[-]
جعبه پيام
» <مارک واتنی> دانلود کارتون جذاب " فردی مورچه سیاه " دوبله فارسی و کامل : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...7#pid45437
» <Kathy Day> جناب اﻟﻜﺘﺮﻭﭘﻴﺎﻧﻴﺴﺖ از شما بسیار ممنونم...
» <مارک واتنی> خواهش می کنم بتمن عزیز
» <BATMANhttps://www.aparat.com/v/XI0kt
» <BATMANhttps://www.doostihaa.com/post/tag/%D8%A...kanon-2021
» <BATMANhttps://www.aparat.com/v/pFib3
» <BATMAN> با تشکر از مارک واتنی عزیز/ نسخه های سینمایی بامزی هم منتشر شدن/ بامزی تو سوئد خیلی محبوبه، از گذشته تا به امروز ازین شخصیت انیمیشن تولید میشه
» <مارک واتنی> ارادت شارینگهام عزیز
» <شارینگهام> درود بر همه ی دوستان ، سپاس از مارک واتنی عزیز
» <مارک واتنی> دانلود کارتون قدیمی و نوستالژیک "بامزی" بصورت کامل و دوبله فارسی : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...7#pid45427
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 5 رای - 3.6 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
هامفری بوگارت - Humphrey Bogart
نویسنده پیام
سم اسپید آفلاین
پیشکسوت
*

ارسال ها: 485
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۱/۸
اعتبار: 52


تشکرها : 2700
( 5519 تشکر در 315 ارسال )
شماره ارسال: #21
RE: هامفری بوگارت - Humphrey Bogart

(۱۳۸۹/۱۲/۸ صبح ۱۲:۱۰)راتسو ریــزو نوشته شده:  

چند سال پیش یه مطلبی در مورد پشت صحنه کازابلانکا خوندم که نوشته بود: چون قد بوگارت از برگمن کوتاه تر بود ، تخته ای به ضخامت 6، 7 سانتی متر( دقیقا یادم نیست چقدر ) به اندازه تخت کفش بوگارت ساختند و به کف کفشهای اون وصل کردند که ظاهرا این قضیه راه رفتن رو برای بوگی خیلی سخت کرده بوده .سعی میکنم عکس و مطلبش رو حتما براتون پیدا کنم.

http://cafeclassic4.ir/thread-74-post-1831.html#pid1831


مشکل من با دنیا این است که او همیشه یک گیلاس از من عقب تر است (هامفری بوگارت)
۱۳۸۹/۱۲/۸ عصر ۰۴:۲۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : ژان والژان, اسکورپان شیردل, بانو, Classic, راتسو ریــزو, دن ویتو کورلئونه, john doe, Kassandra, میثم, مگی گربه, الیشا, آماندا, dered, رزا, زرد ابری, سی.سی. باکستر, لمون, خانم لمپرت, فیلیپ ژربیه
راتسو ریــزو آفلاین
پیانیست کافـه
***

ارسال ها: 107
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۸/۲۶
اعتبار: 26


تشکرها : 977
( 1565 تشکر در 39 ارسال )
شماره ارسال: #22
RE: هامفری بوگارت - Humphrey Bogart

(۱۳۸۹/۱۲/۸ عصر ۰۴:۲۹)سم اسپید نوشته شده:  

http://cafeclassic3.ir/thread-74-post-1831.html#pid1831

با سلام به دوست عزیز سم اسپید

آقا خیلی لطف کردید که این عکس رو پیدا کردید، چون کل امروز عصر هرچی کتاب و مجله بود رو به هم ریخته بودم تا همین عکس رو پیدا کنم که فکر می کنم یه چند روز دیگه هم باید ادامه پیدا می کرد.

باز هم ممنون.


تکرار می کرد: نمی شود کاری اش کرد... نمی شود کاری اش کرد...
خیلی خنده ام گرفت، انگار چیزی هست که بشود کاری اش کرد
. زندگی در پیش رو - رومن گاری
۱۳۸۹/۱۲/۸ عصر ۰۹:۳۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : سم اسپید, دن ویتو کورلئونه, میثم, الیشا, dered, زرد ابری, لمون, ژان والژان
Classic آفلاین
صاحب کافه
*********

ارسال ها: 799
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱/۲۷
اعتبار: 47


تشکرها : 6832
( 6072 تشکر در 445 ارسال )
شماره ارسال: #23
RE: هامفری بوگارت - Humphrey Bogart

(۱۳۸۹/۱۲/۵ صبح ۱۰:۲۷)دن ویتو کورلئونه نوشته شده:  

  

 از  عموم دوستان دعوت می کنم هر کس تمایل داشته باشه در مورد  این تصویر  نوشته ای کوتاه بنویسه ... 

علاوه بر نکات جالبی که دیگر دوستان بیان کردند ، من فکر می کنم در این عکس با وجود اینکه وداعی جانسوز در میان است اما در نگاه بوگارت یک نوع امید دیده می شود ؛ شاید امید به اینکه دوری از یار دیری نمی پاید ، یا اینکه این یک وداع همیشگی نیست. این بار در چشمان بوگارت حسرت جدایی دیده نمی شود. کافیست نگاه او را با هنگامی که در ایستگاه قطار توسط برگمن ترک شده است مقایسه کنید.

پی نوشت: امشب در برنامه هفت ، نادر طالب زاده ( تئورسین ضد استکباری سینما ! ) مهمان فریدون جیرانی بود ، بحث هم در مورد اسکار بود. طالب زاده در اوایل گفتگو که هنوز  هورمون ضد امپریالیستی خون اش بالا نرفته بود کمی منطقی حرف می زد و از خاطرات هالیوودی اش هم گفت. اینکه زمانی در کلاس درس نیکلاس ری ( کارگردان معروف هالیوود ) بوده و دانشجویی از این کارگردان نامی پرسیده : استاد ، شما با ستاره های اسطوره ای مانند بوگارت کار کرده اید و آنها را از نزدیک دیده اید . آنها چگونه بودند ؟  نیکلاس ری جواب داده : آنها در زندگی واقعی هم ستاره بودند . و به درستیکه این رمز ماندگاری یک ستاره است. اینکه فقط در فیلم ستاره نباشد. برای اینکه یک ستاره جاودان بماند باید در زندگی واقعی اش هم واقعا یک ستاره به تمام معنا باشد.


