوبله کنند که بر اساس ادبیات گفتاری استوار است طبیعی است یکی از شاهکارهای دوبله خلق خواهد شد

هوشنگ لطیف پور : راوی

احمد رسول زاده : گوینده اصلی

مرحوم سعید شرافت : مدیریت دوبلاژ

 

صحبت اسپنسر تریسی شد.
در حدود 26 سال پیش تلویزیون صدا و سیما فیلم دکتر جکیل و مسترهاید اسپنسر تریسی و اینگرید برگمن را پخش کرد. حتی خود من با حافظه بسیار قوی ام هم دوبلورهای این فیلم را به یاد نمی آورم. از دوستان کسی اطلاعی دارد؟

۱۳۹۰/۵/۲۶ صبح ۱۲:۱۲
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : زبل خان, میثم, رزا, dered, لمون, ریچارد, ژنرال, باربوسا
john doe آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 279
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱۱/۲
اعتبار: 31


تشکرها : 1526
( 2169 تشکر در 189 ارسال )
شماره ارسال: #27
RE: نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار

(۱۳۹۰/۵/۲۶ صبح ۱۲:۱۲)رامین_جلیلوند نوشته شده:  

صحبت اسپنسر تریسی شد.
در حدود 26 سال پیش تلویزیون صدا و سیما فیلم دکتر جکیل و مسترهاید اسپنسر تریسی و اینگرید برگمن را پخش کرد. حتی خود من با حافظه بسیار قوی ام هم دوبلورهای این فیلم را به یاد نمی آورم. از دوستان کسی اطلاعی دارد؟

رامین جان

دوبله این فیلم مربوط به اویل دهه 40 است و به سرپرستی هوشنگ لطیف پور و دوبله شده در استودیو ایران فیلم با گویندگی :

منوچهر اسماعیلی به جای اسپنسر تریسی و نیکو خردمند به جای اینگرید برگمن

۱۳۹۰/۶/۲۰ عصر ۰۵:۲۵
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : بانو, بهزاد ستوده, پایک بیشاپ, منصور, رامین_جلیلوند, مگی گربه, میثم, الیور, کاپیتان هادوک, Classic, نیومن, رزا, سروان رنو, farzad178, دلشدگان, dered, لمون, ریچارد, هایدی, ژنرال, باربوسا
الیور آفلاین
مشتری کافه
***

ارسال ها: 87
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۹/۲۳
اعتبار: 32


تشکرها : 484
( 1912 تشکر در 61 ارسال )
شماره ارسال: #28
RE: نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار

(۱۳۹۰/۵/۳۱ عصر ۰۶:۰۸)بهزاد کازابلانکا نوشته شده:  

(۱۳۹۰/۵/۲۹ عصر ۰۹:۵۷)هری لایم نوشته شده:  

 راوی مجموعه خانواده وحوش ,  همان زمان راوی سریال بچه های آلپ هم بود . و احتمالا هوشنگ مرادی بود .

همانطور که قبلاً  در معرفی مرحوم هوشنگ مرادی اشاره کرده ام ایشان راوی خانواده وحوش - بچه های آلپ - سریال عروسکی دایسوکی  بود و در فیلم ناخداخورشید بجای خواجه ماجد حرف زد مرحوم مرادی در سال 68 در یک درگیری بضرب  سلاح سرد بقتل رسید

صدای مرحوم عطا ا... زاهد فقط در فیلم مدرسه پیرمردها که صدای صحنه بوده ثبت شده قابل دسترسی است بقیه فیلمهای در دسترس ایشان را احمد رسول زاده و یک سریال سربداران یا بوعلی سینا را  هوشنگ لطیف پور گویندگی کرده است

   عطاءالله زاهد در تعدادی از فیلم‌هایی که در سال‌های پس از انقلاب بازی کرده با صدای خودش ایفای نقش کرده است. آقای لطیف‌پور بعد از انقلاب در ایران نبودند تا بخواهند فعالیتی در زمینه دوبله داشته باشند. این نوشته نگاهی دارد به پیشینه و فعالیت هنری عطاءالله زاهد و هوشنگ مرادی (با توجه به اشاره‌ای که بهزاد گرامی به این دو و ارتباط‌شان با یکدیگر کرده‌اند). 

***


عطاءالله زاهد

متولد 1294 شیراز و متوفی در سال 1370 در تهران

فارغ‌التحصیل دانشسرای عالی دارالمعلمین تهران و همینطور رشته ادبیات از دانشگاه تهران

   از سال 1303بازی در تئاتر(شیراز) را آغاز و از سال 1322 در تهران ادامه داد. در سال 1335 به عنوان نویسنده و کارگردان با فیلم  بوسۀ مادر کارش را در سینما آغاز کرد.

آثار کارگردانی شده توسط عطاءالله زاهد( در هر سه کار نویسندۀ فیلمنامه هم بوده است):

بوسۀ مادر محصول 1335 با شرکت مهین دیهیم، شهلا ریاحی و محسن مهدوی

بازگشت به زندگی محصول 1336  با شرکت ناصر ملکمطیعی، مهین معاون‌زاده و هوشنگ بهشتی

چشم به‌راه  محصول 1337 با شرکت ایرن، تهمینه، حیدر صارمی و محسن مهدوی

عکس از کتاب تاریخ سینمای ایران(جمال امید، انتشار 1375)

   در چشم به‌راه زاهد در نقش علی کاردی بازی کرده و خود از تهیه کنندگان فیلم بوده است.

   صحنه‌هایی که این فیلم(چشم‌ به‌راه) از جنوب شهر و واقعیت‌های آن نشان می داد برای فیلم دردسرساز شد و فیلم با تلاش سرهنگ ملک اسماعیلی(رئیس ادارۀ اماکن وقت) توقیف و کمی بعد با حذف صحنه‌های جنوب شهر و اضافه کردن چند صحنه رقص و آواز نمایشش ادامه یافت! زاهد در همین حین مشغول ساخت چهارمین فیلم خود(مُردم از خوشی) بود که این اتفاقات باعث متوقف شدن فیلم و همینطور عدم امکان ادامۀ فیلمسازی زاهد شد.

   عطاءالله زاهد بعد از انقلاب و با بازی در فیلم راهی به سوی خدا(به کارگردانی جلال مهربان و با حضور رضا بیک‌ایمانوردی،محصول 59-1358) مجدا فعالیت سینمایی‌اش را آغاز کرد(البته این فیلم به نمایش در نیامد)

   در مورد گویندگان زاهد، هوشنگ مرادی در دو مجموعه سربداران و بوعلی سینا به جای زاهد(در نقش امیر گرگان) گویندگی کرده است. احمد رسول‌زاده نیز در کارهایی نظیر سریال هزاردستان، سمندر و در مسیر تندباد گوینده عطاءالله زاهد بوده است. اما فیلم‌هایی که صدابرداری سرصحنه بوده و شاهد بازی زاهد با صدای خودش هستیم به این شرح است:

ماهی ساختۀ کامبوزیا پرتوی محصول 1367

برهوت ساختۀ محمدعلی طالبی محصول 1367

عبور از غبار ساختۀ پوران درخشنده محصول 1368

مدرسۀ پیرمردها ساختۀ علی سجادی حسینی محصول 1370

دلشدگان ساختۀ علی حاتمی محصول 1370

 جایگاه زاهد در تاریخ دوبله ایران از این حیث حائز اهمیت است که  او مدیر دوبلاژ  اولین فیلمی‌ست که در ایران به فارسی دوبله شده است(فیلم مرا ببخش در سال 1327). در پستی مجزا بیشتر به این فیلم و دوبله‌اش پرداخته خواهد شد.


***


هوشنگ مرادی

     هوشنگ مرادی از گویندگانی‌ست که به طور عجیبی اطلاعات در مورد او بسیار اندک است و در منابع مکتوب فقط به سال مرگ او اشاره شده است. مدتی قبل که روایت دیگری از قتل او را از یکی همکارانش شنیدم و همینطور اشاره بهزاد عزیز، باعث پیگیری بیشتر در این زمینه شد.

