[-]
جعبه پيام
» <سروان رنو> نگاهی به فیلم نشانی از شر ( اورسن ولز ) ... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=46&pid=4539
» <رابرت> متأسفانه "علی‌اصغر رضایی‌نیک" صداپیشه مکمل‌گو بر اثر سکته قلبی درگذشت. نمونه مصاحبه و خاطراتش: https://www.aparat.com/v/tTSqn
» <سروان رنو> مانند بهار و نوروز , سالی نو را به امید بهتر شدن و شکوفا شدن آغاز می کنیم [تصویر: do.php?imgf=org-685bcf6ba2581.png]
» <mr.anderson> سال نو همه هم کافه ای های عزیز مبارک! سال خوب و خرمی داشته باشید!
» <rahgozar_bineshan> سالی پر از شادکامی و تن درستی و شادی را برای همه دوستان آرزومندم!
» <BATMAN> به نظرم شرورترین شخصیت انیمیشنی دیزنی اسکاره/ چه پوستر جذابی! https://s8.uupload.ir/files/scar_vrvb.jpg
» <جیمز باند> من هم از طرف خودم و سایر همکاران در MI6 نوروز و سال نو را به همه دوستان خوش ذوق کافه شاد باش میگم.
» <ریچارد> سلا دوستان.گوینده بازیگراورسولاکوربیرودرسریال سرقت پول کیست
» <ترنچ موزر> درود بر دوستان گرامی کافه کلاسیک ، فرا رسیدن بهار و سال جدید را به همه شما سروران شادباش میگم و آرزوی موفقیت را در کار و زندگی برایتان دارم
» <دون دیه‌گو دلاوگا> در سال گذشته بنده کم‌کار بودم در کافه، ولی از پُست‌های دوستان خصوصاً جناب رابرت و کوئیک و "Dude" بسیار بهره بردم. تشکر و بیش باد!
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 19 رای - 4.37 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی
نویسنده پیام
رامین_جلیلوند آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 468
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۳۰
اعتبار: 27


تشکرها : 1178
( 2597 تشکر در 321 ارسال )
شماره ارسال: #201
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

(۱۳۸۹/۷/۶ عصر ۰۸:۲۲)هری لایم نوشته شده:  

مرسی آقای رامین .

فکر کنم منوچهر نوذری بود نه کنعان کیانی .

شايد. ولی باز هم فکر می کنم کنعان کيانی بود. نوذری زياد کارتونی نبود. شايد باور نکنی ولی آخرين باری که آن کارتون مورد صحبت را ديدم ۲۷-۲۸ سال پيش بود!

۱۳۸۹/۷/۶ عصر ۱۱:۵۶
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : رزا, آوینا, John Coffey, هایدی
هری لایم آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 473
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۵/۱۸
اعتبار: 35


تشکرها : 278
( 4292 تشکر در 113 ارسال )
شماره ارسال: #202
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

اخیرا تعدادی از قسمت های سندباد رو در چند DVD دیدم . یکی از قسمت هایی که همش منتظر بودم ببینم ( چون همون موقع هم این قسمت رو به ندرت پخش میکردن (شاید حدود 63 آخرین بار نشون داده شد ) قسمت دیو نفت ( یا غول نفت ) بود .

اما در این مجموعه DVD نبود . فقط در آخرین قسمت های سریال که همه ی غول ها و دیو ها و اجنه و شیاطین و ابالیس و خنیاگران و جادوگران و رامشگران دور هم جمع میشن , ما دیو نفت رو میبینیم . اما من کاملا یادمه که قسمت جداگونه ای مختص این موضوع وجود داشت .

حتی یادمه که داستان اینطوری شروع می شد که سندباد به همراه علی بابا و علائدین و شیلا از یک بیابان خشک و برهوت عبور می کردن و بسیار خسته و تشنه بودن . طوریکه دیگه نای پیش رفتن نداشتن . در همین حین علائدین منطقه رو شناسایی میکنه و با خوشحالی به بقیه میگه : من سالها پیش از اینجا عبور کردم . اینجا یه چشمه ی زلال وجود داشت . باید زمین رو بکنیم تا به آب برسیم .

شروع به کندن زمین میکنن و در همین اثنا ناگهان قطرات نفت از زمین میاد بیرون و هی بیشتر و بیشتر میشه تا اینکه اصن فواره میزنه . و دقیقا همون برکه ی سابق ( دوران جوانی علائدین ) حالا پر از نفت میشه .

خسته و درمونده برجای مونده بودن که ناگهان اون موسیقیه لحظات دلهره ی کارتون سندباد نواخته میشه و همزمان ما شاهد بیرون اومدن یه سری حباب از ته این برکه هستیم  . به مرور گردابی ایجاد میشه و انگار که دوربین فوکوس کنه رو مرکز گرداب همزمان موزیک هم به پیک خودش نزدیک میشه . ناگهان یک دیو از نفت سر برمیاره و به علائدین میگه  : من سالها انتظارت رو کشیدم ...

۱۳۸۹/۷/۷ صبح ۰۱:۱۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : رامین_جلیلوند, john doe, اسکورپان شیردل, رزا, Kassandra, farzad178, آوینا, John Coffey, Papillon, هایدی
رامین_جلیلوند آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 468
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۳۰
اعتبار: 27


تشکرها : 1178
( 2597 تشکر در 321 ارسال )
شماره ارسال: #203
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

(۱۳۸۹/۷/۷ صبح ۰۱:۱۱)هری لایم نوشته شده:  

چرا, باور میکنم . چون خودم هم همون موقع دیدم . اما صدای نوذری توی گوشم زنگ میزنه که اون شعر رو می خوند .

البته این احتمال هم وجود داره که متوهم شده باشم . یعنی ناخودآگاه دوست داشته باشم که اون دوبلور نوذری بوده باشه !

نکته دیگه درمورد کارتون تنسی تاکسیدو که جدیدا بعضی قسمت هاش رو بصورت DVD دیدم اینه که ظفر گرایی در اجرای دوبله ی چاملی  از 2 تیپ مختلف استفاده کرده . یعنی برخی قسمت ها رو با استفاده از 1 تیپ و برخی دیگه رو با یه تیپ کاملا متفاوت اجرا کرده .

این ماجرا بصورت مضاعف در دوبله ی نقش علائدین پیش اومد . ( در کارتون سندباد ) به این نحو که در بعضی قسمت ها غلام علی افشاریه صحبت کرد و در بقیه سریال مرتضی احمدی .

اخیرا تعدادی از قسمت های سندباد رو در چند DVD دیدم . یکی از قسمت هایی که همش منتظر بودم ببینم ( چون همون موقع هم این قسمت رو به ندرت پخش میکردن (شاید حدود 63 آخرین بار نشون داده شد ) قسمت دیو نفت ( یا غول نفت ) بود .

اما در این مجموعه DVD نبود . فقط در آخرین قسمت های سریال که همه ی غول ها و دیو ها و اجنه و شیاطین و ابالیس و خنیاگران و جادوگران و رامشگران دور هم جمع میشن , ما دیو نفت رو میبینیم . اما من کاملا یادمه که قسمت جداگونه ای مختص این موضوع وجود داشت .

حتی یادمه که داستان اینطوری شروع می شد که سندباد به همراه علی بابا و علائدین و شیلا از یک بیابان خشک و برهوت عبور می کردن و بسیار خسته و تشنه بودن . طوریکه دیگه نای پیش رفتن نداشتن . در همین حین علائدین منطقه رو شناسایی میکنه و با خوشحالی به بقیه میگه : من سالها پیش از اینجا عبور کردم . اینجا یه چشمه ی زلال وجود داشت . باید زمین رو بکنیم تا به آب برسیم .