اینهمه کافه توی دنیا هست , اونوقت شما درست اومدین به کافه ی ما
۱۳۸۹/۱۲/۱۴ صبح ۱۲:۲۹
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : اسکورپان شیردل, راتسو ریــزو, سناتور, سروان رنو, همشهری_میثاق, دن ویتو کورلئونه, Kassandra, میثم, اسکارلت اُهارا, الیشا, جو گیلیس, dered, رزا, زرد ابری, لمون, خانم لمپرت, BATMAN, مگی گربه, الیزا دولیتل
همشهری_میثاق آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 71
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۶/۱۵
اعتبار: 7


تشکرها : 295
( 438 تشکر در 43 ارسال )
شماره ارسال: #24
RE: هامفری بوگارت - Humphrey Bogart

در این سکانس ریک به جای اینکه اسم خود را به رنو بده اسم ویکتور لازلو و الزا را میدهد که الزا  با تعجّب میگوید:چرا اسم من ریچارد؟!

 ریک:برا اینکه تو با اون هواپیما میری.

الزا:هیچ سر در نمی آرم،پس تو چی؟!

ریک:من پیش رنو میمونم تا شما بدون اشکال پرواز کنین..

الزا:نه ریچارد یه دفعه چت شد؟! مگه دیشب قرار نذاشتیم که..

ریک:(حرفش را میبرد)دیشب ما خیلی حرفها به هم زدیم الزا؛تو گفتی باید یه فکری برای هر دومون بکنم،منم خیلی فکر کردم...آخرش به این نتیجه رسیدم که باید با ویکتور سوار اون هواپیما بشی(الزا مخالفت میکند)باید به حرفم گوش بدی...هیچ میدونی اگه اینجا بمونی چه وقایعی در انتظارته؟نود درصد احتمال این هست که هر دومون رو ببرند بازداشتگاه،(خطاب به لویی)درست نمیگم لویی؟

لویی رنو:این آرزوی سرگرد اشتراستر ه

الزا:اینو برا این میگی که مجبورم کنی برم؟

ریک:برا این میگم که حقیقت داره.ما هر دو قلبن میدونیم که تو مال ویکتوری...قسمتی از زندگیش،قسمتی از کارش و مبارزش،اگه اون هواپیما از زمین بلند بشه و تو با ویکتور نباشی بعداً پشیمون میشی،(الزا مخالفت میکند)ممکنه امروز نشی،حتّی فردام نشی..ولی به زودی پشیمونی وجودتو میخوره..

الزا:وضع من و تو میشه...؟

ریک:پاییز همیشه با ماست... داشت از بین میرفت ، فراموش میشد تا این که تو اومدی کازابلانکا.دیشب اون خاطرات و دوباره به دست آوردیم!


(۱۳۸۹/۱۲/۷ عصر ۱۱:۵۶)سروان رنو نوشته شده:  

علت اینکه بوگارت سوار هواپیما نشد این بود که القاعده در هواپیما بمب گذاشته بود. به همین دلیل هم ادامه داستان هیچگاه ساخته نشد. ظاهرا هواپیما بعد از برخاستن در آسمان پرتغال ( نزدیکی فرودگاه لیسبون ) منفجر می شود و الزا و ویکتور شهید می شوند.

واقعاً نمیفهمم هدف ریچارد از این کار چی بودshakkk!؟!عمدن میخواسته الزا رو جزغاله کنه:eee2...؟!

۱۳۸۹/۱۲/۱۶ عصر ۰۱:۰۶
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : Classic, پایک بیشاپ, Kassandra, میثم, اسکارلت اُهارا, الیشا, dered, زرد ابری, لمون, خانم لمپرت, مگی گربه, الیزا دولیتل, بانو الیزا
Classic آفلاین
صاحب کافه
*********

ارسال ها: 799
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱/۲۷
اعتبار: 47


تشکرها : 6832
( 6072 تشکر در 445 ارسال )
شماره ارسال: #25
RE: هامفری بوگارت - Humphrey Bogart

(۱۳۸۹/۱۲/۷ عصر ۱۱:۵۶)سروان رنو نوشته شده:  

... علت اینکه بوگارت سوار هواپیما نشد این بود که القاعده در هواپیما بمب گذاشته بود. به همین دلیل هم ادامه داستان هیچگاه ساخته نشد. ظاهرا هواپیما بعد از برخاستن در آسمان پرتغال ( نزدیکی فرودگاه لیسبون ) منفجر می شود و الزا و ویکتور شهید می شوند. بعضی ها می گن که بمب کار آلمانی ها بوده اما اسناد گشتاپو بعد از جنگ این موضوع را کاملا رد کرد. به تازگی اسنادی در ویکی لیکس افشا شده که نشان می دهد ریچارد بلین ، با گروه القاعده در ارتباط بوده است و ظاهرا یک دلال بین المللی اسلحه بوده و برای گروه های تروریست اسلحه تهیه می کرده است...

[quote='همشهری_میثاق' pid='8997' dateline='1299490613']

واقعاً نمیفهمم هدف ریچارد از این کار چی بودshakkk!؟!عمدن میخواسته الزا رو جزغاله کنه:eee2...؟!

مطمئنم که اگر جناب سروان رنو در تیم فیلمنانه نویسی کازابلانکا حضور داشتند ، با توجه به روحیه اکشن و جنگ طلبی ای که در ایشان هست ، پایان فیلم دقیقا همان می شد که نوشته اند . البته شاید این پایان به مراتب سوزناک تر از پایان فعلی می شد.  shakkk!. در سایت یوتیوب ( اینجا )  یک پایان تخیلی دیگر به صورت کارتون ساخته شده بدین صورت که  ایلزا بعد از بلند شدن هواپیما ، با چترنجات از هواپیما بیرون می پرد و از آسمان پایین می آید . ریک با خونسردی برایش فندک می کشد تا سیگار بکشد ! در صحنه آخر آن هم ، ریک و ایلزا را در کلیسا نشان می دهد که ازدواج می کنند !


اینهمه کافه توی دنیا هست , اونوقت شما درست اومدین به کافه ی ما
۱۳۸۹/۱۲/۲۰ عصر ۰۹:۴۴
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : سروان رنو, همشهری_میثاق, دن ویتو کورلئونه, Kassandra, میثم, الیشا, اسکارلت اُهارا, dered, رزا, زرد ابری, لمون, خانم لمپرت, مگی گربه, واشیزو, BATMAN, بانو الیزا
گرتا آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 48
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۰/۴/۲۷
اعتبار: 23


تشکرها : 831
( 846 تشکر در 18 ارسال )
شماره ارسال: #26
RE: هامفری بوگارت - Humphrey Bogart

مصاحبه ای کوتاه ولی متفاوت از هامفری بوگارت که در آن از بوگارت خواسته می شود اتاق ها و فضای داخل خانه اش را نشان دهد:

y o u t u b e . c o m/watch?v=U7BdZpqll_E

در این مصاحبه لورن باکال و دو فرزند آنها استیون و لزلی را هم می بینیم. همچنین بوگارت چند تابلوی نقاشی را نشان می دهد و در مورد یک اتاق خالی که محل برگزاری پارتی ها و مهمانی هاست میگوید" این اتاق خالی است چون توانایی مبله کردن آن را نداریم!"                                                          جالب است حتما ببینید


این هم قسمت اول برنامه است:

y o u t u b e . c o m/watch?v=ocHvWTVla3s


چه پر شتاب فرو می ریزند شن های زمان، مگر آن هنگام که در سختی باشیم! (گوژپشت نتردام/1923)
۱۳۹۰/۵/۲ صبح ۱۰:۵۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : میثم, سناتور, Classic, الیشا, کاپیتان اسکای, سم اسپید, dered, لمون
چارلز کین آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 19
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۰/۶/۲۶
اعتبار: 4


تشکرها : 416
( 242 تشکر در 7 ارسال )
شماره ارسال: #27
RE: هامفری بوگارت - Humphrey Bogart

درود.