عکس از مجله سپید و سیاه(شماره 43، 14خرداد 1338)

   هوشنگ مرادی جدا از کار دوبله سابقه بازیگری در سینما را هم دارد. یکی از فیلم‌های او شب‌نشینی در جهنم(1336) است که در این فیلم جوانی 22، 23 ساله به نظر می‌رسد. یکی از همکاران وی سال  تقریبی تولد ایشان را 1314 تا 1315 عنوان کردند. در گزارشی که در شماره 43 هفته‌نامه سپید وسیاه(14 خرداد 1338) درمورد هوشنگ مرادی و همسرش تاجی احمدی منتشر شده، سال ازدواج این دو 1334 قید شده است(البته این ازدواج بعدها منجر به جدایی شد و تاجی احمدی با یکی از همکارانش در دوبله، محمدعلی زرندی، ازدواج کرد). با توجه موارد ذکر شده تولد ایشان باید حدود 1310 تا 1315 بوده باشد. 

از فیلم‌های ایرانی که مرادی مدیر دوبلاژ آن‌ها بوده می‌توان به این آثار اشاره کرد:

تپۀ عشق ساخته ساموئل خاچیکیان محصول 1338

 مومیایی ساخته حمید مجتهدی محصول 1345

آرامش در حضور دیگران ساختۀ ناصر تقوایی (محصول 1349 و نمایش در 1352)

تعداد کارهای مرادی بیش از این بوده و به دلیل اینکه در دهه 30 و 40، در تعداد قابل توجهی از فیلم‌ها، نام مدیر دوبلاژ قید نمی‌شده، این بخش از دوبله فارسی همواره مجهول باقی خواهد ماند.

همانطور که اشاره شد، هوشنگ مرادی در عرصه بازیگری هم فعال بود و در دهه 30 در چند تئاتر و فیلم هم بازی کرده است.

فیلم‌های هوشنگ مرادی به عنوان بازیگر:

دماغ سوخته‌ها کارگردان: مهدی بشارتیان محصول 1334

کلاه غیبی کارگردان: سالار عشقی محصول 1335

شب‌‌نشینی در جهنم کارگردان: ساموئل خاچیکیان، موشق سروری محصول 1336

نردبان ترقی کارگردان: پرویز خطیبی نوری محصول 1336

چهل طوطی کارگردان: هوشنگ مرادی محصول 1337 

انگشتر جادو کارگردان: مهدی بشارتیان محصول1337 

یک قدم تا مرگ کارگردان: ساموئل خاچیکیان محصول 1340

  در دو فیلم چهل طوطی و انگشتر جادو ، هوشنگ مرادی و تاجی احمدی بازیگر نقش‌های اصلی بوده‌اند. گویا فیلم چهل طوطی از بین رفته اما نسخه‌ای از انگشتر جادو در فیلمخانه ملی ایران موجود است.( هر دو به صورت 16 میلی‌متری ساخته شده بودند)


   عمده فعالیت هوشنگ مرادی در دهه 40 و 50 در تلویزیون و به عنوان مدیردوبلاژ بوده است.

   بعد از انقلاب هوشنگ مرادی در تعدادی کارتون مدیر دوبلاژ و گوینده بود که معروف‌ترین آن، به عنوان راوی، در کارتون بچه‌های آلپ است.(در ابتدای نوشته  به گویندگی ایشان به جای عطاءالله زاهد در دو سریال سربداران و بوعلی سینا هم اشاره شده است)

   هوشنگ مرادی در سال 1368 در منزل(و نه آن‌گونه که عنوان می‌شود در یک نزاع خیابانی) به قتل رسید.

۱۳۹۰/۷/۳۰ عصر ۰۵:۳۸
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : اسکورپان شیردل, میثم, بانو, هری لایم, راتسو ریــزو, رابرت میچم, دن ویتو کورلئونه, حمید هامون, کاپیتان هادوک, بهزاد ستوده, راسل کرو, سناتور, پایک بیشاپ, ترومن بروینک, soheil, پدرام, Classic, shahrzad, نیومن, واترلو, مگی گربه, رزا, زاپاتا, ژان والژان, دلشدگان, dered, لمون, هایدی, ژنرال, باربوسا
بهزاد ستوده آفلاین
متولد اصفهان
***

ارسال ها: 901
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۶/۶
اعتبار: 39


تشکرها : 2215
( 5890 تشکر در 536 ارسال )
شماره ارسال: #29
RE: نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار

با تشکر از تصحیح بجای شما ؛ منظور من هم صدای مرحوم هوشنگ مرادی بود که به شتباه هوشنگ لطیف پور نوشتم

فیلمهایی که از مرحوم عطا ا... زاهد نام بردید همانطور که قبلاً عرض کردم در دسترس همگان  نیست و فیلم مدرسه پیرمردها تنها  فیلم در دسترس برای شناختن صدای ایشان هست


هر جا سخن از دوبله است نام "بهزاد ستوده "میدرخشد
۱۳۹۰/۷/۳۰ عصر ۰۷:۴۲
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : الیور, مگی گربه, میثم, رزا, dered, لمون, ژنرال, باربوسا
سناتور آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 647
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۲/۴
اعتبار: 36


تشکرها : 3690
( 4535 تشکر در 390 ارسال )
شماره ارسال: #30
RE: نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار

 

با توجه به توضیحات بسیار زیبای دوستان ،حالا که یادم میاد کارتون بسیار زیبای خانواده وحوش که بعضی ازحیوانات اون مثل گوزن یه گوش و عقاب طلایی و گراز پشت نقره ای... قهرمانهای ما بودند رو هم مرحوم هوشنگ مرادی به عنوان راوی حکایت می کردند.

۱۳۹۰/۷/۳۰ عصر ۱۰:۲۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : ترومن بروینک, میثم, رزا, dered, لمون, ژنرال, باربوسا
الیور آفلاین
مشتری کافه
***

ارسال ها: 87
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۹/۲۳
اعتبار: 32


تشکرها : 484
( 1912 تشکر در 61 ارسال )
شماره ارسال: #31
RE: نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار

(۱۳۹۰/۷/۳۰ عصر ۰۷:۴۲)بهزاد کازابلانکا نوشته شده:  

فیلمهایی که از مرحوم عطا ا... زاهد نام بردید همانطور که قبلاً عرض کردم در دسترس همگان  نیست و فیلم مدرسه پیرمردها تنها  فیلم در دسترس برای شناختن صدای ایشان هست

پست موقت

   جدا از مدرسه پیرمردها، عبور از غبار و دلشدگان نیز توسط موسسه رسانه‌های تصویری منتشر شده و هر سه فیلم از تلویزیون هم پخش شده‌اند. (مدرسه پیرمردها و عبور از غبار در دهه 1370 به صورت نوار ویدئو و دلشدگان در اوایل دهه 1380  به صورت VCD عرضه شده است)

   امکان دسترسی به گویندگی هوشنگ مرادی به جای عطاءالله زاهد در سریال بوعلی سینا بود. به نظر می‌رسد مرادی(با توجه به تناسبی که صدایش با چهره زاهد دارد) گزینه مناسبی برای گویندگی به جای زاهد بوده است.

۱۳۹۰/۸/۲ صبح ۱۲:۵۴
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : soheil, بهزاد ستوده, بانو, ترومن بروینک, میثم, رزا, dered, لمون, مگی گربه, ژنرال, باربوسا
بهزاد ستوده آفلاین
متولد اصفهان
***

ارسال ها: 901
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۶/۶
اعتبار: 39


تشکرها : 2215
( 5890 تشکر در 536 ارسال )
شماره ارسال: #32
RE: نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار

(۱۳۹۰/۷/۳۰ عصر ۱۰:۲۰)senatore نوشته شده:  

 

با توجه به توضیحات بسیار زیبای دوستان ،حالا که یادم میاد کارتون بسیار زیبای خانواده وحوش که بعضی ازحیوانات اون مثل گوزن یه گوش و عقاب طلایی و گراز پشت نقره ای... قهرمانهای ما بودند رو هم مرحوم هوشنگ مرادی به عنوان راوی حکایت می کردند.