شروع به کندن زمین میکنن و در همین اثنا ناگهان قطرات نفت از زمین میاد بیرون و هی بیشتر و بیشتر میشه تا اینکه اصن فواره میزنه . و دقیقا همون برکه ی سابق ( دوران جوانی علائدین ) حالا پر از نفت میشه .

خسته و درمونده برجای مونده بودن که ناگهان اون موسیقیه لحظات دلهره ی کارتون سندباد نواخته میشه و همزمان ما شاهد بیرون اومدن یه سری حباب از ته این برکه هستیم  . به مرور گردابی ایجاد میشه و انگار که دوربین فوکوس کنه رو مرکز گرداب همزمان موزیک هم به پیک خودش نزدیک میشه . ناگهان یک دیو از نفت سر برمیاره و به علائدین میگه  : من سالها انتظارت رو کشیدم ...

شايد من توهم زدم!!! شايد حسن عباسی بود؟ بگذريم....
از تنيسی تاکسيدو تخته سياه آقای ووپی را خيلی دوست داشتم!!!

اون قسمت سندبادو را يادم هست انواع غول ها و دیوها که به جان هم می افتند و یخ و آتش همدیگر را نابود می کنند و......
خدا پدر هر کسی که اين کارتون ها را با کم و زياد در اختيار عامه قرار داد را بيامرزد.

۱۳۸۹/۷/۷ صبح ۰۱:۲۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : john doe, دشمن مردم, رزا, Kassandra, farzad178, آوینا, John Coffey, هایدی
اسکورپان شیردل آفلاین
ناظر انجمن
*****

ارسال ها: 512
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۳/۱۱
اعتبار: 50


تشکرها : 5286
( 6629 تشکر در 287 ارسال )
شماره ارسال: #204
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

(۱۳۸۹/۷/۷ صبح ۰۱:۱۱)هری لایم نوشته شده:  

اخیرا تعدادی از قسمت های سندباد رو در چند DVD دیدم . یکی از قسمت هایی که همش منتظر بودم ببینم ( چون همون موقع هم این قسمت رو به ندرت پخش میکردن (شاید حدود 63 آخرین بار نشون داده شد ) قسمت دیو نفت ( یا غول نفت ) بود .

اما در این مجموعه DVD نبود .

من تمام قسمتهاشو کامل و به ترتیب دارم.(اسماً واسه پسرم گرفتم ولی در اصل واسه خودم بود!!!)این قسمت هم که تو میگی توش بود. دقیقا هم همونجوری که تو گفتیه. غول نفت علی بابا رو تو دستای خودش میگیره و میخواد اونو تبدیل به سنگ کنه. البته آخرش سندباد به کمک بارون موفق میشه غولو نابود کنه. البته فکر نکنم تمام قسمتهاش از تلویزیون اون موقع پخش شده باشه. چون خیلی ناجوره!   کیفیت دی وی دی ها هم در حد تیم ملیه. بعضی قسمتهاشم دوبله داره که کپچر شده است.


طریقت سامورایی استوار بر مرگ است. آن‌گاه که باید بین مرگ و زندگی یکی را انتخاب کنی، بی‌درنگ مرگ را برگزین. دشوار نیست؛ مصمم باش و پیش رو. آن هنگام که تحت فشار انتخاب زندگی یا مرگ قرار گرفته‌ای، لزومی هم ندارد به هدف خود برسی {گوست داگ؛سلوک سامورایی}
۱۳۸۹/۷/۷ صبح ۰۴:۳۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : رامین_جلیلوند, رزا, Kassandra, farzad178, آوینا, John Coffey, هایدی
بهزاد ستوده آفلاین
متولد اصفهان
***

ارسال ها: 901
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۶/۶
اعتبار: 39


تشکرها : 2215
( 5890 تشکر در 536 ارسال )
شماره ارسال: #205
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

(۱۳۸۹/۷/۷ صبح ۰۱:۱۱)هری لایم نوشته شده:  

اخیرا تعدادی از قسمت های سندباد رو در چند DVD دیدم . یکی از قسمت هایی که همش منتظر بودم ببینم ( چون همون موقع هم این قسمت رو به ندرت پخش میکردن (شاید حدود 63 آخرین بار نشون داده شد ) قسمت دیو نفت ( یا غول نفت ) بود .

سريال كارتون سندباد همانطور قبلاً عرض شد 52 قسمت بود كه 26 الي 28 قسمت دوبله شد

ان نسخه 4DVD كه در اختيار عموم است  همين تعداداست

سندباد سه قسمت پري دريايي دارد كه دوبله نشد چون پري بالاتنه زن عريان بود واگر دوبله مي شد اسلام و مسلمين به خطر ميافتاد قبل از قسمت چراغ فروش مراكشي دوقسمت دارد كه مي خواهد با پرنسس دوست بشود داستان تريپ عشقولانه است  و بعداز اينكه 70 طشت ظلا و يك عمارت بزرگ به پرنسس هديه مي دهد با هم دوست مي شوند و مي روند قايق سواري ... و كه  شك دارم دوبله شده باشد قسمت جن دود هم دوبله نشد و يك سري قسمت هاي ديگر سند و علي بابا از قسمت 19 با هم اشنا مي شوند و اين قسمت هم فكر نمي كنم كسي دوبله ديده باشد  انجا كه علي بابا با راهزنان همكاري مي كند  از طرف موسسه فانوس خيال 20 قسمت سند باد توزيع شده و قرار است 20 قسمت ديگر هم اضافه بشود كه قسمت هاي اضافه دوبله جديد است با همون تيم قبلي "ناهيد اميريان ،ظفر گرايي ،مرتضي احمدي و ناصرممدوح كه مدير دوبله است صداي شيلا را چون جديد است نمي شناسم ولي كارش بد نيست  قابل قبول است

اين 20 قسمت  فانوس خيال 16 قسمت دوبله قديم است 4 قسمت

1-هديه پري دريايي   2-يك غول درصحرا   3- پيرمرد در آبادي  4- اسب چوبي پرنده  دوبله جديد است

قسمتي كه همه غول ها و جادوگرها و اجنه  باهم مي ريزند سر سند باد و علي بابا  قسمت 100 جادوگر است  كه قسمت 48 است و همه نابود مي شوند


هر جا سخن از دوبله است نام "بهزاد ستوده "میدرخشد
۱۳۸۹/۷/۷ صبح ۰۹:۰۴
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : سم اسپید, john doe, دشمن مردم, اسکورپان شیردل, رزا, Kassandra, farzad178, آوینا, John Coffey, هایدی
بهزاد ستوده آفلاین
متولد اصفهان
***

ارسال ها: 901
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۶/۶
اعتبار: 39


تشکرها : 2215
( 5890 تشکر در 536 ارسال )
شماره ارسال: #206
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

نسخه 4dvd  بيست و شش قسمت است كه كپچر شده است نسخه شما ناقص است

نسخه كلوپ" CD20 "هر قسمت  يك CD است كه 4 قسمت  دوبله جديد است

در حال حاضر 26 قسمت  دوبله قديم و 4 قسمت  دوبله جديد  جمعا 30 قسمت از 52 قسمت  در دسترس عموم است  4 قسمت جديد را مي تواني جداگانه بخري  يا كرايه كني

1-يك غول درصحرا  2- هديه پري دريايي 3-پيرمرد در آبادي 4- اسب چوبي پرنده


هر جا سخن از دوبله است نام "بهزاد ستوده "میدرخشد
۱۳۸۹/۷/۷ صبح ۱۰:۳۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : سم اسپید, رزا, Kassandra, farzad178, آوینا, John Coffey, هایدی
فرید آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 15
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۷/۲۸
اعتبار: 0


تشکرها : 11
( 86 تشکر در 9 ارسال )
شماره ارسال: #207
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

(۱۳۸۹/۷/۶ عصر ۰۸:۲۲)هری لایم نوشته شده:  

مرسی آقای رامین .