برای همفری بوگارت نیازی به بیوگرافی نوشتن نیست چون معرف حضور همه ی دوستان هست.وقتی چشمم به این موضوع افتاد از ته دلم خواستم بیام اینجا فقط بگم چقدر بازیشو در کازابلانکا،افریکن کوییین دوست دارم.

۱۳۹۰/۶/۳۰ عصر ۰۸:۱۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : دزیره, الیشا, dered, لمون
کاپیتان اسکای آفلاین
کاپیتان
*

ارسال ها: 357
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۰/۴/۳۱
اعتبار: 49


تشکرها : 1957
( 4239 تشکر در 288 ارسال )
شماره ارسال: #28
RE: هامفری بوگارت - Humphrey Bogart

(۱۳۹۰/۵/۲ صبح ۱۰:۵۹)گرتا نوشته شده:  

 همچنین بوگارت چند تابلوی نقاشی را نشان می دهد و در مورد یک اتاق خالی که محل برگزاری پارتی ها و مهمانی هاست میگوید" این اتاق خالی است چون توانایی مبله کردن آن را نداریم!"

درود بر بانو گرتا!

نمی دانم آن را ترجمه نموده اید یا نه! از آن جا که دسترسی به یوتیوب ندارم فیلم را ندیده ام. اما آن گونه که نوشته اید، یاد یک فیلم مستند بسیار قدیمی افتادم که می خواست بگوید چیزها آن گونه که می بینیم نیستند. در این فیلم بوگارت هم بود که در راه پله وکنار تابلو ها و در یک اتاق خالی یک نقش نیمه سینمایی را بازی می کرد تا ثابت کند هر چه می بیند و تمام نگرانی ای که دارد به خاطر چیدمان فضا است و واقعی نیست. بوگارت یک نریشن را هم روی فیلم می گفت. یادم هست در جایی از این مستند، تکه یخی را روی پوست کسی گذاشتند و او یک لحظه گمان برد که دستش سوخته است!

گمان می کنم این فیلم راه های گمراه نمودن حواس را بررسی می نمود.

اگر کسی این مستند را به یاد دارد، نام و عنوانش را بگوید.

بانو گرتا، این، همان فیلم نیست؟


ارادتمند: کاپیتان اسکای
۱۳۹۰/۶/۳۰ عصر ۱۰:۲۷
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : الیشا, dered, زرد ابری, لمون
دن ویتو کورلئونه آفلاین
پیشکسوت
*

ارسال ها: 1,074
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۸/۱۰
اعتبار: 53


تشکرها : 1834
( 10943 تشکر در 271 ارسال )
شماره ارسال: #29
RE: هامفری بوگارت - Humphrey Bogart

(۱۳۸۹/۱۲/۱۶ عصر ۰۱:۰۶)همشهری_میثاق نوشته شده:  

ریک:پاییز همیشه با ماست... داشت از بین میرفت ، فراموش میشد تا این که تو اومدی کازابلانکا.دیشب اون خاطرات و دوباره به دست آوردیم!

 سلام دوست عزیز

آیا ریک اینجا نمیگه (( پاریس )) همیشه با ماست ؟ هرچند میتونه فصل عاشقانه (( پاییز )) هم باشه !

با توجه به خاطرات خوب این زوج در پاریس فکر میکنم این عبارت نزدیک به ذهنتر باشه . دوستانی که نسخه دوبله نشده فیلم  رو دیدن میتونن راهنمایی کنن ؟

ممنون ...


من با این حرفی که می زنید کاملا مخالفم . ولی حاضرم جانم را بدهم تا شما حق داشته باشید این حرف را بزنید ... ولتر
۱۳۹۰/۶/۳۱ صبح ۰۸:۵۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : الیشا, dered, زرد ابری, لمون
گرتا آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 48
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۰/۴/۲۷
اعتبار: 23


تشکرها : 831
( 846 تشکر در 18 ارسال )
شماره ارسال: #30
RE: هامفری بوگارت - Humphrey Bogart

(۱۳۹۰/۶/۳۰ عصر ۱۰:۲۷)کاپیتان اسکای نوشته شده:  

یاد یک فیلم مستند بسیار قدیمی افتادم که می خواست بگوید چیزها آن گونه که می بینیم نیستند. در این فیلم بوگارت هم بود که در راه پله وکنار تابلو ها و در یک اتاق خالی یک نقش نیمه سینمایی را بازی می کرد تا ثابت کند هر چه می بیند و تمام نگرانی ای که دارد به خاطر چیدمان فضا است و واقعی نیست. بوگارت یک نریشن را هم روی فیلم می گفت. یادم هست در جایی از این مستند، تکه یخی را روی پوست کسی گذاشتند و او یک لحظه گمان برد که دستش سوخته است!

گمان می کنم این فیلم راه های گمراه نمودن حواس را بررسی می نمود.

اگر کسی این مستند را به یاد دارد، نام و عنوانش را بگوید.

بانو گرتا، این، همان فیلم نیست؟

کاپیتان اسکای عزیز

با تشکر از توجه شما، متاسفانه فیلم مستند مورد نظر شما را ندیده ام. ولی این برنامه قسمتی است از برنامه Person to Person که در دهه پنجاه میلادی برنامه پر طرفداری در تلویزیون آمریکا بود. در این برنامه افراد مشهور از جمله ستارگان سینما در منزل خود مورد مصاحبه قرار می گرفتند. بعضی از مشهورترین میهمانان این برنامه عبارت بودند از مریلین مونرو، الیزابت تیلور و حتی جان اف کندی. مجری آن هم ادوارد موروی معروف بود.

لینک  عکس قیلثر است !

بوگارت در مورد تابلوهای نقاشی توضیح می دهد که با همسرش آنها را از پاریس تهیه کرده و یکی از آنها را نیز زمانی که با اوا گاردنر در فیلم کنتس پابرهنه بازی میکرده، هنگام بازگشت از رم خریده است. البته متاسفانه کیفیت فیلم پایین است.