برنامه بچه های دیروز  جمعه گذشته یک قسمت خانواده وحوش پخش کرد بنام " گراز آیینه ای " که صادق ماهرو و فریبا شاهین مقدم گویندگی کرده بودند و مرحوم هوشنگ مرادی هم راوی بود


هر جا سخن از دوبله است نام "بهزاد ستوده "میدرخشد
۱۳۹۰/۸/۲ صبح ۱۰:۴۴
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : اسکورپان شیردل, سناتور, میثم, رزا, dered, لمون, ژنرال, باربوسا
الیور آفلاین
مشتری کافه
***

ارسال ها: 87
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۹/۲۳
اعتبار: 32


تشکرها : 484
( 1912 تشکر در 61 ارسال )
شماره ارسال: #33
RE: نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار

اولین گام‌های دوبله به فارسی در ایران

    در نوشته پیشین در مورد عطاءالله زاهد، به نقش و جایگاه او در تاریخ دوبلۀ ایران اشاره‌ای مختصر شد. این نوشته نگاهی دارد به این جایگاه و اولین تجربه‌ها در این زمینه.

    پس از موفقیت فیلم دختر فراری که توسط دکتر کوشان و گروهی از ایرانیان در ترکیه دوبله شده بود(اولین فیلم دوبله شده به فارسی)، تلاش‌هایی نیز در داخل کشور صورت گرفت. اولین گام توسط بانیان استودیو«ایران نو فیلم» برداشته شد، به همین منظور فیلمی فرانسوی با نام برف روی پاها(محصول 1940)* انتخاب شد که فیلم پر دیالوگی بود. در مراجعه اعضا به عبدالحسین نوشین(کارگردان معروف تئاتر) برای کمک در تنظیم دیالوگ‌ها و انجام کار دوبله، نوشین عطاءالله زاهد را که به تازگی به کشور بازگشته، به آنها معرفی می‌کند. اطلاعیه‌ای هم جهت جذب علاقه‌مندان منتشر می‌شود:« شرکت ایران نو فیلم برای فیلم‌برداری و دوبلاژ در ایران به یک عده بانو یا دوشیزه که صاحب ذوق هنرپیشگی و استعداد بیان خوب و گرم باشند احتیاج دارد که تحت تعلیمات آقای عطاءالله زاهد قرار گیرند. علاقه‌مندان می توانند همه روزه از ساعت 3 تا 8 بعد از ظهر به دفتر شرکت ایران نو فیلم در سه راه امین حضور مراجعه نمایند»{برگرفته از کتاب تاریخ سینمای ایران، جمال امید، 1374}

   عکس از کتاب تاریخ سینمای ایران(جمال امید، انتشار 1374)

   از میان داوطلبان، خانم مهری عقیلی(1) که سابقه تئاتری داشت و اسدالله پیمان(2) که هنوز محصل بود، انتخاب شدند. زاهد علاوه بر مدیریت به جای هفت هنرپیشۀ فیلم صحبت کرد و نام فیلم هم به مرا ببخش تغییر کرد. « صدابرداری ما در اواسط 1326 بالاخره شروع شد و عطاءالله زاهد ضمن مدیریت، گویندۀ چند نقش هم بود. اسدالله پیمان، گویندۀ نقش کشیش و چند نقش فرعی بود. مهری عقیلی، مهین دیهیم(3)، مهری ودادیان(4)، ایرج دوستدار از جمله کسانی بودند که در این فیلم صحبت کردند. گوینده خردسال فیلم، که خیلی بعداً گل کرد، خواهر پنج سال امیرحسن دهلوی بود که کارش بسیار خوب بود»{ به نقل از هوشنگ کاوه، همان منبع}

عکس از کتاب تاریخ سینمای ایران(جمال امید)

  بعد از مراحل طولانی کارهای فنی، فیلم در شهریور 1327 در سینما دیانا و پارک به نمایش درآمد. موفقیت و استقبال از فیلم باعث بروز اختلاف و جدائی برخی اعضا می‌شود. زاهد، احمد شیرازی و مهدی خانی(هر دو از فیلمبرداران سال‌های بعد سینمای ایران) با پیوستن به جمع جلال مغازه‌ای، سعید غیاثی و ضیاءالواعظین استودیو آریانا را تاسیس می‌کنند. دوبله فیلم رنگی آهنگ شهرزاد محصول این گروه است. زاهد این‌بار از گروهی حرفه‌ای برای دوبله فیلم استفاده و از بازیگران آن روز تئاتر، برای دوبله فیلم دعوت می‌کند از جمله ایرن عاصمی(5)، مورین(6)، علی محزون(7)، رضا مینا(8) و صادق شباویز(9). آهنگ شهرزاد در خرداد 1330 در سینما مایاک اکران می‌شود و علیرغم دوبله بهتر و صدای مطلوب‌تر نسبت به مرا ببخش، نمایش موفقی ندارد و همین باعث بروز انشعاب‌هایی در این گروه می‌شود. زاهد در گفتگویی با ماهنامه فیلم(شماره 59، دی 1366) می‌گوید که فیلم در سالن تابستانی سینما دیانا برای اهالی مطبوعات به نمایش درآمده و دوبلۀ فیلم با تحسین آنها روبرو شده است. فیلم در شب دیگری در سینما متروپل، با حضور اهالی سینما، نمایش داده شده است. زاهد با اشاره به فروش بالای فیلم می‌گوید که خانم ساکارلی، مالک سینما مایاک، گارانتی فیلم را تمدید نکرده و باعث ورشکستگی آنها شده است.(منظور زاهد از گارانتی در اینجا باید کپی‌رایت فیلم بوده باشد)

عطاءالله زاهد در سال‌های جوانی

***

آهنگ شهرزاد Song of Scheherazade

محصول 1947 آمریکا

کارگردان: والتر رایش

ایوون دِکارلو، برایان دانلوی، ژان پی یر اومون، ایو آردن، فیلیپ رید، چارلز کالمن

داستان آهنگساز معروف روس کورساکوف که در سفر دور دنیا با تالاورا (رقاص اسپانیایی) آشنا می‌گردد که الهام بخش ساخت "ترانه شهرزاد" می‌شود...

گویندگان: ایرن(شهرزادصادق شباویز(کاپیتان مورین(مادر شهرزادعلی محزون، رضا مینا، عطاالله زاهد

***


*در میان فیلم‌های پی‌یر بلانشار، در سال 1940 فیلمی با نام پاها روی برف دیده نمی‌شود. فیلم La neige sur les pas (محصول 1942) احتمالا باید همان فیلمی باشد که با نام مرا ببخش دوبله و نمایش داده شده است.


پانویس‌ها

1) مهری عقیلی؛ در چند فیلم سینمایی بین سال‌های 1330تا 1335 و اغلب در نقش‌های اصلی بازی کرده و آخرین بازی او در فیلم نصیب و قسمت (محصول 1341) در یک نقش کوتاه است.

2) اسدالله پیمان؛ گوینده معروف رادیو که گویندگی تعدای مستند مطرح را هم بر عهده داشته است از جمله موج، مرجان، خار ساخته ابراهیم گلستان و به امید دیدار، مستندی که هوشنگ شفتی از بازیهای آسیایی تهران(1974/1353) ساخت و علاوه بر پیمان، عطا بهمنش و آذر پژوهش هم گویندگی آن را برعهده داشتند.

3) مهین دیهیم(1380-1304)؛ بازیگر تاتر، سینما، رادیو و تلویزیون. بیشتر فعالیت بازیگری او در سینما مربوط به سال‌های پیش از انقلاب است.  نسل ما جدا از کارهای تلویزیونی صدای ایشان را در برنامه صبح جمعه با شما به خاطر دارد. در زمینه دوبله، گویندگی ایشان در یکی از قسمت‌های سریال خانم مارپل(که اوایل دهه 1370 و به مدیریت احمد رسول‌زاده دوبله شد) در خاطرم مانده.

4) مهری ودادیان؛ به نظر می‌رسد هوشنگ کاوه در ذکر این نام دچار اشتباه شده است. خانم مهری ودادیان شروع کارش در تاتر در اواخر دهه 30 و حضور جدی‌اش در عرصۀ سینما با فیلم شوهر آهو خانم(1347) بوده است. شخصی که در گویندگی این فیلم نقش داشته زهرا(زری) ودادیان است که در دهه 1320 در تاتر و بین سال‌های 1331 تا 1333 در سینما فعالیت داشته است.

