[-]
جعبه پيام
» <مارک واتنی> رابرت عزیز و گرامی ... این بزرگواری و حسن نیت شماست. دوستان بسیاری هم در کافه، قبلا کارتون و سریال های زیادی رو قرار داده اند که جا داره ازشون تشکر کنم.
» <مارک واتنی> دانلود کارتون جذاب " فردی مورچه سیاه " دوبله فارسی و کامل : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...7#pid45437
» <Kathy Day> جناب اﻟﻜﺘﺮﻭﭘﻴﺎﻧﻴﺴﺖ از شما بسیار ممنونم...
» <مارک واتنی> خواهش می کنم بتمن عزیز
» <BATMANhttps://www.aparat.com/v/XI0kt
» <BATMANhttps://www.doostihaa.com/post/tag/%D8%A...kanon-2021
» <BATMANhttps://www.aparat.com/v/pFib3
» <BATMAN> با تشکر از مارک واتنی عزیز/ نسخه های سینمایی بامزی هم منتشر شدن/ بامزی تو سوئد خیلی محبوبه، از گذشته تا به امروز ازین شخصیت انیمیشن تولید میشه
» <مارک واتنی> ارادت شارینگهام عزیز
» <شارینگهام> درود بر همه ی دوستان ، سپاس از مارک واتنی عزیز
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 13 رای - 4.08 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
ارتش سری ( کافه کاندید و ماجراهایش )
نویسنده پیام
برت گوردون آفلاین
کمیسیون بگیر کافه
***

ارسال ها: 32
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۲/۱۲/۱۲
اعتبار: 11


تشکرها : 529
( 524 تشکر در 17 ارسال )
شماره ارسال: #83
پیانوی مکس

قسمت 22 ام (فصل 2 قسمت 6) ارتش سری با عنوان عقرب در 50 دقیقه روایت می شود و چه روایتی! از همین قسمت به راحتی و بدون آب بستن میتوان یک فصل 4 قسمتی ساخت. بعد از دیدن این نسخه کامل صدا گذاری شده سریال نسبت به خوانشی که چند سال قبل از نسخه VHS مورد عنایت قرار گرفته داشتم، یک جور احساس شادی احمقانه به من دست داد! مثل خوردن کیت کت بجای تک تک. فهمیدم که ماها عموما دارای خوشبینی اجباری هستیم و برای این همیشه نیمه پر لیوان را دیده ایم که اصلا لیوانمان نصفه بوده است. خیلی از کشیش های پارادیزو ممنون شدم که نگذاشتند ما در روبرو شدن با یک متن هنری آن را تمام و کمال کشف کنیم. انگار می دانستند چیزهای لذت بخش دنیا به زودی تمام خواهد شد و یک مقدار از آن چیزهای خوب قبلی را مثل مادر های دوراندیش قایم کردند تا ما بعدا که بزرگ شدیم پیدا کنیم و لذت ببریم. به قول فروغ چقدر دیدن عاشقانه های سرگرد برانت و زنش، کسلر و مادلین، ناتالی اند هر بوی فرند خوب است و رابطه گرگ و میش آلبر و مونیک. و چقدر دیدن قسمت 22 سریال خوب بود. 1- پاسکال به دعوت آلبر به رستوران می آید تا بداند که امشب باید خلبانی را قطع عضو کند که با کرجی شوهر خاله آلمانی گریخته از جنگ جهانی اول ناتالی که قبلا هم با آلبر دچار مشکل است از مرز هلند وارد خواهد شد. 2- پاسکال به آلبر می گوید که زن برانت از آلمان خواهد آمد و چون سرش شلوغ خواهد شد فرصت خوبی برای خط نجات است. 3- زن برانت می آید و در گنجه عکس زنی را پیدا می کند و رابطه عاشقانه آنها دچار شک و تعلیق می شود. 4- رابطه عاشقانه کسلر و مادلین به موازات برانت و زنش ادامه دارد (دیدن کسلر عاشق چقدر خوب است). 5- ناتالی در مهمانی قایقی خاله اش از رابطه عاشقانه اش وید هر بوی فرند رونمایی می کند. 6- خدمتکار برانت اتفاقی از دیالوگ او با زنش می فهمد که پلیس نیروی هوایی، جاسوسی در بین خلبان های انگلیسی سقوط کرده جا زده است که لندن هم او را تایید کرده است و به آلبر خبر می دهد، خط نجات دچار تهدید می شود و احتمال نابودی کامل آن هست. با مشورت مکس جاعل که از شخصیت های به شدت مورد علاقه من است و آلبر را بخاطر کشتن او هرگز نخواهم بخشید، خط نجات در یک اقدام هیچکاکی جاسوس روی جاسوس میان 19 افسر فراری می فرستد و اگر موفق نشوند مجبورند هر 19 نفر را بکشند و آن هم چه کسی: شوهر خاله آلمانی ناتالی متنفر از آلبر و سرانجام تحت رهبری مکس جاسوس پیدا و کشته می شود.