دقایق کوتاهی از این برنامه با حضور بوگارت در لینک های زیر موجود است:

http://www.mediafire.com/?thiiyi8bhdvlbpi

http://www.mediafire.com/?31txb02z1xmsg4m

(۱۳۹۰/۶/۳۱ صبح ۰۸:۵۹)دن ویتو کورلئونه نوشته شده:  

آیا ریک اینجا نمیگه (( پاریس )) همیشه با ماست ؟ هرچند میتونه فصل عاشقانه (( پاییز )) هم باشه !

با توجه به خاطرات خوب این زوج در پاریس فکر میکنم این عبارت نزدیک به ذهنتر باشه . دوستانی که نسخه دوبله نشده فیلم  رو دیدن میتونن راهنمایی کنن ؟

دون ویتوی عزیز

همان گونه که اشاره کردید، ریک در پایان فیلم می گوید "پاریس همیشه با ماست"(We'll always have Paris) که اشاره دارد به زمانی که در پاریس با هم بودند. و در ادامه می گوید "ما آن (پاریس) را نداشتیم و از دست داده بودیم"، که شاید اشاره ظریفی به این از دست دادن هنگامی در فیلم بود که میجر اشتراسر از ریک می پرسد: " آیا از آن دسته آمریکایی هایی های هستی که نمی توانند ما را در عشقشون پاریس تصور کنند؟" و ریک بدون اینکه چهره اش احساس خاصی را نشان دهد پاسخ می دهد: "پاریس مشخصا عشق من نیست"، (It's not particularly my beloved Paris). حال این تغییر را در پایان فیلم زمانی که ریک به ایلسا می گوید "ما همیشه پاریس را خواهیم داشت. ما آن را نداشتیم و از دست داده بودیم تا اینکه تو به کازابلانکا آمدی" می بینیم.


چه پر شتاب فرو می ریزند شن های زمان، مگر آن هنگام که در سختی باشیم! (گوژپشت نتردام/1923)
۱۳۹۰/۶/۳۱ عصر ۰۳:۱۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : کاپیتان اسکای, الیشا, اسکورپان شیردل, بانو, بهزاد ستوده, دن ویتو کورلئونه, Classic, الیور, سروان رنو, میثم, سم اسپید, dered, لمون
بهزاد ستوده آفلاین
متولد اصفهان
***

ارسال ها: 901
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۶/۶
اعتبار: 39


تشکرها : 2215
( 5890 تشکر در 536 ارسال )
شماره ارسال: #31
RE: هامفری بوگارت - Humphrey Bogart

(۱۳۹۰/۶/۳۱ صبح ۰۸:۵۹)دن ویتو کورلئونه نوشته شده:  

آیا ریک اینجا نمیگه (( پاریس )) همیشه با ماست ؟ هرچند میتونه فصل عاشقانه (( پاییز )) هم باشه !

با توجه به خاطرات خوب این زوج در پاریس فکر میکنم این عبارت نزدیک به ذهنتر باشه . دوستانی که نسخه دوبله نشده فیلم  رو دیدن میتونن راهنمایی کنن ؟

این یک فیلمی بود که بوگارت نبود شبیه بوگارت بود شاید هم ایو مونتان بود با صدای حسین عرفانی

اول فیلم دست و ژاهاش بسته بود و فکر میکرد داخل یک جزیرهاست و با صدای اب و خنکی باد پنکه که فکر میکرد صدای هواپیماست فیلم جالبی بود ولی بازیگرش فکرنمیکنم بوگی بوده باشه


هر جا سخن از دوبله است نام "بهزاد ستوده "میدرخشد
۱۳۹۰/۶/۳۱ عصر ۰۶:۱۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : گرتا, سروان رنو, میثم, الیشا, dered, زرد ابری, لمون
کاپیتان اسکای آفلاین
کاپیتان
*

ارسال ها: 357
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۰/۴/۳۱
اعتبار: 49


تشکرها : 1957
( 4239 تشکر در 288 ارسال )
شماره ارسال: #32
RE: هامفری بوگارت - Humphrey Bogart

_____

آیا ریک اینجا نمیگه (( پاریس )) همیشه با ماست ؟ هرچند میتونه فصل عاشقانه (( پاییز )) هم باشه !

_____          _____            _______          ______    __________

این جا اشاره به پاریس و روزهایی که خوش بودند و خاطره های شیرین شان می شود.

روز وصل دوست داران یاد باد        یاد باد آن روزگاران یاد باد

هیچ خبری از تاثیر دوربین و فیلم نیست. من توی نگاه بیشتر بازیگران اثر دوربین را می بینم اما این جا، بوگارت در چشمان برگمن غرق شده! نگاه عاشقانه ی یک استاد به شاگرد، ارتباط قدرتمند میان دو چشم و دو نگاه، خیزش یک موج و بازگشت آن، این قابل تعریف نیست. روز اول تماشای این فیلم، تاثیر این نگاه های رودررو چنان برایم قدرتمند بود که سرودم:

به چشم های روشنِ عاشق

نگاه های تشنه ی دیدار

شکسته موج در لب ساحل

نشسته عشق بر نظرِ یار

...

این نگاه ها را نمی شود تعریف کرد، نمی شود سرود، تنها و تنها باید به تماشا نشست و از حضور در منحنی دو نگاه لذت برد و در تماشای دو دیدار غرق شد.


ارادتمند: کاپیتان اسکای
۱۳۹۰/۶/۳۱ عصر ۰۶:۲۷
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : Classic, گرتا, ژان والژان, الیشا, سروان رنو, اسکارلت اُهارا, بانو, dered, رزا, مگی گربه, زرد ابری, لمون, خانم لمپرت, الیزا دولیتل, برت گوردون
بهزاد ستوده آفلاین
متولد اصفهان
***

ارسال ها: 901
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۶/۶
اعتبار: 39


تشکرها : 2215
( 5890 تشکر در 536 ارسال )
شماره ارسال: #33
RE: هامفری بوگارت - Humphrey Bogart

Image Detail

سرار شب را دیدم جای دوستان بخصوص سروان رنو خالی ... خیلی باحال بود

نظر دوستان در مورد این فیلم چیه ؟


هر جا سخن از دوبله است نام "بهزاد ستوده "میدرخشد
۱۳۹۰/۷/۱۶ عصر ۰۸:۴۵
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : دزیره, الیشا, سروان رنو, dered, زرد ابری
نوستالژیکا آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 21
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۰/۹/۲۰
اعتبار: 2


تشکرها : 40
( 106 تشکر در 12 ارسال )
شماره ارسال: #34
RE: هامفری بوگارت - Humphrey Bogart