5) ایرن زازیانس(متولد 1306)؛ معروف به ایرن که طی دهه 30 تا 50 شمسی از بازیگران فعال سینما بود.  فامیلی عاصمی به دلیل نام همسر اول ایشان در آن سال‌ها(محمد عاصمی) بوده است. ایرن پس از انقلاب و بعد از بازی در چند فیلم و سریال هزاردستان دیگر اجازه بازی پیدا نکرد(تمام صحنه‌های بازی او در سریال هزاردستان در زمان پخش حذف شد)

6) مورین(متولد 1305)؛ با نام واقعی منیر امیر و همسر سابق منصور متین(دوبلور)، بازیگر تاتر و رادیو در دهه 20 و سینما از دهه 30 تا 50

7) علی محزون (متولد 1304)؛ بازیگری تاتر از دهه 20 و فعالیت در سینما از 1331 تا 1365 و پس از آن از ایران مهاجرت کرد.

8)رضا مینا؛ اطلاعاتی از ایشان به دست نیامد. گویا در چند فیلم در اوایل دهه 30 به عنوان بازیگر حضور داشته است.

9)صادق شباویز؛ برادر عباس شباویز تهیه‌کننده سینما

در این بخش به افرادی پرداخته شد که فعالیت خاصی در زمینه دوبله نداشته‌اند و جز دوبلورها محسوب نمی‌شوند(عدم اشاره به ایرج دوستدار و منصور متین به همین خاطر است)

***

   از اولین‌ها در زمینه دوبله، از فیلم دختر فراری(اولین فیلم دوبله شده به فارسی) و مرا ببخش(اولین فیلم دوبله شده در ایران) نسخه‌ای موجود نیست. از فیلم سرگذشت فریدون بینوا(اولین فیلم دوبله شده در ایتالیا در سال1330) نسخه‌ای در فیلمخانه ملی ایران موجود است. در سال‌های دور که امکان تماشای بخشی از این فیلم فراهم شد، لحن ابتدایی و گاه غلو شده گویندگان و فاقد حس و حالِ متناسب با بازی بازیگران، برای بیننده امروز شاید تا حدی کمیک به نظر برسد.

عکس از کتاب تاریخ سینمای ایران(جمال امید)

۱۳۹۰/۹/۶ عصر ۰۷:۲۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : حمید هامون, ترومن بروینک, چارلز کین, ژان والژان, بهزاد ستوده, الیشا, گرتا, بانو, دزیره, رابرت میچم, مگی گربه, کاپیتان هادوک, soheil, پدرام, واترلو, Classic, پایک بیشاپ, راتسو ریــزو, منصور, همشهری_میثاق, میثم, رزا, دلشدگان, جو گیلیس, dered, لمون, هایدی, ژنرال, باربوسا
منصور آفلاین
آخرین تلالو شفق
*

ارسال ها: 501
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۱۷
اعتبار: 77


تشکرها : 395
( 8061 تشکر در 307 ارسال )
شماره ارسال: #34
RE: نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار

در تکمیل صحبتهای دوست گرامی الیور هاردی ذکر این نکته لازمست که مرحوم عطا الله زاهد در سریال سربداران بجای خودش صحبت کرده است و صدای مرحوم هوشنگ مرادی نیست.. من دوستان را به صفحه اول همین تاپیک و شنیدن شیوه گفتاری مرحوم هوشنگ مرادی در فیلم دوئل ساخته ی  سرجیونیکولائسکو (کمیسر مولدوان ) دعوت میکنم که سال گذشته در آن بخش قرار گرفت. صدای مرحوم عطالله زاهد در سریال سربداران را در نقش خواجه شمس الدین بزودی در همین تایپک ارائه خواهم کرد.

جهت اطلاع دوستان عرض میکنم مرحوم زاهد از موسسین حسینه ارشاد هم بودند و در آنجا تئاتر و سینما تدریس میکردند

۱۳۹۰/۹/۱۳ صبح ۱۲:۳۴
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : ژان والژان, مگی گربه, بانو, میثم, پدرام, رزا, مارلنه, dered, لمون, هایدی, ژنرال, باربوسا
جیسون بورن آفلاین
تحت تعقیب
*

ارسال ها: 190
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۰/۷/۱۵
اعتبار: 22


تشکرها : 1438
( 1644 تشکر در 83 ارسال )
شماره ارسال: #35
RE: نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار

آقا منصور عزیز متاسفانه لینک هایی را که در پست های 1،6،7،8 قرار داده اید همگی پاک شده اند

۱۳۹۰/۹/۱۳ صبح ۰۷:۲۴
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : میثم, رزا, dered, لمون, ژنرال, باربوسا
الیور آفلاین
مشتری کافه
***

ارسال ها: 87
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۹/۲۳
اعتبار: 32


تشکرها : 484
( 1912 تشکر در 61 ارسال )
شماره ارسال: #36
RE: نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار

(۱۳۹۰/۹/۱۳ صبح ۱۲:۳۴)منصور نوشته شده:  

در تکمیل صحبتهای دوست گرامی الیور هاردی ذکر این نکته لازمست که مرحوم عطا الله زاهد در سریال سربداران بجای خودش صحبت کرده است و صدای مرحوم هوشنگ مرادی نیست.. من دوستان را به صفحه اول همین تاپیک و شنیدن شیوه گفتاری مرحوم هوشنگ مرادی در فیلم دوئل ساخته ی  سرجیونیکولائسکو (کمیسر مولدوان ) دعوت میکنم که سال گذشته در آن بخش قرار گرفت. صدای مرحوم عطالله زاهد در سریال سربداران را در نقش خواجه شمس الدین بزودی در همین تایپک ارائه خواهم کرد.

جهت اطلاع دوستان عرض میکنم مرحوم زاهد از موسسین حسینه ارشاد هم بودند و در آنجا تئاتر و سینما تدریس میکردند

با سپاس از دوست ارجمند منصور گرامی

    در نوشته مربوط به عطاءالله زاهد هدف بیشتر نگاهی کوتاه به فعالیت وی در زمینه سینما و دوبله بود و به همین خاطر موارد دیگر(کار به عنوان دیلماج در نوجوانی، نقش او در تاسیس حسینیه ارشاد و آموزش تئاتر و سینما در آنجا، نقش او در تاسیس انجمن هنرمندان در بعد از انقلاب و ...) ذکر نشد، ممنون از اشاره شما.

 

  عطاءالله زاهد و جعفر بزرگی(بر گرفته از کتاب سیمای هنرمندان)

  با سپاس از بانوی گرامی برای در اختیار گذاشتن عکس

  در مورد گویندگی زاهد به جای خودش در آثاری که بازیگر بوده، موردی را به یاد ندارم. سال‌ها قبل بخشی از سربداران را دوباره دیده‌ام و صدای مرادی به جای زاهد در خاطرم مانده است.

  در زیر دو نمونه از صدای هوشنگ مرادی قرار دارد که می‌تواند با صدای زاهد در سربداران مورد قیاس قرار گیرد. صداها مربوط به سال‌های پایانی عمر هوشنگ مرادی‌ست(اخیرا هم به نمونه گویندگی مرادی در سال‌های جوانی و به جای دین مارتین برخوردم):

گویندگی هوشنگ مرادی به جای زاهد در سریال بوعلی سینا(تصویری)

گویندگی مرادی به عنوان راوی در مجموعه بچه‌های مدرسه آلپ(تصویری)

  

   بد نیست که در اینجا اشاره‌ای هم به دوبله سربداران شود. مدیر دوبلاژ هر دو سریال سربداران و هزاردستان آقای کسمایی‌ بودند، در سربداران اغلب بازیگران سریال به جای خود صحبت کرده‌اند(بنا به پیشنهاد کارگردان مجموعه) و در چند مورد- و اغلب نقش‌های کوچک- گویندگان حرفه‌ای صحبت کرده‌اند، نتیجه کار مناسب با حال و هوای سریال است اما از حیث دوبله قابل قیاس با هزاردستان نیست که بوسیله گویندگان حرفه‌ای دوبله شده و از نمونه‌های جاودانه دوبله به فارسی‎ست.( بخش کوتاهی از پشت‌صحنه دوبله سربداران در تیتراژ ابتدایی برنامه آن روی سکه در دهه 1360 پخش می‌شد)


    پ.ن: طبق نمونه‌ای که منصور گرامی(در پست بعدی) قرار داده‌اند، صدای عطاء‌الله زاهد در سریالسربداران صدای خودشان است. اشاره من بنا به تماشای تکرار مجموعه  در دهه 1370 بود و صدایی مشابه صدای زاهد در بوعلی سینا که در خاطرم مانده بود، دسترسی به سریال سربداران، برای اطمینان بیشتر هم نبود. همانطور که پیشتر اشاره شد مشابهت‌هایی بین صدای این دو وجود دارد(که نمونه‌های این پست و پست بعدی موید آن است)

   در سریال سربداران بنا به خواست کارگردان برای پرهیز از صداهای آشنا برای مردم، اغلب بازیگران به جای خود صحبت کرده‌اند، اما در دو سریال دیگری که زاهد بازی کرده، در هزاردستان احمد رسولزاده و در بوعلی سینا هوشنگ مرادی به جای او صحبت کرده‌اند. در پست مربوط به زاهد هم اشاره شد در فیلم‌هایی که صدابرداری سر صحنه بوده صدای او قابل شنیدن است و در فیلم‌های دوبله شده گویندگانی نظیر احمد رسولزاده جای او صحبت کرده‌اند.

