[-]
جعبه پيام
» <لوک مک گرگور> متشکرم دوست گرامی. منهم همیشه از خواندن مطالب جذاب و دلنشین تان کمال لذت را برده ام.
» <رابرت> بررسی جالب تأثیر فیلم "پاندورا و هلندی سرگردان" بر انیمیشن "عمو اسکروچ و هلندی سرگردان" https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...6#pid45456
» <رابرت> سپاس از دون دیه‌گو دلاوگا و لوک مک گرگور عزیز به خاطر مطالب تحقیقی، تحلیلی و زیبای اخیرشان
» <دون دیه‌گو دلاوگا> "بچه‌های کوه تاراک" : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...3#pid45453
» <مارک واتنی> ممنونم رابرت جوردن عزیز
» <رابرت جوردن> سپاس از مارک واتنی و بتمن
» <مارک واتنی> رابرت عزیز و گرامی ... این بزرگواری و حسن نیت شماست. دوستان بسیاری هم در کافه، قبلا کارتون و سریال های زیادی رو قرار داده اند که جا داره ازشون تشکر کنم.
» <مارک واتنی> دانلود کارتون جذاب " فردی مورچه سیاه " دوبله فارسی و کامل : https://cafeclassic5.ir/showthread.php?t...7#pid45437
» <Kathy Day> جناب اﻟﻜﺘﺮﻭﭘﻴﺎﻧﻴﺴﺖ از شما بسیار ممنونم...
» <مارک واتنی> خواهش می کنم بتمن عزیز
Refresh پيام :


ارسال پاسخ 
 
رتبه موضوع
  • 8 رای - 4 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
خاطرات فیلم دیدن ... ( از ویدیو تا ... ماهواره )
نویسنده پیام
flash gordon آفلاین
مشتری کافه
*

ارسال ها: 1
تاریخ ثبت نام: ۱۳۹۲/۶/۲
اعتبار: 0


تشکرها : 44
( 16 تشکر در 1 ارسال )
شماره ارسال: #55
[split] قهوه خانه ی کافه کلاسیک (احوال پرسی دوستان)

این روز ها مصادف است با در گذشت مرحومه استرو ویلیامز حدود 54 سال پیش بنده همراه با والده مرحومم رفتیم سینما تهران که زیر هتل پالاس نبش استانبول جای فعلی پاساژ کویتی های استانبول بغل فندک فروشی ها در این خیابان به دیدن فیلم مهرویان شناگر به بازی گری مرحومه تازه در گذشته یادم میاد انقدر فیلم روی مادر من تاثیر گذاشت که سه سانس فیلم رو تماشا کردیم با تکنیک جدید تکنی کالر که در آن زمان بسیار دیدنی بود وجدید با آن رنگهای زنده صحنه های بسیار زیبابا 18 ریال ما سه نفر سه سانس فیلم تماشا کردیم سینما شلوغ بود نمره  شماره صندلی یا نبود یا اگر بود نظم ترتیبی نداشت بلیط هم که میخریدی سر راست میرفتی تو سالن فیلم رو نگاه میکردی فیلم که تمام میشد یک ولوله میشد تا برویم جای بهتر  تا بقیه فیلم رو نگاه کنیم یک لیموناد 2زاری بزرگ هم مادرمان برای من سعید برادرم خرید که کلی کیف کردیم یادم میاد لیموناد هم قرمز بود یک قلوب من یک قلوب داداشم حال کردیمویادم میاد اولین سینمائی که رفتیم توی سالن ایستادیم تا درب ها باز بشه برویم تو یعنی سانس هایش نطم وترتیب داشت(چون سینماهائی که ما میرفتیم در جا میرفتیم تو سینما)این سینما ادئون بود روبروی پمپ بنزین وصال در خیابان انقلاب فعلی که حالا شده بود نشرسروش فیلم انشب بود تمام شب تویست تازه رقص تویست آمده بود  این فیلم هم فیلم داغ روز بود تمامش رقص تویست بود.چون ندیده بودیم میشه تو سالن انتظار هم نشت تا سر سانس رفت توی سالن نمایش امدیم خونه کلی تعریف کردیم که همه شیک بودن از وجنات سینما اوئون تعریف کردن وچه وچه وچه وفکر کردیم ماهم مدرن شدیم چون هیچوقت تو سالن انتظار

نه ایستاده بودیم .که بعد ها به این وضع عادت کردیم سینما بالا شهر برو شدیم


بیائیم از امروزمان برای فرداها دیروز قشنگی بسازیم[/u][/color]
۱۳۹۲/۷/۲۶ صبح ۰۴:۳۶
یافتن تمامی ارسال های این کاربر نقل قول این ارسال در پاسخ
تشکر شده توسط : اسکورپان شیردل, خانم لمپرت, کاپیتان اسکای, بانو, BATMAN, حمید هامون, Classic, پرشیا, اکتورز, ژان والژان, آقای همساده, سروان رنو, مکس دی وینتر, هایدی, Memento, ریچارد
ارسال پاسخ 


پیام در این موضوع
[split] قهوه خانه ی کافه کلاسیک (احوال پرسی دوستان) - flash gordon - ۱۳۹۲/۷/۲۶ صبح ۰۴:۳۶