فکر می کنم سازندگان این قسمت سریال نگران قطع بودجه یا عوض شدن رییس صدا و سیما یا اعتراض صنف کرجی داران آلمانی الاصل هلندی یا بار داران بروکسل بوده اند که این همه خط داستانی و ایده جذاب را تنها در یک قسمت بکار گرفته اند. اما چرا من به این قسمت علاقه مند شدم که عنوان مطلب هم همین است؟! علاوه بر موارد بالا یک سکانس هست که در اندازه های یک شاهکار است و ایده خلاقانه ای دارد:

موسیقی بی قاعده و نتی شنیده می شود و با همه موسیقی سریال فرق دارد. به شدت اضطراب آور است و کاملا یادآور موسیقی چشمان کاملا بسته کوبریک است. آلبر تلفن را بر می دارد: صحیح، خب متشکرم هانس. رو به مونیک: هانس بعضیاشونو حذف کرده. دیالوگ راجب جاسوس بین آلبر و مونیک ادامه دارد و موسیقی متشنج اوج می گیرد. آلبر به وضوح عصبی ست. دوربین کمی جابجا می شود و مردی را پشت پیانو می بینیم که انگار موسیقی از اوست و آلبر در حین مرتب کردن میزها مضطربانه به او نگاه می کند: اگر پیداش نکنیم ناچاریم خطو تعطیل کنیم از اینجا تا مرز اسپانیا، صدها نفر. وای مجبوریم این صدای وحشتناکو تحمل کنیم؟ مونیک: هفته هاست احتیاج به کوک کردن داره. و اما دیالوگ شاهکار سکانس با پیانوی در حال کوک: مونیک: لباستو دادی تمیز کنن آلبر؟- کدوم یکیو؟ - لباس شبتو. – آلبر: نه و دوباره نگاهی به کوک کننده پیانو می کند. – مونیک: اگه....... به سر اینجا چی میاد؟ - ما اینجا نیستیم که نگرانش باشیم. – ما شانسی داریم؟ - خیلی کم – این دفه واقعا می ترسم آلبر. – آره منم همینطور. و باز نگاه به پیانو می کند: خداوندا کار این هنرمند کی تموم می شه؟

۱۳۹۳/۱۰/۳۰ عصر ۰۱:۲۷
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : برو بیکر, خانم لمپرت, ژان والژان, پیرمرد, پرشیا, مگی گربه, اسکورپان شیردل, فرانکنشتاین, BATMAN, سروان رنو, دکــس, زینال بندری, سرهنگ آلن فاکنر, حمید هامون, rahgozar_bineshan, زبل خان, جیمز باند, مکس دی وینتر, ماهی گیر, کاپیتان اسکای, جناب سرگرد, مموله
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
پیانوی مکس - برت گوردون - ۱۳۹۳/۱۰/۳۰ عصر ۰۱:۲۷