[-]
جعبه پيام
» <شارینگهام> یاد و خاطر استاد ناظریان گرامی باد https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=56&pid=4539
» <سروان رنو> دختران رادیوم , یک تراژدی تاریخی .... https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=846&pid=4538
» <اکتورز> بیستم اسفند سالروز آسمانی شدن استاد خسرو شایگان بود کسی کە در نوجوانی آرزو داشتم صدایم لااقل یک ذرە شبیە بە صدای ایشان میشد ولی نشد / روحش شاد
» <رابرت> آن نواهای آسمانی در "رادیو کافه" به مناسبت آغاز ماه رمضان https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=228&pid=4537
» <BATMAN> یکی از کارگردانهای مورد علاقم شیامالانه چون هر فیلمی که دلش میخواد میسازه و نظر دیگران براش بی اهمیته
» <BATMAN> جالبه نولان و شیامالان هم سن و سالن ولی دومی خیلی جوانتره https://s8.uupload.ir/files/227296_967_1du.jpg
» <BATMAN> اسکار نولانو پیرش کرد تا بهش جایزه بهترین فیلم و کارگردانی رو بده https://s8.uupload.ir/files/ee5345_3l6g.png
» <شارینگهام> دستت درست رفیق! واقعاً که ثابت شد دل به دل راه داره، ممنون.
» <مموله> بازرس https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=509&pid=4536
» <رابرت> تن‌مون تو قبر هم باید بلرزه... در "دوبله و دوبلورها" https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...https://cafeclassic5.ir/showthread.php?tid=56&pid=4536
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 11 رای - 4 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سکانسهای به یاد ماندنی
نویسنده پیام
سروان رنو آفلاین
پلیس انجمن
******

ارسال ها: 2,254
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱/۲۶
اعتبار: 84


تشکرها : 11422
( 18948 تشکر در 1591 ارسال )
شماره ارسال: #61
RE: سکانسهای به یاد ماندنی

(۱۳۸۹/۴/۱۳ صبح ۰۶:۱۴)taxi driver نوشته شده:  

ضمنا ترور و ادمكشي به سبك معمول و كلاسيك حال خودشو داره تا اينكه بياي يه زن بيدفاع و باردار رو تو زير گذر اونقدر بزني و كله شو به زمين بكوبي تا بميره اين دوتا با هم خيلي فرق ميكنن.

" به نظر من جنایت هم یک نوع هنره ، البته شاید جزء  هنرهای زیبا نباشه  " : براندون در طناب

سکانس قتل و کشتار هنرمندانه کم نداریم :  تیرباران شدن جانی در بزرگرراه ( پدرخوانده ) ؛ سکانس ابتدایی حمله متفقین به نرماندی ( نجات سرباز رایان ) ، سوراخ سوراخ شدن بانی و کلاید ، کشتار یهودیان در فهرست شیندلر و ...

البته شاید اون سکانسی که اسکورپیان گفت از این نظر در ذهن ماندگار باشه که خیلی ترسناک و وحشیانه ساخته شده مثل صحنه یک تصادف واقعی که تا آخر عمر از ذهن آدم بیرون نمیره اما در کل نظر من به جناب راننده تاکسی نزدیک تر است. این دو تا با هم خیلی فرق دارن.

فیلم خوب قدیم و جدید یا کلاسیک و مدرن نداره. هر فیلمی که به دل تماشگر بشینه و سالها بعد هم این تاثیرش رو حفظ کنه مسلما فیلم خوبیه ولی چون انجمن های زیادی در مورد فیلم های جدید هست و مطلب فارسی در مورد سینمای کلاسیک و ناب در اینترنت  کم هست هدف اینه که در کافه کلاسیک ، اولویت به سینمای کلاسیک داده بشه.


رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند .
۱۳۸۹/۴/۱۳ عصر ۱۲:۳۶
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : اسکورپان شیردل, Scarlett, باربوسا
اسکورپان شیردل آفلاین
ناظر انجمن
*****

ارسال ها: 512
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۳/۱۱
اعتبار: 50


تشکرها : 5286
( 6629 تشکر در 287 ارسال )
شماره ارسال: #62
RE: سکانسهای به یاد ماندنی

فیلم خوب قدیم و جدید یا کلاسیک و مدرن نداره. هر فیلمی که به دل تماشگر بشینه و سالها بعد هم این تاثیرش رو حفظ کنه مسلما فیلم خوبیه ولی چون انجمن های زیادی در مورد فیلم های جدید هست و مطلب فارسی در مورد سینمای کلاسیک و ناب در اینترنت  کم هست هدف اینه که در کافه کلاسیک ، اولویت به سینمای کلاسیک داده بشه.

پاسختان منطقی و مستدل بود. متشکرم.ولی اجازه دهید گاهی اوقات در مورد فیلمهای ناب جدیدتر، از اساتید مسلّم سینما هم مطلب بنویسیم. با توجه به اینکه کلا مطالب جدی درمورد فیلم(چه جدید و چه قدیمی) در سایتهای فارسی زبان کم است . ضمنا اسم من اسکورپان است نه اسکورپیان! اسکورپان نام یکی از دوبرادر در سریال تلویزیونی برادران شیردل بود.


طریقت سامورایی استوار بر مرگ است. آن‌گاه که باید بین مرگ و زندگی یکی را انتخاب کنی، بی‌درنگ مرگ را برگزین. دشوار نیست؛ مصمم باش و پیش رو. آن هنگام که تحت فشار انتخاب زندگی یا مرگ قرار گرفته‌ای، لزومی هم ندارد به هدف خود برسی {گوست داگ؛سلوک سامورایی}
۱۳۸۹/۴/۱۴ صبح ۰۳:۱۸
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : سروان رنو, رزا, باربوسا
jack regan آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 54
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۲/۴
اعتبار: 6


تشکرها : 158
( 351 تشکر در 30 ارسال )
شماره ارسال: #63
RE: سکانسهای به یاد ماندنی

اقا بنده با سروان رنو هم عقيده هستم و تا جاييكه امكان داره سعي ميكنم مطلب غير كلاسيك ننويسم.دوست عزيز اسكورپان هم منو ياد برادران شير دل و دره گل سرخ و گذشته هاي شيرين كودكي و........خلاصه كلي چيزهاي خوب انداخت {#smilies.angel} هيييييييييييييييي يادش بخير.

اونوقتا فيلمها همه كلاسيك و رمانتيك بود تازه فيلم خشن ها و بزن بكشهاش هم هميشه بخير و خوشي تموم ميشد ديگه از اين فيلمهاي Irreversible و اينجور چيزا خبري نبود كه هي حالت بهم بخوره و تازه بعد از فيلم هم تا چند روز حالت بد باشه. يادش بخير.

 


play it again, Sam
http://www.tcm.com
۱۳۸۹/۴/۱۴ عصر ۱۲:۳۸
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : سروان رنو, رزا, زبل خان, اهو, الیشا, باربوسا
سروان رنو آفلاین
پلیس انجمن
******

ارسال ها: 2,254
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱/۲۶
اعتبار: 84


تشکرها : 11422
( 18948 تشکر در 1591 ارسال )
شماره ارسال: #64
RE: سکانسهای به یاد ماندنی

(۱۳۸۹/۴/۱۴ عصر ۱۲:۳۸)taxi driver نوشته شده:  

 از اين فيلمهاي Irreversible و اينجور چيزا خبري نبود كه هي حالت بهم بخوره و ...