اصولا در دنیای سینما هنرپیشه هایی که زیاد  خوشگل و خوش و آب و رنگ نیستند بهتر بازی می کنند چون مجبورند با بازی خوبشان این نقیصه را جبران کنند. این قضیه در زنان نمود بیشتری دارد. خیلی از بازیگران زن زیبا مثل نیکول کیدمن و ... بعد از ده سال رد کارشان می روند ولی بعضی ها مثل مریل استریپ تا ابد می مانند. واقعا چند بازیگر قدر قدرت مثل جک نیکلسون داریم. مقایسه کنید با تام کروز که این همه ازش فیلم دیدم و چیزی ندیدم یا دی کاپریو بچه و بی استعداد. این یک قاعده کلی است که بازیگران بد تیپ بهتر بازی می کنند. در ایران مقایسه کنید بازی گلزار و ... را با بازی امیر جعفری، بابک حمیدیان و ... . چی شد هدیه تهرانی؟بعد از این که پیر شد خودش کنار رفت چون تاریخ مصرفش گذشته بود.

۱۳۹۰/۱۰/۱۸ عصر ۰۹:۰۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : بانو, سروان رنو, الیشا, dered, ژان والژان, لمون, خانم لمپرت
پرشیا آفلاین
مترجم کافه
***

ارسال ها: 220
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۱/۹/۱۶
اعتبار: 24


تشکرها : 4498
( 2786 تشکر در 76 ارسال )
شماره ارسال: #35
RE: هامفری بوگارت - Humphrey Bogart

همفری بوگارت و فیلم ملکه ی آفریقایی (1951)

ملکه ی آفریقایی یک فیلم درام ماجرایی ساخته شده به سال 1951 است که از داستانی به همین نام به قلم سی اس فورستر, منتشر شده به سال 1935, اقتباس شده است. کارگردان فیلم, جان هیوستن (John Huston)و تهیه کنندگان آن سام اشپیگل (Sam Spiegel)و جان وولف (John Woolf) بودند. فیلم برداری به شیوه ی تکنی کالر و توسط جک کاردیف (Jack Cardiff) و ساخت موسیقی متن توسط آلن گری (Allan Gray) انجام گرفت. همفری بوگارت برای بازی در این فیلم جایزه ی اسکار بهترین هنرپیشه ی نقش اول را از آن خود کرد. بجز آن, فیلم برای سه اسکار دیگر نیز نامزد شد: بهترین هنرپیشه ی نقش اول زن برای کاترین هیپبورن, بهترین کارگردانی برای جان هیوستن و بهترین سناریوی اقتباسی برای جیمز آگی (James Agee) و جان هیوستن. کتابخانه ی کنگره فیلم ملکه ی آفریقایی را از نظر "فرهنگی, تاریخی یا زیبایی شناختی اثری برجسته" دانست و فیلم برای نگهداری در دفتر ملی ثبت فیلم ایالات متحده برگزیده شد.

هنرپیشگان فیلم عبارت بودند از:

Humphrey Bogart, Katharine Hepburn, Robert Morley, Peter Bull, Walter Gotell, Richard Marner, Theodore Bikel

Humphrey Bogart

همفری بوگارت و کاترین هیپبورن در حال استراحت سر صحنه ی فیلم ملکه ی آفریقایی

Humphrey Bogart

همفری بوگارت و همسرش, لورن باکال در حال صرف غذا در زمان ساخت فیلم ملکه ی آفریقایی

Humphrey Bogart

کارگردان, جان هیوستن در حال چسباندن زالوهای پلاستیکی به بدن همفری بوگارت؛ کارگردان در ابتدا قصد استفاده از زالوهای حقیقی را داشت, اما با مخالفت شدید بوگی مواجه شد!!!!!

کاترین هیپبورن

سیگار کشیدن کاترین هیپبورن بین برداشت های فیلم

همفری بوگارت و کاترین هیپبورن

همفری بوگارت و کاترین هیپبورن در حال گپ و گفت راجع به فیلم نامه

Humphrey Bogart

همفری بوگارت, لورن باکال, کاترین هیپبورن و دمی آسایش در حین فیلمبرداری

Humphrey Bogart

همفری بوگارت, کاترین هیپبورن, لورن باکال و کارگردان, جان هیوستن در حال استراحت و گفتگو

Humphrey Bogart

همفری بوگارت, لورن باکال و کاترین هیپبورن

(بوگارتِ این عکس را خیلی دوست دارم, چون خودش است با دستی بر کمر که حلقه ی ازدواجش بر آن می درخشد و لبخند مرد پخته ای که اگر دوست داشتنی است و دلنشین, نه به خاطر خوش پوشی معروف اوست که لباس اش در این عکس کاملا از سر بی قیدی انتخاب شده, بلکه به خاطر تمامی لحظه های سحرانگیزی است که به مخاطب اش بخشید؛ یاد این شعر افتادم: مردی که هیچ جامه ندارد به اتفاق, بهتر ز جامه ای که در او هیچ مرد نیست)

با احترام فراوان

پرشیا

پی نوشت: مطلب تمام شد, ولی دلم نیامد این عکس بامزه را اضافه نکنم:

ملکه ی آفریقایی

لورن باکال در حال درست کردن ساندویچ برای هنرپیشگان و دیگر اعضای تیم ساخت فیلم

(به دقت به چهره ی مردان اطراف باکال نگاه کنید: با ذوق و انتظار چشم دوخته اند به دستان باکال که مادروار به فکر شکم گرسنه ی این پسربچه های بازیگوش است. راستی آیا ستاره های امروز سینما, اعم از داخلی و خارجی, همین قدر فروتن و بی آلایش هستند؟!!!!!!! گمان نمی کنم. طفلک بوگی! پشت سر باکال نشسته و از نگاه بی حوصله اش پیداست می داند حالا حالاها نوبت اش نخواهد شد که ساندویچ گاز بزند.)


بزرگ ترین مصیبت برای یک انسان این است که نه سواد کافی برای حرف زدن داشته باشد نه شعور لازم برای خاموش ماندن

ژان دو لا برویر, فیلسوف فرانسوی قرن 17
۱۳۹۱/۱۲/۱۶ صبح ۰۹:۰۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : ناخدا خورشيد, مریم, رزا, فورست, راتسو ریــزو, ژان والژان, بانو, جو گیلیس, دزیره, Blanche, مگی گربه, زرد ابری, سی.سی. باکستر, اسکارلت اُهارا, سناتور, کنتس پابرهنه, حمید هامون, Classic, خانم لمپرت, BATMAN, زبل خان, برت گوردون, هانا اشمیت
نیومن آفلاین
مامور مکینتاش
***

ارسال ها: 115
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱۲/۲۶
اعتبار: 25


تشکرها : 1187
( 1465 تشکر در 42 ارسال )
شماره ارسال: #36
RE: هامفری بوگارت - Humphrey Bogart

همفری بوگارت» و همسر سومش «مایو متوت» ، در خانه لس آنجلس سال 1936

همفری بوگارت و همسر سوم او مایو متوت روی تراس بالای ورودی خانه لس آنجلس دهه 1920 میلادی خود

 نشسته اند.