۱۳۹۰/۹/۲۲ عصر ۰۶:۲۶
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : ژان والژان, حمید هامون, بانو, ترومن بروینک, سناتور, میثم, پدرام, Classic, مگی گربه, الیشا, رزا, دلشدگان, dered, لمون, هایدی, ژنرال, باربوسا
منصور آفلاین
آخرین تلالو شفق
*

ارسال ها: 501
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۱۷
اعتبار: 77


تشکرها : 395
( 8061 تشکر در 307 ارسال )
شماره ارسال: #37
RE: نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار

در اثبات صحبتهای خودم درخصوص گویندگی مرحوم عطاالله زاهد در سریال سربداران بجای خودش در نقش خواجه شمس الدین و جهت اطلاع دوستان در تشخیص شیوه سخنوری او در فیلمها و سریالهای مختلف

http://www.mediafire.com/?f36me23r3vxkmlq

(۱۳۹۰/۹/۲۲ عصر ۰۶:۲۶)الیور هاردی نوشته شده:  بد نیست که در اینجا اشاره‌ای هم به دوبله سربداران شود. مدیر دوبلاژ هر دو سریال سربداران و هزاردستان آقای کسمایی‌ بودند، در سربداران اغلب بازیگران سریال به جای خود صحبت کرده‌اند

در سریال سربداران علی کسمائی (مدیر دوبلاژ) خود بجای شیخ خلیفه (که در اوایل سریال توسط مغولان به دار آویخته میشود و شیخ حسن جوری از شاگردان اوست) صحبت کرده است. در این سریال گویندگی اغلب بازیگران بجای خودشان بسیار تحسین شده و مخصوصا گویندگی مرحوم فیروز بهجت محمدی بجای خودش در نقش طوغای تیمورخان و همچنین علی نصیریان بجای خودش در نقش قاضی شارح و همینطور امین تارخ در نقش شیخ حسن جوری فوق العاده است . شخصا علاقه خاصی به صحنه پایانی این سریال و دوئل سخنوری شیخ حسن و قاضی شاره در حضور ارغون شاه دارم. آنجا که قاضی میگوید سخنی به من بیاموز... شیخ میگوید سخنی خواهم آموخت اگر آموختی، سخنی دیگر خواهم آموخت و آن کلمه ، "رب" است... قاضی از میدان بدر می رود و سخن به درازا می کشد... در نهایت شیخ فقط میگوید: "نیاموختی". و بر برافرختگی قاضی و از کوره بدر رفتنش لحظه به لحظه افزوده میگردد... شخن جالبی که قاضی اشاره میکند جمله ای با این مضمون است که شماها (... ) تاریخ را آغشته کرده اید از خون مردمان و با بی بصیرتی بر آن فقط نظاره میکنید.... نویسندگی این سریال کار مرحوم کیهان رهگذار بود (که خود  شخصا سریال بوعلی سینا را هم کار کرد)

۱۳۹۰/۹/۲۲ عصر ۱۱:۵۵
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : میثم, پدرام, مگی گربه, الیشا, رزا, دلشدگان, مارلنه, dered, لمون, هایدی, باربوسا
بهزاد ستوده آفلاین
متولد اصفهان
***

ارسال ها: 901
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۶/۶
اعتبار: 39


تشکرها : 2215
( 5890 تشکر در 536 ارسال )
شماره ارسال: #38
RE: نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار

(۱۳۹۰/۹/۲۲ عصر ۱۱:۵۵)منصور نوشته شده:  

در اثبات صحبتهای خودم درخصوص گویندگی مرحوم عطاالله زاهد در سریال سربداران بجای خودش در نقش خواجه شمس الدین و جهت اطلاع دوستان در تشخیص شیوه سخنوری او در فیلمها و سریالهای مختلف

http://www.mediafire.com/?f36me23r3vxkmlq

(۱۳۹۰/۹/۲۲ عصر ۰۶:۲۶)الیور هاردی نوشته شده:  بد نیست که در اینجا اشاره‌ای هم به دوبله سربداران شود. مدیر دوبلاژ هر دو سریال سربداران و هزاردستان آقای کسمایی‌ بودند، در سربداران اغلب بازیگران سریال به جای خود صحبت کرده‌اند

در سریال سربداران علی کسمائی (مدیر دوبلاژ) خود بجای شیخ خلیفه (که در اوایل سریال توسط مغولان به دار آویخته میشود و شیخ حسن جوری از شاگردان اوست) صحبت کرده است.

در سریال دایی جان ناپلئون که اتفاقا سه شنبه ها از : من و تو: پخش می شود علی کسمایی به جای مرحوم کیومرث ملک مطیعی معلم سعید حرف زده  و حسین حاتمی که همیشه مردی گو بوده بجای امیری در نقش واکسی حرف زده که از نظر عامه مشخص نیست و تصور میکنند صدای خودشن بوده


هر جا سخن از دوبله است نام "بهزاد ستوده "میدرخشد
۱۳۹۰/۹/۲۳ صبح ۱۱:۲۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : نیومن, پدرام, پاشنه طلا, مگی گربه, گرتا, الیشا, رزا, دلشدگان, dered, لمون, ژنرال, باربوسا
بانو آفلاین
مدیر داخلی
*****

ارسال ها: 197
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۵/۳۱
اعتبار: 63


تشکرها : 7909
( 3540 تشکر در 125 ارسال )
شماره ارسال: #39
نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار

در ادامۀ مطالب دوستان بزرگوار در خصوص شادروان عطاءالله زاهد (نویسنده، کارگردان،بازیگر تئاتر و سینما، خواننده و ....)

بد ندیدم مصاحبه ای از ایشان (مربوط به سال 58) را که مدتها قبل در جلد نخست کتاب سیمای هنرمندان ایران (حبیب الله نصیری فر) به چاپ رسیده و سابقۀ فعالیتهای هنری ایشان از زبان خودشان را دربر داشت؛ در این تالار قرار دهم.

---------------------------------------------------------------------

((اولین تئاتری که در آن شرکت داشتم تئاتری بود که مرحوم میرزاده عشقی، شاعر انقلابی و معروف ایران نوشته بود، بعد از آن عشقی با مرحوم مدرس و نظام السلطنه  مافی و عده ای از دوستان همرزم که حدود دویست نفر می شدند عازم استانبول شده و به ترکیه رفتند و دولت موقت آزاد ایران را تشکیل دادند. زیرا در جنگ بین الملل اول مثل جنگ جهانی دوم، روسها و انگلیسیها ایران را اشغال کردند، یعنی قسمت شمالی ایران را روسها و قسمت جنوبی را انگلیسیها اشغال کردند. روسها بریگاد قزاقخانه را درست کردند و انگلیسیها در جنوب پلیس جنوب را تشکیل دادند تا جنگ تمام شد و پهلوی بر سر کار آمد.