آقا من کنجکاو شدم که ببینم این فیلمی که  اسکورپان میگه چیه . رفتم و دانلود کردم. :ccco همه داستانش تو فاحشه خونه ها می گذشت و فکر کنم اصلا داستانش از آخر به اول تعریف می شد . ( خط داستانی اش وارونه بود ! )  فیلم بدردنخوری بود و شاید تنها صحنه ای که تو ذهن می موند همینی بود که گفتید که اینهم به خاطر ذات خشونتی که داشت از ذهن پاک نمیشد نه به خاطر زیبایی و هنری بودنش. اگر با فیلم های خشونت بار حال می کنید برید فیلم های تارانتینو رو ببینید ! هم خشونت اش بیشتره هم  هنری تره :!z564b

و اما بعد ...

این عکسی که دشمن مردم از  هفت در تاپیک دیالوگ های ماندگار گذاشته جزو پر تعلیق ترین سکانس های تاریخ سینماست. اگر پایان فیلم رو ندونی که تا مرز سکته می ری اما حتی با دیدن چند باره فیلم ، باز اینجا که می رسه اصلا یه حال دیگه می شی. تمام حواست به حرکات و حرفهای این 3 بازیگر هست تا ببینی چطور رفتار می کنن. خیلی صحنه رعب آوری هست مخصوصا اون پس زمینه دکل های برق و بیابون و اون اتمسفر خاص مکانی که داره با اون جاده خلوت و دراز و ...


رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند .
۱۳۸۹/۴/۱۵ عصر ۰۱:۳۵
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : Savezva, موسيو وردو, jack regan, رزا, زبل خان, جیسون بورن, اکتورز, باربوسا
اسکورپان شیردل آفلاین
ناظر انجمن
*****

ارسال ها: 512
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۳/۱۱
اعتبار: 50


تشکرها : 5286
( 6629 تشکر در 287 ارسال )
شماره ارسال: #65
RE: سکانسهای به یاد ماندنی

(۱۳۸۹/۴/۱۵ عصر ۰۱:۳۵)سروان رنو نوشته شده:  

(۱۳۸۹/۴/۱۴ عصر ۱۲:۳۸)taxi driver نوشته شده:  

 از اين فيلمهاي Irreversible و اينجور چيزا خبري نبود كه هي حالت بهم بخوره و ...

آقا من کنجکاو شدم که ببینم این فیلمی که  اسکورپان میگه چیه . رفتم و دانلود کردم. :ccco همه داستانش تو فاحشه خونه ها می گذشت و فکر کنم اصلا داستانش از آخر به اول تعریف می شد . ( خط داستانی اش وارونه بود ! )  فیلم بدردنخوری بود و شاید تنها صحنه ای که تو ذهن می موند همینی بود که گفتید که اینهم به خاطر ذات خشونتی که داشت از ذهن پاک نمیشد نه به خاطر زیبایی و هنری بودنش. اگر با فیلم های خشونت بار حال می کنید برید فیلم های تارانتینو رو ببینید ! هم خشونت اش بیشتره هم  هنری تره :!z564b

این امری طبیعی است که سلیقه هرکس در مورد فیلم یا ژانر خاصی با بقیه افراد فرق داشته باشد؛ولی اختلاف عقیده نباید سبب شود که در مورد فیلمی که نمی پسندیم حکم کلی بدهیم و آن را کلا مردود کرده و بدردنخور بخوانیم.بیاد داشته باشیم که اولین فیلم واقعی تاریخ سینمافیلمی در مورد خشونت بود.(سرقت بزرگ قطار The great train robbery ساخته ادوین استنتن پورتر) با اینکه آدم خشنی نیستم اما سکانسهای خشن فیلمهایی مثل دسپرادو(روبرت رودریگز)پالپ فیکشن و سگدانی(تارانتینو)تاریخچه خشونت (دیوید کراننبرگ)پرتقال کوکی و درخشش(استاد کوبریک) برایم زیباتر و ماندنی تر از فیلمهای موزیکال و ... است.اما آنها را هم نفی نمی کنم.

فیلم Irreversible  برنده جایزه اسب برنزی فستیوال فیلم استکهلم و کاندیدای نخل طلای کن 2002 است.همچنین توسط انجمن منتقدان فیلم استرالیا به عنوان بهترین فیلم خارجی زبان شناخته شد و باز هم توسط انجمن منتقدان فیلم سن دیگو همین عنوان را بطور مشترک با فیلم دیگر بدست آورد.

درمورد زیبایی شناسی خشونت مقالات بسیاری نوشته شده و می شود.اما درمورد  این فیلم ، نظر شما را به مقاله منتقد بزرگ-راجر ایبرت-جلب می کنم:

http://rogerebert.suntimes.com/apps/pbcs...http://rogerebert.suntimes.com/apps/pbcs.dll/article?AID=/20030314/REVIEWS/3031

ضمنا خلاصه ای از مقاله وی را تا آنجا که انگلیسی ناقص بنده اجازه می دهددر ذیل می آورم.پیشاپیش از اشتباهات ترجمه ای عذرخواهی میکنم.

Irreversible فیلمی است سرشار از خشونت و بیرحمی که اکثر مردم آن را غیرقابل دیدن توصیف می کنند. بسیاری از منتقدین در حین دیدن فیلم،سالن را ترک کردند؛ اما من ماندم و هرچند گاهی اوقات چشمانم را میبستم اما حال میخواهم به شما بگویم من فکر می کنم که علت اینکه گاسپار نوئه _کارگردان و نویسنده _این فیلم را به این روش ساخته است می دانم:

اول و مهمتر ازهمه اینکه فیلم به صورت معکوس ساخته شده.دو فیلم معروف دیگر با این نوع ترتیب زمانی  وقایع می شناسیم: Betrayal ساخته هارولد پینتر و Momento ساخته کریستوفر نولان. اولی داستان یک سروسر عاشقانه است که با خیانت پایان می یابد و دومی با حل یک جنایت آغاز می شود و سپس به سرمنشاء و علت آن می پردازد.

حال Irreversible  را درنظر بگیرید؛اگر با سیر وقوع زمانی عادی گفته می شد، ما زوجی را مشاهده می کردیم که عاشق هم بودند،درفیلمی سراسر [س ...ی ]  و برهنگی و آنها را فارغ البال و شاد در تخت خواب می دیدیم.(بلوچی و وینسنت کسل در طی همین فیلم باهم ازدواج کردند و باهم به خوشی روزگار میگذرانند.) سپس آنها را در میهمانی میدیدیم و بعد پیر-بهترین دوست مارکوس- را میدیدیم که خودش یکبار عاشق آلکس شده بود...بعد آلکس را در تونل مترو دنبال می کردیم که با Le Tenia -یک دلال محبت- مواجه می شود که به وضع بیرحمانه و فجیعی ،آلکس را مورد تجاوز قرار می دهد(در یک نمای ثابت و بدون قطع دوربین). سپس ما مارکوس و پیر را دنبال می کردیم که در جستجوی متجاوز به یک کلوب شبانه بنام رکتوم می رسند و در آنجا مردی را اشتباها به جای مرد متجاوز می گیرند(مرد ادعا میکند که او Le Tenia است)و به طرز فجیعی او را می کشند.(بازهم در یک نمای بدون قطع اینبار بادوربین روی دست ، گویی که بیننده نیز در ضرب و شتم دخالت دارد.)

حال درنظر بگیرید که وقایع این فیلم بطور معکوس پخش شود، طوریکه فیلم با صحنه خارج کردن جسد از کلوب شبانه آغاز شده و در نهایت با نمایش عشقی گرم و سوزان در سکانس تخت خواب تمام میشود....