 بوگارت این خانه را در سال 1936 میلادی یعنی دو سال پیش از ازدواج با متوت خریداری کرده بود. بعدها این خانه

 برای اجرای پروژه آپارتمان سازی تخریب شد

 

 


من یک لیبرال دموکراتم و از همه مهم تر یک یاغی
۱۳۹۲/۲/۲۳ صبح ۰۶:۳۸
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : پرشیا, بانو, اسکارلت اُهارا, ژان والژان, زرد ابری, لمون, کنتس پابرهنه, حمید هامون, مگی گربه, Classic, خانم لمپرت, BATMAN, سی.سی. باکستر, زبل خان
خانم لمپرت آفلاین
مدیر بازنشسته
*****

ارسال ها: 394
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۲/۵/۳
اعتبار: 61


تشکرها : 7981
( 8500 تشکر در 282 ارسال )
شماره ارسال: #37
RE: هامفری بوگارت - Humphrey Bogart

این کوچولویی را که ملاحظه میفرمایید خدا به پدر مادرش بخشید و آنها نام اورا همفری نهادند پدرش آقای دکتربلمونت بوگارت آرزو داشت تک پسرش در آینده پاجای پای پدر گذارد وجراحی قابل شود ولی سرنوشت چیز دیگری برای پسرکوچولوی شیرین نیویورکی  میخواست...

این جنتلمنی که مشاهده میفرماید ومعرف حضورتان است همان بوگی (بقول اسپنسر تریسی) محبوب خودمان است که البته صد البته او را لسلی هاوارد به سینمای کلاسیک داد .بله ، همان اشلی نچسب برباد رفته چطور؟!!!

با پایان جنگ جهانی اول وقتی بوگارت ناوی جوان از سفر دریایی برگشت پس از عوض کردن شغلهای متعدد بالاخره بعنوان مدیر صحنه دربرادوی استخدام شد و چندی بعد در نقشهایی نیز در صحنه به بازی گرفته شد وهمان انگیزه ای شدکه بوگارت وهمسر دومش ماری فیلیپس که او هم هنرپیشه بود راهی هالیوود شوند تا بخت خودرا آنجا بیازمایند اما، بخت با زوج جوان یار نبود دهه 30 برای بوگارت فاجعه بود پدرش با کلی بدهی درگذشت. خواهرش پت دچار عارضه شدید مغزی شد خواهردیگرش بعلت پارگی آپاندیس فوت کرد وازهمه بدتر هالیوود او را به بازی نگرفت. او مدتی به مشروب پناه آورد و عاقبت تصمیم گرفت به برادوی وبرسر صحنه برگردد. نمایشنامه جنگل سنگی باشرکت او و لسلی هاوارد دوست صمیمی اش و بت دیویس تبدیل به موفقیتی عظیم شد بگونه ای که کمپانی وارنربروس برآن شد فیلمی از روی آن باشرکت دوستاره هاوارد و دیویس بسازد ولی برای نقش بوگارت هنرپیشه دیگری  درنظر گرفته شد. اما لسلی باوفا قرارداد را پس زد و گفت:"بی بوگارت ،قرارداد بی قرارداد" جدیت واصرارهاوارد در تصمیمش باعث شد کمپانی بوگارت را نیز برای نقش موردنظر به کارگیرد.

فیلم جنگل سنگی 1936 The Petrified Forrestتبدیل به یک موفقیت بزرگ شد واز همفری بوگارت یک ستاره ساخت و اینگونه کمپانی بوگی را به استخدام خود درآورد. بوگارت برای موفقیتش تا آخرعمر خودرا مدیون لسلی هاوارد میدانست او حتی به پاس قدرشناسی ازدوست دیرینش نام دخترش را "لسلی هاوارد بوگارت" نهاد.

http://www.classicmoviegab.com/2013/05/d...ey-bogart/

http://classichollywoodcentral.com/?p=585

http://classichollywoodcentral.com/?p=1508


در مسلخ عشق جز نکو را نکشند ... روبه صفتان زشت خو را نکشند
۱۳۹۲/۹/۱۳ عصر ۰۵:۵۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : بانو, برو بیکر, Classic, اسکارلت اُهارا, پرشیا, BATMAN, ژان والژان, terme, زاپاتا, سی.سی. باکستر, Blanche, حمید هامون, مکس دی وینتر, زرد ابری, زبل خان, مگی گربه, برت گوردون, فرانکنشتاین, هانا اشمیت
مکس دی وینتر آفلاین
مالک کلاسیک مندرلی
***

ارسال ها: 45
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۲/۶/۹
اعتبار: 15


تشکرها : 3787
( 516 تشکر در 33 ارسال )
شماره ارسال: #38
[split] خبرهای سینمای کلاسیک

سلام,متاسفانه  دیدم هیچ کدام از دوستان این خبر را در کافه منعکس نکردند....هر چند 6 روز از ارائه خبر گذشته اما " دیر به اشتراک گذاشتن بهتر از به اشتراک نگذاشتن"...:haha::امیدوارم موجب رضایت دوستان بشود

همفری بوگارت 115 ساله شد.....وی  با نام کامل "همفری دی فارست بوگارت" و نام مستعار "بوگی"متولد 25 دسامبر 1899 در نیویورک است. او اعتقاد داشت که زمانی میتوان خود را یک ستاره سینما دانست که نامت را حتی در کراچی  نیز به راحتی اداکنند.آغاز کار سینمایی وی با فیلم "جنگل سنگی" در سال  1936 بود.انجمن فیلم آمریکا در سال 1999, بوگارت را به عنوان  بهترین ستاره مرد تمام دوران برگزید. وی در  14 ژانویه سال 1957 , بر اثر سرطان حنجره در لس آنجلس زندگی را بدرود گفت....یادش گرامی

برگرفته از : سایت بهار News/ مرجع: ایسنا/2.10.92


بزرگترین نمایش حُسن تقدیر الهی در گل‌ها متجلی شده و فقط خوبی ه که در زندگی ارزش داره و به این جهت، من معتقدم که باید فقط به گل‌ها دل بست
۱۳۹۲/۱۰/۱۰ عصر ۱۲:۴۲
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : پرشیا, بانو, Blanche, حمید هامون, BATMAN, اکتورز, خانم لمپرت, برو بیکر, زرد ابری, زبل خان, Kathy Day, ژان والژان, واتسون
برت گوردون آفلاین
کمیسیون بگیر کافه
***