((میرزاده عشقی))، همانطور که اشاره کردم به استانبول رفته بود، در آنجا تئاترهای مختلف را دیده بود، البته قبلا هم در ایران تئاتر بود، ولی نمایشنامه ها، نمایشنامه یی نبود که درد مملکت و مردم را بیان کند. وی که از اوضاع و احوال ایران متاثر شده بود، چند پیس نوشت که یکی دوتای آن اجرا شد و یکی از آنها که خیلی در آن اوضاع و شرایط آن روز موثر واقع شد، پیسی بود به نام رستاخیز سلاطین بصورت اپرایی ولی نه مثل اپراهای اروپایی به تفاصیلی که در میلان، نیویورک، انگلستان و روسیه اجرا می شد. اپرای کوچکی که چیزی درحدود شعری و موزیکی و خواندن بیانهای عادی و معمولی.

اپرت هم از تقسیمات تئاتری بود که با شعر و آهنگ خوانده می شد، می گفتند اپرت و این در بیست و چهار قسمت تئاتری که داریم مثل: درام، ملو درام، تراژدی، کمدی، کمدی موزیکال، اپرا، اپرت و از این قبیل. این قسمتی بود که خود میرزاده عشقی هم می خواست بازی کند که مزاحم شدند و اوایل حکومت پهلوی نگذاشتند که وی بازی کند و آن به این صورت بود که یک مسافری می آمد و در سن تئاتر که به سه قسمت تقسیم شده بود، یک قسمت تخت جمشید، یک قسمت بیستون و یک قسمت طاق کسری و آن مسافر شروع به خواندن این اشعار می کرد:

این در و دیوار ایوان خراب  / چیست یارب این ستون بی حساب

این سفر در جمع به در بردم دگر / شرط کردم ناورم نام سفر

اندرین ویرانه و تاریک شب / کردم از تنهایی و از این طبع

و سپس می نشست بر یک سرستون تخت جمشید و در آنجا در حال خلسه فرومی رفت و پس از قدری تفکر، شروع به خواندن این غزل می کرد:

ز دلم دست بدارید که خون می ریزد / قطره قطره دلم از دیده برون می ریزد

کنم از درد دل تربت هخامنشی  / مصلحت بر سر از این سلسله این می ریزد

برج ایفل ز ثنا دید گل وگلبار و گل / بر سر مقبره ناپلئون می ریزد

و مقایسه می کند ایران را با اروپا و در اینجا یک تجسمی برای بیننده پیش می آید که یک سمبلی از مادر وطن می بیند:

مرا وضع وطن در نظر آمد / ببینم که زنی با کفن از قبر در آمد

سر از خواب بدر کرد / بر اطراف نظر کرد

ناگهان چه گویم که چون شد / شیون از درونش بیرون شد

این خرابه قبرستان نه ایران ماست / این خرابه ایران نیست، ایران کجاست...؟!

که تمسک مادر وطن را می خواند موسیقی آنرا هم مرحوم حسین خان هنگ آفرین با همکاری انجمن اخوت مرحوم ظهیرالدوله ساخته بود.

من در آنجا این روح مادر وطن را که تفصیل مفصلی دارد، در شرح حالهای دیگر گفته ام، من چون از صدای خوشی برخوردار بودم و در بچگی می خواندم، زیرا ده یازده سال داشتم که در تئاتر بازیگری آغاز کردم و مدت چهارده شب در سن تئاتر ظاهر شدم، سپس در سال 1303 از شیراز به اصفهان، کرمان و کرمانشاه مسافرت کردم، پدرم در شیراز ماند. پدرم از مستوفی های دستگاه ظهیرالدوله داماد ناصرالدینشاه شوهر خواهر مظفرالدین شاه بود که مردی بود درویش و دست ارادت داد به مرحوم صفی علیشاه که مدفنش در خیابان خانقاه به همین نام واقع می باشد و مدفن ظهیر الدوله در شمیران سر راه دربند و گلابدره واقع است.

مرحوم میرزاده عشقی

مکان تئاتر و اجرای نمایشنامه ها متفاوت بود، ولی بیشتر در باغ علاءالدوله واقع شده بود که حکومت نظامی بود و حاکم نظامی آن هم کلنل کاظم خان سیاح بود که نگذاشت نمایش در آن وقت اجراشود ولی بعدا در سالن گراند هتل که روبروی چاپخانۀ فاروس بود و تازه تاسیس شده بود به اجر درآمد. این سالن که بعدها سالنهای دیگری هم درست شد، به صورت مدرن و مخصوص تئاتر ساخته نشده بود، به همین سبب بیشتر نمایشات را در فصلهای اواخر بهار و سراسر تابستان و اوایل پاییز در فضا و هوای آزاد برگزار می کردند. ولی زمانی هم می شد بطور استثنایی در وسط باغ و محوطۀ آن در زمستانها چادر می زدند از نوع چادرهای مخصوص روضه خوانی و در روزهایی که سرمای شدید نبود با بخاری ها و چراغهای زنبوری که این چراغها هم روشنایی داشتند و هم گرمی، محوطه را گرم نگه می داشتند.

لازم است یادآور شوم که مرحوم مغرب الدوله ایران که با مرحوم سید علی خان نصر استاد تئاتر ما کار می کردند در زمان انقلاب مشروطیت و جلوتر از آن مرحوم مزین الدوله نقاشباشی معروف، همین تکیه دولت را خراب کردند که برای تئاتر و فعالیتهای هنری آماده نمایند ولی با بعضی مخالفتها و مزاحمتها مواجه شدند و این تکیه دولت را مرحوم کمال الملک نقاشی کرده که از شاهکارهای او بوده و خیلی زیبا و قشنگ می باشد.

دیگر سالن مدرسۀ دارالفنون بود که از زمان شادروان میرزا تقی خان امیرکبیر صدراعظم نامدار ایران ساخته شده بود که سالن اجتماعات مختلف نیز بود اما کوچک بود ولی بعدها آنرا توسعه دادند و بزرگتر کردند که تا پرورش افکار تا همین اواخر وجود داشت و حالا هم فکر می کنم به همان وضع سابق باشد و ما در آنجا با کمک دوستان، نمایشات زیادی را به اجرا در آوردیم.

من هنوز دیپلم متوسطه را  دریافت نکرده بودم که به شغل دبیری مشغول شدم و  در سالهای 1315 و 1316 بود که به خدمت نظام رفتم و پس از پایان دورۀ خدمتۀ برای ادامۀ تحصیل به دانشسرای عالی رفتم و در قسمت فلسفه و علوم تربیتی مشغول تحصیل شدم.

آن وقتها مثل حالا کنکور و این مسائل نبود، هرکس می توانست در دو تا سه دانشکده اسم نویسی بکند و هرکس مطابق ذوق و سلیقه و استعداد خویش در دانشکده یی نام نویسی می کرد و اینقدر دیپلمه نبود و هرکس در هر دانشکده یی که می خواست امکان ادامۀ تحصیل برایش موجود بود و ایران رفته رفته رو به ترقی و پیشرفت می رفت که این دانشکده ها روز به روز توسعه پیدا می کرد.

جلوتر از دانشگاه، دارالمعلمین بود و فارغ التحصیلان دارالمعلمین را در حد لیسانس می شناختند، بعدا که قانون دانشگاه را علی اصغر حکمت وزیر وقت فرهنگ از تصویب مجلس گذراند و از سال 1315 که دانشگاه تاسیس شد، همان دارالمعلمین هستۀ مرکزی دانشسرای عالی شد که مرحوم دکتر عیسی صدیق رئیس آن بود و من هم در همان دانشسرا بودم و مدتی را هم معاون کتابخانۀ دانشسرا بودم که البته شغل دبیری را هم داشتم.

در سال 1319 منتقل به وزارت پیشه و هنر شدم و چون مرحوم سید علی خان نصر در آنجا بود، ایشان برای این که من بتوانم در تئاتر به تمرینهای نمایشنامه بپردازم، مرا به کارخانۀ گلیسرین نزدیک شهرری منتقل و من از ساعت 7 صبح الی 2 بعد از ظهر بود تا 6 بعد از ظهر ولی من در آنجا یکسره کار می کردم و بعد از ظهر در تئاتر مشغول بودم و در این اداره چند سال رئیس دفتر و رئیس کارگزینی و معاون اداری کارخانه بودم.