به چند دلیل استفاده از این تکنیک معکوس نگری سبب می شود که اساسا با فیلم متفاوتی مواجه شویم:

1-مقصود نهایی که از فیلم بدست می آید، خشونت یا [پور ... گرافی] نیست.فیلم با دو صحنه خشن آغاز می شود و سپس به عقب باز می گردد ؛ به زندگی آرامی که براثر آن خشونت تغییر کرده است...

2-صحنه های اولیه(ازنظر زمان وقوع)،باتوجه به پیش آگاهی ما ازاتفاقی که در آینده می افتد و برخلاف ما ، شخصیتها از آن خبر ندارند ، اهمیت متفاوتی پیدا می کند.موقعی که آلکس و مارکوس با همدیگر عاشقانه صحبت می کنند و یکدیگر را دربر می گیرند، ما می دانیم که تمام این خوشبختی به مویی بند است، با آگاهی از آتیه ای که دعایی جز نفرین ندارد. زندگی غیرممکن میشد اگر از آینده اطلاع داشتیم...

3-انتقام مقدم بر تجاوز می آید. متجاوز قبل از انجام جنایت به طرز فجیعی مجازات میشود.معنی دار است که مارکوس عفریت ستمگر لحظه های آغازین فیلم باشد درحالیکه هنوز جنایت(تجاوز) دیده نشده است و طعنه آمیز آنجاست که مارکوس شخص اشتباهی را مورد حمله قرار می دهد...

4-در لحظه ای که ما آلکس را در میهمانی میبینیم و  پیشتر از آن در تخت خواب، میدانیم که او فقط یک کالای [... ] ی یا  شریک عشقی نیست؛ بلکه زن دلیری است که در صحنه تجاوز در هرثانیه آن با متجاوز می جنگد. کسی که از هر روش برای توقف تجاوز استفاده می کند. کسی که شکست می خورد اما بازنده نیست. ...

واقعیت اینست که معکوس نمودن ترتیب زمانی وقایع فیلم ، سبب شده که از نظر ساختاری، فیلم بر علیه خشونت و تجاوز مطرح باشد. درصورتیکه سیر زمانی طبیعی از آن فیلمی مشمئزکننده و با پایانی معمولی می ساخت.گاسپار نوئه با قرار دادن زشتی و بیرحمی درهمان ابتدای فیلم ، مارا وادار می سازد که به طور جدی در مورد خشونتهای جنسی موجود در جامعه ، اندیشه کنیم.فیلم او ، پور ... گرافی نیست. "


طریقت سامورایی استوار بر مرگ است. آن‌گاه که باید بین مرگ و زندگی یکی را انتخاب کنی، بی‌درنگ مرگ را برگزین. دشوار نیست؛ مصمم باش و پیش رو. آن هنگام که تحت فشار انتخاب زندگی یا مرگ قرار گرفته‌ای، لزومی هم ندارد به هدف خود برسی {گوست داگ؛سلوک سامورایی}
۱۳۸۹/۴/۱۶ صبح ۰۵:۵۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : jack regan, سروان رنو, رزا, زبل خان, سم اسپید, باربوسا
jack regan آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 54
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۲/۴
اعتبار: 6


تشکرها : 158
( 351 تشکر در 30 ارسال )
شماره ارسال: #66
RE: سکانسهای به یاد ماندنی

سلام‌

با عرض پوزش بسيار زياد كه بحث در مورد فيلم irreversible به درازا كشيد دوست عزيز اسكورپان مطالب جامعي را در مورد اين فيلم فرمودند و مطلبي را ناگفته باقي نگذاشتند.از دوستان علاقه مند دعوت ميكنم مقاله جناب راجر ايبرت را نيز بطور كامل در اين زمينه مطالعه فرمايند.با عرض پوزش فراوان از سروان رنو اين رو هم بگم و ديگه تموم. فيلم عليرغم خشونت عريان و در ظاهر نه چندان هنريش از لحاظ تكنيك ساخت جالب خود منحصر به فرد ميباشد به عبارت بهتر كارگردان با تيز هوشي بسيار مسير معكوس را براي ساخت فيلم خود برگزيده كه بهترين روش براي ساخت اين فيلم است و بيشترين تاثير را بر مخاطب دارد.البته نميدانم كه داستان اصلي فيلم با همين روش روايت ميگردد يا خير.از لحاظ اسيب شناسي اجتماعي و اخلاقي و رويكرد انتقادي فيلم هم كه جاي كنكاش بسيار است مثلا سكانس اغازين فيلم كه پيرمرد با عذاب وجدان از خاطره تجاوز خود به دخترش صحبت ميكند بسيار ناراحت كننده و تفكر برانگيز است .فيلم عليرغم ظاهر بسيار رك و خشن خود در استفاده از نمادها  استعاره ها و رموز نيز بسيار موفق عمل كرده كه انتخاب لوكيشن ها و نامگذاري انها نمونه اي از ان است.


play it again, Sam
http://www.tcm.com
۱۳۸۹/۴/۱۶ صبح ۰۶:۲۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : اسکورپان شیردل, سروان رنو, رزا, زبل خان, باربوسا
Peter Pan آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 4
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۴/۱۰
اعتبار: 0


تشکرها : 32
( 15 تشکر در 3 ارسال )
شماره ارسال: #67
Heart Roman Holiday
This is very unusual.
I've never been alone with a man before,
Even with my dress on!
|
With my dress off, It is most unusual!
به نظرم خیلی مسخره است که یک سکانس از فیلم Roman Holiday رو به عنوان سکانس برتر انتخاب کنم! ولی سر دیالوگ بالا واقعا ترکیدم! معدود فیلم‌هایی هستند که اصلا سکانس و یا دیالو‌گ‌های خسته کننده نداشته باشن، که تعطیلات رمی یکی از آن‌ها است. با اون بازی‌های فوق‌العاده و دلنشینش!
امیدوارم پست اولم در جمع اساتید دنیای کلاسیک تکراری نبوده باشه.


فایل های ضمیمه بند انگشتی
               
۱۳۸۹/۵/۱۳ عصر ۰۹:۴۵
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : سروان رنو, Scarlett, رزا, زبل خان, الیشا, باربوسا
norman.bates آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 10
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۴/۱۶
اعتبار: 0


تشکرها : 27
( 72 تشکر در 5 ارسال )
شماره ارسال: #68
RE: سکانسهای به یاد ماندنی

یادمه سر این سکانس پاپیون چند قطره ای اشک ریختم

با اینکه پاپیون رو بارها دیدم بازهم سر این صحنه بد جوری احساساتی میشم

پاپیون: آهای حروم زاده ها ! من هنوز زنده ام

راوی: پاپیون به آزادی دست یافت و سالیان زیادی را در آزادی به سر برد، حتی زندان مخوف گویان فرانسه هم نتوانست عشق به آزادی را در او نابود کند

آزادی

۱۳۸۹/۵/۱۴ صبح ۰۲:۰۲
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : سامورایی, دشمن مردم, موسيو وردو, سروان رنو, Classic, Savezva, jack regan, Scarlett, رزا, زبل خان, KESSLER, اهو, جیسون بورن, الیشا, اکتورز, باربوسا
رینگو کید آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 5
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱۱/۱۵
اعتبار: 0


تشکرها : 5
( 23 تشکر در 2 ارسال )
شماره ارسال: #69
RE: سکانسهای به یاد ماندنی

بزرگترین دو سکانس آغازین و پایانی تاریخ سینما..."باز و بسته شدن یک در"

هیچ فیلمی در تاریخ به مانند جویندگان نیست که هم آغاز و هم پایانی تکان دهنده داشته باشد

سکانس آغازین:

قاب سیاه تصویر با گشوده شدن در کلبه ای باز میشود.سواری خسته و آرام به کلبه نزدیک می شود.دوربین همراه زنی خسته و اندوه ناک که در را گشوده به جلو می رود....