ارسال ها: 32
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۲/۱۲/۱۲
اعتبار: 11


تشکرها : 529
( 524 تشکر در 17 ارسال )
شماره ارسال: #39
تو شات های ماشینی بوگی

به یمن این تعطیلات با فراغ بال با دوستی گپ مفصلی داشتم راجب فرم. بحث مانند همیشه راجب سینمای کلاسیک و خصوصا آمریکا بود و اینکه اصلا بعضی نما ها زبان سینمای آمریکاست مثل AMERICAN SHOT یا TWO SHOT و بحث کشیده شد به نماهایی که از بوگارت می گرفتند و اینکه اصلا شمایل بوگی با امریکن شات در ذهن ما نقش بسته است یعنی نماهای زانو به بالا. در مورد تو شات خاطرات مشترکی از فیلم های بوگی مرور کردیم و در یک لحظه معنوی تو شات داخل ماشین همراه برگمن یادمان افتاد و کشف و شهودی رخ داد که برای خودمان هم جالب بود: بوگی با هفت زن در یک قاب!

با آیدا لوپینو در THEY DRIVE BY NIGHT 1940

THEY DRIVE BY NIGHT

دوباره با آیدا لوپینو در HIGH SIERRA 1941

HIGH SIERRA

با اینگرید برگمن در CASABLANCA 1942

CASABLANCA

با لورن باکال در BIG SLEEP 1946

BIG SLEEP

با گلوریا گراهام در IN A LONELY PLACE 1950

IN A LONELY PLACE

با النور پارکر در CHAIN LIGHTNING 1950

CHAIN LIGHTNING

با آدری هپبورن در SABRINA 1954

SABRINA

شاید فیلمهای بیشتری باشد. اما سوال اساسی تر: کدامیک از زنان بالا با ماشین بوگی به مقصد (خود بوگی!) رسیدند؟!

۱۳۹۳/۱۰/۳ عصر ۰۲:۴۵
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : خانم لمپرت, هانا اشمیت, Joe Bradley, شیخ حسن جوری, اسکورپان شیردل, BATMAN, Classic, زاپاتا, گولاگ, فیلیپ ژربیه, فرانکنشتاین, پرشیا, سرهنگ آلن فاکنر, ژان والژان, پطرکبیر
سناتور آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 647
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۲/۴
اعتبار: 36


تشکرها : 3690
( 4535 تشکر در 390 ارسال )
شماره ارسال: #40
RE: هامفری بوگارت - Humphrey Bogart

رمانتیک‌ترین بازیگر خشن سینما/ نگاهی به کتاب «همفری بوگارت» به بهانه سالروز تولد بازیگر


کتاب «همفری بوگارت» نوشته دیوید تامسون، نویسنده و منتقد سینمای امریکا، کتابی درباره این بازیگر مشهور امریکایی است. این کتاب تنها زندگی‌ و تحلیل فیلم‌های او را در برنمی‌گیرد بلکه درباره وجوهی از شخصیت این هنرمند سخن می‌گوید که به گفته نویسنده، خود او برای مخفی کردنشان تلاش کرده بود.





دیوید تامسون - طرح روی جلد کتاب



همفری بوگارت (تولد 1899 – مرگ 1957) بازیگر فیلم‌های پُرآوازه‌ای همچون «قایق آفریکن کویین» (جان هیوستون – 1951)، «شورش در کِین» (ادوارد دمیتریک – 1954) و «کازابلانکا» (مایکل کورتیز 1943) است. او کار خود را با بازی در نقش‌ مردانی خشن، دلیر و غیررمانتیک آغاز کرد. این کتاب از همین نقطه آغاز می‌کند و این تصور عمومی از شخصیت بوگارت را به چالش می‌کشد و نکات ظریف و جالبی را درباره ابعاد رمانتیک این شخصیت حتی در فیلم‌های گنگستری او، مطرح می‌کند.

کتاب با عنوان اصلی “Humphrey Bogart” در 144 صفحه، از سوی انتشارات Faber & Faber در سال 2010 در امریکا منتشر شده است. در ابتدای آن در اشاره‌ به بُعدی تازه و کمتر دیده‌شده از شخصیت بوگارت می‌خوانیم: «انگار می‌گه، ببین من اصلا خوش‌قیافه نیستم. صدام خشنه؛ ظاهرم زمخته و راستشو بخوای، از اون جواب‌های ملایم و احمقانه‌ای که بچه خوشگلا تحویل‌تون می‌دن، از من نمی‌شنوین. ممکنه از چیزی که می‌گم خوشتون نیاد، اما به نفع‌تونه که باورش کنین. خودم می‌دونم که یه جورِ بامزه و متفاوتی ستاره بِه حِساب میام، اما این طور نبوده که واسه خاطرش خودمو به آب و آتیش زده باشم و به خاطر گیشه‌ای بودنم هم نبوده. راستش همینه که هست... اینها همه‌اش در حد حرفه. تا وقتی چشمت به نگاه‌های ملتمسانه‌ای می‌افتد که سخت مشتاق است باورش کنند و می‌کوشد تا باور کند.»




این پاراگراف می‌تواند بیان‌گر منطق باقی نوشته‌های کتاب نیز باشد. چنانکه نویسنده سعی دارد از موضوعات و اخبار همه‌گیر درباره این شخصیت فاصله بگیرد و بر بیان مباحث و نظراتی تازه درباره ابعاد دیده‌نشده این شخصیت، تاکید کند. بر همین اساس، مطالب کتاب در میان شرح و توصیف‌های تاریخی و تحلیل‌هایی از ویژگی‌های شخصیتی و هنری بوگارت، در نوسان هستند.

در صفحه 48 می‌خوانیم: «بالاخره روزی فرا رسید که قرار بود صحنه‌ای رومانتیک بین بوگارت و آستور فیلم‌برداری شود. بعد از 10 سال این اولین صحنه رومانتیکی بود که در آن بوگارت باید تماشاچی را جذب کند و با خود همراه سازد. او تمام سعی‌اش را کرد و آستور هم هر کاری از دستش بر می‌آمد انجام داد تا دل گرمش کند و در نهایت هم صحنه بدی از کار در نیامد.»

تحلیل‌های نویسنده کتاب غالبا در همین حد و اندازه ارائه شده‌اند و بیش از همه از قدرت تاثیرگذاری فیلم و بازیگر سخن می‌رود تا جایگاه هنری و خلاقه او. اما قابل ستایش است که نویسنده کتاب آزادانه و بی‌پرده آمیزشی از زندگی شخصی و کاری هنرمند را ارائه می‌کند، بی‌آن‌که از موضوعات صمیمی و در عین حال جدّی، فاصله بگیرد و به دام اخبار فضولانه بیفتد.

