[-]
جعبه پيام
» <دون دیه‌گو دلاوگا> "بچه‌های کوه تاراک" : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...3#pid45453
» <مارک واتنی> ممنونم رابرت جوردن عزیز
» <رابرت جوردن> سپاس از مارک واتنی و بتمن
» <مارک واتنی> رابرت عزیز و گرامی ... این بزرگواری و حسن نیت شماست. دوستان بسیاری هم در کافه، قبلا کارتون و سریال های زیادی رو قرار داده اند که جا داره ازشون تشکر کنم.
» <مارک واتنی> دانلود کارتون جذاب " فردی مورچه سیاه " دوبله فارسی و کامل : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...7#pid45437
» <Kathy Day> جناب اﻟﻜﺘﺮﻭﭘﻴﺎﻧﻴﺴﺖ از شما بسیار ممنونم...
» <مارک واتنی> خواهش می کنم بتمن عزیز
» <BATMANhttps://www.aparat.com/v/XI0kt
» <BATMANhttps://www.doostihaa.com/post/tag/%D8%A...kanon-2021
» <BATMANhttps://www.aparat.com/v/pFib3
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 8 رای - 4 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
خاطرات فیلم دیدن ... ( از ویدیو تا ... ماهواره )
نویسنده پیام
seyed آفلاین
دوست قدیمی
***

ارسال ها: 133
تاریخ ثبت نام: ۱۳۸۸/۲/۸
اعتبار: 14


تشکرها : 241
( 919 تشکر در 86 ارسال )
شماره ارسال: #18
RE: خاطرات فیلم دیدن ... ( از ویدیو تا ... ماهواره )

كرمانشاه(باختران)، قرارگاه رمضان، يه بچه بسيجي بي عقل(خودمو ميگم)، در به در دنبال فيلم.
اسمش يادم نيست، بچه كرمانشاه بود و سرباز قرارگاه.  توي تبليغات بخش تعميرات كار ميكرد. فني بود و تا دلت بخواد رفيق فيلم باز داشت توي كرمانشاه.
كارمون شده بود مثل خفاشها، شبها ميزديم توي محلات قديمي و خونه بر و بچ فيلم باز. فقط خدا ميدونه چه دروغ هايي سرهم ميكرديم واسه رد گم كني، كه اگه مي فهميدن كي هستم، شكمم شده بود سفره هفت سين.
اونجا بود كه با وي اچ اس و يوماتيك آشنا شدم. هفت مرد جنگي، شكار انسان، بازي بزرگان، سه مرد در راه سخت، عبور از مرز جهنم، سگ، شكارچي و... حاصل تلاشهاي جيمزباندانه حقير بود براي جمع آوري و آرشيو.
وارد كردنش به قرارگاه هم خود حديثي ديگر دارد كه بماند.
اونروز فيلمي رو از رفيق سربازمون تحويل گرفتم و داخل محوطه قرارگاه ميرفتم طرف اتاق محل كارم كه با مسئول تبليغات قرارگاه روبه رو شدم. صدام زد و بعد از چاق سلامت مفصل گفت:
اين چيه دستت؟
فيلم عمليات مرصاده، مي برم با نسخه اصلي فيلم تدوين كنم واسه ستاد.
كدوم نسخه است، فيلمي كه خودمون گرفتيم، يا فيلم اونا(منافقين از ابتدا تا انتهاي عمليات فيلم كاملي تهيه كرده بودن)
(پت پتي كردم و...) نه، فيلم اوناست كه ميخوام با فيلمهاي خودمون تلفيق كنم
نميخواد، بده من يه نگاهي بندازم ظهر بيا بگيرش.
ولي حاجي... گفته بود كه بايد تا قبل از نماز تحويلش بدم
خودم باهاش صحبت ميكنم....
توي 1 لحظه فقط اين به ذهنم رسيد كه ساكمو بردارم بيام شهرستان و بيخيال همه چي بشم كه يهو احمد... ديدم، بچه تهران بود و الان هم خبرنگاري ميكنه. فيلمبردار جنگ بود و البته مثل من عاشق فيلم. موضوع رو بهش گفتم. گفت بيخيال، خودم ترتيب كارو ميدم. نگران نباش...
1 ساعت بعد اتاق كارم بود و 1 پلاستيك فيلم باز شده ويدئو. قاب شكسته فيلم برام آشنا ميومد، آره درسته، فيلم امانتي مردم بود اما چرا به اين روز افتاده بود؟
احمد عصباني و ناراحت، چپ چپ نگام ميكرد: تو هم آره. مومن غلطي ميكني حداقل به ما بگو تا تكليفمون رو بدونيم.
مگه چي شده؟ چرا فيلم مردم رو به اين روز انداختي؟ مرد حسابي فيلم امانت بود.
عجب؟!!! فيلم س و پ ر شد امانتي مردم؟!!!
جان؟؟؟ س و پ ر؟!!!!
بله، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. طرف اشتباها فيلم ... رو به جاي دوبله داده بود دست رفيقمون، باقي ماجرا رو هم كه مي دونيد.
احمد به بهونه اي همون لحظه ميره و فيلم رو از مسئول مربوطه ميگيره و وقتي ميزاره نگاهش كنه، چشمتون روز بد نبينه... بيچاره نوار ويدئو رو چنان جرواجر كرده بود كه يقين دارم اثرش روي هنرپيشه هاي فيلم هم مونده بود.
اينو بهش ميگن امداد غيبي، البته از نوع هنريش.


http://www.dvddoub.persianblog.ir
۱۳۸۹/۹/۴ عصر ۰۷:۵۹
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : Kassandra, سم اسپید, دشمن مردم, بهزاد ستوده, رزا, بانو, اسکورپان شیردل, سروان رنو, Classic, ترومن بروینک, Papillon, زرد ابری, برو بیکر, Memento, آلبرت کمپیون, هایدی, ریچارد, مهدی مولایی
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
RE: خاطرات فیلم دیدن ... ( از ویدیو تا ... ماهواره ) - seyed - ۱۳۸۹/۹/۴ عصر ۰۷:۵۹