سکانس پایانی:

ایتان همراه با برادرزاده ربوده شده اش به کلبه خانواده مهاجر نزدیک می شود.دخترک را تحویل خانواده می دهد و همگی داخل کلبه می شوند "حتی مارتین پاولی جستجوگر و سرگردان" ایتان تنها می ماند و در به روی او بسته می شود"او پشت دری می ماند که هفت هشت سال پیش مارتا به روی او گشوده بود"

ایتان به کجا می رود؟اصلا از کجا آمده بود؟..................

                                                                                                                                                   1956 the searchers


از مارلون براندو و میراث آن ار جمله آل پاچینو به خاطر ضربه ایی که به سینما وارد کردند متنفرم.....
۱۳۸۹/۵/۱۸ عصر ۰۱:۵۶
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : دشمن مردم, موسيو وردو, بچه رزماری, سروان رنو, Classic, Green, رزا, زبل خان, سم اسپید, الیشا, چاپلین, باربوسا
رینگو کید آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 5
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱۱/۱۵
اعتبار: 0


تشکرها : 5
( 23 تشکر در 2 ارسال )
شماره ارسال: #70
RE: سکانسهای به یاد ماندنی

با سلام

من با گفته آقای "راننده تاکسی" مخالفم از این جهت که قدیما همه ی فیلمها به خوبی خوشی تمام می شد...این نظریه بیشتر با سینمای هند منطبق میشه تا با  سینمای عمیق آمریکا...سینمای نوار آمریکا که سراسر همراه با سیاهی و پوچی عمیقی بود.گنگسترهای پوچ و بی هدفی که همچون سامورایی های رونین آکیرا کوروساوا یا ماساکی کوبایاشی در زیر باران در زوایای به شدت تاریک کارگردانهای نوار و جو اجتماعی و اقتصادی آمریکا اسیر بودند...

من فکر نمی کنم وسترن هایی همچون "جویندگان" یا "شین" یا "ماجرای نیمروز" پایان های خوبی داشته باشند...

اگر کمی روی زندگی  ایتان(جویندگان) یا شین(شین) یا بلکی(وحشت در خیابان) یا ریکو باندلو(سزار کوچک) یا تام پاورز(دشمن مردم) فکر بشه به این نکته پی می بریم که زندگی مونیکا بلوچی در "بازگشت ناپذیر" به مراتب خیلی بهتر از اشخاصی که اسم بردم بود...

مونیکا در بازگشت ناپذیر فقط در یک روز و در یک دقیقه و در یک لحظه از زندگیش شانس نیاورد و وارد راهرویی شد که نباید میشد و در مقایسه با شخصیتهای فیلمهای نوار آمریکایی و قسمتی از وسترن های آمریکایی که سراسر در سرگردانی و پوچی به سر می برند و با این سرگردانی و پوچی زندگی رو ادامه میدن خیلی خوش شانس تر بود...مونیکا اگه در اون صحنه کشته نمی شد و با اون اتفاق سالیانه سال زندگی می کرد شاید گوشه کوچکی از هولناک بودن زندگی شخصیتهایی رو که اسم بردم رو تجربه میکرد و اون وقت بود که دست به خودکشی میزد.................

با تشکر


از مارلون براندو و میراث آن ار جمله آل پاچینو به خاطر ضربه ایی که به سینما وارد کردند متنفرم.....
۱۳۸۹/۵/۱۹ عصر ۰۲:۱۱
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : بچه رزماری, موسيو وردو, سروان رنو, Classic, Green, رزا, سم اسپید, زبل خان, الیشا, جو گیلیس, باربوسا
MunChy آفلاین
شوالیه تاریکی
***

ارسال ها: 145
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱/۲۸
اعتبار: 14


تشکرها : 157
( 890 تشکر در 98 ارسال )
شماره ارسال: #71
RE: سکانسهای به یاد ماندنی


يک لحظه تاريخي
۱۳۸۹/۷/۴ عصر ۱۰:۴۲
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : اسکورپان شیردل, jack regan, موسيو وردو, رائول والش, رزا, زبل خان, باربوسا
Green آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 31
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۷/۵
اعتبار: 10


تشکرها : 152
( 311 تشکر در 19 ارسال )
شماره ارسال: #72
RE: سکانسهای به یاد ماندنی

سکانس آخر فیلم مخمصه (Heat) ساخته آنتونی مان.........

شاید بتونم بگم یکی از زیباترین سکانسهای سینمای ژانر POlice/gang

دو شخصیت اصلی فیلم مثل شخصیت های فیلمهای هوارد هاکس به شدت دلبسته شغل و حرفه شون هستن و در این راه حاضرن جونشون رو هم بدن.........

به همین خاطر بازی موش و گربه ی پلیس و سارق بیش از اینکه شبیه فیلمهای قراردادی این ژآنر باش مبتنی بر دو قطب شر و خیر باشه دست آویزی میشه برای دو مردی که از دو حرفه ای که بهش دلبسته هستن بیشتر لذت ببرن !

مایکل مان
در پرداخت جزئیات فیلم به شدت جزئی بین و ریز بینه توی این فیلم به شدت شبیه میکل آنجلو آنتونیونی میشه......

فیلم محل تلاقی نقطه اوج دو سبک بازیگری سینمای آمریکاست. بازی درون گرا و غیر احساساتی دنیرو با سبک برون گرای پاچینو.......

صحنه پایانی فیلم به جرات میشه گفت نقطه اوجه فیلمه نقطه که دو شخصیت بدون هیچ گونه قطب بندی و حتی شخصیت بندی مساوی هم قرار میگیرن نه دزد منفیه و نه پلیس مثبت !

دانته اسپیونتی فیلمبردار فیلم توی یک مصاحبه گفت برای همین صحنه آخر نزدیک به 14 روز فیلم برداری مدون داشتن !

قطعه 10 ثانیه آخری فیلم که اون صحنه بسیار غنی از لحاظ میزانسن و کارگردانی همراه میشه با موسیقی اساطیری الیوت گلدنتال.......

واقعا شاهکاره !




صحنه آخر فیلم پاچینو دقیقا پشت دنیرو قرار گرفته و دنیرو در حالی که کاملا به پاچینو مسلطه و میتونه با شلیکه گلوله از پا درش بیاره اما پرواز یک هواپیما و افادن نور استریگت فرودگاه باعث میشه پاچینو سایه دنیرو رو ببینه و سریعا برگرده و به دنیرو شلیک کنه.....

دنیرو روی یک مخزن میوفته.....

پاچینو نزدیک میاد و دست دنیرو رو میگیره بدون حتی یک کلمه دیالوگ !

موسیقی متن فوق العاده به اوج میرسه و صحنه ده ثانیه شاهکار شروع میشه ( عکسی که در بالا گذاشتم ) دقیقا تفاوت هایی و کل داستان فیلم در همین ده ثانیه خلاصه میشه.....