فکر کنم منوچهر نوذری بود نه کنعان کیانی .

نه همون کنعان کیانی درسته .

۱۳۸۹/۷/۷ عصر ۱۲:۳۸
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : رامین_جلیلوند, رزا, farzad178, آوینا, John Coffey, هایدی
هری لایم آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 473
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۵/۱۸
اعتبار: 35


تشکرها : 278
( 4292 تشکر در 113 ارسال )
شماره ارسال: #208
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

            اسکوربان و بهزاد عزیز چقدر خوب شد که منو به این صرافت انداختید که این 4 قسمت دوبله ( نسبتا جدید ) سندباد رو بخرم و ببینم . از بین اونها 2 قسمت بیشتر توجهم رو جلب کرد : یک غول درصحرا و پیرمردی در آبادی .  که درواقع به هم پیوستن .

اگر 2 , 3 قسمت پایانی مجموعه ی سندباد رو اوج دلهره و ماجرا در این سریال بدونیم ,  این 2 قسمتی که نام بردم به نوعی دربرگیرنده ی تمام ویژگی های روایی و ساختاری و محتوایی این مجموعه هستن . ( یعنی اشانتیون شایسته ای برای کل این سریال کارتونی )


زیباترین صفات انسانی در دل این 2 قسمت برای مخاطب تبلیغ میشه و جنبه ی تربیتی کارتون رو هم لحاظ میکنه  . مثل وفای به عهد ( سند باد حتی حاضره از جانش بگذره اما قولش رو نگه داره ) - عشق ( رابطه ی پری نگهبان و جوانی پیرمرد )  - عفو و گذشت ( پیرمرد تاجر و برادرانش )  - مذمت خیانت ( برادران خائن تاجر به سگ تبدیل شدند )  - نکوهش قضاوت زودهنگام ( سندباد ابتدا درمورد پیرمرد اشتباه قضاوت کرد و او را به بیتفاوتی متهم کرد )

فرمت کار بطور اخص در این 2 قسمت برگرفته از مجموعه ی 1001 شب هست در یک مقیاس جمع و جور .  یعنی به تعویق انداختن یک فاجعه با تعلیق و داستان پردازی . درواقع بیننده با داستان در داستان مواجهه .

در یک تریلوژی 3 داستانک در دل داستان اصلی روایت میشن . داستانک سوم مربوط به خود سندباده . اون ماجراهای گذشته ی خودش رو برای غول تعریف میکنه اما مقبول نمیفته . سرانجام قصه ی خودش و همون غول رو که طی این 2 قسمت دیدیم براش تعریف میکنه و اثربخش واقع میشه . یعنی داستانک سوم تعمیم پیدا میکنه به کل داستان اصلی .

۱۳۸۹/۷/۸ صبح ۱۰:۵۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : بهزاد ستوده, اسکورپان شیردل, موسيو وردو, سروان رنو, رزا, Kassandra, farzad178, آوینا, John Coffey, هایدی
LAUREL آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 26
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱۰/۶
اعتبار: 4


تشکرها : 74
( 93 تشکر در 18 ارسال )
شماره ارسال: #209
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

سلام

كارتون ووك دوبله دو زبانه شده با كيفيت عالي

تازگيها خبردار شدم چند كارتون مثل پسر شجاع  و لوك خوش شانس دوبله دوزبانه شده

چند مدت پيش مهاجران دوبله دوزبانه شده بود


havzhen@gmail.com
۱۳۸۹/۷/۸ عصر ۰۱:۲۶
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : موسيو وردو, رزا, Kassandra, آوینا, John Coffey, هایدی, شارینگهام
پيمان-شريعت آفلاین
عاشق دوبله
***

ارسال ها: 8
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۶/۱۶
اعتبار: 1


تشکرها : 2
( 73 تشکر در 6 ارسال )
شماره ارسال: #210
Heart RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

با سلام

 دادلي دورايت افسر ارتش سواره نظام كانادا (يا يه همچين چيزي!!!)

دادلي اين سرباز دست پا چلفتي و عاشق پيشه ارتش كانادا(مگه كانادا ارتش داره؟؟؟) كه همش چشم انتظار دختر رييسش بود

تا يه جوري خودش به اون نشون بده و خود شيريني كنه اما هميشه هم از بخت بدش گند مي زد!

البته تو اين ميون اسنایدی ویپلاژ شرور  كه هميشه توي كاراي دادلي موش مي دوند هم به تقصير نبود.

 چه هنرمندهاي بي ادعايي روي اين كارتون ساده صحبت مي كردند كه جاشون هيچ وقت پر نشد و نخواهد شد...

گوينده متن:مرحوم احمد آقالو

دادلي دورايت :مرحوم حسن عباسي

اسنايدي ويپلا‍ژ: مرحوم كنعان كياني

دوست دختر دادلي(دختر رييس): مينو غزنوي

رييس دادلي:مرحوم پرويز نارنجيها

 

۱۳۸۹/۷/۱۱ عصر ۱۱:۵۵
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : سم اسپید, Classic, john doe, اسکورپان شیردل, موسيو وردو, سروان رنو, فرید, دلشدگان, رزا, Kassandra, ژان والژان, farzad178, آوینا, John Coffey, مگی گربه, هایدی
پيمان-شريعت آفلاین
عاشق دوبله
***

ارسال ها: 8
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۶/۱۶
اعتبار: 1


تشکرها : 2
( 73 تشکر در 6 ارسال )
شماره ارسال: #211
Heart RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

روبارب

دوستان راجع به روبارب  اين سگ سبز رنگ شيرين عقل كسي  چيزي يادش مي آيد؟

 خيلي كوچك بودم كه اين كارتون اونم خيلي كم از تلويزيون پخش مي شد

تنها چيزي كه يادمه اين بود كه يه صداي زيبا وگرم روي متن  اين كارتون صحبت ميكرد

فكر كنم صادق ماهرو بود

۱۳۸۹/۷/۱۲ صبح ۱۱:۵۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : موسيو وردو, اسکورپان شیردل, رزا, Kassandra, آوینا, John Coffey, زرد ابری, هایدی, آدمیرال گلوبال
دلشدگان آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 96
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۸/۲۶
اعتبار: 24


تشکرها : 3231
( 1347 تشکر در 70 ارسال )
شماره ارسال: #212
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

کارتونهای ایرانی دوران کودکی ما

«بگ بگ بگ بگ...بگ بگ بگ بگ» این اصواتِ فعلا نامفهوم، سال­های سال موسیقی تیتراژ برنامه کودک و نوجوان شبکه اول سیما بود. پسر بچه­ای که ظاهرا اعصاب نداشت، دست­ها در پسِ پشت گره کرده مدام عرض صفحه را طی می­کرد.بعد یکهو یک پرنده سروکله‌اش پیدا می‌شد و بعد از یکی دو بار چرخ زدن گوشه پرده را می­کشید تا عنوان «برنامه کودک و نوجوان» را به ما نشان دهد و پسرک خودش هم از سر ذوق به هوا بپرد و پاهایش را با زاویه­ای بیش از نیم صفحه(!) باز کند.»