در ضمن این کارها، روزنامه و مجله هم داشتم که آنها را منتشر می کردم، اولین مجله یی که منتشر کردم، مجلۀ تئاتر بود که چندین سال انتشار آن طول کشیده و خودم هم سردبیر آن بودم، دیگر روزنامۀ دوستی ملتها، روزنامۀ پشتکار که بعدا توقیف شد، روزنامۀ سنگسر (این هم توقیف شد) که هر زمان این نشریات توقیف می شد می رفتم امتیاز دیگری می گرفتم. من در آن وقت برخلاف حالا، کارهای سیاسی را دوست داشتم و در سال 1336 مجلۀ فیلمها و پرده ها را منتشر کردم.

در رادیو، همراه مرحوم ابوالحسن خان صبا، مرحوم مرتضی خان محجوبی، مرحوم ابراهیم خان منصوری و مرحوم مهدی خالدی برنامه داشتم و سالها با ساز این بزرگان موسیقی ایران اواز خواندم و در رادیو نیز برنامه های تئاتری را اداره می کردم و برنامه ها چون در آن زمان نوار نبود به صورت زنده اجرا می شد.

در سال 1326، برای آشنایی با سینما و فراگیری و کاربرد آن به خارج سفر کردم و دیگر به رادیو نرفتم، مسافرتم از کشور ترکیه آغاز و سپس به سایر ممالک اروپایی مثل: یونان، ایتالیا، فرانسه و انگلستان ادامه پیدا کرد و بازدید از استودیوها و شرکتهای فیلمبرداری برایم بسیار آموزنده بود و بعدا تمام ممالک آسیایی و تقریبا شمال آفریقا را دیدم.

اواخر سال 1327 که به ایران برگشتم با کمک دوستانم دست به تاسیس استودیو فیلمبرداری بطور رسمی زدیم، البته پیش از ما، خانمی به نام میلا کوک زمانی که ایران اشغال بود استودیویی با کمک شخصی به نام ((مستر نایمن)) که فیلمبردار ارتش متفقین بود، در همین سینما رکس که سابق منزل دکتر امان پور داماد مرحوم سرلشگر امان الله جهانبانی بود، محلی برای فیلمبرداری درست شد ولی نشد که بطور اصولی استفاده شود و چند فیلم کوچکی هم که ساخته شد از کیفیت چندانی برخوردار نبود و تعطیل شد و همین موجب گشت که من به خارج بروم و سینما را بصورت جدی پیگیری و مطالعه کنم.

من ابتدا استودیو ((ایران نو فیلم)) و سپس استودیو ((آریا فیلم)) را با کمک دوستان هنرمندم تاسیس کردم که اولین کار آن دوبله بود و فیلمهای بسیاری را در این استودیو دوبله کردیم و ناگفته نماند که قبل از کار دوبله من، فقط یک کار دوبله شده بود و آن هم فیلمی بود به نام دختر فراری که مرحوم اسماعیل کوشان دوبله کرده بود و کار آن در استانبول انجام گرفته بود، ولی دوبله در ایران، رسما با کار من بود و یادم هست در فیلم دوبله شدۀ مرا ببخش به جای هفت نفر صحبت کردم و در مجلات و روزنامه های آن زمان نوشته شد.

من و دوستانم قصدمان این بود که خیلی منطقی جلو برویم و من که سالها در نمایش تجربه اندوخته بودم، سعی کردم که دوبله ها هرچه بیشتر با ذوق و برداشت مردم از فیلم و صحنه های آن هم آهنگی داشته باشد و تضاد نداشته باشد. سالهایی که در شیراز اقامت داشتم، چون در ان زمان اکثر مردم بی سواد بودند و از نعمت سواد بی بهره بودند، فیلمها تمام محصول کشورهای خارج بود، مردم نه از ناطق ان سر در می آوردند و نه از زیرنویس و نوشته های آن، لذا شخصی کنار پرده می ایستاد که صحنه های حساس فیلم را برای مردم با صدای بلند، تعریف می کرد که یادم هست در شیراز وی را مترجم و در تهران اورا ناطق می گفتند، از زمان خان باباخان معتضدی روی فیلمها، نوشته گذاشتند و من خودم از سال 1309 در شیراز، سینماهای خورشید و جهان هم مترجم بودم، هم مدیر سینما.

من در فیلمهای زیادی شرکت کردم، هم اکنون هم شرکت دارم (سال 58) ولی نوعا بنا به مقتضای سن، رلهای درجه دوم و سوم را ایفا می کنم، زیرا باید نقشهایم مختصر باشد، چون دیگر نه آن قدرت سابق را دارم و نه حال و هوای جوانی که بتوانم رلهای اول را اجرا نمایم. اکنون هم بحمدالله هنرپیشه های خیلی خوب و قوی در بازیگری هستند که وجودشان مغتنم است مثل آقایان: جمشید مشایخی، عزت الله انتظامی، علی نصیریان، داوود رشید، اکبر زنجانپور، مجید مظفری و خیلی های دیگر از این آقایان که به خاطر ندارم که واقعا هنرپیشه های ارزنده یی هستند و اینها ستاره های تابناک و درخشان آسمان هنر و عالم سینما و تئاتر ما هستند که من اگر بخواهم بیشتر توضیح بدهم موجب اطالۀ کلام می شود.

من اکنون دیگر در تئاتر فعالیتی ندارم و بیشتر کارهایم در سینما و مطالعات شخصی و یادداشت ها و خاطرات خلاصه می وشد و سابق هم در فیلمهایی که شرکت داشتم از سال 1333 با فیلم بوسۀ مادر آغاز شد که هنرپیشه های معروف آن زمان مثل: محسن مهدوی، خانم شهلا ریاحی، احمد قدکچیان، حیدر صارمی که سناریوی آن از خودم بود، دیگر فیلم بازگشت به زندگی با شرکت ناصر ملک مطیعی، احمد قدکچیان، رضا کریمی، عباس مصدق که نه تنها هنرپیشه های بزرگ زمان خود بودند، بلکه اینها برای همۀ دوران از بزرگان هنر سینما و تئاتر ایران محسوب می شوند. فیلم چشم به راه که کارگردانی و سناریو و بازیگری فیلم را همراه خانم ایرن و سایر هنرمندان به عهده داشتم و خیلی مورد توجه مردم واقع گشت و حال و هوای سینمای ایران و صنعت فیلمسازی را تغییر داد و مردم را به فیلمهای فارسی علاقمند کرد و تقریبا از آن زمان صنعت سینمای ایران رو به گسترش و بهبودی نهاد، زیرا تکنیک فیلمها خوب شد، هنرپیشه های خوب پیدا شدند، کارگردانان خوب مثل آقای ساموئل خاچیکیان آمدند و وارد صحنه شدند، استودیوهای زیادی جهت فیلمبرداری تاسیس گردید. تاسیس این استودیوهای فیلمسازی، صرفنظر از تعدادی محصولات بد و ناهنجار، موجب شد که مردم با صنعت جدیدی به نام سینما و فیلمسازی هرچه بیشتر ۀشنایی پیدا کنند و انگیزۀ بزرگ خود من که از تئاتر به سینما روی آوردم همین بود و زمانی که به ترکیه رفته بودم، دیدم که ترکها ایران را نمی شناسند و خیال می کردند که ما ملت عقب افتاده ای هستیم، خیابان نداریم، آسفالت ندایرم، برق نداریم، مدرسه نداریم و سوار شتر و الاغ می شویم و این جدا عقیده و نظر مردم ترکیۀ آنزمان بود و من مقاله یی در روزنامۀ ترکی زبان استانبول نوشتم که با این شعر آغاز می شد:

بیگانگی نگر که ما و تو مانند هر دو چشم / همسایه ایم و خانۀ هم را ندیده ایم

که خیلی در ترکها موثر افتاد و چون در آن زمان آقای دکتر اردلان کاردار سفارت ایران بود، من با ایشان صحبت کردم که باید هرچه زودتر از موهبت این صنعت نوظهور(فیلم سازی) استفاده شود و فیلمهای مستند از وضع داخلی ایران تهیه شود تا در پذیرایی های سفارتخانه ها نشان دهند، البته من مدت هشت ماه که در رادیو دهلی در هندوستان کار می کردم، نظر مردم هندوستان نسبت به ایرانیان این طور نبود، تاسیس همین استودیوهای فیلمبرداری در ایران موجب پیشرفت فیلمهای سینمای ایران صرفنظر از تعدادی از آنها شد، بطوری که این فیلمها در کشورهای سوریه، اردن، عراق، لبنان، افغانستان، ترکیه و شیخ نشینهای خلیج فارس خواهان پیدا کرد و به این ممالک صادر شد و فیلمهای مشترکی هم با کشورها ساختیم.