این سکانس رو میتونید از توی این لینک به صورت آنلاین ببینید

۱۳۸۹/۷/۵ عصر ۱۰:۵۷
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : موسيو وردو, john doe, سروان رنو, اسکورپان شیردل, jack regan, رائول والش, رزا, زبل خان, سم اسپید, جیسون بورن, الیشا, باربوسا
هری لایم آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 473
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۵/۱۸
اعتبار: 35


تشکرها : 278
( 4292 تشکر در 113 ارسال )
شماره ارسال: #73
RE: سکانسهای به یاد ماندنی

صحنه ی پایانی فیلمی کوتاه درباره ی عشق ( کیشلوفسکی - 1985 ) برای من از یاد نرفتنیه .

وقتی پسر با مچ دست بانداژ شده به زن شهرآشوب فیلم میگه : دیگه این کارو تکرار نمیکنم .

 نگاه و طرز چهره ی بازیگر زن همزمان چند حس رو منتقل میکنه : دلسوختگی - انفعال - عذاب وجدان و احساس گناه . حتی امید .

بدجوری میره تو مخ .

۱۳۸۹/۷/۶ صبح ۱۰:۳۶
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : موسيو وردو, دشمن مردم, رائول والش, رزا, زبل خان, سم اسپید, الیشا, باربوسا
ادی تندست آفلاین
بهترین بلیاردباز اوکلند
***

ارسال ها: 10
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۷/۱۷
اعتبار: 0


تشکرها : 1
( 59 تشکر در 4 ارسال )
شماره ارسال: #74
RE: سکانسهای به یاد ماندنی

هر وقت اسم سکانس خاطره انگیز میاد

هرگز و هرگز نمی تونم سکانس پایانی فیلم سینما پارادیسو رو از خاطر ببرم

اونجایی که فیلمی رو که اون پیرمرد براش یادگار گذاشته اجرا میکنه

و اشکهاس سرازیر میشه، واقعا یه لحظه نابه، موزیک اون سکانس قلب هر سنگدلی رو آب میکنه

با اینکه تنها و تنها صحنه های سانسور شده فیلم های کهنه ای که همه در فیلم سانسورشون رو دیدیم اجرا داره میشه ولی احساس بیش از حد ناب و دست نیافتنیه.

حضار و دوستان عفو کنن که نمیشه عکسی از اون سکانس ضمیمه کرد. ;)

از سکانس های ایرانی از سکانس پایانی رضا موتوری بعد از چاقو خوردن وثوق خوشم میاد

فکر می کنم بهترین سکانسی که بازی کرده ایشون همین سکانس باشه

سکانس پایانی فیلم گاو خشمگین 1980 اسکورسیزی با بازی دنیرو و پسی سکانس زیباییه

اونجایی که بعد از همه شکست ها حالا دنیرو توی اتاق استراحت قبل از شو خنده داره مثل دوران جوانیش توی اتاق با خودش تمرین مشت میکنه و میگه من رئیسم، من رئیسم

ضد سکانس: همه میگن اون صحنه ای که رابرت دنیرو در فیلم راننده تاکسی به آینه نگاه می کنه یه صحنه نابه. به عقیده من هرگز اینطور نیست یه بازی معمولی با حرکات کاملا عادی رابرت دنیرو. که فراموش نکنید رابرت دنیرو از جین هکمن شخصیتش رو تقلید کرده.


زندگی سوزن وار میگذرد و مرا همچون نخی بدور زمین میپیچد، تارکوفسکی
۱۳۸۹/۹/۱۱ صبح ۱۰:۳۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : زبل خان, رزا, الیشا, لیزاکلبرت, باربوسا
زبل خان آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 330
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۱/۱۳
اعتبار: 23


تشکرها : 2395
( 4043 تشکر در 195 ارسال )
شماره ارسال: #75
RE: سکانسهای به یاد ماندنی

یکی از بهترین سکانسهایی که دیدم مربوط به دوئل 3 نفره فیلم خوب ،بد وزشت است جائی که 3 تیرانداز{کلینت ایستوود،لی وان کلیف،ایلای والاک} در قبرستان متروکه ای برای به دست اوردن گنج باقی مانده از ارتش با هم دوئل می کنن! شاتهای بسیار زیبا وهمچنین اهنگ بسیار زیبای استاد موریکونه یکی از سکانسهای برتر تاریخ سینما را رقم میزند..

۱۳۸۹/۹/۱۱ صبح ۱۱:۴۲
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : رزا, سروان رنو, FONDA, چاپلین, زرد ابری, اکتورز, فیلیپ ژربیه, باربوسا
سروان رنو آفلاین
پلیس انجمن
******

ارسال ها: 2,254
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۱/۲۶
اعتبار: 84


تشکرها : 11422
( 18948 تشکر در 1591 ارسال )
شماره ارسال: #76
RE: سکانسهای به یاد ماندنی

(۱۳۸۹/۹/۱۱ صبح ۱۰:۳۹)ادی تندست نوشته شده:  

هر وقت اسم سکانس خاطره انگیز میاد

هرگز و هرگز نمی تونم سکانس پایانی فیلم سینما پارادیسو رو از خاطر ببرم

اونجایی که فیلمی رو که اون پیرمرد براش یادگار گذاشته اجرا میکنه

و اشکهاس سرازیر میشه، واقعا یه لحظه نابه، موزیک اون سکانس قلب هر سنگدلی رو آب میکنه

 خیلی این سکانس رو دوست دارم [تصویر: pinkglassesf.gif] محشره . اصلا چکیده تمام عشق به سینماست.

  . . .

یکی از بهترین سکانسهایی که دیدم مربوط به دوئل 3 نفره فیلم خوب ،بد وزشت است جائی که 3 تیرانداز{کلینت ایستوود،لی وان کلیف،ایلای والاک} در قبرستان متروکه ای برای به دست اوردن گنج باقی مانده از ارتش با هم دوئل می کنن! شاتهای بسیار زیبا وهمچنین اهنگ بسیار زیبای استاد موریکونه یکی از سکانسهای برتر تاریخ سینما را رقم میزند..

درست زدی توی خال ::ok: نگاه کنید به اضطرابِ زشت و آرامشِ خوب ! و ... ترسِ بد در این صحنه.


رویاهای ما زندگی واقعی ما هستند .
۱۳۸۹/۹/۱۱ عصر ۱۱:۳۵
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : FONDA, رزا, زبل خان, john doe, ادی تندست, Classic, اهو, الیشا, چاپلین, اکتورز, باربوسا
FONDA آفلاین
Hank Fonda
***

ارسال ها: 58
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۳/۱۳
اعتبار: 7


تشکرها : 100
( 535 تشکر در 17 ارسال )
شماره ارسال: #77
RE: سکانسهای به یاد ماندنی

يكي از سكانس هاي مورد علاقه من تو فيلم هاي وسترن سكانس پاياني فيلم روزي روزگاري  در غربه.  زماني كه فرانك اسبشو مي تازونه و مياد سراغ ساز دهني تا دوئل نهايي رو انجام بدن.

فرانك : مورتون يه بار بهم گفت هيچوقت نميتونم مثه اون باشم , حالا ميفهمم چرا. واسش مهم نبود اين اطراف ميچرخي و زنده اي.

ساز دهني :‌ پس بالاخره فهميدي كه يه تاجر نيستي.

فرانك :‌فقط يه مردم.

ساز دهني : از يه نژاد قديمي.

مورتون هاي ديگه هم ميان و ميرن و همديگه رو از بين مي برن.