[تصویر: 26134149805763.jpg]

 البته باز معرفت کانال یکی­ها که لااقل همین تیتراژ را ساخته بودند. کانال دو که موسیقی سریال «سلطان و شبان» ساخته بابک بیات خدابیامرز را برداشته­ بود و گذاشته بود روی چند تا عکس از کودکان و نوجوانان ایران‌زمین و به عنوان تیتراژ به‌مان نشان می­داد.

آن موقع­ها تلویزیون دو کانال بیشتر نداشت. هر کدامشان هم فقط یک ساعت برنامه کودک پخش می‌کردند. کانال یک، ساعت 5 تا 6 و کانال دو، ساعت 6 تا 7. البته برنامه جمعه­ها و باقی روزهای تعطیل فرق می‌کرد و تقریبا مثل حالا بود. بعدترها کانال یک، نیم ساعتی را تحت عنوان «برنامه خردسالان» به اول برنامه کودک هرروزش اضافه کرد.

طبیعتا برنامه که شروع می­شد، اول از همه مجری را می­دیدیم. بعید می­دانم هم­سن و سال‌های من، خاطرات خوب و به یاد ماندنی اجراهای خانم خامنه­ای در کانال یک را فراموش کرده باشند.

چهره مهربانی که حرف­های شیرینش را با صدایی گرم و لبخندی دلنشین برایمان می­گفت و بی­اغراق همگی واقعا دوستش داشتیم. محبوبیت خانم خامنه­ای (می‌بینید؟ هر کاری می‌کنم، نمی­شود بدون «خانم» اسمش را بگویم.

[تصویر: 754143247632926.jpg]

اسم این مجری از همان بچگی این­طوری توی ذهن­های ما ثبت شده و هیچ‌جور هم نمی‌شود پاکش کرد) برخلاف مجری­های دیگر فقط از سادگی و صمیمیت خودش می­آمد.او هیچ تلاشی برای متفاوت بودن نداشت، کلمات قلمبه سلمبه نمی­گفت، ژانگولر اجرا نمی­کرد و... ولی در عین حال اتوکشیده و خشک و رسمی هم نبود.

" این عکسها جدیدترین عکسهای خانم گیتی خامنه بعد از بازگشت به ایران است . ببینید بعد از این همه سال چهره خانم گیتی خامنه بدون ذره ای تغییر همچنان مهربان و دوست داشتنی باقی مانده است . تنها تفاوت سفیدی موها در گذر زمان است. خانم گیتی خامنه ممنون "

[تصویر: 1312251835903183.jpg]

 بعد از او،  الهه رضایی مجری برنامه کودک شبکه یک شد که هنوز هم بعضی اوقات، برنامه اجرا می­کند و البته مجری موفقی به حساب می­آید.

مریم افشار هم مجری دوست­داشتنی شبکه دو بود. صدای زیر و البته مهربان او باعث شده ­بود که جای خودش را خوب بین بچه­ها باز کند.

اما به جز تیتراژ ایرانی و مجری­های وطنی، برنامه کودک و نوجوان کلی انیمیشن عروسکی و کارتونی و سریال­های تلویزیونی و آیتم­های کوتاه میان‌برنامه­ای تولید داخل هم داشت.

لاشخور لای آشغال‌ها

حمید جبلی، اکبر عبدی، حسین محب اهری، آتیلا پسیانی و خدا بیامرز حسین پناهی.

اسم همه این آدم­ها با سریال­های «محله بروبیا» و «محله بهداشت» سر زبان­ها افتاد.  محله بهداشت و محله بروبیا، دو تا مجله تصویری بودند که آیتم­های تقریبا ثابتی داشتند.

این الگو سال­ها بعد در مجموعه «هزار برگ، هزار رنگ» هم کمابیش تکرار شد.  از نظر محتوایی هم دو مجموعه «بچه­ها سلامت باشید» و «بچه‌ها مواظب باشید» با هدف رساندن پیام­های بهداشت و ایمنی و سلامت به مخاطب، شباهت­هایی با محله بهداشت داشتند.

شاید هنوز از «بچه­ها سلامت باشید» لاشخوری را که با هیبت گنده و یغورش لابه­لای آشغال­ها وول می­خورد و موسیقی «APOCALYPSE   DES  ANIMAUX» ونجلیز هم روی حرکاتش پخش می‌شد، یادتان مانده باشد.اگر نه، افسردگی بعدازظهرهای جمعه را که با اشک­های بچه‌های حادثه­دیده «بچه­ها مواظب باشید» گره خورده بود، هیچ‌کس فراموش نمی­کند.

[تصویر: 50631462421414.jpg]

اواسط دهه شصت مجید قناد هم شروع به برنامه سازی کرد. اسم برنامه اش بازی شادی تماشا بود با یک شخصیت نه چندان محبوب به نام قلقلی .

 علیرضا خمسه و محسن یوسف بیک برنامه ای داشتند به نام هوشیار و بیدار که خمسه نقش بچه شیطون را بازی می کرد که مدام بازیگوشی می کرد.

خونه‌شون در داره

شاید شروعش با «بازم مدرسه­م دیر شد» اکبر عبدی باشد.  «مثل‌آباد» سریال دیگری بود که تیم محله بروبیا تولیدش کردند.«اوسا علم علم» که رضا ژیان نقش خیاط را در آن بازی می­کرد و «مریض خر خورده» با نقش‌آفرینی اسماعیل داورفر و اکبر عبدی به عنوان پدر و پسر طبیب، از معروف­ترین اپیزودهای مثل­آباد بودند.

«در خانه» را یادتان هست؟ اکبر عبدی و بابک بادکوبه و شهلا ریاحی و رؤیا افشار؟ جواد و پسرخاله­اش مرتضی؟ فندق؟ «آروم بگیر...آروم بگیر» چی؟

«خونه­شون در داره/ در خونه­شون کلون داره/ اتاقش تاقچه داره/ حیاطش باغچه داره/ باغچه میونش گل­گلی/ کنار حوضش بلبلی/ لای‌لای‌لای...» دیگر گفتن ندارد.

 گرفتید چی می‌خواهم بگویم. «علی کوچولو» با بازی فرزانه کابلی و امید آهنگر و صدای فهیمه راستکار. با آن فرم عجیب و غریب که به جای فیلم­برداری از عکس برای نشان دادن قصه استفاده شده بود و علی کوچولو با نمایش سه چهار عکس از سرکوچه به اتاقش می‌رسید یا مادرش را طی دو عکس می­بوسید.

نزدیک بود «قصه­های مجید» را از قلم بیندازیم. تیم هوشنگ مرادی کرمانی، کیومرث پوراحمد و مهدی باقربیگی کاری کردند کارستان. از یکی دو سریال مهم دیگر فقط نامی به میان می­آوریم: دنیای شیرین و دنیای شیرین دریا.

منم می‌شم‌ بابای حمید

حالا خیلی به این اصطلاح تله‌تئاتر گیر ندهید. منظورمان برنامه­هایی است که تویش هنرپیشه­ها به جز نقش اصلی، یک یا چند نقش دیگر را هم قبول و بازی می­کردند.

پس بگذارید یک مثال بزنم. «زیر گنبد کبود»، همان آقای حکایتی. «قصه باغ بزرگ / قصه گل قشنگ/ قصه شیر و پلنگ/ قصه موش زرنگ...» بهرام شاه­محمدلو با عباس و مهرداد و حمید و یکی دیگر که اسمش یادم نیامد، جمع می­شدند، قصه­ای می­خواندند و برایمان بازی می­کردند.