من پس از چندی از فعالیتم در صحنۀ سینما و تئاتر کاستم و برای تاسیس حسینیۀ ارشاد تمام هم و کوشش خودرا به کار بردم که آن هم داستان مفصلی دارد که با حضرت آیت الله خامنه ای و جناب آقای هاشمی رفسنجانی، مرحوم دکتر علی شریعتی، مرحوم همایون و جناب آقای دکتر ناصر میناچی در این حسینیه بودم و در آنجا سخنرانیهای مذهبی داشتم و کارهای مذهبی، تنظیم برنامه ها و برنامه های ادبی را اداره می کردم که در اینجا باید از آقای سید محمدعلی سفیر که از شعرا و ادبای بسیار عزیز ما هستند که وجودشان شناخته نشده و ایشان را کم می شناسند به جز عده یی از فضلا و کسانی که در سطح بالا هستند و مردم عادی کمتر ایشان را می شناسند کتاب ترجمۀ صفا فیض و گنج الاسرار شبستری و کتابهای دیگر حسینیه را که خاتم النبیین (ص) بود و دعای صحیفۀ سجادیه را انتشار دادیم و اینها قسمتهایی از فعالیتهای من در حسینیۀ ارشاد بود تا این که آقای محمدعلی نجفی سربداران را به نمایش در آورد و همین امر موجب تعطیل حسینیۀ ارشاد شد و از سال 1352 این حسینیه بسته شد تا انقلاب و چندین سخنرانی من همزمان بود با سخنرانیهای آیت الله خامنه ای و آقای هاشمی رفسنجانی دربارۀ صلح حضرت امام حسن (ع).

از چپ به راست: استاد گرمسیری، نصرت الله کریمی، نمایندگی فرهنگی افغانستان، استاد حسین بهزاد و زنده یاد عطاء الله زاهد

نکته یی را که در اینجا لازم است یادآور شوم، این است که پدرم بسیار علاقه داشت من طبیب و دکتر شوم زیرا عمه های من دکتر بودند و من در کودکی به تبعیت از عمه هایم، کارهای ایشان و رفتار دکترها را داشتم و این را پدرم در روح و رفتار و کردار من می دید به همین سبب می خواست که من دکتر شوم، ولی خود من طبیب روحانی را بیشتر دوست داشتم و از همان کودکی دروس و علوم قدیمه را موازی با درسهای دبستانی و دبیرستانی تعقیب می کردم و همینطور برایم ادامه داشته تا حالا که علوم فقهی و علوم دینی و عرفانی را تعقیب کرده ام، در تهران علوم دینی را در مدرسۀ مروی و مدرسه شهید مطهری (سپهسالار) در سالهای 1318 تا 1322 و بعدا بطور خصوصی نزد استادان بزرگی مثل: مرحوم آقا میرزا احمد آشتیانی، مهدی آشتیانی رفتم و در خدمت آقایان، علوم معقول را فراگرفتم ولی بصورت ذوقی کار می کردم نه بصورت یک طلبۀ خالص.

بعد از انقلاب، دوباره به سینما روی آوردم، یعنی از من دعوت به عمل آوردند که در سازمان هنر در اسلام به نام ((هدی)) با آقای محمدزاده فیلم محمد رسول الله (ص) و فیلم عیسی (ع) را در دوبله همکاری نمایم و من سرپرستی دوبله این فیلمها را به عهده گرفتم و پس از آن دو سه فیلم هم به نامهای: راهی به سوی خدا، حدیث و برزخی ها که فیلمهای خوبی بودند ساختیم و دیگر کار مهمی که انجام دادم سریال تلویزیونی سربداران بود که با آقای مهندس محمدعلی نجفی که از رفقای ما در حسینیۀ ارشاد بود همکاری داشتم و من در این سریال نقش ((شمس الدین فضل الله)) پدر ((وجیه الدین مسعود محمد عبدالرزاق)) را داشتم که از سلاطین اولیۀ سربداران بود.

در حال حاضر، فعالیتم در زمینۀ هنر، فعلا در انجمن هنرمندان است که من سعی کردم همانطور که اولین اتحادیۀ هنرپیشگان را در سال 1322 تاسیس کردم و بعد منجر به تشکیل سندیکاها شد، مجددا در همین زمینه فعالیت را شروع کردم تا هنرمندان تئاتر و سینما، نویسندگان، شعرا و موسیقیدانان در این انجمن گرد هم آیند و مسائل صنفی خویش را با یکدیگر در میان نهاده و برای پیشبرد اهداف هنر کوشا باشند و مسائل را با یکدیگر مورد بحث قرار داده و انها را حل نمایند و انشاء الله امیدوارم که این انجمن بتواند برای ایشان موثر واقع شود.))

عطاءالله زاهد، در سال 1370 درگذشت...روحیاتی که از او به خاطر دارند، ساده زیستی و درویش مسلکیست... روحش شاد.

بامهر... بانو


مریم هروی
۱۳۹۰/۹/۲۹ عصر ۱۱:۲۸
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : Papillon, رزا, پایک بیشاپ, دزیره, نیومن, گرتا, همشهری_میثاق, پدرام, واترلو, زاپاتا, اسکارلت اُهارا, الیشا, ژان والژان, حمید هامون, ترومن بروینک, پاشنه طلا, Classic, مگی گربه, سناتور, الیور, دلشدگان, dered, لمون, هایدی, ژنرال, باربوسا
زاپاتا آفلاین
amir_e_delaram (زاپاتای سابق)
*

ارسال ها: 695
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۰/۸/۲۲
اعتبار: 58


تشکرها : 2102
( 9996 تشکر در 329 ارسال )
شماره ارسال: #40
RE: نجواها و فریادها... صداهایی ماندگار

در ادامه مباحث دوستان درباره شادروان عطالله زاهد

به نقل از كتاب "خاطراتي از هنرمندان" نوشته مرحوم پرويزخطيبي

پرويز خطيبي ، مرحوم زاهد را چنين توصيف كرده :

زاهدفارغ التحصيل دوره دوم مدرسه هنرپيشگي بود.مردي براستي زاهدو مؤمن و معتقد به مذهب . نمازو روزه اش هرگز ترك نميشد.درايام ماه مبارك رمضان گاه پشت صحنه تئاتر افطار مي كرد و نماز مي خواند.در عمرش هرگز لب به مسكرات نزده بود وازخوردن گوشت حيوانات پرهيز ميكرد. بسيار  شوخ و بذله گو و حاضرجواب بود و در كار هنرپيشگي استعداد شگرفي داشت.مهارت او در تغيير صدا و اجراي تيپ هاي مختلف سبب شد كه بعدهابسياري از همكارانش سبك و سياق او را دنبال كنند. در يك نمايش راديويي به نام بازرس اثر گوگول ، زاهد بيش از هشت نقش را با صداهاي مختلف اجرا كرد و من و مشكين و عصمت صفوي و عباس مصدق هم هريك عهده دار نقش هاي بزرگ و كوچك ديگر بوديم.

زاهد جزو اولين گروهي بود كه براي ايجاد يك مؤسسه فيلم برداري درتهران قدم برداشت. "استوديو ايران نو فيلم " به همت برادران مغازه اي و او شروع بكار كرد و اولين محصول آن ، دوبلاژ فيلم رنگي "ريمسكي كورساكف " آهنگساز نابغه روس بود. بعدها زاهد به استوديو "كاروان فيلم " رفت و با همكاري برادران رفيعي و اكبر دهقان تعدادي از فيلمهاي اسماعيل ياسين را از عربي به فارسي دوبله كرد.

۱۳۹۰/۹/۳۰ عصر ۰۱:۰۲
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : ژان والژان, بانو, حمید هامون, پاشنه طلا, Classic, اسکارلت اُهارا, پدرام, مگی گربه, الیشا, الیور, دلشدگان, رزا, جو گیلیس, dered, لمون, هایدی, ژنرال, باربوسا
ارسال پاسخ