[-]
جعبه پيام
» <رابرت> بررسی جالب مشابهت فیلم "پاندورا و هلندی سرگردان" با انیمیشن "عمو اسکروچ و هلندی سرگردان" https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...6#pid45456
» <رابرت> سپاس از دون دیه‌گو دلاوگا و لوک مک گرگور عزیز به خاطر مطالب تحقیقی، تحلیلی و زیبای اخیرشان
» <دون دیه‌گو دلاوگا> "بچه‌های کوه تاراک" : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...3#pid45453
» <مارک واتنی> ممنونم رابرت جوردن عزیز
» <رابرت جوردن> سپاس از مارک واتنی و بتمن
» <مارک واتنی> رابرت عزیز و گرامی ... این بزرگواری و حسن نیت شماست. دوستان بسیاری هم در کافه، قبلا کارتون و سریال های زیادی رو قرار داده اند که جا داره ازشون تشکر کنم.
» <مارک واتنی> دانلود کارتون جذاب " فردی مورچه سیاه " دوبله فارسی و کامل : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...7#pid45437
» <Kathy Day> جناب اﻟﻜﺘﺮﻭﭘﻴﺎﻧﻴﺴﺖ از شما بسیار ممنونم...
» <مارک واتنی> خواهش می کنم بتمن عزیز
» <BATMANhttps://www.aparat.com/v/XI0kt
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 13 رای - 4.08 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
ارتش سری ( کافه کاندید و ماجراهایش )
نویسنده پیام
رزا آفلاین
پیشکسوت
*

ارسال ها: 227
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۵/۲۹
اعتبار: 52


تشکرها : 5834
( 3533 تشکر در 141 ارسال )
شماره ارسال: #45
RE: ارتش سری ( کافه کاندید و ماجراهایش )

با تشکر فراوان از جناب ایران کلاسیک که چنان حرفه ای و زیبا در مورد نکات سریال نوشته بودند که دیگر مطلبی برای نوشتن باقی نمانده است.mmmm:

جناب سروان رنو باعث ثواب شدین که منم رفتم همین قسمت رو دیدم. برای منم همین نکات ریز خیلی اهمیت داره..در همین قسمت شکست زمانی مکانی جالبی هم وجود داره.وقتی ایوت از مطب دکتر کلدرمن خارج میشه و به سمت آلن در بازار تره بار میره جابجائی این سربازان اتفاق می افته ولی ظاهرا در مکان دیگه.... ولی صحنه ها طوری کنار هم چیده شده اند که فکر میکنیم موقعیت خط نجات البته شخصیتهایی که میشناسیم در خطره ولی اینطور نیست چون فقط صحنه ها در هم ادغام شده و این سه هوانورد با رابط دیگه ای در رستوران دیگه ای قرار دارند و ایوت فقط به آلن پیغام داده و محو میشه. حتی این صحنه هم که عکسشو گذاشتم تا مدتها فکر منو به خودش مشغول کرده بود.

دعوا

هوانوردان از کنار یه خونه دو طبقه رد میشن که زنی از طبقه بالا با مردی که در خیابان ایستاده در حال مشاجره است و در طبقه پائین پیرزنی هم با همین مرد در حال مشاجره است. (به زبان فرانسوی) و زن طبقه بالا به داخل رفته ولی پیرزن پائینی همچنان در حال دعوا کردنهasabi

خیلی راحت این صحنه تموم میشه..(نه بیشتر نه کمتر) و هدف دست اندرکاران هم همینه..شاید همین مسائل خیلی بزرگ و خیلی کوچیک هر روز تو خیابون اتفاق بیفتن و از کنارشون همینطوری بگذریم در حالی که دغدغه ذهنیمون چیز دیگه ایه ولی در ناخودآگاه ذهن حک میشه.ashk

در مورد مگس و اون کاغذ چسبناک یه نکته جالب بگم..این مگس گیر اسمش فلای پیپره که شاید باور نکنین ولی نکات جالب داره..در کارتون پلنگ صورتی یه مگس بود که هی اذیتش میکرد و پلنگ صورتی تمام خونه اشو از اینها پهن میکنه ولی مگس مردم آزار (پلنگ صورتی آزار) صاف میره رو کلید پنکه میشینه و همه این کاغذای چسبناک به تن پلنگ صورتی میچسبند..فکر میکنم در فرهنگ غربی از این کاغذها بعنوان استعاره برای از چاله در چاه افتادن استفاده میکنن.tajob2