«ما می­توانیم» هادی مرزبان هم بود که بیشتر به کلاس آموزش تئاتر شباهت داشت. یکی دیگر هم هست که حتی اسمش را هم فراموش کرده‌ایم، اما مطمئن‌ایم اگر نشانی بدهیم یادتان می­آید.چند تا پسر راهنمایی یا اوایل دبیرستان بودند که همیشه مدرسه­شان که تعطیل می­شد، توی خرابه­ای جمع می­شدند و حرف می­زدند. از مشکلات درس و زندگی‌شان می­گفتند و نقش‌های داستان­های تعـــریفـی­شــان را هم خودشان بازی می­کردند.

آن هم پانتومیم. «امید تو بشو آقای تهرانی، جواد تو حمید باش، منم می­شم بابای حمید.» یادتان آمد؟ شد؟ چقدر در عین سادگی، خوب و جذاب بود...

دراکوتا تا به تا

هر چقدر دستمان در انیمیشن کارتونی خالی است، عوضش در انیمیشن عروسکی با توپ پر حاضریم.شاید بخش عمده­اش را هم مدیون مرضیه برومند و عادل بزدوده باشیم که سرحال و قبراق در واحد کودک‌و نوجوان صدا وسیما فعالیت می­کردند.

«خونه مادربزرگه» با یک تیم قوی در طراحی و ساخت عروسک­ها، نوشتن متن مجموعه و عروسک گردانی و دوبله (رضا بابک، فاطمه معتمدآریا، بهرام شاه­محمدلو، مریم سعادت و آزاده پورمختار) به جرأت یکی از بهترین آثار کودک و نوجوان بعد از انقلاب است.

موفقیت این مجموعه به حدی بود که سازندگانش را به فکر ساختن سری دوم آن (با اضافه کردن هاپو کومار) انداخت.بی­شک و تا همیشه تاریخ، بینندگان این مجموعه با دیدن چهره چارلز برانسون در هر فیلمی به یاد «مخمل» مادربزرگه خواهند افتاد.

«مدرسه موش­ها» با حضور کپل و نارنجی و دم باریک و دم دراز و گوش دراز و سرمایی، تجربه موفق دیگری از برومند بود که ساختن فیلم شهر موش­ها را هم در پی داشت. گویا خانم برومند برای ساخت مدرسه موشها از هنرمند گرانقدرمان نصرت الله کریمی یاری گرفته اند.

«دیو… دیو… دارم می­شنوم» و «ایش! بدم می‌آد از این بچه موش­ها» تا سال­ها ورد زبان بچه‌ها بود.

«زی­زی گولو آسی پاسی دراکوتا تا به تا» که لیلی‌رشیدی و امیرحسین صدیق را به سینمای ایران معرفی کرد هم کار برومند بود که البته با دوبله عالی آزاده پورمختار، توک زبانی حرف‌زدن رضا فیاضی(«اعظم» گفتن‌هایش یادتان هست؟) و «جمالی» گفتن‌های مریم سعادت، جای خودش را حسابی بین بچه ها باز کرد.

«هادی و هدی» و «قلی و بابا علی» هم از دیگر مجموعه‌های موفق عروسکی به شمار می‌آیند. عرضه عروسک‌های هادی و هدی در بازار و دهان به دهان چرخیدن اصطلاح «قلی جون این یه ضرب­المثله» بین مردم، خود گواهی بر این مدعاست. مدیر دوبلاژ و پدر هادی و هدی زنده یاد مهدی آژیر  و مادر هادی و هدی هم خانم ناهید شعشعانی بودند و آزاده پور مختار هم از دیگر گویندگان این مجموعه است . مدیر دوبلاژ مجموعه عروسکی نخودی هم مهدی آژیر نازنین بود .

[تصویر: 34427532730741.jpg]

این وسط فقط یک انیمیشن عروسکی بد فرم روی اعصاب بود. آن هم بعدازظهر جمعه. «کار و اندیشه». با آن پلان آخر تیتراژش که این دو تا یکی می شدند و با سرضرب­های آهنگ، دست‌هایشان را به طرفین پرتاب می­کردند.بلاهت‌های بی­حد و غایت «کار» و بچه مثبت بودن «اندیشه» همراه با پیام اخلاقی تابلویش که «این دو جدا از هم و به تنهایی دردی را دوا نخواهند کرد»، تحمل این مجموعه را برای ما کاری عذاب‌آور کرده بود.

دو تا انیمیشن عروسکی استخوان‌دار دیگر را هم تا یادمان نرفته بگوییم: یکی «شتر ساده­دل» با آن دوبله بی­نظیر و فاخر و داستان پخته و پیچیده­اش که قربانی شدن عنصری صادق و خدمتگزار را بر اثر توطئه رذیلانه حسودان و ذلیلان برای فریب و بدگمانی سلطان به تصویر می­کشید و دیگری «ابراهیم در گلستان» که کار ایرج امامی بود و به داستان حضرت ابراهیم می‌پرداخت. نقش حضرت ابراهیم‌اش را هم پرویز بهرام دوبله می­کرد.

عروسک‌ها و مجری‌ها

سمبل این نوع برنامه­ها، «صندوق پست» است. به جا نیاوردید، نه؟ بابا همان کلاه قرمزی!

ایرج طهماسب به خواب هم نمی­دید که با خلق این شخصیت کودکانه بازیگوشِ کارخراب­کنِ سمج و در عین حال دوست داشتنی، اسمش به عنوان کارگردان پرتماشاگرترین فیلم تاریخ سینمای کشور ثبت شود.

اما این آقای قرمز کلاه و پسر خاله­اش که صدای حمید جبلی هر دو را به سخن گفتن وامی­داشت، ناممکن را ممکن کردند!

البته برنامه­های اینچنینی که با حضور مجری و یک یا چند عروسک ساخته ­می­شود، سابقه­ای طولانی در تلویزیون دارد. از «هاچین و واچین» بگیر تا «آقا جیلی». ضمن این­که یک سریال تلویزیونی هم با ساختاری شبیه به این ساخته شده است.

«اوسا بابا»، مرد بی­­سر و همسر و برادر و خواهری که تنهایی‌اش را با مظفر و بهادر و گل بهار عروسکی پرکرده­ بود و روزگار می­گذراند.

تنبلی بهادر با آن زبان قرمز و  سرکچل و آتیشی شدن گلی خانم از مؤلفه‌های قابل ذکر اوسا بابا هستند که البته هیچ‌وقت معلوم نشد چرا عروسک­ها را برای دوستی خود انتخاب کرده است.

وقتی بابا کوچک بود

وقتی همین حالا هم به خاطر ضعف­های فنی و تکنولوژیک، در کشور ما انیمیشن حسابی و به­دردبخوری که بتواند مخاطب را چند دقیقه­ای پای تلویزیون نگه دارد،  چندان ساخته نمی‌شود، دیگر از سال­های دور که هنوز حتی کامپیوتر به ایران نرسیده بود، چه توقعی دارید؟

با این وجود، آن وقت­ها دو تا کارتون داخلی نسبتا آبرومند از تلویزیون کشور پخش می­شد که می­شود این‌جا ازشان یادی به میان آورد و خاطره­هایی را زنده کرد: «وقتی بابا کوچک بود» و «زهره و زهرا».

