ماجرای من و فیلم بدنام
سال 1374
سال مرزی. از این بابت که ویدئو داشت نفسهای اخرش رو میکشید و آرام آرام ماهواره ها داشتند به زندگی ما چشمک میزدند. اما اونروزها هنوز ماهواره ها دیجیتال نبودند و همه تویه خونه هاشون یه ماهواره آنالوگ ترجیحا با برند کایت داشتند و انبوهی از کانالهای کشور دوست و برادر ترکیه.
اما من برعکس تمام اطرافیانم جهت ماهواره ام به سمت اروپا بود با تقریبا بیست و پنج تا سی کانال آنالوگ که اتفاقا جام جم خودمون هم همراه با یکی دو تا کانال از فرانسه و اسپانیا و .... را میگرفتم. کمتر کسی اونموقع از چنین جهتی خبردار بود و همه دیشهاشون روی ترک بود و حالشو میبردند.
اغلب کانالها خبری بودند و مستند . از قضا یکشب که داشتم سرچ میکردم کانال اسپانیا ناگهان تصویری از هیچکاک به نمایش گذاشت و چند ثانیه از بخش هایی از فیلم بدنام که اونروزها فیلم رویایی من از هیچکاک تلقی میشد. با این تفاوت که اونقدر چهره ها و تصاویر شفاف بودند که باورم نمیشد. اونشب چند بار دیگه این آنوس پخش شد و متوجه شدم فردا شب ساعت بیست قراره بمناسبت تولد استاد این فیلم پخش بشه.
منم یه فیلم خام تو ویدئو گذاشتم و فیلمو کامل ضبط کردم. من دو تا ویدئو داشتم یکی با برند فیلیپس ( تنها ویدئو با 6 هد صدا در ایران) و یکی هم سامسونگ. بعد از تمام شدن فیلم هنر بنده گل کرد و بخاطر علاقه بیش از اندازه ام به این فیلم تصمیم گرفتم صدای فیلم وی اچ اس قبلی رو بندازم روی فیلمی که از ماهواره ضبط کردم.(اونزمان برخی از ویدئوها فقط پخش بودند - بعضیها ضبط و پخش بودند - به ندرت بعضیهاشون بجز ضبط و پخش دارای دکمه رکورد مستقل برای ضبط صدا بودند بدون اینکه به تصویر آسیبی برسد. اگر ویدئو فاقد چنین کلیدی بود کار بسیار سخت میشد)
فکر نکنید به همین راحتی بود. نه از کامپیوتر خبری بود و نه از انواع و اقسام نرم افزارهای مولتی مدیا. یه تلویزیون بود و دو تا ویدئو و یک کابل. تقریبا 8 ساعت زمان برد تا تونستم کاملا صدا رو روی فیلم سوار کنم. نتیجه کار خیلی لذت بخش بود. دیدن فیلم بدنام با کیفیتی تو مایه های بلوری الآن در اون زمان با دوبله فارسی اونهم روی نوار وی اچ اس. به جرات میتونم بگم تنها کسی بودم که تو ایران اچنین نسخه ای از بدنام را داشتم. ضمن اینکه ویدئوی من یک قابلیت جالبی داشت وقتی مُد صدا رو عوض میکردم فیلم با دوبله اسپانیایی پخش میشد و وقتی دوباره مد را تغییر میدادم فیلم با دوبله فارسی نمایش داده میشد. بعدها همین کار رو با بر باد رفته کردم.
چهار سال بعد وقتی برای خودم یک کامپیوتر مولتی مدیای کامل اسمبل کردم یک کارت کپچر روی مادربردش نصب کردم و این نسخه بدنام را روی هارد کامپیوتر ذخیره کردم. حالا میخواستم یک نسخه وی سی دی از این فیلم برای خودم داشته باشم. ( اونموقع تازه اوایل فراگیر شدن وی سی دی بود) من یک بسته وی سی دی خام 99 دقیقه ای خریده بودم. این بسته ها اونموقع بسیار کمیاب بود. و فیلم 101 دقیقه بود. برای اینکه فیلم رو تبدیل به دو تا وی سی دی نکنم باید دو دقیقه از فیلم رو ممیزی میکردم.
ساعتها فیلم رو جلو و عقب کردم و من تازه فهمیدم فرق هیچکاک با بقیه کارگردانان در چی بود. باور کنید حتی نتونستم یک دقیقه سکانس بیخودی پیدا کنم چه برسه به دو دقیقه!!!!!! تا بالاخره با زدن سر و ته تیتراژ و بعضی جاها بالاخره فیلم رو روی یه وی سی دی 99 دقیقه ای جا دادم و از روش 5 تا رایت کردمو به دوستان نزدیکم هدیه دادم.
تمام این کارها در زمانی اتفاق افتاد که شاید از نظر خیلی از اطرافیانم چیزی در حد معجزه بود اما امروز به لطف تکنولوژی اینکارها خیلی عادی و مرسوم تلقی میشه. و من هنوز نسخه های وی اچ اس و وی سی دی بدنام رو در موزه منزلم نگهداری کردم.