فرانك : آينده به ما ربطي نداره. الان هيچي مهم نيست. نه زمين  نه پول و نه اون زن. فقط اومدم تو رو ببينم. چون حالا قراره بهم بگي كه كي هستي.

 ساز دهني : فقط لحظه مرگ.

و در نهايت دو كابوي مثه دو مرد در مقابل هم قرار ميگيرن. و در اين لحظه خاطرات ساز دهني از بچگي هايش و اينكه فرانك چه بلايي سر او و برادرش آورده و موسيقي زيباي انيو موريكونه مو به تن آدم راست ميكنه.

و در نهايت حركت سريع ساز دهني كه موفق ميشه فرانك رو از پا در بياره و در لحظه مرگ با گذاشتن ساز دهني در دهان فرانك بهش ياد آوري ميكنه كه كي بوده و فرانك در لحظه آخر متوجه ميشه و بعدش ميميره.

به نظر من روزي روزگاري در غرب به همراه خوب بد زشت دو شاهكار تكرار نشدني سرجيو لئونه است و همچنين دو تا از بهترين فيلم هاي تاريخ سينماي وسترن.

۱۳۸۹/۹/۱۲ صبح ۰۱:۴۲
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : رزا, زبل خان, دشمن مردم, john doe, سم اسپید, اهو, باربوسا
راتسو ریــزو آفلاین
پیانیست کافـه
***

ارسال ها: 107
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۸/۲۶
اعتبار: 26


تشکرها : 977
( 1565 تشکر در 39 ارسال )
شماره ارسال: #78
RE: سکانسهای به یاد ماندنی

توی فیلم یک سرخ بزرگ یکی از آثار کمتر دیده شده ساموئل فولر محصول 1980 سکانسی هست که یک بچه به دنیا میاد

اما این تولد با همه تولدهای تاریخ سینما فرق میکنه، اینجا جناب لی ماروین و بقیه افراد گروهش قراره توی یه تانک در حالی که هیچ امکاناتی ندارن و درحالی که پاهای مادر بچه رو به وسیله یه قطار فشنگ نگه داشتن کارشونو انجام بدن، خشونت جنگ و شادی تولد نوزاد و ... و لی ماروین خشن!

یک سرخ بزرگ از این صحنه های عجیب کم نداره، شاید بشه گفت رد پای این فیلم رو بشه توی خیلی از فیلمهای جنگی تاریخ سینما مثل ( غلاف تمام فلزی، تلفات جنگی، نجات سرباز رایان و ... ) دید.



فایل های ضمیمه بند انگشتی
   

تکرار می کرد: نمی شود کاری اش کرد... نمی شود کاری اش کرد...
خیلی خنده ام گرفت، انگار چیزی هست که بشود کاری اش کرد
. زندگی در پیش رو - رومن گاری
۱۳۸۹/۹/۱۲ صبح ۰۲:۳۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : زبل خان, رزا, سم اسپید, زرد ابری, باربوسا
دن ویتو کورلئونه آفلاین
پیشکسوت
*

ارسال ها: 1,074
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۸/۱۰
اعتبار: 53


تشکرها : 1834
( 10943 تشکر در 271 ارسال )
شماره ارسال: #79
RE: سکانسهای به یاد ماندنی

(۱۳۸۹/۹/۱۱ عصر ۱۱:۳۵)سروان رنو نوشته شده:  

[quote='ادی تندست' pid='7548' dateline='1291273777']

درست زدی توی خال ::ok: نگاه کنید به اضطرابِ زشت و آرامشِ خوب ! و ... ترسِ بد در این صحنه.

با تایید فرمایشات شما دوست عزیز !

یکی از عللی که فیلم خوب ، بد و زشت اینگونه برای ما خوب جا میفته و از اون کاملا لذت می بریم برمیگرده به اینکه روند جریانات فیلم کاملا منطقی و پذیرفتنی پیش میره و چیزی به شانس و یا آوانس دادن به شخصیت مثبت و قهرمان فیلم برای داشتن یک پایان خوش و نیز پیروز کردن حق بر اهریمن برای دادن پیامی به بینندگان به هر قیمت که شده ، بستگی نداره در این فیلم ...

در طول فیلم مهارت هر 3 کاراکتر اصلی در تیر اندازی و هفت تیر کشی کاملا خوب برای تماشاگر جا میفته و همه کنجکاون که بدونن اگه این 3 با هم روبرو بشن واقعا کدامیک از اون یکی ها برتره ...

من فکر می کنم کاملا درخشان به این سوال جواب داده میشه ... شخصیت خوب بر اون 2 تا پیروز میشه نه به این خاطر که از اونها سریعتر و ماهرتره ! بلکه به این خاطر که هر 2 اون شخصیت های رقیب مجبور بودن 50 به 50 رو 2 نفر دیگه تمرکز کنن ولی شخصیت خوب با بازی جناب آقای کلینت ایستوود 100 درصد تمرکزش رو متوجه شخصیت بد میکنه چون میدونه تفنگ شخصیت زشت از گلوله خالیه ! و همین راز برنده شدن ایشونه در این دوئل 3 نفره نفسگیر ! به همین سادگی و با همین منطق به راحتی قابل درک ! و این از مواردیه که موکد میکنه اثبات این نظریه رو که یک فیلمنامه خوب و منطقی چقدر در باوراندن ماجرا و قابل پذیرش کردن کاراکترهای داستان نقش داره و به ماندگاری فیلم در یادها کمک میکنه ...


من با این حرفی که می زنید کاملا مخالفم . ولی حاضرم جانم را بدهم تا شما حق داشته باشید این حرف را بزنید ... ولتر
۱۳۸۹/۹/۱۲ صبح ۰۸:۵۷
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : رزا, دلشدگان, سروان رنو, زبل خان, جیسون بورن, اکتورز, باربوسا
FONDA آفلاین
Hank Fonda
***

ارسال ها: 58
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۹/۳/۱۳
اعتبار: 7


تشکرها : 100
( 535 تشکر در 17 ارسال )
شماره ارسال: #80
[split] اینترنت گردی ...

100 لحظه برتر تاریخ سینما به روایت راجر ایبرت


راجر ایبرت منتقد معروف سینما این لحظه‌ها را انتخاب کرده تا مخاطبان‌اش را هم در شور و لذت خود شریک کند.

1. هنگامی که کلارک گیبل در بر باد رفته می‌گوید: "رک بهت بگم عزیزم، من نفرینت نمی‌کنم"

2. باستر کیتون در فیلم کشتی بخار بیل جونیور وقتی هنوز دیوار خانه فرو ریخته و خراب است به طور کامل می‌ایستد و همین ایستادن او آن هم دقیقا روی یک پنجره‌ی باز او را از مهلکه نجات می‌دهد.

3. وقتی که چارلی چاپلین در روشنایی‌های شهر توسط یک دختر نابینا شناخته می‌شود

4. وقتی در فیلم ادیسه فضایی:2001 ماشین Hal9000 لب‌خوانی می‌کند.

5. وقتی در فیلم کازابلانکا همه آواز مارسیز، سرود ملی فرانسه را سر می‌دهند.

6. در کارتون سفیدبرفی و هفت کوتوله سفید برفی بر سر دو کوتو له خجالتی(bashful) و خنگول(dopey) بوسه می زند .

7. جان وین در فیلم شهامت افسار را در دهانش می گذارد و در حالیکه در هر دو دستش هفت تیر دارد به طرف چمنزارهای کوه می تازد.