اولی که تعداد قسمت­هایش هم زیاد نبود، به نوعی نسخه وطنی «رابرت» محسوب می­شد و چهره بابایش هم آدم را یاد «قدرت» در فیلم گوزن­ها می­انداخت.

محتوای مجموعه هم که از روی اسمش تابلو است. گوینده، قصه را برایمان می­گفت و جای شخصیت­های مختلف هم خودش صحبت می­کرد.  زهره و زهرا مخصوص ماه رمضان بود.دو دختر دوست و همسایه که تازه می­خواستند روزه گرفتن از نوع کله‌گنجشکی را تجربه کنند و در ضمن، پیام­های اخلاقی را به ما بینندگان برسانند.حرکات شخصیت‌ها در این یکی، خیلی ابتدایی‌تر از «وقتی بابا کوچک بود» نشان داده می­شد و گرافیک‌اش هم به مراتب ساده­تر بود.

چهره‌های ماندگار پویانمایی ایرانی

این سه نفر از معروف‌ترین انیماتورهای ایرانی هستند.  متأسفانه کارهای زیادی از این‌ها در تلویزیون‌مان پخش نشده. ولی بد ندیدیم حالا که ویژه نامه کارتون درآورده‌ایم ، حداقل ادای احترامی به این سه تن کنیم.

نورالدین زرین کلک

گرایش نورالدین زرین کلک به کارهای زاگرب را می‌توان از همان «چشم تنگ دنیا دوست را / یا قناعت پر کند یا خاک گور» فهمید.

فضای آن انیمیشن کوتاهی که تویش هر کدام از کشورها به صورت یک حیوان یا شیء در می‌آمدند و می‌افتادند به جان هم، این‌طوری بود: ایران شده بود گربه، ایتالیا شده بود چکمه، آفریقا شده بودگاو و...زرین‌کلک را پدر انیمیشن ایران می‌دانند، تقریبا همه مجامع معتبری که یک جورهایی به انیمیشن ربط دارند او را می‌شناسند، چه آن مجمع توی ساختمان صبا باشد چه توی والت دیزنی یا زاگرب.

هر چه باشد او چند سالی است که رئیس انجمن آسیفای جهان است (آسیفا توی انیمیشن، یک چیزی تو مایه‌های فیفا توی فوتبال است).

راستی معروف‌ترین انیمیشن زرین کلک هم «دنیای دیوانه دیوانه دیوانه» است.

  علی اکبر صادقی

خیلی از انیماتورهای بزرگ قبل از این‌که سراغ کارتون بروند تصویرساز بوده‌اند. شاید علی اکبر صادقی هم به واسطه جوایز بین‌المللی‌اش یکی از موفق‌ترین انیماتورهای ایران به شمار برود، ولی شهرت او بیشتر به خاطر نقاشی‌ها و تصویرسازی‌هایش است.

فضاسازی‌های سنتی که آدم را یاد نقاشی‌های قاجار یا حتی مینیاتورهای قدیمی می‌اندازد. اولین انیمیشن او، «هفت شهر» (1350) توانست یک جهانگردی درست و حسابی توی جشنواره‌های دنیا داشته باشد.

انیمیشن آخرش، «ائتلاف» هم همین دو سال پیش، جایزه بهترین انیمیشن را از جشنواره فجر خودمان گرفت. «ائتلاف»، یک جورهایی همان متحــرک‌ســازی شـده مـجـموعه نقاشی‌های خود صادقی در این سال‌ها بوده.

نقاشی‌ها تعدادی نیزه، سرباز و سیب را در حالت‌های مختلف و با رنگ‌بندی عجیب و غریب در کنار هم نشان می‌دهند.

عبدالله علیمراد

«قصه‌های بازار» را یادتان است؟ همان انیمیشن عروسکی ایست – حرکتی (stop-motion) که در سه قصه جداگانه 1- طوطی و بقال 2- ورود به دنیای عروسک‌ها 3- کوه جواهر، داستانش را تعریف می‌کرد.

برخلاف کارهای ساده‌تری مثل «کار و اندیشه» که از چیزی به اسم «پس‌زمینه» اصلا بویی نبرده بودند، قصه‌های بازار از یک میزانسن درست و حسابی برخوردار بود.

رنگ‌بندی‌ها تنوع داشت و داستان‌ها و نوع کارگردانی‌اش باعث شده بود که نتیجه کار جذاب شود. عبدالله علیمراد انیماتور آن کار بود، او در حال حاضر معروف‌ترین انیماتور عروسکی ایران است.

قصه‌های بازار جوایز زیادی را تصاحب کرد: فیل نقره‌ای بهترین انیمیشن کودک از جشنواره فیلم کودک هند، جایزه کارمیوی طلایی از جشنواره کاروسل و انتخاب ویژه چهل و پنجمین جشنواره فیلم برلین.

متن اشعار

کار و اندیشه : که فوق العاده عذاب آور بود اما موزیک قشنگی داشت که فرید شب خیز ساخته بود و شعرش این بود (فکر کنم از خانوم افسانه شعبان نژاد باشه)

من کارم

بازو و نیرو دارم

هر چیزی رو می سازم

از تنبلی بیزارم

اسمه من اندیشه

به کار میگم همیشه

بی کار و بی اندیشه

چیزی درست نمیشه

ما کارو و اندیشه با هم هستیم همیشه

می دونیم تنهایی چیزی درست نمیشه

****************************************************************

شعر تیتراژ علی کوچولو :

لی لی لی لی لی

لی لی لی حوضک

علی کوچولو

این مرده کوچک

علی کوچولو

تو قصه ها نیست

مثه منو تو

اون دور دورا نیست

نه قهرمانه

نه خیلی ترسو

نه خیلی پرحرف

نه خیلی کم رو

خونشون در داره

دره خونشون کلون داره

حیاط داره ایوون داره

اتاقش تاقچه داره

حیاطش باغچه داره

باغچه ای داره گل گلی

کنار حوضش بلبلی

لای لای لای

لی لی لی حوضک

لی لی لی لی لی

این مادرشه

مادره علی

مامانه خوبش

چه مهربونه

علی کوچولو

اینو می دونه

اینم باباشه

چه خالیه جاش

رفته به جبهه

خدا به همراش

علی کوچولو

چه خوب و نازه

واسمون داره

حرفای تازه

با علی کوچولو خانوم فرزانه کابلی (مادر علی) به خاطرات کودکی ما وارد و جاودانه شد.

****************************************************************

هادی و هدی : یک برنامه عروسکی هم بود به نام هادی و هدی شبکه 2 پخش می کرد شعر تیتراژش این بود

عروسکا!

عروسکا!

کجایید؟

مادربزرگ!

هادی! هدی!

بیایید بیایید

(عروسک ها جواب می دادن)

عروسکای خوبیم

از نخ و میخ و چوبیم

عروسکای خوبیم

از نخ و میخ و چوبیم

پدر کجاست؟ (یک توپ می خورد توی سر پدر)

من اینجام

مادر کجاست؟ (یک ماهی تابه در دستش بود که جا بیندازند که زن یعنی آشپزی!)