اگه یادتون باشه یکی از سریالهای پرطرفدار دهه شصت "ماجراهای غیر منتظره" بود که یکی از قسمتهاش  مربوط به ماجرای دزدیده شدن دختربچه ای به اسم سیلویا بود. مرتب از رادیو و تلویزیون در مورد دزدیده شدن دختربچه های مدرسه ای هشدار داده میشد ولی سیلویا همش سر به هوا بود. تا اینکه در اتوبوس مردی بهش گیر میده و سیلویا متوجه میشه که قراره بدزدنش......در همین اثنا زنی به کمک سیلویا میاد و طوری اعتمادشو جلب میکنه که سیلویا تصمیم میگیره برای نجات از دست همین مرد به خونه این زن بره..وقتی به خونه زن میرسن..زن در رو قفل میکنه و ...همون مرد به همون خونه وارد میشه..مرد و زن با هم همکار بودند و در همین هنگام تصویر همین فلای پیپرها رو نشون میدن که یه مگس به دامش افتاده و سیلویا بهش خیره میشه....

Tales of the Unexpected

The Flypaper

http://uk.imdb.com/title/tt0717490/

یعنی وقتی این فلای پیپر اول این قسمت نشون داده شده کارگردان خیلی خلاصه میخواست آخر همین قسمت رو به بیننده منتقل کنه.::ok:

حالا که مرتب دارم از این شاخه به اون شاخه میپرم بهتره بگم که هنرپیشه مردی که دختر رو میدزده در سریال "تهاجم" بازی کرده بود بعنوان یه افسر آلمانی. یادمه این سریال همزمان با پخش سریال "ارتش سری" شنبه شبها از کانال 2 پخش میشد ولی خب به پای محبوبیت "ارتش سری" نمیرسید..شاید حالا خیلیها فراموشش کرده باشن..اونم در مورد حضور آلمانیها در یه کشور اشغالی بود و محصول دهه 70 و 80 انگلیس..جالبش اینجاست که در این دهه بخاطر مسائل سیاسی انگلستان بیشتر از سایر کشورها در مورد جنگ جهانی دوم فیلم و سریال میساخت و بیشتر تاکیدش رو آلمانیهای خوب بوده.:eee43

Enemy at the Door

http://uk.imdb.com/title/tt0122818/

تهاجم 

در مورد صدای آندره فکر میکنم سه بار صدای بیچاره رو عوض کرده بودند..حتی قسمتهای آخر مهین برزوئی فکر میکنم جای آندره صحبت کرده بودند...احتمالا وجود آندره در سریال هنوز تایید نشده بوده که صدای مشخصی برایش در نظر گرفته بشه ولی صدای نیکو خردمند براش عالی بوده.

راستی در همین قسمت دوم دعوای لیزا و کرتیس از اینجا شروع میشد که کرتیس میگفت هوانوردهای انگلیسی آموزش دیده اند و مشکلی براشون در سرزمینهای اشغالی پیش نمیاد و لیزا میگفت اونا بیمسئولیت و بچه ان و با دیدن اولین یونیفورم آلمانی وحشت میکنن و خودشونو میبازن..باز هم با تدوین مناسب نشون داده میشد که همین سه هوانورد با خنگ بازیشون چطوری خودشونو گرفتار میکنن ولی در ادامه همین هوانورد خیلی خوب خودشو به مکانی که قرار بوده بره میرسونه.حتی بچه ها هم بهش کمک میکنن با اینکه زبانشو نمیفهمیدند.(فکر میکنم دیدار با کسلر و خودکشی باعث همین تحولش شده بود!):D

خلبان و آدرس

از برجسته ترین دیالوگهای این قسمت میتونم اینو بگم که کسلر به براند میگه:

من پارس نمیکنم..گاز میگیرمshakkk!

۱۳۸۹/۸/۴ عصر ۰۷:۰۱
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : بهزاد ستوده, سم اسپید, سروان رنو, اسکورپان شیردل, بانو, Classic, Kassandra, دشمن مردم, john doe, KESSLER, ژان والژان, ولگرد کوچک, dered, مگی گربه, نیکول, واتسون, کاپیتان اسکای, ژنرال
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
RE: ارتش سری ( کافه کاندید و ماجراهایش ) - رزا - ۱۳۸۹/۸/۴ عصر ۰۷:۰۱
پیانوی مکس - برت گوردون - ۱۳۹۳/۱۰/۳۰, عصر ۰۱:۲۷