8. جیمی استوارات در سرگیجه مقابل اتاق به کیم نواک نزدیک شده و می فهمد او تمام این مدت افکار و عقاید خود را مجسم می کرده و نقش بازی میکرده، چیزی ورای آن چه که او فکر می کرده است.

9. اولین تجربه های سینما و ثبت فیلم (توسط ادوارد موی بریج) ثابت کرد اسب ها گاهی اوقات هر چهار سم خود را از زمین بر می دارند.

10. در فیلم آواز در باران جین کلی زیر باران آواز سر می دهد

11. در داستان عامه پسند ساموئل ال جکسون و جان تراولتا بر سر اینکهQuarter pounder(نوعی همبرگر) که در فرانسه وجود دارد چیست بحث می کنند

12. در سفر به ماه جرج میلیس مردی در کره ماه لوله ای را مقابل چشمان خود می گیرد

13. در فیلم خطرات پالین(1914) ، پالین(پرل وایت) به ریل راه آهن بسته می شود.

14. در فیلم sounder پسر بچه با خوشحالی می دود تا به استقبال پدرش که تازه برگشته برود.

15. در فیلم ایمنی آخر از همه ، هارولد لوید از صفحه ساعت آویزان می شود

16. در فیلم مرد سوم اورسن ولز در حالیکه در چارچوب در ایستاده لبخند رمزآلودی می زند

17. در فیلم بهشت بر فراز برلین ویم وندرس فرشته با ناراحتی تمام بر فراز برلین به پایین خیره می شود

18. فیلم صامت ابراهام زاپرودر از ترور جان اف کندی: بارها و بارها دیده شده،لحظه ای که انگار در زمان گیر کرده و و ثابت مانده است.

19. جایی در فیلم علی: ترس روح را می خورد اثر ورنر فاسبیندر که مردی به نام علی از آفریقای شمالی در فراق وطنش رو به پیشخدمت رستوران ، باربارا که در چارچوب در ایستاده می کند و می گوید: چیزی که او واقعا می خواهد فقط یک پرس کاسکوس(نوعی غذای محلی)است

20. جایی که دونده جاده (همان خروس کارتونی محبوب که با صدای بیپ بیپ خود گرگ بیچاره را عاصی کرده بود)در هوا معلق می ماند

21. جایی که زیرو موستل در فیلم تهیه کنندگان مل بروکس فنجان قهوه سرد را به طرف وایلدر عصبی پرتاب می کند و وایلدر فریادکنان می گوید: من هنوز عصبی هستم،و حالا فقط کمی خیس شدم!"

22. در فیلم داستان توکیو یاسوجیرو اوزو وقتی پیرمرد که تمام مدت در تنهایی بسر برده است با مرگ همسرش و سپس خونسردی فرزندانش روبرو می شود

23. وقتی کرک داگلاس در فیلم از درون گذشته به رابرت میچام سیگار تعارف می کند و او در حالی که سیگارش را با تاخیر بالا می آورد می گوید:استعمال دخانیات ، اونم اینجا؟؟

24. وقتی مارچلو ماسترویانی و آنیتا اکبرگ در فیلم زندگی شیرین وارد آن فواره می شوند.

25. جایی در بهشت و جهنم آکیرا کوروساوا که آقای گوندوی میلیونر متوجه می شود که جون پسر او که ربوده شده بود نیست و برعکس او پسر راننده اش آقای آیکو شینیچی است و آن وقت چشمان دو پدر با هم روبرو می شود.

26. در پایان فیلم فهرست شیندلر وقتی نگاه مردم در حالیکه به افق خیره شدند ظاهر می شود

27. رویاروییR2D2 و C3POدو موجود فیلم جنگ ستارگان

28. ای تی و دوستش در فیلم ای تی :موجود فرازمینی ، سوار بر دوچرخه از ماه گذر می کنند

29. فریاد های استلا استلای مارلون براندو در فیلم تراموایی به نام هوس

30. هانیبال لکتر در فیلم سکوت بره ها به چهره کلاریس لبخند می زند.

31. اولین کلماتی که دراولین گفتگوی فیلم خواننده جاز اولین فیلم ناطق سینما از زبان ال جولسون شنیده می شود:صبر کن!صبر کن! تو هنوز هیچ چیز نشنیدی!

32. جایی که جک نیکلسون در فیلم پنج قطعه آسان سعی می کند تا یک ساندویچ سالاد مرغ سفارش دهد.

33. وقتی در آخرین جمله فیلم بعضی ها داغشو دوست دارند جو ای براون برای اینکه به جک لمون بگوید چرا قصد دارد با او ازدواج کند با اینکه فهمیده او یک مرد است میگوید: هیچ کس کامل نیست

34. غنچه های رز در فیلم همشهری کین

35. تیراندازی در مهمانی فیلم قاعده بازی ژان رنوآر

36. چشمان شبح گونه آنتوان دوانل ، قهرمان سرگذشت وار تروفو، در نمای ثابت پایانی فیلم چهارصد ضربه

37. وقتی ژان پل بلوموندو در فیلم از نفس افتاده گدار سیگاری را در دهانش می چرخاند

38. قالب گیری یک زنگ آهنی بزرگ در فیلم آندری روبلف تارکوفسکی

39. وقتی میا فارو در فیلم بچه رزماری فریاد می زند: تو با چشمای اون چی کار کردی ؟

40. وقتی در فیلم ده فرمان حضرت موسی دریا را می شکافد

41. جایی که در انتهای فیلم زیستن مرد پیر روی تاپ بچه در حالی پیدا می شود که مرده است"درسته ،او ماموریتش را به پایان رسانده است"

42. چشمان شبح گونه ماریا فالکونتی در مصائب ژاندارک

43. جایی که بچه ها عبور قطار را را در فیلم آواز جاده کوچک ساتیا جیت رای تماشا می کنند.

44. وقتی کالسکه بچه در فیلم رزمناو پوتمکین آیزنشتاین از پله ها پایین می افتد

45. رابرت دنیرو در فیلم راننده تاکسی رو به آینه می گوید: تو داری با من حرف می زنی؟

46. آل پاچینو در پدرخوانده می گوید : پدر من به اونا پیشنهادی داده که نمی تونن رد کنند

47. افراد یکی از یکی مرموز تر در عکسهای فیلم آگراندیسمان آنتونیونی

48. در فیلم فارغ التحصیل آقای مک گوار به بنیامین می گوید: " فقط یک کلام بنیامین ،پلاستیک"

49. جایی که در فیلم حرص فون استرو هایم که مرد در بیابان می میرد

50. دست اوا ماری سنت در کوهستان راش مور در فیلم شمال از شمال غربی به دست کری گرانت پیوند می خورد

51. فرد آستر و جینگر راجرز در فیلم هنگام رقص می رقصند

52. چیکو مارکس به گروچو مارکس در فیلم شبی در اپرا می گوید: اونا هیچ نشونه ای از یه عقل سالم ندارند

53. سیدنی پواتیر در فیلم در گرمای شب نورمن جویسون می گوید : اونا منو آقای تیب صدا کردند !