همینجام

عروسکای نازیم

قصه رو ما می سازیم

عروسکای نازیم

قصه رو ما می سازیم

بیایید بیاید

سلام

سلام

راستی خودمم آق بابام

عروسکای قصه ایم

نون و پنیر و پسته ایم

منابع احسان عمادی-کاوه مظاهری (همشهری آنلاین) و وبلاگ farhadata

 ارادتمند شما دلشدگان

۱۳۸۹/۷/۱۴ صبح ۰۹:۵۵
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : john doe, سم اسپید, بهزاد ستوده, siyavash1357, Savezva, موسيو وردو, اسکورپان شیردل, پایک بیشاپ, رامین_جلیلوند, seyed, Peter Pan, ایرج, سروان رنو, بانو, محمد, دشمن مردم, بهروز, Classic, رزا, jack regan, Kassandra, اهو, الیشا, آوینا, John Coffey, مگی گربه, هایدی, دون دیه‌گو دلاوگا, شارینگهام
ایرج آفلاین
مشتری کافه
***

ارسال ها: 520
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۵/۳۱
اعتبار: 35


تشکرها : 963
( 7216 تشکر در 230 ارسال )
شماره ارسال: #213
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

 

گربه آوازخوان

سال ساخت : 1369

مدير دوبلاژ : ناصر طهماسب

رضا بابك : رضا بابك

پوراندخت مهيمن : ژاله كاظمي

حميد جبلي : حميد جبلي

مهدي عسگري : فريبا شاهين مقدم

راحله اسماعيلي : راحله اسماعيلي

احمد رضا اسعدي : جواد پزشكيان

حسن رفيعي : تورج مهرزاديان

 پرويز ربيعي - مهين برزويي - مهين بزرگي

 مهوش افشاري - شوكت حجت 

گويندگان عروسكها :

اوستا : منوچهر نوذري

خپل : ناصر طهماسب

آقا غشه : مرتضي احمدي

آقا سيا : ايرج رضايي

زن اوستا : مهين برزويي

زن آقا سيا : مهين بزرگي

اصغر افضلي - تورج نصر

۱۳۸۹/۷/۱۶ صبح ۰۷:۴۳
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : دلشدگان, john doe, بانو, اسکورپان شیردل, محمد, سم اسپید, بچه رزماری, دشمن مردم, بهروز, Classic, رزا, Kassandra, اهو, الیشا, John Coffey, مگی گربه, زرد ابری, هایدی, واتسون, شارینگهام
بهزاد ستوده آفلاین
متولد اصفهان
***

ارسال ها: 901
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۶/۶
اعتبار: 39


تشکرها : 2215
( 5890 تشکر در 536 ارسال )
شماره ارسال: #214
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

(۱۳۸۹/۷/۱۶ صبح ۰۷:۴۳)Iraj نوشته شده:  

گربه آواز خوان

سال ساخت : 1369

مدير دوبلاژ : ناصر طهماسب

اوستا : منوچهر نوذري

 

زن اوستا : مهين برزويي

 

از زحمات ايرج عزيز تشكر مي كنم

بجاي زن اوستا فاطمه معتمد آريا بود  مهين برزويي هم بود يك نقش ديگه داشت

يك دختر كوچولو  هم بود كه نقش گلدونه قلابي بود شوكت حجت بجاش حرف زده  اولين دختر فراري سينماي ايران شد "پگاه آهنگراني"


هر جا سخن از دوبله است نام "بهزاد ستوده "میدرخشد
۱۳۸۹/۷/۱۸ صبح ۰۸:۰۵
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : سم اسپید, دلشدگان, بچه رزماری, رزا, Kassandra, الیشا, آوینا, John Coffey, زرد ابری, هایدی
سروان رنو آفلاین
پلیس انجمن
******

ارسال ها: 2,255
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱/۲۶
اعتبار: 84


تشکرها : 11430
( 18963 تشکر در 1592 ارسال )
شماره ارسال: #215
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

دلشدگان جان ، برای هر پاراگراف مطلب این پست آخری میشه چند صفحه بحث کرد. از بس مطلب داره آدم نمی دونه کدومش رو جواب بده.... کم کم بذار تا اینطور رودل نکنیم .:lovve:

(۱۳۸۹/۷/۱۴ صبح ۰۹:۵۵)دلشدگان نوشته شده:  

... پسرک خودش هم از سر ذوق به هوا بپرد و پاهایش را با زاویه­ای بیش از نیم صفحه(!) باز کند.»....

دقیقا یادمه همیشه هنگام پخش این تیراژ ما هم ادای اونو در می آوردیم و هی از اینور سالن می رفتیم اونور و وقتی اون می پرید ما هم می پریدیم بالا و سعی می کردیم مثل اون پاهامون رو 200 درجه باز کنیم ! که صد البته نمیشد و این برای ما عقده شده بود ! و باز یادمه که بعدها که رفتیم کاراته و تکواندو ، و با تمرینات تونستیم پاهامون رو تقریبا 180 درجه باز کنیم باز به 200 درجه نرسیدیم و این معمایی شده بود برای ما .

(۱۳۸۹/۷/۱۴ صبح ۰۹:۵۵)دلشدگان نوشته شده:  

هم­سن و سال‌های من، خاطرات خوب و به یاد ماندنی اجراهای خانم خامنه­ای در کانال یک را فراموش کرده باشند.

اون دوران ما فکر می کردیم که خانم خامنه نسبتی با آقای خامنه ای (  رئیس جمهور وقت) داره و برای همین خیلی ازش حساب می بردیم !! خیلی شمرده شمرده حرف می زد و بین حرف هاش مکث می کرد و آب دهانش رو قورت می داد. پرستیژ داشت و حرف هایی که می زد برای ما سند بود و سعی می کردیم عمل کنیم . مثلا می گفت دور از تلویزیون بشینین و یا موقعی که از مدرسه به خونه می آیید فلان طوری راه برید و ... . پدر و مادر ها هم به حرف هاش اعتماد داشتن....  حالا چی داریم ؟   عمو پورنگ ... پر حرف و اعصاب خردکن... بیچاره بچه های امروز ...


رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند .
۱۳۸۹/۷/۱۸ عصر ۱۱:۱۵
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : دلشدگان, رزا, Kassandra, ژان والژان, آوینا, John Coffey, زرد ابری, هایدی
بهزاد ستوده آفلاین
متولد اصفهان
***

ارسال ها: 901
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۶/۶
اعتبار: 39


تشکرها : 2215
( 5890 تشکر در 536 ارسال )
شماره ارسال: #216
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

(۱۳۸۹/۷/۱۸ عصر ۱۱:۰۸)هری لایم نوشته شده:  

یه سوال :

 کسی از دوستان یادش میاد که قبل از تیتراژ معروف برنامه کودک شبکه 1 ( که حدودا از 63 پخش میشد ) قبلش برنامه کودک چطوری شرو میشد ؟

قبل از تيتراژ معروف برنامه كودك  يك تيتراژ ديگه داشت به اسم جعبه مدادرنگي

مدادرنگي ها به ترتيب از بالا كنار هم مي افتاد پايين  و چرخ مي خورد . يك آهنگ جالبي هم داشت مثل پيانو دينگ دينگ صدا مي كرد بعد مدادها چرخ مي خوردند و روي رديف مدادهاي كنار هم نوشته مي شد برنامه كودك  و نوجوان . آن روزي كه تيتراژ معروف به تلوزيون اومد هنوز يادمه  ولي مجري آن روز را يادم نيست ، گفت از امروز اين تيتراژ برنامه است


هر جا سخن از دوبله است نام "بهزاد ستوده "میدرخشد
۱۳۸۹/۷/۱۸ عصر ۱۱:۲۷
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : هری لایم, بچه رزماری, فرید, اسکورپان شیردل, دشمن مردم, سم اسپید, رزا, Kassandra, John Coffey, هایدی, شارینگهام
اسکورپان شیردل آفلاین
ناظر انجمن
*****