چنین کتاب‌‍‌هایی شاید بتوانند الگوهایی برای نویسندگان و منتقدانی باشند که درباره بازیگران سینما و تئاتر ایران قلم می‌زنند. هر چند محافظه‌کاری‌های رایج در جامعه هنری ایران، بی‌تردید، پذیرنده چنین الگوهایی نخواهد شد.

ویژگی دیگر کتاب این است که علاوه بر آن‌که بر ارائه زندگینامه‌ای تحلیلی از همفری بوگارت متمرکز است، گزارشی هم از فعالیت‌ها و سیاست‌های تهیه‌کنندگان و کمپانی‌های مطرح و موفق سینمای هالیوود ارائه می‌کند. مثلا از نظام‌ها و برنامه‌هایی سخن می گوید که بدنه سینمای ایران هرگز آنها را تجربه نکرده است؛ مثل جایگاه معجزه‌گر تهیه‌کننده در سینما.


تهیه‌کننده معجزه‌گر کازابلانکا

دیوید تامسون در این کتاب، فیلم «کازابلانکا» را که پدیده جشنواره اسکار سال 1943 بود و بوگارت برای بازی در آن، نامزد بهترین بازیگر مرد شد محصول حضور معجزه‌گر هال والیس (تهیه‌کننده فیلم) می‌داند. او با اشاره به حضور موثر والیس در انتخاب دیالوگ‌ها چنین می‌نویسد: «دیالوگ آخر را خود والیس نوشت: لویی فکر می‌کنم، این آغاز یه دوستیه قشنگه. همین‌جور دیالوگ‌ها بود که کازابلانکا را ساخت و بسیاری از دیگر فیلم‌های خوب آن زمان را. اگر می‌توانستید قاطعانه ثابت کنید که 5 دیالوگ معرکه کازابلانکا را شما نوشته‌اید – دیالوگ‌هایی مثل مفت نمی‌ارزه، به خاطر آب، اینم به سلامتی تو دختر، بزن او آهنگ رو– جایتان در جمع بزرگان است. همه کاری که هال والیس انجام داد،این بود که بهترین دیالوگ‌ها را برداشت و مرتب‌شان کرد و برگمن و بوگارت را برای ادای آن‌ها انتخاب کرد. برگمن به گلی زیبا می‌مانست که منتظر بود کسی او را ببوید و بوگارت مثل کسی بود که بو کشیدن را از یاد برده بود و دلش نمی‌خواست دوباره آن را به یاد آورد.»

نویسنده در پاراگراف پایانی کتاب، سوژه اصلی کتاب (همفری بوگارت) را چنین توصیف می‌کند: «این مرد به گمان من، پیچیده‌تر و درمانده‌تر از آنی بود که ما امروز می‌شناسیم و گاهی که آشفتگی و درماندگی خود را نشان می‌داد او هنرپیشه‌ای بی‌بدیل است. اما امروز او را به خاطر فیلم‌هایی به یاد دارند که هیچ اثری از درماندگی در او نمی‌بینیم و یک قدم اشتباه هم برنمی‌دارد. بوگارت در سینمایی که آرمانش رسیدن به کمال بود، بازیگری بی‌عیب و نقص و گاه حتی بذله‌گوییِ جنتلمنی را به نمایش می‌گذاشت که در اوج فشار نیز خویستن‌داری می‌کرد و واردارمان می‌کرد ستایشش کنیم.»



منابع کتاب


برای نگارش این کتاب 104 صفحه‌ای (که البته متن اصلی آن 144 صفحه بوده است) منابع زیادی وجود داشته‌اند که نویسنده کتاب درباره میزان بهره‌گیری‌اش از این منابع چنین می‌نویسد: «کتاب لورن باکال به نام «خودم تک و تنها» (نیویورک 1979) یکی از منابع ارزشمند این کتاب محسوب می‌شود، البته بعد از کتاب «بوگارت» (نیویورک 1997) نوشته‌ «ای ‌ام اسپربر» و «اریک لاکس» که یکی از کامل‌ترین بیوگرافی‌هایی است که تا به حال درباره بوگارت نوشته شده است. چندین کتاب دیگر نیز در نوشتن این کتاب تاثیر بسزایی داشته‌اند که «خانواده هیوستون» (لارنس گروبل 1989)، «کتابی باز» (جان هیوستون 1980)، «در جستجوی پدرم» (استفان بوگارت 1995 – این کتاب با ترجمه مهدی غبرایی در سال 1378 از نشر شالوده در ایران منتشر شده است)، «بوگی و من: داستانی عاشقانه» (وریتا تامپسون 1995) و «مضنونین همیشگی را جمع کنید: ساخت فیلم کازابلانکا» (الجین هارمتز 1992)» از جمله آنها هستند.»

درباره نویسنده

درباره «همفری دیف‌اُرست بوگارت» بر اساس آمار وب‌سایت http://www.amazon.com بیش از هزار عنوان کتاب نوشته شده است. دیوید تامسون (نویسنده کتاب پیش‌ِ رو) نیز یکی از منتقدان و تحلیل‌گران پُرکار سینمای امریکا است که بر اساس اطلاعات کتابخانه کنگره امریکا مولف بیش از 60 عنوان کتاب در زمینه سینما و هنرپیشه‍‌ها بوده که « the new biographical dictionary of film»، «moments that made the movies» و « how to Watch a movie» از جمله جدیدترین آثار وی هستند.

دیوید تامسون متولد 1941 منتقد و تاریخ‌دان سینمای امریکا است که بسیاری از مقالات او (بر اساس اطلاعات کتابخانه ملی، بیش از 150 عنوان مقاله) درباره بازیگران سینمای جهان به فارسی ترجمه و در مجلات سینمایی ایران منتشر شده‌اند اما از کتاب‌هایش، این دومین کتابی است که بعد از کتاب «گری کوپر» (با ترجمه عقیل قیومی)، از تامسون در ایران منتشر می‌شود. رعنا طاهرزاده ترجمه این کتاب را برعهده داشته است.

چاپ اول کتاب «همفری بوگارت» نوشته دیوید تامسُن و ترجمه رعنا طاهرزاده در 104 صفحه و شمارگان 1000 نسخه با طراحی منا گندمکار به بهای هشت هزار تومان از سوی انتشارات کتابکده کسری، پاییز 1392 روانه بازار شده است.
۱۳۹۳/۱۰/۵ صبح ۱۲:۴۵
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : زینال بندری, فرانکنشتاین, خانم لمپرت, سرهنگ آلن فاکنر, BATMAN, برت گوردون, پیرمرد, Kurt Steiner, Kathy Day, ژان والژان, پطرکبیر
ارسال پاسخ