54. در فیلم آتلانتی ژان ویگو اندوه زوج تازه ازدواج کرده از جدایی شان وقتی که شوهر پریشان حال تصویر همسرش زولیت را در لباس عروسی در آب می بیند

55. پهنه ی وسیع بیابان در فیلم لارنس عربستان و حرکات ریزی که به تدریج در آن نمایان می شود

56. در فیلم ایزی رایدر جک نیکلسون در حالیکه کلاه ایمنی فوتبالی بر سر دارد و سوار بر ترک موتور سیکلت است

57. حرکات هندسی وار دختران بازبی برکلی در فیلم رژه جلوی صحنه(1933)

58. جایی در فیلم آمارکورد فلینی که طاووس زیر برف پرهای دمش را باز می کند

59. رابرت میچام در فیلم شب شکارچی پشت مفاصل یکی از دستانش کلمه LOVE و پشت دست دیگرشHATE را خالکوبی کرده است

60. خوان باز در فیلم ووداستاک آواز جو هیل را می خواند

61. تبدیل رابرت دنیرو در فیلم گاو خشمگین از یک مشت زن طراز اول تا رفتن پیش صاحب شکم گنده یک باشگاه شبانه

62. وقتی در فیلم همه چیز درباره ایو ، بتی دیویس می گوید: کمربندتو محکم ببند،شب پر دردسری رو در پیش داریم

63. جایی که وودی آلن در فیلم آنی هال می گوید: تو حمام یک عنکبوت اندازه یک بیوک داره وول می خوره

64. مسابقه ارابه ها در فیلم بن هور

65. وقتی بارابارا هریس در فیلم ناشویل برای آرام کردن جمعیت آواز "اون منو نگران نمی کنه" را می خواند

66. بازی رولت روسی در فیلم شکارچی گوزن

67. صحنه های تعقیب و گریز فیلم ارتباط فرانسوی ، بولت ، مهاجمین صندوقچه گمشده و فیلم دیوا

68. سایه بطری پنهان شده در تجهیزات نوری فیلم تعطیلی از دست رفته

69. مارلون براندو در فیلم در بارانداز می گوید:" منم می تونستم یه برنده باشم"

70. در فیلم پاتن جرج سی اسکات می گوید:" ما می خواهیم اونو ببریم مثل اینکه بخوایم سر یه غاز قمار کنیم "

71. وقتی راکی بالبوا در فیلم راکی می دود در حالیکه فیلادلفیا زیر پاهایش است دستانش را به هوا می برد

72. وقتی دبرا وینگر در فیلم دوران مهرورزی به فرزندانش می گوید خدانگهدار

73. مونتاز صحنه های بوسیدن در فیلم سینما پارادیزو

74. مهمانان شام در فیلم ملک الموت بونوئل در می یابند که به هر طریقی نمی توانند مهمانی را ترک کنند

75. وقتی شوالیه در فیلم مهر هفتم برگمان با یک مرده شطرنج بازی می کند

76. وطن پرستی دیوانه وار کلانسمن در فیلم تولد یک ملت گریفیث

77. مشکل هالوت در فیلم تعطیلی آقای هالوت ژاک تاتی که فراموش می کند در اصلی هتل کنار دریا را ببندد و منجر به آمدن گردباد و به بار آوردن خرابی و مجموعه ای از مشکلات کوچک و پردردسر می شود.

78. در فیلم سانست بلوار گلوریا سوانسون می گوید:من هنوز بزرگم ، این فیلمها هستند که کوچیک شدند

79. وقتی جودی گارلند در فیلم جادوگر شهر زمرد می گوید:"توتو،یه حسی به من میگه که ما دیگه تو کانزاس نیستیم"

80. نمای اور هد که با ورود به یک سالن آغاز می شود و با یک نمای بسته از کلیدی در دست اینگرید برگمن در فیلم بدنام هیچکاک به پایان می رسد.

81. در فیلم پت و مایک اسپنسر تریسی به کاترین هیپورن می گوید: خب ، اون بچه رو خوب گیر انداختیم، گوشت زیادی به تنش نمونده

82. گردش روزانه بیماران روانی در فیلم پرواز بر فراز آشیانه فاخته

83. وقتی در فیلم کامیل گرتا گاربو به دوست پاریسی اش می گوید:" من همیشه وقتی نزدیک یه جنازه ام همه جا رو خوب نگاه می کنم"

84. مارلین دیتریش در فیلم قطار سریع السیر شانگهای می گوید: "برای تغییر اسم من به لیلی شانگهای به بیشتر از یک مرد احتیاج داریم"

85. داستین هافمن در کابوی نیمه شب:" من همین جا قدم می زنم"

86. جایی در یک لیوان نوشیدنی مرگبار که ویلیام کلود دوکنفیلد مانند یک طراح صحنه به خود می پیچد و مشت مشت برف مصنوعی به صورتش می پاشد(و پس از اینکه چندین تکه خنده دار را مرتب تکرار می کند می گوید: اون شب خوبی واسه یه آدم یا حتی یه حیوون نیست) سپس در را باز می کند.

87. وقتی می وست در فیلم مرغ کوچک من می گوید:" هر وقت زمان زیادی داشتی ولی کاری نداشتی که انجام بدی بیا پیش من!"

88. جیمز کاگنی در ا لتهاب شدید:" اون موفق شد ما! تو همه دنیا!

89. واکنش ریچارد برتون در فیلم چه کسی از ویرجینیا ولف می ترسد؟ وقتی ا لیزابت تیلور رازشان را فاش می سازد

90. وقتی هنری فاندا در فیلم کلمنتاین عزیزم موهایش را کوتاه می کند.

91. آلفونسو بدویا به همفری بوگارت در فیلم گنج های صحرای مادره :"نشانه؟ما هیچ نشانه ای نداریم،ما به هیچ نشانه ای نیاز نداریم،من مجبور نیستم هیچ علامت نفرت انگیزی رو به تو نشون بدم "

92. دیالوگ فیلم دروازه های بهشت ارول موریس "این سگ شماست ،اون مرده، ولی حتما یه چیزی باید اونو به حرکت درآورده باشه،حتما باید یه چیزی وجود داشته باشه،این طور نیست؟ "

93. وقتی برت لنکستر در فیلم آتلانتیک سیتی می گوید:"به اون لباس دست نزن !"

94. وقتی ژنا رولاند در فیلم جریان عشق با یک تاکسی پر از حیوان که آنها را برای مراقبت آورده به خانه جان کازاوت می آید

95. در فیلم زندگی شگفت انگیزی است وقتی جیمی استوارت به فرشته می گوید:"من می خوام بازم زندگی کنم،بازم زندگی کنم،زندگی کنم ،اوه،خدا لطفا بذار من بازم زندگی کنم "

96. وقتی برت لنکستر و دبورا کر در فیلم از اینجا تا ابدیت در ساحل همدیگر را در آغوش می کشند

97. وقتی در فیلم کار درست را انجام بده موکی قوطی کنسرو را از پنجره رستوران سال به بیرون می اندازد

98. وقتی رابرت دووال در فیلم اینک آخرالزمان می گوید: "من عاشق رایحه بمب ناپالم هنگام صبح هستم"

99. وقتی کاترین هیپورن در فیلم ملکه آفریقایی به همفری بوگارت می گوید:"طبیعت!،آقای آلنات همون چیزایی هستند که ما تو این دنیا می ذاریم تا بتونیم بر اونا غلبه کنیم"

100. وقتی ادوارد جی رابینسون در فیلم سزار کوچک می گوید:"الهه بخشش، یعنی این جا آخر کار ریکو است؟ "

منبع: باني فيلم-حسين اروميه چي ها: filmsite


۱۳۸۹/۱۰/۴ عصر ۰۸:۱۰
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : بانو, سروان رنو, اسکورپان شیردل, john doe, رزا, سم اسپید, زبل خان, الیشا, چاپلین, جو گیلیس, اکتورز, باربوسا
ارسال پاسخ