ارسال ها: 512
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۳/۱۱
اعتبار: 50


تشکرها : 5286
( 6629 تشکر در 287 ارسال )
شماره ارسال: #217
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

(۱۳۸۹/۷/۱۸ عصر ۱۱:۲۷)بهزاد ستوده نوشته شده:  

(۱۳۸۹/۷/۱۸ عصر ۱۱:۰۸)هری لایم نوشته شده:  

یه سوال :

 کسی از دوستان یادش میاد که قبل از تیتراژ معروف برنامه کودک شبکه 1 ( که حدودا از 63 پخش میشد ) قبلش برنامه کودک چطوری شرو میشد ؟

قبل از تيتراژ معروف برنامه كودك  يك تيتراژ ديگه داشت به اسم جعبه مدادرنگي

مدادرنگي ها به ترتيب از بالا كنار هم مي افتاد پايين  و چرخ مي خورد . يك آهنگ جالبي هم داشت مثل پيانو دينگ دينگ صدا مي كرد بعد مدادها چرخ مي خوردند و روي رديف مدادهاي كنار هم نوشته مي شد برنامه كودك  و نوجوان . آن روزي كه تيتراژ معروف به تلوزيون اومد هنوز يادمه  ولي مجري آن روز را يادم نيست ، گفت از امروز اين تيتراژ برنامه است

البته این مدادرنگی ها تیتراژ برنامه نبود   بلکه یک سری انیمیشن کوتاه بود که بین کارتونها پخش میشد(مخصوصا در ایام عید و موقع پخش برنامه فستیوال کارتون ) اولش نوشته میشد جعبه مدادرنگی بعد مدادها برعکس میشدند و درهم و برهم میشدند و بعدش یه شکل ظاهر میشد مثلا پسربچه ای که مشغول اره کردن چوب است و ...تیتراژ برنامه ها قبل از اون تیتراژ معروف(ما بهش میگفتیم بگ بگ بگ بگ بگ!) یه شکل ساده به صورت  Z شبیه علامت زورو که در بین خطوط آن نوشته میشد برنامه کودک و نوجوان ، با یک آهنگ کلاسیک غمناک.(به خاطر جَنگ ، کلاً آهنگهای شاد پخش نمیشد)

در ضمن این همه برنامه معرفی کردیم ولی حیف است از یک برنامه عروسکی که اوایل انقلاب پخش میشد یادی نکنیم.برنامه ای عروسکی که در آن مردی به نام (اگر درست گفته باشم) آقای عروسک ساز با تعدادی عروسک که خودش ساخته بود روی صفحه تلویزیون ظاهر میشد. از این برنامه فقط تصاویری مبهم و گنگ در ذهنم هست که اگر دوستان کمی مسن تر یادشون باشه خوبه که به آن هم اشاره کنند.

آها! همین الان یه برنامه عروسکی هم که عید سال 59 پخش میشد یادم اومد.به نام آسمون و ریسمون که تا حدودی شبیه هاچین و واچین بود.(حافظه نیست که، سی پی یو دوال کرُه!!)

یه برنامه عروسکی دیگه هم بود که شبکه دو پخش میکرد که علمی - عروسکی! بود به نام درون و برون بدن من و من خیلی برون را دوست داشتم مخصوصا وقتی که با لحنی خاص میگفت: درووووون؟!


طریقت سامورایی استوار بر مرگ است. آن‌گاه که باید بین مرگ و زندگی یکی را انتخاب کنی، بی‌درنگ مرگ را برگزین. دشوار نیست؛ مصمم باش و پیش رو. آن هنگام که تحت فشار انتخاب زندگی یا مرگ قرار گرفته‌ای، لزومی هم ندارد به هدف خود برسی {گوست داگ؛سلوک سامورایی}
۱۳۸۹/۷/۱۹ صبح ۰۵:۱۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : سم اسپید, سروان رنو, فرید, رزا, Kassandra, آوینا, John Coffey, هایدی, شارینگهام
واترلو آفلاین
پیشکسوت
*

ارسال ها: 365
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۷/۱
اعتبار: 43


تشکرها : 743
( 2602 تشکر در 220 ارسال )
شماره ارسال: #218
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

(۱۳۸۹/۷/۱۹ صبح ۰۵:۱۰)اسکورپان نوشته شده:  

 

در ضمن این همه برنامه معرفی کردیم ولی حیف است از یک برنامه عروسکی که اوایل انقلاب پخش میشد یادی نکنیم.برنامه ای عروسکی که در آن مردی به نام (اگر درست گفته باشم) آقای عروسک ساز با تعدادی عروسک که خودش ساخته بود روی صفحه تلویزیون ظاهر میشد. از این برنامه فقط تصاویری مبهم و گنگ در ذهنم هست که اگر دوستان کمی مسن تر یادشون باشه خوبه که به آن هم اشاره کنند.

 

آها! همین الان یه برنامه عروسکی هم که عید سال 59 پخش میشد یادم اومد.به نام آسمون و ریسمون که تا حدودی شبیه هاچین و واچین بود.(حافظه نیست که، سی پی یو دوال کرُه!!)

 

یه برنامه عروسکی دیگه هم بود که شبکه دو پخش میکرد که علمی - عروسکی! بود به نام درون و برون بدن من و من خیلی برون را دوست داشتم مخصوصا وقتی که با لحنی خاص میگفت: درووووون؟!

احتمالاً همونی که یه عروسک داشت به اسم روشن سر ، پسر و دختر عروسک ساز هم با هاش بودن یه شعر می خوند اینجوری

من نه منم ، نه من منم ، این سر و اینم بدنم ، این عضلات گردنم ، چراغ دارم تویه سرم ، خوبه که من روشن سرم


تو کارتونهای قدیمی خیلی از کارتون ال پیدیو والدز مبارز کوبایی خوشم میومد ، اکشن بود و وسترن

ولی همیشه همون دو ، سه قسمت رو تکرار می کردند، یه دوست دختر هم داشت همش سانسور می شد

۱۳۸۹/۷/۱۹ صبح ۰۵:۳۷
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : دشمن مردم, اسکورپان شیردل, سم اسپید, دلشدگان, رزا, Kassandra, آوینا, John Coffey, زرد ابری, هایدی, Memento, شارینگهام, دون دیه‌گو دلاوگا
jack regan آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 54
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۲/۴
اعتبار: 6


تشکرها : 158
( 351 تشکر در 30 ارسال )
شماره ارسال: #219
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

اقا نخودي رو يادتون رفت


play it again, Sam
http://www.tcm.com
۱۳۸۹/۷/۱۹ صبح ۰۷:۲۳
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : سروان رنو, رزا, Kassandra, آوینا, John Coffey, هایدی
بهزاد ستوده آفلاین
متولد اصفهان
***

ارسال ها: 901
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۶/۶
اعتبار: 39


تشکرها : 2215
( 5890 تشکر در 536 ارسال )
شماره ارسال: #220
RE: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی

يك برنامه عروسكي بود كه مجري مرد داشت  اسم برنامه لي لي حوضك بود

اين برنامه خيلي قديمي است حدود سالهاي 59  و 60  شايد هم جلوتر پخش مشد

اون زمان  زورو بود تعقيب طولاني بود


هر جا سخن از دوبله است نام "بهزاد ستوده "میدرخشد
۱۳۸۹/۷/۱۹ صبح ۱۰:۴۴
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : سم اسپید, رزا, Kassandra, الیشا, farzad178, John Coffey, هایدی, شارینگهام
ارسال پاسخ